فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
تفکیک اراضی روستایی به جداسازی قطعات زمین با هدف تخصیص به کاربری های مختلف و مشخص در درون و یا مجاورت بافت روستا اطلاق می گردد که به منظور تامین کمبود فضاهای مسکونی، اداری و خدماتی روستا و با رعایت دسترسی مطلوب بین قطعات روستایی صورت می پذیرد. در این تحقیق ضمن معرفی ابزارهای لازم در نظام مطلوب تفکیک اراضی روستایی شامل قوانین روستایی (اسناد و احکام، حقوق مالکیت، حقوق ارتفاقی) و (استانداردها و ضوابط و مقررات) این سوال مطرح می شود که چالش های پیش رو در جریان تفکیک اراضی در مناطق روستایی شهرستان مشهد کدامند؟ بر این اساس سعی گردیده با واکاوی قوانین روستایی (به کمک کارشناسان بنیاد مسکن) به بررسی نظام موجود قوانین تفکیک اراضی روستایی پرداخته شود و همچنین با بهره مندی از نظر صاحبنظران نظیر مشاوران طرح هادی روستایی، کارشناسان سایر ادارات همچون سازمان نظام مهندسی استان و ادارت ثبت چالش های احتمالی پیش روی طراحی و تفکیک اراضی روستایی واقع در محدوده طرح هادی روستایی شناسایی گردد. در تحقیق حاضر از روش شناسی کیفی با رویکردی تفسیرگرایانه و با استفاده از تئوری بنیانی استفاده شده است. گردآوری داده ها ابتدا در سطح کتابخانه ای برای بررسی نظری و قانونی تفکیک اراضی روستایی و سپس با مصاحبه های ساخت نیافته و باز انجام شده است. یافته های حاصل از تحقیق به استخراج مدل مفهومی چالش های پیش روی تفکیک اراضی منتهی شده است که شامل چالشهای تامین زمین، محدودیت عوامل طبیعی و عوامل مصنوع، موانع حقوقی مالکیت اراضی و موانع اجرایی طرح تفکیک می باشد.
ارائه یک رویکرد ترکیبی برپایه ی تئوری مجموعه ناهموار- درخت تصمیم در پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر سنجنده ی TM (مطالعه موردی: شهرستان شوشتر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت علم و تکنولوژی، حجم زیادی از داده های فضایی و غیرفضایی در پایگاه داده های بزرگ ذخیره می شوند. تحلیل این داده ها به منظور تصمیم گیری نیاز به داده کاوی فضایی را بطور جدی برای کشف دانش ضروری می سازد. بکارگیری تصاویر ماهواره ای، تحلیل زمین آماری و انواع داده های فضایی در مطالعات پایش تغییرات کاربری اراضی ابزاری مفید و کاربردی هستند؛ اماآنچه در این میان مهم است استخراج قواعد دقیق بواسطه ادغام مقادیر داده های زیاد به منظور فراهم ساختن دانش درباره قلمرو مورد بحث است. تئوری مجموعه ناهموار (RST) یکی از تکنیک های داده کاوی است که بطرق گوناگون در مدلسازی عدم قطعیت در داده ها استفاده می گردد. از اینرو در این پژوهش، روش کشف دانش RST بمنظور استخراج قواعد در ترکیب با الگوریتم درخت تصمیم (DT) برای طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و پایش تغییرات کاربری اراضی مورد استفاده قرار می گیرد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که با توجه به تغییرات بوقوع پیوسته طی سه دوره زمانی 6891 (5631)، 8991 (7731) و 4102 (3931) می توان دریافت که تغییرات افزایشی و کاهشی چشمگیری بترتیب در اراضی ساخت شده و پهنه های آبی اتفاق افتاده است؛ در حالیکه اراضی کشاورزی تغییرات چندانی نداشته است. البته با توجه به سال پایه (6891) می توان بیان داشت که سطح زیرکشت اراضی کشاورزی منطقه نسبت به سال پایه که همزمان با جنگ تحمیلی بوده است تغییرات اندکی را شاهد بوده و این یعنی که طی سه دهه گذشته سطح زیرکشت به مانند دوره جنگ تحمیلی است. این امر بیانگر بحرانی است که در بخش کشاورزی در حال اتفاق افتادن است. همچنین نتایج به لحاظ متدولوژی با توجه به صحت کلی و آماره کاپا حاصل از مدل ترکیبی DT-RST می توان گفت که RST ابزاری قدرتمند در داده کاوی، تقلیل داده های زائد از پایگاه داده ها و استخراج قواعد برای بکارگیری در روش DTمی باشد.
انگیزه های مسلمانان در تحقیقات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
گزارشی از غار خون فوشه
تحلیل نقش بازارچة مرزی ماهیرود در توسعة فضایی - کالبدی منطقة مرزی با تأکید بر عامل مهاجرت و کاهش محرومیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه و امنیت مناطق مرزی یکی از مهم ترین دغدغه های دولتمردان است. درراستای تحقق این امر، تأسیس بازارچة مرزی یکی از شناخته شده ترین روش های توسعة اقتصادی این نواحی محسوب می شود. این مراکز اقتصادی می توانند نقش قابل توجهی در به ارمغان آوردن توسعه وامنیت مناطق مرزی داشته باشند. در این پژوهش، به بررسی تأثیرات فضایی- کالبدی بازارچة مرزی ماهیرود شهر سربیشه در منطقه، بعد از تأسیس آن پرداخته می-شود.
روش: این پژوهش ازحیث ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی محسوب می شود. اطلاعات موردنیاز پژوهش به دو شیوة کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و بازدید میدانی) گردآوری شده اند. اطلاعات گردآوری شده از 135 نفر جامعة نمونه، با استفاده از نرم-افزار SPSS درقالب روش های آماری توصیفی و استنباطی تجزیه وتحلیل شده اند.
یافته ها/ نتایج: نتایج حاکی از آن است که با فعال شدن بازارچة مرزی ماهیرود سربیشه، در بخش تغییرات کالبدی اقدامات عمرانی ازقبیل احداث جاده، فراهم نمودن تأسیسات زیربنایی آب، برق، تلفن و مراکز بیمه و بانک صورت گرفته است. در این بازارچه علاوه بر افزایش انگیزه برای سکونت و افزایش اشتغال، کاهش محرومیت را به دنبال داشته است.
نتیجه گیری: این بازارچه در سطح خرد در محدودة سکونتگاه های روستایی و در سطح منطقة مرزی، تأثیرات مثبتی در ابعاد کالبدی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی داشته است. این مطلب نشان می دهد که باید به بازارچة مرزی در چارچوب برنامه های آمایش ملی، استانی و مناطق مرزی توجه جدی شود.
تبیین تحوّلات مفهوم مرز در فضای سیاسی مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرز به پدیده ای فضایی گفته می شود که بازتابنده ی قلمرو حاکمیّت سیاسی یک دولت بوده و مطابق قواعدی خاص در مقابل حرکت انسان، انتقال کالا و نشر افکار مانع ایجاد می کند. جهانی شدن و بحث گسترش فزاینده ی فناوری اطلاعات و ارتباطات که از آن به عنوان ""جامعه ی شبکه ای"" یاد می شود، به تحوّل و دگرگونی در ابعاد مختلف سیاسی، امنیّتی، اقتصادی و اجتماعی منجر شده و ویژگی های جامعه ی شبکه ای همچون اقتصاد اطلاعاتی، فرهنگ مجازی و کاهش اهمّیّت زمان و مکان در تعاملات اجتماعی، ویژگی متمایزی به هزاره ی سوم بخشیده است که ملموس ترین این دگرگونی ها را می توان در عوامل، عناصر و مفاهیم جغرافیایی مشاهده کرد. در چنین فضایی که با عنوان ""فضای سایبر"" توصیف می شود، مجموعه هایی از ارتباطات درونی انسان ها از طریق رایانه و مسائل مخابراتی بدون در نظر گرفتن جغرافیای فیزیکی شکل می گیرد. بدین ترتیب، مرز به عنوان یکی از مفاهیم پایه ای جغرافیای سیاسی مانند مفاهیم دیگر همچون سرزمین، ملّت، دولت و حاکمیّت در عصر جهانی شدن و فضای مجازی دچار دگرگونی های فراوانی شده است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در پی این مطلب هستیم که مرز به عنوان یک پدیده ی جغرافیایی در عصر جهانی شدن و با پیدایش فضای مجازی دچار چه تحوّلاتی شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد، هر چند تحوّلات دوران معاصر و فناوری های ارتباطی و اطلاعاتی توانسته اند برخی کارکردهای مرز را تغییر دهند؛ و لی نتوانسته اند ماهیّت آن را از بین ببرند.
تحلیل فضای وابستگی و فضاهای پیوستگی منطقه آزاد تجاری صنعتی ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطقه آزاد تجاری صنعتی ارس محصول کنشِ نظام های متعدد در مقیاس های فضایی مختلفی است که از آن به عنوان یکی از شش دروازه حیاتی ایران برای هم پیوندی اقتصاد لمحلی و ملی با اقتصاد جهانی نام می برند. به عبارتی، مسیر تحول این واحد تجاری صنعتی به عنوان یک ساخت جغرافیایی توسط نظام هایی در حال هدایت است که آن را از درون (در مقیاس محلی) و بیرون (به واسطه اثرات سایر مقیاس های فضایی) سازمان می دهند، اگر چه در جایگاه یکی از عناصر ساختاری کارکردی سازمان فضا تمایز یافته و محل آن در فضا معیّن شده است؛ بنابراین، به نظر می رسد ساخت یابی منطقه آزاد ارس در فضای وابستگی تحت الشّعاع کارکرد سایر مراکز قدرتِ فضا های پیوستگی است که در مقیاس های جغرافیایی وسیع تر نقش آفرین هستند.در واقع با توجه به آنچه که ذکر شد، پژوهش حاضر با روش تحقیق توصیفی تحلیلی در پی تبیین نمودن مقیاس های فضایی مؤثّر در ساخت و نظام جغرافیایی منطقه آزاد ارس است که در همین خصوص، برای تحلیل وضع موجود از چارچوب مفهومی نظری مقیاس های سه لایه جهانی، ملی و محلی مطرح در نظریّه نظام های جهانی پیتر تیلور در پیوند با انواع فضاهای وابستگی و پیوستگی استفاده شده است؛ بنابراین، طبق نتایج این پژوهش مقیاس های فضایی مؤثّر در روند تحوّلات منطقه آزاد ارس متعددتر از سطوح مقیاس های جغرافیایی سه گانه مطرح شده در نظریّه نظام های جهانی است. در واقع علاوه بر فرصت ها و تهدیدهای اقتصاد جهانی سرمایه داری در وسیع ترین مقیاس یعنی مقیاس جهانی، ایدئولوژی دولت ملت در مقیاس ملی یعنی دیدگاههای کلان دولتمردان ایرانی و اثرات فضای وابستگی در مقیاس محلی یعنی موقعیت و محل استقرار منطقه آزاد ارس در جلفا، کنش دو مقیاس ناحیه ای (فروملی) شمال غرب ایران و نیز مزایا و تنگناهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی قفقاز جنوبی در مقیاس منطقه ای (فراملی) در سازمان بندی فضایی منطقه آزاد ارس، دخیل و مؤثّر هستند.
تأثیرات جهانی شدن بر فضای کلان شهرها
حوزههای تخصصی:
واکاوی تغییرات کمّی آب قنات و تأثیر آن بر سطح زیرکشت زراعت آبی شهرستان لنجان طی سال های آبی (1391-1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قنات یکیازپیچیده ترین فنون ابداعی بشر برای استخراج منابع آب زیر زمینی درمناطقخشکو نیمه خشکاستکهبرایآب رسانیدرمناطقکمآبوحتیبدونآببه وجودآمدهاست. قنات ها در شهرستان لنجان علی رغم دسترسی مردم این شهرستان به آب رودخانه زاینده رود از اهمیت فراوانی برخوردار است و در این منطقه از رشته قنات هایی جهت آبیاری سطوح زیر کشت استفاده می شود. روش پژوهش این مطالعه «توصیفی-تحلیلی» است و اطلاعات از منابع، اسناد کتابخانه ای و سازمان های مرتبط تهیه شده است. در این پژوهش سعی شده تغییرات کمّی آب قنات های منطقه و وضعیت کاهش سطح زیر کشت زراعی آبی مرتبط با تغییر تخلیه آب قنات های شهرستان لنجان مورد بررسی قرار گیرد. برای انجام این مطالعه داده های آماری گردآوری شده با استفاده از مدل امتیاز استاندارد پردازش شده است. در ادامه داده ها بر اساس هدف مطالعه، با استفاده از مدل رگرسیون خطی سری های زمانی،نمودارهای هیدروگراف و روش همبستگی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج مطالعه نشان داد که میزان تخلیه آب قنات های شهرستان لنجان طی دوره آماری گذشته به ویژه در سال های خشکسالی روند کاهشی داشته است. به طوری که تعدادی از قنات ها در سال آبی 1390-1389 به طور کامل خشک شده است. هم چنین کاهش سطحزیرکشترابطه مستقیمیبامیزان تخلیه آبقنات هابا ضریب معناداری (001/0sig=) و ضریبهمبستگیبه مقدار 69/0 داشته است.
بیابان، عوامل مؤثر در توسعه و چگونگی مبارزه با بیابانزدایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد توسعه اقتصادی،تغییر تکنولوژیکی،رشد برنامه ریزی و سیاست گذاری مدل های برنامه ریزی،سیاست ها
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بخشی،اقتصاد صنعتی،کشاورزی،انرژی،منابع طبیعی،محیط زیست اقتصاد محیط زیست سیاست گذاری
- حوزههای تخصصی جغرافیا رشته های جغرافیای عمومی جغرافیای کشاورزی و کاربری اراضی برنامه ریزی و توسعه ناحیه ای
بینش اسلامی و پدیده های جغرافیائی (2)
حوزههای تخصصی:
تدوین نقشه برنامه ریزی استراتژیک محیطی بر پایه تغییرات کاربری اراضی و پهنه های سیل گیری مورد شناسی: نکارود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارائه راه حل مناسب در کوتاه ترین زمان ممکن، هدفی است که یک برنامه ریزی استراتژیک از بین عوامل خطر آفرین محیطی دنبال می کند. تغییر کاربری اراضی، از جمله خطرهای نامحسوس و خطرآفرینی است که پهنه سیلاب و دوره بازگشت آن را افزایش می دهد. در این پژوهش، با بهره گیری از تصاویر ماهواره ای سنجنده ETM+ سال 2000 و سنجنده IRS-1D سال 2012، درصد تغییرات کاربری اراضی حوضه آبریز «نکا» در استان مازندران و سطح وقوع سیل گیری با دوره بازگشت 2، 5، 10، 25، 50، 100 و 200 ساله در محیط نرم افزار HEC-RAS و ENVI تعیین شد. سپس نتایج حاصل به محیط GIS انتقال یافت و مشاهده شد در دهه گذشته، علاوه بر تغییر کاربری اراضی، پهنه سیل گیری در دوره بازگشت های مشخص شده نیز افزایش یافته است و در اثر این تغییرات، نتایج نشان داد کاربری اراضی کشاورزی 27/2 درصد، اراضی غیر قابل استفاده 31/7، شهری 91/1 افزایش و در مقابل جنگل 22/10 درصد و مرتع 27/1 درصد کاهش یافته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد HEC-RAS و HEC-GeoRAS با استفاده از ARC GIS می تواند مقادیر عددی و گرافیکی مناسبی را جهت مطالعه خصوصیات هیدرولیکی جریان در رودخانه ها و نیز کارایی تلفیق مدل های مذکور را جهت پهنه بندی سیلاب با دقت بالا توصیه می کند.
انگیزه های مسلمانان در تحقیقات جغرافیایی
حوزههای تخصصی:
مکان یابی نواحی مستعدِ کشت کلزا در منطقه ی سرپل زهاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به مطالعه و مکان یابی مناطق مناسب برای کشت کلزا در شهرستان سرپل زهاب با استفاده از مدل سازی آماری پرداخته است. برای این کار، آمار بلندمدّت هواشناسی شهرستان طیّ 15 سال، مورد استفاده قرار گرفته است. برای تهیّه ی نقشه ها در سیستم اطلاعات جغرافیایی و نیز، تحلیل و مقایسه ی داده ها از ایستگاه های اسلام آباد غرب، روانسر و قصر شیرین استفاده شده است. با توجّه به برآورده شدن نیاز دمایی، تاریخ های آغاز و پایان هر کدام از مراحل رشد کلزا به دست آمد. مقدار آب مورد نیاز و مقدار بارش رخ داده در مراحل رشد گیاه نیز، محاسبه شد. تمامی عناصر و عوامل مؤثّر در رشد و عملکرد بهینه ی کلزا در مدل سازی مورد استفاده قرار گرفته که در هر مرحله، تعدادی از آنها حذف شدند. به کمک سیستم اطلاعات جغرافیایی برای هرکدام از متغیّرهای نهایی اقدام به تهیّه ی نقشه شده و سپس مدل نهایی مورد آزمون قرار گرفت و با مطالعات میدانی، نقشه ی نهایی با واقعیّت منطقه انطباق داده شد. بر اساس نتایج به دست آمده در منطقه ی مطالعاتی، مقدار درجه/ روز مورد نیاز کلزا به خوبی برآورده می شود؛ اما در ابتدا و انتهای فصل رشد با تنش آبی مواجه می شود. بهترین و معنادارترین مدل Backward با متغیّرهای میانگین سالانه ی بارش طیّ دوره ی رشد، میانگین دمای خاک طیّ دوره ی کاشت تا روزت، اوّلین یخبندان های پاییزه و میانگین بارندگی در دوره ی گل دهی و تشکیل غلاف به دست آمده است. با استفاده از آمار واقعی محصول کلزا در سطح شهرستان، مدل مورد آزمایش قرار گرفت که با احتمال 97درصد، نتیجه قابل اعتماد است. نتایج حاصل از مطالعات میدانی نیز با خروجی مدل همخوانی دارد، به گونه ای که 41 درصد از مساحت منطقه ی مطالعاتی برای کشت مناسب و 59 درصد ضعیف و نامناسب است.
پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه ابرکوه با استفاده از تصاویر ماهواره ای (2014-1976)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدلیل افزایش تغییرات مخرّب کاربری اراضی که عمدتاً بوسیله فعالیت های انسانی انجام می گیرد، کشف و بارزسازی تغییرات و ارزیابی اثرات زیست محیطی آنها جهت برنامه ریزی و مدیریت آتی منابع ضروری است. بنابراین هدف از این پژوهش، پایش و روندیابی تغییرات کاربری اراضی حوضه ی کویر ابرکوه در بازه زمانی 38 ساله (2014-1976) به منظور ارزیابی و مدیریت مسائل زیست محیطی از قبیل فشار انسان بر زمین بدون لحاظ نمودن ظرفیت تحمل، و بررسی روند تغییرات مساحتی کاربری ها در جهت شناخت مناطق دارای تنش محیطی می باشد. در این راستا از داده های تصاویر ماهواره ای لندست، سنجنده های MSS (1976)، TM (1990)، ETM+ (2000 و 2006) و OLI (2014)؛ و تکنیک های دورسنجی نظیر طبقه بندی نظارتی و ارزیابی دقت پس از طبقه بندی برای شناسایی نوع کاربری ها، و اعمال توابع تحلیل مؤلفه مبنا، تسلدکپ و تفاضل تصاویر برای پایش تغییرات استفاده شده است. نتایج طبقه بندی حاکی از بارزسازی هفت نوع کاربری شامل اراضی شهری، زراعی، بایر، صخره ای، مرتعی، جلگه رسی و کویر می باشد که سال 2014 با مقادیر ضریب کاپا 18/82 درصد و دقت کل 76/0 بالاترین دقت را دارد. نتایج روندیابی تغییرات کاربری ها بیانگر سیر صعودی سطح اراضی مرتعی (65/5 %)، صخره ای (52/2 %)، بایر (63/3 %) و کشاورزی (04/1 %)، و سیر نزولی مساحت اراضی شهری (33/4 %)، جلگه رسی (89/6 %) و کویر (03/6 %) می باشد. از منظر توابع تحلیل مؤلفه مبنا و تسلدکپ، به ترتیب 748/1 % (4912/306 کیلومترمربع) و 989/3 % (961/699 کیلومترمربع) از سطح منطقه مطالعاتی با تغییرات افزایشی کاربری روبرو بوده، و در مجموع روند کلی تغییرات طبقات افزایشی، صعودی است.بیشترین تغییرات کاربری از نوع مخرب و ویرانگر بوده و از لحاظ فضایی منطبق بر محدوده اطراف مراکز تجمع انسانی مانند شهرهای ابرکوه و مهردشت می باشد.بدیهی است که در اثر تداوم این روند، حوضه ابرکوه در آینده ای نزدیک، تبدیل به یک اکوسیستم غیرفعال مرده می گردد که فاقد هر گونه پتانسیل تولید اکولوژیک و بیولوژیک است.
تبیین مفهوم تداوم یا فرسایش حاکمیت دولت ملّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دولت ها همواره به دنبال تثبیت حاکمیت خود در قلمرو خاصی جهت تأمین امنیت ملّی خویش بودند که در چهارچوب مرزهای سیاسی تعریف می شد و ابعاد و محدوده آن مشخص و قابل ترسیم بود؛ اما این حاکمیت با ظهور دوره پست مدرن که با برجسته شدن هویت های محلی و سازمان های غیردولتی و شرکت های جهانی و چندملیتی و سازمان های فراملی و بین المللی همراه است، از حالت متمرکز خود خارج شده است و به دو صورت جهانی و محلی در عرصه جهان، نمود می یابد. در این شرایط، سازگاری و هماهنگی دولت با این دو مقوله، ادامه حیات و بقای حاکمیت ها را تضمین خواهد کرد. لذا، مقاله حاضر به بررسی و تبیین مفهوم تداوم یا فرسایش حاکمیت دولت ملّی در نظام ژئوپلیتیک جهانی می پردازد. پرسش اصلی این است که آیا گستره مفهومی حاکمیت دولت ملّی تداوم و یا دچار تحول و فرسایش خواهد شد؟ یا زمینه برای تحول دولت ملّی به عنوان بازیگر جدید جهانی (دولت جهانی) فراهم آمده است. بر این اساس، برای پاسخ به سؤال تحقیق، ۳ نگرش مورد مطالعه قرار گرفته است. این ۳ نگرش عبارتند از: معتقدین به تداوم حاکمیت و بقای دولت ملّی، معتقدین به ایجاد کارکردهای جدید برای دولت ملّی و طرفداران اضمحلال و فرسایش حاکمیت دولت ملّی؛ بنابراین، این مقاله با بررسی این ۳ نگرش فرضیه خود را حول محور این ادعا سازمان می دهد که به رغم همه فشارها و محدودیت هایی که در عملکرد حاکمیت دولت های ملّی ایجاد شده است، اما این محدودیت ها نتوانسته است حاکمیت ملی کشورها را از بین ببرد، ولی توانسته است گستره مفهومی و قلمرویی حاکمیت ملی را دچار تحول سازد.
تفهیم بنیادهای معنایی نقشه سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای شناخت پدیده و امور همواره از دغدغه های ذهن بشر بوده و مدام در پی آن بوده تا این شناخت را تکمیل نماید. شناخت درست نیز زمانی حاصل می شود که ماهیت واقعی پدیده ها برای انسان روشن شود. پدیده ها مبتنی بر بنیادهای فلسفی خاص خود می باشند و به همین خاطر فهم آنها نیازمند درک این بنیادهای فلسفی و استفاده از روش های مناسب شناخت می باشد. نقشه نیز از پدیده هایی می باشد که مبانی فلسفی خاص خود را دارد و با درک این بنیادهای فلسفی است که معنای واقعی و مولفه های موثر بر معناسازی آن روشن می شود. شناخت درست آن نیاز به درک بسیاری از عناصر و عوامل دیگر دارد. برای شناخت واقعی این پدیده نیاز به درک و فهمی است که فراتر از چیزی می باشد که بطور معمول در مورد آن گفته شده است. در این پژوهش سعی شده تا ضمن روشن ساختن بنیادهای فلسفی نقشه، عوامل موثر بر معناسازی آن با استفاده از روش شناسی هرمنوتیک شناسایی شوند. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که نقشه از بعد هستی شناسی از ماهیت ترکیبی عینی- ذهنی برخوردار بوده و بر همین اساس باید با روش شناسی همچون هرمنوتیک تفهیم شود نه تبیین. همچنین با بکارگیری این روش مشخص می شود که عوامل معناساز نقشه به دو دسته قابل تقسیم بندی می باشند. عوامل درونی همچون انتخاب نوع سیستم تصویر و انحرافات کارتوگرافیکی و از بعد بیرونی همچون مقصود ذهنی کارتوگراف و بانیان نقشه و یا برداشت نقشه خوان از نقشه و فضاهای فکری، قدرت و ... معنای واقعی آن را رقم می زنند.
آموزش جغرافیا، راهی نو با مشکلات بسیار
حوزههای تخصصی:
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از الگوریتم ماشین پشتیبان بردار (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر، یکی از اقدامات مؤثر و ضروری در کاهش خطرات احتمالی و مدیریت آن می باشد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی حساسیت زمین لغزش در شهرستان کامیاران با استفاده از مدل ماشین پشتیبان بردار می باشد. در ابتدا، نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی در منطقه مورد مطالعه با استفاده از منابع مختلف ترسیم گردید. پس از آن مکان های لغزشی، به صورت تصادفی به یک نسبت 70 به 30 برای ساخت مدل زمین لغزش و اعتبارسنجی آن تقسیم شدند. آموزش و صحت سنجی تابع RBF از الگوریتم SVM توسط یک پایگاه داده مکانی با مجموع دوازده عامل زمین لغزش از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، شدت تابش خورشید، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه با توجه به مدل مرجع مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت منطقه مورد مطالعه به پنج کلاس حساسیت بسیار بالا، بالا، متوسط، کم و بسیار کم تقسیم شد. سپس عمکرد این الگوریتم با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که سطح زیر منحنی (AUC) با استفاده از مجموعه داده های آموزشی (970/0) و با استفاده از داده های صحت سنجی (882/0) می باشد. لذا تجزیه و تحلیل نتایج نشان دهنده آن بود که تابع RBF مدل SVM عملکرد خوبی جهت ارزیابی حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد و نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی، کاهش خطرات زمین لغزش و تصمیم گیری در مناطق مستعد لغزش مفید واقع گردد.