فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴٬۳۹۶ مورد.
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
73 - 92
حوزههای تخصصی:
رویه های پایداری در مراکز اقامتی به ویژه هتل ها از نظر مدیریت منابع مالی و انرژی اهمیت خاصی دارد؛ اما اجرایی شدن این رویه ها در این مراکز اقامتی، به ویژه در ایران که براثر اقلیم گرم وخشک و تغییرات اقلیمی همواره با کمبود منابع روبه رو بوده، با موانعی همراه است. در این مقاله به دنبال شناسایی ماهیت این موانع در اجرایی شدن عملکردهای سبز در هتل های چهار و پنج ستاره شهر تهران از دیدگاه مدیران این مراکز اقامتی با استفاده از روش کیفی هستیم. به منظور نیل به اهداف پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با دوازده نفر از مدیران ارشد و میانی آشنا به رویه های پایداری این هتل ها در شهر تهران انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده های کیفی گردآوری شده از مصاحبه شوندگان با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیودی ای انجام گرفته است. نتایج به دست آمده به عنوان موانع عملکردهای پایداری هتل ها در قالب پنج مقوله دسته بندی شده است. این پنج مقوله شامل مدیران، میهمانان، فرهنگ سازی و آموزش، تجهیزات و هزینه ها، و قوانین و مقررات است که با 23 کد اولیه برآمده از متن مصاحبه های انجام شده شناسایی و دسته بندی شده است. شناسایی و ارائه یک مقوله و شش کد اولیه نوظهور از جنبه های نوآورانه این پژوهش است. همچنین، روایی و پایایی نتایج با شاخص های کرسول و کاپای کوهن برای توافق کدگذاران سنجیده شده است. در پایان، پیشنهادهایی کاربردی ارائه شده تا به برنامه ریزان و مدیران هتل های سبز در به کار بردن راهکارهایی برای اجرایی شدن آن ها به صورت یکپارچه در بخش اقامتگاه ها یاری رسانده شود
تأثیر کاربری اراضی بر قابلیت جذب فلزات سنگین و آلودگی محیطی خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
61 - 78
حوزههای تخصصی:
آلودگی خاک ناشی از فلزات سنگین، یکی از مخاطرات مهم محیطی است که بر ویژگی اکوسیستم ها تاثیر گذاشته و تنوع زیستی که شرط اصلی پویایی، تعادل و پایداری اکوسیستم می باشد، را با مشکلات جدی روبه رو می سازد. بنابراین، شناخت عوامل مهم در قابلیت جذب فلزات سنگین می تواند در مدل سازی و فهم تأثیرات این فلزات در خاک حائز اهمیت باشد. در پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر نوع کاربری زمین بر ویژگی های خاک و همچنین قابلیت جذب فلزات سنگین روی، مس، منگنز و آهن، در سال 1390، تعداد 116 نمونه خاک از سه کاربری جنگل پهن برگ، سوزنی برگ و مرتع در پارک چیتگر در غرب تهران، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش فرم قابل جذب فلزات مس، روی، آهن و منگنز و همچنین ویژگی های درصد کربن آلی، بافت خاک، PH و درصد کربنات کلسیم نیز اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که نوع کاربری بر مقدار منگنز، روی و مس قابل جذب اثر معنی داری داشت به طوری که مقدار روی(mg/kg44/4) در کاربری پهن برگ، 5/2 برابر نسبت به مرتع بیشتر بود. در حالی که مقدار آهن قابل جذب در بین سه نوع کاربری اختلاف معنی دار نشان نداد. همچنین، نوع کاربری بر خصوصیات خاک از جمله مقدار کربن آلی نیز تاثیرگذار بود. از طرف دیگر، نتایج آنالیز همبستگی بین مقادیر کربن آلی خاک و برخی از فلزات سنگین همبستگی بالایی به ویژه با مقدار روی قابل جذب (76/0) نشان داد. بنابراین، تغییر کاربری و کاشت جنگل از طریق تاثیر بر ویژگی های خاک به ویژه تاثیر بر مقدار ماده آلی بر زیست فراهمی فلزات موثر بود.
اثر بلایای طبیعی بر رشد اقتصادی در کشورهای منتخب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش چشمگیر در دفعات و شدت بروز بلایای طبیعی منجر به از بین رفتن سرمایه کشورها و جان سپردن انسانها شده است. شواهد نشان می دهد که رشد اقتصادی کشورها متاثر از بلایای طبیعی می باشد و رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه نسبت به کشورهای توسعه یافته به بلایای طبیعی بیشتر حساس است. بنابراین در این مطالعه با استفاده از رهیافت خود رگرسیون با وقفه های گسترده پنلی (Panel ARDL) تاثیر بلایای طبیعی بر رشد اقتصادی در ۶ کشور آسیایی که بالاترین میزان مرگ و میر ناشی از بلایای طبیعی را داشته اند طی سال های ۲۰۲۰-۲۰۰۱ بررسی شد. کشورهای مورد بررسی شامل کشورهای ایران، اندونزی، بنگلادش، پاکستان، فیلیپین و هند می باشند. همچنین تاثیر متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری خارجی، شاخص توسعه انسانی، اندازه دولت و شاخص پیچیدگی اقتصادی نیز بر رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که بلایای طبیعی در کوتاه مدت و بلندمدت اثر منفی و معنی داری بر رشد اقتصادی کشورهای مورد بررسی داشته است. همچنین متغیر اندازه دولت نیز تاثیر منفی بر رشد اقتصادی کشورها را نشان داد. از طرفی متغیرهای جمعیت فعال، سرمایه گذاری خارجی، شاخص توسعه انسانی و پیچیدگی اقتصادی اثر مثبت و معنی داری بر تولید ناخالص داخلی دارند.
پیش بینی مناطق مستعد سیل با استفاده از مدل های یادگیری ماشین خطی تعمیم یافته و بیشینه آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی عوامل موثر، تهیه نقشه های پیش بینی خطرات سیل با استفاده از مدل های یادگیری ماشین و در انتها ارزیابی کارایی این مدل ها در حوزه آبخیز زیوه ارومیه می باشد. برای این منظور از عوامل محیطی و انسانی شامل شاخص های مورفومتری؛ شاخص توان آبراهه (SPI)، شاخص طول شیب (LS)، شاخص خیسی توپوگرافی (TWI)، شاخص موقعیت توپوگرافی (TPI)، شاخص ناهمواری زمین (TRI)، شاخص تعادل جرم (MBI)، شاخص انحنای پروفیل (Profile Curvature) و شاخص انحنای سطح (Plan Curvature)، بارندگی، ارتفاع حوضه، درجه شیب ، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری اراضی، شاخص تفاضل نرمال شده پوشش گیاهی (NDVI)، فاصله از آبراهه، فاصله از روستا و فاصله از گسل استفاده شد. برای این منظور با استفاده از بازدیدهای میدانی و تصاویر گوگل ارث و منابع دریافتی از ادارات تعداد 96 نقطه سیل در حوضه شناسایی شدند. لایه های مربوط به شاخص های مورفومتری از مدل رقومی ارتفاعی (5/12×5/12) متر و در محیط SAGA_GIS ؛ و نقشه های عوامل محیطی و انسانی در سامانه اطلاعات جغرافیایی ArcGIS تهیه و رقومی شدند. نتایج ارزیابی دو مدل با استفاده از منحنی ROC برای مدل های یادگیری ماشین (ML) نشان داد که مدل بیشینه آنتروپی با )916/0(AUC= و مدل خطی تعمیم یافته با )902/0(AUC= دارای عملکرد عالی در پهنه بندی حساسیت محدوده مطالعاتی به سیلاب بوده اند. همچنین نتایج حاصل از شاخص کاپا برای مدل برتر نشان داد که عوامل محیطی شامل زمین-شناسی، فاصله از آبراهه، ارتفاع و شیب بیشترین تاثیر و کمترین تاثیر مربوط به عامل های شاخص انحنای پروفیل، کاربری اراضی و شاخص تعادل جرم بوده است. شناسایی مناطق پر خطر و تعیین عوامل موثر بر رخداد سیلاب ها در این حوضه در امر کاهش خسارات احتمالی می تواند بسیار کارآمد باشد.
ارزیابی مدل های جنگل تصادفی و ماشین بردار پشتیبان در تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش (مطالعه موردی: حوضه تجن، استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
133 - 154
حوزههای تخصصی:
تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش با استفاده از یادگیری ماشین ابزاری مفید برای مدیریت زمین در مناطق مستعد به این پدیده است. هدف این مطالعه، تهیه نقشه حساسیت زمین لغزش در حوضه تجن با یادگیری ماشین است. بدین منظور 21 عامل مؤثر در وقوع زمین لغزش در چهار طبقه عوامل زمین شناسی، اقلیمی و محیطی، توپوگرافی و هیدرولوژیکی شناسایی و رستر آنها در نرم افزارهای ENVI 5.6، SAGA GIS و ArcGIS تهیه شد. با بازدیدهای میدانی موقعیت 155 زمین لغزش ثبت و در ArcGIS به لایه نقطه ای تبدیل شدند. کلیه عوامل با فرمت ASCII و لایه نقطه ای (لایه آموزشی) وارد نرم افزار R شدند. برای آموزش مدل های ماشین بردار پشتیبان (SVM) و جنگل تصادفی (RF)، 70 درصد از داده ها (109 واقعه) و برای آزمون 30 درصد (46 واقعه) استفاده شد. ارزیابی مدل RF با منحنی ROC نشان داد که نمره های 972/0 و 949/0 در مراحل آموزش و آزمون را کسب کرده است. اطلاعات مدل RF نشان می دهد که مؤثرترین عوامل شامل جهت شیب، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، درجه شیب و شاخص موقعیت توپوگرافی هستند. نتایج مدل SVM نشان داد که پتانسیل طبقه حساسیت زیاد در حوضه بیشتر از RF است و نمرات AUC به ترتیب 906/0 و 831/0 به دست آمد. نتایج مدل SVM نشان داد که پتانسیل طبقه حساسیت زیاد در حوضه نسبت به پیش بینی مدل RF بیشتر شده است. مؤثرترین عوامل در مدل SVM شامل طبقات ارتفاعی، بارندگی، جهت شیب، فاصله از آبراهه و فاصله از جاده می باشند. مدل SVM در مقایسه با مدل RF عملکردی ضعیفی در پیش بینی نقشه حساسیت زمین لغزش دارد. نتایج دسته بندی سطح خطر در مدل RF، بترتیب خیلی زیاد (19/10%)، زیاد (17/4%)، متوسط (76/10%)، کم (62/15%) و خیلی کم (26/59%) از مساحت حوضه است. در مدل SVM نیز بترتیب سهم طبقات خیلی زیاد 51/5%، زیاد 58/15%، متوسط 33/5%، کم 47/4% و خیلی کم 09/69% محاسبه شده است.
شناسایی عوامل مؤثر بر زمین لغزش در جاده آستارا تا تونل نمین با استفاده از مدل MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
43 - 60
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش یکی از پدیده هایی است که رخداد آن سبب ایجاد خسارات زیادی به ویژه در مناطق کوهستانی می شود. بنابراین ارزیابی و شناخت عوامل مؤثر بر وقوع رخداد زمین لغزش در مناطق کوهستانی امری ضروری است. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر زمین لغزش در جاده آستارا تا تونل نمین با استفاده از مدل MLP می باشد. مدل MLP یکی از مدل های کارآمد شبکه عصبی است که توانایی حل مسائل پیچیده را دارد. برای شناسایی عوامل مهم در رخداد زمین لغزش با توجه به مطالعات میدانی 8 عامل شناسایی شده است که شامل: زمین شناسی، پوشش گیاهی، فاصله از جاده، کاربری راضی، شیب، جهت شیب، ارتفاع، نقاط واقعی زمین لغزش استفاده شده است. بعد از پیش پردازش ها تمام لایه ها وارد نرم افزارSPSS MODELER شده و مدل سازی با 8 نورون ورودی 6 نورون میانه و 1 خروجی طراحی شده است. نتایج این پژوهش نشان داده که خروجی وزنی مدل MLP بیشترین ارزش وزنی را برای لایه زمین شناسی با مقدار 26/0 برای لایه کاربری اراضی و فاصله از جاده به ترتیب مقدار 14/0 و 13/0 اختصاص داده است. هم چنین در بخش اعتبار سنجی مدل مقدار AUC عدد 948/0 در بخش آموزش و 962/0 در بخش تست شبکه را نمایش می دهد که گویای این است که مدل هم در بخش آموزش و هم در بخش تست دارای اعتبار بالایی می باشد بنابر این نتیجه گیری می شود که عامل زمین شناسی نسبت به سایر عوامل در رخداد زمین لغزش در منطقه تأثیر زیادی دارد و درنهایت پیشنهاد می گردد در مطالعات آتی برای مطالعه و ارزیابی زمین لغزش و حرکات دامنه ای از مدل های یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی استفاده شود
ارزیابی توان لرزه خیزی گسل هرات در غرب افغانستان بر پایه فراسنج های لرزه زمین ساختی و نرخ گشتاور لرزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
79 - 98
حوزههای تخصصی:
سیستم گسلی هرات غربی یکی از پهنه های فعال لرزه زمین ساختی افغانستان می باشد که در سال ۲۰۲۳ چهار زمین لرزه را تجربه نموده است. نظر به اهمیت این منطقه و رخداد لرزه ای متوالی، در این پژوهش پویایی لرزه زمین ساختی منطقه بر اساس فراسنج های لرزه خیزی و تحلیل فرکتالی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، تغییرات نرخ لرزه خیزی منطقه بر پایه تغییرات فراسنج لرزه خیزی (b-value) و بعد فرکتال شکستگی و لرزه خیزی (D-value) با استفاده از داده های لرزه ای موجود بررسی و تحلیل شده است. در یک تقسیم بندی منطقه مورد مطالعه به ۹ پهنه اولیه تقسیم شده و در هر پهنه فراسنج های لازم محاسبه شده است. بزرگترین ابعاد فرکتالی گسل محاسبه شده مربوط به پهنه های جنوب شرقی، مرکزی و شمال غربی است و بیشترین مقدار بعد فرکتالی لرزه خیزی مربوط به مناطق مرکزی و شمال غربی می باشد. مقادیر محاسبه شده برای پارامتر b در مرکز محدوده مطالعاتی و منطبق بر گسل هرات نشان دهنده افزایش تنش در این ناحیه بوده که ممکن است هشداری برای وقوع یک زمین لرزه بزرگ در آینده باشد. نرخ گشتاور لرزه ای نشان دهنده نرخ تغییر در انرژی سطح زمین است که به تغییرات لرزه ای تبدیل می شود. مقدار نرخ گشتاور لرزه ای برای کل منطقه مطالعاتی برآورد شده است. با توجه به مجموع تحلیل های فرکتالی و محاسبه گشتاورهای لرزه ای منطقه، مناطق زنده جان، انجیل، غوریان و کوشان می توانند به عنوان کاندیدای زلزله های بعدی معرفی شوند. مقایسه نتایج به دست آمده این دیدگاه را تقویت می کند که غرب افغانستان به عنوان پهنه ای دگرشکلی در حال تکامل، مستعد رخدادهای لرزه ای بیشتری است.
آشکارسازی پیامدهای تغییر اقلیم بر پارامترهای بارش و دما در حوضه آبریز کابل افغانستان با استفاده از مدل لارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
68 - 87
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائلی که در بین اقلیم شناسان امروزه مورد اختلاف قرار دارد، وجود تغییرات اقلیمی یا تغییر روند در متغیرهای جوی است. هدف اصلی در این تحقیق آشکارسازی پیامدهای تغییر اقلیم بر متغیرهای بارش و دما، و پیش بینی دما و بارش در حوضه ی آبریز کابل می باشد. برای ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر متغیرهای بارش و دما، آشکارسازی، روندیابی، پیش بینی و تحلیل دقت مدل ها انجام گرفت. در این فرایند از روش های آنومالی، آزمون نا پارامتریک من-کندال، شیب سنس، مدل لارس (گزارش ششم) و ضریب همبستگی، ضریب تعیینr, R2, RMSE, NRMSE استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در حوضه ی آبریز کابل، میانگین بارش سالانه در سطح اطمینان 05/0 از روند افزایشی برخوردار بوده و میانگین سالانه ی دما در سطح اطمینان 05/0 روند افزایشی داشته و فصل بارندگی از زمستان به تابستان تغییر تدریجی نموده است. به عبارت دیگر، مقدار سالانه ی بارش در بازه ی زمانی 1979-2020 تقریباً 30/0 درصد یا معادل 93/0 میلی متر افزایش غییر محسوس و دما به طور قابل توجهی افزایش یافته است که تقریباً 8 درصد یا معادل 2/1 درجه سانتی گراد افزایش را نشان می دهد. پیش بینی ها نشان می دهد که روند افزایش دما و کاهش بارش نسبت به دوره ی پایه (1991-2021) در بازه ی زمانی 2021-2050 ادامه خواهد داشت. در تمامی سناریوهای SSP1-2.6،SSP2-4.5 وSSP5-8.5 دمای کمینه به ترتیب به میزان 4/0، 5/0 و 6/0 درجه سلسیوس و دمای بیشینه به میزان 6/0، 7/0 و 8/0 درجه سلسیوس نسبت به دوره پایه، افزایش و بارش سالانه نیز حدود11درصد نسبت به دوره پایه کاهش خواهد داشت؛ بنابراین بر اثر تغییرات اقلیمی افزایش دما و تغییر الگوی بارش، احتمال وقوع سیلاب و خطرات مرتبط با آن در آینده جدی تر خواهد شد. از این جهت مطالعات متغیرهای بارش و دما تحت شرایط تغییر اقلیم بسیار ضروری بوده و راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم و افزایش تاب آوری پیشنهاد می شود.
مطالعه تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست (یک مطالعه سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
199 - 222
حوزههای تخصصی:
زنان از گروه های مهم اجتماعی به شمار می روند که در مطالعات نظری و عملی «پایداری» همواره بر آنان تمرکز می شود. بنابراین، مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و روش سنتزپژوهی تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست را بررسی کرد. در این مطالعه پس از جست وجو، غربالگری ادبیات تخصصی و گزینش چند مرحله ای اسناد علمی معتبر، کدگذاری باز، بسته و محوری یافته ها صورت گرفت. نتایج نشان داد زمینه ها و عوامل اثرگذار/اثرپذیر بر/از توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «عوامل بنیادین، نهادی-سازمانی و ساختاری»، «نابرابری های نهادینه شده تاریخی»، «زمینه های ناعادلانه ی تبعیض های جنسی-جنسیتی» و «بسترهای تحول آفرین». چالش ها و موانع توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «چالش ها و موانع روانشناختی»، «چالش ها و موانع آموزشی»، «نداشتن مشارکت جامعه»، «چالش ها و موانع اقتصادی»، «محدودیت های قانونی»، «محدودیت های اجتماعی-فرهنگی» و «محدودیت های جنسیت بنیان کارآفرینی». راهکارهای توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «پررنگ سازی نقش زنان در فرآیند توسعه پایدار روستایی»، «افزایش دسترسی به زیست بوم خلاقیت، نوآوری و تکنولوژی های نوین»، «برخورد همگن با مسائل زنان»، «راهکارهای سیاستی برای توانمندسازی زنان» و «الگوسازی و ارائه الگوهای مناسب». هم چنین اثرات و فواید توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «تثبیت مالکیت، قدرت و زمینه های نقش آفرینی زنان»، «حفاظت پایدار محیط زیست با نقش آفرینی زنان» و «رشد پایدار اقتصادی و توسعه اجتماعی با نقش آفرینی زنان». نتیجه آن که مسیر توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست می تواند از آموزش زنان روستایی و افزایش توانمندی های آنان آغاز شود زیرا چرخه ای به ترتیب میان آموزش محیط زیست، توانمندسازی زنان روستایی، میزان مشارکت فعال آنان و دستیابی به حفاظت محیط زیست برقرار است.
تحلیل تغییرات پوشش زمین در اثر آتش سوزی جنگل های زاگرس با استفاده از ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و تاثیر آن بر دمای سطح زمین (LST) و شاخص های طیفی NDWI، NDSI، NDVI و MIDII (منطقه مورد مطالعه: جنگل های کوه خائیز گچساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین (LST) اطلاعات مهمی را در مورد فرایندهای تبادل انرژی متاثر از کاربری و پوشش زمین فراهم می نماید. بنابراین هدف از این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST طی یک دوره زمانی آتش سوزی جنگل های کوه خائیز در منطقه گچساران بوده است. منطقه مورد مطالعه از وسعتی معادل 56/68 کیلومتر مربع برخوردار بوده است. در تاریخ 2 خرداد 1399 حریقی در این منطقه رخ داده و تا 12 خرداد ادامه داشته است. برای این بازه زمانی با استفاده از ماشین بردار پشتیبانی (SVM)، نقشه کاربری زمین (LULC) ترسیم شد. نتایج نشان داد که از پهنه جنگلی که معادل 61/4 کیلومتر مربع بوده تنها 42/0 کیلومتر مربع باقی مانده و بقیه در حریق از بین رفته است. شاخص LST در این بازه زمانی از مقادیر حداقل و حداکثر 1/26 تا 11/53 درجه سلسیوس به 2/33 تا 23/57 درجه سلسیوس رسیده و افزایش 7 درجه ای را در دمای حداقل نشان می دهد. شاخص NDVI نشان از تخریب 65/9 کیلومتر مربع از پوشش گیاهی و جنگل داشته است. نسبت NDSI نیز به میزان 515/0 افزایش یافته است. بین شاخص LST و NDVI همبستگی منفی برقرار بوده و در روز 25 اردیبهشت و 10 خرداد به ترتیب معادل 52/0- و 31/0- بوده است. بیشترین همبستگی مثبت نیز به میزان 59/0 بین LST و NDSI برقرار بوده است. نتایج نشان می دهد که اتش سوزی باعث تخریب 91 درصد پوشش جنگلی منطقه شده و وسعت زمین های بایر را از 86/63 کیلومتر مربع به 07/68 کیلومتر مربع افزایش داده است.
چین و خاورمیانه نوین: امکان و امتناع نظم نوین منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
177 - 216
حوزههای تخصصی:
اخیراً رفتارهای چین در منطقه خاورمیانه مسئله چگونگی براندازی نظم غربی-آمریکایی و زایش احتمالی یک نظم منطقه ای- چینی را در صدر گفت وگوها قرار داده است. این نوشتار با اتکا بر روش تحلیلی-اکتشافی و کاربست مدل مفهومی نظم های منطقه ای در پرتو نگرش های محیطی به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که چه امکان ها و موانعی برای چین در شکل دادن به نظم منطقه ای نوین در خاورمیانه وجود دارد؟ ما استدلال می کنیم که محورهای امکان پکن جهت شکل دهی به نظم نوین منطقه ای در خاورمیانه به ترتیب و غالباً در سطوح ژئواکونومیک و ژئوکالچر قرار دارند و اهم محورهای امتناع نیز در سطح ژئوپلیتیک قابل تبیین اند. همچنین نشان می دهیم که نقطه قوت حضور چین در خاورمیانه در سطح ژئواکونومیک و ژئوکالچر متأثر از وجود ظرفیت های اقتصادی و فرهنگی نظیر ادغام اقتصاد خاورمیانه در اقتصاد چین و توسعه نفوذ فرهنگی در پرتو خود برندسازی است و پاشنه آشیل آن نیز در سطح ژئوپلیتیک متأثر عوامل داخلی و منطقه ای نظیر افراط در اصرار بر اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها و سندرم سواری مجانی در حاشیه معماری امنیتی غربی قرار گرفته است.
Geopolitics of Cybernetics: Visualizing of Emerging New Power(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
312 - 337
حوزههای تخصصی:
One of the most significant breakthroughs in technology is the evolution of computing sciences and cybernetics. This development has had a global impact, with the widespread use of computer sciences leading to worldwide issues. In the third wave, time and place have become intertwined, eliminating the effects of distance and creating a new version of space. These characteristics have transformed the geography of virtual space into the geopolitics of virtual space.
The findings of this analytical article, conducted using a library method and the strategy of cyberspace geography studies, suggest that the geography of virtual space is an emerging academic topic. When the geography of cyberspace addresses inequality in cyberspace security, it becomes a geopolitical issue. The paper explores how cybernetics is changing traditional notions of power, sovereignty, and conflict. The research also considers the implications of emerging technologies on global governance, the balance of power, and the potential for new forms of cyber-hegemony, concluding with recommendations for future policy and strategic considerations in this rapidly evolving field.
نقش پتانسیل های طبیعی و تاریخی در توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهرستان جم)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یک بخش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی، نقش بسزایی در افزایش درآمد، ایجاد اشتغال و جلوگیری از مهاجرت روستایی به شهرها ایفا می کند. با وجود چالش هایی نظیر عدم شناخت کافی از جاذبه ها و کمبود زیرساخت ها، این صنعت می تواند به تنوع اقتصادی و کاهش وابستگی به منابع محدود کمک کند. شهرستان جم، با جاذبه های طبیعی و تاریخی فراوان، پتانسیل قابل توجهی برای توسعه گردشگری دارد. این تحقیق به بررسی نظریه های مرتبط با توسعه پایدار و جاذبه های گردشگری پرداخته و بر اهمیت شناخت جاذبه ها و مشارکت جامعه محلی تأکید می کند. با استفاده از روش های توصیفی و تحلیلی، اطلاعات گردشگری شهرستان جم از منابع مختلف جمع آوری و نقشه های جغرافیایی با نرم افزارهای ArcGIS و Google Earth ترسیم شده است. یافته ها نشان می دهند که ویژگی های زمین شناسی و تاریخی این شهرستان، از جمله غار آدم و جنگل گلوبردکان، قلعه پدری، قنات های تاریخی، آسیاب های آبی، سدها، و غارهای طبیعی فرصت های بی نظیری برای جذب گردشگران فراهم می آورند. برای بهره برداری بهینه از این جاذبه ها، لازم است زیرساخت های گردشگری بهبود یابند، خدمات بهداشتی و تسهیلات افزایش یابند و برنامه ریزی های علمی انجام شود. با شناخت و توسعه جاذبه های طبیعی و تاریخی، شهرستان جم می تواند به یکی از مقاصد گردشگری مهم تبدیل شود و به توسعه پایدار و اقتصادی منطقه کمک کند.
شناسایی و اولویت بندی چالش های صادرات صنایع دستی ایران (مورد مطالعه: محصولات معرق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی بخش مهمی از گردشگری فرهنگی و تجربه گردشگران را شامل می شود. با وجود توانمندی های ایران در تولید صنایع دستی، جایگاه خوبی از نظر صادرات ندارد. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی چالش های موجود در صادرات محصولات معرق ایران است. در این پژوهش، که از نوع آمیخته است، در ابتدا با مرور ادبیات و سپس مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان صنعت صنایع دستی ایران تعداد 36 مانع صادراتی شناسایی شد. این عوامل در هفت دسته کلی براساس ماهیتشان دسته بندی شدند و در قالب پرسش نامه در اختیار جامعه آماری پژوهش قرار گرفتند. جامعه آماری پژوهش شامل تولیدکنندگان، صادرکنندگان و فعالان میراث فرهنگی و صنایع دستی بود که درنهایت به 158 پرسش نامه پاسخ داده شد. روایی پرسش نامه ازطریق خبرگان تأیید شد و پایایی از آزمون کرونباخ با ضریب آزمون 0.853 تأیید شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون فریدمن تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که چالش های صادرات صنایع دستی ایران به ترتیب عبارت اند از: عوامل مالی و اقتصادی، عوامل سیاسی، عوامل قانونی، عواملی بازاریابی و فروش، عوامل فرهنگی اجتماعی، عوامل مربوط به محصول و عوامل حمل ونقل.
فراکاوی و مرور سیستماتیک ادغام داده های عمق نوری آئروسل برگرفته از ماهواره با یادگیری ماشین در برآورد غلظت ذرات معلق ریز (PM2.5)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
151 - 186
حوزههای تخصصی:
قرار گرفتن در معرض ذرات ریز (PM2.5) آلاینده هوا، به ویژه در مناطقی که میانگین سالانه آن از دستورالعمل های سازمان بهداشت جهانی فراتر است، به طور قابل توجهی بر سلامت عمومی تأثیر می گذارد. در ایران، افزایش سطح مواجهه با PM2.5، به میزان قابل توجهی بر مرگ و میر در میان بزرگسالان نقش داشته است. محدودیت های پوشش مکانی و شکاف مقطعی داده های ایستگاه های پایش زمینی، چالش هایی را در مدیریت مؤثر کیفیت هوا ایجاد نموده است. محصولات فناوری های سنجش از دور، مانند عمق نوری آئروسل (AOD) برگرفته از حسگرهای MODIS، جایگزین امیدوارکننده ای در برآورد PM2.5 به شمار می روند. در مقاله حاضر، تحقیقات پیشین در زمینه استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین در برآورد غلظت PM2.5 بر اساس داده های AOD، مرور شده است. تجزیه و تحلیل ساختاری 127 مطالعه انتخاب شده، همبستگی های متفاوتی را بین AOD و PM2.5 نشان داد (R2 در محدوده 48 تا 99%)، که می تواند با بهره گیری از متغیرهای کمکی نظیر شرایط هواشناسی و عوامل محیطی، بهبود یابد. اگرچه ادغام این متغیرها، دقت برآورد را افزایش می دهد، ولی در عین حال، پیچیدگی و خطاهای بالقوه را در مدل های یادگیری ماشین افزایش خواهد داد. مدل های یادگیری ماشین ترکیبی عملکرد بهتری را در مقایسه با الگوریتم های فردی نشان می دهند، چراکه قابلیت انطباق، پردازش موازی و مدیریت داده های از دست رفته را دارند. علی رغم پیشرفت های اخیر، هنوز چالش هایی به دلیل عدم قطعیت داده ها و دینامیک بودن پدیده های هواشناسی، باقی مانده اند. الگوریتم های یادگیری ماشین، اگرچه ابزاری قوی در برآورد PM2.5 بر اساس شاخص AOD ارائه می دهد، لیکن تحقیقات آتی در راستای رفع محدودیت ها و بهینه سازی عملکرد مدل متناسب با تغییرات محیطی، ضروری است.
ارزیابی کارایی شبکه عصبی پرسپترونی چند لایه در پیش نگری طوفان های گرد و غبار برخی ایستگاه های سواحل خلیج فارس (آبادان، اهواز و بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
21 - 44
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی و به دنبال آن رخداد وقایع حدی نظیر طوفان های گردوغبار علاوه بر اختلال در محیط زیست، تأثیر مستقیم بر سلامت انسان و روند طبیعی زندگی داشته و طی سال های اخیر در بخش کشاورزی پیامدهای نامطلوبی را بر جای گذاشته است. در این پژوهش برای پیش نگری و مدل سازی طوفان های گردوغبار، داده های ساعتی گردوغبار، میانگین دما، رطوبت نسبی، سرعت و جهت باد در برخی از ایستگاه های سواحل خلیج فارس (آبادان، اهواز و بوشهر) با طول دوره آماری ۳۷ سال (۲۰۲۳-۱۹۸۷) گردآوری شد. پیش نگری تعداد روزهای همراه با طوفان های گردوغبار در مقیاس فصلی با استفاده از مدل شبکه عصبی پرسپترون چندلایه و مدل فصلی SARIMA انجام شد. براساس نتایج حاصل از شبکه عصبی پرسپترون چندلایه، ضریب همبستگی بین مقادیر مشاهداتی و پیش نگری شده برای سه ایستگاه همدیدی آبادان، اهواز و بوشهر به ترتیب برابر با ۴۳/۰، ۵۰/۰ و ۹۰/۰ و مقدار RMSE برابر با ۹۶/۶، ۹۷/۱ و ۱۶/۰ بوده و نسبت به مدل SARIMA خطای کمتر، همبستگی بیشتر و عملکرد بهتری در پیش نگری داشته است. پیش نگری با شبکه عصبی برای ۱۶ سال آینده (۲۰۴۰-۲۰۲۴) بیشترین احتمال رخداد گردوغبار را در فصل بهار و کمترین مقدار را برای پاییز نشان داد. شدت گردوغبار نیز طی دوره های مشاهداتی و آینده در آبادان بیشتر از بقیه ایستگاه ها بوده است. مسیریابی ذرات گردوغبار با مدل HYSPLIT و به روش پسگرد در سه ارتفاع ۲۰۰، ۱۰۰۰ و ۱۵۰۰ متری، ایجاد ذرات گردوغبار در عراق، قسمت هایی از سوریه و عربستان و حرکت آن به سمت غرب و جنوب غرب ایران را برای تاریخ های مشترک در سه ایستگاه تصدیق می کند و نتایج آن مطابقت خوبی را با عمق اپتیکی گردوغبار، تراکم گردوغبار سطحی و نحوه حرکت توده غلظت بر اساس مدل های NAAPS و COAMPS نمایش می دهد. نتایج این مطالعه می تواند در مدیریت پیامدهای ناشی از طوفان گردوغبار و برنامه های مقابله با بیابان زایی در مناطق تحت مطالعه مؤثر باشد.
تبیین و تحلیل اثر مؤلفههای ارزش ویژه برند بر توسعه گردشگری پزشکی (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که مقصدها مکان هایی است که مردم آنها را برای تجربه ای خاص و بر اساس درکی که از خصیصه خاصی از جاذبه حاصل شده است، برای اقامت و سفر انتخاب می کنند، می توان با استفاده از روش های برنامه ریزی برای آنها یک برند ایجاد کرد. بدین ترتیب، گردشگران در هنگام انتخاب بین مقصدی که به برند تبدیل شده است و رقبای آن به دلیل جایگاه بهتری که برند در ذهن ها دارد، مقصد دارای برند را ترجیح دهند. اینگونه است که امروز توجه صرف به زیرساخت های سخت از بین رفته و تمرکزی چشمگیر به زیرساخت های نرم، طرح ریزی شهری نظیر طرح ریزی یک تصویر ذهنی خوب یا ساخت یک برند برای شهر در حال شکل گیری است. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف تبیین و تحلیل اثر مؤلفه های ارزش ویژه برند بر توسعه گردشگری پزشکی در کلانشهر اهواز تدوین شده است. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی است. طبق یافته های پژوهش در راستای بررسی برازش مدل از شاخص های کای دو بر درجه آزادی، ریشه میانگین مربعات خطای برآورد، ریشه میانگین مربعات باقیمانده استانداردشده و شاخص برازش تطبیقی استفاده شد. در این مطالعه تمامی شاخص های 964/2CMIN/DF =، 072/0 RMSEA =، 074/0 SRMR = و 927/0 CFI = تأیید شد. همچنین، بین میانگین مشاهده شده متغیر ارزش ویژه برند توسعه گردشگری پزشکی و مؤلفه های کیفیت ادراک شده، هویت برند، تصویر برند، وفاداری به برند و آگاهی از برند با میانگین فرضی (عدد 3) تفاوت معناداری وجود دارد (001/0sig = ). همچنین، میانگین مشاهده شده متغیر ارزش ویژه برند توسعه گردشگری پزشکی و مؤلفه های کیفیت ادراک شده، هویت برند، تصویر برند، وفاداری به برند و آگاهی از برند از میانگین فرضی بیشتر است؛ درنتیجه می توان گفت که متغیر ارزش ویژه برند توسعه گردشگری پزشکی و مؤلفه های کیفیت ادراک شده، هویت برند، تصویر برند، وفاداری به برند و آگاهی برند وضعیت مطلوبی دارد.
پایش فرونشست در حریم خطوط ریلی با الگوریتم LiCSBAS و روش تداخل سنجی راداری (مطالعه موردی: راه آهن مشهد-سرخس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
227 - 246
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر پدیده فرونشست و وقوع آن در دشت ها، مناطق شهری و زیرساخت های حمل و نقل کشور ایران به نگرانی عمده ای تبدیل شده است. از این رو مطالعه حاضر، به بررسی اثرات این پدیده بر راه آهن مشهد-سرخس پرداخته است؛ چرا که این خط آهن با قرارگیری در منتهی الیه شرقی شبکه ریلی ایران و اتصال آن به کشور های حوزه آسیای میانه، نقش مهمی در واردات و صادرات ایران ایفا می کند. در راستای بررسی میزان فرونشست این مسیر، با پردازش 151 تصویر راداری سنجنده سنتینل-1 به کمک الگوریتم نوین NSBAS و پیش پردازش داده ها در سامانه LiCSAR نرخ تجمعی فرونست در بازه زمانی 2017 تا 2023 محاسبه شد و به جهت تقلیل اثرات جوی از سامانه GACOS استفاده گردید. در گام بعد برای بررسی نقش پوشش اراضی بر فرونشست، به کمک سامانه متن باز Goolge Earth Engine نقشه پوشش اراضی محدوده مطالعاتی با چهار طبقه کاربری تولید شد. سپس پروفیل فرونشست در راستای ریل تولید و برای ارزیابی ارتباط فعالیت های کشاورزی و فرونشست، پروفیل فرونشست با طبقات کاربری اراضی تلفیق شد. نتایج پردازش InSAR نشان داد که سه پهنه فرونشستی در مسیر ریل وجود دارد؛ به طوری که برخی نواحی تا بیش از 200 میلی متر فرونشست داشته اند و محل وقوع فرونشست نیز عمدتاً در مناطق دارای فعالیت کشاورزی متمرکز قرار گرفته است. این مطالعه کیلومتر 0 تا 60 این مسیر را که دارای پل های روگذر و زیرگذر متعدد است، به عنوان پرمخاطره ترین بخش مسیر از نظر شدت فرونشست شناسایی کرد.
واکاوی نقش تصویر ذهنی گردشگران و نگرش سبز در توسعه پایدار گردشگری با نقش میانجی سرمایه فکری سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
128 - 144
حوزههای تخصصی:
امروزه، توسعه ناپایدار گردشگری مشکلات زیادی برای مقاصد گردشگری و جوامع محلی ایجاد کرده است. بنابراین، گردشگران و سازمان های گردشگری باید توجه بیشتری به مفاهیم زیست محیطی داشته باشند. این پژوهش با هدف واکاوی نقش تصویر ذهنی گردشگران و نگرش سبز در توسعه پایدار گردشگری با نقش میانجی سرمایه فکری سبز صورت گرفته است. پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش دربردارنده تمامی گردشگران شهر اردبیل است که طبق فرمول کوکران برای جوامع نامحدود، 384 نفر برای نمونه انتخاب شدند و انتخاب این افراد از جامعه آماری به روش تصادفی ساده صورت گرفت. داده ها به وسیله چهار پرسش نامه استاندارد «تصویر ذهنی»، «نگرش های زیست محیطی»، «راهکارهای توسعه گردشگری» و «سرمایه فکری سبز» گردآوری شده است که پایایی آن ها توسط آلفای کرونباخ (به ترتیب با مقادیر 888/0، 858/0، 905/0 و 933/0) و روایی نیز به وسیله تحلیل عاملی تأییدی تأیید شده است. تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از دو نرم افزار اس پی اس اس26 و اسمارت پی ال اس3 صورت گرفته است. براساس یافته های پژوهش، تصویر ذهنی گردشگران و سرمایه فکری سبز در توسعه پایدار گردشگری و همچنین، تصویر ذهنی گردشگران و نگرش سبز در سرمایه فکری سبز تأثیر مثبت و معنادار دارند. اما نگرش سبز در توسعه پایدار گردشگری تأثیر معناداری ندارد. همچنین، سرمایه فکری سبز رابطه تصویر ذهنی گردشگران و توسعه پایدار گردشگری و نیز رابطه نگرش سبز و توسعه پایدار گردشگری را میانجیگری می کند. یافته های این پژوهش می تواند بر عملکرد سبز گردشگران و سازمان های گردشگری مؤثر باشد.
طراحی مدل کسب و کار در صنعت گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱۹
91 - 121
حوزههای تخصصی:
فضای رقابتی کسب و کار روز به روز پیچیده تر می شود و هر کسب و کاری برای تدام فعالیت و رشد و توسعه در این عرصه، نیازمند روش های اصولی در خلق، ارائه و کسب ارزش است. صنعت گردشگری در ایران با چالش های زیادی روبه روست که یکی از آن ها عدم شناخت مناسب اصول ارائه خدمات و کسب درآمد است. ازجمله مواردی که به کسب و کار ها، به ویژه کسب و کار های گردشگری کمک می کند تا بتوانند با ساختاری اصولی به خلق، ارائه و کسب ارزش بپردازند، طراحی مناسب یک مدل کسب و کار است. هدف این پژوهش طراحی مدل کسب وکار با رویکرد استروالدر در صنعت گردشگری است. این پژوهش به لحاظ نوع هدف، کاربردی بوده و از نظر نحوه گردآوری داده ها، از نوع توصیفی پیمایشی است و به لحاظ ماهیت داده ها، از نوع کیفی است. در این پژوهش، داده ها ازطریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده و مطابق روش گلوله برفی، این مصاحبه ها تا زمانی ادامه می یابد که داده ها به حد اشباع برسند. به منظور تجزیه و تحلیل آن ها، روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی اتخاذ شده است. براساس یافته های تحقیق از هر دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی، تمامی عناصر سازنده مدل کسب و کار در قالب 89 مقوله شناسایی شد. هرکدام از این عناصر به تفکیک و با توجه به زمینه مفهومی ای که داشتند در نُه بخش مدل کسب و کار با رویکرد استروالدر گنجانده شدند و بوم مدل کسب و کار را شکل دادند.