فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۰۱ تا ۴٬۱۲۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
196 - 209
حوزههای تخصصی:
عوامل مختلفی تصمیم افراد به مهاجرت معکوس از شهر به روستا را تحت تأثیر قرار می دهند. مطالعه حاضر به دنبال بررسی انگیزه های مهاجرت از شهر به روستا در روستاهای شهرستان ایجرود و پیامدهای این قبیل مهاجرت ها است. تحقیق کاربردی حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی- همبستگی و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام گرفت. روایی پرسشنامه با استفاده از نظرات اعضای هیئت علمی مرتبط تأیید شد. برای تعیین پایایی ابزار تحقیق از پیش آزمون و محاسبه ضریب کرونباخ آلفا (79/0 تا 81/0) استفاده شد. جامعه آماری تحقیق را مهاجران بازگشتی به روستا تشکیل داده که 125 نفر از آن ها بر اساس رابطه کوکران و از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی انگیزه های مهاجرت معکوس به روستا در چهار عامل شامل بهبود وضعیت رفاهی و بهداشتی در روستاها، جاذبه های طبیعی روستا و تأمین محیط آرام، بهبود چشم انداز سودآوری کشاورزی در آینده و بهبود ظرفیت اشتغال زایی منطقه خلاصه شده که این عوامل در مجموع 80/60 درصد از واریانس کل انگیزه های مهاجرت را تبیین نمودند. پیامدهای مهاجرت معکوس نیز در سه عامل توسعه شاخص های عمرانی و سلامتی، افزایش نرخ مشارکت و سرمایه گذاری و آرامش روانی خلاصه شده که این عوامل مجموعاً 33/65 درصد از واریانس پیامدهای مهاجرت را تبیین نمودند.
نقش راهبرد توسعه شهری (CDS) در توسعه پایدار شهری، مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شاخص های CDS در منطقه 3 شهر شیراز جهت بهبود وضع موجود و نقش آن در دستیابی به توسعه پایدار شهری می باشد. روش پژوهش در دو بخش توصیفی- تحلیلی انجام گرفت. در این راستا با استفاده از روش کوکران و با لحاظ کردن جمعیت 205775 نفر ساکن در محدوده به عنوان جامعه آماری، حجم نمونه تعداد 384 نفر تعیین شد. جهت سنجش روایی سازه ای از آزمون آلفای کرونباخ، برای تعیین روایی محتوایی از تحلیل عاملی اکتشافی و به منظور تحلیل داده ها از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره گام به گام استفاده شد. بر اساس نتایج به دست آمده، میانگین معیار قابلیت زندگی 56/2، رقابت پذیری 08/3، بانکی بودن 81/2 و حکمروایی خوب شهری 16/2 می باشد و با توجه به عدد 5/2 به عنوان میانه نظری، می توان گفت که منطقه 3 به لحاظ برخورداری از شاخص های CDS وضعیت نسبتا خوبی دارا می باشند. معیارهای قابلیت زندگی، رقابت پذیری و حکمروایی خوب شهری دارای رابطه معنی دار می باشند و باتوجه به نتیجه آزمون رگرسیون چندمتغیره، معیار بانکی بودن بیشترین تأثیر را در جهت ارتقاء رویکرد CDS در منطقه 3 دارد.
تحلیلی بر تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله (نمونه موردی: محله تلگرد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کمبود عناصر هویت بخش در یک محله منجر به عدم ارتباط بین شهروندان، از بین رفتن تعاملات اجتماعی و درنهایت نیز منجر به از بین رفتن حس تعلق به محیط شهری می شود. این عناصر را بر اساس نوع می توان شامل عناصر کالبدی- عملکردی و معنایی به شمار آورد. بر این اساس مطالعه پیش رو سعی دارد تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله تلگرد واقع در منطقه4 شهرداری مشهد را مورد سنجش قرار دهد. این محله از گذشته به عنوان مرکز تولید جارو در شهر مشهد محسوب می شده است به گونه ای که 150 کارگاه جاروبافی در این محدوده فعالیت داشته اند و کلیه نیازهای شهر را تأمین می کرده اند. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و شیوه جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power و با توجه به جمعیت محله (27328 نفر)، 377 نفر برآورد شده است. داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های خی دو، فریدمن، تائوبی کندال و پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. این مطالعه نشان داد که عناصر هویت محله در شرایط فعلی از نظر ساکنین، کارگاه های جاروبافی و کاربری مذهبی (مسجد جوادالائمه) است به گونه ای که ارتباط معناداری میان حضور کارگاه های جاروبافی، حس تعلق و هویت به محله تلگرد وجود دارد. این درحالی است که تعداد این کارگاه ها در شرایط فعلی روبه کاهش است. این کارگاه ها امروزه نیز باعث تمایز محله، ایجاد اشتغال و عامل همبستگی اجتماعی در محله شده است. با این که کارگاه های جاروبافی برطرف کننده نیاز شهر هستند ولی از نظر هویت بخشی فیزیکی نیازمند توجه بیشتر در برنامه ریزی های شهر و همچنین مرمت می باشند.
شناسایی عوامل کلیدی مؤثر بر شکوفایی شهری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چالش های زندگی نوین شهری نظیر؛ رقابت بین شهرها و نواحی شهری، پایداری شهری، نیاز به استفاده از فرصت ها و دوری از تهدیدها در تحولات اجتماعی و فرهنگی، تغییرات جمعیتی انبوه و مشکلات محیطی و اجتماعی موجب روی آوردن به رویکرد آینده پژوهی در برنامه ریزی شهری و بهره گیری از ابزارهای گوناگون برای ساختن آینده مطلوب شده است. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است، و با استفاده از نر م افزار میک مک به تحلیل مؤلفه های شکوفایی شهری کلانشهر تبریز پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه اسناد فرادست تمامی عوامل دخیل در توسعه و شکوفایی شهری مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش دلفی 78 مؤلفه در پنج حوزه (بهره وری، زیرساخت ها، کیفیت زندگی، برابری و مشارکت اجتماعی و پایداری محیط زیست) به عنوان شاخص های شکوفایی شهری استخراج شد. برای تحلیل داد ه ها از روش تحلیل اثرات متقابل / ساختاری به وسیله نرم افزار MICMAC استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از این است که کلانشهر تبریز سیستمی ناپایدار می باشد و در صفحه پراکندگی پنج دسته (عوامل تأثیرگذار، عوامل دو وجهی، عوامل تنظیمی، عوامل تأثیرپذیر و عوامل مستقل) قابل شناسایی هستند. در نهایت از میان 78 عامل یاد شده پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده کلانشهر تبریز با روش های مستقیم و غیرمستقیم، 15 عامل کلیدی (نرخ بیکاری، مرگ و میر مادران، میزان سواد، امید به زندگی، مسکن بادوام، ظرفیت حمل و نقل عمومی، اشتغال زنان، مرگ و میر کودکان زیر پنج سال، ضریب جینی، نرخ فقر، مراکز فرهنگی، آلودگی هوا، خانوارهای حاشیه نشین، بیکاری جوانان و مدارس دولتی) که بیشترین نقش را در در وضعیت آینده توسعه و شکوفایی کلانشهر تبریز دارند، انتخاب شدند.
کاربرد مدل LTM در پیش بینی و مدل سازی توسعه فیزیکی شهر ایلخچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد سریع شهرنشینی فشارهای سنگینی بر سرزمین و منابع اطراف آن ها وارد کرده و موجب کاهش پوشش گیاهی، کاهش فضاهای باز و مشکلات جدی اجتماعی و زیست محیطی شده است. هدف از این مطالعه، درک عوامل مؤثر در روند توسعة فیزیکی شهر ایلخچی با عنایت به توسعة فضایی پایدار شهری از بعد اکولوژیکی و حفظ شرایط زیست محیطی آن در دو دهة آتی است؛ بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانة لندست 5 و فنون پردازش شیء گرا، تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 1360-1390 با تأکید بر گسترش افقی شهر ایلخچی ارزیابی شده است. براساس نتایج، مقدار مساحت شهر ایلخچی از 59/94 هکتار در سال 1363 به 57/438 هکتار در سال 1390 رسیده و 84/195 هکتار از توسعة ذکرشده بر روی اراضی باغی و زراعی صورت گرفته است که لزوم مدیریت توسعة آتی مبتنی بر اصول توسعة پایدار می طلبد. گفتنی است عوامل مؤثر بر توسعة فیزیکی شهر ایلخچی براساس پیشینة تحقیق، در قالب دوازده شاخص شناسایی، و با استفاده از روش شبکة عصبی مصنوعی نقشة احتمال توسعة شهری تهیه شده است. پس از پیش بینی الگوی آتی توسعة شهری در شهر ایلخچی با استفاده از راهبرد حفاظت از باغ ها و فضاهای سبز در فرایند توسعة شهری با بلوک بندی نقشة احتمال توسعة شهری، عواملی چون دادن فضای لازم برای توسعه، استخراج کمربند سبز طبیعی شرقی-غربی به طول پنج کیلومتر، اعمال ممنوعیت توسعه در اطراف کمربند سبز پیشنهادی و حفظ ذخایر اکولوژیک شهر ایلخچی با کاهش تخریب اراضی باغی عملیاتی شده است.
زمینه یابی و ارائه الگوی پیشنهادی متنوع سازی فعالیت های اقتصادی مناطق روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
127 - 158
حوزههای تخصصی:
متنوع سازی فعالیت های اقتصادی به عنوان استراتژی بنیادی موجب ایجاد اشتغال، تثبیت جمعیت، بهره برداری بهینه از منابع طبیعی تجدیدشونده، ورود فعال اقتصاد روستایی در اقتصاد ملی و بین المللی، افزایش تولید و انباشت پس انداز، افزایش خودآگاهی، شخصیت و هویت فردی و ملی و... در روستاها می شود؛ در کشورهای پیشرفته و در حال توسعه و از سوی سازمان های بین المللی مورد تأکید و توجه قرار گرفته است؛از این رو شناسایی توانمندی ها، ظرفیت ها و قابلیت های مناطق روستایی مختلف و زمینه یابی فعالیت متناسب با آن منطقه/ روستا به منظور اولویت بندی و ارائه الگوی مطلوب متنوع سازی فعالیت های اقتصادی آن ضروری است که هدف اساسی تحقیق حاضر نیز به شمار می رود. بدین منظور، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به شناسایی قابلیت ها و ظرفیت های مناطق روستایی در سطح شهرستان های استان گیلان در زمینه انواع فعالیت های کشاورزی و صنایع تبدیلی و تکمیلی مناطق روستایی پرداخته است. اطلاعات موردنیاز درجهت توصیف و تحلیل وضعیت، از داده های ثبتی و رسمی همچون سرشماری عمومی کشاورزی 1393، سالنامه آماری استان گیلان سال 1393، داده های ثبتی سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان و... به دست آمده است. سپس با استفاده از مدل های مختلف همچون تکنیک ضریب مکانی، شاخص تخصصی و تکنیک پیوستگی مکانی، ضمن تجزیه و تحلیل، ظرفیتی که بالاترین مزیت را در یک شهرستان نسبت به سایر شهرستان ها داراست، برای آن شهرستان معرفی کرده و درنهایت، الگوی پیشنهادی برمبنای خوشه های فعالیت (خوشه صنایع تبدیلی و تکمیلی، خوشه صنایع دستی، خوشه فعالیت گردشگری، خوشه تنوع بخشی فعالیت زراعی، خوشه تنوع بخشی فعالیت باغی) در سطح منطقه ای/ شهرستان ارائه شده است. به طورکلی نتایج به دست آمده حاکی از آن است که استان گیلان به لحاظ تمرکز و تنوع صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی در حد متوسطی قرار دارد. شاخص تخصصی برای شهرستان های بندرانزلی و سیاهکل، املش و تالش به ترتیب 85/33، 2/42، 5/42، 52/49 نشانگر برخورداری از تنوع فعالیت های صنعتی روستایی در این شهرستان هاست. همچنین نتایج حاصل از مقدار Laمحاسبه شده نیز بیانگر آن است که بین سطح زیرکشت محصولات زراعی و تعداد صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به آن در مناطق روستایی استان گیلان، پیوستگی بسیار بالایی (La= 84.45) وجود دارد. این پیوستگی در ارتباط با سطح زیرکشت محصولات باغی و تعداد صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به آن برابر با (La= 60.62) و نیز بین تعداد انواع دام ها و تعداد صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به آن در مناطق روستایی استان گیلان در سطح متوسط و معادل (La= 57.39) است.
بررسی اثرات طرح های عملیاتی (طرح های موضوعی و موضعی) بر روی کیفیت زندگی شهروندان در بافت قدیم (مطالعه موردی: شهر ساری)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۷۳-۵۷
حوزههای تخصصی:
با توجه به مسائل و مشکلات روش شناسی در طرح های جامع، توجه و شیوه تهیه و تصویب طرح های جامع و روش های مطالعاتی آنها که معمولاً به صورت خطی انجام می شود و پیوستگی لازم میان اهداف و پیشنهادات وجود ندارد و فرآیند تهیه طرح جدا از فرآیند اجرا و شرایط تحقیق پیشنهادات انجام می پذیرد، تهیه «طرح هاى ساختارى- راهبردى شهر» به جاى طرح هاى جامع شهرى به صورت سنتى و تهیه طرح هاى «موضعى» و «موضوعى» به جاى طرح هاى تفصیلى ارائه گردید. در طرح جامع شهر ساری مصوب 1394 طرح های موضوعی و موضعی تعریف شده است که مؤلفه هایی چون رفاه، ارتقا کیفیت زندگی، ایمنی، سرزندگی و آرامش را در بر می گیرد. این پژوهش بدنبال پاسخ به این سوال است که امروز پس از گذشت چند سال از تصویب طرح آیا طرح های موضوعی و موضعی پیشنهاد شده بر روی کیفیت زندگی شهروندان ساری بخصوص در بافت قدیم شهر تأثیرگذار بوده است؟. بر این اساس پژوهش بر مبنای هدف، کاربردی و از لحاظ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان بافت قدیم شهر ساری به تعداد 12245بوده که بر اساس فرمول کوکران، 380 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و 76 نفر از کارشناسان و متخصصان شهری را شامل می شود. داده های گردآوری شده به محیط نرم افزار SPSS انتقال و سپس با استفاده از آزمون های یومن ویتنی، تحلیل واریانس یکطرفه و رگرسیون گام به گام مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد، که تفاوت معناداری بین دیدگاه شهروندان و کارشناسان در زمینه تأثیرگذاری طرح های موضوعی و موضعی بر روی کیفیت زندگی شهروندان ساری وجود نداشت و معتقد بودند که طرح های موضوعی و موضعی بر روی کیفیت زندگی شهروندان بافت قدیم ساری نقش بسزایی دارد.
تأثیر روانشناسی محیطی بر طراحی مراکز دندانپزشکی
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
149-162
حوزههای تخصصی:
محیط معماری به عنوان بستر فعالیت های انسان تأثیرات عمیقی را بر سلامت روان او می گذارد. استرس در انسان به عنوان یکی از شاخصه های سلامت روان تحت تأثیر این محیط است. استرس موجود در محیط های درمانی با اثرات منفی که در پی دارد، بهبودی بیماران را به تأخیر می اندازد. یکی از محیط های درمانی پر استرس، کلینیک دندانپزشکی است که به دلیل عدم توجه به روحیات کاربران، هنگام مراجعه برای انجام اعمال درمانی در این محیط ها نوعی ترس و اضطراب وجود دارد که باعث کاهش تأثیر درمان بر روی بیماران می شود. هدف اصلی این پژوهش شناخت عوامل استرس زا در کلینیک های دندانپزشکی و بررسی نقش طراحی داخلی و عوامل محیطی در کنترل آن است. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق، تطبیقی می باشد. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان می دهد که توجه به مولفه های تأثیر گذار در طراحی داخلی و خارجی این مراکز بر اساس روانشناسی محیط، کاهش استرس و اضطراب ناشی از حضور در این مراکز و افزایش آرامش را در پی خواهد داشت.
A Survey of the Sense of Spatial Belonging to a Destination Country among Afghan Transnational Immigrants (Case Study: Border Villages in Sistan)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- One of the key challenges in the border areas of Sistan is the existence of different ethnic groups and nationalities with different sense of place and identity belonging. The ethnic and national differences has created a turbulent and chaotic landscape in border villages of Sistan and caused a lot of damages to the sense of place and identity in affected areas. Accordingly, the aim of this study was to determine the relationship between the Afghans and the sense of place in the border villages of Sistan. Design/methodology/approach- The research method is descriptive -analytical and is based on library research and survey. The sample consisted of 31 villages inhabited by Afghans with 3669 households. A sample of 347 households were selected using Cochran's formula and were interviewed based on random sampling. The data were analyzed using the Spearman correlation coefficient in SPSS Software. Findings- The results of the test show that there is a significant relationship between the number of Afghan residents and sense of place in the studied area with a confidence level of 99 percent, so that by increasing Afghan households, sense of place decreases in the rural area and by reducing households in the rural area, the sense of place will increase. According to the results, it can be expressed that informal settlement of Afghans caused a reduction of sense of place in border villages of Sistan. Research limitations/implications- One of the restrictions on the way of the research can be lack of accurate statistics on the informal settlers living in the border villages of Sistan. Among the strategies that can be offered to improve regional identity, is a complete identification of the illegal migrants, the setting of firm rules for their control, and the monitoring of the security agencies on immigration. Practical implications- In order to solve this problem, the exact number of immigrants (illegal) settled in the area should be counted and according to law, they should be either granted citizenship or returned to Afghanistan. In the meantime, the best way is to grant citizenship to immigrants because evidence suggests that the majority of refugees return to their country after being fired from Iran. Accordingly, it is possible to confirm Afghan refugees by granting Iranian citizenship, national identity, and immigration in the destination country (Iran). Originality/value- So far, no attention to the sense of place of cross-border migrants (Afghans) to Iran, especially in border villages. Nevertheless, the present study has authenticity and practical value. Users of the results of this research are rural and regional planners, provincial government of Sistan and Baluchistan and its departments and agencies under the Department of Afghan citizens in the country.
تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
215 - 235
حوزههای تخصصی:
تراکم ساختمانی به منزله نسبت سطح زیربنای ساختمان (در تمام طبقات) به مساحت قطعه زمین مسکونی، موضوع مهمی در برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین است. امروزه به دلیل کمبود منابع و برای کاهش هزینه های توسعه شهری، همچنین ارائه خدمات مطلوب تر و اقتصادی تر، به متراکم شدن جمعیت و به تبع آن افزایش تراکم ساختمانی توجه بیشتری شده است. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، بررسی تحلیل فضایی فرم شهر بابل براساس تراکم ساختمانی است. براساس نتایج، توزیع الگوی تراکم در سطح شهر یکنواخت نیست و به صورت هسته هایی مشخص در بخش های مختلفی از شهر قرار دارد؛ به گونه ای که تراکم ساختمانی در مناطق 2، 3 و 6 بیشتر، و در مناطق 4، 11 و 22 کمتر است. مطابق تحلیل رگرسیون وزنی رابطه تراکم جمعیت با تراکم ساختمانی، تراکم جمعیت در مناطق 5، 15، 17 و 18 هم بستگی بالایی با تراکم ساختمانی دارد. شاخص موران برای تراکم ساختمانی 455/0، و برای تراکم جمعیت 536/0 به دست آمد که نشان دهنده الگوی خوشه ای در شهر بابل است. براساس تحلیل لکه های داغ، تراکم مناطق 2، 3، 5، 6، 14 و 16 (مناطق جدید شهر) از سایر مناطق شهر بیشتر است. تحلیل هم بستگی نشان دهنده رابطه ای معکوس میان فاصله از مرکز شهر و انواع تراکم است؛ به نوعی که ضریب هم بستگی فاصله از مرکز با تراکم ساختمانی 495/0-، با تراکم مسکونی 292/0- و با تراکم جمعیتی 328/0- است. همچنین در کل محله ها رابطه میان تراکم ساختمانی و تراکم مسکونی مستقیم است، اما تراکم ساختمانی و تراکم جمعیتی رابطه ای غیرمستقیم دارند. براساس نمودار نیم رخ تراکمی، اوج تراکم ساختمانی در فاصله 1800 متر، و اوج تراکم جمعیتی در فاصله 2600 متر از مرکز شهر است. با بررسی روند تغییرات تراکمی در مناطق بیست ودو گانه شهر بابل مشخص شد تراکم ساختمانی و جمعیتی روند متفاوتی درپیش گرفته اند؛ تا آنجا که همسونبودن آن ها، تعادل را در ساختار فضایی شهر از بین برده است.
تعیین و طبقه بندی الزامات رضایتمندی گردشگران با استفاده از مدل کانو و مدل سازی معادلات ساختاری(مطالعه موردی: گردشگران باغ بهادران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
161 - 179
حوزههای تخصصی:
رضایت گردشگرمقوله ای است که سبب وفاداری گردشگر برای تداوم مسافرت به مقصد و تشویق و ترغیب دوستان و آشنایان به دیدار از شهر مقصد می گردد به این ترتیب موجب رونق، تداوم و پایداری گردشگری در مقاصد گردشگری فراهم می آید. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران باغ بهادران است. بدین منظور از مدل سنجش رضایتمندی کانو استفاده شده و در ادامه با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری عوامل اثرگذار بر رضایتمندی گردشگران اولویت بندی شده است. جامعه آماری کلیه گردشگران وارد شده به شهر باغ بهادران می باشد و حجم نمونه محاسبه شده با فرمول کوکران 381 نفر است. عوامل مؤثر بر رضایتمندی گردشگران با توجه به مدل کانو به سه بخش الزامات عملکردی، اساسی و انگیزشی تقسیم بندی شده است. نتایج حاصل از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر آن است، الزامات عملکردی با بار عاملی 98/0 بیشترین تأثیر را بر رضایتمندی گردشگران داراست. الزامات انگیزشی با بار عاملی 91/0 و الزامات اساسی با بار عاملی 89/0 به ترتیب در جایگاه های دوم و سوم قرارگرفته اند. همچنین با توجه به نتایج حاصل از مدل کانو در بین عوامل عملکردی، امنیت با ضریب رضایتمندی 765/0 بیشترین اثر را بر رضایتمندی گردشگران داشته است. در بین عوامل الزامات انگیزشی، سیستم های ارتباطی مناسب با ضریب رضایت 536/0 و در بین الزامات اساسی تنوع در فعالیت ها با ضریب رضایت 339/0 اثرگذارترین عامل برانگیزاننده احساس رضایت تشخیص داده شد.
تحلیل شبکه ای جاذبه ها در برنامه ریزی گردشگری ( مطالعه موردی: جاذبه های شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
21 - 34
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی گردشگری نیازمند درک تعامل میان عرضه و تقاضا و تأثیر و تأثر هریک در ارتباط با دیگری است؛ از این رو، برنامه ریزی مقصد گردشگری از عوامل مهم برنامه ریزی توسعه است. در سیستم گردشگری تنها تقاضا و افزایش تقاضا اهمیت ندارد، بلکه به عنوان عرضه کننده مدیریت مقصد به هماهنگ کردن و همیاری عناصر گردشگری نیاز است. در این بین، تحلیل شبکه از جمله به روزترین و کارآمدترین تحلیل هاست که از طریق پیوند کانون های کوچک، قدرت آن ها را در برابر مراکز برتر افزایش می دهد. با توجه به ضعف قدرت جاذبه و پراکندگی بسیاری از مقاصد گردشگری، ساماندهی آن ها در قالب شبکه به هم افزایی توان این مقاصد کمک می کند؛ از این رو، تحلیل شبکه ای و کاربردهای آن در توسعه گردشگری منطقه ای ضروری است. تاکنون جایگاه واقعی شهرستان کاشان با وجود جاذبه ها و پتانسیل های فرهنگی و گردشگری هنوز مشخص نشده و پراکندگی جاذبه ها و نزدیکی به کلان شهرهایی چون تهران و اصفهان سبب شده است بیشتر گردشگران سفری یک روزه به این شهر داشته باشند. در این مطالعه با هدف افزایش قدرت رقابت این جاذبه ها در چارچوب نظریه شبکه از روشتوصیفی-تحلیلیاستفاده، و داده های پژوهش با روشپیمایش میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری را یک میلیون و 164 هزار و 124 گردشگر شهرستان کاشان در مدت یک سال گذشته تشکیل داده اند که با استفاده از مدل نمونه گیری کوکران، داده های این مطالعه از نمونه ای به تعداد 483 جمع آوری شده است. داده هابا استفاده از نرم افزارهای SPSS, NODEXL,UCINET,GIS تحلیل، و تراکم،درجه،تقابل،انتقال پذیری و E-I محاسبه و گراف روابطجاذبه ها ترسیم شده است. نتایج نیز بیان می کند که میزان ارتباط جاذبه ها ضعیف و کم است؛ به همین دلیل بیشتر گردشگران از جاذبه های شاخص منطقه بازدید می کنند. درنتیجه رسوب هزینه های گردشگران در منطقه کم، و برای توسعه منطقه ناکافی است؛ از این رو باید در مدیریت توسعه منطقه و گردشگری تلاش کرد تا با تقویت ارتباط بین جاذبه های منطقه، این شکاف کاهش یابد و با برقراری شبکه کامل و هم پیوند زمینه برای استفاده بهینه از جاذبه های منطقه فراهم شود.
ارزیابی مراکز شهری مبتنی بر رویکرد پاسخ دهی محیطی مطالعه موردی: منطقه مرکزی شهر گنبدکاووس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
3 - 16
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی شهر به عنوان یکی از اجزای اصلی شهر، همواره در طول تاریخ حائز اهمیت بوده است. اقشار مختلف مردم با اهداف مختلف، نیاز به حضور و تردد در مراکز شهرها را دارند. این درحالی است که فضاهای شهری برای شکل گیری بسیاری از خاطرات اجتماعی و برقراری تعاملات نیز می توانند کمک کننده باشند. طراحی محیط شهری به عنوان بستر مناسب برای حضور گسترده شهروندان، می تواند بسیاری از نیازهای آنها را به نحو مطلوبی پاسخ دهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی معیارهای تأثیرگذار بر ارتقای مفهوم پاسخ دهی به کاربران و ایجاد رضایت در آنهاست. در این پژوهش بافت تاریخی بخش مرکزی شهر گنبدکاووس به عنوان یکی از فضاهای عمومی مهم انتخاب شده و به دنبال پاسخ بدین سئوال است که مؤلفه های پاسخ ده در بخش مرکزی شهر گنبدکاووس برای ارزیابی و راهکارهای بهبود آن کدام ها هستند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و با استفاده از روش تحقیق کیفی و راهبرد پیمایشی غیرمستقیم مبتنی بر نظر خبرگان برای تدوین مؤلفه ها استفاده شده است. خبرگان از میان اساتید دانشگاه در رشته معماری و مدیران شهری و دانشجویان رشته معماری، پیرامون موضوع تحقیق تعیین شده اند. شناخت متغیرهای پژوهش به واسطه تحلیل ادبیات موضوع، از طریق استدلال منطقی در راستای دستیابی به راهکارهای اجرایی بهینه در حوزه پاسخ دهی محیطی مراکز شهری انجام شده است. با مطالعه ادبیات موضوع معیارهایی همچون دسترسی، تنوع استفاده از زمین، خوانایی، نفوذپذیری، غنا (توانگری)، تمرکز و تراکم استفاده از فضای زمین، تناسبات بصری، انعطاف پذیری، خصوصی سازی و ساختار سازمان دهی استخراج به وسیله خبرگان اولویت بندی شده اند. مجموعه ای از استراتژی ها به منظور تقویت و بهبود وضعیت موجود همچون ایجاد تنوع استفاده از زمین، تقویت تناسبات بصری، حفظ و تقویت هویت و حس مکان، ایجاد یک ساختار سازمان دهی، ایجاد و تقویت انعطاف پذیری و تقویت نفوذپذیری نیز مبتنی بر تکنیک تاپسیس فازی به وسیله خبرگان ارزیابی و درنهایت برای اجرا اولویت بندی خواهند شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از میان مؤلفه های مورد بررسی، اهمیت دسترسی به مجموعه با توجه به تسهیل در امکان رفت و آمد و حضور راحت به مجموعه در بالاترین اولویت قرار گرفته است. سپس تنوع در کاربری های موجود برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کاربران و تنوع در ایجاد فرم ها، به ایجاد جذابیت بیشتر مجموعه کمک شایانی خواهد کرد. مؤلفه های خوانایی و نفوذپذیری نیز در یافتن هرچه بهتر مجموعه و فضاهای آن بسیار حائز اهمیت است.
تأثیر فضای محیطی منظر در مجتمع های مسکونی بر افسردگی زنان (مطالعه موردی مجتمع مسکونی خاتون و چوگان شیراز)
حوزههای تخصصی:
با توجه به وضعیت زیست محیطی کنونی شهرها و نیز عنایت به آینده شهر و شتاب روند شهرنشینی در ایران تجدید نظر در شیوه های طراحی مجتمع های مسکونی بسیار ضروری به نظر می رسد. در شهرهای مملو از جمعیت آینده زندگی آپارتمان نشینی رواج بیشتری خواهد یافت و تعداد کسانی که ساعات آزاد خود رادر حیاط، کنار حوض و باغچه مورد علاقه خود می گذارنند، به سرعت رو به کاهش خواهد نهاد. از طرفی رشد فزاینده بیماری های روانی در جوامع شهری و مدرن، لذا با استفاده از فضاهای سبز در طراحی مناطق و مجتمع های مسکونی، می توان افسردگی را کنترل نمود. تحقیق حاضر با هدف تأثیر فضای باز محیطی بر افسردگی ساکنان بر روی 669 نفر از ساکنان دو مجتمع مسکونی خاتون و چوگان شیراز صورت گرفته است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که وضعیت افسردگی در میان ساکنان دو مجتمع تفاوت معنی داری را نشان می دهد. یافته های نشان می دهد مجموع فضای باز محیطی بر نمره افسردگی ساکنان محلات مسکونی خاتون و چوگان اثرگذار بوده است. متغیرهای فضای باز محیطی شامل کیفیت فضای سبز، تنوع فضایی، وجود فضاهای اجتماعی، چشم انداز به محوطه، تنوع کفسازی، کیفیت رنگ و نور و تناسبات فضایی اثر مثبت معناداری بر کاهش نمره افسردگی در میان ساکنان محلات مسکونی خاتون و چوگان دارد.
بررسی انگیزه های گردشگری بازدیدکنندگان پارک های جنگلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش تقاضا برای حضور در فعالیت های گردشگری مبتنی بر جنگل، شناخت عوامل انگیزشی مؤثر بر انتخاب این مقصدها را ضروری ساخته است. هدف تحقیق حاضر شناسایی و اولویت بندی انگیزه های کششی گردشگران در مقصد گردشگری جنگل در پارک های جنگلی دالخانی و صفارود شهرستان رامسر می باشد. جامعه آماری تحقیق حاضر را متخصصان و کارشناسان گردشگری و نیز گردشگران پارک های جنگلی صفارود و دالخانی تشکیل دادند. حجم نمونه متخصصان و کارشناسان گردشگری 30 نفر و روش نمونه گیری قضاوتی بود. همچنین حجم نمونه گردشگران 400 نفر محاسبه گردید و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده انجام شد. داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. روایی پرسشنامه از طریق اعتبار محتوا و پایایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ که برابر با 885/0 بود، تأیید شد. داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل ضریب تغییرات با استفاده از نرم افزار SPSS24 ارزیابی شدند. نتایج مشخص ساخت که عوامل کششی مؤثر بر گردشگری مبتنی بر جنگل دارای 17 بُعد و 5 عامل هستند که به ترتیب اولویت برای گرشگران شامل عوامل دسترسی پذیری، منابع گردشگری، خدمات مکمل، بوم شناختی و چارچوب های حقوقی و قانونی می باشند. باید در نظر داشت تمام ویژگی های مقصد گردشگری جنگل در عوامل انتخاب مقصد توسط گردشگر، به یک اندازه مهم نیستند، از این رو پیشنهادات لازم در این زمینه ارائه گردید
مطالعه اثرات سیاست بهبود عملکرد سیستم اتوبوس رانی در محدوده مرکزی تهران (مطالعه موردی: منطقه 12)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
405 - 426
حوزههای تخصصی:
منطقه 12 به عنوان قلب تهران اتکای زیادی به سیستم حمل ونقل عمومی دارد. راه اندازی خطوط حمل ونقل همگانی جدید در حالیرخ داده که سیستم اتوبوس رانی کنونی متناسب با آن تغییر نکرده و ضروری است این سیستم بازنگری شود. هدف پژوهش حاضر، شناسایی مهم ترین اقدامات ممکن برای بازنگری سیستم اتوبوس رانی و بررسی آثار این سیاست در بهبود شاخص های ابعاد حمل ونقل، زیست محیطی-کالبدی، و اجتماعی-فرهنگی در منطقه است. در ابتدا، مهم ترین راهکارهای عملی در راستای این سیاست با تکنیک دلفی معرفی شد. سپس با استفاده از آزمون کای اسکوئر، تأیید ارتباط معنادار میان شاخص های پژوهش صورت گرفت. پس از آن، با به کارگیری آزمون میانگین رتبه ای فریدمن، شاخص های سه بعد حمل ونقل، زیست محیطی-کالبدی و اجتماعی-فرهنگی رتبه بندی شدند. براساس نتایج، ابعاد اجتماعی-فرهنگی، حمل ونقل و کالبدی-زیست محیطی به ترتیب بیشترین تأثیر را از سیاست بازنگری سیستم می پذیرند. بررسی معایب و موانع طرح از نظر متخصصان نشان داد لزوم هماهنگی با سیستم اتوبوس رانی سایر مناطق مجاور و افزایش تعداد سفر، مهم ترین معایب این طرح است. درحالی که مهم ترین موانع اجرای طرح شامل تداخل وظایف نهادهای تصمیم گیر، و نبود نیروی متخصص محسوب می شود. در ادامه، پتانسیل اجرایی هرکدام از اقدامات سه گانه طرح از نظر متخصصان آزموده شد. براین اساس، مکان یابی هاب های انتقال مسافر در مرزهای منطقه، بالاترین پتانسیل اجرایی را دارد.
تحلیل موانع توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر از دیدگاه کشاورزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
308 - 323
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت فناوری انرژی های تجدیدپذیر در کاهش اثرات تغییر اقلیم جهانی و نیز کاهش انتشار دی اکسید کربن در بخش کشاورزی، پژوهش حاضر به دنبال تحلیل موانع توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر از دیدگاه کشاورزان بوده است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را 2501 نفر از کشاورزان شهرستان لارستان تشکیل دادند. روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب بود و حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 331 نفر برآورد شد. یافته ها نشان داد که اصلی ترین مانع توسعه فناوری انرژی های تجدیدپذیر مانع اقتصادی است که شامل هزینه های بالای سرمایه گذاری اولیه در رتبه اول و سپس عدم دسترسی به منابع مالی جهت توسعه انرژی های تجدیدپذیر (وام ها و ...) و سرمایه ناکافی کشاورزان برای اجرای پروژه ها در رتبه دوم و سوم قرار داشتند. پس از بعد اقتصادی به ترتیب ابعاد نهادی- قانونی، اجتماعی- آگاهی و زیرساختی- تکنولوژیکی قرار دارند و همه این موانع در قالب مدل تأییدی با استفاده از نرم افزار لیزرل (LISREL8/72) مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به اینکه در بخش کشاورزی کشور افزایش تقاضای انرژی وجود داشته و کنترل آلودگی محیط زیست از مباحث مهم روز بوده است، لذا برنامه ریزی جامع برای شناسایی موانع توسعه فناوری انرژی های تجدید پذیر از دیدگاه کشاورزان و اقدام برای رفع آن ها بسیار ضروری است. که در این مقاله به این مهم پرداخته شده و در انتها پیشنهادات کاربردی ارائه شده است.
An Analysis of the Effects of Saffron Cultivation on the Quality of Life of Rural Households (Case Study: Rostaq Dehestan in Khalilabad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- This study aimed to analyze the effects of saffron cultivation on the quality of life of rural households in Rostaq Dehestan in Khalilabad county. Design/methodology/approach- This is an applied study based on a descriptive-analytical method used to examine the understudy parameters. The data were collected from 337 sample households based on field studies and by the Cochran sampling method. Then, the data were also collected based on selected indicators and using a household questionnaire. The validity of the questionnaire was evaluated by the university professors of geography and rural planning and agricultural promotion and training. The validity coefficient of the questionnaire was obtained using the SPSS software of 0.85. Kendall's statistical tests and one-way variance analysis was used in SPSS software to analyze the collected data. Findings- The research findings show that Neghab village with a similarity index of 0.48 has the greatest impact of saffron cultivation on the quality of life of the households among the villages of Rostaq Dehestan. On the other hand, the results of the Kendall test confirmed the relationship between saffron cultivation and quality of life with 99% confidence. Moreover, the results of one-way ANOVA showed that the economic dimension among other effective dimensions of the saffron cultivation on the quality of rural households is more pronounced. Research limitations/implications- The lack of access to statistical information when visiting the Agricultural Jihad of Khalilabad, Khalilabad Governorship, the Natural Resources Administration of Khalilabad, as well as completing the questionnaire depending on the issue at the village level are some of the challenges of the present study. Practical implications- According to the research findings, solutions to promote and train the ways for production and productivity of households in this village are recommended for the cultivation of this supra-strategic product (Saffron). Originality/value- The present study is important since it focuses on the impact of saffron cultivation for improving the quality of life of rural households with respect to the income generation process of this product.
به کارگیری روش تصمیم گیری گروهی چند معیاره مکانی در تعیین مکان های بهینه ی پل های هوایی (مورد: منطقه یک شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
137 - 148
حوزههای تخصصی:
نصب تجهیزات ترافیکی و وسایل ایمنی در معابر عمومی می توانند نقش مهمی در جلوگیری از بروز حوادث و سوانح رانندگی ایفا نمایند. در این بین، نقش پل های عابر پیاده بیش از دیگر تجهیزات قابل توجه است. عدم جانمایی صحیح و بهینه پل های هوایی عابر پیاده منجر به کاهش استفاده از آن ها و افزایش تصادفات و غیره می گردد. امروزه، تلفیق تحلیل های تصمیم گیری چند معیاره(MCDA) مشارکتی باقابلیت ها و پردازش های سامانه های اطلاعات مکانی (GIS)، توانمندی های منحصربه فردی را برای تصمیم گیری و برنامه ریزی های مکانی در اختیار مدیران شهری قرار داده است. در این راستا، افراد با مشارکت یکدیگر و با ارائه ی اولویت ها، نگرش و عقاید خود، در فرایند تصمیم گیری مکانی گروهی در حوزه های مختلف ایفای نقش می کنند. این پژوهش با در نظر گرفتن معیارهای مختلف و با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره ی گروهی (در دو بخش فردی و گروهی) به حل مسأله ی جانمایی بهینه ی پل های هوایی در شهر مشهد می پردازد. دربخش تصمیم گیری مکانی فردی، از تعدادی معیار (مکانی وغیرمکانی) و عملگر میانگین وزن دار مرتب شده (OWA) برای ارزیابی و رتبه بندی گزینه های مکانی (مکان های مناسب برای پل های هوایی)، استفاده گردید. همچنین، دربخش گروهی تصمیم گیری مکانی (بخش ادغام نظرات یا نقشه های فردی)، از روش اکثریت فازی (Fuzzy Majority) استفاده شد. بدین ترتیب گزینه ها جهت انتخاب مناسب ترین مکان برای استقرار پل های هوایی در منطقه یک شهرمشهد، رتبه بندی گردیدند. بر اساس نتایج به دست آمده، گزینه ها بر طبق نظر گروه تصمیم گیران برای احداث پل هوایی، به ترتیب خیابان های اصلی احمدآباد، فرامرز عباسی، فلسطین و سازمان آب رتبه بندی و پیشنهاد گردیدند.
ارزیابی میزان سرمایه اجتماعی شهر یاسوج از منظر شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
163 - 172
حوزههای تخصصی:
توسعه ی شهرها بستر رشد رفتارهای انسانی و اجتماعی فراوان و باز تولید پیچیدگی های رفتاری شهروندی را با خود به همراه داشته، مجموعه رفتارهای اجتماعی همگرا و سازنده، بسترساز ایجاد و توسعه سرمایه ی اجتماعی شهرها می باشد. یکی از مهم ترین رویکردهای توسعه، توجه به سرمایه های اجتماعی و تقویت شاخص های آن در توسعه ی کشور است. بنابراین بررسی دیدگاه شهروندان در خصوص سرمایه ی اجتماعی مهم به نظر می رسد. پژوهش حاضر مطالعه ای پیمایشی است که جامعه ی آماری آن جمعیت بالای 18 سال شهر یاسوج (حدود 000/60 نفر) می باشد و با استفاده از فرمول آلفای کوکران حجم نمونه 400 نفر برآورد گردیده است تا به برخی مسائل سرمایه ی اجتماعی در 6 حیطه در قالب پرسش نامه به صورت تصادفی پاسخ دهند و برای اطمینان از روایی ابزار سنجش از ضریب آلفای لی کرونباخ ﺑﺎ ﺗأﮐیﺩ ﺑﺭ ﻫﻣﺑﺳﺗﮕﯽ ﺩﺭﻭﻧﯽ استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد هرچه به سمت گروه های اجتماعی خصوصی و غیر دولتی پیش رفتیم، سرمایه ی اجتماعی و حس اعتماد و امنیت از دیدگاه شهروندان در حد قابل قبولی بیشتر گردید به نحوی که3/42 درصد پاسخ دهندگان ، نسبت به خویشان خود اعتماد زیاد و کاملاً زیادی دارند و 41 درصد تا حدودی به دوستان و همسایگان و 4/91 درصد به خانواده ی خود کاملاً اعتماد داشته اند؛ اما در بحث مربوط به حکومت، چون مردم اعتماد کمتری به آنان دارند، سرمایه ی اجتماعی قابل قبول نمی باشد. این مسأله حتی در مقیاس کالبدی نیز شکل آشکاری پیدا کرده به نحوی که اکثریت پاسخ دهندگان، 3/44 درصد احساس امنیت خانوادگی زیادی داشته اند، 7/39 درصد تا حدودی محله ی مورد سکونت خود را امن دانسته اند و7 /40 درصد امنیت شهر یاسوج را کم و خیلی کم ارزیابی کرده اند.