فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۸۱ تا ۲٬۸۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۲۷ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
37 - 54
حوزههای تخصصی:
طرح های توسعه شهری در ادامه سیر تکاملی خود با هدف خدمت به بشر و با الگو پذیری از مؤلفه های توسعه پایدار به سمت هر چه کاراتر شدن پیش می رود. در این بین یکی از اهداف مهم این طرح ها تأمین خدمات اساسی و زیرساخت ها برای توسعه همه جانبه سکونتگاه های انسانی است. در این راستا هدف اصلی این پژوهش تبیین عوامل مؤثر بر تغییر کاربری های خدماتی در شهر شیراز و شناسایی دلایل آن می باشد. پژوهش حاضر نوعی تحقیق تحلیلی است که ابتدا با بهره گیری از منابع اسنادی- کتابخانه ای، مفاهیم مرتبط با تغییر کاربری اراضی مورد بررسی قرار داده و سپس میزان شدت نحوه اثرگذاری عوامل چهارگانه (کالبدی، فعالیتی، اقتصادی، دسترسی) بر تغییر کاربری زمین و سپس میزان مطلوبیت این اثرگذاری مورد بررسی قرار می گیرد. برای این منظور ابتدا برای تعیین شدت اثرگذاری عوامل چهارگانه بر تغییر کاربری زمین از فن تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم استفاده گردیده است، تا بدین طریق چارچوبی تبیینگر برای اثرات نحوه اثرگذاری عوامل چهارگانه بر تغییر کاربری زمین حاصل آید و در نهایت با استفاده از مدل معادلات ساختاری (SEM) ، میزان و جهت عوامل مؤثر بر تحقق پذیری کاربری های خدماتی را در شهر شیراز تبیین گردیده است. در مجموع برای نیل به این اهداف ابتدا 50 متغیر تأثیر گذار بر روی 600 قطعه در شهر شیراز به صورت میدانی برداشت و با استفاده از نقشه های GIS و نرم افزارهای Amos و SPSS مورد تحلیل قرار می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مجموع عوامل چهارگانه منتخب تأثیر بسزایی بر میزان تغییرکاربری دارند (با توجه به اینکه وزن استاندارد شده رگرسیونی برای «میزان تأثیر عامل دسترسی بر تغییر کاربری زمین»، «میزان تأثیر عامل اقتصادی در تغییر کاربری زمین»، «میزان تاثیر عامل فعالیتی در تغییر کاربری زمین» و «میزان تأثیر عامل کالبدی در تغییر کاربری زمین» به ترتیب برابر با 0.91، 0.78 ، 0.65 و 0.56 می باشد).
نقش عوامل مکانی- فضایی در توسعه گردشگری مذهبی سکونتگاه های روستایی (مورد مطالعه: حوزه نفوذ گردشگاهی کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر مبنای اصول علم جغرافیا، بین دو عنصر مهم مکان - فضا و کارکردهای انسانی اثرات متقابل رو به تزایدی حکمفرما است. در واقع، ادراک انسان از شرایط محیطی بر تصمیمات و رفتارهای او اثرگذار می باشد. تحقق رفتارها موجب خلق شرایط جدیدی خواهد بود که تصویری نو از محیط به نسل حاضر و آینده ارائه می کند. وظیفه بسیاری از علوم دخیل در برنامه ریزی توسعه، کمک به ایجاد شرایط مکانی- فضایی مطلوب برآمده از تلاشی منسجم ، هم افزا و مکمل است. در این میان، علم جغرافیا توانسته است به دلیل اشراف نسبی بر شرایط و مسائل محیطی، نقش مفیدی ایفاء نماید، به ویژه در زمینه توسعه گردشگری که در جهان امروز به دلیل ابعاد و اثرات مکانی- فضایی روبه گسترش آن، از اهمیت زیادی برخوردار شده است. تحقیق حاضر به بررسی نقش عوامل مکانی- فضایی بر توسعه گردشگری مذهبی در نواحی روستایی کلان شهر مشهد با هدف کاربردی و در قالب روش توصیفی– تحلیلی پرداخته است. متغیر وابسته تحقیق، (گردشگری مذهبی) متشکل از 9 مؤلفه و متغیر مستقل، (عوامل مکانی- فضایی) شامل 7 مؤلفه به تفکیک عوامل تغییرپذیر و تغییرناپذیر هستند. پس از کاربرد الگوی راپرت برای تعیین حوزه نفوذ گردشگری مشهد 10 روستا به عنوان نمونه انتخاب گردید و حجم نمونه طبق فرمول کوکران 196 نفر تعیین شد. واحد تحلیل پژوهش، "روستا" و اطلاعات به دست آمده از ابزار پرسشنامه با استفاده از روش های تحلیل آماری در نرم افزار SPSS مورد بررسی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که با بهبود عوامل مکانی- فضایی، خصوصاً عوامل تغییرپذیر شاهد توسعه بیشتر گردشگری مذهبی به میزان 0.82 خواهیم بود. با توجه به نتایج تحقیق توسعه عوامل تغییر پذیری مانند کیفیت راههای دسترسی به بقاع متبرکه و خدمات بر توسعه گردشگری مذهبی اثرگذار است.
بومی سازی الگوی مفهومی سازمان کارآفرین برای مناطق جغرافیایی ایران؛ مطالعه موردی گمرک جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان کارافرین این قابلیت را دارد تا به نحو موثر با تغییر و پویایی مواجهه نموده و با تکیه بر خلاقیت و نواوری، نهایت استفاده از منابع و امکانات موجود را در بهره گیری از فرصت ها می نماید و در جهت دستیابی به اهداف سازمان و جامعه کارایی،اثر بخشی و بهره وری را محقق می نماید. از این رو، هدف این پژوهش ارائه الگوی مفهومی سازمان کارآفرین با مطالعه ای در گمرک جمهوری اسلامی ایران است. مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد که در سه مرحله وابسته به هم صورت گرفت. در گام اول مهم ترین معیارها و ویژگی های سازمان کارآفرین در گمرک جمهوری اسلامی ایران با استفاده از روش دلفی فازی شناسایی و غربالگری شد. در مرحله ی دوم روابط میان معیارهای شناسایی شده با استفاده از روش دیمتل فازی سنجیده و در مرحله آخر نیز، ویژگی های سازمان کارآفرین براساس روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی شدند. جامعه آماری تحقیق را خبرگان و مدیران سازمان گمرک استان تهران تشکیل داده اند، که 28 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته های پژوهش نشان داد که از میان شاخص های مورد بررسی، 17 شاخص مورد تائید خبرگان قرار گرفت، هم چنین براساس آزمون دیمتل فازی مشخص شد که هشت متغیر نقش علّی و نه متغیر نیز نقش معلولی دارند. ازطرفی نیز رهیافت مدل سازی ساختاری تفسیری نشان داد که متغیرها در شش سطح طبقه بندی شدند، که در این بین متغیر منابع سرمایه ای (ساختاری، انسانی و رابطه ای و ...) در گمرک جمهوری اسلامی ایران به عنوان عوامل زیربنایی و دارای قدرت نفوذ بیشتری می باشد.
تحلیل و بررسی خدمات عمومی شهر اهر با تأکید بر عدالت فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
187 - 210
حوزههای تخصصی:
بررسی برابری در توزیع فضایی خدمات و امکانات شهری، از مهم ترین موضوعات در مطالعات شهری به شمار می آید. عدالت فضایی از مباحثی است که در سال های اخیر در میان جغرافی دانان و برنامه ریزان اهمیت ویژه ای یافته است. از آنجا که خدمات شهری ساختاردهنده شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر است؛ بی عدالتی در نحوه توزیع آن، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار و ماهیت شهر می گذارد. یکی از دلایل بروز مسائل ناشی از شهرنشینی و شهرگرایی، کم توجهی یا بی توجهی به آثار عدالت فضایی در کشورهاست. مقاله حاضر به تحلیل فضایی توزیع خدمات و پراکنش آن در بین محلات شهر اهر می پردازد. روش مطالعه، تحلیلی و توصیفی و روش های گردآوری داده های پژوهش، ترکیبی از روش های اسنادی و میدانی و پیمایشی است. فرضیه های این تحقیق بر این موضوعات استوار است که خدمات شهری موجود در سطح شهر مطابق با نیازهای ساکنان نیست و تشدید مهاجرت باعث توزیع نامتعادل خدمات شده است. همچنین بیشترین خدمات شهری در بخش قدیمی و مرکز شهر استقرار یافته است. بدین منظور در ابتدا کمبود و اختلاف از سرانه های استاندارد را برای خدمات عمومی محاسبه کرده و سپس شعاع فضایی مطلوب آن را در محیط GIS ترسیم کرده ایم و با توجه به تعداد خدمات مستقرشده در محلات و نواحی، آن ها را از لحاظ دسترسی به این کاربری ها مشخص کرده ایم و سپس آن ها را در گروه های برخوردار یا غیربرخوردار دسته بندی کرده ایم. در پایان کار به این نتیجه رسیدیم که اولاً خدمات عمومی در نواحی چهارگانه شهر با کمبود مواجه است و ثانیاً به صورت نامتوازن توزیع شده اند.
شناخت نقاط حادثه خیز محورهای استان البرز با استفاده از روش تخمین تراکم کرنل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
939 - 951
حوزههای تخصصی:
بررسی و مطالعه نقاط حادثه خیز در ایران، به سبب فقدان برنامه ریزی مدون در شناسایی و اولویت بندی این نقاط و فقدان بانک اطلاعاتی مناسبی که شناس نامه نقاط حادثه خیز کشور در آن ثبت شده باشد و پس از تأمین اعتبار و اجرای اقدامات اصلاحی داده های آن بهنگام شود، در سطحی پایین و ناکافی قرار دارد؛ در حالی که برای شناسایی و اولویت بندی آن ها نه از روش های علمی معتبر استفاده می شود نه پس از صرف هزینه و ایمن کردن آن ها میزان اثربخشی و کاهش سوانح در این نقاط ارزیابی می شود. استان البرز با داشتن حدود 407 کیلومتر راه بین شهری از لحاظ طول راه ها دارای کمترین در سطح کشور است و در عین حال به سبب موقعیت استان در شاهراه مواصلاتی غرب، شمال غرب، و شمال کشور مقام اول در ترافیک بین شهری کشور را دارد. بیشترین تعداد متوفیان ناشی از تصادف برون شهری با 58 نفر کشته در هر 100 کیلومتر مربوط به استان البرز است که به رغم دارابودن بیشترین شاخص های سیستم حمل و نقل هوشمند و تعداد نسبی راهدارخانه ها در سطح کشور مقام اول کشته ها در جاده های کشور را به خود اختصاص داده است. در این تحقیق از روش تخمین کرنل از مجموع آنالیزهای فضایی نرم افزار Arc GISاستفاده شده است که از روش های قابل بهره برداری در شناخت مناطق پُرتراکم به شمار می رود. نتایج به دست آمده نشان می دهد محدوده بسیار حادثه خیز استان البرز با طول 3/2کیلومتر در محور چالوس و اتوبان قزوین قرار گرفته است. از مجموع راه های استان 85/11 کیلومتر از راه ها در شرایط حادثه خیز است.
پایش تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست (مطالعه موردی: دشت خان میرزا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از این تحقیق پایش تغییرات کاربری اراضی دشت خان میرزا با استفاده از الگوریتم های مختلف است که از تصاویر ماهواره لندست 5، 7، و 8 و سنجنده های TM، ETM، و OLI برای سه دوره 1996، 2006، و 2016 استخراج شد و نقشه کاربری اراضی دشت با استفاده از چهار الگوریتم حداکثر احتمال، شبکه عصبی مصنوعی، حداقل فاصله، و فاصله ماهالانویی با استفاده از ضریب کاپا ارزیابی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت این دو روش با استفاده از تعیین ضریب کاپا نشان داد الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی نسبت به الگوریتم حداکثر احتمال با ضریب از دقت بیشتری برخوردار است. همچنین، دو الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی و حداکثر احتمال با دقت کلی 29/90 و 79/86 در شش کلاس کاربری (کشاورزی، مرتع، مسکونی، اراضی سنگی و لخت، باغ، و اراضی پست نم دار) طبقه بندی شد. تجزیه وتحلیل حاصل از تغییرات نشان داد کاربری های کشاورزی و مسکونی روند افزایشی داشته اند؛ به طوری که میزان این افزایش به ترتیب برابر با 5/62 و 5/3درصد بوده است و از اراضی پست نم دار، مراتع، و اراضی سنگی و لخت کاسته است. بیشترین تغییر کاربری ها مربوط به تبدیل کاربری اراضی سنگی و لخت به کاربری کشاورزی است که 1673 هکتار از اراضی سنگی و لخت در سال 2006 به اراضی کشاورزی در سال 2016 تبدیل شده است. از دیگر تغییر کاربری های مشهود در منطقه تغییر کاربری اراضی سنگی و لخت و مراتع به اراضی مسکونی است؛ به طوری که 7/65 هکتار از اراضی سنگی و لخت و 8/40 هکتار از اراضی مرتع به کاربری مسکونی تبدیل شده است.
شناسایی و ارزیابی محدوده های ایمن شهری در بحران زلزله به روش تحلیل سلسله مراتبی فازی (نمونه موردی: منطقه 2 شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخش های غرب و جنوب غرب ایران به علت قرار گیری روی کمربند لرزه خیز آلپ- هیمالیا همواره تحت تأثیر زلزله های مخربی قرار داشته اند. هدف اصلی این پژوهش تعیین مکان های ایمن شهری پس از زلزله جهت کمک به شهروندان و مدیریت بحران با بهره گیری از شاخص های موثر است. به منظور تعیین معیارهای تحقیق، ابتدا بر اساس مطالعات کتابخانه ای تعداد 48 شاخص استخراج و با توجه به بیشترین تعداد تکرار آنها در مقالات مطالعه شده و همچنین مصاحبه با متخصصین و به کارگیری روش دلفی، ۸ معیار شامل فاصله از گسل ، بافت های فرسوده، مراکز خدماتی، فضا های باز شهری، رودخانه، جاده و خیابان های اصلی، میزان شیب و جنس زمین و همچنین ۲۷ زیرمعیار انتخاب شد. برای وزن دهی به معیارها و زیرمعیارها و تعیین نرخ ناسازگاری آنها بر اساس فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، نرم افزار Expert Choice و جهت پیاده سازی، فازی سازی و تلفیق لایه های اطلاعاتی، نرم افزار ArcGIS به کار گرفته شد. نتایج تحلیل سلسله مراتبی نشان داد که فاصله از گسل بیشترین (203/0) و فاصله از فضای باز شهری (078/0) کمترین وزن معیار موثر را دارند. در ادامه لایه نهایی پهنه بندی محدوده های ایمن بر اساس 5 متغیر زبانی شامل ناایمن، نسبتاَ ناایمن، متوسط، نسبتاَ ایمن و ایمن در نرم افزار ArcGIS تهیه گردید. انطباق لایه های فازی شده معیارهای مختلف با نقشه پهنه بندی نشان داد که بخش اعظم منطقه ۲ شهر خرم آباد در محدوده متوسط تا نسبتاَ ایمن قرار داشته و بیشترین میزان آسیب پذیری مربوط به جنوب غربی آن است.
سنجش و ارزیابی ابعاد کالبدی تاب آوری شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی: منطقه 7 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع ایمنی شهرها در برابر مخاطرات طبیعی یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری است، لذا پژوهش در خصوص تاب آوری شهری و شناخت میزان تاب آوری آنها در مقابل مخاطرات طبیعی بسیار ضروری است. مطالعه حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است.. برای تجزیه تحلیل داده ها از مدل های FANP و تاپسیس و نرم افزارهای SPSS ,Excel, DECISION SUPER ,وGIS ARC استفاده شد. بدین منظور پس از مرور بر متون نظری و تجربی مرتبط شاخص های تبیین کننده تاب آوری کالبدی شناسایی و انتخاب شدند. ابتدا تحلیل عاملی با شاخص های منتخب انجام شد تا ابعاد نشانگر موضوع مورد بررسی، شناسایی و استخراج شوند. در مرحله بعد از روش تحلیل شبکه ای استفاده شد تا ضریب اهمیت نسبی شاخص های تبیین کننده تاب آوری کالبدی محاسبه شود. درنهایت از مدل تاپسیس جهت تحلیل داده ها و محاسبه میزان تابآوری منطقه 7 شهر تهران استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که می توان 14 شاخص را در 5 عامل خلاصه کرد در این میان عامل اول و دوم بیشترین تاثیر را در تاب آوری کالبدی منطقه 7 شهر تهران داشتند. با جای گذاری و بارهای عاملی بدست آمده از تحلیل عاملی در فرآیند شبکه ضریب اهمیت شاخص ها بدست آمد به طوری که شاخص های دسترسی به معابر دارای عرض مناسب و دسترسی به فضای سبز با ضریب110/0 بیشترین تاثیر را بر تاب آوری کالبدی منطقه 7 شهر تهران داشتند.
تحلیل ضریب نفوذپذیری بافت کالبدی شهر با تأکید بر پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای ایران بر روی پهنه هایی با خطر نسبی متوسط و زیاد بحران های شهری واقع شده اند. شهرگرگان به علت قرارگیری در شیب زیاد، یکی از شهرهای آسیب پذیر در برابر حوادثی از قبیل زلزله، رانش، ریزش، لغزش می باشد. موقعیت ژئواستراتژیک، قرارگیری قسمتی از شهر در شیب زیاد، عدم رعایت ضوابط و استانداردها در شعاع دسترسی به شاخص های نفوذپذیری، رشد ناموزون و پراکنش نامناسب خدمات در سطح شهر، دسترسی نامناسب به شبکه معابر و عدم ساختار منسجم کالبدی از عواملی هستند که ضرورت پرداختن به مقوله نفوذپذیری بافت کالبدی شهر گرگان را در مواجهه با آسیب های احتمالی ضرورت بخشیده اند. پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی با شیوه توصیفی _تحلیلی می باشد. جهت دستیابی به هدف پژوهش، شاخص های نفوذپذیری با توجه به منابع موجود در دسترس و مطالعات میدانی از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی و نظرسنجی از کارشناسان مربوطه استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد.همچنین نفوذپذیری شاخص ها براساس اصول پدافندغیرعامل مورد سنجش قرار گرفت. با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از روشAHP-FUZZY در محیط GIS برای ارزش گذاری و تهیه نقشه نفوذپذیری بافت کالبدی شهر استفاده شد، و با نرم افزار 10.3ARC GIS از طریق توابع همپوشانی فازی رستر نهایی نفوذپذیری بافت کالبدی شهر گرگان تهیه گردید. طبق یافته های بدست آمده از تحقیق حدود 40/50 درصد از نواحی جنوبی و حاشیه ای شهر گرگان در معرض نفوذپذیری پایین و آسیب پذیری بالا قرار دارد. نتیجه این امر به علت شیب زیاد، فضاهای خالی کم نسبت به فضاهای پر، کمبود شبکه معابر، تراکم زیاد بن بست ها و تراکم پل های ارتباطی در برابر بحران ها و آسیب های احتمالی شهری می باشد.
تاب آوری زیرساخت آب رسانی شهری: با رویکرد تحلیل زمانی در راستای بازیابی عملکرد خطوط آب رسانی به شهروندان (مطالعه موردی: منطقه 2 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون وابستگی جوامع شهری به زیرساخت ها، به ویژه سیستم آب رسانی، اهمیت تاب آوری این زیرساخت را در هنگام بروز سوانح طبیعی، از جمله زلزله، بیش از پیش نمایان می کند. تاب آوری سیستم آب رسانی با شاخص های بازیابی عملکرد، افزایش روند خدمات رسانی به جمعیت هدف، و افزایش ایستایی تحلیل می شود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی استکه با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، با هدف ارزیابی زمان بازیابی عملکرد زیرساخت های خطوط آب رسانی در برابر زلزله در راستای افزایش تاب آوری آن در منطقه ۲ شهر تهران و ارائه راهکارهای کاهش زمان بازیابی و افزایش نرخ خدمات رسانی انجام شده است. در این پژوهش، نخست با استفاده از روش تحلیل خطر احتمالاتی، شاخص های لرزه ای همانند بیشینه شتاب زمین محاسبه شد. پس از تعیین میزان خسارات در خطوط سیستم به تحلیل زمان بازیابی عملکرد براساس سه سناریو مطابق با شاخص های مطالعاتی اقدام شد. نتایج نشان می دهد که زمان تعمیر و بازیابی خسارات ناشی از زلزله محتمل 56/267روز تیم طول خواهد کشید که زمان تعمیر شکست ها 198/89 روز و زمان موردنیاز برای تعمیر نشت های خطوط 397/178 روز تیم است. نتایج حاکی از آن است که نرخ خدمات رسانی بلافاصله پس از وقوع زلزله 72درصد خواهد بود. براساس نرخ خدمات رسانی و میزان آسیب وارده به سیستم، سه سناریو بررسی شد که با تعیین متغیر منابع عملیاتی، زمان بازیابی به عنوان شاخص تاب آوری تحلیل شد.
تبیین مدل ارتباطی دیدهای شهری و مطلوبیتِ پاسخ های احساسی شهروندان در سنندج با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
85 - 94
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای مهم افرادی که در شهرهای امروزی زندگی می کنند، زندگی توأم با احساسات مطلوب درخصوص فضاهای شهری است. ظاهر یک شهر، تا حد زیادی می تواند بسته به ساختار و مشخصه های عناصر فیزیکی شهر، در ایجاد احساسات مطلوب یا نامطلوب در فرد تأثیرگذار باشد. بنابراین دیدهای شهری به طور کلی دو نوع تأثیر عمده به صورت دوست داشتن یا احساسات مثبت و خوشایند و یا به صورت دوست نداشتن و احساسات منفی و ناخوشایند بر شهروندان می گذارند. بر این اساس، در این پژوهش سعی شد پاسخ های احساسی شهروندان در ارتباط با دیدهای شهری به طور عام مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت، نظریه تحقیق به کمک آنها استخراج گردد. با توجه به ماهیت این پژوهش، رویکرد اصلی طرح پژوهش، رویکردی کیفی است و به روش نظریه زمینه ای انجام پذیرفته که در آن براساس رویکرد کوربین و استراوس شامل رویه های تحلیل داده کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته است. در نمونه گیری از جامعه آماری و مشارکت کنندگان، از نمونه گیری نظری استفاده شده که در آن نمونه گیری تا جایی ادامه دارد که داده ها به اشباع برسند و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و میدانی، مصاحبه و پرسشنامه نیمه ساختار یافته بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق نشان داد که مقولات گزینشی تأثیرات دیدها و پاسخ های احساسی شامل هیجان، آرامش، مطلوبیت و ارتباط هستند. در نهایت براساس ارتباط بین این مقولات و نتیجه نهایی تحقیق در یک مدل نهایی تدوین و ارائه گردید.
تحلیل مدیریت ظرفیت های صنایع تبدیلی و تکمیلی در مناطق روستایی شهرستان زیرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی یکی از مهم ترین صنایع روستایی به شمار می رود و ایجاد و تقویت این صنایع یکی از سودمند ترین ارتباطات بین دو بخش صنعت و کشاورزی است. این تحقیق از نظر روش کمی، از نظر هدف کاربردی، و از نظر ماهیت از نوع توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات در این تحقیق با استناد به مدارک موجود، مقالات، کتب و آمارها، جمع آوری شدند و در مرحله بعد اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه و با کمک روش میدانی جمع آوری گردیدند. تعداد 17 روستا در این تحقیق به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. کلیه بهره برداران کشاورزی در این 17 روستا جامعه آماری تحقیق را تشکیل می دهند، کل تعداد بهره برداران 4023 نفر است که با استفاده از فرمول کوکران نمونه گیری انجام شد و عدد 350 بدست آمد، که این تعداد به نسبت تعداد بهره بردار بین روستاهای نمونه تقسیم شد. در مرحله بعدی با استفاده از نرم افزار های Excel و Spss پرسشنامه ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. آزمون ها برای پاسخ دادن به فرضیات، آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تی برای دو گروه وابسته هستند. بر اساس نتایج بدست آمده از این تحقیق عامل نهادی در بین سه عوامل دیگر اقتصادی، اجتماعی و محیطی نقش تعیین کننده و اهمیت زیادی در مدیریت ظرفیت های صنایع تبدیلی و تکمیلی دارد. بنابراین از آنجا که مدیریت ظرفیت ها در این شهرستان ضعیف است می توان با تکیه بر عامل نهادی و ایجاد یک حکمروایی مناسب و توسعه روش های مشارکتی و توسعه سازمان های مردمی به بهبود مدیریت ظرفیت ها در شهرستان کمک کرد. و این امر با در پیش گرفتن نظریات حکمروایی: توانمند سازی، ظرفیت سازی، توسعه مشارکتی، و توسعه نهادی امکان پذیر می گردد.
تحلیلی براثرگذاری ابعاد مدیریت شهری بر شاخص های زیست پذیری شهری (مطالعه موردی: شهر شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۳)
1055 - 1069
حوزههای تخصصی:
ضرورت و اهمیت پرداختن به زیست پذیری شهری در ارتباط با وظایف جدید برنامه ریزی و مدیریت در پاسخ دهی به نیازهای جامعه پس از صنعتی شدن که شدیداً در جست وجوی امکانات و تسهیلات و کیفیت زندگی است به شدت افزایش یافته است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل نقش مدیریت شهری در زیست پذیری شهرکرد است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف (نوع استفاده) کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری مورد پژوهش شامل ساکنان شهرکرد است و محدوده آماری کل منطقه دربردارنده شهرکرد است. تعداد جامعه آماری پژوهش برابر با 160000 و تعداد نمونه برابر 383 نفر است که براساس فرمول کوکران و به شیوه تصادفی در دسترس تعیین شده اند. داده های گردآوری شده براساس مدل رگرسیون در محیط نرم افزار spssتجزیه و تحلیل شده اند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که، در کل، مدیریت شهری اقدام متناسبی در زمینه زیست پذیری شهری در شهرکرد انجام نداده است. در سایر ابعاد زیست پذیری مشاهده شد که مدیریت شهری بر شاخص اقتصادی تأثیرگذار بوده است که به نسبت خوب است و نشان دهنده اقدام مدیریت در بهبود وضعیت اقتصادی است. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص اجتماعی نیز با میزان معناداری پایین تأثیرگذار بوده است و نشان دهنده اقدامات نه چندان چشم گیر مدیریت شهری شهرکرد در بهبود وضعیت اجتماعی شهر است که البته باید در این زمینه اقدامات بیشتری انجام گیرد. از طرفی، مدیریت شهری بر شاخص زیست محیطی تأثیرگذار نبوده است و این نشان از این دارد که مدیریت شهری در راستای بهبود وضعیت زیست محیطی شهر اقدامات متناسبی انجام نداده است.
عملکرد موزه های باستان شناختی و نقش آن در توسعه ی گردشگری میراث فرهنگی(مطالعه موردی: موزه خانه کلبادی شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
عملکرد موزه ها به عنوان جاذبه های محوری گردشگری میراث، از اهمیت شایانی در جذب گردشگران برخوردار است. مقاله حاضر به بررسی توسعه گردشگری میراث فرهنگی با تأکید بر عملکرد نهاد موزه در شهر تاریخی ساری پرداخته است. داده های پژوهش با روش کتابخانه ای (مطالعه منابع مکتوب) و میدانی (ابزار پرسشنامه) گردآوری شده است. برای پردازش و تحلیل داده ها نیز از نرم افزار spss و آزمون های اتا، پیرسون، تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد، میان نگرش زنان و مردان نسبت اهمیت توسعه گردشگری میراث در شهر ساری تفاوتی دیده نمی شود. اما نگرش این دو جنس نسبت به اهمیت عملکرد موزه متفاوت است. بعد عملکرد موزه، تأثیر معناداری بر توسعه گردشگری میراث فرهنگی داشته است. بتای محاسبه شده برای بعد عملکرد موزه خانه کلبادی، نشانگر سهم بیش از 60 درصدی آن بر توسعه گردشگری میراث فرهنگی و اهمیت عملکرد موزه است. در این خصوص باید اذعان داشت، آنچه مخاطب در موزه با آن مواجه می شود، مجموعه ای از فعالیت های تخصصی است. در حقیقت رابط میان مخاطبان و اشیاء فرهنگی صامت در موزه ها، عملکرد موزه است که عمدتاً از طریق نیروی انسانی متخصص طراحی و اجرا می شود. همچنین معیار عملکرد فنی موزه با بتای 404/0 بیشترین سهم را در توسعه گردشگری میراث داشته است که نشانگر رعایت دقیق مسائل حفاظتی در موزه است. معیار کیفیت خدمات نیز با بتای 075/0 کمترین سهم را در توسعه گردشگری میراث داشته است، این وضعیت با کمیت و کیفیت ارائه خدمات فرهنگی توسط موزه و کارکنان آن به گردشگران در ارتباط است.
تبیین جایگاه و نقش اربعین در ارتقای پرستیژ ژئوپلیتیکی تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در مباحث ژئوکالچر، پرداختن به تحرکات و اجتماعات بزرگ و اثرگذار به عنوان یکی از جلوه های پرستیژ ژئوپلیتیکی، اهمیت مطالعاتی فزاینده ای یافته است. در میان شیعیان، زیارت از مناسک و شعائر بسیار مهم دینی است و در متون روایی شیعه تاکید زیادی بر آن شده است. اما وقتی روی زیارت کربلا تکیه می شود، مسئله صرفاً جنبه فردی و معنوی ندارد و باتوجه به عقب سیاسی-هویتی واقعه عاشورا، کارکردهای سیاسی-اجتماعی این زیارت پررنگ تر می شود. در این میان بر زیارت اربعین بیش از دیگر روزها تأکید شده و اربعین از این منظر، صرفاً یک آیین مذهبی و درون دینی نیست؛ بلکه باید آن را آیینی انسانی، فراملیتی برشمرد که ظرفیت های پیدا و پنهان آن می تواند در راستای ارتقای پرستیژ ژئوپلیتیکی شیعه در آغاز هزاره سوم اثرگذار باشد. حضور چنین جمعیتی برای شرکت در یک مراسم فی نفسه بسیار مهم و یک رویداد بزرگ می تواند تلقی شود. این مقاله که به شیوه توصیفی-تحلیلی گردآوری گردیده، با استفاده از مطالعات اسنادی وکتابخانه ای و همچنین مشاهدات میدانی نگارندگان در چند دوره پیاده روی اربعین، در صدد است تا در قالب ادبیات علمی و تخصصی حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، به این سوال پاسخ دهد که امروزه و در عصر جهانی شدن، پیاده روی اربعین چگونه توانسته است به ارتقای پرستیژ ژئوپلیتیکی تشیع کمک کند.
بررسی شاخص های زیست پذیری در بافت های فرسوده و تاریخی محلات شهری مطالعه موردی: منطقه 12 کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
87 - 95
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده و تاریخی درون بخش های قدیمی و میانی شهرها به دلیل شرایط خاص اقتصادی، اجتماعی و کالبدی خود، موجبات فرسودگی و شکاف عمیق با سایر بخش های شهری را پدید آورده است. پایین آمدن منزلت اجتماعی و اقتصادی و نابسامانی های کارکردی و کالبدی این بافت ها به همراه افت بسیار شدید کیفیت محیطی زیست شهری، ضرورت توجه به زیست پذیری این محدوده ها از شهر را بیش از پیش نموده است. در این راستا تحقیق حاضر با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر زیست پذیری بافت های فرسوده و تاریخی منطقه 12 شهر تهران در راستای پایداری محلات شهر پرداخته است. جامعه آماری ساکنین بافت فرسوده و تاریخی منطقه 12 است که حجم آنها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 384 نفر می باشد. روش جمع آوری داده ها اسنادی کتابخانه ای و با استفاده از ابزار پرسش نامه است. برای تجزیه و تحلیل و همچنین آزمون فرضیه های تحقیق از مدل های ویکور، روش درون یابی داده های (idw) و همچنین آزمون t test استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که منطقه 12 به طورکلی به لحاظ شاخص های زیست پذیری در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد. در بین محلات محله بهارستان در وضعیت مطلوب در مقابل محله های بازار و پامنار در وضعیت نامطلوبی به لحاظ شاخص های زیست پذیری قرار دارند. با توجه به یافته های پژوهش، مؤلفه های امکانات زیرساختی وحمل و نقل به ترتیب با بیشترین میزان مطلوبیت، اثرگذارترین مؤلفه ها در زیست پذیری منطقه 12 بوده و مؤلفه های امنیت اجتماعی و فردی، هویت و حس مکان با کم ترین میزان مطلوبیت،کم اثرترین مؤلفه ها در زیست پذیری منطقه بوده اند.
ارزیابی عوامل مؤثر بر کاهش فقر با تأکید بر شاخص های نو منطقه گرایی مورد: شهرستان کوهدشت- استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دردهه های اخیر رویکرد های مختلفی جهت کاهش فقر در سطوح مختلف جغرافیایی پیشنهادشده است. رویکرد نو منطقه گرایی به عنوان یکی از رویکرد های جغرافیایی و فضایی به توسعه محلی و کاهش فقر شهری و روستایی توسط جغرافیدانان و سیاست گذاران پیشنهادشده است. نو منطقه گرایی، ماهیتاً بیانگر سیر تکاملی منطقه گرایی، به دوراز رویکرد های دولت محور، برای تأسیس نوع جدیدی از منطقه که نهاد های مدیریتی همیاری می کنند، در موضوعاتی از قبیل رشد اقتصادی، رقابت پذیری منطقه ای، موضوعات محیط زیستی و ایجاد شبکه ها می باشد. هدف اصلی این پژوهش تحلیل نقش رویکرد نو منطقه گرایی در کاهش فقر شهرستان کوهدشت است. داده های پژوهش از طریق پرسشنامه در سطح نواحی شهری و روستایی جمع آوری شده است. برای تحلیل داده ها از ابزار ها و مدل های آماری ازجمله تحلیل همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که شهرستان کوهدشت به لحاظ شاخص های نو منطقه گرایی وضعیت مناسبی دارد که می تواند با تقویت آن ها و هدایت کردن سرمایه های اجتماعی در قالب مشارکت های اجتماعی و تعاونی های تولیدی در نواحی شهری و روستایی فرآیند سرمایه به ثروت اتفاق بیافتد. همچنین نتایج نشان می دهد که عوامل دانش کارآفرینی (81/0)، مشارکت اجتماعی (217/0)، جنسیت (133/0)، اعتماد عمومی (126/0) و اعتماد نهادی (124/0) بیشترین تأثیر را بر ظرفیت کارآفرینی (شاخص کاهش فقر شهری و روستایی) دارد. بنابراین جهت بهبود وضعیت اقتصادی و محرومیت در نواحی شهری و روستایی شهرستان کوهدشت لازم است شاخص های مربوطه موردتوجه قرار گیرد. در یک نتیجه گیری کلی می توان چنین بیان کرد که تغییر رویکرد منطقه گرایی به نو منطقه گرایی در برخورد با توسعه اقتصادی محلی و نواحی محروم می تواند به آزادسازی ظرفیت های اجتماعی و انسانی شده و اقدام اجتماعی و محلی را در پی خواهد داشت.
آمایش مراکز دانشگاهی الگویی برای توسعه شهری خلاق، مطالعه موردی: دانشگاه های پیام نور شهرستان های میاندوآب و شاهین دژ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تعیین یک فاصله مناسب برای احداث شعبه جدید دانشگاهی (واحد) یا ادغام شعبات موجود بر اساس کاهش دانشجو و عدم ضرورت وجود دانشگاه بر اساس فاصله استاندارد با استفاده از رویکرد آمایش بوده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی می باشد. در تحقیق حاضر، چهار مرکز و واحد دانشگاهی پیام نور در جنوب استان آذربایجان غربی (میاندوآب – شاهین دژ – چهاربرج – کشاورز)، از لحاظ حوزه نفوذ جذب دانشجو و مکان بهینه، مورد مطالعه قرار گرفت و فاصله استاندارد پذیرش دانشجو برای آن ها مشخص شد. نتایج تحقیق نشان داد که توزیع فضایی جذب دانشجو در منطقه ناهمگون بوده و واحدهای دانشگاهی نسبت به مراکز خود درست مکان یابی نشده اند. همچنین پیام نور مرکز میاندوآب در سطح منطقه، مناسب ترین مکان و مرکز شاهین دژ، نامناسب ترین موقعیت را داشته است. در پایان مناسب ترین مکان برای دانشجویان این منطقه، 11 کیلومتری جاده میاندوآب به طرف شاهین دژ پیشنهاد گردید. [rostam1]افعال در چکیده باید به شکل گذشته ذکر شود
تحلیل پدیدارشناختی از ابعاد ریخت شناسی مکان در ورودی های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر ارائه مدلِ تحلیلیِ ابعاد ریخت شناسانه ورودی ، مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی و بررسی ورودی های اصلی شهر تهران می باشد. روش تحقیق کیفی-کمی بوده است. در بررسی نمونه از روش تحلیل اسنادی و مشاهده کامل (کارشناس محور) و از روش پیمایش (108 نفر) استفاده شده و داده ها به صورت کیفی-کمی تحلیل شده اند. از آن جا که بررسی مشکلات ورودی های شهری از منظر رویکرد پدیدارشناسی بررسی نشده، نوآوری پژوهش از حیث رویکرد و انتخاب نمونه موردی است. نتایج تحلیل کارشناسانه نشان داد که ورودی ها از حیث جهت یابی نسبتا مطلوب و از حیث شناسایی نامطلوب هستند. نتایج تحلیلی پرسش نامه ها، ضمن تأیید رویکرد کارشناسانه نشان دادند که ورودی ساوه در ابعاد شناسایی و با امتیاز عددی 77.8 ٪ (مجموع امتیاز طیف کم و خیلی کم) در نامناسب ترین وضعیت است و از حیث کاراکتر جهت یابی نیز در وضعیت متوسط (56 ٪) قرار دارد. در این میان ورودی دماوند با امتیاز 66.7 ٪ در بهترین وضعیت است. در رابطه با انواع هویت قابل تشخیص، ورودی ساوه تنها شامل عنصر طبیعی است و ورودی دماوند از حیث پوشش گیاهی (88 ٪) و فعالیت قابل انجام (63 ٪) در بهترین وضعیت قرار دارد. همچنین، ورودی کرج، بعد از دماوند به دلیل وجود عناصر کالبدی (64 ٪) و کاربری های شاخص (66 ٪)، مطلوب ارزیابی شده است. در تمامی ورودی ها طیف غایی درون بودگی محقق نشده و تنها در ورودی دماوند (11 ٪) این سطح، بسیار کم ادراک شده است. براساس یافته ها، برای ایجاد ورودی مطلوب باید به هویت «شناسایی» و «جهت یابی» توجه داشت. نوآوری این پژوهش در انجام مطالعه ای برای شهر تهران می باشد.
رتبه بندی کیفی و تحلیل فضاهای پیاده شهری با رویکرد عدالت فضایی (مورد مطالعه: پنج مسیر پرتردد شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
113 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد سریع شهرنشینی و وسایل نقلیه شخصی به نفع سواره ها، مسأله افت جدی کیفیت فضاهای پیاده شهری و توزیع ناعادلانه آنها از این لحاظ را مطرح کرده است. هدف اصلی پژوهش، افزایش مطلوبیت و کاهش شکاف کیفی در پنج مسیر پیاده پرتردد همدان است. معیارهای ارزیابی شده : کیفیت فرم، فضا، کاربری، محیط زیست، وضعیت اجتماعی، ترافیک و زیرشاخص های مرتبط به آنها بودند. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و نوع آن کاربردی است. داده های تحقیق حاصل مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و تکمیل پرسشنامه توسط 15 نفر از کارشناسان مسلط به موضوع است. به منظور رتبه بندی کیفی مورد مطالعه، از فرآیند تحلیل شبکه و مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته ها، گویای رتبه اول کیفی مسیر پیاده بوعلی پایین با امتیاز (0) است. مسیرهای پیاده اِرم، مهدیه بالا، اکباتان و پاستور به ترتیب با امتیازهای 2637/0، 5247/0، 9380/0 و 9497/0 در رده های بعدی قرارگرفتند. دلایل اصلی مثبت و منفی تاثیرگذار بر رتبه های کیفی اخذ شده، متناسب با شاخص های تحقیق، تحلیل شد. بعلاوه، شاخص های زیست محیطی و فرمی با اوزان (402/0) و (038/0) بیشترین و کمترین اهمیت را به ترتیب داشتند. نتیجه کلی پژوهش بیانگر کیفیت فضایی نامتوازن مسیرهای یاد شده است، هرچند در برخی معیارها این توالی مشاهده نمی شود. ریشه های فرا کالبدی مثل لایه های اقتصادی، اجتماعی و همچنین نظام مدیریت و برنامه ریزی از بالا به پایین، ضوابط منطقه بندی و تجمیع انواع سرمایه گذاری در مسیر های برخوردار، سهم بسزایی در نتایج بدست آمده داشته اند. در پایان متناسب با سطح نیاز و استحقاق هر مسیر به افزایش کیفیت در معیارهای مورد ارزیابی، پیشنهادات کاربردی ارائه شد.