فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق استفاده از رویکرد توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی شهر مراغه و به دست آوردن پتانسیل های هر یک از محلات می باشد که از چندین شاخص از جمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شهر مراغه می باشد. روش تحقیق میدانی-اکتشافی می باشد که از روش های دیگر از جمله توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد شهر مراغه 867 هکتار زمین بایر دارد. 56 درصد ساختمان های موجود در وضعیت تعمیری و تخریبی قرار دارند. هم چنین 70درصد از کل ساختمان ها به صورت یک طبقه می باشد. در نتیجه شهر مراغه دارای پتانسیل های زیادی در امر توسعه میان افزا می باشد. این ظرفیت بالقوه با استفاده از اصول رشد هوشمند شهری و علی الخصوص توسعه میان افزا می تواند در توسعه پایدار شهر موثر باشد.
سنجش توسعه یافتگی شهرهای شهرستان سقز با تاکید بر نیروی بازار کار در بازه زمانی 1345 تا 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل اصلی در سنجش درجه توسعه یافتگی مناطق، وجود فرصت های شغلی در آن منطقه و میزان عرضه و تقاضای نیروی کار می باشد که در هر منطقه با توجه به میزان عرضه و تقاضای نیروی کار، مقدار کمبود شغل محاسبه و درجه توسعه یافتگی آن بررسی می گردد. یکی از مدل هایی که وضعیت بازار نیروی کار را مورد سنجش قرار می دهد، مدل بازار کار است. هدف از مطالعه حاضر بررسی وضعیت توسعه یافتگی بازار کار نقاط شهری شهرستان سقز در طی چهار دوره سرشماری از 1345 تا 1385می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز از نتایج تفضیلی سرشماری های عمومی نفوس و مسکن سال های 1345، 1355، 1365، 1375 و 1385 گردآوری شد. متغیرهای مورد بررسی در این مطالعه شامل: تعداد مهاجران به بیرون، نرخ رشد طبیعی، تعداد مهاجران وارد شده، بیکاری، اشتغال و نیروی کار است. نتایج به دست آمده از تحقیق نشان داد که بازار نیروی کار در شهرستان سقز در هیچ یک از دوره ها متعادل نبوده است. این عدم تعادل در بازار کار، مهاجرپذیری در نقاط شهری و نقطه مقابل آن مهاجرفرستی شدید در نقاط روستایی و عدم وجود فرصت های شغلی یکسان در نقاط شهری و روستایی، نقل و انتقالات بی رویه جمعیت در این مناطق را موجب گردیده و نتیجه نهایی این که شهرستان سقز با یک عدم تعادل در بازار کار رو به رو است.
بررسی اثر رژیم های ارزی بر جریان توریسم بین المللی در کشورهای منتخب اسلامی: رهیافت جاذبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
73 - 89
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از پردرآمدترین صنایع جهان می تواند، نقش مهمی در رشد اقتصادی کشورها ایفا کند. گردشگری شامل خدماتی است که تأثیر زیادی بر فعالیت های اقتصادی و اجتماعی دارد. در این راستا،با وجودمطرح شدنرژیم های ارزی به عنوان یکی از عوامل مؤثر بر جریان گردشگری، پژوهش های چندانی در رابطه با اثر رژیم های ارزی بر جریان توریسم انجام نگرفته است. پیشرفت های اخیر در طبقه بندی نظام های ارزی، محرکی شده است که در این مطالعه به بررسی اثرات رژیم های ارزی بر جریان توریسم بین الملل پرداخته شود. این پژوهش، از روش جاذبه (gravity) و داده های تابلویی برای تخمین تعداد گردشگران واردشده از کل جهان به کشورهای منتخب اسلامی (14 کشور) شامل بحرین، ایران، عراق، مصر، ترکیه، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، کویت، قطر، یمن، سوریه، لبنان، اردن و عمان طی دوره زمانی 2013-1993 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که رژیم ارزی ثابت بر روند گردشگری اثر مثبت و معنی دار دارد و حفظ ثبات نرخ ارز برای جذب گردشگران بین الملل بسیار اهمیت دارد.همچنین تجارت، تولید ناخالص داخلی، مسافت، جمعیت، داشتن زبان مشترک و مستعمره بودن، اثر مثبت بر جریان گردشگری دارد و متغیر نرخ ارز مؤثر، نرخ ارز اسمی، داشتن تفاهم نامه تجاری مشترک اثر منفی بر جریان گردشگری دارد. تمام ضرایب به غیر از متغیرهای مستعمره بودن و داشتن تفاهم نامه تجاری مشترک به لحاظ آماری معنی دار هستند.
تدوین و اولویت بندی استراتژی های توسعه گردشگری با رویکرد پایداری (نمونه موردی: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش مشکلات مسئله گردشگری توجه به رویکرد پایداری در گردشگری الزامی است. تحقیق حاضر با هدف شناسایی نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده در توسعه گردشگری شهر کاشان و اولویت بندی استراتژی های مناسب انجام گرفته است. در این زمینه، پس از مطالعه مبانی نظری و پیشینه تحقیق،پنج شاخص اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی، محیطی، نهادی و کالبدی- زیرساختی شناسایی و تجزیه و تحلیل شدند که این شاخص ها بر گردشگری پایدار شهر کاشان موثر هستند.این تحقیق از نظر هدف،کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی پیمایشی می باشد. برای جمع آوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این تحقیق را گردشگران و کارشناسان صنعت گردشگری و جامعه محلی شهر کاشان تشکیل می دهد.در این راستا ابتدا نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده به وسیله مدلPIP شناسایی و سپس بر اساس روش ANP اولویت بندی گردیدند. در مرحله بعد مناسب ترین استراتژی های توسعه گردشگری پایدار استان به ازاء مهمترین نیروها تدوین شدند. در نهایت جهت اولویت بندی استراتژی ها، بین استراتژی های تدوین شده بر اساس زیر شاخص های تحقیق مقایسه زوجی برقرار شد و اولویت ها رتبه بندی شدند.نتایج تحقیق نشان داد "ایجاد اشتغال و درآمد زایی" و "افزایش هزینه کالاها و خدمات" مهم ترین نیروها میان نیروهای ترغیب کننده و بازدارنده بودند. در نهایت" بهره گیری بهینه و هدفمند از افزایش انگیزه مسافرت در بین مردم" و "نظارت بر قیمت اجناس از طرف سازمانهای مرتبط در طول فصول پر گردشگر" مناسب ترین استراتژی پیشنهاد داده شد.
مکان گزینی پناهگاه های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل-مطالعه موردی: شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان مراکز تجمع سرمایه های مادی و انسانی، در زمان بحران خسارات فراوانی را متحمل می شوند. لذا توجه به بحث پدافند غیرعامل می تواند میزان خسارات ناشی از حوادث را تا حد قابل توجهی کاهش دهد. پدافند غیرعامل ازجمله موضوعاتی است که در سال های اخیر در طرح ها و برنامه های شهری موردتوجه قرارگرفته است. یکی از سیاست های پدافند غیرعامل در تمام کشورها به طور عام و کشور ایران به طور خاص، ساخت پناهگاه های شهری در جهت صیانت از جان شهروندان و کاهش آسیب ها در حوزه ی انسانی می باشد. این پژوهش باهدف ارائه ی یک رویکرد پدافند غیرعامل در مکان یابی پناهگاه ، مشخص کردن و استفاده از معیارهایی جهت انتخاب بهترین پناهگاه به منظور اسکان موقت تدوین گردیده است. روش انجام تحقیق توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده اند. به منظور طبقه بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک فرآیند تحلیل شبکه ای به تعیین ضرایب اهمیت شاخص ها و اعمال این ضرایب در محیط (Overlay) معیارها پرداخته شد و درنهایت از طریق همپوشانی لایه های اطلاعاتی ارجح ترین مکان ها در تناسب باهدف، شناسایی شده است. همچنین از نرم افزارهای ARC/GIS و Super Decisions جهت ترسیم لایه ها بهره گرفته شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهند نقاطی از شهر که دارای فضاهای باز کافی و در عین حال سازگار با کاربری های اطراف می باشند، دارای پتانسیل نسبتاً بهتری برای استقرار آسیب دیدگان هستند.با تلفیق لایه های مختلف کاربری های تأثیرگذار، نقشه نهایی فضاهای بهینه جهت احداث پناهگاه های شهری در 5 دسته از بسیار خوب تا بسیار ضعیف تقسیم بندی و 9 مکان پیشنهادی برای این امر در نظر گرفته شده است که در این میان فضاهای سبز، اراضی بایر و مدارس، بیشترین امتیاز جهت اسکان موقت را دارا می باشند؛ لذا 4 پارک در سطح شهر، 1 مدرسه و مابقی فضاهای باز و بایر بدین منظور اولویت یافته اند.
آرام سازی ترافیک محله با رویکرد تجدیدحیات با استفاده از مدل SWOT (مطالعه موردی: محله یورد شاهی ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آرام سازی ترافیک، یکی از اقدامات مهندسی محسوب می شود که می تواند با صرف هزینه های نه چندان بالا سبب کاهش قابل توجه سرعت وسایل نقلیه شده و در نتیجه، در کاهش نرخ تصادفات و تلفات ناشی از آنان تأثیری مشخص بر جای گذارد. ازآنجایی که اجرای طرح های آرام سازی می تواند روند ترافیک معابر به خصوص خیابان های محلی را با تغییر مواجه کند، باید در انتخاب ابزارهای آرام سازی و تعیین مقاطع مناسب جهت اجرای آن ها برای تجدیدحیات محله دقت لازم اعمال شود. آرام سازی ترافیک محلات مسکونی، موضوعی است که جهت حفظ کارکردهای اجتماعی و فرهنگی و جلوگیری از تعادل نداشتن زیست محیطی محلات مسکونی پیشنهاد می شود. هدف اصلی از نگارش پژوهش، بررسی امکان آرام سازی ترافیک محله یورد شاهی ارومیه با رویکردی در جهت تجدیدحیات این محله است که با استفاده از مطالعات اسنادی و کتابخانه ای به شناخت و ارزیابی وضعیت موجود محله یورد شاهی ارومیه پرداخته و نتایج به دست آمده را در قالب روش تحلیلی-کاربردی با استفاده از جدول SWOT و اولویت دارترین عوامل در محله را مشخص کرده و به ارائه راهکارهایی در راستای موضوع مورد بررسی خواهیم پرداخت. در نتایج به دست آمده، از پژوهش راهبرد تهاجمی SO به عنوان اولویت دارترین راهبرد شناخته شده که عوامل تهاجمی نشان می دهد و محله یورد شاهی که توان لازم برای برنامه های سامان دهی و آرام سازی ترافیک را دارد، استفاده شد. در انتها نیز براساس یافته های پژوهش، با تأکید بر محله یورد شاهی شهر ارومیه و دستورالعمل مشارکت های اجتماعی در محلات مسکونی، راهکارهایی پیشنهاد شد.
استانداردسازی و بهبود فرایند جمع آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک شهری، با استفاده از سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه و برمبنای استانداردهای مکانی ISO(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ممیزی املاک شهری ازجمله فعالیت های شهرداری ها به منظور جمع آوری و به هنگام سازی پایگاه اطلاعات توصیفی و مکانی املاک شهری محسوب می شود. با ظهور سامانه های اطلاعات مکانی همراه، روش های نوینی برای گردآوری و به هنگام سازی اطلاعات مکانی گسترش داده شدند. در محیط های همراه، پردازشگری های انجام شده وابسته به محیط کاری و پویای کاربر است. کاهش ارتباط صریح کاربر با سامانه از عوامل مهم در هوشمندسازی سامانه و کاهش خطاهای انسانی در جمع آوری و به هنگام سازی اطلاعات به شمار می رود. برای این منظور، لازم است سامانه با استنباط وضعیت کاربر، با استفاده از اطلاعات بافت، نقشه ها و اطلاعات مناسب را در اختیار او قرار دهد. اطلاعات ممیزی املاک شهری نمونه ای از اطلاعات مکانی اند که می توانند از چنین سامانه هایی بهره ببرند. این مقاله تلاشی برای تحلیل نقش سامانة اطلاعات مکانی همراه بافت آگاه در استاندارد سازی و بهینه سازی فرایند ممیزی املاک شهری و نیز شناسایی روش های پیاده سازی چنین سامانه ای برای عرضة اطلاعات مکانی به ممیز و همچنین، هوشمندکردن واسط های کاربر برای ارتقای قابلیت های سامانه است. هدف نهایی تحقیق گسترش یک سامانة اطلاعات مکانی همراه، جهت ممیزی املاک شهری، با درنظرگرفتن اطلاعات بافت های موقعیت، جهت و سامانه، ب رای نقش ه ها و سروی س های قابل عرضه است که افزون بر مزایای سامانة اطلاعات مکانی همراه در گرد آوری و به هنگام سازی داده های ممیزی املاک، مزایای یک سامانة بافت آگاه را نیز دارد. در طراحی و پیاده سازی سیستم تحقیق حاضر، افزون بر معماری خادم مخدوم، از معماری مستقل نیز استفاده شده است تا در صورت قطع ارتباط با خادم، فرایند ممیزی متوقف نشود. درنهایت، سیستم بالا در یکی از بلوک های شهری تهران پیاده سازی شده و نتایج حاصل با نتایج ممیزی های پیشین مقایسه شده اند که نشان دهنده کاهش 50% زمان مورد نیاز برای جمع آوری داده ها در روش معرفی شده، به نسبت دو دورة آخر ممیزی املاک شهر تهران، و کاهش نزدیک به 100% زمان سپری شده بین گردآوری داده های توصیفی و مکانی و ورودشان به پایگاه دادة شهرداری، در مقایسه با دو دورة یادشده است. سیستم پیشنهادی در این تحقیق از ارتباط صریح ممیز با برنامه می کاهد و اطلاعات و نقشه ها که در ممیزی املاک شهری سنتی روی کروکی ها و فرم های کاغذی گردآوری و تصحیح می شدند، با استفاده از روش ارائه شده در این تحقیق، در محل مستقیماً جمع آوری و به هنگام می شوند که باعث بهبود چشمگیر فرایند ممیزی املاک شهری می شود.
ارزیابی شاخص های پایداری در حمل ونقل شهری با استفاده از روش تاپسیس (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
671 - 686
حوزههای تخصصی:
در این مقاله شاخص های پایداری در حمل ونقل شهری کرمانشاه با هدف اولویت بندی گزینه های ایده آل در سیستم حمل ونقل این شهر ارزیابی، و بر شیوه های حمل ونقل عمومی تأکید می شود. بدین منظور، چهار گزینه تاکسی، اتوبوس، منوریل و پیاده روی به عنوان چهار شیوه حمل ونقل عمومی، با توجه به بیست شاخص در حوزه های اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی ارزیابی شده است. از آنجا که در پژوهش حاضر، شاخص های متفاوتی برای انتخاب گزینه ها به کار رفته است، به منظور تحلیل و ارزیابی، روش های تصمیم گیری چندشاخصه و تکنیک تاپسیس استفاده شده است. این پژوهش توصیفی است و جامعه آماری آن شامل متخصصان حوزه حمل ونقل در شهر کرمانشاه است. نمونه آماری این پژوهش شامل چهل نفرند که به صورت تصادفی انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و درمجموع، از هر نفر بیست نکته درباره جنبه های مختلف پایداری پرسش شد. پاسخ ها در قالب طیف لیکرت پنج قسمتی دسته بندی شدند. پس از طی فرایند پیش آزمایش، سنجش روایی و پایایی آن صورت گرفت. برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ در نرم افزار SPSS استفاده شد که حدود 734/0 است. بدین ترتیب، پرسش ها سازگاری درونی دارند. پرسشنامه های نهایی بین چهل نفر از متخصصان حوزه حمل ونقل شهری شامل کارشناسان این حوزه و استادان برنامه ریزی شهری توزیع شد. مطابق نتایج، پیاده روی در رتبه اول، تاکسی و اتوبوس در رتبه دوم و منوریل در رتبه نهایی از نظر اهمیت قرار دارند. در این بین، پیاده روی به دلیل هزینه کمتر، انعطاف پذیری بیشتر، افزایش تعامل اجتماعی و حمایت از محیط زیست، امتیاز بیشتری دارد. منوریل نیز به دلیل افزایش میزان سرمایه گذاری، تأثیر بیشتر بر پراکنش شهری، و انعطاف پذیری اندک، نامطلوب ترین گزینه است. از طرفی اختلاف اندکی میان گزینه های تاکسی، اتوبوس و پیاده روی وجود دارد؛ بنابراین، برای حفظ پایداری سیستم حمل ونقل شهری، ترکیبی از عناصر تاکسی، اتوبوس و پیاده روی برای سفرهای درون شهری پیشنهاد می شود.
تعیین اولویت احیاء بافت های فرسوده شهری با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره (نمونه: محله سرشور مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد به عنوان دومین شهر پرجمعیت ایران با ۲۲۴۵ هکتار بافت فرسوده شهری که یک سیزدهم مساحت شهر را شامل می-شود، با معضلی بزرگ برای احیا این بافت مواجه می باشد. محله سرشور مشهد که در محدوده اطراف حرم مطهر امام رضا(ع) قرار گرفته، با وسعتی حدود ۶۱ هکتار و شامل ۲۱۶۶ قطعه است. هدف پژوهش، اولویت بندی قطعات محله سرشور برای احیاء می باشد تا جهت دهی مناسبی برای دستگاه های متولی، ساکنین و سرمایه گذاران وجود داشته باشد. روش تحقیق، توصیفی/ تحلیلی است و برای رسیدن به هدف، پنج شاخص قدمت، تعداد طبقات، کاربری، مصالح و دوام، انتخاب و از طریق برداشت میدانی از محدوده جمع آوری گردید. برای تعیین وزن هر یک از معیارها و زیر معیار ها، تعداد ۵۰ عدد پرسشنامه در دو مرحله از متخصصان این حوزه گردآوری و سپس این اوزان یکسان برای هر یک از معیارها و زیر معیار ها به همراه اطلاعات برداشت شده، به صورت جداگانه در مدل های تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل شبکه ای، فازی و همپوشانی وزنی در نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی وارد و اجرا شد که خروجی نهایی نقشه ها به صورت قطعاتی با بیشترین تا کمترین اولویت جهت احیاء به تفکیک هر مدل و کاربری طبقه بندی گردید. نتایج حاصل از پژوهش بیان گر آن است که در محله سرشور اولویت اول احیا، قطعات با کاربری مسکونی (۵۲ قطعه) و در مرحله بعد قطعات با کاربری تجاری/ اداری (۱۳۲ قطعه) قرار دارد. همچنین مشخص گردید که مدل های تصمیم گیری چند معیاره جهت تعیین اولویت احیا قطعات بافت های فرسوده شهری کارایی داشته و مدل فازی در مقایسه با سایر مدل های مورد بررسی دقت بیشتری دارد.
ارزیابی فضایی توسعه پایدار شهری با رویکرد مدیریت یکپارچه و استفاده از مدلHDI (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳
34-48
حوزههای تخصصی:
رسیدن به توسعه پایدار شهری قبل از هر چیز مستلزم سیستم مدیریت شهری یکپارچه در سطوح مختلف سیاست گذاری، برنامه ریزی، تصمیم سازی، تصمیم گیری و اجرا بوده است. امروزه کشورهای در حال توسعه به منظور تقویت زیربناهای اقتصادی - اجتماعی خود، رهایی از وابستگی، رفع عدم تعادل های منطقه ای و در نهایت نیل به توسعه منطقه ای پایدار، نیازمند شناسایی امکانات و منابع کشورشان می باشند. بنابراین ابعاد گوناگون و پیچیدگی موضوع ضرورت شناخت میزان توسعه را بیان می کند. در ایران به علت چند جانبه بودن مدیریت شهری ساختار شهری نامناسب، هر روز مسائل پیچیده تری را بر مشکلات شهرها افزوده است. زیرا هر سازمانی با توجه به امکانات و بعدکاری خود به مسائل شهری نگاه نموده است. و دیدی جامع وجود نداشته است. بنابراین یکی از اصلی ترین موانع فراروی مدیریت شهری، بخصوص کلانشهرها مانند اهواز و غیره چندپارگی مدیریت شهری در عرصه سیاست گذاری، تصمیم سازی، برنامه ریزی و هدایت می باشد. بر همین مبنا در پژوهش حاضر با رویکرد توسعه ای – کاربردی به بررسی موضوع در کلانشهر اهواز پرداخته است. تا وضعیت توسعه و عدم آن در مناطق مشخص گردد. همچنین جهت ترسیم و تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل HDI و برنامه SPSS، EXCEL و دیگر برنامه های مورد نیاز استفاده گریده است. نتایج تحقیق نشان داده است مدیریت یکپارچه شهری در مناطق هشتگانه بر اساس میزان برخورداری و محرومیت در مناطق دارای تفاوت زیادی می باشد به طوریکه میانگین شاخص HDI برابر (566/0) درصد بوده است. که مناطق هفت، یک، پنج و شش از نظر میانگین برخورداری و مدیریت شهری نسبت به دیگر مناطق در شاخص مورد مطالعه در سطح بالای میانگین قرار دارند.
بازشناسی عناصر موثر بر خوانایی درادراک بزرگسالان مطالعه موردی: بلوارامامیه-مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
خوانایی کیفیتی از محیط است که به فضای شهری وضوح بخشیده و سبب می گردد که سیمای شهر بهتر به ذهن سپرده شود. دیدگاه کوین لینچ در ارتباط با کیفیت نمایانی از کامل ترین نظریات است و سایر نظریات ادامه دهنده این نظریه می باشند. لینچ معتقد بود که خوانایی شهری متأثر از عناصر پنج گانه می باشد. در واقع هنگام قرارگیری در محیط خوانا، تصویرذهنی افراد درقالب نقشه های شناختی از محیط، به سهولت شکل می گیرد و بر این اساس افراد به هنگام حرکت درفضا به آسانی مسیریابی نموده و حس سردرگمی نخواهند داشت. چگونگی شکل گیری تصویرذهنی و در ادامه فرآیند شکل گیری نقشه شناختی، به نسبت ادراک افراد از فضا درگروه های سنی مختلف، متفاوت است و هرگروه به اقتضای سن و نیازهای خود جنبه های متفاوتی از فضای شهری را به خاطر می سپارد. مقاله حاضر با هدف ایجاد فضای شهری خوانا برای بزرگسالان با استفاده از تحلیل نقشه های شناختی شهروندان و استنتاج شباهت های ادراکی آنان تدوین گردیده است. روش مقاله از نوع توصیفی_آماری است و از روش کتابخانه ای_اسنادی برای جمع آوری مبانی نظری و از روش های میدانی، ابزارهای پرسشنامه، مشاهده و تکنیک نقشه شناختی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. گروه هدف را ساکنان، کسبه و استفاده کنندگان از محیط با گروه سنی 64-15 سال تشکیل می دهند و حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 132 نفر محاسبه شده است. به منظور تحلیل اطلاعات از روش های آماری_تحلیلی همچون Spss و آزمون Chi Square و روی هم اندازی نقشه های شناختی ترسیمی برای استنتاج یافته ها استفاده شده است. یافته های مقاله منتج از معیارها و شاخص هایی است که در محیط مطالعه آزمون شده است و حکایت از آن دارد که ساختار ادراکی بزرگسالان به ترتیب از طریق عناصر مسیر،گره و نشانه خوانا شکل می گیرد. اکثریت شهروندان فضای شهری را مطابق دسته بندی اپلیارد بر مبنای نظم متوالی ترسیم نموده اند و تنها 22 درصد از آنان ترسیم فضایی از محیط داشته اند. همچنین ارتباط مستقیم میان عناصر شاخص در ذهن بزرگسالان در بازه های سنی متفاوت و خوانایی محیط وجود دارد.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت از شهر با استفاده از مدل معادلات ساختاری و تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی (مطالعه موردی: شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
پدیده مهاجرت از شهر، فرایندی دینامیک است که عوامل مختلفی می تواند بر آن تاثیر داشته باشند. این حرکت گروهی، حاصل برآیند نظرات و تصمیمات افرادی است که جهت دستیابی به رفاه و امکانات بهتر اقدام به مهاجرت می کنند. در همین راستا، مقاله حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر مهاجرت از شهر اهواز تدوین شده است. روش تحقیق توصیفی، تحلیلی و شالوده مطالعه مبتنی بر تکمیل 390 پرسش نامه در مناطق هفت گانه شهر اهواز بوده است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آمار استنباطی در قالب نرم افزارهای SPSS19، AMOS18 و Excel استفاده شده است. به منظور شناسایی شاخص های پژوهش، کمیته تصمیم گیری متشکل از 10 نفر از کارشناسان و صاحب نظران تشکیل شد و عوامل تأثیرگذار بر مهاجرت از شهر اهواز در 3 دسته و 13 زیرگروه شناسایی و مدل سازی شده است. جهت تحلیل داده های بدست آمده ی حاصل از نظرات کارشناسان، از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) استفاده شده است. در راستای فرضیه تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، اقدام به سنجش رابطه بین عوامل اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی با پدیده مهاجرت شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که: 1- شاخص زیست محیطی با امتیاز 507/0 بیشترین امتیاز را از جهت تاثیرگذاری بر مهاجرت از شهر اهواز دارد. 2-شاخص اقتصادی با امتیاز 254/0 در رتبه بعدی قرار دارد. 3-شاخص اجتماعی با امتیاز 240/0 کم ترین میزان تاثیرگذاری را بر مهاجرت از شهر اهواز دارد. 4- تجزیه و تحلیل های معادلات ساختاری مدل AMOS جهت پاسخگویی به سه فرضیه پژوهش نشان می دهد که شاخص اقتصادی (014/2C.R )، زیست محیطی (816/4C.R ) و اجتماعی (156/2C.R ) هر کدام با سطح معناداری 05/0 رابطه معناداری را با مهاجرت افراد از شهر اهواز دارند و بدین ترتیب هر سه فرضیه مطرح شده در این پژوهش مورد تأیید قرار می گیرد.
سنجش کیفیت زندگی در محلات شهری در راستای ارتقاء کیفیت زندگی (مطالعه موردی محله قلعه شهر بافق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان عالی ترین نمود تمدن بشر، نقش بنیادی در ایجاد زندگی خوب برای شهروندان دارد. در عین حال، تأکید بر ابعاد کمی رشد شهرها منجر به دو قطبی شدن آنها شده و برای حل مشکلات شهرنشینان و ارتقاء زندگی آنها مفهوم «کیفیت زندگی» مورد تحقیق قرار گرفت. تحولات شهرسازی و رشد شهر بافق، موجب برهم خوردن ساختار محله ای آن گردیده است. محله قلعه از محلات با سطح کیفیت پایین شهر بافق است . عوامل متعددی منجمله کیفیت نامناسب معابر و مصالح ابنیه، کمبود خدمات، عدم جمع آوری زباله ها و تجمع آنها در اراضی بایر و خرابه ها باعث کاهش سطح کیفیت زندگی محله شده و تهدید جدی در جهت تخلیه تدریجی آن محسوب می شود. هدف پژوهش، سنجش کیفیت زندگی در محله قلعه شهر بافق و ارائه راهبردهای مطلوب در جهت ارتقای آن است. لذا، پس از مرور شاخص های کیفیت زندگی و از طریق معیارهای برگزیده و تعریف گویه های مرتبط، میزان کیفیت زندگی در محله مورد سنجش قرار گرفت. پژوهش از لحاظ شیوه انجام، توصیفی – تحلیلی است و از تکنیک SWOT ، QSPM و نرم افزار SPSS برای توصیف، طبقه بندی و تحلیل داده ها استفاده شد. حجم نمونه به روش کوکران، 223 مورد تعیین گردید. بنابر یافته های تحقیق: کیفیت زندگی در محله قلعه، با نمره 4.8 کمتر ازحد متوسط (5) است، مولفه کالبدی با امتیاز 3.8 پایین ترین سطح و مولفه اجتماعی با امتیاز 6.66، بالاترین سطح را از لحاظ کیفی دارا هست. پس، مولفه کالبدی بیشترین تاثیر را در کاهش سطح کیفیت زندگی محله دارد. در پایان، راهبردهای برتر در راستای بهبود کیفیت زندگی محله ارائه شد. از مجموع راهبردها در ابعاد مختلف، تقویت و بهبود منظر محله، بازنگری بافت موجود و طراحی مجدد آن،ایجاد فضاهای پاتوق و فعالیت های جمعی، تقویت بخش کشاورزی بمنظور اشتغال زایی، تعریف و اصلاح سلسله مراتب معابر درونی، بهبود وضعیت بهداشت و ساماندهی زباله ها و ضایعات بعنوان راهبردهای برتر، بیشترین نمره را کسب کردند.
تحلیل ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در کلان شهر تبریز با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که مسکن کالای همگنی نیست، تعریف دقیق مسکن از مهم ترین الزامات شناسایی مختصات آن محسوب می شود و استانداردسازی مفاهیم در این حوزه می تواند بسیار راهگشا باشد. در این راستا، باید به شاخص هایی نظیر کیفیت کالبدی – فضایی، کیفیت عملکردی، کیفیت محیطی و کیفیت مربوط به نیازهای انسان توجه شود. در چهارچوب همین مفاهیم کلیدی، ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در شهر تبریز بررسی شده است. این تحلیل در دو مرحله انجام شده است. در مرحلة اول شاخص های ذهنی و عینی کیفیت محیطی با استفاده از مؤلفه های اصلی در 184 حوزة سرشماری کلان شهر تبریز که 29 محله (ناحیة) شاخص شهر تبریز را در برمی گیرد، تجزیه وتحلیل شده است. نتایج مرحلة اول حاکی از این است که مزیت های کالبدی، عدم رضایت از تراکم بالا و برخی اثرات جانبی منفی ناشی از مناطق نامتجانس در سطح نخست تأثیرگذاری بر شاخص های محیطی قرار دارند. در مرحلة دوم، ارتباط بین سطح شاخص های محیطی و قیمت فروش مسکن بررسی شده است. به این منظور از ضریب همبستگی و آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج بیانگر رابطة خطی مثبت و قوی بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در مناطق مختلف شهر تبریز است؛ به گونه ای که متغیر قیمت فروش مسکن به سطح کیفیت محیطی وابسته است.
تحلیل فضایی مناطق شهری قم به منظور احداث پروژه مسکن اجتماعی با تاکید بر روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات نواحی شهری سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
مسکن اجتماعی به نوعی خاصی از تامین مسکن اطلاق می شود که اساساً توسط دولت ملّی یا محلی و با هدف خانه دار کردن گروه های کم درآمد صورت می گیرد. شهر قم یکی از شهرهای بزرگ ایران است که با توجه به جمعیت بالای آن نیاز به توجه در بخش مسکن دارد. یکی از مهم ترین عوامل در ایجاد و ساخت پروژه های مسکونی، مکان یابی بهینه آن می باشد. یکی از روش های تصمیم گیری، از طریق وزن دهی به معیارها روش سلسله مراتبی است. با استفاده از این روش، معیارها و زیرمعیارها رتبه بندی شده و گزینه های مناسب برای اتخاب مکان بهینه مشخص می شوند. این پژوهش به صورت کاربردی و به روش توصیفی– تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارها و ریزمعیارهای مؤثر در مکان یابی فضاهای مسکونی معرفی و درخت سلسله مراتبی معیارها ترسیم شده است. این معیارها در قالب پرسشنامه ای تنطیم و در بین کارشناسان شهری و مسکن شهرداری قم توزیع شد و برای محاسبه میانگین وزن های داده شده هر معیار و زیرمعیار، از مقایسه زوجی استفاده شده است. پس از انجام محاسبات مربوطه در فرایند تحلیل سلسله مراتبی، نتایج و خروجی مدل به گونه ای بود که منطقه 8 مناسب ترین منطقه برای احداث پروژه مسکن اجتماعی تشخیص داده شد. مناطق 2 و 3 نیز پس از منطقه 8 در اولویت های بعدی قرار می گیرند. در همین راستا، مناطق 5 و 6 و 7 نامناسب ترین مناطق در مکان یابی و احداث این پروژه می باشند.
شناسایی مولفه های موثر در شکل گیری رویدادهای زندگی بخش و چگونگی تبلور آن-ها در فضای زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۴۹۲-۴۷۵
حوزههای تخصصی:
معماری به عنوان هنری کاربردی، در ارتباط با زندگی مردم بوده و در پاسخ به نیازها، خواسته ها، آرزوها و رویاهای مردم تحقق می یابد. با این وجود، ضرورت ایجاد حیات و زندگی در فضا به واسطه رویدادهای جاری در فضا، در روند طراحی معماری اغلب به دست فراموشی سپرده می شود، چرا که عوامل شکل دهنده به آن، پنهان و در بسیاری موارد غیرفیزیکی بوده و در سطوح و لایه های مختلفی مطرح می گردد و این موضوع، مسئله اصلی این پژوهش است. به همین دلیل، هدف این پژوهش شناسایی مولفه های موثر در شکل گیری رویدادهایی است که می توانند به عنوان عاملی تأثیرگذار در زندگی بخشی به فضای زیسته عمل نمایند، امری که می تواند در فهم فضای معماری به مثابه محیط انسانی موثر واقع شده و ابعاد جدیدی از فضا را ارائه نماید. سوال اصلی پژوهش آن است که رویدادهای زندگی بخش چگونه رویدادهایی بوده و مولفه های موثر در شکل گیری آن ها چه هستند؟ در همین راستا، این پژوهش با روش تحقیق کیفی، به مطالعه و بررسی آراء نظریه پردازان حوزه های مختلف در مورد رویداد و ارتباط آن با فضا، مکان، زمان و حرکت پرداخته و همزمان با مطالعه کتابخانه ای- اسنادی، با حضور در متن رویدادهای مختلف، سطوح متفاوت تبلور حیات در فضا را مورد شناسایی قرار داده است. نتایج تحقیق حاکی از وجود سه سطح از مولفه های زندگی بخش، تحت عنوان: 1- ویژگی ها دربردارنده ی، وابستگی به روند طبیعی زندگی روزمره و آزادیِ فضاییِ آن، تنوع، اتمسفر تأثیرگذار، شکل دهنده به زنجیره ای از کنش ها و معانی سازمان یافته در یک کل، تداعی ها و نمادها، به مثابه جزیی از جامعه؛ 2- قابلیت ها شامل دربرگیرندگی و هم افزایی، انسجام بخشی، رشد و مکان سازی و در نهایت 3- فراهم آوردن امکان هایِ حضور فعال گروه های اجتماعی و سنی مختلف و برقراری تعاملات اجتماعی میان آن ها، حضور فعالانه ی بدن و کالبد انسانی به عنوان واسط میان دنیای ذهنی و عینی، استفاده فعالانه از عنصر حرکت برای شکل دهی به فضا، ادراک حسی و ادراک چندوجهی است؛ و در صورت تعریف رویدادهای متناسب با این سطوح، می توان رویدادهایی زندگی بخشی را تعریف نمود که نه تنها خود دارای مراتب متنوعی از حیات هستند، بلکه قادر به زندگی بخشی، تعریف و در مرحله ای بالاتر تولید فضای زیسته خواهند بود.
بررسی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر رضایت از زندگی در مناطق روستایی با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP) (مطالعه موردی مناطق روستایی شهرستان سرخه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۵۲-۳۳
حوزههای تخصصی:
رفتار انسان در فضای جغرافیایی انعکاس اثر فرایندهای عینی و مقوله های ذهنی است. انسان بر اساس پیش زمینه های ذهنی خود و برداشتی که از محیط پیرامون دارد، درباره وضعیت زندگی قضاوت می کند. این قضاوت ها از یک طرف آمال و آرزوها و از طرف دیگر کیفیت محیط خارج از ذهن او را نشان می دهند. با این اوصاف، میزان رضایتمندی می تواند به عنوان قضاوتی از سطح کیفی محیط زندگی ساکنان مناطق مختلف قلمداد شود. محیط زندگی خارج از ذهن شامل ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و طبیعی است که در ارتباط با یکدیگر فضای زیست سکونتی را شکل می دهند. خلق فضای زیست و چگونگی ارتباط ابعاد گوناگون آن، نتیجه عملکرد انسان و دخل و تصرف با برنامه یا بی برنامه ‐ خوب یا بد‐ در فضای سکونتی بوده است. بنابراین، میزان رضایتمندی انسان ها از محیط زیست خود نشانگر میزان تحقق اهداف برنامه های تدوین یافته جهت بهبود وضعیت زندگی است. هم چنین رضایت و نارضایتی از محیط، میزان مشارکت مردم در برنامه های توسعه را نیز متجلی می سازد؛ زیرا در صورت مشارکت مردم در تدوین برنامه ها، فضای حاصل برای ساکنان مطلوب تر خواهد بود. هدف مقاله حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت روستاییان و اولویت بندی آن ها با بهره گیری از نظرات مردم و مسئولان روستا و استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی می باشد. بدین منظور ابتدا با مطالعه جامع بر ادبیات موجود عوامل مؤثر در 4 دسته اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و طبیعی دسته بندی و سپس اولویت بندی گردید. نتایج حاصله نیز نشان داد که عوامل اقتصادی مهم ترین عامل رضایت از زندگی در محیط روستا از دیدگاه مسئولین و عوامل اجتماعی به عنوان مهم ترین عامل رضایتمندی از دیدگاه روستائیان می باشد. در انتها نیز با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
طراحی مدل جذب منابع انسانی مبتنی بر عدالت برای دستگاه های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۶۰-۴۹
حوزههای تخصصی:
عدالت یکی از مهمترین ارزشهای انسانی است، مفهوم عدالت هر چند در وهله اول واضح و آشکار به نظر می رسد، اما یکی از پیچیده ترین و بحث انگیزترین مباحث در تاریخ حیات انسانی بوده است. عدالت استخدامی نیز، از چنین ویژگی چالشی و ارزشی برخوردار است. این پژوهش با هدف دستیابی به مدل جذب منابع انسانی مبتنی بر عدالت در دستگاه های دولتی ایران طراحی شد. نمونه آماری شامل 17 نفر از خبرگان دانشگاهی و منابع انسانی بودند که به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شده و از نظریه داده بنیاد (مبتنی بر مصاحبه با خبرگان) برای طراحی مدل استفاده شده است. پس از مراجعه به صاحب نظران و خبرگان متخصص در رشته مدیریت منابع انسانی گوناگون، ضمن اصلاح و تعدیل مدل گفته شده، مدل جدب منابع انسانی عدالت محور طراحی شد. از مهمترین نتایج تحقیق این است که برای جذب و استخدام منابع انسانی بر اساس عدالت، توجه به شایستگی های فردی، شغلی و بینشی داوطلبان، تعیین معیارها و شاخص های دقیق گزینش افراد، برگزاری آزمون، ایجاد فرصت های برابر برای همه، قانون گرایی و اعتمادسازی ضروری می باشند. همچنین در سیستم جذب منابع انسانی در نظر گرفتن همه عوامل سیستم یعنی کم و کیف احیتاجات منبع انسانی، روش های تامین منابع انسانی، روش های انتخاب و استخدام داوطلب، شرایط به کارگماری (انتصاب) و استراتژی انتخاب یا گزینش در برقراری عدالت استخدامی تاثیرگذار هستند. مدل طراحی شده فی الواقع مبنای نظری لازم را برای رعایت عدالت استخدامی فراهم می سازد. همچنین ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های مدل جذب منابع انسانی مبتنی بر عدالت در این پژوهش نشان داده شده است.
موانع و چالش های تحقق مدیریت یکپارچه گردشگری در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
47 - 60
حوزههای تخصصی:
در یک مقصد گردشگری، ذینفعان و ذینفوذان مختلف با وابستگی های متقابل وجود دارند که گاهاً با یکدیگر همکاری نمی کنند و اغلب دیدگاه هایشان در مورد توسعه بسیار متفاوت است. البته، این تفاوت نگاه ها، در برخی مواقع که بستر نقد سیاست ها را بدنبال داشته باشد زمینه توسعه مقصد گردشگری را فراهم می نماید. اما، در اغلب موارد موانع و چالشهایی را برای آن بوجود می اورد. از اینرو، نقش مدیریت مقصد گردشگری در راستای همکاری بین سازمان های متولی گردشگری برای ایجاد بسترهای لازم به منظور توسعه پایدار گردشگری برجسته می گردد. لذا پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی چالش ها و واکاوی موانع تحقق مدیریت یکپارچه گردشگری مشهد این موضوع را از منظر همکاری سازمانی مورد مداقه قرار دهد. در این مطالعه از روش شناسی کیفی و برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه هدف، کلیه مدیران و کارشناسان ارشد سازمان های متولی گردشگری شهر مشهد در سال 1394 هستند که از بین آنها 15 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. نتایج حاکی است عمده ترین عوامل تأثیرگذار بر عدم همکاری بین سازمان های متولی گردشگری در شهر مشهد عدم مدیریت یکپارچه در گردشگری، ضعف نگرش سیستمی، ضعف ساختار حقوقی، ضعف نظام برنامه ریزی، و ضعف نظام سیاست گذاری است که چالش هایی از جمله عدم شفافیت در وظایف قانونی دستگاهی، برخورد سلیقه ای، کمبود منابع، فقدان نیروی انسانی متخصص، همکاری غیر رسمی و مقطعی، ضعف تقسیم کار، ضعف در توزیع و تخصیص بهینه منابع و عدم توانمندی مدیران را به دنبال داشته است.
سطح بندی شهرستان های استان هرمزگان در بهره مندی از زیرساخت های گردشگری با استفاده از مدل تلفیقی کاندرست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
61 - 79
حوزههای تخصصی:
توزیع نامناسب و نابرابر زیرساخت های گردشگری در اکثر نواحی ایران ازجمله استان هرمزگان، یکی از چالش های مدیریت گردشگری است که موجب آسیب های زیست محیطی در نقاط پرجاذبه و محروم ماندن دیگر نواحی از مزایای گردشگری شده است. سطح بندی زیرساخت های گردشگری در شهرستان های یک استان و توزیع متعادل زیرساخت ها و تعدیل نابرابری، به عنوان بخشی از برنامه ریزی فضایی و منطقه ای گردشگری اهمیت بسیاری دارد. براین اساس پژوهش حاضر با ماهیت کاربردی و به روش توصیفی- تحلیلی به منظور ارزیابی و رتبه بندی شهرستان های استان هرمزگان در بهره مندی از زیرساخت های توسعه گردشگری انجام شده است. به منظور ارزیابی و اولویت بندی 22 متغیر با استفاده از آنتروپی شانون وزندهی و در نهایت جهت تعیین میزان برخورداری شهرستان ها از زیرساخت های گردشگری از مدل هایHAW، و ویکور استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان های بندرعباس، بندرلنگه و میناب جزء شهرستان های برخوردار، شهرستان های بشاگرد، رودان و قشم جزء شهرستان های نیمه برخوردار و شهرستان های بستک، حاجی آباد، جاسک، پارسیان، خمیر، سیریک و ابوموسی جزء شهرستان های محروم می باشند. یافته های پژوهش حاضر، عدم انطباق در توزیع و شکاف عمیق در برخورداری از زیرساخت های گردشگری در شهرستان های استان هرمزگان را نشان می دهد. به طوری که براساس نتایج مدل تلفیقی کاندرست اختلاف برخوردارترین شهرستان (بندرعباس) با محروم ترین شهرستان (ابوموسی) استان عدد 24 می باشد. بنابراین مدیریت گردشگری استان هرمزگان، نیازمند توجه به شهرستان های محروم از زیرساخت های گردشگری می باشد.