فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه تبیین آسیب های کاربری آموزشی برای حل بخشی از مشکلات فرهنگی شهرها ضروری است. با این هدف به بررسی فضاهای آموزشی شهر ایلام پرداخته ایم. در این پژوهش مشخص گردید سرانه آموزشی، نحوه کاربرد فضا، نحوه استقرار در محیط و ویژگی ها و تناسبات مسائل و مشکلاتی دارند. جامعه آماری نمونه دبیرستان های شهر ایلام طی سال های1355 تا 1385 انتخاب شده است. شاخص های شعاع عملکرد مفید، جمعیت زیرپوشش، سطح زیربنا، سطوح و فضاهـای آزاد، همجـواری منـاسب، از جنبه های گوناگون تجزیه و تحلیل شده است.
دراین مقاله با توجه به قابلیت های GIS دربررسی میزان تاثیرگذاری کاربری ها بر یکدیگر و همچنین ارزیابی موقعیت کاربری ها، شعاع دسترسی وآستانه های جمعیتی از مدل تحلیل Buffering ، Distance بهره گرفته شده است. برای بررسی و ارزیابی دبیرستان های شهر ایلام از معیارهای کاربری اراضی (ماتریس سازگاری، مطلوبیت و ظرفیت) استفاده شده است.
نتایج تحقیق نشان می دهد توزیع ناموزون فضاهای آموزشی و مکانیابی نامناسب آنها زمینه ساز بحران های شهری است. فضاهای آموزشی مقطع موردمطالعه به لحاظ توزیع فضایی ناموزون، کارکرد مطلوبی ندارند. همچنین از لحاظ دسترسی دانش آموزان نواحی مختلف شهر به مدارس، از شعاع دسترسی مطلوب بی بهره اند. بیش از 30 درصد از مدارس موردمطالعه در حریم کاربری های ناسازگار قرار گرفته اند. همچنین از لحاظ سرانه های آموزشی، 35 درصد از دبیرستان ها حداقل سرانه های استاندارد دارند و بقیه مدارس از حد سرانه های استاندارد محرومند.
تحلیل منطقه ای سیلاب در حوضه آبریز کشف رود غربی (گلستان)
حوزههای تخصصی:
Globalization and Islamic Cities of the Middle East(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Throughout the history, cities, from city states of the ancient Greece to the Islamic cities and the cities of the middle ages have been related to each other and have always been the origin of the changes of human societies. The main instances of communications and transformations can be witnessed in Islamic cities, such as Mecca, Baghdad, Basra, Isfahan, Cordova, and Cairo during the eighth to tenth centuries A.D. when they were involved in major, and mostly, global processes. The Middle East, after a long period of decline, is now the arena of globalization, and its cities are entering into the process of globalization and are increasingly connecting to the network of global cities.The aim of the present study is to explain the range of globalization in the Middle Eastern mega cities, and the position of such cities in the network of global cities. This study was conducted through descriptive-analytical method. The findings indicate that although Islamic cities have been, for a long time, the main actors at global level, they were unable to play a significant role in the process of globalization due to lack of civil institutions, colonization and the rentier nature of most regional governments. However, today, some of these cities, due to their geographical position, and friendly approach to world economy and capital have been able to gain a good position in the network of global cities.
تعیین شدت فرسایش با استفاده از مدل های Fargas و BLM مورد: حوضه ی آبخیز بندره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مناطق مختلف یک حوضه آبخیز (به عنوان یک واحد طبیعی برنامه ریزی) از نظر وقوع فرسایش و شدت آن همواره یکی از مهمترین اهداف کارشناسان منابع طبیعی بوده است. برای رسیدن به این هدف مدل هایی به صورت تجربی ارائه شده اند که هرکدام دارای نقاط قوت و ضعفی می باشند. از جمله مدل هایی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفته اند مدل های Fargas و BLM می باشند که در حوضه ی آبخیز بندره با سطحی معادل40/28 کیلومتر مربع واقع در استان آذربایجان غربی اجرا شده است. مدل Fargas تنها دو عامل فرسایش پذیری نوع سنگ و تراکم زهکشی را در هر واحد سنگی در نظر می گیرد در حالی که مدل BLM شامل هفت عامل فرسایش سطحی، لاشبرگ سطحی، پوشش سنگی سطح زمین، آثار تخریب در سطح زمین، فرسایش شیاری سطحی، آثار رسوبگذاری حاصل از جریان و توسعه ی فرسایش خندقی می باشد که برگرفته از تیپ های فرسایشی می باشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی هریک از مدل های فوق در منطقه ی مورد مطالعه می باشد. نتایج حاصل از دو روش نشان داد دو کلاس فرسایش کم و متوسط در سطح حوضه وجود دارد، بطوریکه در روش Fargas و همکاران 72/9% از سطح حوضه دارای شدت فرسایش کم و 27/90% از حوضه دارای شدت فرسایش متوسط می باشد و در روش BLM 63/50% از سطح حوضه ی دارای شدت فرسایش کم و 36/49% از سطح حوضه ی دارای شدت فرسایش متوسط می باشد. همچنین نتایج نشان داد در حدود 206/19% از سطح اراضی با شدت فرسایش کم و 64/54 از سطح اراضی با شدت فرسایش متوسط بوده، بنابراین 85/73% از سطح حوضه مورد مطالعه در روش Fargas و BLM دارای توافق با یکدیگر از نظر شدت فرسایش می باشند.
تحلیل تغییرات بارش سالانه شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بارش یکی از متغیرترین عناصر اقلیمی است که تغییرات آن می تواند تبعات منفی محیطی، اجتماعی، اقتصادی و حتی فرهنگی برای جوامع بشری داشته باشد. ازاین رو مطالعه تغییرات بارش یکی از کانون های توجه اقلیم شناسان است. به ویژه افراز تغییر و تغییرپذیری از اهمیت شایان توجهی برخوردار بوده، می تواند نقش مهمی در پیش بینی های اقلیمی و در نتیجه مدیریت منابع آب و برنامه ریزی های بهینه محیطی، اقتصادی و کشاورزی داشته باشد. در تحقیق حاضر تلاش شده است تا رفتار میانگین طولانی مدت (تغییر) و نوسانی (تغییرپذیری) بارش در پهنه شمال غرب ایران ارزیابی گردد. بدین منظور از داده های 260 ایستگاه همدید، اقلیم شناسی و باران سنجی وابسته به وزارت نیرو و سازمان هواشناسی کشور طی دوره آماری 2005 - 1966 (40 ساله)، استفاده شد. با برازش مدل رگرسیون خطی به روش ناپارامتری، روند بارش بررسی شد. نتایج نشان داد که بارش سالانه دارای رفتاری کاهشی بوده است. روند کاهشی عمدتاً حاصل کاهش بارش طی دهه آخر بوده است. طی دهه چهارم بر خلاف دهه های قبل وسعت پهنه های کم بارش بیش از پهنه های پر بارش بود. این روند کاهشی 72 درصد از پهنه را در بر گرفته است. با تحلیل طیفی مشاهدات بارش، چرخه های معنی دار بارش سالانه در پهنه شمال غرب ایران شناسایی شد. براین اساس، چرخه های سینوسی معنی دار 3-2، 5-3، 11-5 و 11 سال به بالا آشکار گردید.گستره وسیعی از پهنه متاثر از چرخه های سینوسی 11-5 ساله است. طبق تجارب جهانی، وجود این چرخه ها را می توان به تاثیر عوامل کلان مقیاس اقلیمی – اقیانوسی نسبت داد. برای مثال چرخه های
3-2 ساله را عمدتاً به تغییرات دو سالانه ( QBO ) الگوی بزرگ مقیاس گردش عمومی جو و جریانات مداری و چرخه های 5-3 ساله را به پدیده انسو نسبت داده اند.
ارزیابی آسیب پذیری زیرساخت های شهری کوهدشت با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع حوادث طبیعی و انسانی تلفات سنگینی را در شهر ها ایجاد می کند. این مسئله توجه به ابعاد آسیب پذیری شهر ها و دستیابی به استانداردهای آسایش شهری از منظر پدافند غیرعامل را گریزناپذیر می کند. موقعیت ژئواستراتژیک استقرار در پهنة آسیب پذیر زلزله با مخاطرة متوسط، خطرپذیری بالای سیل، همچنین، موقعیت استراتژیک شهر دفاعی در غرب کشور، پرداختن به مسئلة آسیب پذیری در کوهدشت را اجتناب ناپذیر کرده است. این پژوهش از نظر روش توصیفی - تحلیلی و ماهیت آن نظری - کاربردی است. برای دستیابی به اهداف، کاربری های حیاتی و حساس با توجه به منابع موجود دردسترس و مطالعات میدانی از طریق روش دلفی ونظرسنجی از 20 نفر استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد. همچنین، اصول همجواری در بین کاربری ها مورد سنجش قرار گرفت با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از مدل ترکیبیFAHP_GIS برای ارزش گذاری و تهیة مدل مکانی به کار گرفته شد و با نرم افزار Arc GIS ابزار Spatial Analysis و از طریق توابع همپوشانی فازی (Fussy Overlay) رستر نهایی آسیب پذیری زیرساخت های شهری تهیه شد. یافته ها نشان داد 68 درصد از زیرساخت ها با رعایت همجواری 29/0- 55/0 و میزان آسیب پذیری 45/0- 71/0 در پهنة آسیب پذیری زیادی قرار دارند
نمونه هایی از خاکهای لوت زنگی احمد
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از کشورهای جهان مناطق خشک و بیابانی وجوددارد که هنوز بطورکامل شناخته نشده است . بعضی از کشورهای پیشرفته دنیا مانند آمریکا‘ مختصر بررسیهایی روی خاکهای مناطق خشک انجام داده و در طبقه بندی این خاکها تا اندازه ای توفیق حاصل کرده اند. ولی از آنجا که تأثیر عوامل مختلف ‘مانن آب وهوا ‘ سنگ مادر وغیره‘ موجب تنوع خاکهای مناطق خشک جهان است ‘ لذا این طبقه بندی ها نمی تواند در مورد کلیه خاکهای مناطق خشک دنیا صدق کند. تاکنون درباره دشت لوت وخاکهای منطقه ای که جزء طرح تحقیقاتی دشت لوت است ‘ بررسیهای علمی ومطالعات دقیقی انجام نگرفته است. بنابراین‘ در کنار مطالعات و بررسیهای علمی و پژوهش هایی که در رشته های مختلف در ایران می شود‘ بررسی خاکهای این منطقه و در نتیجه شناسایی خاکها و نوع شوری و راه اصلاح و استفاده از آن بسیار جالب و حائز اهمیت است ومی تواد برای تحقیقات آینده درباره خاکهای کویری و بیابانی نواحی دیگر به عنوان راهنما مورداستفاده قرار گیرد. متأسفانه بررسی کامل خاکهای لوت جنوبی مستلزم صرف وقت زیاده بوده و دسترسی به تمام نواحی آن کاری بس طولانی است وحتی انتظار نمی رود که در آینده نزدیکی بتوانیم بررسی خاکهای لوت جنوبی را بطوری که قابل عرضه باشد تهیه نمایئم. اما از آنجا که بررسی های کوچک دریک ناحیه ‘ هر قدر هم ناچیز باشد باز کمک شایانی به پژوهش طبیعی و گیاهی وحیوانی آن ناحیه خواهد کرد. لذا در این جا به شرح نتایج نمونه گیریهای که د رلوت زنگی احمدانجام یافته می پردازیم بطور کلی محل این نمونه گیریها پراکنده ود ربعضی نقاط تعداد نمونه گیری لازم برای نتیجه گیری کلی انجام شده است. مثلا از زمینهای کویری و دشتهای اطراف بلوچ آب تعداد نمونه ها زیادتر از دشتهای منطقه کشیت است وحتی در لوت زنگی احمد هم ا زنواحی شرقی آن که مشرف به دره شورگز می شود نمونه ای در دست نیست . ونمیتوان گفت که با نمونه های موجود‘ لوت زنگی احمدهم به درستی بررسی شده است از اینرو منطقه مورد مطالعه خود را به دشتهای اطراف بلوچ آب و چاله زنگی احمد محدود میسازیم.
ارزیابی پتانسیل میان افزایی در محور تاریخی-فرهنگی کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه افزایش جمعیت علت اولیه گسترش شهرها محسوب میشود، لیکن پراکندگی نامعقول آن اثرات نامطلوبی بر محیط طبیعی و فرهنگ جوامع میگذارد. تلاشهای زیادی برای برطرف ساختن اثرات منفی گسترش پراکنده شهرها به عمل آمده است که عمدهترین آنها راهبرد «رشد هوشمند» به عنوان یکی از راهکارهای مقابله با «پراکندگی» توسعه شهری است. الگوی توسعه میانافزا یکی از ابزارهای رشد هوشمند است و در صورت تحقق از مصادیق بارز توسعه پایدار میباشد. کمبود زمین، موانع طبیعی و مصنوعی گسترش افقی شهرها، گسترش شهر بر روی پهنه های مخاطرهآمیز و گسلها، هزینه بالای ایجاد خدمات زیربنائی و تسهیلات شهری، همچنین برخی ملاحظات مربوط به پایداری محیط، بهسازی و اصالت بخشی به بافتهای فرسوده شهری، کاهش اتلاف سرمایه و انرژی، ایجاد شبکه حمل و نقل مناسب، اختلاط کاربریها و مسائلی از این دست، موجب گردیده است تا الگوی توسعه میانافزا و لایهگذاری در بافتهای شهری مورد توجه قرار گیرد. شهر تبریز یکی از قدیمیترین مراکز سکونتی است که از جهات مختلف طبیعی، سیاسی، دموگرافیکی و... دارای اهمیت میباشد. گسترش پراکنده و توسعه افقی شهر، ضمن اینکه گاهاً با محدودیتهای طبیعی روبروست هزینههای خدمات شهری را نیز افزایش میدهد. همچنین حدود یک سوم جمعیت شهر تبریز را حاشیهنشینان تشکیل میدهند، اگر به رقم فوق ساکنان بافت فرسوده را اضافه کنیم شاید در حدود نیمی از جمعیت شهر در شرایط نامناسب و ناهنجار زندگی میکنند. توسعه میانافزا و توجه به بهسازی بافت فرسوده و تشویق اسکان جمعیت در نواحی کم تراکم مرکز شهر، مشکلاتی از این دست را حل میکند. در این تحقیق به منظور ارزیابی پتانسیل میان افزایی، محور تاریخی-فرهنگی شهر تبریز انتخاب گردیده و از دادههای طرح تفصیلی منطقه 6 طرح جامع تبریز استفاده شـده است. در ادامه به منظور ارزیابی پـتانسیل میانافزایی آن، مدلی تـهیه و پتانسیل میانافزایی در آن تعیین شده است. در نهایت با توجه به وضع موجود و خروجی مدل، این نتیجه حاصل شد که با استفاده از توسعه میانافزا و ایجاد تغییراتی در بافت موجود شهر میتوان سطح پایداری را در شهر ارتقاء داده و ساختار کالبدی مناسبی فراهم آورد.
مطالعة عوامل کنترلکنندة شوری در آبخوان آبرفتی دشت مند، استان بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق عوامل مؤثر در شوری منابع آب دشت مند در استان بوشهر مورد مطالعه قرار گرفته است. در این دشت هدایت الکتریکی چاههای بهره برداری بین ???? تا بیشتر از ???? میکرومهوس بر سانتیمتر در تغییر است. بهره برداری از این آبخوان در دو زون مجزا از هم باعث برقراری بیلان منفی شده است. عوامل گوناگونی مانند، سازندهای انحلال پذیر در اطراف دشت، وجود گنبد نمکی، نفوذ آب شور دریا و برگشت آبهای مصرفی از جمله عواملی هستند که میتوانند منجر به کاهش کیفیت آب در این دشت شوند. با استفاده از نتایج آزمایش فیزیکی و شیمیایی مربوط به ?? حلقه چاه بهره برداری، نقش هر کدام از این عوامل در شوری منابع آب مورد تحلیل قرار گرفته است. از روشهای آماری چند متغیره در ارزیابی مشخصه های کیفی استفاده شده است. نتایج نشان داده است که رخساره هیدروشیمیایی غالب (Ca,Mg-SO4) و مشاهده شده در ?? درصد از نمونه هاست. تحلیل خوشه ای، منابع آب را در ? گروه مجزا قرار میدهد که منطبق با زون های بهره برداری در آبخوان است. نتایج تحلیل عاملی نشان میدهد که ?/?? درصد از تغییرات کیفی آب با ? عامل کنترل میشود. عامل اوًل و مهم ترین عامل، انحلال کانیهای سولفاته موجود در سازند های گروه فارس در اطراف دشت مند است. انحلال هالیت در گنبد نمکی موجود در شرق دشت و نفوذ آب دریا، به عنوان عامل دوم در نظر گرفته شده است. عامل سوم را میتوان به انحلال گازکربنیک در آب نفوذی به آبخوان دانست که باعث تغییر در میزان بیکربنات شده است. در زون بهره برداری شمال دشت عامل دوم تأثیرگذار نیست.
ایران‘ خاستگاه قنات (کاریز) و منشاء گسترش آن در جهان
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر‘ چینی ها ادعا کرده اند که قنات (کاریز) اختراع آنان و چین‘ خاستگاه قنات است و این فن دستیابی به آب زیرزمینی‘ از این کشور به دیگر ممالک جهان انتشار یافته‘ اما نگارنده‘ به ویژه با استفاده از منابع خارجی و بالاخص از کتاب آقای گوبلو‘ طی این مقاله ثابت می کند که قنات اختراع ایرانیان است و دهها قرن هم قدمت دارد‘ در حالی که چینی ها فن حفر قنات را تازه حدود 200 سال پیش از ایرانیان آموخته اند.
ارزیابی زیست محیطی آلودگی فلزات سنگین در خاک های اطراف کارخانه سیمان بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشارات اتمسفری از تأسیسات صنعتی، یکی از منابع اصلی آلودگی محیط زیست است. یکی از صنایع ایجادکننده آلودگی، ذرات کارخانه سیمان است. فلزات سنگین از جمله مهمترین عناصر منتشر در طول فرایند صنعت سیمان به شمار می آید. هدف از مطالعه حاضر تعیین میزان آلودگی و منبع اصلی فلزات سنگین در خاک محدوده کارخانه سیمان شهر بهبهان است. بدین منظور تعداد 61 نمونه خاک از اطراف این کارخانه جمع آوری شد. این نمونه ها از عمق10-5 سانتی متری تهیه و برای تعیین فلزات آلومینیوم، سرب، کادمیوم و نیکل با روش ICP آنالیز شدند. در نمونه های بررسی شده، میانگین غلظت عناصر آلومینیوم، سرب، کادمیوم و نیکل به ترتیب 26/83، 69/64، 29/75 و 64 (ppm) بود. ترتیب فراوانی میانگین غلظت عناصر سنگین عبارت بود از: Al>Cd>Pb>Ni .نتایج نشان داد که مقادیر فلزات بر اساس تغییر مسافت از کارخانه سیمان نوسان دارد؛ به طوری که میانگین غلظت اکثر فلزات با افزایش فاصله از کارخانه کاهش می یابد. برای بررسی روند پراکنش فلزات در این منطقه از شاخص های غنی شدگی (EF)، زمین انباشتگی (I geo )و بار آلودگی (PLI) استفاده شد. محاسبه شاخص غنی شدگی گویای آن است که همه عناصر در طبقه تهی شدگی یا حداقل غنی شدگی در کل مسافت ها بودند؛ به طوری که مقادیر این شاخص برای فلزات، کمتر از 5/1 است. شاخص زمین انباشتگی برای نمونه های خاک نیز نشان می دهد که منطقه نسبت به کادمیوم در طبقه شدیداً آلوده و سرب در طبقه کمی آلوده قرار دارد. ضریب بار آلودگی برای همه مسافت ها محاسبه شد و نشان از نداشتن آلودگی منطقه به فلزات سنگین در مقیاس زمینه است.
نقش انسان در بروز آشفتگی ها در سطوح دامنه ها و در طول دره های کوهستان های نیمه خشک و پیامدهای آن؛ مطالعه موردی: دره لیقوان (یکی از دره های شمالی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوهستان های نیمه خشک به لحاظ شرایط طبیعی، از حساس ترین مناطق در برابر فعالیت فرآیندهای فرسایشی می باشند. حضور آثار ژئومورفولوژیکی متنوعی در طول دروه ها و سطوح دامنه ها از نتایج فعالیت چنین فعالیت هایی محسوب می شود. با توجه به آشفته شدن سطوح دامنه ها و انباشتگی حجم زیادی از مواد در دره های کوهستان سهند به عنوان یکی از کوهستان های نیمه خشک کشور سعی شده است در این مقاله، ابتدا پتانسیل سایشی منطقه از نظر شرایط طبیعی (ویژگی های اقلیمی، لیتولوژیکی و ژئومورفولوژیکی)، با به کارگیری روش های کلاسیک و ریاضی و با استفاده از داده های واقعی بارش، دبی، دما و رسوب مورد ارزیابی قرار گیرد، سپس نقش انسان در آشفتگی ها بررسی شود. نتایج این مطالعات نشان می دهد که تغییرات کاربری فعالیت های انسانی در طول دره ها و سطوح دامنه ها، به فعالیت این فرآیندها شتاب فزاینده ای بخشیده است و عملکرد این فرآیندها را در مرحله دیگری از فرسایش، یعنی نوع تسریع شده آن، قرار داده است. آثار این آشفتگی ها، به صورت ازدیاد مواد انباشته شده در طول دره، ظهور بعضی از اشکال ژئومورفولوژیکی ، مانند تشکیل خندق ها ایجاد زخم ها در سطوح شیب های مشرف به دره، تغییر در ویژگی هیدرولوژیکی (مانند پیچان ها و افزایش بار رسوب رودخانه) نمود پیدا کرده است. ایجاد ویلاها در مسیر جریان رودخانه ها، انحراف آبهای جاری در بسترهای سیلابی به کناره ها و به پای دیواره دره ها، تغییرات کاربری در سطوح دشت های سیلابی و سطوح شیب دار مشرف به دره ها، باعث شتاب در فعالیت فرآیندهای کاوشی در بخشی از بستر و افزایش در سرعت فعالیت های انباشتی در بخش دیگر از آن شده است. در دهه های اخیر، تنگ شدگی در مسیر جریان آبهای جاری، به طور مستقیم و غیر مستقیم به دست انسان، مهمترین عامل در بروز آشفتگی در بستر جریان رودخانه ها بوده است که تاثیر آن در محدوده مورد بررسی، به گونه های مختلف ظاهر شده است. تاثیر عمده تنگ تر شدن بستر جریان رودخانه ها و خمیده شدن رودخانه در اثر دست اندازی به دشت سیلابی، بیشتر به وقوع سیل های بزرگتر و افزایش قدرت سایشی آبهای جاری منجر شده است
شاخص های پیش آگاهی خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل سینوپتیکی سامانه های گردوغبار در استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده ی گردوغبار یکی از زیانبار ترین بلایای طبیعی مناطق خشک و نیمه خشک جهان است که مشکلات محیطی عدیده ای را در این نواحی به وجود می اورد. استان لرستان به دلیل همجوار بودن با پهنه های وسیع بیابانی به طور مکرر در معرض گرد و غبارهای شدید قرار می گیرد. هدف از این پژوهش تحلیل شرایط موثردر ایجاد پدیده گردوغبار از نظر سینوپتیکی می باشد . به همین خاطر داده های مربوط به گرد و غبار از شش ایستگاه سینوپتیک استان (الیگودرز، بروجرد، پلدختر، خرم اباد، کوهدشت، نوراباد) جمع اوری شده و30 موج گرد و غباری شاخص که دید افقی را به شدت کاهش داده بودند استخراج شد. سپس در تحلیل همدیدی از بین سامانه هایی گرد و غباری شدید، دو سامانه انتخاب شده، و از نظر فشار ، ناپایداری، دما ، رطوبت و جهت باد در سطوح مختلف جو، و همچنین تصاویر ماهواره ای سامانه ها مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد فرود تراز میانی جو (سطح 500 هکتوپاسکالی) ، سیستم های فشار سطح زمین که مهمترین ان ، کم فشار منطقه ی خلیج فارس می باشد، وجریانی که بخاطر اختلاف دما از شرق ترکیه و شمال غرب عراق با جهت شمال غربی –جنوب شرقی به سمت خلیج فارس می وزد عامل اصلی ایجاد گرد و غبار و انتقال ان به منطقه ی مورد مطالعه می باشد . منابع عمده گرد و غبارهای وارده به لرستان شامل بیابانهای شمال عربستان ، جنوب عراق ، جنوب شرق سوریه وتا حدودی شمال صحرای افریقا می باشند .
بررسی تطبیقی شاخص های توسعه پایدار اجتماعی کلانشهر تهران مطالعه موردی؛ منطقه 6 و10(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد اجتماعی رویکرد توسعه پایدارشهری با تکیه بر اصل عدالت اجتماعی و برابر ی درون نسلی، ابزار مفیدی درخدمت انسجام شهری میباشد، به همبن دلیل طرح مبحث توسعه پایدار اجتماعی در کلانشهر تهران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. چراکه کلانشهر تهران امروزه به منظور حفظ و ارتقای کیفیت زندگی شهروندانش باچالشهای جدی مواجه می باشد. هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی ابعاد اجتماعی مبتنی بر رویکرد توسعه پایدارشهری کلانشهر تهران در2منطقه 6و10 است. این تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- پیمایشی بوده که روش گردآوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه می باشد، تعداد پاسخگویان براساس نمونهگیری طبقه بندی شده در دو منطقه (6و10)365 نفر میباشد. یافتههای تحقیق بر اساس تحلیلهای آماری (آزمونF) نشان میدهد، وضعیت عواملی از جمله: مشارکت شهروندی شهروندان، نحوه عملکرد اجرایی مدیریت شهری، میزان دسترسی به منابع و امکانات شهری وکیفیت محیط زندگی در منطقه 6 پایدارتر از منطقه10می باشد و این عوامل موجب اختلاف و تفاوت دو منطقه 6 و10از منظر توسعه پایدار اجتماعی می باشد.
تحلیل و بررسی سناریوهای توسعه فضایی – کالبدی شهر بوکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله پژوهش حاضر عدم کارآیی شیوه های سنتی در مدیریت توسعه کالبدی و نبود رویکردهای آینده-پژوهی در برنامه ریزی فضایی شهر بوکان می باشد. در این راستا با اتخاد رویکرد سناریو نویسی به بررسی توسعه فضایی – کالبدی شهر بوکان در آینده پرداخته می شود. روش تحقیق در این مطالعه توصیفی – تحلیلی است و متغیرهای اصلی در سه سطح ""ملی و بین المللی، ""منطقه و ناحیه ای"" و ""محلی و شهری"" به روش دلفی از طریق پرسشنامه جمع آوری شده اند و سپس با استفاده از نرم افزار MICMAC به تحلیل داده ها پرداخته و سناریو نویسی به شیوه شوارتز انجام گرفته و سپس با استفاده از نرم افزار Arcmap نتایج نهایی تصویرسازی شدند. نتایج تحقیق نشان دهنده این است میزان رشد فضایی – کالبدی شهر بوکان از سال 1345 تا 1385 برابر 36/8 درصد بوده و به صورت خطی در طول محور اصلی شهر توسعه پیدا کرده است و همچنین نتایج تحقیق نشان می دهد که شهر بوکان از نظر توسعه فضایی در 20 سال آینده با سه سناریو اصلی رو به رو خواهد شد. سناریو اول: توسعه فشرده شهر در مرزهای کنونی شهر، سناریو دوم : توسعه خطی در محور اصلی شهر همراه با تراکم کم، سناریو سوم : توسعه پراکنده و آشفته در همه جهات شهری.
مکان یابی مناطق بهینه ی توسعه ی فیزیکی شهر بابلسر بر مبنای شاخص های طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر اکثر شهرها به خاطر محدودیت های فیزیکی توسعه ی شهری با مقوله ی توسعه ی فیزیکی درگیرند. شهر بابلسر نیز با توجه به قرار گرفتن در منطقه ی شمال کشور ایران، نمی تواند به صورت گسترده توسعه یابد چرا که با محدودیت های فیزیکی توسعه ی شهری مانند دریا، رودخانه و وجود زمین ها و باغ های حاصلخیز در روند توسعه ی شهری مواجه است. هدف از این پژوهش دستیابی به متغیرهای مؤثر در توسعه ی فیزیکی شهرها و دستیابی به الگویی که توسعه ی آتی شهر بابلسر را با کمترین خسارت به محیط طبیعی مکان یابی نماید، می باشد. بنابراین با توجه به اهداف این پژوهش، از روش تجزیه و تحلیل وضع موجود و مدل سازی داده ها استفاده شده است. بدین منظور ابتدا برای ایجاد پایگاه داده سیستم اطلاعات جغرافیایی، اطلاعات فضایی محدوده مورد مطالعه از روی نقشه های مربوطه، رقومی و ذخیره گردید و سپس اطلاعات توصیفی، وارد سیستم شده و به اطلاعات فضایی متصل شد، تا قابلیت تجزیه و تحلیل اطلاعات فراهم گردد. سپس با همپوشانی نقشه های مختلف در محیط «GIS»، دو منطقه ی بهینه ی توسعه ی فیزیکی بابلسر مشخص گردید. شهر بابلسر با توجه به محصور بودن در اراضی کشاورزی دو گزینه برای توسعه ی فیزیکی پیش رو دارد: اول توسعه ی شهر از درون که با تخصیص تراکم ساختمانی بیشتر به ساختمان های شهر امکان پذیر است و دوم توسعه به سمت بیرون است. مناسب ترین مکان جهت گسترش آتی شهر جنوب شرقی و در اولویت دوم جنوب غربی بابلسر می باشد.