فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۶۱ تا ۳٬۷۸۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ادراک به عنوان یک فرایند شناختی به عوامل مختلفی از محیط وابسته است. انگاشته های ذهنی کاربر می تواند ادراک، شناخت و رفتار او در محیط را متاثر گرداند. سازماندهی محیط یکی از عوامل مهم در شکل گیری ارتباطات فضایی عناصر است که می تواند عامل مهمی در درک فرد از محیط پیرامون خود باشد. در این پژوهش به بررسی ابعاد مختلف ادراک، که بر اساس دیدگاه های نظریه پردازانی نظیر سیته، کالن، اسمیت و ... در چهار دسته شناختی، احساسی، تفسیری و ارزش گذاری تقسیم بندی شده، پرداخته شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی هندسه فضا به عنوان یکی از عوامل سازماندهنده محیط در ادراک کاربران است. لذا بر اساس آن، فضای باغ ارم شیراز که حاوی دو نوع هندسه منظم و نامنظم است مورد سنجش قرار گرفت. حضور کاربران بصورت مداوم در هر دو هندسه سبب شد تا بسیاری از متغیرهای مداخله گر زمانی و مکانی حذف گردند. روش تحقیق در این پژوهش از نوع ترکیبی کمی و کیفی و روش جمع آوری اطلاعات بر اساس برداشت های میدانی و پرسش نامه و مصاحبه می باشد. نتایج تحقیق نشان میدهد، ادراک بازدیدکنندگان در سه بعد احساسی، تفسیری و ارزش گذاری بین دو هندسه باغ متفاوت است. اما در بعد شناختی تفاوتی گزارش نشده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که در هندسه منظم بیشترین درک کاربران از نسبت مقیاس فضایی و میزان خوانایی محیط بوده در حالیکه در هندسه نامنظم عوامل احساسی و تنوع فضا بیشترین تاثیر را بر ادراک داشته است.
شناسایی و سنجش عوامل مؤثر بر سیر تحولات روستا به شهر در پهنه های اقلیمی متفاوت (مطالعه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشکال سکونتگاه های انسانی در ادوار مختلف تاریخی تحت تأثیر عوامل مختلف، همواره در حال تغییر بوده اند. یکی از مهم ترین این تغییرات، که در دهه های گذشته در کشور ایران به صورت ملموس قابل مشاهده بوده، تبدیل سکونتگاه های روستایی به شهر است. در این تغییر شکل سکونتگاهی، همواره عوامل مختلفی دخیل بوده اند. بسترهای متفاوت جغرافیایی و بویژه اقلیم، این عوامل را تحت تأثیر قرار داده و درجه اهمیت آن ها تابعی از شرایط متفاوت محیطی و جغرافیایی بوده است. هدف از این پژوهش شناسایی و ارزیابی عوامل اثرگذار مختلف در تبدیل روستاها به شهر در اقلیم های متفاوتِ استان خوزستان است. در همین راستا سعی بر آن بوده تا عوامل مؤثر بر روستاهایی که در سه پهنه بندی دشت، کوهپایه و ساحلی استان خوزستان واقع شده اند و به مرور زمان به شهر تبدیل گشته اند مورد شناسایی قرارگرفته و میزان نقش هر یک از این عوامل در هر یک از این سه پهنه مورد سنجش کمی قرار گیرد. جهت دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و برای جمع آوری داده های مورد نیاز از روش پیمایشی استفاده شده است. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و روش تحلیل عاملی (Factor Analysis) و ترسیم نقشه ها نیز با نرم افزار ArcGIS Desktop 10.3 انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بجز عامل زیرساختی- نهادی که در هر چهار پهنه اقلیمی به بعنوان عاملی که بیشترین تأثیر را در تبدیل روستا به شهر داشته و نیز به عنوان مهم ترین عامل در تبدیل در روستا شناسایی شده است، چهار عامل دیگر (اقتصادی، خدمات آموزشی- فرهنگی، خدمات خصوصی، خدمات اجتماعی) در پهنه های اقلیمی متفاوت، تأثیرات متفاوتی داشته و میزان اثرگذاری آن ها نیز با توجه به بار عاملی شاخص ها متفاوت بوده است. نتایج به دست آمده می تواند در آمایش آتی استان و سکونتگاه های آن مورداستفاده قرار گیرد.
تبیین مدل تفسیری-ساختاری عوامل موثر بر بازآفرینی محله ها، با تاکید بر فضاهای عمومی هم پیوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی هم پیوند، شبکه ای ساختاریافته از فضاهای عمومی است که در طراحی فرم بافت، احیا عملکرد و هویت بخشی محله های ناکارآمد و کهن کارایی دارد. تبیین عوامل اثرگذار بر بازآفرینی این محله ها از طریق فضاهای عمومی هم پیوند، چگونگی تعامل میان آنها، هدف این پژوهش است. پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی بوده و برای دستیابی به آن بدنبال ارایه مدلی منتج از تعامل عوامل در سطوح مختلف و تعیین درجات متغیرهای نفوذ تا وابسته است. روش استخراج عوامل دلفی، و مدلسازی، تفسیری-ساختاری است. گردآوری اطلاعات اسنادی، مصاحبه های تخصصی و ماتریس های ساختار یافته است. دستاورد اصلی پژوهش طراحی مدلی سه سطحی است که در این مدل سطح اول به عوامل بنیادین ، سطح دوم به ویژگی های ساختاری و سطح سوم به دستاوردهای فضاهای عمومی هم پیوند در فرآیند بازآفرینی اختصاص دارد. ایجاد شبکه ای از گره ها و جریانها (مخصوصا شبکه پیاده روها)، سرمایه گذاری فضاها یا ساختمانهای تاریخی، اتصال فضاها و دسترسی پذیر نمودن آنها از طریق مسیرهای پیاده یا معابر حاکی از عوامل بنیادین (متغیرهای نفوذ) فرآیند بازآفرینی محله ها است، که با مدلسازی اتصالات و معابر و توسعه و تکمیل عملکردها پیوند یافته و دستاورد آن ایجاد آگاهی از فضا و هویت بخشی (متغیرهای وابسته) است.
اُلگوی «نقد و تحلیلِ فرآیند مبنا» در آثار مسکونیِ معاصر بر پایه مؤلفه های: «مأموریت بنا، اهداف، ضروریات عملکردی و کانسپت ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکل گیریِ شخصیت یک طراح و فراگیری مهارت های طراحی وابسته به مؤلفه ها و متغیرهای ویژه ای از جمله: مشاهده و جستار نمونه ها، نحوه یِ تحلیل و برخورد با نمونه ها، درگیری مستقیم و آغشته شدن با دغدغه مسئله طراحی و ... می باشد. نقد معماری و تحلیل آثار گذشتگان و نمونه های موفق و ناموفق، همواره نقش کلیدی در آموزش معماری بر عهده می گیرند. این که چگونه می توان از اطلاعات عددی و مفهومی، به اطلاعات بصری دست یافت یا به عبارت دقیق تر، «راز اثر هنری» را کشف کرد؛ تحلیل و نقدِ دانش بنیانِ «پروژه های موجود از لحاظِ نوعِ برخورد طراح با طرح و مسائل طراحی(از قبیل: عملکرد، سازماندهی، زمینه و ...)» و «نحوه یِ برقراری رابطه بین پروژه و بافت شهری، اجتماعی و فرهنگی شهر» می باشد، این که طراح چه «اهداف، ضروریات و کانسپت هایی» را برای طرح خود برگزیده است و چگونه آنها در پروژه نهایی به نمایش گذاشته است.
تبیین نقش عوامل مؤثر بر قلمرویابی در ایجاد حس تعلق به مکان در مجموعه های مسکونی (مطالعه موردی: مجموعه مسکونی اعتمادیه همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۷
۸۱-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای انسان، نیاز به تعامل عاطفی با مکانی است که در آن زندگی می کند و به عبارتی حس تعلق به مکان خوانده می شود، ایجاد مهمترین رابطه ای که بین انسان و مکان برقرار است و این رابطه در مکانهای مانند مجموعه های مسکونی از اهمیت زیادی برخوردار است، فضای که عمده زمان زندگی افراد در آن می گذرد با به گونه ای مطلوب باشد که عرصه های تعریف شده و سلسله مراتب فضایی منظمی را تأمین کند. در این نوشتار با هدف بررسی چگونگی ایجاد نقش عوامل موثر بر قلمرویابی در ایجاد حس تعلق به مکان در مجموعه مسکونی مورد پژوهش (مجتمع مسکونی اعتمادیه همدان) ابتدا مولفه ها و شاخصه های دلبستگی و ایجاد تعلق به مجموعه مسکونی، سپس شاخصه های موثر قلمرویابی بررسی گردید، رویکرد این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که با دو رویکرد کیفی و کمی انجام شده، در مرحله اول که با مروری بر پیشینه ی نظری پژوهش می باشد با روش تحلیل محتوای متن و در بخش مطالعات میدانی با روش مطالعه موردی و همبستگی به سنجش رابطه بین ویژگی های عوامل محیطی موثر بر قلمرویابی و حس مکان می پردازد. نتایج نشان می دهد که عوامل موثر در قلمروپایی نظیر نظم بصری، تعادل در محیط، مرزبندی و ..... نقش مهمی در شکل گیری محیط دارند. ایجاد قلمرو به وسیله ی علائم و نشانه های فیزیکی (مثل دیوار، نرده ی جدا کننده،...) به آن شکل می دهد و عامل مهم در ارتقا حس تعلق به مکان در مجتمع مسکونی است، همچنین توجه به ویژگیهای کالبدی نظیر فرم، زیبایی، انعطاف پذیری و روابط که در مجموعه تا حدودی مشاهده می شد، نیز می تواند در ارتقا این حس موثر باشد.
ارزیابی ضوابط تعیین ارتفاع ساختمان ها در طرح تفصیلی همدان از جنبه کارایی انرژی با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعداد زیادی از شهرهای دنیا درگیر موضوع آلودگی هوا و محیط زیست می باشند. مصرف سوخت های فسیلی در حوزه های مختلف شهری به ویژه ساختمان ها تأثیر بالایی در ایجاد این آلودگی دارد. حدود چهل درصد از کل انرژی کشور صرف گرمایش، سرمایش و روشنایی ساختمان ها می گردد. بهره گیری از انرژی پاک خورشیدی یکی از راهکارهای کاهش بار حرارتی ساختمان ها هست. یکی از عوامل مؤثر در میزان این بهره گیری، نسبت ارتفاع ساختمان به عرض معبر مجاور آن یا شاخص رؤیت پذیری آسمان هست. به طوری که با افزایش این نسبت امکان بهره گیری بنا از انرژی خورشیدی کاهش و با کاهش نسبت مذکور، این امکان افزایش می یابد. هدف از این پژوهش ارزیابی ضوابط طرح تفصیلی شهر همدان، در خصوص روش تعیین ارتفاع ساختمان ها از جنبه بهره گیری آن ها از انرژی خورشیدی و تعیین رتبه کیفیت بهره گیری ساختمان های مجاور معابر شهری با عرض های متفاوت، از انرژی خورشیدی هست. بر اساس طرح تفصیلی همدان، چهارده گزینه اصلی به همراه حالت های زیرمجموعه هریک که درمجموع شامل هجده حالت می شود، در قالب چهار شاخص مؤثر بر میزان مصرف انرژی در ساختمان ها بر پایه روش تاپسیس برای ساختمان های شمالی و جنوبی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. این شاخص ها شامل زاویه متوسط رؤیت موانع تابش انرژی خورشیدی روبروی پوسته بیرونی، نسبت سطح کل پوسته در معرض هوای آزاد به حجم کل ساختمان، نسبت سطح جدار نور گذر به سطح کل پوسته بیرونی در جبهه جنوبی و نسبت سطح پل های حرارتی موجود در نما به سطح کل پوسته بیرونی ساختمان هست. بر اساس نتایج به دست آمده به طورکلی در معابر کم عرض، ساختمان های جنوبی و در معابر عریض ساختمان های شمالی بهره گیری مناسب تری از انرژی خورشیدی در مقایسه با دیگر معابر دارند. نتایج نشان می دهد که در بین ساختمان های شمالی، بناهای واقع شده در مجاورت معابر 75 متری دارای مناسب ترین و بناهای مجاور معابر 10 متری واقع شده درزمینهٔای با مساحت بیش 220 مترمربع نامناسب ترین عملکرد رادارند. همچنین در بین ساختمان های جنوبی، بناهای واقع شده در مجاورت معابر 4 متری دارای مناسب ترین و بناهای مجاور معابر 30 متری واقع شده درزمینهٔ ای با مساحت کمتر از 300 مترمربع نامناسب ترین عملکرد رادارند.
سنجش میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از شاخص های شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها و منطقه های خلاق رشد اقتصاد کشور را باعث می شوند. شهرهای خلّاق ب ه عنوان مراک ز نوآوری، خلّاقیت و تبدیل ایده به ثروت، قلمداد می گردند. حرکت به سمت ایجاد و تحقق شهر خلاق به دلایل جایگاه شهر به عنوان محل شکل گیری بسترهای جامعه دانایی محور، اهمیت و محور بودن شهرها در توسعه اقتصادی و اجتماعی امر بسیار مهم و ضروری است. این پژوهش با هدف رتبه بندی مناطق شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق انجام شده است، روش بررسی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده، به منظور جمع آوری داده ها از نظرات کارشناسان با استفاده از پرسشنامه و همچنین آمارنامه شهر اهواز استفاده شد. جهت سنجش متغیرهای شهر خلاق از مدل تصمیم گیری واسپاس و جهت وزن دهی به شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. در پژوهش حاضر مناطق شهری اهواز بر اساس 14 معیار از شاخص های شهر خلاق سطح بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از لحاظ شاخص های شهر خلاق متفاوت است و شکاف بسیاری بین مناطق وجود دارد. بهترین وضعیت از لحاظ شاخص های شهر خلاق بر اساس الگوی واسپاس را منطقه یک با وزن 416/0 دارد، به عبارتی در منطقه یک که معیارها در سطح بالا هستند، زمینه تحقق شهر خلاق به مراتب بالاتر است. در مقابل کمترین میزان برخورداری مربوط به منطقه هشت با وزن 224/0 است. بنابراین مناطق هشت گانه شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق از وضعیت یکسانی برخوردار نیستند.
مؤلفه های ارتقاء کیفیت فضای آموزشی از منظر کودکان بر مبنای روایت محوری شناختی با استفاده از تکنیک ترجیحات بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کودکان نسبت به آنچه در محیط زندگی خود می بینند هوشیارند. اغلب پژوهش گران معتقدند کودکی که تجربه مطلوبی در فضاهای آموزشی داشته باشد، فرایندهای شناختی و رفتاری متعاقب آن، موجب افزایش خلاقیت او شده و به تثبیت یادگیری او کمک می کند. امروزه مکان مناسبی برای آموزش کودکان به گونه ای که پاسخگوی نیازهای آنان باشد، وجود ندارد و اغلب مکان ها هم برای چنین منظوری احداث نگردیده و بر حسب ضرورت و اضطرار مورد استفاده کودکان هستند. هدف اساسی این پژوهش، دست یابی به مؤلفه های طراحی فضای آموزشی است که در آن کودک احساس یگانگی با فضا داشته باشد. پیداست این امر احساس خلاقیت کودک را برمی انگیزد و فعالیت و تحرک متناظر با آن در محیط بیشتر می شود. روش پژوهش در این مسیر با اتخاذ رویکرد کمی، استدلال منطقی است. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است که بر مبنای روایت محوری شناختی با استفاده از تکنیک ترجیحات بصری صورت گرفته است. مصاحبه عمیق در جامعه نمونه متشکل از ده نفر از کودکان 8 تا 10 سال انجام گرفته که مبنای آماری آن آزمون کفایت معنی گذاشته شده است. یافته های تحقیق مؤید آن است که در معماری فضای یادگیری کودکان، عواملی همچون تداعی کنندگی، تنوع پذیری، تحرک پذیری، انعطاف پذیری، فضای بینابین و شفافیت مهم ترین شاخص های ارتقاء کیفیت فضا از منظر مخاطبان کودک است.
تدوین راهبردهای متنوع سازی اقتصاد روستاها مورد: بخش خاوو میرآباد در شهرستان مریوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر استراتژی های متنوع سازی اقتصاد روستاها در بخش مرزی خاوومیرآباد شهرستان مریوان مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته است تا رهیافت این امر ارائه راهکارهای کاربردی در راستای افزایش پایداری اقتصادی روستاها و به دنبال آن کم رنگ شدن فقر در روستاهای منطقه باشد. جمع آوری داده ها در بخش نظری با استفاده از منابع اسنادی و در بخش میدانی با بهره گیری از مصاحبه، مشاهده و توزیع پرسشنامه در میان 50 نفر از کارشناسان و متخصصان عرصه برنامه ریزی روستایی انجام گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با بهره گیری تکنیک سوات و مقایسه دودویی در نرم افزار expert choice انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که تاسیس بازارچه های مرزی بیشترین تأثیر و نقش را در بهبود متنوع سازی اقتصادی روستاها در میان فعالیت های معیشتی موجود دارد. همچنین وضعیت متنوع سازی اقتصادی منطقه مورد مطالعه تحت تأثیر 12 عامل درونی در مقابل 9 عامل بیرونی است. به عبارتی دیگر 4 عامل قوت در مقابل 8 عامل ضعف و 5 عامل فرصت در مقابل 4 عامل تهدید، پیش روی عملکرد مطلوب متنوع سازی اقتصاد روستاهای منطقه قرار دارد. اولویت بندی عوامل با استفاده از میانگین نسبی نشان داد تنوع توان های طبیعی، اقتصادی و اجتماعی جهت تنوع بخشی اقتصادی روستاها " مهمترین قوت " ، عدم ایجاد زمینه های ایجاد مشاغل تبدیلی کشاورزی و دامداری " مهمترین ضعف " ، حرکت نظام اقتصادی کشور به بازگشایی مرزها و سیاست تجارت درهای بازخارجی " مهمترین فرصت " و تبلیغات منفی مبنی بر عدم امنیت در مناطق مرزی نیز " مهمترین تهدید " مؤثر بر عملکرد مطلوب متنوع سازی اقتصادی در سطح روستاهای منطقه بوده و راهبردهای مؤثر جهت بهبود وضعیت تنوع بخشی اقتصادی روستاهای منطقه، راهبردهای تهاجمی است.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مرتبط با بعد اقتصادی زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
127 - 149
حوزههای تخصصی:
از پیش شرط های اساسی برنامه ریزی به منظور ارتقای کیفیت زندگی و افزایش سطح پایداری در جوامع گوناگون، شناسایی عوامل و عناصر تأمین کننده و مؤثر بر زیست پذیری شهری است که نقش بسیاری در برنامه ریزی های راهبردی دولت دارند. یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر تمام جنبه های زندگی شهری، به ویژه زیست پذیری شهری عوامل اقتصادی مانند شغل مناسب، درآمد مناسب، مسکن مناسب و... است؛ بنابراین پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی –تحلیلی و به کمک تکنیک مدل سازی ساختاری–تفسیری (ISM) در پی آن است که شاخص های اقتصادی مؤثر بر زیست پذیری کلان شهر تبریز را شناسایی، سطح بندی کند. درنهایت نیز مدلی مناسب با وضعیت زیست پذیری کلان شهر تبریز ارائه شود. در ابتدا شاخص های مورد نیاز پژوهش به کمک روش تحلیل محتوا، روش دلفی و مصاحبه با خبرگان در قالب 12 شاخص شناسایی شد. در مرحله بعد با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری – تفسیری وضعیت شاخص ها و سطح بندی آن ها انجام شد و درنهایت به کمک تکنیک میک مک نوع شاخص ها در قالب چهار نوع شاخص مستقل، وابسته، پیوندی و کلیدی شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد پنج شاخص وضعیت امنیت شغلی، درآمد مناسب و کافی، داشتن شغل مناسب، فرصت های شغلی مناسب و فرصت های درآمدزایی در منطقه با میزان تأثیرگذاری 12، مؤثرترین شاخص های اقتصادی در زمینه بهبود وضعیت زیست پذیری کلان شهر تبریز هستند؛ بنابراین بهره برداری از اقتصاد قوی بازار در راستای ایجاد شغل مناسب و سرمایه گذاری در منطقه پیشنهاد می شود.
توسعه شهری دانش بنیان؛ تدوین نقشه راهبردی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
151 - 170
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) رهیافت و الگویی از توسعه است که بنیادهای رقابت و پایداری را در ویژگی های مولد، زایشی و افزایشی اقتصاد دانش بنیان شهر جست وجو می کند. شهرها و در رأس آن ها کلان شهرها به دلایل مختلف مکان های بهینه ای برای تعامل شهر و دانش با هدف توسعه شهری دانش بنیان هستند. این مقاله با دیدگاه مبتنی بر منابع و تفکر راهبردی در تحلیل منابع و موانع، جایگاه و مزیت رقابتی و ارزیابی تناسب راهبردی منابع را تبیین می سازد و نقشه راهبردی توسعه شهری دانش بنیان تهران را تدوین و پیشنهاد می کند. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و به دلیل داشتن ماهیت راهبردی، دستاورد (هدف) کاربردی دارد. داده های نظری به روش اسنادی و داده های تجربی به روش پیمایشی تهیه شده اند. در پردازش اطلاعات و تدوین نقشه راهبردی نیز از مدل Meta-SWOT و تحلیل PESTEL استفاده شده است. نتایج نشان می دهد منابع داخلی تهران اهمیت یکسانی در KBUD ندارند. تهران در مقایسه با سایر منابع داخلی قابلیت هایی دارد که در توسعه دانش بنیان شهر باارزش، تقلیدنشدنی، غیرقابل جایگزین و دارای تناسب راهبردی هستند و همچنین جایگاه رقابتی تهران در میان سایر کلان شهرها و مزیت رقابتی آن در KBUD نشان می دهند. این عوامل عبارت اند از: پیشتازی دیجیتال، پارک های علم و فناوری، ساختار صنعتی، چشم انداز دانش بنیان و جمعیت فعال و متخصص. در مقابل، ضعف تحقیق و پژوهش، تحریم و رکود اقتصادی، نبود اقتصاد دانش بنیان و مخاطرات محیطی هستند که موانع و تهدیدهای اصلی KBUD به شمار می روند. احتمال وقوع این ضعف ها بسیار زیاد است و از نظر درجه اضطرار در رده بسیار فوری قرار دارند. منابع و موانع یادشده باید در شالوده خط مشی KBUD پذیرفته شوند و در تدوین نقشه و پیشنهاد برنامه راهبردی تهران به عنوان اولویت های اقدام یا ضرورت های مهار و کنترل تبیین شوند تا چرخه اقتصاد دانش بنیان شهر را فعال کنند. با این همه، نباید فراموش کرد که گذار به توسعه شهری دانش بنیان، بدون تغییر و بازنگری در سرچشمه های رانتی اقتصاد ملی و رانت فضایی ناشی از فعالیت های ساختمانی در درون شهرها بسیار دشوار خواهد بود.
مطلوبیت گردشگری شبانه ی شهری از دیدگاه گردشگران مطالعه ی موردی: گردشگران شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
67 - 85
حوزههای تخصصی:
مقاصد گردشگری و جوامع آنها درصدد یافتن راه های جدیدی برای رقابت در بازار گردشگری هستند و گردشگری شبانه به عنوان یکی از این راه ها در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. شهر شیراز به عنوان یکی از کانون های اصلی گردشگری در کشور، پتانسیل های قابل توجهی در این زمینه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مطلوبیت گردشگری شبانه از دیدگاه گردشگران شهر شیراز می باشد. جامعه ی آماری تحقیق، گردشگران وارد شده به شهر شیراز در فروردین 1396 بوده که حداقل به مدت سه شبانه روز در این شهر اقامت داشته اند. حجم نمونه معادل 400 نفر بوده و گردآوری داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه صورت پذیرفته است. پرسشنامه دارای سه بخش شامل مشخصات عمومی گردشگران، ارزیابی گردشگران از میزان مطلوبیت عوامل محیطی و جاذبه های گردشگری شهر شیراز در ساعات شبانه و نظر گردشگران در خصوص میزان اهمیت عوامل محیطی و جاذبه های مختلف در توسعه-ی گردشگری شبانه بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های رتبه های علامت دار ویلکاکسون، فریدمن، من-ویتنی، کروسکال والیس، رگرسیون ساده و چندگانه صورت گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، در میان متغیرهای محیط شبانه ی شهر شیراز، متغیرهای «آب و هوا» و «زیبایی منظر شبانه» از دیدگاه گردشگران مطلوبیت بیشتری داشته اند. در میان جاذبه های مختلف، مطلوبیت شبانه ی بناها و آثار تاریخی در رتبه ی نخست و مطلوبیت شبانه ی جاذبه های فرهنگی، باغ ها و پارک ها، فضاهای تفریحی و جاذبه های مذهبی به طور مشترک در مرتبه ی بعدی قرار دارند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون نشان می دهد که 30.9 درصد از واریانس «رضایتمندی گردشگری» به وسیله ی واریانس متغیرهای «مطلوبیت محیطی» و «جاذبه های گردشگری شبانه» تبیین می شود. همچنین، 54.4 درصد از واریانس «وفاداری گردشگری» به وسیله ی «رضایتمندی گردشگری شبانه» تبیین می شود.
پیاده راه سازی خیابان های اصلی با هدف ایجاد فضای جمعی و عمومی (مطالعه موردی پیاده راه بازار تهران)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
46-75
حوزههای تخصصی:
پیاده راه نقش اجتماعی فراوانی دارد که امروزه این معابر سنگفرش شده و خالی از اتوموبیل با رستورانهای روباز و نیمکت های فراوان بهترین بستر برای گذراندن اوقات فراغت در کشورهای مدرن درآمده اند. لذا به عنوان نمونه موردی پیاده راه بازار تهران که در منطقه 12 شهرداری تهران با جمعیت شناور روزانه بین 1-5/1 میلیون نفر است را مورد مطالعه قرار دادیم. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و از جهت هدف کاربردی با شیوه پیمایشی است. جامعه آماری با استفاده از فرمول کوکران 380 به دست آمد که 260 پرسشنامه توسط عابرین و 120 پرسشنامه توسط شاغلین محدوده پر شد. داده ها با استفاده از نرم افزارSpss تحلیل شد تمامی شاخص ها در آزمون معناداری T-test با اطمینان 95درصد و در سطح کمتر از 01/0درصد معنادار هستند و چون در تمامی شاخص ها مقدار ضریب همبستگی r ( پیرسون ) بین (1و1-) قرار دارند، شدت رابطه بین متغیرهای مستقل و وابسته مثبت و در حد متوسط است. 72درصد از شاغلین برگزاری فعالیت ها را مناسب می دانستند و 28درصد آنها فضای پیاده راه را به دلیل اخلال در کار کسبه مناسب فعالیت ها نمی دانستند. اما 93درصد از عابرین پیاده راه برگزاری این فعالیت ها را مناسب می دانستند و تنها 7درصد آنها تمایل به برگزاری هیچ فعالیتی نداشتند و صرفاً به دلیل خرید از بازار تهران از این پیاده راه استفاده می کنند. با توجه به این نتایج ثابت شد که در بستر پیاده راه دارای بافت با ارزش، امکان یا فرصت ایجاد تسهیلات و فعالیت هایی که باعث ایجاد فضای جمعی و عمومی گردد، وجود دارد. از نظر شهروندان ایجاد فضای جمعی مناسب در پیاده راه موجود، به وجود آمده است و پیاده راه بازار فرصت ایجاد فضای جمعی و عمومی را داراست.
بررسی شاخص های توسعه پایدار در محلات شهری با تأکید بر نظریه واحد همسایگی (مطالعه موردی: محله اسدی منطقه 13 تهران)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
76-91
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محلات قدیمی شهرها که شکلی از همبستگی بر مبنای سکونت در آن ها وجود داشته است، اکنون به دلیل عدم باز زنده سازی کالبد و فعالیت از رونق افتاده اند. از طرفی، با گذشت زمان و بروز تحولات اجتماعی در جوامع، بسیاری از پژوهشگران مسکن نسبت به تکرار الگوی سنتی محلات مسکونی در شهرهای جدید دچار تردید هستند. آنچه که این پژوهش در پی دستیابی به آن است، بررسی وضعیت شاخص های توسعه پایدار محله ای با تأکید بر نظریه واحد همسایگی است که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. محدوده مورد مطالعه، محله اسدی منطقه 13 شهر تهران است که 384 نفر از ساکنین آن با استفاده از فرمول کوکران انتخاب و بین آنها پرسشنامه به روش تصادفی خوشه ای توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 781/0 تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های T تک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن انجام شده است. نتایج حاکی از آن داشت که شاخص های توسعه پایدار محله ای در محله اسدی در وضعیت نامناسبی هستند (میانگین =739/2). از بین شاخص های توسعه پایدار محله ای شاخص ایمنی و امنیت (975/4=T) دارای بهترین وضعیت و شاخص هویت و سرزندگی(293/27-=T) بدترین وضعیت را دارا هستند. همچنین، اولویت بندی شاخص های توسعه پایدار محله ای نشان داد که در این محله مؤلفه ایمنی و امنیت اولویت اول و مؤلفه زیست محیطی اولویت آخر را دارا هستند.
بررسی حس تعلق به مکان از منظر شاخص های کالبدی و غیرکالبدی در خانه های مستقل و مجتمع های آپارتمانی (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حس تعلق از مهم ترین ابعادِ رابطه انسان و مکان است. انسان هنگامی که در تعامل با مکان قرار می گیرد، بدان معنا بخشیده، نسبت به آن احساس تعلق کرده و دل بسته آن می شود. پژوهش حاضر، به بررسی ابعاد کالبدی و غیرکالبدی حس تعلق به مکان و شاخص های مؤثر آن در خانه های مستقل (حیاط دار) در مقایسه با مجتمع های آپارتمانیِ شهر تبریز پرداخته و در پی پاسخگویی به این سؤال است که عوامل مؤثر بر ایجاد حس تعلق در فضاهای مسکونی مستقل و آپارتمانی کدام است؟ و نقش عناصر کالبدی در ایجاد این حس چگونه است؟ نوع تحقیق پژوهشی و روش تحقیق پیمایشی است که ضمن به کارگیری اسناد و مدارک از 273 پرسشنامه محقق ساخته جهت بررسی دیدگاه های ساکنین استفاده شد و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد عناصر کالبدی نظیر (فرم و ابعاد عناصر، دسترسی و چینش فضا، مصالح و تزئینات، محرمیت و اشرافیت) از مهم ترین شاخصه های ایجاد حس تعلق به مکان هستند که در سه ویژگی فرم و ابعاد عناصر، مصالح و تزئینات و همچنین محرمیت و اشرافیت در خانه های مستقل بیشتر نمود می یابد، اما ویژگی دسترسی و چینش فضا در مجتمع های آپارتمانی دارای میانگین بالاتری است. از منظر شاخص های غیر کالبدی، مجتمع های آپارتمانی دارای عملکرد بهتری بوده اند. فعالیت و آسایش در هر دو گونه مسکنِ موردبررسی، دارای تأثیر نسبتاً یکسانی است. در مجتمع های آپارتمانی، ابعاد اجتماعی و فردی و در خانه های مستقل، معانی و نمادها، پیش بینی کننده های مطمئن تری در افزایش احساس تعلق ساکنین می باشند.
برنامه ریزی ساختار کالبدی- فعالیتی با تأکید بر تنوع پذیری (مطالعه موردی: محلات شاهین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد بالای جمعیت شهرنشین و عدم برنامه ریزی صحیح برای استقرار آن ها و سیاست های منطقه بندی دوران مدرنیسم باعث بروز مشکلات بسیاری در ساختار شهرها شده است که برای حل آن ها مفاهیمی نظیر توسعه پایدار و کیفیت زندگی اتخاذ شده که بر بازگرداندن تنوع به ساختار کالبدی-فعالیتی تأکید دارند. در شهر جدید شاهین شهر، کمبود فعالیت های متنوع در برخی محلات باعث شده این محلات به خوابگاهی برای ساکنان تبدیل شوند و برخی محلات با تراکم بالای فعالیتی، جمعیت زیادی را به خود جذب کنند. بر این اساس، این پژوهش با هدف برنامه ریزی برای افزایش تنوع ساختار کالبدی-فعالیتی محلات جامی، عطارمیانی و مخابرات شاهین شهر به عنوان محلات مورد مطالعه انجام شده است. برای دستیابی به هدف، ابتدا بیانیه مشکلات ساختار کالبدی-فعالیتی براساس شاخص های تنوع استخراج و پس از تدوین اهداف، با روش AIDA، سناریوهای ممکن برای افزایش تنوع معرفی و با استفاده از ماتریس دستیابی به اهداف مناسب ترین سناریو انتخاب شد (برای تدوین بیانیه مشکلات علاوه بر استفاده از شاخص های آنتروپی، سیمپسون و مرکز ثقل، 377 پرسشنامه در بین ساکنان توزیع و نتایج با آزمون میانگین تحلیل شد). نتایج پژوهش نشان می دهد که مقدار شاخص تنوع مسکن در محله جامی 1.87، در محله عطارمیانی 2.72 و در محله مخابرات 2.26، مقدار شاخص امنیت در محله جامی 2.38، در محله عطارمیانی 2.6 و در محله مخابرات 2.5 و مقدار شاخص ارتباط فیزیکی در محله جامی 3.07 و در محلات مخابرات و عطارمیانی 2.9 است. بنابراین برای افزایش تنوع در ساختار کالبدی-فعالیتی محلات باید سناریویی با 6 عرصه سرزندگی، عدالت اجتماعی، عدالت فضایی، مسکن، شبکه حرکت و امنیت درنظر گرفته شود.
تحلیل اثر وام های کمیته امداد امام خمینی بر اشتغال پایدار روستاییان مورد: شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمیته امداد یکی از نهادهای عمومی غیردولتی است که توانسته نقش مؤثری در ایجاد تحرک، حمایت، شکل گیری و کمک مالی برای فعالیتهای تجاری کارآفرینانه سودمند برای فقرا داشته و در شکل گیری اشتغال زایی افراد اجتماعی تأثیر گذار باشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی و روش انجام آن اسنادی- پیمایشی است. برای عملیاتی سازی مطالعه، شهرستان مشهد به عنوان منطقه موردمطالعه انتخاب گردید. حجم نمونه با خطای 07/0 درصد معادل 126 نفر تعیین گردید. بر اساس چارچوب نظری، اشتغال پایدار در 6 سطح بهبود وضعیت اقتصادی و درآمد، توانمند سازی، کیفیت اشتغال، کیفیت محیطی اشتغال، سرمایه گذاری و تثبیت جمعیت با 35 گویه و مدیریت پروژه با 16 گویه در قالب طیف لیکرت و وام کمیته امداد با 3 گویه با مقیاس فاصله ای کمی گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، تی دو نمونه مستقل و تحلیل عاملی تأییدی) در نرم افزار SPSS و برای رتبه بندی روستاها از لحاظ اشتغال پایدار و مدیریت پروژه از مدل waspas استفاده شده است (وزن دهی مورد استفاده در مدل آنتروپی است) و برای نمایش رتبه به دست آمده از مدل waspas از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین مدیریت پروژه و اشتغال پایدار رابطه ای مستقیم با شدتی قوی وجود دارد و بر اساس الویت بندی انجام شده توسط تحلیل waspas روستاهای نزدیک شهر و نزدیک راه ارتباطی در اولویت قرار می گیرند همچنین نتایج همبستگی نشان داد که بین رتبه مدیریت پروژه و رتبه اشتغال پایدار رابطه ای مستقیم با شدتی قوی وجود دارد. بنابراین پیشنهاد می گردد که کمیته امداد نظارتی همیشگی و درست در انواع مدیریت پروژه وام و اعتبارات خرد داشته باشد.
پیش بینی تعداد واحدهای مسکونی شهر تهران در جهت دست یابی به رقابت پذیری اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه رقابت پذیری شهرها برگرفته از نظریه الماس پورتر می باشد. بین مسکن که سهم بزرگی از کل اقتصاد را دارا می باشد و رقابت پذیری اقتصادی شهری ارتباط وجود دارد. کفایت عرضه و تخصیص زمین برای توسعه مسکن جدید و همچنین، اهمیت نگهداری زمین ارزان، که می تواند توسط قدرت محلی برای توسعه شهری، نگهداری شود، آشکار است. در این تحقیق، هدف تخمین تعداد واحدهای مسکونی مورد نیاز برای تامین واحدهای مسکونی در تهران در سال 1400 هجری شمسی می باشد. روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات است. با توجه به این که جمعیت عامل اصلی ایجاد تقاضای بالقوه برای مسکن است، ابتدا جمعیت شهر تهران برای سال 1400 با استفاده از سه مدل غیرخطی چند جمله ای درجه دوم، گمپرتز و لجستیک، برآورد گردید. از آن جا که طرح جامع هر شهر، مهم ترین طرح آن شهر است، برآورد جمعیت مدل های چندجمله ای درجه دوم و گمپرتز به علت نزدیک بودن به این طرح مدنظر قرار گرفتند. پس از آن با استفاده از مدل لجستیک که روش مناسبی برای برآورد تعداد واحد مسکونی در یک شهر است، تعداد واحدهای مسکونی براساس این سه برآورد جمعیت به دست آمده برآورد گردید. تعداد واحدهای مسکونی به دست آمده از مدل لجستیک بر پایه جمعیت به دست آمده از مدل گمپرتز معادل 663141 است. این نتایج می تواند به عنوان معیاری برای تصمیم سازی و برنامه ریزی آینده توسعه شهری در راستای دستیابی به رقابت پذیری اقتصادی استفاده شود.
برنامه ریزی توسعه ی گردشگری روستایی با روش ماتریس IFE وEFE و مدل QSPM (مطالعه موردی بخش شاهو – شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، صنعت گردشگری یکی از پررونق ترین فعالیت های اقتصادی جهان است. این صنعت به عنوان فعالیتی اثرگذار بر تمامی ارکان توسعه بیش از گذشته نیازمند توجه است. گردشگری از عوامل مهم عمران نواحی و فعالیتی ارزآور و متعادل کننده است که موجب توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطح منطقه می شود و توسعه آن بر پایه برنامه ریزی صحیح گردشگری همواره عامل مؤثری در بهبود کیفیت زندگی مردم بوده است. بخش شاهو با توجه به سابقه تاریخی سکونت و داشتن جاذبه های طبیعی و فرهنگی یکی از پایگاه های مهم گردشگری کشور محسوب می گردد. با توجه به کمبودهایی که در زمینه گردشگری در این بخش وجود دارد هدف پژوهش حاضر این است که با استفاده از روش SWOTو روش برنامه ریزی کمّی QSPM ضمن شناسایی نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدات بهترین راهبرد را برای مقابله با تهدیدات و ضعف ها و بهره گیری از قوت ها و فرصت ها در زمینه گردشگری بخش شاهو ارائه دهد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است، که در آن داده ها و اطلاعات موردنیاز از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی ( پرسشنامه) پیمایشی جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که استراتژی SO3 مهمترین استراتژی منتخب برای اجرا در جهت توسعه گردشگری در بخش شاهو می باشد
تحلیل سیاست های عرضه زمین مسکونی، تولید فضای رانتی و انسجام ساخت شهر مطالعه موردی: شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
79 - 95
حوزههای تخصصی:
عرضه زمین مسکونی در شهرهای ایران توسط دولت و نهادهای عمومی با محوریت سیاست آماده سازی زمین به ویژه از دهه 1360 به این سو یعنی تصویب قانون آماده سازی زمین در سال 1365 از عوامل اصلی شکل دهی ساخت شهرهای ایران در چند دهه اخیر است. با اجرای ناکارآمد طرح های آماده سازی زمین مسکونی و عرضه زمین توسعه نیافته باهدف تحقق ارزش مبادلاتی زمین علاوه بر ارزش مصرفی آن، منجر به شکل گیری فضای رانتی و تحت تأثیر قرار گرفتن انسجام ساخت کلان شهری از جنبه های مختلف شده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، تأثیر سیاست های عرضه زمین شهری در تولید فضای رانتی و انسجام و یکپارچگی ساخت کلان شهری در محدوده شکل گرفته از طریق طرح های آماده سازی زمین مسکونی را تبیین می کند. برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و آمارهای عینی طبقه بندی شده سازمان های دخیل در مدیریت شهری استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیلی space syntax، تحلیل همپوشانی وزنی (با ضریب وزنی فازی) و درون یابی IDW در نرم افزارهای Arc Gis و Depthmap بهره گیری شده است. یافته های تحقیق نشان داد که محدوده آماده سازی کوی گلشهر متناسب با تأمین سهم بالایی از ارزش مبادلاتی زمین در کنار سهم ضعیف ارزش مصرفی و در نتیجه بروز زمینه فضایی برای استحصال رانت مطلق تأثیر زیادی در نارسایی و کاهش انسجام ساخت شهری زنجان داشته است. این فرآیند منجر به شکل گیری ساخت شهری ناکارآمد و ضریب هم پیوندی ضعیف شده است. در مقابل، کوی کارمندان، پایین کوه، علوم پایه و کوی قائم و آزادگان، به علت رعایت نسبی ضوابط طرح های فرادست توسعه شهری، عرضه زمین برحسب نیاز مسکن یعنی تحقق ارزش مصرفی و جلوگیری از بروز پدیده رانت جویی باز توزیعی از طریق کاهش زمان تبدیل قطعات مسکونی تفکیکی به ساختمان مسکونی در محدوده طرح های آماده سازی مذکور و مکان یابی مناسب در پیوستگی با بافت موجود شهر یک ساخت شهری منسجم با پیوند فضایی مطلوب ایجاد کرده است.