مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
بخش مرکزی شهر
حوزه های تخصصی:
بافت شهری گستره ای هم پیوندی است که از ریخت شناسی های متفاوت طی دوران حیات شهری در داخل محدوده شهر و حاشیه آن در تداوم و پیوند با شهر شکل گرفته باشند. بخش مرکزی شهرها (C.B.D) به واسطه نقش و عملکردشان در بافت و سیمای شهر در فرآیند توسعه کاربری ها و فعالیت های اجتماعی، اقتصادی و اداری شهر تأثیرگذار بوده اند. این پژوهش با رویکرد توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی و جمع آوری اطلاعات بر اساس مطالعات کتابخانه ای و پیمایشی بوده است. همچنین برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل استراتژیک سوات (SWOT) بهره گرفته شده است تکنیک یا ماتریس سوات، ابزاری برای شناخت تهدید ها و فرصت های موجود در محیط خارجی و بازشناسی ضعف ها و قوت های داخلی آن به منظور سنجش وضعیت و تدوین راهبردهایی برای هدایت و کنترل آن سیستم است. در ادامه با مطالعه چگونگی، علل و پیامدهای تمرکز و رشد نامتناسب کاربری ها در بخش مرکزی شهری خرم آباد به بیان راهکارهایی در جهت توسعه زنجیره ای و خوشه ای آن و فعالیت های گوناگون از جمله بخش تجاری در جهت شکل گیری شهر سالم و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بخش مرکزی شهر خرم آباد به عنوان نقطه ثقل شهر و منطقه با مسائل و مشکلات گوناگونی در زمینه های اقتصادی، اداری- خدماتی، اجتماعی، حمل و نقل و کالبدی- فضایی روبرو می باشد. وجود کاربری های متعدد و نامتناسب، تراکم زیاد جمعیت، عرض کم معبر سواره رو و پیاده رو در خیابان 17 شهریور موجب شده این مشکلات در سال های اخیر رو به گسترش باشد، همچنین یافته های حاصل از مدل سوات نشان می دهد که بخش مرکزی دارای 8 نقطه قوت و فرصت اصلی به عنوان مزیت ها و 10 نقطه ضعف و تهدید اساسی به عنوان محدودیت ها و مشکلات پیش روی بافت مرکزی شهر خرم آباد می باشد. در این راستا ارزیابی ماتریس های داخلی و خارجی بیانگر آن است که راهبرد عملکردی بخش مرکزی شهر، از نوع راهبردهای تدافعی (WT) می باشد. بنابراین برای برون رفت از مشکلات جاری و ترفیع آن، ساماندهی بخش مرکزی شهر خرم آباد به صورت سه مرحله در زمان های متمادی با اجرای برنامه های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت بایستی صورت بپذیرد.
شاخص زیست پذیری در محیط های شهری (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر مقدس قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهبود شرایط زندگی در محیط های شهری علاوه بر افزایش میزان جذابیت آنها، بستر مناسبی را برای دستیابی به اهداف کلان توسعه پایدار فراهم می کند. با این وجود، رشد شتابان شهرنشینی و دیگر مسائل مرتبط با توسعه شهری، موجب شده تا بر مشکلات این سکونتگاه ها افزوده شود. این وضعیت نیز در بسیاری از شهرهای ایران که با پیامدهای رشد شتابان شهری و نبود منابع مالی و انسانی کافی در فرایند مدیریت دست به گریبان هستند، به خوبی قابل درک است. از این رو، پژوهش حاضر می کوشد تا ضمن شناسایی مشخصه های جوامع شهری زیست پذیر، وضعیت زیست پذیری بخش مرکزی شهر قم را ارزیابی کند و به این پرسش پاسخ دهد که این محدوده از نظر شاخص های زیست پذیری چه وضعیتی دارد؟ روش این پژوهش، از نوع توصیفی– تحلیلی و همچنین بررسی های اسنادی، پیمایشی و میدانی؛ از جمله فنون و تدابیر اتخاذ شده در این پژوهش می باشد. براساس یافته های پژوهش باید سیاست هایی برای تمرکززدایی فعالیت ها، تغییر در سیاست های توسعه مبتنی بر خودرو محوری، تلاش برای تثبیت ساکنان قدیمی منطقه (نوسازی، افزایش کیفیت خدمات محله) و از این قبیل موارد، اتخاذ شود تا کیفیت زندگی در این بخش از شهر بهبود یابد.
بررسی الگوهای شبکه معابر پیاده شهری و امکان سنجی توسعه آن ها در بخش مرکزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود پیشرفت های فنی و ت کنولوژیکی شگرف در عرصه ح مل و نقل و تراف یک، پیاده روی هم چنان اصلی ترین و مهم ترین الگوی حرکتی مجتمع های زیستی محسوب می شود؛ تاجائی که امروزه، برای توسعه آن، مدل ها و الگوهای مختلفی چون جداسازی ترافیک، فضاهای محصور پیاده، منطقه یا خیابان مخصوص پیاده، خیابان پیاده محور، مرکز تجاری پیاده، خیابان خرید، معماری ترافیکی، آرام سازی ترافیک، سبز راه و فراگذرها ارائه شده است. در بخش قدیمی شهر تبریز، میزان تحقق پذیری هریک از الگوها و مدل ها، با به کارگیری معیارها و ضوابط طراحی شهری چون پیوستگی، کوتاهی، زیبائی، امنیتی، راحتی، دسترسی، اجرائی، بهره وری، محیطی، اقتصادی، و مشارکت مردمی به وسیله 20 نفر از کارشناسان امور شهری ارزیابی گردید. نتایج نشان داد که از بین الگوهای مطروحه، مدل های خیابان پیاده محور، خیابان خرید پیاده، آرام سازی ترافیک سواره و خیابان پیاده و مسیرهای پیاده سنتی، حائز بیش ترین موقعیت برای توسعه در بخش مرکزی شهر تبریز می باشند.
ارزیابی تأثیر سیاست های حمل و نقل شهری در بهبود کیفی فضاهای عمومی بخش مرکزی شهر تهران (مطالعه موردی: محله بازار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد سریع استفاده از خودروی شخصی موجب افزایش نگرانی ها درباره ترافیک، آلودگی و در عین حال نابودی فضاهای عمومی شهرها شده است. در حال حاضر به علت تسلط روزافزون اتومبیل در تهران، بسیاری از فضاهای عمومی بخش مرکزی از دسترس شهروندان خارج شده و فقط به مکانی برای انجام فعالیت های اجباری و نه اختیاری و تفریحی تبدیل شده است. ادامه این روند، فضاهای عمومی بخش مرکزی شهر تهران را پژمرده تر و بی کیفیت تر می کند. مدیریت شهری برای کاهش وابستگی به خودرو در فضاهای عمومی، سیاست های ترافیکی مختلفی در مرکز شهر تهران اعمال کرده است. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق آمیخته اکتشافی، به دنبال شناسایی تأثیر دو سیاست دفعی محدودیت تردد اتومبیل و محدودیت پارکینگ و دو سیاست تشویقی یعنی توسعه پیاده راه و توسعه حمل ونقل عمومی بر بهبود کیفی چهار بعد اجتماعی – فرهنگی، زیرساختی – کالبدی، زیست - محیطی و اقتصادی فضاهای عمومی است. با استفاده از روش تکنیک دلفی سیاستی، 4 بعد کلی برای فضاهای عمومی شناسایی شده و 384 پرسش نامه در محله بازار تهران توزیع گردیده است. نتایج آزمون مقایسه ای فریدمن بیانگر این مهم بود که بعد زیست - محیطی، اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی و زیرساختی - کالبدی به ترتیب بیشترین تأثیر را از سیاست های ترافیکی پذیرفته اند. همچنین نتایج نشان می دهد که سیاست توسعه پیاده راه ها با بالاترین میانگین یعنی 65/66، توسعه حمل ونقل عمومی با 23/63، محدودیت تردد اتومبیل با 72/48 و سیاست محدودیت پارکینگ با 08/40، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر کیفیت فضاهای عمومی بخش مرکزی شهر تهران داشته اند.
تحلیل عوامل مؤثر بر کاهش کیفیت محیطی بخش مرکزی شهرها (مورد پژوهی: بخش مرکزی کلان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش مرکزی کلانشهر شیراز از گذشته تا کنون، نقش پررنگی در حیات و عملکرد اجتماعی-اقتصادی کلانشهر شیراز ایفا کرده است. دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی به عمل آمده در این بخش در طی چند دهه گدشته، موجبات کاهش کیفیت محیطی آن را فراهم آورده است. از آنجا که بخش مرکزی کلان شهر شیراز، کماکان نقش اقتصادی پررنگی را در حیات و پویایی شهرها ایجاد می کند و میراث تاریخی و فرهنگی آن از اساسی ترین عوامل کارکرد شهر در سیستم های شهری محسوب می شود، ضرورت دارد تا ساز و کار رخداد و چگونگی کاهش کیفیت محیطی در آن بخش، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و پراکندگی فضایی آن در قالب پهنه بندی سطوح کیفیت محیط شهری، مشخص گردد. بنابراین، این سوال اساسی مطرح می شود که عوامل موثر بر کاهش کیفیت محیطی (بروز زوال) هسته مرکزی شهر شیراز کدامند و رفتار فضایی آن از چگونه است؟این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که در آن 15 متغیر (داده) در حوزه های مسکن، اشتغال و فعالیت، ساختار جمعیتی و عوامل اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شده اند. جامعه آماری این پژوهش را کلیه 375 بلوک آماری بخش مرکزی شیراز تشکیل می دهد. ابزار تحلیل داده ها که در این پژوهش مورد استفاده شده، عبارتند از: تکنیک تحلیل عاملی و شاخص KMO بارتلت. نتایج نشان داد که از 375 بلوک آماری تشکیل دهنده محلات عرفی بخش مرکزی شیراز، 238 بلوک آن دارای کیفیت محیطی متوسط به پایینی هستند که اصلی ترین دلایل آن به اسکان مهاجرین خارجی، وجود آسیب های اجتماعی به ویژه اعتیاد و پایین بودن نرخ اشتغال مردان و زنان برمی گردد.
تحلیل فضایی تاب آوری شهری در محله های بخش مرکزی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
349 - 374
حوزه های تخصصی:
تحلیل تاب آوری در محله های بخش مرکزی شهر تبریز در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی-زیرساختی و اکولوژیکی به منظور دستیابی به راهکارهای مناسب مدیریت مخاطرات محیطی از اهداف این پژوهش است. شناخت وضعیت تاب آوری محله های بخش مرکزی شهر و دستیابی به عوامل تاب آورساز با توجه به قدمت، فرسودگی و نارسایی زیرساختی و پهنه بندی سطح تاب آوری از ضرورت های برنامه ریزی و مدیریت شهری است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با هدف شناخت وضعیت تاب آوری محله های 24 گانه بخش مرکزی شهر تبریز در ابعاد چهارگانه تاب آوری انجام شده است. شاخص های انتخاب شده با روش های ELECTRE و AHP و مصاحبه با متخصصان شهری در محله های بخش مرکزی شهر تبریز جمع آوری شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ابعاد کالبدی، اجتماعی و اقتصادی به ترتیب پایین ترین امتیاز را در میان چهار بعد سنجش میزان تاب آوری دارند. همچنین محله های منصور، اهراب، مقصودیه و دانشسرا بیشترین میزان تاب آوری و محله های گجیل، باغ شمال، مارالان و سرخاب پایین ترین سطح تاب آوری را در میان محله های 24گانه دارند. ناپایداری ابعاد کالبدی و اقتصادی بافت منجر به ناپایداری دیگر ابعاد تاب آوری شده است؛ بنابراین رویکرد تاب آورسازی کالبدی و اقتصادی محله های پایدار با راهبرد تاب آورسازی اقتصادمدار می تواند نسخه ای مؤثر برای ارتقای تاب آوری محله های بافت قدیم باشد.
بازسازی بخش مرکزی شهرها؛ الگوی مداخله و دستور العمل های مرمتی در خرده حوزه های درک پذیر
حوزه های تخصصی:
در سال های قبل از دوران صنعتی شدن، روند آرام تغییر شکل و نوسازی شهرهای تاریخی گذشته را عمدتا معیارهای فرهنگی تعیین می کردند. این معیارها در طی زمان شکل می گرفتند و ابزار فنی محدود آن روزگار تأثیر اندکی بران داشت. از نیمه دوم قرن نوزدهم به بعد، امر دخالت در بافت کالبدی شهرها به شکل های متفاوتی صورت پذیرفت و تلاش نظام مند برای احیاء مراکز قدیمی کسب و کار در گرایشات جدید حفاظتی مطرح شد، تا این که بالاخره شهرهای زیادی تهیه برنامه های جدید مرکز شهر را در دهه۱۹۷۰ به عهده گرفتند. ادامه به روز این رویه به منظور بازسازی بخش مرکزی شهرها، از این جهت مورد پژوهش این مقاله قرار گرفته است که روند رو به تخریب بطئی نواحی مرکزی سرعت دو چندانی نسبت به دهه های پیشین به خود گرفته است و از سوی دیگر اهمیت این نواحی شهری به طور کاملا محسوسی بر برنامه ریزان و مدیران شهری آشکار شده است تا گامی مؤثر در مسیر حل معضلات رو به رشد بخش های مرکزی شهرها بردارند. بنابراین ضمن مطالعه و بررسی ادبیات نظری موجود در زمینه مرمت و بازسازی و نیز نقش مراکز شهری، ابتدا رویکرد نگارنده در ارائه طرح برای مراکز شهری تبیین و سپس ضمن بیان اهداف طرح بازسازی مورد نظر نویسنده، الگوی مداخله از دید وی معرفی و توصیف خواهد شد. در ادامه اصول و دستورالعمل های بازسازی در دو بعد کالبدی و عملکردی ارائه می گردد.
موانع تحقق استراتژی شهر فشرده با تاکید بر بخش مرکزی شهر (نمونه موردی بخش مرکزی شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب صنعتی و تحولات ناشی از آن باعث گردیده تا شهرها رشد افقی را تجربه کنند.آلودگی زیست محیطی، مصرف بیشتر انرژی توسعه بدون برنامه ریزی، افزایش هزینه های زیر ساختها بویژه به زیر ساخت و ساز رفتن و چند برابر شدن محدوده های شهری و .... از تبعات رشد افقی شهرها می باشد. در راستای چاره اندیشی برای بحرانهای بوجود آمده تلاشها به شناخت الگوهای رشد و توسعه شهری و تحقق فرم شهری پایدار معطوف گردید در این بین در راستای حل مسائل و مشکلات بیان شده استراتژی شهر فشرده مطرح گردید.شهر فشرده نوعی استراتژی شهری است که جهت مقابله معضل توسعه افقی و رشد بی رویه فیزیکی شهرها مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به منظور مشخص کردن موانع تحقق استراتژی شهر فشرده در بخش مرکزی شهر ساری تدوین گردیده است روش تحقیق کیفی مبتنی بر استفاده از رویکرد نظری مبنایی است. داده های پژوهش به دو شیوه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق جمع آوری شده اند، جامعه آماری پژوهش را افراد دخیل در طرحهای توسعه شهری را تشکیل می دهد. نمونه گیری کاملا هدفمند با استفاده از تکنیک گلوله برفی صورت پذیرفت که درنهایت 10 نفر از متخصصان در حوزه مورد پژوهش به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که وجود بناهای تاریخی، رغبت کم سرمایه گزاران برای ساخت و ساز، سیستم حمل و نقل ناکارآمد و ... از جمله موانع تحقق استراتژی شهر فشرده در محدوده مورد مطالعه می باشد.
ظرفیت سنجی و پهنه بندی بافت های فرسوده به منظور نوسازی شهری. مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال پنجم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱۶
137 - 149
حوزه های تخصصی:
هر گونه مداخله و اقدام در بافت های فرسوده شهری ، به دلیل خصوصیات خاص اقتصادی ، اجتماعی ، کالبدی این پهنه ها ، دقت و ظرافت خاص خود را می طلبد. هدف این پژوهش ظرفیت سنجی قطعات و اولویت بندی پهنه ها برای نوسازی است. معیار های ظرفیت سنجی و پهنه بندی شامل کاربری زمین، دانه بندی قطعات، عرض معابر، کیفیت ابنیه و مصالح بکار رفته در آنهاست. محدوده مورد مطالعه بافت فرسوده واقع در بخش مرکزی شهر اراک با مساحتی حدود 62 هکتار و جمعیتی حدود 14352 نفر در سال1390 است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های تحلیل سلسه مراتبی و منطق فازی در محیط نرم افزار Arc GIS است. شناخت و تعیین اولویت های نوسازی با بکارگیری مدل های کمی و استفاده از معیارهای کالبدی در مدیریت بهینه نوسازی بسیار ضروری است. نتایج پژوهش نشان می دهد با توجه به تقسیم بندی بافت فرسوده 62 هکتاری در 4 گروه با اولویت خیلی زیاد، زیاد، متوسط و کم، قطعات با اولویت خیلی زیاد در هسته مرکزی شهر واقع اند و قطعات با اولویت زیاد در کل بافت پراکنده می باشند. همچنین مجموع مساحت قطعات با اولویت خیلی زیاد و زیاد که جمعاَ حدود 10.9 هکتار می باشند و در وضع موجود حدود 357 نفر سکنه دارند، که در صورت اتخاذ مدیریت بهینه و اعمال ضوابط احداث بنای ویژه در این محدوده، می توان جمعیتی بالغ بر 8000نفر را اسکان داد.
تحلیل تحولات فضایی بخش مرکزی شهر تهران بر اساس نظریه پیچیدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
23 - 42
حوزه های تخصصی:
شهر همیشه پویا و در حال دگرگونی است.این پویایی در بخش مرکزی شهر به علت تنوع عناصر، بازیگران و فرایندهای گوناگون فضاساز شدت و حدت بیشتری دارد، به گونه ای که برنامه ریزی این محدوده ارزشمند شهری را با پیشامدها، عدم قطعیت و پیچیدگی همراه ساخته است.از این رو هدف این پژوهش تحلیل فرایندها، عوامل، ساز و کارها و بازیگران مؤثر بر پیچیدگی های تحولات فضایی بخش مرکزی شهر تهران و معرفی نظریه پیچیدگی به عنوان نظریه مبنا در مطالعات و برنامه ریزی پویش فضایی بخش مرکزی شهرهاست. روش تحقیق مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار است و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی و مصاحبه صورت گرفته است. نمونه آماری نیز شامل ۳۰ نفر از مدیران و کارشناسان نخبه شاغل در شهرداری های منطقه ۱۲ و نواحی ۱ و ۲ منطقه ۱۱ (محدوده پژوهش)است که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که چهار پارامتر اصلی یعنی بازیگران فضایی، فرایندها،مدیریت و برنامه ریزی و الگوهای کاربری ها بر تحولات پیچیده فضایی بخش مرکزی شهر تهران تأثیر می گذارند و سبب بروز ویژگی های پیچیدگی چون تنوع،پیشامدها، ماهیت فراکتال،عدم قطعیت،رشد غیر خطی و... در برنامه ریزی این محدوده ارزشمند شهری می شوند.در نتیجه انگاره بخش مرکزی شهرها به عنوان یک سیستم پیچیده متبلور می شود؛ همچنین،علی رغم پیچیدگی سیستمی در بخش مرکزی شهر تهران و سیر صعودی آن در بستر زمان، برنامه ریزی این سیستم پیچیده با گزینش طرح های جامع و تفصیلی با تقلیل گرایی همراه بوده است که زوال و پژمردگی بخش مرکزی شهر تهران را به همراه داشته است. بر این اساس، در مطالعه و برنامه ریزی تحولات بخش مرکزی شهرها، نیاز نظری جدیدی احساس می شود و آن نظریه پیچیدگی است.
ساماندهی فعالیتی مرکز شهر خرم آباد با تأکید بر ارتقاء نقش گردشگری آن
منبع:
فضای گردشگری سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
99 - 122
حوزه های تخصصی:
مرکز شهر خرم آباد به دلیل ارزش های خاص هویتی، فرهنگی، تاریخی، کالبدی، محیطی و.. فرصت بسیار مناسبی برای توسعه پایدار شهر خرم آباد بر پایه گردشگری شهری محسوب می شود که با توجه به قابلیت های متنوع، این توانمندی را داراست که با تقویت کارکرد گردشگری، ضمن احیاء و توانمندسازی خود، بخشی از نقش های شهرخرم آباد به عنوان مرکز استان را نیز برعهده بگیرد.در این مقاله پس از تعریف وتعیین مرکز شهر خرم آباد به بررسی ویژگی ها و امکانات آن پرداخته شده و با توجه به هدف تعیین شده، راهکارها و سیاست های پیشنهادی برای تقویت گردشگری در مرکز شهر، ارائه شده است.
تبیین پویایی فضایی – کالبدی بخش مرکزی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
بخش مرکزی شهرها همواره ظرفیت زیادی به منظور ارتقاء، رشد و توسعه شهر داشته است. همراه با گسترش شهر و ایجاد قطب های جدید فعالیت و سکونت در سایر نقاط شهر و از طرف دیگر ظهور مسائل و مشکلات فضایی در بخش مرکزی شهرها، ظرفیت های توسعه ای این بخش از شهر تحت تأثیر قرار گرفته است. مرکز شهر رشت در گذر زمان و تحت تأثیر اثرات کُنِش متقابل نیروهای پویا، پویایی هایی را تجربه کرده است. بنابراین لازم است این نیروها و فرآیندهای پویا را شناخت و دانست که، پویایی فضایی-کالبدی بخش مرکزی شهر رشت از چه ماهیتی برخوردار است، تحت تأثیر چه عواملی قرار داشته است، این پویایی در قالب چه فرایندهایی رخ داده است و کدام یک از عوامل بیشترین تأثیر را دگرگونی های این بخش از شهر داشته است. نوع تحقیق در این پژوهش شناختی- تبیینی، و پارادایم/ فلسفه ی روش شناختیِ آن نیز، پوزیتیویستی- تفسیری است. نتایج پژوهش نشان داد که عوامل مبتنی بر اجتناب از شرایط نامطلوب با دارا بودن 65 درصد از وزن کلیه عوامل اثر گذار بر پویایی بخش مرکزی شهری رشت، مهمترین عوامل در تصمیم گیری به جدایی گزینی و جابجایی خانوارها و در نتیجه پویایی فضایی کالبدی بخش مرکزی شهر رشت می باشند. بر اساس یافته های تحقیق، علیرغم روند افزایشی کل جمعیت شهر رشت (82/36 درصد) طی دوره ده ساله 1380 الی 1390، اما جمعیت بخش مرکزی آن طی این دوره با کاهش (34/4 درصد) مواجه است، و الگوی کاربری اراضی و کارکرد املاک بخش مرکزی شهر تمایل شدید به کاهش کاربری مسکونی (19 درصد کاهش طی سال های 1352 الی 1397) و افزایش کاربری تجاری (75 درصد)، کاربری تفریحی گردشگری (2586 درصد)، کاربری پارکینگ (114 درصد) و کاربری فرهنگی (51 درصد) دارد. بنابراین ساختار اقتصاد سیاسی حاکم بر شهر رشت، از طریق تغییر در چرخه های سرمایه گذاری- سرمایه زدایی و اولویت ارزش مبادلاتی بر ارزش مصرفی زمین و املاک، بر روند رو به افول بخش مرکزی شهر رشت از نظر سکونت و بازساخت های فضاهای فعالیتی اثر گذار بوده است. در نهایت بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که تدوین راهبرد بازآفرینی و بهسازی محله های بخش مرکزی شهر رشت بر اساس توان فضایی قابلیت دسترسی، با تأکید بر رفع آسیب پذیری منطقه مورد مطالعه کارآمدترین راهبرد در توسعه این بخش شهری است.
تحلیل زیست پذیری در بخش مرکزی شهر تهران (مورد مطالعه: منطقه 12)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: شهرهای امروزی به اصلی ترین مکان برای کار و زندگی انسان ها تبدیل شده اند. هدف غایی یک شهر ایجاد محیطی دلنشین و راحت برای مردمی است که در آن زندگی می کنند. زیست پذیری به عنوان رویکردی در راستای دستیابی به توسعه پایدار شهری و مجموعه ای از ویژگی هایی که محیط شهر را به مکانی جذاب برای زندگی تبدیل می کند، مطرح می باشد.
هدف: هدف این پژوهش تحلیل زیست پذیری در منطقه 12 شهر تهران است.
روش شناسی تحقیق: روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی بوده و نوع آن کاربردی می باشد. منطقه 12 طبق آمار سال 1395، 240720 نفر جمعیت دارد . برای برآورد تعداد نمونه از فرمول کوکران استفاده گردید. بر این اساس تعداد نمونه مورد مطالعه در منطقه 12، 382 مورد است که در بین 13 محله توزیع گردید . و در نهایت داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و ArcGIS تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها و بحث: نتایج نشان داد که وضعیت کنونی زیست پذیری منطقه 12، اگرچه ارتباط و پیوندهای محکمی با وضعیت و شرایط خاص و درونی موجود آن چون کمبود امکانات تفریحی و گذران اوقات فراغت، کاهش تمایل به سکونت در منطقه و محله های آن، ناامنی، عدم مشارکت در تصمیمات شورای شهر، نبود فضاهای عمومی مطلوب، عدم حفاظت شهرداری و میراث فرهنگی از آثار و بناهای تاریخی منطقه و بسیاری موارد دیگر دارد، اما به هیچ روی جدایی از تحولات و فراینددهای مختلف سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی، محیطی و .. . اثرگذار بر شهر تهران و بخش مرکزی آن در طول زمان نبوده است.