فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۴۱ تا ۴٬۴۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
۲۶۹-۲۴۶
حوزههای تخصصی:
مقدمه تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین که بر اثر افزایش گازهای گلخانه ای، مسئله ای حیاتی در کانون عوامل تهدیدزای بشر شده است. سرزمین ایران بر کمربندی از مناطق خشک و بیابانی زمین واقع شده که بیشترین اثرپذیری نامناسب را از تغییر اقلیم متحمل می شود. تغییر اقلیم در حوزه زاینده رود مشهود است و تاثیرات آن در کم شدن بارش و افزایش دما در طی سال های اخیر و نیز تداوم خشکسالی ها در حوضه آبریز زاینده رود نمایان است. با کاهش جریان آب رودخانه، تخصیص آب به بخش های کشاورزی و محیط زیست در قسمت های میانی و پایین دست با مشکل روبه رو شده است. نیاز آبی در این حوضه زیاد است به گونه ای که در طی این سال ها تلاش برای دستیابی به آب در حوضه زاینده رود به شکل تنش و درگیری و اعتراض ها و نیز آشوب های اجتماعی وارد عرصه جدیدی شده است. یکی از مهم ترین پیامدهای تغییرات اقلیم این است که دولت ها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضه ای می کند. بر اثر سیاست های انتقال آب بدون در نظر گرفتن حقابه شرعی حقابه دار و حقابه زیست محیطی بستر زاینده رود و تالاب گاوخونی، بسیاری از اختلافات اجتماعی بین استانی تشدید شد. روش پژوهش پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است که با توجه به اهمیت تاریخی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی حوزه به شناسایی ابعاد و تاثیرات تغییرات اقلیمی در حوضه آبریز زاینده رود می پردازد و چگونه تغییرات اقلیمی می تواند بحران و تنش را در حوزه آبریز افزایش دهد که این امر می تواند راهنمای مفیدی برای برنامه ریزان و تصمیم گیران حوزه قرار بگیرد. از لحاظ روش و ماهیت، این تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و شیوه گردآوردی اطلاعات نیز براساس منابع کتابخانه ای از جمله کتب، مجلات و پایگاه های اطلاعاتی می باشد. یافته های تحقیق تبدیل شدن برف به باران در سرچشمه رودخانه زاینده رود و افزایش تبخیر منجر به کاهش اراضی در بخش پایین دست رودخانه شده است به طوریکه در بخش میانی و پایین دست، از مساحت اراضی «کشاورزی» و «مرتع» کاسته شده است. تعداد چاه ها در سال های اخیر افزایش شدیدی داشته است. تعداد چاه ها در بخش میانی و پایین دست افزایش چشمگیری در این دوره داشته میانگین عمق چاه ها در حوضه 8/4 متر افزایش یافته که در قسمت بالادست 65/6 متر، در قسمت میانی 55/5 متر و در بخش پایین دست 28/6 متر به طور میانگین بر عمق چاه ها افزوده شده است. افزایش تنش های میان استانی که نمونه های بارز آن میان استان های خوزستان، اصفهان و چهارمحال بختیاری در سال های اخیر مشاهده شد، یکی از مهم ترین پیامدهای سیاسی تغییرات اقلیم است که دولت ها را ناگزیر به طرح انتقال بین حوضه ای می کند. کشاورزان حقابه دار اصفهان مهم ترین گروه معترض به وضعیت بحرانی آب در این حوضه هستند. یکی از مهم ترین دغدغه های مردم منطقه و مهم ترین عامل ایجاد اعتصابات و درگیری های سال های اخیر کاهش منابع آبی و کاهش فعالیت کشاورزی شده است. کشاورزان منطقه در سال های اخیر به شیوه های مختلفی از جمله خرابی و شکستن لوله انتقال آب، اعتصاب، تظاهرات و بستن راه با تراکتور، رجوع به استان و شیوه های دیگر نحوه اعتراضات خود را بیان کرده اند. تنش و اعتراض های مردمی نسبت به آبرسانی و مدیریت بهینه آب برای ساکنان حوضه زاینده رود تنها محدود به ساکنان و بهره مندان حوضه آبریز زاینده رود نیست. مسائل هیدروپلیتیکی طرح انتقال آب بهشت آباد در بخش علیای حوضه کارون که زمینه ساز مشاجرات محلی و ناحیه ای و حتی ملی میان مردم و مسئولین در مبدا و مقصد شده است. این امر سبب بروز اختلافات اجتماعی و در نتیجه سیاسی بین ساکنین و ذی نفعان حوضه های آبریز بالادستی و حوضه های مذکور شده و با توجه به تفاوت قومی حوضه های آبریز، این مسئله به یک بحران هیدروپلیتیکی داخلی مبدل شده است که شکاف هایی را بین اقوام به وجود آورده است. تغییرات اقلیمی بزرگترین ضربه را متوجه بخش کشاورزی وارد کرده است. هم چنین نخستین پیامد رویه ای، افزایش حجم بیکاری و بحران مهاجرت است. مهاجرت منجر به پراکندگی روابط خویشاوندی و از بین رفتن همبستگی، انسجام قومی و افزایش فردگرایی و انزوا و به تبع آن حاشیه نشینی و بزه گری گردیده است. خشک شدن بستر رودخانه زاینده رود ناشی از تغییرات اقلیمی سبب ایجاد شکاف ها و فرونشست های متعددی در مناطق مختلف حوضه آبریز در استان اصفهان شده است. عمق این شکاف ها بسیار عمیق می باشد و در برخی موارد عمقی بیش از 10 متر داشته باشند. شکاف ها صدمات جدی را به جاده ها و زمین های کشاورزی وارد کرده است. نتیجه گیری تغییر اقلیم در حوضه زاینده رود یکی از عوامل تهدیدکننده منابع آب در حوضه است از جمله این عوامل تهدیدکننده می توان به اراضی در بخش های میانی و پایین دست حوضه به دلیل وقوع ناپایداری منابع آبی و کاهش جریان آب رودخانه،
بررسی و تجزیه و تحلیل توانمندیهای ژئوتوریستی شهرستان رامیان با استفاده ازمدل های swot وpralong
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
425 - 453
حوزههای تخصصی:
دراین پژوهش به ارزیابی توانمندی های ژئوتوریستی شهرستان رامیان با استفاده از مدل های swot وpralong پرداخته شد. اطلاعات مورد نیاز برای انجام این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای، استفاده از نقشه های توپوگرافی000‚1:50 و زمین شناسی1:100٫000 منطقه مورد مطالعه با بهره گیری از نرم افزار های کاربردیGIS ،google earth و بررسی های میدانی به دست آمد. جهت استفاده از مدل swot با مطالعه دقیق و آشنایی به نقاط ضعف٬ قوت٬ تهدیدها و فرصت های منطقه تمامی این موارد لیست بندی و به صورت پرسشنامه ای طراحی گردید و در بین بازدیدکنندگان، مسوولین و کوهنوردان جهت وزن دهی و اولویت بندی پخش شد. با تجزیه و تحلیل نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها وزن دهی نقاط صورت گرفت. برای استفاده از مدل pralong نیز پس از شناسایی مکان های ژئومورفولوژیکی منطقه مورد مطالعه، ویژگی هر یک از این مکان ها در برگه هایی با عنوان برگه شناسایی مکان های ژئومورفولوژیکی تنظیم شد. پس از تکمیل برگه های مربوط به هر مکان، برای تعیین میزان عیار گردشگری وعیار بهر وری مکان ها از مدل pralong استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از کاربرد مدل swot، با ترکیب عوامل بیرونی و درونی مهمترین استراتژی مربوط به عامل (so) بوده که این شهرستان را در محیط رقابتی/ تهاجمی قرار دارد و مهمترین نقطه ی قوت آن وجود پدیده های ژئوتوریستی نظیر چشمه و آبشار ها می باشد که با میانگین وزنی 63/4 بالاترین امتیاز را کسب نموده است. بر اساس نتایجی که از کاربرد مدل pralong در این پژوهش حاصل شد، کوه قلعه ماران با امتیاز (67/0) بالاترین عیار گردشگری و نیز با امتیاز(59/0) بیشترین عیار بهره وری را به خود اختصاص داده و گرم چشمه نیز از لحاظ عیار گردشگری با امتیاز(36/0) و از نظر عیار بهره روی با امتیاز (20/0) کمترین میزان را در بین مکان های ژئومورفولوژیکی محدوده مورد مطالعه دارد.
ارزیابی روند توسعۀ فیزیکی نواحی سکونتگاهی با استفاده از تصاویر ماهواره ای، مطالعۀ موردی: شهر هندیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۲
166 - 177
حوزههای تخصصی:
روند افزایشی جمعیت سبب شده تا در طی سال های اخیر، شهرها با توسعه فیزیکی قابل توجهی مواجه باشند. در بسیاری از شهرها، توسعه فیزیکی بدون برنامه با تشدید تخریب زیست محیطی و وقوع مخاطرات محیطی همراه بوده است. یکی از مناطقی که در طی سال های اخیر با توسعه فیزیکی زیادی مواجه شده است، شهر هندیجان در استان خوزستان است. براین اساس، در این پژوهش به ارزیابی روند توسعه نواحی سکونتگاهی این شهر پرداخته شده است. در این پژوهش از تصاویر ماهواره لندست، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر و لایه های اطلاعاتی مختلف به عنوان مهم ترین داده های تحقیق استفاده شده است. ابزارهای مورد استفاده در تحقیق شامل ArcGIS (به منظور تهیه نقشه های مورد نظر)، ENVI (به منظور پردازش تصاویر ماهواره ای و تهیه نقشه های کاربری اراضی) و IDRISI (به منظور اجرای مدل LCM) بوده است. همچنین مهم ترین مدل مورد استفاده در تحقیق، مدلLCM بوده است که به منظور ارزیابی روند مکانی تغییرات کاربری اراضی از آن استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است وسعت نواحی سکونتگاهی شهر هندیجان در طی دوره زمانی 30 ساله حدود 6/1 کیلومترمربع افزایش داشته است. نتایج ارزیابی تغییرات کاربری های اراضی در منطقه نشان داده است که در طی دوره زمانی 30 ساله، 15/1 کیلومترمربع از اراضی بایر، 4/0 کیلومترمربع از اراضی کشاورزی و 05/0 کیلومترمربع از باغات به، به سکونتگاه تبدیل شده است. همچنین نتایج ارزیابی روند مکانی تغییرات نشان داده است که بیشترین میزان توسعه نواحی سکونتگاهی مربوط به مناطق شمالی محدوده شهری هندیجان بوده است.
تغییرات عمق اپتیکی گرد و غبار در ارتباط با تغییرات کاربری اراضی در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵
13 - 25
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی ارتباط بین تغیرات پوشش اراضی و تغییرات شاخص عمق اپتیکی آیروسل در محدوده زاگرس میانی انجام گرفت. در این راستا از دو دسته از محصولات سنجش از دوری سنجنده MODIS استفاده گردید. ابتدا تغییرات پوشش اراضی محدوده مورد مطالعه، با استفاده از محصول مشتق طبقه بندی کاربری اراضی سنجنده MODIS انجام گردید. در بخش دوم تحقیق به بررسی روندهای رخدادهای گردوغبار براساس داده های ایستگاهی کدهای گردوغبار 4 ایستگاه خرم آباد، شهرکرد، یاسوج و آباده اقدام گردید. علاوه بر آن نیز روند شاخص عمق اپتیکی آیروسل (AOD)، با استفاده از محصول MOD04-L2 سنجنده مادیس برای دوره آماری 2000 تا 2020 بررسی گردید. نتایج نشان داد که 6 طبقه پوشش اراضی مرتعی، جنگلی، کشاورزی، شهری، مسکونی، بایر و پهنه های آبی در زاگرس مرکزی وجود داشته است که در این میان طبقه جنگلی به طور سالانه حدود 123 کیلومتر مربع از مساحت آن کاهش پیدا کرده است. پوشش مراتع که عمده ترین پوشش محدوده مطالعاتی است نسبتا ثابت مانده است و کاربری های اراضی کشاورزی روند افزایش قابل توجهی را طی کرده است و از 7 درصد سال 2000 به در5/9 درصد در سال 2020 رسیده است. اراضی شهری و مسکونی نیز روند افزایشی را طی کرده بودند. اما از طرف دیگر بررسی روند سری زمانی 21 ساله شاخص AOD بیانگر وجود یک روند افزایشی طی 21 سال اخیر بود. از میان طبقات کاربری، دو طبقه مراتع و جنگلها که در واقع بیش از 90 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند، ارتباط معکوسی با شاخص AOD نشان داده اند. ولی طبقه اراضی کشاورزی ارتباط مستقیمی با شاخص AOD داشته است. بنابراین روند کاهشی طبقه جنگلی در سطح منطقه به طور معنی داری با روند افزایشی AOD در سطح منطقه همراه بوده است و از طرف دیگر روند افزایش طبقه اراضی کشاورزی همراه با افزایش AOD در سطح منطقه بوده است.
بررسی تحلیلی پیشایندهای نوآوری در آژانس های گردشگری استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
257 - 270
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری، به منزله بزرگ ترین مولد اقتصادی جهان در دهه اخیر، گزینه مناسبی برای رشد و توسعه جوامع به شمار می رود. برندگان این صنعت شرکت هایی خواهند بود که خالق ایده های نوآورانه هستند و از آن به مثابه مزیت رقابتی برجسته استفاده کنند. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد، با نگرشی نظام مند، پیشایند های نوآوری در شرکت های گردشگری استان گیلان را بررسی کند. روش پژوهش به کاررفته از نوع توصیفی و هدف آن کاربردی است. برای گردآوری داده های پژوهش از ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل ۱۳ نفر از خبرگان دانشگاهی و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان فومن است. پس از شناسایی 32 پیشایند های نوآوری با مطالعه مبانی نظری، این پیشایند ها در قالب پرسش نامه به اختیار خبرگان داده شدند و، پس از اجرای روش دلفی، 1۵ مؤلفه نهایی برای اجرای مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شدند. براساس نتایج، پیشایند های نوآوری در شش گروه سطح بندی شدند. یافته ها نشان می دهد که پیشایند چابکی روش های نوآوری در سطح 1، نوآوری باز، درگیری در فرایند نوآوری، مهارت فکری، ارتباط منسجم متخصصان و به کارگیری تکنیک های خلاقیت در سطح 2، محیط کاری و حل تعارض در سطح 3، شناخت رقبا، تخصصی سازی و تجزیه وتحلیل خلاقانه نیازمندی ها در سطح ۴، رهبری نوآوری، شناخت بازار و ترکیب گروه در سطح ۵ و نهایتاً مدیریت پورتفولیو در سطح ۶ قرار گرفتند. نهایتاً، این پیشایندها در ماتریس MICMAC ارزیابی و از نظر قدرت نفوذ و وابستگی تحلیل شدند.
ارزیابی نقش نوع داده های ورودی بر دقت نقشه خطر بهمن برفی با رویکرد داده محور آنتروپی شانون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر استفاده از الگوریتم های مختلف مدل سازی مکانی برای تعیین مناطق تحت خطر آن توسعه یافته است. ولیکن در همه مدل های داده محور برای آموزش اولیه نیاز به نقاط محل رخداد پدیده مورد نظر می باشد. بنابراین نوع پراکنش داده های آموزشی می تواند بر روی نقشه های خطرخروجی تأثیرگذار باشد. مهمترین هدف این پژوهش ارزیابی نوع دادها-های ورودی به روش داده محور (مبتنی بر آنتروپی شانون و رگرسیون لاجستیک) در تهیه نقشه پهنه بندی خطر بهمن برفی در محدوده آبشار آب سفید شهرستان الیگودرز می باشد. برای این منظور پس از بازدید میدانی و تعیین نقاط دارای مخاطره بهمن، تعداد 10 متغیر ژئومورفومتریک استخراج شد و با چهار روش مختلف، نقاط مستعد رخداد بهمن برفی برای مدل سازی معرفی شد. نتایج دقت مدل های پیشبینی (AUC)، نشان داد دقت نقشه های پیش بینی شده 81/0 تا 95/0 متغییر بوده است. همچنین معیارهای مرتبط با پوشش گیاهی و شیب (عامل انرژی) بیشترین وزن را در رخداد بهمن برفی به خود اختصاص دادند. یافته های مقایسه مکانی نقشه های تهیه شده با یکدیگر حاکی از تفاوت 53%-9% بین مناطق مستعد رخداد بهمن در بین چهار روش معرفی شده می باشد. با توجه به طور نتایج دریافتی نوع روش معرفی نمونه های آموزشی مبتنی بر روند انتخاب تصادفی نقاط از محدوده تجمع برف دارای بیشترین دقت می باشد. در واقع به توجه به اینکه بهمن یک مخاطره مکانی می باشد لذا انتخاب نمونه های مورد نظر برا انجام آموزش نباید بر اساس محل تجمع و مشاهده پشته بهمن تجمع یافته باشد و باید بر پایه محل تجمع برف در بالادست آن انتخاب شود.
روند تغییرات کاربری اراضی و میزان ریسک اکولوژیک در منطقه حفاظت شده حرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف پایش روند تغییرات بلندمدت کاربری های اراضی در مناطق حفاظت شده و ارزیابی ریسک اکولوژیک، یکی از روش های مدیریتی مناسب برای پیش گیری از روند تخریب و تهدید زیستگاه در این مناطق است. منطقه حفاظت شده حرا به عنوان بزرگ ترین رویشگاه های طبیعی در حوزه خلیج فارس شناخته شده است و از نظر تنوع در فرم رویشگاه، دارای سه تیپ دلتایی، جزیره ای و ساحلی با پوشش های پرتراکم کم تراکم و تنک می باشند. این منطقه هم چنین از غنای بالای گیاهی و جانوری و چشم اندازهای بکر طبیعی برخوردار است. از این رو کنترل روند تغییرات ناشی از توسعه انواع فعالیت های انسانی و همچنین ارزیابی میزان ریسک اکولوژیک ناشی از این فعالیت ها، امری ضروری است. در این راستا عمده ترین سوالات تحقیق عبارتند از: 1) روند تغییرات کاربری های اراضی در محدوده مورد مطالعه از چه وضعیتی برخوردار است؟ 2) میزان ریسک اکولوژیک در این منطقه چه قدر است؟ 3) با توجه به روند تغییرات کاربری اراضی و ریسک اکولوژیک در منطقه، شاخص های الگوی سیمای سرزمین از چه وضعیتی برخوردار است؟ روش شناسیدر این مطالعه از نقشه توپوگرافی منطقه مورد مطالعه (در مقیاس 1:25000) و تصاویر ماهواره ای لندست TM سال 1989 و 1999، لندست ETM+ سال 2009 و OLI_TIRS سال 2021 برای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی و یکپارچگی زیستگاه استفاده شد. به منظور طبقه بندی تصاویر از روش الگوریتم جنگل تصادفی استفاده شده و صحت طبقه بندی نیز با استفاده از صحت کلی که از ماتریس سردرگمی حاصل می شود، مورد بررسی قرار گرفت.برای به دست آوردن شاخص ریسک اکولوژیک از روش نمونه برداری فاصله ای، در مقیاس زمانی استفاده شد. از این رو محدوده مورد مطالعه به واحدهای ارزیابی ریسک اکولوژیک به مساحت 10 * 10 کیلومتر تقسیم بندی شدند. سپس بر اساس تعداد شاخص های از دست رفته (آسیب دیده) سیمای سرزمین در هر سال، میزان ریسک اکولوژیک محاسبه و نتایج به دست آمده به عنوان پیکسل مرکزی، به مناطق ارزیابی اختصاص یافت. در این مطالعه علاوه بر سنجش میزان ریسک اکولوژیک، از شاخص جداسازی سیمای سرزمین (Si) برای نشان دادن درجه پراکندگی لکه ها، از شاخص تکه تکه شدن منظر برای بررسی یکپارچگی زیستگاه (Fi)، شاخص بعد فراکتالی (FDi) و آسیب پذیری (Vi) نیز برای سنجش نظم هندسی و پیچیدگی شکل لکه ها استفاده شد. یافته ها و بحثتوسعه فعالیت های انسانی باعث تغییرات چشم گیری در ساختار و عملکرد اکوسیستم های طبیعی سرزمین شده است. بنابراین پایش مداوم و درک پویایی مکانی-زمانی از تغییرات کاربری اراضی و ریسک اکولوژیک ناشی از آن امری ضروری است. نتایج به دست آمده نشان داد که در بین طبقات کاربری های اراضی موجود در منطقه، پهنه های جزر و مدی دارای بیش ترین روند افزایشی بوده و پهنه های آبی روند کاهشی را نشان می دهند. نتایج ارزیابی ریسک اکولوژیک نیز حاکی از آن است که با توجه به رشد جمعیت، توسعه اقتصادی و فعالیت های انسانی به ویژه گردشگری، میزان ریسک اکولوژیک در طبقات بسیار بالا و بالا افزایش یافته است. ارزیابی شاخص های Fi، Si، Di، FDi و Vi نیز نشان داد که بیشترین تغییرات مربوط به جنگل های مانگرو بوده و فاصله بین لکه های کوچک جنگلی افزایش یافته است. نتیجه گیریمطابق نتایج، جنگل های مانگرو منطقه حفاظت شده حرا با گذشت زمان تغییرات زیادی را از نظر وسعت و کیفیت تجربه کرده اند و با وجود اهمیت بالا، توزیع و گسترش آن ها به دلیل فعالیت های انسانی در حال کاهش است. بدین ترتیب، در راستای این تغییرات الگوی سیمای سرزمین منطقه حفاظت شده حرا نیز تحت تأثیر قرار گرفته و کیفیت آن کاهش یافته است. بر این اساس کنترل و پایش مستمر بر فعالیت های انسانی به منظور پیش گیری از افزایش ریسک اکولوژیک و کاهش کیفیت زیستگاه در مناطق تحت حفاظت امری ضروری است و مطابق با رویکردهای حفاظتی، هرگونه بهره برداری بی رویه و بدون برنامه ریزی در این مناطق ممنوع است.
مدل سازی مناسب ترین شاخص های پوشش گیاهی تحت تأثیر عوامل اقلیمی با استفاده از تصاویر سنتینل 2، مطالعه موردی: جنگل فریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
55 - 76
حوزههای تخصصی:
تغییر اقلیم تأثیر قابل ملاحظه ای بر محیط زیست دارد و منجر به حساسیت متفاوت پوشش گیاهی به عوامل آب و هوایی در مقیاس های مکانی- زمانی مختلف می شود. آگاهی از وضعیت پوشش گیاهی به دلیل کاربرد در برنامه ریزی های خرد و کلان در حال حاضر از ارکان مهم در تولید اطلاعات است .با توجه به پرهزینه و زمان بر بودن استفاده از روش های مبتنی بر مشاهدات، امروزه فناوری سنجش از دور به عنوان راهکار جدید در بهبود این روش ها مطرح شده است. در پژوهش پیش رو هدف، بررسی اثر عوامل اقلیمی بر روند پوشش گیاهی جنگل فریم در استان مازندران با استفاده از تصاویر سنتینل 2 و تعیین مناسب ترین شاخص برای این منطقه است. به منظور مدل سازی از فاکتورهای اقلیمی (درجه حرارت و بارندگی) مربوط به منطقه به دست آمده از نزدیک ترین ایستگاه هواشناسی مربوط، استفاده شد. بعد از پیش پردازش و پردازش تصاویر سنتینل 2 ارزش های رقومی متناظر از باندهای طیفی استخراج و به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شد. رابطه درجه حرارت و بارندگی با شاخص های پوشش گیاهی با ضریب همبستگی 0.43 و 0.56 و میزان AIC و BIC به ترتیب (565 و 3209) و (739 و 3383) به دست آمد. همچنین نتایج نشان داد بیش ترین اثرگذاری در رابطه با هر دو فاکتور درجه حرارت و بارندگی مربوط به شاخص پوشش گیاهی تفاضلی (DVI) است، که کارائی بالای این شاخص در منطقه را نشان می دهد. با توجه به نتایج فوق، می توان بیان کرد که شاخص مذکور به منظور بررسی تأثیر متغیرهای اقلیمی بر جنگل مورد مطالعه، انطباق و همبستگی مناسبی دارد.
بررسی تأثیر تجربیات گردشگر در قصد خرید و به اشتراک گذاری تجربیات از طریق رضایتمندی گردشگر: کاربست نظریه اقتصاد تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
172 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تجربیات گردشگر در قصد خرید و به اشتراک گذاری تجربیات از طریق رضایتمندی گردشگر است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی است و، از نظر روش، در دستهٔ مطالعات توصیفی - پیمایشی قرار می گیرد. جامعهٔ آماری شامل گردشگران داخلی شهر مشهد است که از اپلیکیشن ها یا وب گاه های رزرو آنلاین بلیت و خدمات گردشگری استفاده می کنند. بنابراین، براساس قاعدهٔ 5 تا 10 برابر تعداد گویه های پرسش نامه (10*22)، 220 نفر به منزلهٔ حجم نمونه در نظر گرفته شدند. پرسش نامهٔ استفاده شده در این تحقیق، به منزلهٔ ابزار گردآوری داده ها، برای کلیهٔ متغیرها، از پژوهش سانگ (2021) در مقیاس پنج گزینه ای لیکرت اقتباس شد. برای روایی ابزار از روایی صوری و تأیید استادان و روایی سازه استفاده و برای پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که درنهایت هم روایی و هم پایایی تأیید شد. درنهایت، داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و PLS تحلیل شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که تجربیات گردشگران از طریق رضایتمندی آنان در قصد خرید و به اشتراک گذاری تجربیاتشان تأثیر دارد.
عوامل مؤثر بر رفتار مصرف غذای ارگانیک در بین دانش آموزان شهر ایرانشهر با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
427 - 440
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی رفتار مصرف مواد غذایی ارگانیک دانش آموزان بر اساس تئوری رفتار برنامه ریزی شده بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه شهرستان ایرانشهر تشکیل می دهند که نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته که ویژگی های جمعیت شناختی و متغیرهای مستقل نگرش، هنجارذهنی، کنترل رفتاری درک شده و عوامل محیطی و همچنین متغیر وابسته رفتار مصرف مواد غذایی ارگانیک را اندازه گیری می کرد، جمع آوری شد. پایایی و روایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تاییدی و داده ها با روش های آمار توصیفی و استنباطی به روش مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نگرش، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و عوامل محیطی تأثیر مثبت و معناداری بر رفتار مصرف مواد غذایی ارگانیک داشته و حدود 60 درصد از واریانس رفتار را تبیین نموده اند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که دانش آموزان ایرانشهری از آگاهی و دیدگاه مطلوبی نسبت به مصرف مواد غذایی ارگانیک برخوردارند و در صورت مساعد بودن شرایط، تمایل به مصرف مواد غذایی ارگانیک دارند.
ارزیابی تطبیقی میزان عدالت جنسیتی با رویکرد ارتقاء توانمندسازی زنان در بهره گیری از فضای شهری با تأکید بر مفهوم سقف شیشه ای (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۲
71 - 90
حوزههای تخصصی:
شهر و فضای شهری به عنوان یکی از فراگیرترین پدیده های اجتماعی است. بهره وری و مطلوبیت فضاهای شهری، موضوع مهمی است که باید در هر مطالعه ای که زندگی روزمره زنان و مردان را مدنظر قرار می دهد، مورد توجه قرار گیرد. نیاز به حضور در فضا برای همه گروه ها فارغ از جنسیت، سن، سطح درآمد، شغل و... امری ضروری است. حضور زنان در فضای شهری، به اندازه مردان، یکی از مهم ترین شاخص های عدالت شهری است. بنابراین در این مقاله با هدف ارزیابی میزان عدالت جنسیتی در فضای شهری، از روش توصیفی- تحلیلی و نرم افزار Spss در تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شده و همچنین با به کارگیری آزمون های آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون توکی در گروه بندی مؤلفه ها به ارزیابی هرکدام پرداخته شده است و تعداد 368 پرسش نامه (در قالب طیف لیکرت) در هر یک از مناطقه سه گانه شهر قزوین توزیع شده است. در طراحی پرسش نامه ها به طور ضمنی مفهوم سقف شیشه ای و هنجارهای فضای شهری برای زنان در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد بهره برداری از فضای شهری در سطح منطقه دو شهر قزوین برای زنان در نسبت با سایر مناطق بیشتر است.
بررسی میزان تناسب استانداردهای آسایش صوتی با مکان قرارگیری صندلی های پارکی (نمونه موردی پارک لاله تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دستیابی به آسایش صوتی در فضاهای باز شهری یکی از عوامل مهم در ارتقای کیفیت زندگی و آسایش شهروندان است. یکی از مهم ترین فضاهای باز شهری پارک ها هستند و از مهم ترین مبلمان راحتی در پارک ها که نیاز به حفظ آسایش صوتی در آن ها احساس می شود، صندلی های پارکی هستند. مهم ترین هدف تحقیق بررسی میزان تناسب استانداردهای آسایش صوتی با مکان قرارگیری صندلی های پارکی است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن توصیفی - تحلیلی است. نمونه موردی تحقیق پارک لاله تهران است و ایستگاه های قرارگیری صندلی های پارکی با استفاده از دسی بل سنج صوت سنجی می شوند و با استفاده از پرسش نامه از نظر ذهنی آسایش صوتی بررسی می شود. در نهایت با ترکیب داده های عینی و ذهنی با استفاده از روش های فضایی، ایستگاه های در معرض آسیب شناسایی می شوند. نتایج ضریب همبستگی پیرسون (0.692) حاکی از وجود ارتباط معنادار بین داده های عینی و ذهنی آسایش صوتی در مکان های صندلی های پارکی است. یافته ها نشانگر آن هستند که ایستگاه های برداشت شده جنوبی که در حدود 15 ایستگاه هستند در وضعیت نامناسبی از نظر آسایش صوتی قرار دارند. دلیل این امر نزدیکی به بلوار کشاورز است که بسیار پرتردد می باشد. ایستگاه های اطراف بازارچه پارک لاله و موزه هنرهای تهران نیز چنین وضعیتی دارند. از بین 19 ایستگاه برداشت شده 14 ایستگاه دارای صندلی نیمکتی، 4 ایستگاه دارای صندلی بدون پشتی و یک ایستگاه دارای آلاچیق بودند. 38 ایستگاه از نظر صوتی دارای آسایش صوتی متوسطی بودند که تعداد صندلی های نیمکتی در آن ها 23 ایستگاه، تعداد صندلی های بدون پشتی 10 ایستگاه و تعداد آلاچیق 15 ایستگاه است. سایر ایستگاه ها دارای وضعیت مناسبی بوده، که این ایستگاه ها غالباً در بخش شمالی و در کنار کانون فکری کودکان و نوجوان و موزه فرش قرار دارند. در نهایت این گونه می توان نتیجه گرفت که پارک لاله از جهت قرارگیری در منطقه آسایش صوتی وضعیت متوسط به پایینی را داراست و پیشنهاد اصلی در صورت لزوم جهت نگهداری بر حسب عوامل دیگر استفاده از صندلی های پارکی آکوستیکی است.
واکاوی راهکارهای مؤثر در کاهش کم آبی در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
107 - 124
حوزههای تخصصی:
آب به عنوان عنصری که برای زندگی انسان نقش مهم و اصلی را دارد در دوران کنونی به یکی از مسایل چالش برانگیز تبدیل شده است. تقریباً اکثر دولتها به وضعیت منابع آبی سرزمین خود توجه می کنند و به دنبال راهکارهایی برای استفاده مناسب و بهتر مردم از منابع آب می باشند تا بتوانند با بحران کم آبی و کاهش منابع آب روبرو نشوند. هم اکنون 31 کشور جهان با کمبود آب رو به رو می باشند و تا سال 2025، تعداد 17 کشور دیگر نیز به سبب ازدیاد جمعیت به این گروه خواهند پیوست. یکی از کشورهایی که با چالش و کاهش کم آبی مواجه شده، ایران است. در این بین، برخی از استانها زودتر از بقیه استانها با چالش کم آبی مواجه شده اند. استان کرمان یکی از استانهایی است که با توجه به نقش بخش کشاورزی در اشتغال و درامد اقتصادی مردم آن، مشکل کم آبی و خشکسالی در آن نمایان شده است. هدف اصلی در این مقاله واکاوی راهکارهای مؤثر در کاهش کم آبی در استان کرمان است. بر این اساس، سوال اصلی مطرح شده این است که کدام راهکار برای مقابله با کاهش کم آبی در استان کرمان بهتر و مؤثرتر است؟ برای پاسخ به این سوال، از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و ابزار گردآوری کتابخانه ای و سایتهای اینترنتی، استفاده شده است و یافته های تحقیق بدست آمده اند. نتایج تحقیق نشان می دهند که استان کرمان، دچار چالشهای کم آبی است و الگوهای مدیریتی منابع آبی نسبت به طرحهای انتقال آب (بهشت آباد و صفارود)، بهتر و کاراتر می توانند در زمینه حل مسایل کم آبی و کاهش منابع آب کارساز باشند.
پیش نمایی پیامدهای تغییر اقلیم در توسعه گردشگری سواحل جنوب (جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۷)
237 - 255
حوزههای تخصصی:
پیش نمایی تأثیرات تغییر اقلیم در شرایط اقلیم گردشگری جزیره کیش به منزله مقصد اول گردشگری سیاحتی و رویدادمحور کشور، که سهم مناسبی در بازار گردشگران داخلی و اقتصاد ملی دارد، در افق آینده ضروری است. بدین منظور، عملکرد هفت مدل گردش سیاره ای (GCMs) براساس نمره مهارت (SS) ارزیابی شد و درنهایت دو مدل ACCESS-CM2 و CNRM-CM6-1 به منزله GCMهای مناسب منطقه مطالعاتی انتخاب شدند. در ادامه، اثر سناریوهای SSP2-4.5 و SSP5-8.5 در بخش گردشگری جزیره کیش براساس کاربرد شاخص اقلیم گردشگری (TCI) بررسی و از روش مقیاس گذاری خطی (LS) برای تصحیح خطای شبیه سازی مدل های GCM استفاده شد. نتایج نشان داد پارامترهای مؤثر در برآورد شاخص TCI تغییرات چشمگیری در آینده خواهند داشت، به طوری که میانگین دما در دوره پایه از 27/25 به 63/29 و 33/30 درجه سلسیوس به ترتیب تحت سناریوهای SSP2-4.5 و SSP5-8.5 در چشم انداز 2050-2069 خواهد رسید. افزون بر دما، تغییرات افزایشی بارش و رطوبت نسبی در منطقه موجب می شود بازه های زمانی گردشگری در اقلیم آینده در جزیره کیش تغییر کند: به این ترتیب که در شرایط فعلی ماه های فوریه و مارس وضعیت ایدئال بهترین زمان های گردشگری جزیره هستند، حال آن که در چشم انداز آینده تنها ماه فوریه شرایط ایدئال را نشان می دهد. از طرف دیگر، وضعیت کمی نامطلوب در دوره فعلی شامل چهار ماه ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر می شود که این امر به مرور در آینده هشت ماه سال را در بر خواهد گرفت. بنابراین، پرداختن به موضوع تغییر اقلیم در حوزه گردشگری برای تدوین برنامه های توسعه آتی کشور با محوریت تغییر اقلیم مسئله ای بسیار مهم است.
عوامل مؤثر در بروز خلاقیت اجتماعی در مکان های شهری؛ مطالعه موردی: کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۱۵۲-۱۳۹
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان نماد کالبدی اوضاع فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در هر دوره، معیاری است جهت ارزیابی تحولات جامعه در آن دوران و محیط های شهری حیطه ای است کالبدی به عنوان صحنه کنش متقابل که دارای مرزهای معینی است و امکان تمرکز کنش های اجتماعی متعامل را به هر شیوه ای میسر می سازد. تقویت و گسترش محیط های شهری مناسب، فعال و پویا و سرزنده به عنوان یکی از اهداف راهبردی ارتقای کیفیت محیط های شهری همواره در صدر کار طراحان و برنامه ریزان شهری قرار دارد. به خصوص امروز که کیفیت سرزندگی عرصه های عمومی تنزل یافته است و بروز خلاقیت اجتماعی در مکان های شهری کم رنگ شده است؛ شناسایی زمینه ها، عوامل و مؤلفه هایی که به صورت ناآگاهانه می توانند در بروز خلاقیت اجتماعی تأثیرگذار باشند دغدغه ای است که نظر و توجه برنامه ریزان و طراحان شهری را به خود معطوف داشته است. با توجه به این موضوع، شناسایی عوامل ناآگاهانه موجود در محیط و میزان تأثیرگذاری آن ها در بروز خلاقیت های اجتماعی مسئله اصلی پژوهش حاضر است. به منظور نیل به این هدف، استفاده کنندگان از فضای شهری ساکنین سه محله منبع آب، نیوساید و عامری کلان شهر اهواز به عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند و حجم نمونه نیز برابر 380 نفر محاسبه گردید. پرسش نامه پژوهش به روش نمونه گیری تصادفی در بین اعضای جامعه آماری پژوهش توزیع شد. تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز به کمک مدل های تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزارهای SPSS و Amos انجام پذیرفت. یافته های پژوهش نشان داد، 13 عامل شناسایی شده قادرند بالغ بر54/68 درصد از واریانس متغیر وابسته بروز خلاقیت اجتماعی در مکان های شهری را تبیین نمایند. همچنین عوامل سرمایه اجتماعی و انگیزش بروز استعداد و توانمندی ها، پاسخ دهندگی فضا و تجربه خلق مکان، فرهنگ، سنت و باورهای جامعه، اصالت، تنوع، منحصربه فرد بودن فضا و مبلمان رتبه اول تا چهارم را در بین عوامل مؤثر بر بروز خلاقیت در مکان های شهری به خود اختصاص داده اند.
تحلیلی بر رابطه حس مکان با تعلق در محلات شهری (نمونه موردی: محله باقرآباد شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
تعلق از موضاعات کلیدی مطالعات شهری می باشد. در نوسازی محلاتی که در محدوده مرکزی شهرها واقع شده اند، مشارکت ساکنان در نوسازی، عاملی اساسی بشمار می رود. تعلق زمینه ای را برای مشارکت فراهم می آورد. با توجه به رواج اقتصاد خدماتی و مصرف گرایی در شهرها، تعلق بیشتر بصورت نمادین و عملگرا جلوه می کند. بیشتر تحقیقات صورت گرفته در این زمینه نیز، ماهیت اجتماعی و عمل گرای تعلق را در فرایند تغییرات محلات مورد توجه قرار می دهند و از عاملیت انسانی و ذهنیت گرایی(حس مکان) در این مسئله غفلت می کنند. این پژوهش در پی پر کردن این شکاف و بررسی همبستگی بین این دو می باشد. به این ترتیب هدف این مقاله این است که نشان دهد با وجود تنوع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در محله تاکید صرف بر تعلق نمادین و عملگرا باعث بوجود آمدن جدایی گزینی اجتماعی می شود و حس مکان (بودن در مکان) این مسئله را تعدیل می کند و باعث انسجام بیشتر می شود. جامعه آماری پژوهش ساکنین محله باقرآباد شهر رشت می باشند که محدوده آن توسط طرح جامع رشت و سند توسعه محلات تعیین شده است. با استفاده از جدول مورگان 375 نفر با عنوان نمونه مطالعاتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پیمایش و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق حاکی از این است که ارتباط معنی دار مثبت بین حس مکان و تعلق وجود دارد و حس مکان در سطح متوسط بر تعلق اثر می گذارد. احساسات شخصی افراد همواره در اعمال و رفتارهایی که بیانگر تعلقشان است تاثیر گذار است. این بدان معناست که احساس شخصی و صمیمانه فرد برای تعلق داشتن به یک مکان باید همیشه با گفتارها و اشکال مطالبات اجتماعی - مکانی مطابقت داشته باشد . همچنین نتایج تحقیق مشخص می کند که مهم ترین شاخص حس مکان احساس عمیق محله که 84 % از واریانس و مهمترین شاخص تعلق، تحقق نیاز ها که 64% از واریانس را تبیین می کند.
ارزیابی روند تغییرات دما، جزیره حرارتی و پوشش گیاهی ایام گرم سال در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
163 - 177
حوزههای تخصصی:
پدیده جزیره حرارتی شهری، از معمول ترین پدیده های شهری است که طیّ آن برخی از نقاط شهری به خصوص مرکز شهرها چند درجه از مناطق اطرافشان گرم تر می شوند. هدف این پژوهش، ارزیابی روند تغییرات دما، تغییرات جزیره حرارتی و پوشش گیاهی دوره گرم سال در شهر یزد می باشد. برای بررسی روند تغییرات دمای ماه های گرم سال، از اطلاعات دمایی ایستگاه یزد و آزمون من-کندال استفاده شد. به منظور تعیین جزیره گرمایی شهر یزد در ماه های گرم سال، از تصاویر ماهواره ای لندست 4-8 در محدوده زمانی33 ساله(2020-1987) که شامل چهار دوره با فاصله زمانی 11 ساله است (میانگین ماه های تیر، مرداد و شهریور سال های 1987، 1998، 2009 و 2020) استفاده شد. نتایج حاصل از تصاویر ماهواره ای نشان داد که در طی دوره آماری هر چه به سال های جاری نزدیک تر شویم از میزان پوشش گیاهی و زمین های بایر کاسته شده و در عوض به وسعت ناحیه ی شهری افزوده شده است. نقشه های LST نیز نشان از دماهای بالای 50 درجه سانتی گراد به صورت خوشه های داغ در قسمت های غرب و جنوب غرب شهر یزد بوده که در دهه های اخیر ایجاد و تقویت شده اند. آزمون من-کندال و شیب سنس نیز حاکی از روند صعودی معنی دار در سطح اطمینان 99 درصد به خصوص در سال های اخیر است. میزان این افزایش دما دریک دوره 45 ساله حدود 2.3 درجه سانتی گراد بوده است که این شرایط می تواند در پیوند احتمالی با پدیده روند افزایش جمعیت شهری طی دهه های اخیر و به دنبال آن افزایش سازه های شهری(مسکونی، تجاری) و پدیده جزیره حرارتی مرتبط باشد.
مقدمه ای بر الگوی بهینه ساماندهی دستفروشان با تاکید بر ایجاد بازارچه های فصلی مشارکتی و اثرات آن در بهبود کیفیت محیطی و کالبدی زیست پذیری شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ ویژنامه ۱
371 - 380
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر بیش از 56 درصد مردم جهان(4.4 میلیارد نفر) در نواحی شهری زندگی می کنند ، این اکثریت با مشکلات متعدد اقتصادی در شهرها روبرو هستند . یکی از عواقب عدم برنامه ریزی های مناسب اقتصادی در شهرها ایجاد اشتغال غیر رسمی در شهرها است . دستفروشی از جمله مشاغل کاذب و غیر رسمی است که با گسترش شهرنشینی، و افزایش جاذبه های شهرنشینی بوجود آمده است. در این تحقیق که به صورت نظری انجام شده است ، با مطالعه سوابق پژوهش در حوزه اشغال غیر رسمی و اقتصاد و بازار شهر ، ارتباطی بین دستفروشی و کیفیت محیطی و کالبدی زیست پذیری شهری برقرار شده است . در این پژوهش اطلاعات و مطالب از طریق مطالعات کتابحانه ایی تهیه شد و روش عمده تحقیق ترکیب نظریات در حوزه اقتصاد ، و مفاهیمی نظیر زیست پذیری ، کیفیت محیطی و کالبدی و مشاغل غیر رسمی بویژه دستفروشی است . یکی از نتایج عمده این تحقیق تأثیرگذاری منفی بی چون و چرای مشاغل غیر رسمی بویژه دستفروشی بر کیفیت کالبدی و محیطی زیست پذیری شهری است . برای کاهش این تأثیرگذاری منفی رفتن به سمت دیدگاه های مشارکتی در بازار یکی از راه های درمان مناسب برای شهرها است .
گونه شناسی پایداری محله ای در توسعه فضایی شهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۳۸-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
با آغاز نوگرایی در ایران که از اوایل حکومت پهلوی آثار عینی تر آن در شهرها ظاهر شد، محله های تاریخی که پویایی و پایداری خود را در گذشت زمان نشان داده بودند، رو به زوال نهادند و بافت جدید که عمدتاً به تدریج از دهه ی چهل تاکنون پیرامون بخش تاریخی ساخته شده است، در این بافتها بسیاری از ویژگیهای محله های تاریخی شکل نگرفته است به این ترتیب محله های تاریخی و جدید در شهر گرگان از نظر پایداری با تغییرات و چالشهای مواجه شده اند، که باید شناخته شود. در پژوهش حاضر با نگاهی به مقوله ی پایداری محله ای، ابعاد مختلف آن و سطح پایداری محله ای در 8 محله شهر گرگان بررسی شد. روش تحقیق حاضر به توجه به ماهیت تحقیق، سؤال و اهداف تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی بوده و از دو فاز شکل گرفته است. در فاز اول تحقیق به بررسی روند گسترش فضایی شهر گرگان در طی 45 سال اخیر پرداخته شد که بدین منظور از تصاویر ماهواره ای بهره گرفته شد، در فاز دوم تحقیق به گونه شناسی پایداری محله ای در 8 محله شهر گرگان که از گونه های متفاوت یافتی و کالبدی بوده، پرداخته شد و در این مرحله ازمدلهای VIKOR،SAW و تکنیک کپ لند استفاده شد، نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان داد که در بازه ی زمانی 45 ساله شهر گرگان با گسترش شهری بسیار زیادی مواجه بوده و محلات جدید در قالب محلات الحاقی و شهرک سازی و طرح های توسعه شهری شکل گرفتند. محلات قدیمی شهر گرگان در بین شاخص های پایداری اقتصادی، کالبدی زیست محیطی و اجتماعی پایداری قبلی خود را ندارند؛ و شکل گیری محلات جدید و بدون برنامه و ادغام روستاها در شهر گرگان ازجمله اوزینه و انجیراب و گرگان جدید در سالهای بعد از انقلاب نشان می دهد که این محلا صرفاً محلی برای سکونت اقشار پایین جامعه بوده و نشانی از کارکرد و هویت محله ای و پایداری محله ای در آن ها به چشم نمی خورد.
شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی (مطالعه موردی: استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، گردشگری روستایی به عنوان یک فعالیت مکمل در کنار کشاورزی و دامداری، همواره عاملی در جهت بهبود شرایط اقتصادی ساکنین روستاها بوده است. بر این اساس این پژوهش، با هدف شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی انجام پذیرفته است. جمع آوری اطلاعات، با استفاده از دو روش آرشیوی و پیمایش از طریق مصاحبه و پرسشنامه بوده است. جامعه آماری تحقیق شامل منابع آرشیوی مرتبط با موضوع تحقیق و همچنین 13 نفر از خبرگان و افراد مجرب است. به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا و تحلیل مضمون استفاده شد؛ همچنین داده های کمّی نیز، با استفاده از روش برنامه ریزی ترجیحات فازی لگاریتمی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که ابعاد ارتقاء مقصدهای گردشگری روستایی، شامل سه بُعد محیطی، منابع انسانی، و جامعه محلی، می باشد، به طوری که بُعد منابع انسانی با وزن 0994/0 نسبت به ابعاد دیگر دارای وزن بیشتری می باشد. همچنین بُعد جامعه محلی با وزن 0989/0 و بُعد محیطی نیز با وزن 0973/0 به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار گرفتند. در این میان، مولفه «موثر بودن» در بُعد «منابع انسانی» با وزن 261/0، مولفه «اقتصادی» در بُعد «جامعه محلی» با وزن 259/0، و مولفه «زیباشناختی» در بُعد «محیطی» با وزن 254/0، بیشترین وزن را به خود اختصاص دادند.