فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهرداری ها به عنوان مهم ترین نهاد متولی مدیریت شهری، وظیفه تأمین زیرساخت ها و بهبود شرایط زندگی شهروندان را به عهده دارند. دستیابی به این اهداف با منابع و درآمدهای محدود و ناپایدار شهرداری ها امکان پذیر نیست. یکی از راهکارهای این مسئله توجه به مشارکت عمومی-خصوصی در طرح ها و پروژه های توسعه شهری است. در همین راستا شهرداری مشهد از سال 1380 به تعریف پروژه های مشارکتی اقدام کرده اما علی رغم حضور بخش خصوصی در این پروژه ها، پایین بودن مشارکت در هر دو بعد حجم سرمایه گذاری و تعداد پروژه های مشارکتی، مشهود است.در این پژوهش به منظور ارائه راهبردهای افزایش مشارکت بخش خصوصی در پروژه های مشارکتی شهر مشهد از طریق شناسایی ریسک های این پروژه ها اقدام شده است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و جامعه آماری شامل کلیه سرمایه گذاران پروژه های مشارکتی شهرداری مشهد تا بهار 1392 که شامل 23 شخص حقیقی یا شرکت سرمایه گذاری هستند است. گردآوری اطلاعات پروژه ها از طریق اسناد معاونت اقتصادی شهرداری مشهد و مشاهده میدانی و شناسایی ریسک ها به وسیله پرسشنامه از سرمایه گذاران صورت گرفته است. مدل مورد استفاده برای شناسایی ریسک های پروژه ها مدل مدیریت ریسک پروژه در کشورهای درحال توسعه بوده و ارائه راهبردها نیز با استفاده از تکنیک سوات صورت گرفته است. از 9 گروه ریسک مورد بررسی، 2 گروه ریسک های قانونی و اجتماعی به علت معنادار نبودن توسط آزمون کای اسکوئر، کنار گذاشته شده و شاخص های سایر گروه های ریسک نیز با توجه به سطح ریسکی که ایجاد کرده اند در قالب عوامل چهارگانه ماتریس سوات قرار داده شده و راهبردهای موردنظر در هر 4 حالت ماتریس سوات، بر اساس همین عوامل ارائه گردیده اند.
اولویت بندی شاخص های تأثیرگذار در اجتماع پذیری ایستگاه های مترو
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار، بررسی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر اجتماع پذیری در فضاهای داخلی ایستگاه های مترو با تکیه بر قابلیت های موجود در این گونه فضاها است. امروزه فضاهای مترو به دلیل استفاده بسیار زیاد افراد از آن در طول شبانه روز، به عنوان یکی از فضاهای شهری پرکاربرد ایفای نقش می نماید. چنین به نظر می رسد که این گونه فضاها علاوه بر اینکه به عنوان مکانی برای وجوهی کارکردی در جهت نقل وانتقال سریع و مناسب افراد موردتوجه قرار دارند، می توانند زمینه ساز ارتقا سطح تعاملات اجتماعی میان افراد استفاده کننده از آن نیز باشد؛ لذا چنین به نظر می رسد که با شناخت از مجموعه عواملی که شکل گیری این مهم را در چنین فضاهایی تأمین می کنند، می توان در جهت تأمین ابعاد اجتماعی نیازهای انسان نیز گامی مهم برداشت. در همین راستا پس از تدوین چارچوب نظری تحقیق شامل استخراج و جمع بندی کلیه شاخص های تأثیرگذار بر اجتماع پذیری افراد در فضاهای مترو از طریق مطالعات کتابخانه ای و نیز گردآوری دیدگاه خبرگان در این خصوص، به طراحی پرسشنامه جهت گردآوری اطلاعات پرداخته شد. تعداد 200 پرسشنامه در ایستگاه های مختلف مترو شهری تهران منتشر گردید و نتایج با استفاده از آزمون فریدون و نیز آزمون تی یک نمونه ای مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان از آن داشت که از میان عوامل مختلف تأثیرگذار بر اجتماع پذیری فضاهای ایستگاهی، شاخص های وجود مبلمان و وجود کاربری های متنوع در کنار هم که زیرمجموعه عوامل عملکردی دسته بندی شده اند، به ترتیب در اولویت های اول و دوم و پس ازآن شاخص وجود آثار هنری در ایستگاه مترو که زیرمجموعه عوامل کالبدی هستند، سومین اولویت در ارتباط با ایجاد انگیزه های اجتماع پذیری افراد در فضاهای مترو به شمار می رود.
بررسی رابطه مشارکت شهروندان و فاکتورهای اصلی مدیریت شهری مطالعه موردی: شهر تهران
حوزههای تخصصی:
محیط شهری پیچیده، پویا و متنوع است که مستلزم طراحی یک سیستم چند وجهی و مشارکتی در مدیریت است و حکمرانی خوب شهری این قابلیت را فراهم کرده است. الگوی حکمروایی خوب شهری به عنوان فرایند مشارکتی توسعه تعریف می شود که به موجب آن همه ذینفعان شامل حکومت، سازمان های غیر دولتی و جامعه مدنی وسایلی را برای حل مشکلات شهری فراهم می کنند. این پژوهش با هدف سنجش میزان مشارکت شهروندان در مدیریت شهری تهران بر اساس الگوی حکمرانی خوب شهری تدوین شده است و به بررسی معناداری رابطه بین معیارهای حکمرانی شهری به عنوان متغیرهای وابسته با متغیر مستقل مشارکت شهروندان در مدیریت شهری پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش تحلیل بوسیله آمار استنباطی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که از بعد ذهنی تمایل شهروندان به مشارکت در مدیریت شهری بالاست و بستر بسیار مناسبی برای مشارکت در شهر مورد مطالعه وجود دارد. بر اساس نتایج پژوهش، بین معیارهای حکمرانی و مشارکت شهروندان در مدیریت شهری ارتباط معنی داری وجود دارد. مشارکت شهروندی بیشترین تاثیر و رابطه را با آگاهی شهروندی داشته و سپس با فاصله معنادار و زیادی تاثیری محسوس بر شفافیت و پاسخگویی و اعتماد اجتماعی دارد.
نقش مشارکت اجتماعات محلی در توسعه ی پایدار اجتماعی شهرها (مورد مطالعه: محله ی سرتپوله – شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله ها از عناصر مهم و مؤثر تشکیل دهنده ی حیات اجتماعی شهری به شمار می روند. در مبانی نظری مرتبط با توسعه محله ای نوین، اهمیت مشارکت ساکنین محله، در قالب الگوهای برنامه ریزی فرآیندگرا و تعامل محور مورد تأکید قرار گرفته است. برنامه ریزی اجتماعات محلی با تأکید بر دیدگاه پایین به بالا بر توانمندسازی، افزایش سرمایه های اجتماعی و مشارکت جمعی ساکنین محلات تأکید دارد. هدف این پژوهش، بررسی نقش مشارکت اجتماعات محلی در توسعه ی پایدار اجتماعی محله ی سرتپوله سنندج است. روش تحقیق به صورت توصیفی– تحلیلی بوده، نوع آن کاربردی می باشد. شیوه ی گردآوری اطلاعات، از طریق پرسشنامه و پیمایشی صورت گرفته است. نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و از 308 خانوار ساکن در محله، 50 سرپرست خانوار با استفاده از فرمول کوکران با سطح اطمینان 93 درصد برای پرسشگری انتخاب شدند. در نهایت نتایج حاصله از طریق نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بدست آمده نشانگر آن است که، عواملی همچون ""همگرایی اجتماعی قوی میان همسایگان، اعتماد بین ساکنین محله، حس تعلق مطلوب به محله"" بیشترین تاثیر را در پایداری اجتماعی محله دارند. همچنین بین حس تعلق و مدت اقامت در محله، و میزان مشارکت در پایداری اجتماعی محله رابطه ی معناداری وجود دارد (با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، سطح معناداری هر دو شاخص کمتر از 0.05 و شدت همبستگی نیز به ترتیب بیشتر از 0.5 (0.779 و 0.903). همچنین؛ شاخص های ""حس تعلق به محله، اعتماد بین ساکنین محله، بهسازی و نوسازی بافت فرسوده ی محله و رضایت از محله""؛ به ترتیب با ارزش عددی 212/0، 771/0، 338/0 و 143/0 دارای ارتباط مستقیم؛ و نیز شاخص های ""شرکت در فعالیت جمعی، توجه به منافع ساکنین محله، همگرایی اجتماعی ساکنان، و مشارکت ساکنان""؛ به ترتیب با ارزش عددی 171/0، 234/0، 185/0 و 027/0 دارای ارتباط غیرمستقیم با پایداری اجتماعی محله هستند.
سنجش احساس امنیت در بافت محلات شهری با تأکید بر پارامترهای اجتماعی (مطالعه موردی: منطقه 6 شهرداری اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برحسب رویکرد جامعه شناسی امنیت، نمی توان امنیت را به تنهایی به عنوان یک وضعیت بدون ارتباط با عوامل اجتماعی آن تحلیل کرد. درنتیجه، هدف اصلی این پژوهش سنجش میزان اثرگذاری عوامل اجتماعی بر احساس امنیت در منطقة 6 شهرداری اصفهان و ارائة راهکارهایی به منظور حذف عوامل ناامنی در منطقه است. روش تحقیق در این بررسی توصیفی-تحلیلی است. بدین منظور، با استفاده از نظریه های مربوط به موضوع تحقیق، شاخص های اجتماعی مورد نظر به دست آمد. شایان ذکر است متغیرهای تحقیق از نظر روایی و پایایی در سطحی قابل قبول ارزیابی شد. براساس فرمول کوکران، حجم نمونه 382 نفر درنظر گرفته شد و پرسشنامه ها از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای بین شهروندان منطقة 6 شهرداری اصفهان توزیع شد. نتایج بررسی ها نشان داد احساس امنیت در منطقة 6 شهرداری اصفهان در سطحی پایین قرار دارد (83/17-=t) و بین عوامل اجتماعی و احساس امنیت شهروندان در محلات منطقة 6 رابطة معناداری وجود دارد. همچنین، مشخص شد عوامل اجتماعی مؤثر بر احساس امنیت بین محلات در منطقة 6 شهرداری اصفهان تفاوت معناداری دارد؛ بنابراین، با شناسایی این عوامل در محلات و مشخص شدن میزان اثرگذاری آن ها و شناسایی ضعف های محلات می توان با اقداماتی مؤثر در پیشگیری از جرایم، تدابیری را تدوین و اجرا کرد. به همین منظور، با توجه به نتایج آزمون ها، در پایان پیشنهاد هایی برای بهبود وضعیت محلات ارائه می شود.
ارزیابی تأثیر کیفیت محیط شهری بر روابط اجتماعی استفاده کنندگان از فضا (مطالعه موردی: پیاده راه بوعلی سینا شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت محیط شهر اساسا یک مفهوم چند بعدی بوده و شامل ابعاد فیزیکی، فضایی، اقتصادی و اجتماعی محیط زیست شهری می شود. بر این اساس کیفیت محیط شهری می تواند بر روابط اجتماعی شهروندان تاثیرگذار باشد. افراد بر اساس منافع خود، ارتباطات اجتماعی را شکل داده و بر اساس توقعات، هنجارها و نقشهای معین خ ود، ب ه آن م ی پردازند. از این رو هدف پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر کیفیت محیط شهری بر روابط اجتماعی استفاده کنندگان از فضا در پیاده راه بوعلی سینا شهر همدان است تا گام مثبتی در جهت افزایش کیفیت محیطی فضاهای شهری و همچنین بهبود و ارتقاء سطح روابط و تعاملات اجتماعی در این فضاهاست. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی _ تحلیلی است حجم نمونه نیز به دلیل پویایی و نامشخص بودن جمعیت پیاده راه بوعلی سینا از فرمول (تعیین حجم نمونه جامعه نامعلوم) برابر با 225 انتخاب گردید. روش نمونه گیری نیز تصادفی ساده بوده است. برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار SPSS ) تحلیل واریانس یک طرفه Tو آزمون همبستگی خی دو Chi-Square Tests) بهره برده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین کیفیت محیطی و روابط اجتماعی استفاده کنندگان از فضا ارتباط بالایی وجود دارد و دو متغیر سرزندگی و کیفیت عرصه های همگانی در کیفیت محیطی بیشترین تاثیرگذاری را بر سطح روابط اجتماعی در پیاده راه بوعلی سینا دارند. در واقع می توان از نتایج این پژوهش چنین استنباط کرد که این کیفیت محیط است که باعث ماندگاری فرد در فضا و ایجاد کنش اجتماعی در آن می شود. و ارتقاء و بهبود این کیفیت باعث ارتقاء سطح و بهبود روابط اجتماعی در فضاست به همین دلیل پیشنهادهای این پژوهش در جهت افزایش کیفیت محیطی در فضا ارائه شده است.
سنجش رضایتمندی از کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی، مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مقاله حاضر بررسی و مطالعه رضایتمندی کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی شهر بجنورد می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و از نوع هدف، کاربردی می باشد. برای تحلیل متغیرهای تحقیق از روش های تحلیل آماری شامل آمار توصیفی، تحلیل عاملی و رگرسیون گام به گام استفاده گردید و روش گردآوری داده های تحقیق میدانی است. شاخص های تحقیق شامل محیط کالبدی، محیط اقتصادی و محیط اجتماعی است. مؤلفه محیط کالبدی (دسترسی به بانک ها، داروخانه ها، مغازه ها و سایر امکانات) بیش ترین و مؤلفه پس انداز شاخص محیط اقتصادی کم ترین میزان رضایتمندی را نشان می دهد. از مجموع 26 گویه، 6 عامل با استفاده از روش تحلیل عاملی استخراج شد. این عوامل شامل بهداشت محیط، زبیاشناسی محیط، توزیع خدمات عمومی، رفاه اقتصادی، همبستگی اجتماعی و خرسندی می شود. بر اساس نتایج تحقیق تنها شاخص دسترسی به بانک ها، داروخانه ها، مغازه ها و سایر امکانات با میانگین 6/3 بالاترین میزان رضایتمندی ساکنین از محیط کالبدی، شاخص وضعیت تغذیه با 2/3 از محیط اقتصادی و شاخص اعتماد به همسایه با 1/3 از محیط اجتماعی بیش ترین میزان رضایتمندی را از محیط های 3 گانه نشان دادند. براساس نتایج مطالعه حاضر می توان گفت، بخش قابل توجهی از ساکنین سکونتگاه های غیررسمی از کیفیت زندگی خود در ارتباط با استانداردهای محیط های 3 گانه رضایت کمی دارند.
اثرگذاری فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی نوین بر ساختار کالبدی – فضایی شهر با رویکرد شهر خلاق مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
77 - 90
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که اساس دیدگاه شهر خلاق، بهره گیری از توان همه شهر برای رشد فضاهای عمومی، فرهنگ، امنیت، ایمنی و ارتباطات می باشد، یکی از مهمترین ابزارهایی که می تواند به این امر کمک کند، فناوری های نوین از جمله شبکه های ارتباطی والکترونیک می باشد.در این پژوهش ویژگی هایی مانند تنوع، فراگیری و به روز بودن به عنوان شاخص های فناوری اطلاعات در راستای تحقق شاخص های شهر خلاق، خلاقیت و توان بومی، ساختار کالبدی_فیزیکی شهر و ویژگی های اجتماعی_اقتصادی مورد مطالعه قرار گرفته است. نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شناسی توصیفی_تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. داده های میدانی از طریق توزیع پرسشنامه بین 210 نفر از کارشناسان شهرسازی و30 نفر از کارشناسان فاوا در شهر اصفهان به دست آمده است. برای سنجش اثرگذاری فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی بر ساختار کالبدی_فضایی شهر از روش مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار آموس گرافیک استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که عامل به روز بودن بر همه ابعاد شهر خلاق یعنی خلاقیت وتوان بومی، ساختار کالبدی_فیزیکی شهر و ویژگی های اجتماعی_اقتصادی تأثیرگذار است. همچنین تأثیر آن، مهم تر از عوامل دیگر (مانند فراگیر بودن و تنوع فناوری های نوین) می باشد. عامل فراگیر بودن تنها بر خلاقیت و ارتقای توان بومی و عامل تنوع فناوری های نوین بر روی عملکرد اجتماعی_اقتصادی شهر اثرگذار است.
تغییرات آب و هوایی و پدیده ی شرجی در شهرهای ساحلی (مطالعه ی موردی: استان هرمزگان)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
193-210
حوزههای تخصصی:
با توجه به شرایط محیطی، پیامدها و دامنه ی تغییرات آب و هوایی بر زندگی ساکنان هر بخش از کره ی زمین متفاوت است. در این پژوهش به بررسی تأثیر تغییرات آب و هوایی بر پدیده ی شرجی شهرهای ساحلی منتخب استان هرمزگان پرداخته شد. از این رو از شاخص شدت شرجی به منظور شناسایی این پدیده استفاده شد. نقشه های پهنه بندی ماهانه شرجی استان و نمودار ماهانه میانگین رخداد شرجی نشان می دهند که در ماه های آذر تا بهمن در هیچ منطقه ای از استان شرجی دیده نمی-شود و بیشترین میزان شرجی مربوط به ماه های تیر و مرداد است. با استفاده از نمودار رگرسیون تعداد روزهای رخداد شرجی در هر سال، تغییرات سالانه این پدیده در ایستگاه های مورد مطالعه بررسی شد. شیب مثبت در تمام ایستگاه ها بیانگر افزایش رخداد شرجی در طی سال های مورد مطالعه است، که بیشترین شیب خط مربوط به جاسک و کمترین مقدار آن مربوط به بندرعباس است. پدیده ی شرجی بر سلامتی انسان، مصرف انرژی، آلودگی هوا و غیره تأثیر منفی دارد و با افزایش رخداد آن در شرایط تغییرات آب و هوایی بر آثار نامطلوب و حتی غیرقابل تحمل آن در شهرهای ساحلی بویژه در عرض های جغرافیایی پایین، افزوده می شود؛ بنابراین لازم است تا برنامه های مناسب برای کاهش رخداد و یا مقابله با پیامدهای آن انجام گیرد.
پهنه بندی گردشگری اقلیمی استان های ایلام و کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی در امر گردشگری از جنبه های مختلف ضروری و مهم است و شناخت پهنه های مناسب برای گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی از موارد مهم در برنامه ریزی گردشگری می باشد. هدف از انجام این تحقیق، برآورد آسایش اقلیمی مناطق شهری و روستایی دو استان ایلام و کرمانشاه در جهت توسعه و برنامه ریزی گردشگری می باشد. جهت این امر، ابتدا به بررسی جاذبه های های گردشگری دو استان در زمینه های فرهنگی-تاریخی و طبیعی اقدام گردید و سپس از شاخص بیکر جهت برآورد آسایش اقلیمی بهره گرفته شد و تحلیل های لازم صورت پذیرفت. در نهایت برای پهنه بندی شرایط زیست اقلیم، داده ها به محیط GIS منتقل و با استفاده از روش میان یابیKriging نقشه ها ترسیم گردیدند. نتایج حاکی از آن می باشد که در 3 ماه زمستان؛ تنها دو ایستگاه دهلران و سرپل ذهاب، در ماه آوریل؛ ایستگاه های دهلران، اسلام آبادغرب، ایلام و سر پل ذهاب، در ماه می؛ ایستگاه های روانسر، کرمانشاه، کنگاور، اسلام آبادغرب، ایلام و سر پل ذهاب، در ماه ژوئن؛ ایستگاه های روانسر، کرمانشاه، کنگاور و اسلام آبادغرب، در ماه ژوئیه؛ ایستگاه های کنگاور و کرمانشاه، در ماه سپتامبر و اکتبر؛ روانسر، کرمانشاه، کنگاور و اسلام آبادغرب و ایلام، در ماه نوامبر؛ ایستگاه های دهلران، کنگاور، اسلام آبادغرب، ایلام و سر پل ذهاب و در ماه دسامبر؛ ایستگاه های دهلران، اسلام آبادغرب و سر پل ذهاب، شرایط مطبوع را برای گردشگری شهری و روستایی دارا می باشند.
ارائه الگوی آمایش سرزمین نواحی ساحلی دریای مکران با رویکرد توسعه و امنیت پایدار منطقه ای (مطالعه موردی: شهرستان های چابهار و ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
539 - 564
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عواملی که امنیت یک کشور را تهدید می کند، وجود نابرابری های فضایی بین مناطق مختلف جغرافیایی آن است. وجود بی عدالتی های جغرافیایی و توسعه نامتوازن بخش های جغرافیایی یک کشور به ویژه بین مناطق مرکزی و پیرامونی ممکن است به همبستگی و وحدت ملی آسیب بزند و به بروز تحرکات واگرایانه به ویژه در مناطق قومی بینجامد. این مسئله تأثیری سوء بر قدرت ملی دارد. از دیدگاه صاحب نظران، از جمله ایساکسون و ماهان، توسعه و امنیت مکمل یکدیگرند. بدین ترتیب، می توان امنیت پایدار را مرهون توسعه پایدار، و توسعه پایدار را تضمین کننده امنیت ملی دانست. تأمین امنیت ملی کشور در گرو رفع تهدیدهای داخلی و خارجی است؛ از این رو آنچه در این میان خلأ به وجود آمده در توسعه نامتوازن یک کشور را بهبود می بخشد، علم برنامه ریزی آمایش سرزمین است. این نوشتار، با هدف ارائه الگوی مناسب آمایش سرزمین، منطقه ساحلی مکران را با تأکید بر برنامه های توسعه آتی شهرستان های چابهار و ایرانشهر در سطح ملی، منطقه ای و بین المللی، و با رویکرد توسعه و امنیت پایدار منطقه ای بررسی می کند. روش پژوهش، ترکیبی از تحلیل راهبردی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است. برای پردازش نتایج، از پرسشنامه استفاده شد. بررسی و تحلیل فرصت ها و قوت ها، همچنین نمایش وضعیت و سیمای سرزمین و توزیع فضایی منابع در منطقه مورد مطالعه، به روش های آمار و تحلیل فضایی در نرم افزار Arc Gis صورت گرفت. در این مقاله، برای اولین بار در ایران، در مطالعه آمایش سرزمینی و برنامه ریزی منطقه ای، مدل و نرم افزار پیشرفته و جدید متاسوآت به کار گرفته شده و الگوهای آمایشی منطقه مورد مطالعه نیز با توجه به دو فاکتور عوامل داخلی و خارجی ارائه شده است. در زمینه فاکتورهای داخلی مشخص شد توسعه محور شرق و جنوب شرق، و موقعیت جغرافیایی راهبردی سواحل مکران در خارج از محدوده پرترافیک و پرتنش خلیج فارس و تنگه هرمز، بیشترین اهمیت راهبردی را در توسعه دارند. در زمینه فاکتورهای برون سازمانی، بیشترین اهمیت متعلق به حضور نظامی آمریکا در منطقه، جریان ارتجاع عربی و محور عربی-آمریکایی، و گسترش و نفوذ جریان های ارتجاعی-تروریستی در منطقه است. به منظور تدوین الگوی آمایشی در بخش سیاست خارجی بر نواحی نوار ساحلی نیز الگوها و راهبردهایی ارائه شد.
ارزیابی عملکرد مدیریت دانش سازمان های مؤثر در فرآیند مدیریت بحران مقصدهای گردشگری(مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
29 - 40
حوزههای تخصصی:
مدیریت دانش در صنعت گردشگری به راهبردهای دانش گرا اشاره دارد و یکی از راهبردهای تجاری معاصر و مطلوب می باشد. تحقیقات اخیر که از تئوری های مدیریت راهبردی بر مبنای هوش و دانش الهام گرفته اند، نشان داده اند که ساخت و پایداری مزیت رقابتی از طریق مدیریت دانش یک موضوع مشترک برای شرکت های خدماتی می باشد. نظر به این که مقصدهای گردشگری قادر نیستند تا خود را از تحولات محیط بیرونی مصون نگه دارند، این ویژگی نیاز به یک سیستم مدیریت دانش در سراسر مقصد گردشگری که برای همه انواع سازمان ها در دسترس باشد را تأکید می نماید به نحوی که زیرساخت لازم را برای همکاری بین سازمان ها فراهم آورد. مدیریت دانش به عنوان یک سازمان دهنده مهم شناخته شده است که می تواند به مدیریت بحران مقصدهای گردشگری کمک شایانی نماید. بدین جهت پژوهش حاضر به ارزیابی مدیریت دانش سازمان های مؤثر در فرایند مدیریت بحران شهر اردبیل پرداخته و بدین منظور پنج مؤلفه شامل کسب،خلق،ذخیره سازی، تسهیم و بکارگیری دانش را مورد بررسی قرار داده است. این تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع توصیفی- پیمایشی با ابزار پرسشنامه می باشد. نمونه آماری تحقیق، تعداد 120 نفر از مدیران و کارشناسان 19سازمان موثر در فرایند مدیریت بحران شهر اردبیل می باشد. در این پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه هابا استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و آزمون T و با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شده است. نتایج تحقیق حاکی از ارزیابی ضعیف وضعیت مدیریت دانش میان سازمان های موثر در فرایند مدیریت بحران شهر اردبیل می باشد به نحوی که کلیه مؤلفه های مدیریت دانش پایین تر از حد متوسط ارزیابی شده است. براساس یافته ها تسهیم دانش میان سازمان های موثر در فرایند مدیریت بحران شهر اردبیل نزدیک به حد متوسط ارزیابی شده و بقیه مؤلفه ها به ترتیب شامل کسب دانش، بکارگیری دانش، خلق دانش و ذخیره سازی دانش می باشد.
مطالعه تطبیقی مراکز محله ای شهر یزد بر مبنای شاخص های مرکز محله ایده آل با رویکرد تحلیلی FMEA مطالعه موردی: مرکز محله «یعقوبی» در بافت تاریخی و «پشت سیلو» در بافت جدید شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۵
3 - 16
حوزههای تخصصی:
تحولات ایجاد شده در دهه های اخیر و نیز عدم توجه به ویژگی های یک مرکز محله مطلوب و کارآمد در هر بستری و مطابق با نظرات و خواسته های استفاده کنندگان از این فضاها موجب بروز مشکلاتی از جنبه های مختلف در مراکز محله ای شده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی مسائل و مشکلات پیرامون دو مرکز محله یعقوبی در بافت تاریخی و مرکز محله پشت سیلو در بافت جدید شهر یزد و تحلیل آنها از طریق تکنیک FMEA (که اساساً با هدف دستیابی به حد ایده آل کیفیت مورد استفاده قرار می گیرد) می باشد. با به کارگیری تکنیک یاد شده در عرصه شهرسازی و کالیبره نمودن آن با مفاهیم موجود در این عرصه، می توان به شناسایی و حل مشکلات فضاهای شهری به روشی اصولی و کارآمد دست یافت. این پژوهش از نوع کاربردی و در بخش تدوین مبانی نظری به روش توصیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای بوده و در بخش دوم که مربوط به دو مرکز محله در شهر یزد می باشد، به روش توصیفی_تحلیلی و از طریق مطالعات و برداشت های میدانی، به کمک مصاحبه و پرسشنامه و با تأکید بر تکنیک FMEA صورت می پذیرد. مهم ترین نتایج این پژوهش در بخش مقایسه دو مرکز محله یعقوبی و پشت سیلو است که نتایج به کارگیری تکنیک FMEA نشان می دهد، مرکز محله یعقوبی در عین وجود برخی کاستی ها با توجه به نیازها و شرایط امروزی، به دلیل پیاده مداری و قرارگیری فضا در سطح ادراک انسانی، فعال بودن کاربری های تجاری محلی و همچنین ترکیب مطلوب کارکردهای برانگیزاننده حضور ساکنان نسبت به مرکز محله پشت سیلو وضعیت به مراتب بهتری را داراست. براساس نتایج تحلیلی و اولویت بندی مسائل، راهکارهای پیشنهادی برای بهبود وضعیت در دو مرکز محله یاد شده ارائه گردیده است. در نهایت جمع بندی پژوهش به ارائه نکات و آموزه هایی برگرفته از مرکز محله یعقوبی برای ارتقای کیفی مرکز محله پشت سیلو متناسب با شرایط بافت های جدید اختصاص یافته است.
تحلیل و ارزیابی ریسک زیرساخت های منطقه ای از منظر پدافند غیرعامل نمونه موردی: منطقه صنعتی پارس یک جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از اجرای طرح های پدافند غیرعامل کاستن آسیب پذیری تأسیسات و تجهیزات حیاتی و حساس و مهم کشور در شرایط بحرانی ناشی از تهدیدات انسان ساخت است. زیرساخت های حیاتی، بخشی از بنیان های اصلی مناطق صنعتی به شمار می آیند که با آسیب آن ها بیشتر منطقه تحت تأثیر قرار می گیرد. با توجه به این که نسبت قابل توجهی از تأمین گاز کشور بر عهده منطقه پارس جنوبی بوده و زیرساخت های حیاتی منطقه، از کانون های جذاب برای تهاجم دشمن به شمار می رود. تحقیق حاضر در زمره تحقیقات کاربردی (نوع توسعه ای) بوده و در این مسیر از روش های کتابخانه ای، پرسش نامه (کمی) جهت گردآوری و تحلیل اطلاعات استفاده گردیده و روش تحقیق تحلیلی - ارزیابانه می باشد. برای این منظور تعداد 48 نفر کارشناس به عنوان خبره انتخاب و از مدل پیشنهادی سازمان مدیریت بحران فدرال آمریکا (FEMA) جهت تحلیل ریسک استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، از نظر اهمیت دارایی ها به ترتیب تأسیسات نفت و گاز با 8.86، زیرساخت ارتباطات با 8.64، تأسیسات برق با 6.71 و تأسیسات آب و فاضلاب با 6.45 حائز بیشترین ارزش هستند. همچنین دوازده تهدید مورد ارزیابی قرار گرفت که در این بین احتمال وقوع حملات هوایی و موشکی با 9.21، حملات شیمیایی- میکروبی و هسته ای با 9.17 و تهدیدات زیستی با 8.72 بیشترین احتمال وقوع را دارا هستند. بیشترین آسیب پذیری و ریسک زیرساخت ارتباطات در برابر بمب های الکترومغناطیسی به ترتیب با 9.114 و 688.47، تأسیسات برق در برابر بمب های الکترومغناطیسی و گرافیتی به ترتیب با 8.446 و 407.47، تأسیسات نفت و گاز در برابر تهدیدات بمب گذاری به ترتیب با 8.484 و 655.46، تأسیسات آب و فاضلاب در برابر تهدیدات سایبر تروریسم و زیستی به ترتیب با 8.3 و 466.82 می باشد و در پایان راهکارهای کاهش آسیب پذیری و ریسک بیان شده است.
تبیین و مکاشفه مفهوم یادوارگی مجازی در کنش مفاهمه ای فضاهای عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۶۸۶-۶۷۱
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی تغییرات الگویی در مفهوم و تولید «یادوارگی» از طریق تغییر آنالوگ به دیجیتال در ارتباطات، طراحی و تولید است. اگرچه گاهی اوقات به نظر می رسد هیچ راهی برای رهایی فضای عمومی از سلطه قدرت وجود ندارد اما مفهوم «باز بودن» که در سال 2007 توسط تانجو ارائه شد، بسیار عمیق بوده و به «فضای عمومی» فرصت مرئی شدن می دهد، چنانچه اساس این موضوع در نوع کنش مفاهمه ای هابرماسی نهفته است. باز بودن را «باز کردن جهان عمومی به روی تجربه های زیبایی شناسی و عمل کردن بر اساس استدلال انتقادی خاص» تعریف کرده اند، اما باز بودن در مفهوم یک عملکرد انتقادی ممکن است باعث آگاهی اندک اما موثر گردد یعنی پرسش هایی را در ذهن افراد در خصوص قدرت سلطه در جهان و تاثیرات آن بر عموم مطرح کند. در این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و استدلال منطقی به مفهوم یادوارگی مجازی براساس کنش مفاهمه ای آن در فضاهای عمومی شهری پرداخته شده است. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که با کمک احتمالات فوق الذکر از توانایی های تکنولوژی دیجیتال در زمینه هنر و معماری و یا حتی شکل های جدیدی از (ضد) یادوارگی، می توان انتظار داشت که باز بودن در فضای عمومی باعث ارتقاء و پایداری می گردد. در پایان به عنوان مهمترین نتیجه باید گفت که: هر کس می تواند یادبود خود را بسازد، و تفکر انتقادی خود را در یک فضای عمومی ارائه کند. لذا، شکل های دیجیتال از برقراری ارتباط، طراحی و تولید نیز یکی از راه های مبارزه و شکست دادن مفهوم کلاسیک یادبود هستند که آنها را تجلی انواع قدرت ها می دانند.
تأثیر انگاره شهر خلاق در پویش اقتصادی و اجتماعی کلان شهرها (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
شهرها مرکز ثروت ملل هستند؛ اما در قرن جدید ماهیت تولید ثروت و توسعه تغییر کرده و زیربنای آن ایده، خلاقیت و تبدیل آن به تولید و خدمات است. حرکت به سمت ایجاد و تحقق شهر خلاق به دلایل جایگاه شهر به عنوان محل شکل گیری بسترهای جامعه دانایی محور، اهمیت و محور بودن شهرها در توسعه اقتصادی و اجتماعی امر بسیار مهم و ضروری است. این تحقیق باهدف تأثیر انگاره شهر خلاق در پویش اقتصادی و اجتماعی کلان شهر تبریز انجام شده است. روش بررسی این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی-تحلیلی و همبستگی بوده، به منظور جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری متخصصین و صاحب نظران برنامه ریزی شهری در کلان شهر تبریز بوده است. جهت سنجش متغیرهای شهر خلاق و پویش اقتصادی_اجتماعی از روش نمونه گیری خوشه ای در کلان شهر تبریز استفاده شده است. براساس نتایج پژوهش، نتایج آزمون فریدمن حاکی از آن است که متغیر نوآوری با میانگین رتبه ای (61/5) در وضعیت بهتر و مساعدتری نسبت به سایر متغیرهای شهر خلاق قرار دارد و متغیر رهبری با میانگین رتبه ای (29/3) در وضعیت ضعیف تری نسبت به سایر متغیرهای شهر خلاق کلان شهر تبریز قرار دارند. نتایج آزمون تی که به وضعیت کلی شاخص ها اشاره دارد نشان داد، کلیه مؤلفه های شهرخلاق در کلان شهر تبریز در وضعیت ضعیف و پایین تر از متوسط ارزیابی شده اند. نتایج آزمون رگرسیون که ارتباط بین متغیرها را نشان می دهد بیان کننده این است که 5/39 درصد تغییرات پویش اقتصادی-اجتماعی شهر تبریز، توسط تغییرات در مؤلفه های شهر خلاق تبیین می گردد. به طوری که متغیر کیفیت زندگی دارای بیشترین تأثیر و متغیر رهبری دارای کمترین تأثیر بر پویش اقتصادی و اجتماعی اند. همچنین نتایج آزمون T نشان داد که 35 درصد از تغییرات پویش اقتصادی و اجتماعی کلان شهر تبریز ناشی از تغییرات مؤلفه های شهر خلاق در کلان شهر تبریز است.
بررسی تأثیر مالکیت مسکن در استقلال تصمیم گیری و نقش آفرینی زنان در شهر (مورد: سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسکن بزرگ ترین سرمایه خانواده ها به خصوص در کشورهای جهان سوم را تشکیل می دهد. از آنجایی که هر منبع اقتصادی با خود قدرت اجتماعی و سیاسی را به همراه می آورد، داشتن مسکن و مالکیت آن نیز مزایای زیادی را به همراه دارد. این مزایا زمانی پررنگ تر می شود که به گروهی از افراد جامعه تعلق بگیرد که زمانی از آن مزایا بی بهره بوده اند و این گروه همان زنان هستند که درصد مالکیت مسکن برای آن ها نرخ بسیار پایینی را به نسبت مردان نشان می دهد. بر این اساس، این تحقیق به بررسی تأثیر مالکیت مسکن بر استقلال تصمیم گیری و نقش آفرینی زنان در شهر می پردازد. پژوهش به لحاظ ماهیت از نوع توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف از نوع کاربردی می باشد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و 300 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گشته اند. روش آماری مورد استفاده شامل آزمون همبستگی کندال و تحلیل مسیر می باشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تأثیر مالکیت مسکن بر نقش آفرینی زنان بیش تر از تأثیر آن بر استقلال تصمیم گیری آنان بوده است، همین طور مالکیت مسکن به طور غیرمستقیم بر نقش آفرینی زنان تأثیر می گذارد.
بازفرینی بافت های فرسوده شهرى با رویکرد گردشگرى پایدار با تلفیق مدل های برنامه ریزی استراتژیک و تحلیل شبکه(ANP- SWOT) مطالعه موردى: بافت فرسوده شهر خوى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
41 - 56
حوزههای تخصصی:
فرسودگى واقعیتی است که تاکنون بیشتر شهر های با سابقه ایران تح ت ت أثیر آن قرار گرفته اند. آنچه مسلم است، در اینگونه شهر ها، این مساله رشد بافت ش هری را مخت ل کرده و افزون بر نابودی بافت های درونی، هزینه های هنگفتی را با ایجاد بافت های نو ظهور بر گرده ى شهر تحمیل می کن د. بنابراین توجه به بافت های فرسوده، لزوم مداخله و رفع ناپایداری آنها، موضوعی جدى و محوری مى باشد. در این راستا، رویکرد های مرمت و بهسازی بافت هاى فرسوده در سیر تحول و تکامل خود از بازسازی، باز زنده سازی، نوسازی و توسعه مجدد به باز آفرینى شهری تکامل یافته و در این مسیر، از حوزه توجه صرف به کالبد به عرصه تاکید بر ملاحظات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز گذری داشته است. از آنجا که باز آفرینى این مراکز نیازمند سرمایه گذاری قابل توجهی مى باشد به نظر می رسد می توان با استفاده از ظرفیت های بالقوه گردشگری به منظور تشویق هم زمان بخش خصوصی و حمایت هاى بخش دولتی جهت سرمایه گذارى برای تحقق پذیرى باز آفرینى بافت هاى فرسوده شهرى بهره بردارى نمود. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با اهداف کاربردی- توسعه ای است. ابتدا برای رسیدن به عوامل چهارگانه ی SWOT از روش مصاحبه با کارشناسان استفاده شده تا مهمترین عوامل نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید موجود در گردشگری بافتهای فرسوده شهر خوى جمع آوری گردد. سپس راهبردهای حاصل از فن سوات، با استفاده از مدل تحلیل شبکه ای (ANP ) اولویت بندی گردید. نتاج حاصله نشان می دهد راهبردهایST1 ، WO2 و ST2 سه راهبرد دارای اولویت می باشند. همچنین امتیازهای کسب شده نشان می دهد در وضعیت فعلی، استراتژی رقابتی با کسب بیشترین امتیاز باید در اولویت و توجه قرار گیرد.
نقش مدیریت شهری در راستای تحقق توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر ایلام)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲
168-192
حوزههای تخصصی:
ساختار مدیریت شهری در ایران به منظور گذر از نظام متمرکز و حرکت به سمت نظام غیرمتمرکز و بیرون رفتن از چالش های رخ داده، لاجرم باید ایجاد تحول در نظام برنامه ریزی و مدیریت، توسعه پایدار شهری را به عنوان یک راه حل اساسی پذیرا باشد. منظور از دستیابی به یک وضعیت پایدار واقعی در شهرها، تدوین سیاست هایی جهت حصول به شهرهای پایدار ضروری می نماید. امروزه شهرها به عنوان مصرف کننده و توزیع کننده اصلی کالاها و خدمات، کانون توجه بحث پایداری شده اند. بنابراین به یک مدیریت بهینه، جهت کاهش مشکلات فرهنگی، اجتماعی، خدماتی، ایجاد آرامش و آسایش، ایجاد عدالت به نحو مؤثر و تقویت روحیه مشارکت شهروندان نیازمندند. به همین منظور مقوله ای مهم تحت عنوان توسعه پایدار مورد توجه قرار گرفته است. بطوری که در دهه های اخیر یکی از ارکان اساسی توسعه پایدار، دستیابی به توسعه پایدار شهری است. این مقاله ضمن پرداختن به بیان روشن تری از مفهوم مدیریت شهری، ارتباط میان توسعه پایدار و مدیریت شهری را مورد بررسی قرار می دهد. روش تحقیق این مقاله توصیفی-تحلیلی است و جمع آوری اطلاعات آن به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که مدیریت شهری در دستیابی به توسعه پایدار شهر ایلام دارای تأثیر مثبت و معناداری می باشد همینطور همکاری ها و تعامل مدیران شهری در ارتقای شاخص های توسعه پایدار شهر تأثیر مثبت و معناداری دارد.
تحلیلی بر نقش شهرهای میانی در تعادل بخشی به شبکه شهری، نمونه موردی: شهر ایرانشهر
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
49-64
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین راهبردهای موجود جهت ایجاد تعادل و توازن بخشیدن به شبکه شهری، تمرکززدایی از کلان شهرها و حل پدیده ی نخست شهری، توجه به تقویت شهرهای متوسط و حمایت از ایجاد این گونه شهرها در شبکه شهری است؛ ازآنجایی که در شبکه شهری استان سیستان و بلوچستان با پدیده ی نخست شهری مواجه هستیم؛ هدف این پژوهش بررسی و تحلیل نقش شهر میانی ایرانشهر در ایجاد تعادل در شبکه شهری این استان است. مقاله حاضر با روش توصیفی–تحلیلی و با نگرش سیستمی به بررسی نقش شهر میانی ایرانشهر در ایجاد تعادل در شبکه شهری استان سیستان و بلوچستان با استفاده از روش ها و مدل های کمی مانند مرتبه-اندازه، منحنی لورنز و ضریب جینی، نخست شهری مهتا، آنتروپی، کشش پذیری و جاذبه از لحاظ متغیرهای جمعیتی و فضایی پرداخته است. نتایج مدل ها نشان می دهد که شبکه شهری استان سیستان و بلوچستان دچار پدیده نخست شهری است و در این بین شهر میانی ایرانشهر بر اساس مدل های رشد و اندازه شهر توانسته است از میزان نخست شهری بکاهد به طوری که بر اساس مدل مرتبه–اندازه این شهر در رده سوم شبکه شهری قرار دارد؛ با استفاده از مدل لورنز و ضریب جینی از 45/0 در سال 1335 به 74/0 در سال 1390 رسیده است و شبکه شهری به تعادل نزدیک تر شده است. نتایج کشش پذیری نیز نشان می دهد که ضریب کشش پذیری جمعیت ایرانشهر در اکثر دوره ها بالای عدد یک بوده که خود گویای جذب جمعیت در این شهر است و بر اساس مدل های آنتروپی و نخست شهری مهتا با احتساب ایرانشهر میزان آنتروپی و نخست شهری کاهش پیداکرده است؛ بنابراین نتایج نشان دهنده ی تأثیر جایگاه مثبت شهر ایرانشهر به عنوان یکی از وزنه های جمعیتی در ایجاد تعادل در شبکه شهری استان است.