فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۱۰٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ایجاد توازن در شاخص های توسعه به ویژه در شهرها، از جمله مصادیق بارز توسعه یافتگی بشمار می رود. گام اول این مهم، شناخت وضع موجود می باشد. از این رو تحقیق حاضر با هدف سطح بندی شهرهای استان همدان از لحاظ برخورداری از شاخص خدمات شهری در هشت مؤلفه منتخب از زیرگروه خدمات شهری انجام شده است. این پژوهش از لحاظ هدف گذاری، کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی- تحلیلی است که در آن از روش پیمایشی و نظرخواهی از کارشناسان و نیز مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. جامعه آماری شهرهای چهارده گانه استان همدان است که از نظر شاخص های خدماتی مانند: تعداد آتش نشانی، کتابخانه های عمومی، پارک های عمومی، بیمارستان های عمومی، خودرو حمل زباله، پایانه های مسافربری، مراکز آموزش عالی و دفاتر خدمات ارتباطی؛ که با استفاده از پرامیتی و مدل استورگس (در محیط نرم افزار ویژوال پرامیتی) مورد ارزیابی قرار گرفته اند. نتایج بدست آمده نشان می دهدکه: شکاف عمیقی بین شهرهای این استان از لحاظ برخورداری از خدمات شهری وجود دارد؛ به ترتیبی که شهر همدان از نظر برخورداری از خدمات، بیشترین جریان خالص خروجی (1) در مدل پرامیتی و بالاترین امتیاز (332) در مدل استورگس را به خود اختصاص داده است. شهر ازندریان نیز با (0.846-) و (6) امتیاز به ترتیب در مدل های پرامیتی و استورگس، محروم ترین شهر استان از نظر برخورداری از مؤلفه های مورد مطالعه بوده است. از مقایسه دو مدل مذکور همچنین مشخص شد که به جز دو شهر مذکور، رتبه حاصله از مدل پرامیتی برای شهرهای میانی، تناسب بیشتری با جایگاه فعلی این شهرها دارد. به عبارت دیگر رتبه شهرهای استان در پرامیتی به مجموع کمی خدمات هشتگانه مورد مطالعه، نزدیک تر است. در حالی که رتبه های حاصله از استورگس انطباق کمتری با مجموع خدمات مورد بررسی را نشان می دهد.
شبکه شهری در ترکیه
حوزههای تخصصی:
ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی در بهسازی بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: محله سرشور (مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پارادایم برنامه ریزی شهری از نگاهی غیر انعطافی با حاکمیت دولتی و مبتنی بر پایه فلسفی عقل گرایی، به سوی اصول نسبیت گرایی همراه با تغییر نگاه از تجویزی به مشارکتی، زمینه لازم را برای مطرح شدن بحث سرمایه اجتماعی فراهم کرده است. هدف مقاله حاضر، بیان ضرورت سنجش و توانمندسازی سرمایه اجتماعی است که از عناصر مهم در برنامه ریزی شهری و توانمندسازی بافت های فرسوده به شمار می رود. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات به دو صورت کتاب خانه ای و پیمایشی (میدانی) است. داده های این پژوهش با استفاده از پرسش نامه و به روش نمونه گیری تصادفی به دست آمده است. جامعه آماری بر اساس سرشماری نفوس ۱۳۸۵ جمعیت محلّه سرشور۷۵۶۰ نفر بوده است که حجم نمونه پژوهش۲۷۰ نفر به دست آمده و درصد اطمینان این روش ۹۰ درصد است. بر اساس تحلیل صورت گرفته، نتایج این پژوهش نشان از عدم شکل گیری روابط انجمنی، سطح مشارکت و انسجام اجتماعی پایین و اعتماد نهادی در سطح کلان و میانی (مدیریت شهری) ناچیز است و صرفاً اعتماد در حوزه شخصی و بین شخصی در حد قابل قبول باقی مانده است؛ بنابراین، می توان گفت که وضعیت سرمایه اجتماعی محله سرشور به جز در موارد استثنایی که آن هم به جنبه سنتی و سرمایه اجتماعی قدیم مربوط می شود، در اغلب موارد مطلوب نیست؛، بنابراین در جهت بهسازی و بهبود سازمان فضایی محله، اولین مسأله ای که باید قبل از هر چیز حل شود، جلب اعتماد مردم و ذی-نفع های پروژه نسبت به متولیان بهسازی است.
ذهنیت سنجی در خصوص عملکرد دفاترتسهیل گری بافت های فرسوده شهری درفرایند بازآفرینی شهری جامع پایدار (نمونه موردی دفاتر تسهیل گری کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی اصول، اهداف و شاخص های بازآفرینی شهری درتعدادی ازکشورها و قیاس آنها با ایران و همچنین ارزیابی عملکرد دفاتر تسهیل گری بافت های فرسود در دستیابی به اهداف بازآفرینی شهری جامع پایدار درکلان شهر شیراز انجام شده است. عملکرد این دفاتر از نظر سه گروه ساکنین، کارشناسان مدیریت شهری و کارشناسان دفاتر در ارتباط با دستیابی به اهداف رویکرد بازآفرینی شهری جامع پایدار در شهر شیراز مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی (مکتوبات موجودو...) و پیمایشی (پرسشنامه، مصاحبه و...) و با استفاده از روش تحلیل محتوا و استدلال منطقی صورت گرفته و در مرحله ارزیابی میزان موفقیت و تاثیر دفاتر در دستیابی به اهداف بازآفرینی از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مولفه های بازآفرینی شهری جامع پایدار در ایران با دیگر کشورهای مورد بررسی انطباق دارد، همچنین شرح خدمات دفاتر تسهیل گری با مولفه های بازآفرینی جامع پایدار شهری در ایران منطبق است. ارزیابی عملکرد دفاتر از دید سه گروه مردم، مدیریت شهری و دفاتر تسهیلگری موفق ارزیابی گردیده است. چنانکه دستیابی به اهداف کالبدی در رتبه اول و به ترتیب اهداف اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی قرار دارد.
پویایی فضایی - زمانی نظام شهری ایران (1390-1335)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پویایی فضایی - زمانی نظام شهری ایران در دوره زمانی 90-1335 بررسی می شود. نمونه تحت مطالعه شهرهای دارای جمعیت بالاتر از 100 هزار نفر در سال 1390 است. شاخص تحرک رتبه برای سنجش تغییر رتبه شهرها در سلسله مراتب شهری ایران استفاده شد. از تکنیک های پیشرفته تحلیل فضایی شامل شاخص و نمودار پراکندگی موران برای بررسی الگوها و تفاوت های منطقه ای و تغییر رتبه شهرها در سلسله مراتب شهری ایران استفاده شد. نتایج مطالعه، تغییرات شدید فضایی - زمانی و شکل گیری وضعیت مرکز - پیرامون را در نظام شهری درحال تغییر ایران نشان می دهد. به طور کلی، در دوره 55 ساله 90-1335 شاهد شکل گیری وضعیت مرکز– پیرامون در سلسله مراتب شهری ایران بوده ایم که در آن کلان شهر تهران و شهرهای پیرامون آن خوشه ای از شهرهای با مثبت را شکل داده اند. درحالی که دیگر شهرهای کشور همواره و به تناوب دارای ارزش شاخص تحرک رتبه منفی و به عبارت ساده تر، نزول در سلسله مراتب شهری ایران بوده اند. علاوه بر این، نتایج به دست آمده نشان می دهد که جابه جایی فضایی- زمانی برتری شهری در ایران به شدت در ارتباط با فاکتورهای سیاسی و اقتصادی است.
کاربرد مدل هایRS-GIS در بهینه سازی گسترش شهری با تأکید بر حفظ محیط زیست (نمونه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این پژوهش، بررسی بهینه سازی گسترش شهر همدان در جهت حفظ محیط زیست است. بنابراین برنامه ریزی برای بهترین مکان ها جهت توسعه فیزیکی گسترش شهر که کمترین آسیب ها را به کاربری های کشاورزی و محیط زیست ایجاد کند، در زمره اهداف این تحقیق است. روش: نوع تحقیق کاربردی و روش مورداستفاده توصیفی تحلیلی است. برای بررسی بهینه سازی گسترش اندازه گیری های فضایی شهر از تکنیک های نوین سنجش از دور استفاده شده و تغییرات کاربری اراضی شهر بین سال های ۱۹۸۶ تا ۲۰۱۱، درنظر گرفته شده است. یافته ها/ نتایج: بررسی ها نشان دهنده کاهش شدید اراضی کشاورزی و باغات درنتیجه تبدیل آنها به اراضی ساخته شده است. بنابراین با استفاده از مدل AHP، مشخّصات اراضی براساس نیازهای توسعه شهری به پنج طبقه، از کاملاً مناسب تا کاملاً نامناسب تقسیم شدند تا گسترش آتی شهر، تنها در اراضی بایر و فاقد پوشش گیاهی که دارای شرایط مناسب جهت توسعه فیزیکی شهر هستند، صورت گرفته است. نتیجه گیری: نتایج حاصل از ارزیابی تصاویر ماهواره ای نشان داد که بیشترین افزایش سطوح کاربری در منطقه شهری همدان طی سال های مذکور، صورت گرفته است. بنابراین زمین های کشاورزی به همراه باغات منطقه بیشترین کاهش ها را نشان داداند. حال اگر این روند گسترش کالبدی شهر ادامه پیدا کند تا سال ۲۰۲۵، مساحتی معادل ۶۳/۷۲۰ هکتار زمین کشاورزی و پوشش گیاهی تخریب خواهد شد. بنابراین بهترین مکان برای گسترش آتی شهر همدان بیشتر در مناطق شمال غربی و شرق شهر واقع شده اند.
Proposing a Model for the Design of Post-Disaster Temporary Housing Based on the Needs of the Injured with Post-Implementation Evaluation Approach (Case Study: Earthquake-Stricken Villages in Heris of East Azerbaijan)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: This study aimed to design a temporary housing pattern tailored to the needs of the injured after a natural disaster.
Design/methodology/approach: This study had an applied objective and employed a descriptive-analytical method with an approach to survey and post-implementation evaluation. The criteria for temporary accommodation design were collected through library research and the victims’ satisfaction of these criteria was considered through field research. The criteria included socio-cultural, physical-functional and technical-structural elements. Field research was carried out in 10 villages of Heris County, East Azerbaijan, which were destroyed completely by earthquake in 2012. Field research was conducted through user-oriented procedures of questionnaires, interviews and field observations. In total, the criteria were evaluated in separate tables based on the Likert spectrum.
Findings: The results indicated that the victims were dissatisfied with temporary resettlement after the earthquake in all three criteria.
Research limitations/implications: The main limitation of this study was the high cost of numerous visits to villages and low willingness of their inhabitants to cooperate with interviewers and answer the questions for various reasons.
Practical implications: Improvement strategies were proposed to enhance the quality temporary housing through organized interviews with the injured. Suggestions made by experts led to proposing some improvement strategies as well. Finally, the design of the temporary housing model was put forward in accordance with these solutions.
Originality/value: This article initiated an innovative design of temporary housing which was tailored to the needs of those who had experienced the disaster based on their perceptions, not merely based on existing theoretical foundations.
طراحی شهری خیابان در جهت ارتقاء حس مکان؛ مطالعه موردی: خیابان گلشن راز شبستر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس مکان هر خیابان در بر گیرنده کلیه عوامل کالبدی، عملکردی- فعالیتی، ادراکی بصری و اجتماعی موجود در خیابان است ایجاد حس مکان در خیابان ها هدف اصلی طراحی شهری بوده و می تواند زمینه ساز حضور شهروندان و افزایش تعاملات بین آن ها شود.مقاله حاضر با توجه به سوال، چگونه می توان از طریق جعبه ابزار طراحی شهری به ارتقاء حس مکان در یک محیط شهری (خیابان) دست یافت؟ مطرح شده، آنچه ضروت ارتقاء حس مکان در محور گلشن راز را ایجاب می کند، وجود اغتشاشات بصری در نماهای این محور، شرایط نامناسب مبلمان شهری، نبود فضای سبز و باز کافی، فقدان امکانات جهت پاسخگویی به نیاز زائرین و ساکنان محدوده، نارسایی در نظام رفت و آمد و شبکه دسترسی و شرایط نامناسب زیست محیطی و ... است که در نهایت منجر به کاهش کارآیی و عملکرد مناسب این محور شده است. در این مقاله با هدف طراحی شهری خیابان در جهت ارتقاء حس مکان خیابان گلشن راز شبستر، پژوهش بر پایه شناخت عناصر بصری ادراک و ذهنیت مردم از خیابان و عوامل تاثیر گذار بر حس مکان خیابان شکل گرفته است. در راستای نیل به هدف ارتقاء حس مکان خیابان گلشن راز شبستر در ابتدای امر، به بررسی عوامل تاثیر گذار در حس مکان و و به دنبال آن معیار ها و شاخص های ارتقاء حس مکان خیابان پرداخته شد. در ادامه بر اساس مشاهدات میدانی و کروکی ها ، توصیفات مردم مورد بررسی قرار گرفت. این مطالعات بر اساس اهداف، نیاز ها و سوالات پژوهش صورت گرفته است. سپس به تحلیل داده ها با استفاده از جدول سوات پرداخته ایم، و در آخر به تدوین پلان راهبردی و نتایج حاصل از آن رسیده ایم.
ارزیابی ریسک های بالقوه ناشی از زلزله در بافت های فرسوده مطالعه موردی: محله سنگلج شرقی واقع در منطقه 12 تهران
حوزههای تخصصی:
محاصره تهران در میان گسل های شمالی و جنوبی، این احتمال وجود دارد که در صورت فعالیت گسل شمالی زلزله ای به قدرت 7 ریشتر و در صورت فعالیت گسل جنوبی زلزله ای با توانائی 6 ریشتر تهران را تکان خواهد داد. همچنین در تحقیقات آژانس بین المللی ژاپن (جایکا) به این نکته اشاره شده است که در صورت فعال شدن گسل ری، بزرگترین آسیب ناشی از زلزله در تهران روی خواهد داد. از این رو قرار داشتن اکثر بافت های فرسوده شهر تهران در پهنه های با خطر بالا ی زلزله وفقدان خدمات عمومی مورد نیاز که از مشکلا ت و معضلا ت عمده بافت های فرسوده شهری می باشد، توجه به این مسائل را در این بافت ها دو چندان می کند. هدف از این مقاله بررسی ویژگی های کالبدی بافت فرسوده و بکارگیری شیوه ها و راهبردهای موجود در جهت ارزیابی ریسک های بالقوه ناشی از رخداد زلزله با استفاده از یک مدل مفهومی ارائه شده به منظور تعیین ریسک های بالقوه به روش کیفی در محله سنگلج شرقی، واقع در منطقه 12 تهران، می باشد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که گرفتگی عرض معبر و انهدام ساختمان ها به ترتیب طیف شدت ریسک های بالقوه برای محدوده مورد مطالعه را تشکیل می دهند.
ارزیابی هویت اجتماعی در محله های شهری (مطالعه موردی: محله اوین شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه هویت، از مهم ترین دغدغه های انسان است. شهر و به دنبال آن، محله های شهری به عنوان زیستگاه دائمی و مکان زندگی، توسط انسان تشخص یافته اند و همواره متأثر از فرهنگ انسانی درحال تحول اند. از نگاه محله ای، بعد اجتماعی، هویت پایه و اساس شکل گیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محله اوین، با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنه یک محیط شهری، متأثر از شرایطی دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محله اوین، متأثر از کاهش حس تعلق به گروه های محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعه محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است. در بررسی هویت محله اوین، این نتیجه به دست آمد که در محله شهری اوین، رابطه معناداری بین گروه های سنی، تحصیلات، شغل و هویت اجتماعی افراد وجود دارد؛ چنانکه با افزایش سطح تحصیلات و افزایش سن، بر میزان هویت اجتماعی افراد نیز افزوده می شود و برعکس.
تحلیلی بر مکانیابی ایستگاههای آتشنشانی شهری نمونه موردی: شهر پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایستگاه های آتش نشانی یکی از مراکز مهم امدادرسانی می باشند. بدیهی است که خدمات رسانی به موقع، مستلزم مکانیابی مناسب آن هاست. شهر پیرانشهر با داشتن یک ایستگاه آتش نشانی، با مشکلاتی مانند کمبود ایستگاه ها، عدم توزیع مناسب و عدم مکان یابی صحیح آن مواجه است. هدف از این پژوهش، بررسی نحوه توزیع ایستگاه ها و خدمات دهی آن ها و تعیین مکان مناسب برای احداث ایستگاه های جدید با توجه به نیاز شهر می باشد. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته، اطلاعات مورد نیاز از طریق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 و طرح های جامع و تفصیلی شهر پیرانشهر و همچنین مجلات و کتب مرتبط با موضوع گردآوری شده و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارهای، ARC GIS، Super Decisions در آن بهره گرفته شده است و با استفاده از مدل تحلیل شبکه و مدل ANP (جهت وزن دهی لایه های کاربری و مکانیابی، اولویت بندی نقاط پیشنهادی) و 6 ایستگاه جدید برای مناطقی که خارج از شعاع عملکردی آتش نشانی موجود بودند، پیشنهاد گردید تا کل شهر، بر اساس استاندارد زمانی رسیدن خودروهای آتش نشانی به محل حادثه، تحت پوشش این ایستگاه ها قرار گرفته و به منظور کاهش خسارات، بهره برداری مناسب از آن ها گردد.
سنجش میزان پایداری امنیت اجتماعی در سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: روستاهای مرزی هیرمند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی پایداری امنیت اجتماعی سکونتگاه های مرزی هیرمند است. در این راستا، برطبق فرمول کوکران 384نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جمعیت نمونه انتخاب شدند و برحسب نمونه گیری تصادفی نسبت سهم پرسشنامه 44روستای نمونه گیریشده مشخصشد. جمع آوری دادهها براساس روش میدانی ازطریق مصاحبه مستقیم با اهالی روستا و همچنین مصاحبه با شوراها و دهیاران و مسئولان گردآوری شدهاست. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار spss و Expert Choice استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد در تمامی شاخص های مطرح شده به جز شاخص های دسترسی به مراکز آموزشی، دسترسی به مراکز بهداشتی، فرصت پیشرفت، رضایت از عملکرد نهادها، رضایت از امکانات تفریحی و رضایتمندی از منظر روستا میانگین به دست آمده پایین تر از حد میانه -عدد3- است به این معنا که میزان پایداری اجتماعی سکونتگاه های مرزی کم است و تنها در شاخص های سلامتی محیط، رضایت از زندگی در روستا و فقدان بیماریهای عفونی میزان پایداری زیاد است. همچنین، نتایج رتبه بندی مهمترین اقدامات مرزی برای امنیت روستاهای مرزی هیرمند نشان داده شد. در بین اقدامات موردنظر نبود حمل موادمخدر و سایر کالاهای غیرمجاز از مرزهای غیرمجاز با میانگین 591/0، کاهش قاچاقچیان کالا در جهت فقدان تبعیض و نابرابری گروههای اجتماعی با میانگین 278/0، تردد اشخاص از دروازه های رسمی و غیر رسمی مطابق با آیین نامه ها با میانگین 083/0، برهم نخوردن آرامش مرزی و فقدان درگیری ها و اختلافات مرزی با میانگین 048/0 بالاترین و پایین ترین وزن ها را به خود اختصاص دادهاند.
فرهنگ و دانش تغذیه ای و ارتباط آن با ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی، از عناصر اصلی سلامت فکری و روانی و جسمی افراد جامعه و سنگ بنای جامعه توسعه یافته است. این در حالی است که ناامنی غذایی به عنوان مسئله ای جدی، به ویژه در کشورهای کمترتوسعه یافته و درحال توسعه مطرح است. در تعاریف امنیت غذایی، به وجود غذا و دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذا و پایداری مصرف غذا توجه شده است؛ اما به نظر می رسد عواملی فراتر از این چهارچوب، بر امنیت غذایی اثر می گذارد. ناامنی غذایی، به رفتار مصرفی و عوامل بسترساز آن بستگی دارد. دراین میان، الگوی تغذیه و عادت های غذاییِ منبعث از فرهنگ و دانش تغذیه نیز بر سلامت افراد اثر می گذارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط فرهنگ و دانش تغذیه ای با ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه انجام شد. این پژوهش به لحاظ ماهیت، پژوهشی کمّی است که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه ای دوقسمتی شامل پرسشنامه سنجش ناامنی غذایی HFIAS و پرسشنامه محقق ساخته، طی نمونه گیری چندمرحله ای از 258 نفر سرپرست خانوارهای روستایی در یازده روستای شهرستان کرمانشاه گردآوری شد. نتایج برآورد وضعیت ناامنی غذایی نشان داد که بیش از 5/58درصد خانوارهای روستایی مطالعه شده، با ناامنی غذایی خفیف مواجه بودند یا در امنیت غذایی کامل قرار داشتند و حدود 7/14درصد به ناامنی غذایی شدید دچار بودند. بررسی نقش فرهنگ و دانش تعذیه ای نیز نشان داد که دانش تغذیه ای، اثر منفی و معنی داری بر ناامنی غذایی دارد. افزون براین، فرهنگ غذایی در رابطه بین دانش تغذیه ای با امنیت غذایی اثری میانجی دارد.
تحلیل مکانی و کارکردی خدمات پیشرفته پشتیبان تولید در راستای پیوند تهران با شبکه شهرهای جهانی (مطالعه موردی: شرکت های کارگزاری خدمات بیمه آسیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازساخت شهری در عصر جهانی شدن اقتصادی تا حد زیادی متأثر از ویژگی ها، رفتار و کارکرد شرکت های خدمات پیشرفته است که در اقتصاد پسا- فوردیستی به وجود آمده اند. آنها گره های کلیدی در اقتصاد شبکه ای و اتصال شهرها به یکدیگر هستند؛ به گفته دیگر، اقتصاد جهانی از طریق روابط افقی و عمودی شبکه ای و فعالیت های هم پیوند شرکتی، تا حد زیادی توانسته است خدمات را جهانی کند و در این رابطه، شهر ها با یکدیگر پیوندهای کارکردی برقرار کرده اند. یکی از این خدمات پیشرفته، خدمات بیمه است. خدمات بیمه ضمن آفرینش فضا های خدماتی، عامل کلیدی در سازماندهی فعالیت ها و جریان های اقتصادی به شمار می روند. در این نوشتار، جغرافیای مکانی شرکت های کارگزاری خدمات بیمه و کارکرد آنها در رابطه با پیوند تهران با شبکة شهرهای جهانی نشان داده شده است. هدف پژوهش تحلیل مکانی و کارکردی خدمات بیمه در راستای پیوند تهران با شبکة شهرهای جهانی از طریق شاخص حضور و پیوند شرکت های کارگزاری بیمه بوده است. از حدود 150 شرکت کارگزاری بیمة آسیا، از 45 نمونه پرسشگری و مصاحبه حضوری به عمل آمده است. یافته های این پژوهش عبارتند از:
1. کلانشهر تهران، مرکز فرماندهی و مدیریت خدمات شرکتی بیمه در ایران است؛ 2. از نظر فضایی، خدمات بیمه الگویی مشتری محور داشته و به سمت مناطق شمالی و کانون خدمات شرکتی کلانشهر تهران حرکت می کنند؛ 3. از نظر خدمات شرکت های بیمه، تهران پیوند بسیار ضعیفی با شبکة شهرهای جهانی دارد. نتیجه اینکه، تهران در این بخش شهری جهانی شمرده نمی شود.
تحلیل نابرابری فضایی توسعه روستایی در شهرستان صحنه، استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیل به عدالت و تعادل در نظام سکونتگاه های روستایی کشور مستلزم بررسی و شناخت منابع و امکانات این سکونتگاه ها است. تحلیل فضایی توسعه، نابرابری و میزان محرومیت نواحی مختلف و اولویت اقدامات را برای ارتقای سطح زندگی مشخص می کند. در پژوهش حاضر با بهره گیری از ۴۱ شاخص مختلف در ابعاد مختلف زیربنایی، اقتصادی، بهداشتی درمانی، فرهنگی - اجتماعی و خدماتی و به کارگیری آن ها در قالب الگو های موریس و تاکسونومی و همچنین روش ضریب تغییرات برای تعیین میزان پراکندگی شاخص ها به تحلیل نابرابری فضایی توسعه روستایی بین ۷ دهستان شهرستان صحنه در سال ۱۳۹۰ پرداخته شده است. نتایج هر دو الگوی به کار گرفته شده به صورت یکسان نشان دهنده وجود تفاوت در سطح توسعه دهستان ها و قرارگیری آن ها در سطوح مختلف است؛ به طوری که در هر دو الگو، دهستان گاماسیاب با ضریب توسعه 60/66 در الگوی موریس و 19/20 در الگوی تاکسونومی و همچنین دهستان حر به ترتیب با ضریب توسعه 99/20 و 11/87 بیشترین و کمترین درجه توسعه یافتگی را دارند. بین شاخص ها، شاخص های فرهنگی و اجتماعی با 67/42 و شاخص های اقتصادی با 03/53 به ترتیب کمترین و بیشترین ضریب تغییرات را دارند. تفاوت ضریب توسعه به تفکیک شاخص ها، بیان کننده وجود تفاوت در سطح توسعه دهستان ها از جنبه شاخص ها و لزوم انتخاب رویکردهای مناسب برای تعدیل این نابرابری ها است. همچنین ضریب همبستگی بین جمعیت و تعداد روستاهای دارای سکنه با ضرایب توسعه، به ترتیب با 509/0 و 07/0- به دست آمد که نشان دهنده همبستگی مثبت و قوی بین جمعیت و ضریب توسعه یافتگی دهستان ها است.
تحلیل مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله عامری شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر سنجش وضعیت مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله عامری اهواز است که در قالب دو هدف فرعی تشخیص میزان تحقق و اولویت این مؤلفه ها از دیدگاه کارشناسی و ساکنان محله به انجام رسیده است. مؤلفه های مطرح شده برای سنجش و ارزیابی وضعیت سرمایه اجتماعی در محله عامری در سه بعد درون گروهی (سرمایه اجتماعی هم پیوندی)، بین گروهی (سرمایه اجتماعی اتصالی) و فراگروهی (سرمایه اجتماعی مربوط کننده) تنظیم شده اند. در این راستا، روش شناسی پژوهش، «توصیفی – تحلیلی» است که در آن مبنای گردآوری داده ها در قالب روش پیمایشی و به صورت پرسشنامه ای است. بدین صورت که ابتدا از نظرات 15 نفر از کارشناسان برای تعیین میزان تحقق مؤلفه های سرمایه اجتماعی در محله و سپس به صورت تصادفی ساده و بر مبنای جمعیت محله از نظرات 322 نفر از ساکنان محله عامری برای تعیین میزان اولویت این مؤلفه ها در محله عامری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها متناسب با اهداف یاد شده از مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) برای ارزیابی نظرات کارشناسان و آزمون آماری T برای ارزیابی نظرات ساکنان محله در قالب نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از دیدگاه کارشناسان شاخص سرمایه اجتماعی هم پیوندی با توجه به میزان 0/474 وزن فازی در مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی نسبت به دیگر ابعاد، در محله بهتر تحقق یافته است. ارزیابی میزان اولویت مؤلفه های سرمایه اجتماعی از دیدگاه شهروندان محله نشان می دهد که بعد سرمایه اجتماعی اتصالی با توجه به مقدار ویژه به دست آمده و میزان اختلاف از میانگین پایین 0/63در آزمون آماری T دارای اولویت بیشتری جهت پرداخت به بهبود وضعیت آن در محله است.
نقش شهر های میانی در توسعة نقاط روستایی (نمونة موردی: شهر ایرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: یکی از مهم ترین استراتژی های توسعة فضایی و نشت آثار این توسعه به نقاط روستایی توجّه به تقویت شهرهای اندازه متوسّط و حمایت از ایجاد این گونه شهرها در شبکة سکونت گاهی است. این سیاست بر این فرض استوار است که شهرهای میانی در فرایند توسعة فضایی سرزمین نقش مثبتی داشته و می توانند در توسعة نقاط روستایی راه-گشا باشند.
روش : در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و با نگرش سیستمی نقش شهر میانی ایرانشهر در توسعة نقاط روستایی شهرستان ایرانشهر با استفاده از روش ها و مدل های کمّی مانند مدل توسعه یافتگی سکونت گاهی موریس، تحلیل جریان ها و پرسش نامه بررسی شده و تعداد 30 نقطة روستایی از لحاظ متغیرهای اجتماعی، فرهنگی، خدماتی، زیربنایی و فضایی تجزیه و تحلیل شده است. اطّلاعات مورد نظر نیز به صورت کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است.
یافته ها/ نتایج: در بررسی صورت گرفته نتایج مدل موریس نشان می دهد که توسعه یافتگی در سطح نقاط روستایی ناموزون است و از بین هفت دهستان فقط یک دهستان توسعه-یافته است. نتایج تحلیل جریان ها نشان دهندة این است که نقاط روستایی به ایرانشهر وابستگی زیاد دارند، به طوری که حدود 70 درصد روستائیان برای تأمین خدمات و امکانات به ایرانشهر مراجعه می کنند. نتایج پرسش نامه نیز با استفاده از آزمون های T و رگرسیون گویای آن است که شهر ایرانشهر در توسعة ساختار های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیربنایی تأثیر زیادی نداشته است.
نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که نقاط روستایی ایرانشهر توسعه یافته نیستند و نیازمند توجّه بیشتری به لحاظ خدمات و امکانات هستند.
نقش مدیریت محلی در توسعه اقتصادی نواحی روستایی شهرستان بهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ایجاد نهاد دهیاری در سال 1377 به عنوان بازوی اجرایی شوراهای اسلامی در روستاها، شرح وظایفی با چهار محور به منظور تعیین نقش دهیاران در عرصه های روستایی پرداخته شد. یکی از زمینه های نقش آفرینی ای که برای دهیاران در نظرگرفته شده، بسترسازی برای بهبود فضای کسب وکار و در نهایت، پیشرفت در اقتصاد نواحی روستایی بوده است. با توجه به اینکه از اساسی ترین مشکلات نقاط روستایی، ضعف فضای اقتصادی آن است و از طرف دیگر، در وظایف نهادهای محلی و مدیریت این سکونتگاه ها همچون دهیاری ها، تلاش برای پویاسازی اقتصاد روستا تعریف شده، در این تحقیق تلاش گردیده تا به ارزیابی عملکرد نهادهای مدیریت محلی در زمینه اقتصادی پرداخته شود. جامعه آماری این تحقیق 72 نفر از دهیاران و رؤسای شوراهای اسلامی و 370 نفراز سرپرستان خانوار روستایی روستاهای نمونه شهرستان بهشهر بوده است. روش گردآوری اطّلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی از طریق تکمیل پرسشنامه در قالب طیف لیکرت و سؤالات تحقیق از طریق نرم افزار SPSS و نقشه ها با استفاده از GIS مورد تحلیل قرار گرفته است، بنا به یافته ها، عناصر مدیریت محلی توانسته اند برای رشد در زمینه هایی مانند بهبود زندگی روستائیان، گسترش توسعه صنایع و حضور گردشگران در فضاهای روستایی، بسترسازی نمایند. در این میان، مدیریت محلی روستایی در ناحیه بهشهر، توفیقات چندانی در کاهش فقر در نواحی روستایی نداشته است.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر مشارکت زنان در چرخه ی مدیریت بحران شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروه های گوناگون جامعه می توانند نقش بسیار مهمی در مدیریت بحران ایفا کنند. کشورهایی آسیب پذیریِ کمتری خواهند داشت که قشر های مختلف مردم به صورت مستقیم در فعالیت های کاهش خطر شرکت کنند و هر کدام توانمندی های خود را برای درک و پاسخ به سوانح متفاوت به عرضه گذارند. بنابراین، با توجه به نقش مشارکت زنان در فرایند مدیریت بحران، شناسایی مؤلفه ها و تحلیل بر این امر می تواند زمینه ساز حضور مؤثر آنان گردد. شناخت این مؤلفه ها می تواند زمینه ساز تبدیل گروه از قشری آسیب پذیر به قشری توانمند، فعال و مؤثر باشد. از این رو، تحقیق به شیوه ی پیمایشی با تکمیل پرسش نامه به استخراج این عوامل پرداخته است. برای تکمیل داده ها از روش نمونه گیری تناسبی استفاده شد و داده ها با روش تحلیل عاملی بررسی گردید. با استفاده از این روش داده ها و متغیرها مورد نظر خلاصه شد و مؤثرترین عوامل در این مشارکت تعیین گردید. این عوامل شامل دانش مدیریت بحران، عوامل فرهنگی و جنستی، تقدیرگرایی، احساس قدرت و اعتماد به نفس بود که نتایج در این چهار بعد با استفاده از تحلیل عاملی بررسی شد. در بخش دانش مدیریت بحران مقدار KMO معادل 74/0 بود و مجموع متغیرهای این بخش در چهار عامل 42/67 درصد از تغییر پذیری (واریانس) متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO در بخش احساس قدرت و اعتماد به نفس 72/0 بود و متغیرهای این بخش نیز با چهار عامل 27/65 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کردند. مقدار KMO تقدیرگرایی معادل 599/0 بود و این بخش با چهار عامل توانست 56/59 درصد از تغییر پذیری متغیرها را تبیین کند. سرانجام، مقدار KMO هنجارهای فرهنگی- اجتماعی معادل 71/0 است و 52/70 درصد از تغییر پذیری متغیرها از طریق پنج عامل در این بخش تبیین شده است