فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
157-178
حوزههای تخصصی:
رشد مخاطرات محیطی در عصر حاضر که هر روز بیش از پیش، دامن گیر حیات و زندگی انسانی است، توجه عقلایی به نوع برخورد و ارتباط با طبیعت از سوی بشر را ضروری می نماید. تولید سرمایه و کسب ارزش افزوده از فعالیت های بخش صنعت از زمینه هایی به شمار می رود که در تقویت ارتباط انسان و محیط دارای نقش ویژه و روبه تزایدی است. بر این اساس، تلاش شده است تا ضمن تحلیل فضایی و زمانی میزان خطرآفرینی و صدمات صنایع در مناطق کشور، به برآورد نسبت صدمات فعالیت های محیط زیستی کارگاه های صنعتی به میزان ارزش افزوده کسب شده از صنایع در هر یک از استان های ایران طی دوره 92-1388 پرداخته شود. هفت شاخص مورد استفاده قرار گرفته است که اطلاعات آن از مرکز آمار ایران به دست آمد. برای تحلیل داده های تحقیق از برخی الگوریتم های آمار فضایی و نماگرهای آمار کلاسیک در محیط نرم افزاری GIS و GEO Da TM استفاده شده است. نتیجه ی به دست آمده این است که روز به روز صنایع در ایران، زیست ناسازگارتر شده و با تشدید آسیب های وارد به محیط زیست، به گسترش و شدت مخاطرات محیطی علیه محیط های انسانی دامن زده است. همچنین اینکه، عمدتاً ارزش افزوده کسب شده در بخش صنعت مناطق، بیشتر برپایه ملاحظات اقتصادی بوده و چندان سودمندی زیست محیطی آن، در نظر گرفته نشده است.
ارزیابی وضعیت لرزه خیزی و آسیب پذیری کالبدی- جمعیتی شهر رفسنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
123 - 150
حوزههای تخصصی:
شهرستان رفسنجان در شمال غربی استان کرمان واقع شده و از شمال به بافق در استان یزد، از جنوب به بردسیر و سیرجان از مغرب به شهر بابک و از مشرق به کرمان محدود می شود. با توجه به وضعیت لرزه خیزی استان کرمان، میزان آسیب پذیری لرزه ای شهر رفسنجان سوال اساسی این پژوهش بوده است. به همین علت این پژوهش سعی دارد وضعیت لرزه خیزی و آسیب پذیری کالبدی و جمعیتی شهر رفسنجان در برابر زلزله را ارزیابی نماید. نتایج نشان می دهد که 51/13 درصد از پارامترهای کالبدی و جمعیتی شهر رفسنجان از آسیب پذیری بالایی برخوردار می باشند که از این مقدار 38/7 درصد آن در پهنه با خطر لرزه خیزی متوسط و 13/6 درصد نیز در پهنه با خطر لرزه خیزی کم قرار دارد. همچنین از مجموع 41/36 درصد از پارامترهای کالبدی و جمعیتی این شهر که از آسیب پذیری متوسط برخوردار است، 61/19 درصد آن در در پهنه با خطر لرزه خیزی متوسط و 81/16 درصد آن در پهنه با خطر لرزه خیزی کم قرار دارد. از طرفی فقط حدود نیمی (08/50 درصد) از پارامترهای کالبدی و جمعیتی شهر رفسنجان از وضعیت آسیب پذیری کم و مناسب برخوردار است که از همین مقدار هم 37/25 درصد آن در پهنه با خطر لرزه خیزی متوسط قرار داشته و فقط 7/24 درصد آن در پهنه کم خطر از نظر لرزه خیزی قرار گرفته است. لازم به هرچند طبق نتایج شهر رفسنجان از خطر لرزه خیزی بالایی برخوردار نیست ولی نتایج تحلیل لرزه خیزی حاکی از آنست که احتمال وقوع زلزله هایی با بزرگی 7 ریشتر امکان پذیر است. به همین علت با توجه به اینکه حدود 50 درصد از مساحت این شهر از نظر کالبدی و جمعیتی آسیب پذیر می باشد بنابراین برنامه ریزی کاربردی جهت کاهش خطرات احتمالی از اهمیت بالایی برخوردار است.
بررسی رفتار آشوبناک فرایندهای ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز قزل اوزن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.71338
حوزههای تخصصی:
ژئومورفولوگ ها معمولاً به عنوان یک اصل ضروری به تشریح گذشته و حال پرداخته و آینده فرایندها را پیش بینی می کنند تا ماهیت و سرعت تغییرات را درک نمایند. آشوب به معنای نظم در بی نظمی است. این پژوهش بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و میدانی، سعی دارد رفتار آشوبناک فرایندهای ژئومورفولوژیکی حوضه آبریز قزل اوزن را موردمطالعه قرار دهد. به این منظور تغییرات سطح اساس، اسارت و انحراف رودخانه، قطع ناگهانی سطوح تراکمی، مخروط های افکنه متداخل، سلول های هیدروژئومورفولوژیکی، دومینوی ژئومورفولوژیکی، گنبدهای نمکی و ضریب فرسایش قهقرایی در زیرحوضه های قزل اوزن موردمطالعه قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که آثار تغییرات سطوح اساس محلی در دو ژئونرون بیجار و زنجان رود به صورت سطوح تراکمی منعکس شده است. همین تغییرات منجر به اسارت و انحراف رودخانه های قلعه چای، مهرآباد و انگوران چای شده است. تغییر سطوح اساس در ژئونرون طارم در دو طرف قزل اوزن بیش از 10 مخروط افکنه متداخل برجای گذاشته است. شبکه ژئونرونتیکی حوضه از عوامل مختلفی متأثر شده که از تجمع آن ها به عنوان سلول یادشده است. توزیع سلول های لیتولوژیکی و تکتونیکی موجب فرسایش خطی یا خط در سطح رودخانه شده است. انرژی ناشی از تغییرات سطح اساس برون حوضه ای، از بالاترین رتبه آبراهه یک حوضه، مانند مهره های دومینو تا آبراهه های رتبه یک منتقل می شود. در برونزد گنبدهای نمکی قزل اوزن، علاوه بر دیاپیر و زمین ساخت، کاوش و حفر رودخانه های حوضه قزل اوزن نقش اساسی داشته اند. بعد فرکتال بین 1 تا 2 اکثر زیرحوضه ها حاکی از فرکتال خط در سطح است. بعد فرکتالی بالاتر از 2 در بقیه زیرحوضه ها، دال بر فرکتال در سطح است. میانگین ضریب فرسایش قهقرایی در رتبه یک آبراهه های زنجان و طارم دلالت بر تخلیه ماده و انرژی ژئونرون طارم به صورت خطی دارد.
شناسایی چالش ها و تدوین راهبرد های مدیریت مشارکتی جنگل های زاگرس با استفاده از تحلیل شبکه ای- سوات (ANP-SWOT): مطالعه موردی منطقه جنگلی بانکول، ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
23 - 43
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر، جنگل های ناحیه رویشی زاگرس در معرض خطرات مختلف بوده و به ویژه در سال های اخیر، به شدت تخریب شده اند. امروزه، اهمیت مشارکت ذی نفعان محلی در راستای حفظ و احیای عرصه های جنگلی در بین بخش های مختلف اجرایی و پژوهشی کشور بیش از پیش مطرح است. از این رو، تحقیق حاضر بر اساس روش ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) و به منظور ارزیابی مشارکت روستاییان در فرآیند برنامه ریزی و مدیریت منطقه جنگلی بانکول استان ایلام اجرا شد. در این راستا، داده های تحقیق با استفاده از ابزار های بارش افکار، بحث گروهی و پرسشنامه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. سپس، با استفاده از روش های سوات (SWOT) و فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) نسبت به ارزیابی عوامل و اولویت بندی راهبردهای مورد نظر اقدام شد. جامعه آماری تحقیق شامل سه روستای واقع در منطقه جنگلی بانکول بود. در تحقیق حاضر، با استفاده از روش SWOT، ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی) و فرصت ها و تهدیدها (عوامل خارجی)، هشت راهبرد مدیریت مشارکتی منطقه جنگلی بانکول تدوین شد که از آن میان، راهبردهای محافظه کارانه (واگذاری مدیریت عرصه های جنگلی به بهره برداران و توسعه تعاونی های بهره برداری از جنگل) به عنوان راهبردهای برتر با مجموع 212/0، راهبردهای رقابتی (تجهیز مردم محلی به وسایل اطفای حریق) با مجموع 165/0، راهبردهای تهاجمی ( توسعه مشارکت های مردمی و گروه های همیار سبز و توجه بیشتر به آموزش بهره برداران) با مجموع 116/0، و راهبردهای تدافعی (مدیریت چرا و کنترل ورود و خروج دام به عرصه ها، توقف توسعه کارخانه سیمان و جلوگیری از کشاورزی در جنگل) با مجموع 098/0 به عنوان راهبردهای بعدی انتخاب شدند.
تحلیل و پیش بینی گسترش شهر مشهد با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه و زنجیره مارکوف (طی سال های ۱۴۰۴-۱۳۷۹)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش فیزیکی شهرها یک فرایند پویا و پیوسته است که در آن مرزهای شهر و فضای فیزیکی در جهت های عمودی و افقی از نقاط کمی و کیفی افزایش می یابد. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است تحقیق حاضر در پی ارزیابی و گسترش شهر مشهد در طی سال های ۱۳۷۹-۱۳۹۵ و سپس پیش بینی تغییرات تا سال ۱۴۰۴ است. داده های مورد نیاز پژوهش به روش اسنادی؛ و برای پی بردن به نوع و میزان تغییرات رخ داده در منطقه مورد مطالعه از تصاویر ماهواره لندست، سنجنده ETM سال های، ۱۳۸۸، ۱۳۷۹ و سنجنده OLI استفاده شده است. پس از عملیات طبقه بندی که از روش نظارت شده و الگوریتم حداکثر مشابهت استفاده شده است، در ادامه جهت پی بردن به تغییرات صورت گرفته در کاربری اراضی شهر مشهد که شامل کاربری های باغات و زمین های کشاورزی، محدوده های ساخته شده، اراضی بایر و مراتع مد نظر قرار گرفته از مدل زنجیره مارکوف استفاده شد؛ همچنین برای پیش بینی روند تغییرات تا سال ۱۴۰۴ از مدل CA استفاده شده است. همچنین در این پژوهش جهت اعتماد به طبقه بندی صورت گرفته از شاخص کاپا استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بیشترین تغییر، در سال های ۷۹ تا ۸۸ مربوط به محدوده باغات و اراضی کشاورزی بوده است، اراضی بایر در سال ۱۳۸۸ به نسبت سال ۱۳۷۹ کاهش یافته است اما در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۸۸ افزایش یافته است. مساحت مراتع در سال ۱۳۸۸ به نسبت سال ۱۳۷۹ کاهش یافته است اما در سال ۱۳۹۵ نسبت به سال ۱۳۸۸ و ۱۳۷۹ افزایش چشمگیری داشته است. همچنین در طی ۳ بازه زمانی ۱۳۹۵، ۱۳۸۸، ۱۳۷۹ بیشترین تغییر در کاربری ها مربوط به محدوده های ساخته شده است که بر اساس پیش بینی مارکوف در افق ۱۴۰۴ این کاربری حدود ۱۲۱٫۵۷% دچار تغییر خواهد شد؛ بنابراین نتایج مقاله حاضر می تواند به عنوان هشدار و تلنگری برای برنامه ریزان و مدیران شهری باشد تا با برنامه ریزی مناسب مانند سیاست های عمودی سازی و به عبارت دیگر گسترش در ارتفاع و نه در سطح، از گسترش بی رویه شهر به سمت باغات و اراضی کشاورزی جلوگیری نمایند.
برآورد ارزش تفریحی قلعه سلاسل شهرستان شوشتر با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط و روش هزینه سفر فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
48 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارزیابی ارزش تفریحی و بررسی عوامل موثر بر تمایل به پرداخت گردشگران قلعه سلاسل شهرستان شوشتر با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و هزینه سفر فردی است. روش: برای بررسی عوامل مؤثر بر میزان تمایل به پرداخت گردشگران، مدل اقتصاد سنجی لاجیت مورد استفاده قرار گرفت. داده های مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه و مصاحبه حضوری با 307 بازدید کننده از مکان مذکور در سال 1396، جمع آوری شده است. نتایج: نتایج روش ارزش گذاری مشروط نشان داد که میانگین تمایل به پرداخت هر فرد برای بازدید از این مکان 5712 ریال و ارزش تفریحی برای هر خانواده معادل 68/323527 ریال در سال بوده است. نتایج روش هزینه سفر فردی نیز نشان داد که ارزش تفریحی این مکان 939596000 ریال برآورد شده است. مقایسه این دو روش نشان می دهد که، ارزش تفریحی این مکان در روش هزینه سفر فردی بیشتر برآورد شده، زیرا از دید بازدیدکنندگان، استفاده از این مکان به عنوان یک کالای همگانی خالص قلمداد می گردد و افراد تمایلات خود نسبت به پرداخت از آن را به درستی بیان نمی کنند، به گونه ای که هزینه صرف شده برای هرخانوار جهت تفریح در این مکان، به مراتب بالاتر از تمایلات اظهارشده می باشد.
تحلیل کتاب سنجی روند جهانی پژوهش در حوزه کانال های توزیع گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
59 - 81
حوزههای تخصصی:
بررسی روند تولیدات علمی و پژوهش های صورت گرفته در زمینه کانال های توزیع گردشگری در سال های گذشته، می تواند نقشه راهی برای آینده بهتر فراهم نماید. از این رو پژوش حاضر با هدف تحلیل کتاب سنجی پژوهش های منتشر شده در پایگاه Web of Science در موضوع کانال های توزیع گردشگری از ابتدا تا کنون و ترسیم نقشه علمی دنیا (طی 35 سال اخیر) انجام شد. این پژوهش یک مطالعه کتابسنجی است و تعداد 142 منبع علمی موضوع کانال های توزیع گردشگری از پایگاه Web of Science به صورت جستجوی موضوعی، مورد تحلیل کتاب سنجی قرار گرفت. تحلیل داده ها توسط امکانات این پایگاه و همچنین نرم افزار VOS viewer که یک نرم افزار مصورسازی است صورت گرفت. منابع بازیابی شده، تولیدات علمی سال های1983 تا 2018 را پوشش داد. نتایج این پژوهش نشان دهنده روند صعودی انتشار مقالات حوزه کانال های توزیع گردشگری در 10 سال اخیر بود. بیشترین مقاله در سال 2018، 26 مقاله و بیشترین میزان استناد در سال 2018، 212 استناد بود. بیشترین انتشارات این حوزه بصورت مقاله پژوهشی اصیل (63/55%) و از کشورهای چین، سپس اسپانیا، آمریکا، نیوزلند و تایوان بود. ترسیم شبکه هم تالیفی مجلات در حوزه کانال های توزیع گردشگری در 3 خوشه و با تعداد 275 تالیف مشترک نمایش داده شد. واژه های کلیدی نیز از وضعیت رویکرد عرضه گردشگری به سمت رویکرد سیستمی گردشگری و در نهایت رویکرد تقاضای گردشگری متحول شدند.
تعیین فاکتورهای موثر بر آتش سوزی جنگل با استفاده از ترکیب مدل رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره و الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردی: جنگل گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شناسایی فاکتورهای موثر بر آتش سوزی جنگل ها از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است زیرا سالانه مساحت زیادی از جنگل های جهان بر اثر آتش سوزی نابود می شوند و تکرار این اتفاق در بلندمدت می تواند خسارات جبران ناپذیری بر زمین و ساکنین آن وارد کند. با شناسایی این فاکتورها می توانیم زمان ها و نقاط دارای ریسک بالای آتش سوزی را شناسایی نمائیم و با وضع قوانین و سیاست های مدیریتی کارآمد، آموزش به مردم و نظارت بیشتر در جهت مقابله با عوامل محرک آتش برآییم. در این تحقیق سعی شده است فاکتورهای موثر بر آتش سوزی های جنگل گلستان شناسایی شود و برای این منظور از سه روش رگرسیون خطی چندگانه، رگرسیون لجستیک و رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره در ترکیب با الگوریتم ژنتیک استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که هر دو دسته فاکتورهای بیوفیزیکی و انسانی در آتش سوزی های منطقه مورد مطالعه دارای تأثیر هستند. از این میان تنها فاکتورهای حداقل دما و حداکثر سرعت باد در هر سه حالت موثر شناخته شدند. روش رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره در مقایسه با دو روش دیگر عملکرد بهتری از خود نشان داد. مقدار RMSE نرمال شده این سه روش برابر 4291/0 برای رگرسیون خطی چندگانه، 9416/0 برای رگرسیون لجستیک و 1757/0 برای رگرسیون اسپلاین تطبیقی چندمتغیره و مقدار R 2 آن ها نیز به ترتیب برابر 9862/0، 9912/0 و 9886/0 به دست آمد.
ارزیابی چشم انداز ژئوپلیتیک شهر تاریخی مارتیروپولیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
87 - 117
حوزههای تخصصی:
در مفهوم تاریخی و سنتی ژئوپلیتیک به معنای تقابل تاریخی قدرت ها در کنترل و مالکیت سرزمین هاست که در آن نیروهای سیاسی هر طرف در منازعه برای رسیدن به اهداف خود از بازنمایی های گوناگون استفاده می کنند. بنابراین موضوع ژئوپلیتیک تاریخی، مطالعه تأثیر مکان بر سرنوشت تاریخ و تمدن است که گفتمان آن بر اساس روش های نوین پژوهشی همان رویکرد جغرافیای تاریخی بر نظام های سیاسی تاریخی است. در همین راستا این پژوهش سعی دارد، با رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی موقعیت و جغرافیای تاریخی شهر مارتیروپولیس، کارکردهای ژئوپلیتیکی، سیاسی و نظامی این شهر را ارزیابی و تحلیل نماید. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهر مرزی مارتیروپولیس با توجه به اهمیتی ژئوپلیتیکی که برای دولت بیزانس داشته، در آسیای صغیر در مکان شهر تیگرانکرتا پایتخت قبلی ارمنستان به وجود آمده است. امپراتوران بیزانسی با ایجاد این شهر، باعث پیشگیری و یا حداقل مانع پیشرفت سریع ایرانیان در ارمنستان، آسیای صغیر، بین النهرین، سوریه و رسیدن به سرزمین های رومی شدند. در رابطه با اهمیت این شهر بایستی اضافه کرد که از دست رفتن چنین شهرهایی در دوره باستان به تغییر عمده در توازن قدرت منطقه منتهی می شد؛ به همین خاطر درگیری های ممتدی میان بیزانسی ها و ساسانیان به وجود آمد که به مرور تحلیل قدرت دو امپراتوری را به دنبال داشت .
تبیین جایگاه توصیه های کاربردی در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
1 - 24
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک در اواخر قرن نوزدهم و نیمه اول قرن بیستم با نظریه های متعددی توسعه یافت بگونه ای که، امروزه این نظریه ها بخش مهمی از تاریخچه و ادبیات مربوط به ژئوپلیتیک را تشکیل می دهند. از این روی مطالعه، بررسی، تجزیه و تحلیل و نقد این نظریه ها به جزئی جدایی ناپذیر از مطالعه علم ژئوپلیتیک تبدیل شده است. در همین راستا، پژوهش حاضر که از نوع بنیادی - نظری بوده و به روش توصیفی - تحلیل محتوا با بهره گیری از منابع کتابخانه ای دست اول انجام پذیرفته است، در پی پاسخ به این سئوال است که؛ توصیه های کاربردی در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک از چه جایگاهی برخوردار می باشد؟ برای پاسخ به این سئوال، چهار مورد از مهم ترین و شناخته شده ترین نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک – نظریه های "قدرت دریایی"، "کشور به مثابه یک موجود زنده"، "محور جغرافیایی تاریخ" و "ریملند" - مورد مطالعه قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که؛ این نظریه ها ضمن دارا بودن ماهیت بنیادی - نظری، از ماهیت کاربردی نیز برخوردارند چرا که نظریه پردازان این دوره، به وجه کارکردی و سودمندی نظریه های خود نیز توجه داشته و با ارائه توصیه های متعدد، به نظریه های خود ماهیت کاربردی نیز بخشیده اند بگونه ای که ارائه توصیه های کاربردی به مسئولیت و وظیفه ای ذاتی برای این نظریه ها تبدیل شده است. بنابراین؛ توصیه های کاربردی از جایگاه ویژه ای در نظریه های ژئوپلیتیکی دوره کلاسیک برخوردار بوده و جزو شاخصه های مهم این نظریه ها محسوب می شود.
بررسی و رتبه بندی عوامل مدیریتی تخریب زمین و بیابان زائی دشت سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
131 - 148
حوزههای تخصصی:
مفهوم بیابانزائی به از دست دادن خدمات اکوسیستم بدلیل تاثیر آشفتگی های انسانی و یا تغییرات اقلیمی در اکوسیستم های مناطق خشک مرتبط است. بیابان زایی بسته به پیشران و شرایط جغرافیایی، می تواند باعث تغییرات قهقرائی عمدتا پایدار در اکوسیستم گردد. مهار این پدیده مستلزم شناخت علل پیشرانی آن است. این مقاله به بررسی نیروهای مدیریتی موثر بر بیابان زائی دردشت سیستان می پردازد. به منظور انجام این پژوهش از طریق منابع علمی مرتبط، پرسش نامه و گروه تخصصی از کارشناسان مرتبط طی دو مرحله به کارگیری روش دلفی لیستی از عوامل پیشران مدیریتی تهیه شده سپس عوامل کاندید در 8 معیار گروه بندی و در انتها با ابزار پرسش نامه که روایی و پایایی آن مورد تایید اساتید بوده، مورد قضاوت کارشناسان قرار گرفته در پایان با استفاده از روش های آماری و فرایند تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) رتبه بندی گردیده است. نتایج حاصل از تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار SPSS19 نشان داد که معیارهای پیشران مدیریتی موثر بر بیابانزایی و تخریب زمین به ترتیب مدیریت بیابان (47/33%)، مدیریت اجرای قوانین و حقوق داخلی زیست محیطی (43/15%)، مدیریت مطالعات و دانش علمی مرتبط (76/13%)، مدیریت کشت و کار متناسب (81/10%)، مدیریت خاک و زمین (8%)، مدیریت دانش بومی و فرهنگی (6/6%)، مدیریت آب (1/6%) و مدیریت مسائل مربوط به دام در منطقه (81/5%) می باشند. در بین 72 عامل کاندید، 46 عامل با کسب بیش از 60 درصد نمره و اتفاق نظر پاسخگویان از بقیه تاثیر گزارتر بودند که با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی ( AHP ) رتبه بندی شدند. مهمترین عوامل مدیریتی موثر بر تخریب زمین و بیابانزائی دشت سیستان به ترتیب رتبه: فقدان مدیریت جامع حوزه آبریز در برنامه ریزی ها، مربوط به معیار دانش و شناخت؛ تنها بودن منابع طبیعی در کار مقابله با بیابانزایی، مربوط به معیار مدیریت بیابان؛ عدم تخصیص حق آبه زیست محیطی از منابع آب موجود، مربوط به معیار مدیریت آب؛ ناهماهنگی ادارات مرتبط با مهار بیابانزایی و فقدان طرح کلان و جامع بیابانزدایی، هر دو مربوط به معیار مدیریت بیابان می باشند.
بررسی همخوانی دیپلماسی شهری با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطالعه موردی: خواهر شهرهای کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
60 - 84
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی گواه بر یک رشته اعمال از پیش طرح ریزی شده توسط تصمیم گیران حکومتی است که معطوف به اهدافی معین در چهارچوب منافع ملی در محیط بین المللی است. دیپلماسی شهری یکی از ابزارهای تقویت سیاست خارجی در عرصه بین الملل بهشمار می رود که می تواند بهعنوان مکمل سیاست خارجی مورد استفاده قرار گیرد. این شکل از دیپلماسی، نشان دهنده بازیگری شهرها در مناسبات فراملی است. در این وضعیت قابلیت کلان شهرهای جهان برای توسعه سیاست بیناشهری بین المللی بهعنوان جایگزینی برای سیاست های بینادولتی در قالب سیاست شهری با توجه به پتانسیل شهروندی مورد توجه قرار می گیرد. یکی از راه های تقویت دیپلماسی شهری، پیوندهای خواهر شهری است. این روابط بر پایه رابطه ای دوستانه و هدفمند بر تبادل اطلاعات، تجربیات و توسعه مناسبات فرهنگی، اقتصادی، فنی و شهری میان یک شهر با شهری دیگر در خارج از مرزهای یک کشور استوار است. کلان شهر تهران نیز همچون سایر شهرها در عرصه دیپلماسی شهری باید مکمل دیپلماسی رسمی حرکت کند. مقاله حاضر بر این فرضیه استوار است که افزایش شمار خواهرشهرهای تهران در پیوند با سیاست خارجی دولت های مستقر در ج.ا. ایران همخوانی دارد یا خیر؟ داده ها و اطلاعات مورد نیاز تحقیق به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده و روششناسی حاکم بر متن ماهیتی توصیفی-تحلیلی دارد. نتایج تحقیق نشان داد که تعداد خواهر شهرهای تهران از نظر کمی و کیفی به رویکرد سیاست خارجی دولت های مستقر در دوره های مختلف بستگی داشته است. درضمن دیپلماسی شهری مکمل دیپلماسی رسمی نبوده و بدون راهبرد مشخص در ارتباط با سیاست خارجی رسمی ملی دنبال شده است.
منشأ یابی ماسه های بادی با استفاده از کانی شناسی و مورفوسکوپی دانه های ماسه (مطالعه موردی: قوم تپه صوفیان- شمال دریاچه ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قسمت های شمال غرب حوضه آبریز دریاچه ارومیه در بخش قوم تپه صوفیان، تپه های ماسه ای به صورت محدود قابل مشاهده است که پس از بررسی های علمی صورت گرفته علت اصلی شکل گیری آن ها برآیند فعالیت بادهای غالب و ماسه های ریزدانه است. هدف غایی این تحقیق بررسی کانی شناسی در منشأ یابی و تحلیل مقطع تپه های ماسه ای در قم تپه صوفیان است. با توجه به اهمیت تحلیل آماری باد در منطقه، آم ار ب اد 2 ایستگاه پیرامونی اخذ و از طریق ترسیم گلبادها، تجزیه وتحلیل شده است. تغییر راستای وزش فصلی این بادها در محدوده مورد مطالعه، نتیجه تأثیر شرایط کم فشار حاکم در چاله دریاچه ارومیه و دشت تبریز است. اقلیم خشک و نیمه خشک، فقر پوشش گیاهی و همواری نسبی سطح زمین از مهم ترین ع واملی هستند که باعث غلبه فرایندهای فرسایش بادی در منطقه قوم تپه شده اند. ماسه های نمونه برداری ش ده از 5 مقطع، از طریق آزمایش های XRF و XRD تجزیه وتحلیل شده است و درص د زی اد کانی های آذری ن (ک انی سنگین) در نمونه ها، زیاد بودن میانه قطر نمونه ها (293 میکرون)، رابطه میانگین قطر ذرات ب ا فاص له حم ل (کمت ر از 20 کیلومتر)، ضرایب گردش دگی نیم ه زاویه دار در اکث ر نمونه ها مورد تائید است. همچنین نمونه ها برآیندی از حمل آن ها توسط باد و آب بوده و نشان دهنده ارتباط منطقی مورفوسکوپی دانه هاست به دلیل فاصله زمانی حمل با منشأ رس وبات تپه های ماسه ای نزدیک و از سطوح مخروط افکنه (دشتسر) و اراضی زراعی متروکه واقع در نواحی شرق و جنوب و همچنین بس تر رودخانه های قدیمی در بخش جنوب شرقی منطقه است. نتایج تحقیق نشان می دهد بالا بودن نسبت ذرات ماسه های کمتر از 250 میکرون، ضعف پوشش گیاهی و جهت بادهای غالب محلی، محیطی مناسب برای گسترش فرسایش بادی مهیا می سازد، به طوری که با کاهش این نسبت از شدت فرسایش نیز کاسته می شود. این مورد با بررسی نمونه های دانه سنجی، عملیات میدانی و مشاهده عکس های هوایی نیز تأیید می گردد.
نقش رشته کوه زاگرس بر ترابرد گردوخاک های عراق به غرب ایران با استفاده از مدل WRF/Chem (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
119-134
حوزههای تخصصی:
رشته کوه زاگرس به واسطه قرار داشتن در مجاورت نواحی خشک و نیمه خشک کشور های عراق، سوریه و عربستان همواره در معرض طوفان های گردوغبار قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی نحوه رفتار طوفان گردوغبار در رویارویی با رشته کوه زاگرس در غرب کشور است. بدین منظور دو رویداد طوفان گردوغبار رخ داده در 12 الی 14 آوریل سال 2011 (23 الی 25 فروردین سال 1390) و 16 الی 18 ژوئن سال 2016 (27 الی 29 خرداد سال 1395) با بررسی داده های دید افقی ایستگاه های همدیدی غرب کشور انتخاب شده است. مدل WRF/Chem جهت شبیه سازی طوفان گردوغبار برای دو رویداد طوفان یاد شده به کار گرفته شده است. جهت اطمینان از نتایج مدل، غلظت گردوغبار شبیه سازی شده توسط مدل با داده های دید افقی دریافت شده از سازمان هواشناسی کشور مقایسه شده است که در مجموع نتایج مقایسه نشان می دهد که گردوغبار شبیه سازی شده با داده های دید افقی همخوانی دارد. به منظور بررسی تأثیر رشته کوه بر طوفان گردوغبار، مدل در سه حالت مرجع، کاهش ناهمواری های رشته کوه زاگرس به هزار متر و حذف ناهمواری ها اجرا شده و نتایج هر سه حالت با هم مقایسه شده است. نتایج حاصل از مدل نشان می دهد که رشته کوه زاگرس مانع پیشروی بیشتر گردوغبار به نواحی مرکزی کشور شده است اما گردوغبار در نواحی پست مجاور و دامنه های غربی رشته کوه زاگرس تجمع دارد. حذف ناهمواری ها موجب انتشار گردوغبار بیشتری به سمت شرق رشته کوه شده و از غلظت گردوغبار در نواحی رو به باد کاسته شده است.
بررسی جایگاه ژئوپلیتیک آب در توسعه و امنیت پایدار مناطق مرزی براساس رویکرد سیستم های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
118 - 145
حوزههای تخصصی:
در دیدگاه نوین، افزایش امنیت صرفاً با افزایش قدرت نظامی تحقق نمی یابد بلکه افزایش امنیت ملی هر کشور در گرو افزایش قدرت ملی در تمامی حوزه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و نظامی است. ژئوپلیتیک انرژی و بویژه ژئوپلیتیک آب می تواند از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر امنیت ملی ایران در این خصوص باشد. با توجه به موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیکی ایران بهعنوان یکی از بزرگترین کشورها به لحاظ طولانی بودن مرزهای آبی و خاکی و تعداد همسایگان و همچنین وجود رودخانه و دریا در بیش از 50 درصد از نوار مرزی، قابلیت های زیادی را برای توسعه همه جانبه و پایدار مناطق مرزی آن بهوجود آورده است که توجه به آن باعث ارتقاء شاخص های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی در این مناطق خواهد شد. در این تحقیق سعی شده است ضمن تقسیم بندی مناطق مرزی بر مبنای ویژگی های جغرافیایی و هیدروپلتیکی، به ظرفیت های توسعه ای مناطق مرزی غرب کشور بویژه در ارتباط با موضوع مهار و بهره برداری از آب های مرزی پرداخته شود. در این راستا با استفاده از منابع اسنادی-کتابخانه ای و گزارش های رودخانه های مرزی و منابع آب مشترک وزارت نیرو و نیز فرا تحلیل نمونه های بین المللی و تجارب شخصی و بهکار گیری علم پویایی سیستم ها، رفتارهای عملکردی ذینفعان در نواحی مرزی غرب مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. رویکرد «توسعه پایدار مرز با محوریت آب» بهعنوان مهمترین عامل در ارتقاء شاخص های انسانی و اجتماعی و متعاقب آن ایجاد امنیت در مرزهای غربی کشور، همچنین شرایط تحقق آن حاصل این بررسی میباشد. با منظور نمودن تمامی تعاملات و بازخوردهای درون و برون سیستم حوضه آبریز غرب کشور و در نظر گرفتن فعالیت حلقه های علت و معلولی، استخراج سه الگوی تیپ «جابجا کردن مشکل و به تأخیر انداختن آن»، «موفقیت برای گروه موفق» و «محدودیت رشد» حاصل این بررسی می باشد. با استفاده از این الگوها می توان پایه های فکری و رفتارهای ذینفعان را در مواجهه با ناامنی، به طور سیستمی تبیین و تحلیل نمود و به برنامه ریزی در بخش آب با رویکرد توسعه پایدار پرداخت. نتایج تحقیق نشان می دهد، بر اساس الگوی رفتاری «جابجا کردن مشکل و به تأخیر انداختن آن» اجرای طرحهای فیزیکی انسداد مرزها بدون توجه به تأمین اشتغال، امنیت غذایی، ارتقاء شاخصهای رفاه مردم مرز نشین و جلب مشارکت آنها، در بلند مدت نمیتواند پاسخگوی امنیت باشد. بلکه مشکل امنیت را جابجا و به تأخیر میاندازد. علاوه بر آن طبق الگوی «موفقیت برای گروه موفق»، بدون محرکهای برونزا مانند سرمایهگذاری دولت و بخش خصوصی در توسعه نواحی مرزی نمیتوان حقابههای عرفی و قانونی را برای بهرهبرداری از آبهای مرزی و مشترک ایجاد کرد. همچنین با توجه به الگوی «محدودیت رشد»، فعال کردن دیپلماسی آب برای تفاهم و تأمین حقابه کشور پایین دست یک الزام برای بهرهبرداری پایدار از آبهای مرزی و مشترک می باشد.
Formation and Evolution of Regional Organizations: Economic Cooperation Organization (ECO) (a case-study)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
25 - 51
حوزههای تخصصی:
Because of the many geopolitical potentials and communicational capabilities of ECO region, members could expand the convergency based on this organization which plays a key part in development of members and expandsion of peace and security. Due to studying the effective factors of Regional Organizations (ROs), particularly those of ECO, it seems that the resultant of internal and external regional forces fails to empower ECO members’ integration, but with a review of other successful ROs, it is revealed that they have a process mechanism which strengthens convergent forces and mitigates the divergent ones with institutionalized tools and active positive diplomacy. Based on qualitative analysis conducted on desk and in interview with geopolitical experts; this study seeks to answer the question: what are the effective factors of formation and evolution of ROs in general and those of ECO in particular? The results of the research indicate that creating a regional consciousness and a common understanding of capabilities and geopolitical values in ECO region has failed to reach maturity. The structure of competition between members represents the lack of regional common understanding on these values. Despite the progress, the evolution of structural and organizational development of ECO and its essential documents; the weakness of policy to create coordination in multilateral diplomacy, the weakness of domestic political institutions, the weakness of organizational structure, especially in staff and technical expertise, and eventually incompetency of organization and human resources, especially in the Secretariat, have caused many inefficiencies and structural weaknesses in ECO.
برآورد تغییرات آب و هوایی آینده در ساحل جنوبی دریای خزر با استفاده از مدل آب و هوایی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
111-138
حوزههای تخصصی:
افزایش سطح دریا یکی از قوی ترین شاخص تغییرات آب و هوایی است. پیش بینی دقیق سطح دریای خزر برای آینده غیر ممکن است، اما مدل های کامپیوتری می توانند پیش بینی احتمالی تغییرات آینده را ارائه دهند. این مشکل با استفاده از یک سیستم مدل یکپارچه به نام SIMCLIM با دقت مکانی 1/0 درجه در1/0 درجه در خوشبینانه ترین حالت یعنی RCP 4.5 و بدبینانه ترین حالت یعنی RCP 8.5 در محدوه 90 درصد ( صدک 5 تا 95 ) مورد بررسی قرار گرفته است. رویداد های فرین ناشی از تغییرات آب و هوایی در پیش بینی تراز سطح دریا اهمیت زیادی دارند. در منطقه مورد مطالعه، در آینده فراوانی و شدت رویدادهای فرین دما و بارش افزایش خواهند یافت. نمایه های فرین، نشان دهنده تغییر مقادیر فرین دما و بارش نسبت به دوره پایه 2010-1981 است . ضریب تغیرات بارش و دما برای کل حوضه خزر مثبت است و در ناحیه جنوبی الگوی نامنظمی بر آستانه های بارش حاکم است. پیش بینی های انجام شده نشان می دهد، سطح دریا به آرامی تا سال 2100 افزایش می یابد. منحنی های تغییرات سالانه با دوره پایه 2015-1995 سطح آب دریای خزر راست آزمایی گردید که نشان می دهند در دو دهه گذشته فرکانس نفوذ آب به خشکی از یک افزایش آهسته و یکنواخت به یک رخداد تشدید شونده عبور کرده است. اگر افزایش حداکثر پیش بینی شده رخ دهد، خط ساحلی آسیب پذیرترین جابجایی را تجربه خواهد کرد.
مطالعه ی برهمکنش قلمرو حکومت و اندیشه سیاسی در اوایل دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
207 - 229
حوزههای تخصصی:
جغرافیای سیاسی در هر دوره ی زمانی از عوامل مؤثر بر نوع حکمرانی بوده است. امپراطوری ساسانی منطبق با وضعیت جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتک ، نوعی از اندیشه ی سیاسی را ارائه داده است که از رهگذر آن منافع امپراطوری عظیم ساسانی تأمین می شده است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سئوال است که؛ ساسانیان چگونه و بر پایه چه مولفه هایی فضای جغرافیایی فلات ایران را سازماندهی کرده اند؟ و نوع سازمان دهی فضای جغرافیایی آنها چه تأثیری بر اندیشه سیاسی آن ها داشته است؟ به لحاظ روش شناسی داده های این پژوهش، با روش کتابخانه ای گردآوری شده و اطلاعات با روش تحلیلی تفسیر شده است. نتایج تحلیل ها نشان می دهد، در دوره اردشیر اوّل، جغرافیای فلات ایران به یکپارچگی دست نیافته و بسیار آشفته بوده است، بنابراین نمی توان از تمرکز گرایی در این دوره سخن گفت. با توسعه قلمرو در دوره شاپور اوّل، حوزه جغرافیایی براساس سه لایه جغرافیایی، شامل: مناطق همگرا و واگرا (ایران-شهر) و مناطق خارج سه لایه جغرافیایی ایران یعنی انیران تقسیم بندی شده و اندیشه سیاسی تسامح گرایانه بوده است. از سال273میلادی با از دست رفتن مناطقی از حوزه ی جغرافیایی ایران، نهاد سیاسی بر اساس اندیشه ملّی گرایانه بر پایه دین زرتشتی شکل یافته و هژمونی بدست آمده در دوره اردشیر اول و شاپور اول با سرکوبی سایر ادیان که نقش برجسته ایی در مسائل ژئوپلیتیک منطقه بازی می کردند، با افول سیاسی مواجه شده است.
مولفه ها و پیامدهای ژئوپلیتیکی سیاست خارجی ترامپ علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۵)
156 - 181
حوزههای تخصصی:
دونالد ترامپ، از زمان تبلیغات انتخاباتی، از ایران به عنوان یکی از تهدیدات اصلی پیش روی آمریکا نام برده و پس از رسیدن به قدرت، مقابله با جمهوری اسلامی را به عنوان اصل محوری سیاست خارجی خاورمیانه ای خود قرار داد. نقطه ورود ترامپ به پرونده ایران، بحث توافق هسته ای بوده و از آن توافق به «توافق بد» یاد می کرد. برهمین اساس، پس از رسیدن به قدرت، ترامپ در ابتدا خواستار مذاکره مجدد در مورد توافق هسته ای شد بگونه ای که نفوذ منطقه ای و برنامه موشکی جمهوری اسلامی ایران را نیز جدای از مسائل هسته ای در بر بگیرد. در نهایت نیز پس از ناکامی در دستیابی به خواسته اصلاح توافق هسته ای به طور یک جانبه از توافق خارج شده و تقابل با ایران در سه حوزه «هسته ای»، «نفوذ منطقه ای» و «برنامه موشکی» را در پیش گرفت. فرضیه پژوهش حاضر این است که رویکرد تقابلی ترامپ با ج.ا.ایران، مبتنی بر تقابل ژئوپلیتیکی بوده و آنچه آمریکا به دنبال آن است محدود کردن ایران مبتنی بر مفاهیم قدرت و فضاست. چارچوب نظری پژوهش، مفاهیم ژئوپلیتیکی قدرت و روابط فضایی و روش پژوهش نیز تحلیلی- تبیینی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است.
تأثیرات توسعه گردشگری ورودی در تولید و اشتغال بخش های اقتصادی: رهیافت تحلیل مسیر ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
38 - 58
حوزههای تخصصی:
توسعه گردشگری می تواند منجر به رشد اقتصادی و اشتغالزایی در مقصدها شود. با ورود گردشگران، تقاضای نهایی برای محصولات افزایش یافته و بخشهای گردشگری برای پاسخ به این تقاضا و بخشهای غیرگردشگری برای پاسخ به تقاضای واسطه ای تولید خود را افزایش میدهند. بدین ترتیب رشد اقتصادی حاصل شده و تقاضا برای نیروی کار نیز افزایش می یابد. در این پژوهش، با استفاده از ماتریس حسابداری اجتماعی سال 1390، اثر توسعه گردشگری ورودی بر تولید بخشهای اقتصادی و توان اشتغالزایی آن بررسی شده است. ماتریس حسابداری اجتماعی به گونه ای اصلاح شده تا بخش گردشگری را به عنوان یک بخش واحد و منسجم در حساب تولید دربرگیرد. همچنین، با به کارگیری رهیافت تحلیل مسیر ساختاری، مسیرهایی را که این توسعه بر سطح تولید سایر بخشها اثر می گذارد شناسایی شده اند. یافته ها حاکی از این است که گردشگری ورودی در مقایسه با سایر بخشها بیشترین اثر را بر افزایش تولید دارد. بخشهای صنایع، حمل ونقل و خدمات نیز بیشترین افزایش تولید را در اثر توسعه گردشگری ورودی خواهند داشت. بیشترین اثر مستقیم در بخش حمل ونقل، بیشترین اثر غیرمستقیم از تقاضای واسطه ای بخش حمل ونقل از صنایع، و بیشترین اثر القایی از طریق درآمدی است که نیروی کار خانوار متوسط درآمد شهری از حمل ونقل گردشگری کسب کرده و در بخش خدمات خرج می شود. اشتغالزایی بخش گردشگری ورودی نیز، پس از بخشهای کشاورزی، ساختمان و حمل ونقل در رتبه چهارم قرار دارد. بنابراین، توسعه گردشگری ورودی می تواند بر رونق تولید و اشتغال مؤثر باشد.