فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
16 - 1
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت زمین شناسی و ساختاری پهنه ساختاری کپه داغ برای ایجاد پدیده کارست مورد شناسایی قرار گرفت. با استفاده از رقومی سازی نقشه های زمین شناسی گسل های اصلی منطقه مورد مطالعه شناسایی شدند. وضعیت سازند های آهکی، طول، تعداد و تراکم گسل ها و شکستگی ها مورد بررسی قرار گرفتند. با توجه به وجود شکستگی های بسیار در محدوده و پیچیدگی تحلیل آن ها، روش آنالیز بعد فرکتالی برای تهیه نقشه تراکم شکستگی ها به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که بین شاخص تعداد چشمه ها و فاصله از گسل ها ارتباط بسیار نزدیکی وجود دارد، به گونه ای که بیش ترین تعداد چشمه های مورد بررسی در مجاورت خطوط گسلی قرار دارند، اما میزان آبدهی چشمه ارتباطی با فاصله با گسل ندارد و بیش تر به سازندهای زمین شناسی ارتباط دارد. بخش هایی از پهنه ساختاری مورد مطالعه که دارای بیش ترین تراکم گسل ها و شکستگی ها در سازندهای کربناته ضخیم لایه هستند، بیش ترین پتانسیل آب های زیرزمینی کارستی در منطقه را دارند. در پهنه ساختاری کپه داغ حوضه های مزدوران و تیرگان بیش ترین ذخیره آب های زیر زمینی را دارند و پس از آن به ترتیب حوضه های آبریز دره گز، قوچان، کارده و قوزقان چای بیش ترین ذخیره را دارند. لذا این مطالعه می تواند مقدمه ای برای دستیابی به منابع آبی جدید در منطقه باشد.
تهیه نقشه مدیریت سیلاب با استفاده از الگوریتم نوین جنگل تصادفی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، نمونه موردی: محور کندوان - چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
33 - 17
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر محور کندوان - چالوس در شمال کشور (در استان مازندران ) سیلاب های متعدد مخاطره آمیز رخ داده است. ویژگی های زمین شناسی و توپوگرافی، شرایط بارندگی و دخالت انسانها، محور کندوان -چالوس را برای پتانسیل خطر وقوع سیل مستعد کرده است. علاوه بر نقش عوامل طبیعی؛ عدم لایروبی، نبود آبخیزداری مناسب و دخالتهای غیر اصولی انسانی منجر به تشدید مخاطرات سیلاب در منطقه مورد تحقیق شده است. بررسی و تهیه نقشه های مدیریت سیلاب, با تکیه بر اصول کارشناسی یکی از ضروریات اساسی در مدیریت بحران سیل این منطقه محسوب می باشد. هدف از این پژوهش، پهنه بندی مناطق مستعد سیل و تعیین اولویت عوامل مؤثر در وقوع آن با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی در محور کندوان چالوس است. بدین منظور ۹ شاخص کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، شیب، ارتفاع، عدم رعایت حریم رودخانه، دبی رودخانه، شبکه آبراهه، بارش، و عدم لایروبی رودخانه انتخاب شدند. پس از تعیین عامل تورم واریانس و ضریب تحمل، در مرحله بعد با واردکردن داده های مربوط به عوامل مؤثر به نرم افزار ARC/MAP10.2، مدل سازی گردید. سپس با استفاده از الگوریتم جنگل تصادفی انجام و نقش عوامل مؤثر در وقوع سیلاب در منطقه تعیین شد. در نهایت نقشه پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در سه پهنه خیلی خطرناک ، با خطر متوسط و کم خطر در محیط ARC/MAP10.2 تهیه شد. نتایج نشان می دهد بر اساس نقشه پتانسیل وقوع سیل، خطر وقوع سیلاب منطقه در حدود۲۶۱.۴۳ کیلومترمربع منطقه جزء مناطق کم خطر ۱۵۱.۱ کیلومترمربع جزء مناطق با خطر متوسط و در حدود ۱۱۸.۳کیلومترمربع جزء مناطق پرخطر محسوب می شوند.
پهنه بندی تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار Arc/Map؛ نمونه موردی: رودخانه بهمنشیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
103 - 81
حوزههای تخصصی:
شناخت روند تغییرات و جابه جایی رودخانه در دهه های گذشته، جهت برنامه ریزی های آینده ضرروی است. با استفاده از امکانات سنجش از دوررودخانه، تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی با حداقل هزینه کرد و در کمترین زمان ممکن می توان به این اهداف رسید. هدف از این پژوهش پهنه بندی تغییرات زمانی و مکانی بستر رودخانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای در محیط نرم افزار Arc/Map می باشد. برای بررسی و پایش تغییرات زمانی و مکانی رودخانه بهمنشیر از تصاویر ماهواره ای لندست سال های ۱۹۷۳، ۱۹۸۶و 1999، ۲۰۱۲ و 2024 استفاده شده است. رودخانه به شش بازه مختلف تقسیم و پهنه بندی تغییرات در هفت کلاس رسوب زیاد، رسوب متوسط، رسوب کم، پایدار، فرسایش کم، فرسایش متوسط و فرسایش زیاد صورت گرفت. نتایج نشان داد در تمامی دوره ها به جز بازه زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۹ میزان رسوبگذاری بر میزان فرسایش برتری داشته است. در تمامی دوره ها به جز بازه زمانی ۲۰۱۲-۱۹۹۹ میزان رسوبگذاری بر میزان فرسایش برتری داشته است. بیشترین تغییرات در بازه اول در مقطع زمانی 2012-1999، در بازه دوم، چهارم و پنجم در مقطع زمانی ۱۹۸۶-۱۹۷۳، بازه سوم و پنجم در مقطع زمانی ۲۰۲۴-۲۰۱۲ رخ داده است. با توجه به اینکه در تمامی دوره های زمانی به جز دوره 2012-1999 مورد مطالعه رسوبگذاری بر فرسایش برتری داشته است بدین ترتیب تنها در بازه اول فرسایش بیشتر رسوبگذاری رخ داده است.
تحلیل توزیع فضایی پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
27 - 48
حوزههای تخصصی:
پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی از مراکزی هستند که به طور مستقیم در تامین سلامت افراد و جامعه دخیل هستند، لذا کمبود، نارسایی و عدم مکان یابی بهینه آن مشکلات عدیده ای برای ساکنان بوجود می آورد. تحقیق حاضر از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف پژوهش حاضر تحلیل توزیع فضایی پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی در شهر اردبیل و شناسایی محدوده خدمات رسانی هر پایگاه با استفاده از تکنیک Network Analysis در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی است. برای نیل به هدف مذکور، تحقیق در سه فاز انجام شده است. فاز اول ایجاد ژئودیتابیس مور نیاز تحلیل، فاز دوم ایجاد لایه تحلیل شبکه با مرز محدوده شهر و تحلیل محدوده خدمات رسانی براساس استاندارد زمانی و فاصله ای، فاز سوم شناسایی محله های شهری محروم از خدمات اورژانس پیش بیمارستانی. برای تحلیل محدوده خدمات رسانی پایگاه های اورژانس در این تحقیق از استاندارد زمانی 3 دقیقه جهانی و استاندارد رایج 8 دقیقه ای در ایران استفاده شده است. همچنین شعاع عملکردی 1700 متر برای خدمات رسانی پایگاه ها در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل شبکه بر مبنای زمان و مسافت نشان داد که شهر اردبیل در توزیع متناسب پایگاه های اورژانس در سطح شهر وضعیت مطلوبی ندارد و همه مناطق شهری به طور کامل تحت پوشش نیستند، بطوریکه در نواحی مانند شهرک کوثر و شهرک دادگستری در اطراف دریاچه شورابیل و همچنین در شمال غربی شهر در محله سلمان آباد خلاء خدماتی پایگاه ها کاملا به چشم می خورد. با پیشنهاد احداث پایگاه های جدید در نواحی شهرک ساحلی، کوثر، سلمان آباد و کشاورزی نیز خلاء خدماتی کمتر شده و شهر بیشتر زیر پوشش خواهد بود.
ارزیابی توان لرزه خیزی گسل هرات در غرب افغانستان بر پایه فراسنج های لرزه زمین ساختی و نرخ گشتاور لرزه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
79 - 98
حوزههای تخصصی:
سیستم گسلی هرات غربی یکی از پهنه های فعال لرزه زمین ساختی افغانستان می باشد که در سال ۲۰۲۳ چهار زمین لرزه را تجربه نموده است. نظر به اهمیت این منطقه و رخداد لرزه ای متوالی، در این پژوهش پویایی لرزه زمین ساختی منطقه بر اساس فراسنج های لرزه خیزی و تحلیل فرکتالی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، تغییرات نرخ لرزه خیزی منطقه بر پایه تغییرات فراسنج لرزه خیزی (b-value) و بعد فرکتال شکستگی و لرزه خیزی (D-value) با استفاده از داده های لرزه ای موجود بررسی و تحلیل شده است. در یک تقسیم بندی منطقه مورد مطالعه به ۹ پهنه اولیه تقسیم شده و در هر پهنه فراسنج های لازم محاسبه شده است. بزرگترین ابعاد فرکتالی گسل محاسبه شده مربوط به پهنه های جنوب شرقی، مرکزی و شمال غربی است و بیشترین مقدار بعد فرکتالی لرزه خیزی مربوط به مناطق مرکزی و شمال غربی می باشد. مقادیر محاسبه شده برای پارامتر b در مرکز محدوده مطالعاتی و منطبق بر گسل هرات نشان دهنده افزایش تنش در این ناحیه بوده که ممکن است هشداری برای وقوع یک زمین لرزه بزرگ در آینده باشد. نرخ گشتاور لرزه ای نشان دهنده نرخ تغییر در انرژی سطح زمین است که به تغییرات لرزه ای تبدیل می شود. مقدار نرخ گشتاور لرزه ای برای کل منطقه مطالعاتی برآورد شده است. با توجه به مجموع تحلیل های فرکتالی و محاسبه گشتاورهای لرزه ای منطقه، مناطق زنده جان، انجیل، غوریان و کوشان می توانند به عنوان کاندیدای زلزله های بعدی معرفی شوند. مقایسه نتایج به دست آمده این دیدگاه را تقویت می کند که غرب افغانستان به عنوان پهنه ای دگرشکلی در حال تکامل، مستعد رخدادهای لرزه ای بیشتری است.
آشکارسازی پیامدهای تغییر اقلیم بر پارامترهای بارش و دما در حوضه آبریز کابل افغانستان با استفاده از مدل لارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
68 - 87
حوزههای تخصصی:
ازجمله مسائلی که در بین اقلیم شناسان امروزه مورد اختلاف قرار دارد، وجود تغییرات اقلیمی یا تغییر روند در متغیرهای جوی است. هدف اصلی در این تحقیق آشکارسازی پیامدهای تغییر اقلیم بر متغیرهای بارش و دما، و پیش بینی دما و بارش در حوضه ی آبریز کابل می باشد. برای ارزیابی اثر تغییر اقلیم بر متغیرهای بارش و دما، آشکارسازی، روندیابی، پیش بینی و تحلیل دقت مدل ها انجام گرفت. در این فرایند از روش های آنومالی، آزمون نا پارامتریک من-کندال، شیب سنس، مدل لارس (گزارش ششم) و ضریب همبستگی، ضریب تعیینr, R2, RMSE, NRMSE استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در حوضه ی آبریز کابل، میانگین بارش سالانه در سطح اطمینان 05/0 از روند افزایشی برخوردار بوده و میانگین سالانه ی دما در سطح اطمینان 05/0 روند افزایشی داشته و فصل بارندگی از زمستان به تابستان تغییر تدریجی نموده است. به عبارت دیگر، مقدار سالانه ی بارش در بازه ی زمانی 1979-2020 تقریباً 30/0 درصد یا معادل 93/0 میلی متر افزایش غییر محسوس و دما به طور قابل توجهی افزایش یافته است که تقریباً 8 درصد یا معادل 2/1 درجه سانتی گراد افزایش را نشان می دهد. پیش بینی ها نشان می دهد که روند افزایش دما و کاهش بارش نسبت به دوره ی پایه (1991-2021) در بازه ی زمانی 2021-2050 ادامه خواهد داشت. در تمامی سناریوهای SSP1-2.6،SSP2-4.5 وSSP5-8.5 دمای کمینه به ترتیب به میزان 4/0، 5/0 و 6/0 درجه سلسیوس و دمای بیشینه به میزان 6/0، 7/0 و 8/0 درجه سلسیوس نسبت به دوره پایه، افزایش و بارش سالانه نیز حدود11درصد نسبت به دوره پایه کاهش خواهد داشت؛ بنابراین بر اثر تغییرات اقلیمی افزایش دما و تغییر الگوی بارش، احتمال وقوع سیلاب و خطرات مرتبط با آن در آینده جدی تر خواهد شد. از این جهت مطالعات متغیرهای بارش و دما تحت شرایط تغییر اقلیم بسیار ضروری بوده و راهبردهای سازگاری با تغییر اقلیم و افزایش تاب آوری پیشنهاد می شود.
مطالعه تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست (یک مطالعه سنتز پژوهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۴
199 - 222
حوزههای تخصصی:
زنان از گروه های مهم اجتماعی به شمار می روند که در مطالعات نظری و عملی «پایداری» همواره بر آنان تمرکز می شود. بنابراین، مطالعه حاضر با رویکرد کیفی و روش سنتزپژوهی تأثیر توانمندسازی زنان روستایی در دست یابی به توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست را بررسی کرد. در این مطالعه پس از جست وجو، غربالگری ادبیات تخصصی و گزینش چند مرحله ای اسناد علمی معتبر، کدگذاری باز، بسته و محوری یافته ها صورت گرفت. نتایج نشان داد زمینه ها و عوامل اثرگذار/اثرپذیر بر/از توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «عوامل بنیادین، نهادی-سازمانی و ساختاری»، «نابرابری های نهادینه شده تاریخی»، «زمینه های ناعادلانه ی تبعیض های جنسی-جنسیتی» و «بسترهای تحول آفرین». چالش ها و موانع توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «چالش ها و موانع روانشناختی»، «چالش ها و موانع آموزشی»، «نداشتن مشارکت جامعه»، «چالش ها و موانع اقتصادی»، «محدودیت های قانونی»، «محدودیت های اجتماعی-فرهنگی» و «محدودیت های جنسیت بنیان کارآفرینی». راهکارهای توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «پررنگ سازی نقش زنان در فرآیند توسعه پایدار روستایی»، «افزایش دسترسی به زیست بوم خلاقیت، نوآوری و تکنولوژی های نوین»، «برخورد همگن با مسائل زنان»، «راهکارهای سیاستی برای توانمندسازی زنان» و «الگوسازی و ارائه الگوهای مناسب». هم چنین اثرات و فواید توانمندسازی زنان روستایی عبارتند از «تثبیت مالکیت، قدرت و زمینه های نقش آفرینی زنان»، «حفاظت پایدار محیط زیست با نقش آفرینی زنان» و «رشد پایدار اقتصادی و توسعه اجتماعی با نقش آفرینی زنان». نتیجه آن که مسیر توسعه پایدار و حفاظت محیط زیست می تواند از آموزش زنان روستایی و افزایش توانمندی های آنان آغاز شود زیرا چرخه ای به ترتیب میان آموزش محیط زیست، توانمندسازی زنان روستایی، میزان مشارکت فعال آنان و دستیابی به حفاظت محیط زیست برقرار است.
گردشگری کشاورزی و عوامل و موانع توسعه آن در مناطق روستایی، مورد مطالعه: مزارع زعفران شهرستان تیران و کرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
371 - 350
حوزههای تخصصی:
مزارع کشاورزی و محصولات آنها، علاوه بر ارزش اقتصادی می توانند نقش مهمی در گردشگری بویژه در مناطق روستایی داشته باشند. این پژوهش به امکان سنجی توسعه ی گردشگری کشاورزی در مزارع زعفران روستاهای شهرستان تیران و کرون در غرب اصفهان و شناسایی و تشریح عوامل پیشران و موانع بازدارنده آن می پردازد. بهره برداران کشاورزی زعفران کار روستاهای منطقه، جامعه آماری مورد مطالعه بودند. تجربه عینی و عملی گردشگری در مزارع زعفران، متغیر وابسته، و ذهنیت های فردی، ویژگی های اقتصادی محصول و عوامل و موانع ساختاری و سازمانی، متغیرهای مستقل مطالعه بودند که پس از عملیاتی سازی و گردآوری داده های پیمایشی، هرکدام با پردازش ها و شاخص سازی های مناسب مورد سنجش قرار گرفته و تحلیل شدند. بر اساس نتایج، تجربه عینی و عملیِ اندکی که در زمینه گردشگری مزارع زعفران منطقه وجود دارد، با تأثیرگذاری مثبت عواملی چون زیرساخت های عمومی گردشگری، تبلیغات و معرفی محصول، مطالبه گری از مسئولین محلی، ویژگی های اقتصادی محصول، سابقه کشت آن و سطح تحصیلات بهره برداران همراه بوده است. تحلیل های بیشتر نشان داد، پتانسیل بالقوه ی ناحیه روستایی کرون علیا در رابطه با گردشگری مزارع زعفران، با پشتیبانی های سازمانی و فراهم شدن زیرساخت های تخصصی مزرعه ای به عنوان مهم ترین پیش شرط های گردشگری مزرعه، و تقویت نگره خواهنده ای در ذهنیت بهره برداران برای پیگیری و تحقق آن، خواهد توانست نظام زراعی کشت زعفران منطقه را به سمت الگوهای کارآفرینانه غیرزراعی با محوریت گردشگری و تجاری تر شدن و بهره وریِ بیشتر این نظام سوق دهد. با توجه به ویژگی های خاص زعفران در مراحل برداشت و زنجیره عملیات پس از آن، زنان و حتی اعضای غیر شاغل در کشاورزیِ خانوارهای روستایی، می توانند نقش پررنگ و معناداری در این راستا داشته باشند.
سنجش تاب آوری ساکنان سکونتگاه های غیررسمی پیراشهری و اثرات شاخص های توسعه پایدار برتاب آوری آنان (مطالعه موردی: چابهار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
519 - 496
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مس ائل مط رح در اسکونتگاه های غیر رسمی پایین بودن شاخص های اقتصادی-اجتماعی از قبیل درآمد، اشتغال، مسکن، تحصیلات، بهداشت و... است؛ این سکونتگاه ها در مواقع بحران توانایی بازگشت ب ه حال ت ع ادی را از دس ت می دهند. تحقیق حاضر باهدف تحلیل و سنجش میزان تاب آوری اجتماعی ساکنین سکونتگاه های غیررسمی چابهار(محله کمب، مرادآباد و رمین) و همچنین تأثیر وضعیت اقتصادی-اجتماعی بر میزان تاب آوری اجتماعی صورت گرفته است. در انجام پژوهش، از روش توصیفی و تحلیلی و در جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و کتابخانه ای با رویکرد بازنگری نظامند منابع مرتبط، جهت شناسایی معیارهای اصلی تاب آوری اجتماعی بهره گرفته شد و با روش قیاسی، مدل مفهومی تاب آوری اجتماعی تدوین گردید. متعاقباً از طریق توزیع پرسشنامه مستخرج از مؤلفه های تاب آوری اجتماعی، به صورت هدفمند و تحلیل داده های کیفی و کمی حاصل شده، درجه اهمیت هر معیار مورد ارزیابی واقع شد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 381 پرسشنامه محاسبه و به روش نمونه گیری تصادفی ساده توزیع گردید. در این پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از طریق آزمونهای آماری شامل آزمونهای همبستگی ،تحلیل واریانس ،آزمون ویلکاکسون، آزمون tتک نمونه ای وآزمون تعقیبیpost hoc صورت گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که از نظر شاخص های اجتماعی محله کمب با میانگین 358/3 و محله مرادآباد با میانگین 015/3 بیشترین و کمترین شاخص اجتماعی را به خود اختصاص داده اند ،اما از نظر شاخص های زیست محیطی محله مرادآباد با میانگین 333/3 و محله رمین با 044/3 بیشترین و کمترین میانگین این شاخص را دارند. با نگاهی دیگر به نتایج متوجه میشویم که این محله کمب است که از نظر شاخص های اقتصادی و فرهنگی با میانگین بیشتری از دو محله دیگر پیشی میگیرد و نتایج روشن می کند که محله کمب تاب آوری بیشتری را نسبت به دو محله دیگر در شهرستان چابهار دارد.
پایش و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و گسترش فیزیکی شهر رودسر با استفاده از مدل LCM و CA-Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۳۳
47 - 63
حوزههای تخصصی:
رشد و گسترش تصاعدی شهرها که با فعالیت های ناپایدار شروع شده و به کمبود منابع ضروری می انجامد، باعث آسیب شدید به زیست کره می شود. اگر مصرف بی رویه منابع در داخل و اطراف زیستگاه انسان باشد، باید این تمایلات به طور مرتب پایش شده و اقدامات لازم برای جلوگیری از بهره برداری بیهوده از منابع ارزشمند زمین انجام شود. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف پایش و پیش بینی تغییرات کاربری اراضی و بررسی روند گسترش فیزیکی شهر رودسر صورت پذیرفت. به همین منظور از تصاویر سنجنده هایETM+ TM و OLI ماهواره لندست به ترتیب برای سال های 1997، 2010 و 2023 استفاده شد. تصاویر با استفاده از روش طبقه بندی نظارت شده به شش کلاس اراضی کشاورزی، اراضی باغی، اراضی شهری و ساخته شده، پوشش جنگلی، اراضی بایر و رودخانه طبقه بندی شدند. به منظور ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی از مدل LCM استفاده شد. سپس با استفاده از مدل CA-Markov نقشه پیش بینی شده سال 2023 با نقشه واقعی سال 2023 مورد مقایسه قرار گرفت و اعتبارسنجی مدل با مقادیر کاپای بالای 0.75 تأیید شد. نتایج حاصل از بررسی تغییر کاربری اراضی بین سال های 1997 تا 2023 نشان داد که از مساحت اراضی کشاورزی کاسته شده و به مساحت اراضی باغی، اراضی شهری و ساخته شده و نیز اراضی بایر افزوده شده است. پیش بینی تغییرات برای سال 2036 نیز ادامه روند کاهش را برای اراضی کشاورزی و روند افزایش را برای اراضی شهری و ساخته شده تعیین کرده و گسترش فیزیکی شهر را به سمت نواحی ساحلی نشان می دهد. با توجه به اینکه نتایج حاصله، اثرات قابل توجهی بر پایداری اقتصادی – اجتماعی و محیط زیستی منطقه دارد، از اینرو لازم است تا برنامه ریزان تصمیمات مدیریتی مناسبی را در راستای حفظ اراضی کشاورزی و کنترل توسعه شهری داشته باشند.
تحلیل چالش های مقابله با پدیده آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر عرصه های جنگلی کشور به خصوص جنگل های زاگرس، سطح بالا و گسترده ای از آسیب پذیری، ناپایداری و تخریب را در برابر آتش سوزی جنگل ها تجربه کرده است. در این میان یکی از مناطق کشور که به شدت در معرض تهدید آتش سوزی جنگل ها قرار دارد شهرستان چوار واقع در استان ایلام است. لذا، هدف کلی پژوهش حاضر که با دیدمان کیفی انجام شد، تحلیل چالش های مقابله با پدیده آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار بود. جامعه تحقیق، شامل مطلعان کلیدی در زمینه مدیریت و حفاظت از جنگل ها اعم از کارشناسان ادارات منابع طبیعی و آبخیزداری و نیروهای آموزش دیده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام و شهرستان های ایلام و چوار، جوامع محلی روستاهای شهرستان چوار و سازمان های مردم نهاد (سمن) فعال در زمینه مدیریت و حفاظت جنگل ها در سطح این شهرستان بودند. مشارکت کنندگان در پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند (34=n). تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند، با استفاده از نرم افزار MAX-QDA12، منجر به شناسایی 25 مفهوم در قالب 4 طبقه اصلی شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که چالش های اساسی مقابله با آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار شامل: چالش های آگاهی و ارتباطی، مالی و تجهیزاتی، حقوقی و اداری- اجرایی است. تحلیل چالش های موجود در این زمینه می تواند نقطه شروع مناسبی برای شناخت وضعیت موجود و ارائه راهبردهای مدیریتی برای مقابله با بحران آتش سوزی در جنگل ها باشد که از جمله آن می توان به نظارت کافی در اجرای صحیح قوانین، مشارکت مردم محلی و تأمین اعتبارات و تجهیزات لازم اشاره کرد.
شناسایی پیشران های کلیدی ارتقای ظرفیت تاب آوری در شهرهای پساکرونا با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به اصل بازتولید به عنوان یکی از عوامل خلق فضاهای شهری تاب آور، می تواند گزینه های متعددی را در هر زمان جهت مقابله و کاهش خطرپذیری و اثرات بحران هایی همچون کرونا به شهروندان ارائه نماید. به همین منظور، پژوهش حاضر باهدف شناسایی پیشران های کلیدی ارتقای ظرفیت تاب آوری در شهر پساکرونای مشهد با رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. بدین ترتیب، جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و رویکرد آینده پژوهی (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه پیشران های کلیدی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین پیشران های اثرگذار و اثرپذیر (کشف روابط علی و معلولی) و عملیاتی نمودن آن شده است. روش جمع آوری داده های این پژوهش شامل مطالعه اسنادی و مصاحبه فردی نیمه ساختارمند بوده و جامعه آماری آن مدیران، افراد متخصص، صاحب نظر و اساتید دانشگاه در رشته شهرسازی در شهر مشهد می باشند که تعداد 28 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که توزیع متغیرها به صورت قطری پراکنده شده اند و بیشتر در دو بعد متغیرهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر متمرکز بوده اند. همچنین نتایج نشان داد که پیشران های کلیدی و مهم برای بازتولید شهر پساکرونا، پنج پیشران "وجود پایگاه ارتباطی بین مردم و سازمان"، "همگرایی اجتماعی"، "آگاهی شهروندان در برخورد با بحران"، "دسترسی به پزشک و خدمات درمانی"، "تنظیم بازار- قیمت کالا" و "امنیت فضای مجازی" در سیستم می باشند.
تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر نوآوری منطقه ای در کلان شهرهای ایران با رویکرد آینده پژوهی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر یکی از چالش های اساسی در مطالعات مربوط به توسعه منطقه ای تلاش برای درک تفاوت های اقتصادی و فرهنگی بین سطوح ملی و منطقه ای است تا از این رهگذر بتوان موانع پیش روی توسعه منطقه ای را از میان برداشت. یکی از سیستم هایی که نقش مهمی در توسعه مناطق دارد، سیستم نوآوری منطقه ای می باشد. بدین منظور هدف از پژوهش حاضر شناسایی پیشران های کلیدی مؤثر بر نوآوری منطقه ای در کلان شهر تبریز می باشد. در این راستا پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی می باشد. جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز نیز از دو روش کتابخانه ای و میدانی بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 32 نفر از افراد واجد شرایط در بخش صنعت، دانشگاه و دولت می باشند که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که از مجموع 71 عامل تأثیرگذار، 13 عامل از جمله فرهنگ مناسب بهره وری، قوانین و مقررات، وجود فرهنگ کار تیمی بین فعالان و واحدهای صنعتی مستقر، زیرساخت های فناوری اطاعات و ارتباطات، بودجه کافی برای زیرساخت پژوهشی دانشگاه، تحصیلات عالیه، برنامه های ثبت اختراع، سیاست آموزش عالی، سیستم ارزشیابی عملکرد و پاداش، حمایت های مالی، نظام مالیاتی ویژه و منعطف برای تحقیق و توسعه، وجود مراکز تحقیقاتی مشترک بین دانشگاه و صنعت و سطح تعامل و همکاری بین دانشگاه و صنعت نقش کلیدی در نوآوری منطقه ای کلانشهر تبریز دارند.
تحلیل نقش ژئومورفولوژی در وضعیت اقتصادی نوار مرزی (مطالعه موردی: نوار مرزی استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان کردستان از نظر ژئومورفولوژی در واحد کوهستان قرار دارند و همین مسئله سبب شده است تا با محدودیت های زیادی جهت اشتغال در بخش های مختلف کشاورزی و صنایع همراه باشد. محدودیت در اشتغال، سبب کاهش اشتغال پایدار، افزایش اشتغال کاذب از جمله قاچاق کالا و همچنین افزایش مهاجرت شده است. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش به تحلیل نقش ژئومورفولوژی در وضعیت اقتصادی نوار مرزی استان کردستان پرداخته شده است. در این تحقیق از روش های توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مهم ترین داده های تحقیق، اطلاعات آماری مربوط به منطقه موردمطالعه، مدل رقومی ارتفاعی 30 متر، تصاویر گوگل ارث و نتایج حاصله از پرسشنامه بوده است. مهم ترین ابزارهای تحقیق، ArcGIS،Expert Choice ، SPSS و گوگل ارث است. این تحقیق در چند مرحله انجام شده است که در مرحله اول، به بررسی وضعیت ژئومورفولوژی و کارکردی روستاهای منطقه پرداخته شده است. در مرحله دوم، رابطه عوامل ژئومورفولوژی و وضعیت اقتصادی منطقه تشریح شده است و در مرحله سوم نیز به ارائه راهکارهای مؤثر جهت بهبود وضعیت اقتصادی منطقه پرداخته شده است. بر اساس نتایج حاصله، وضعیت ژئومورفولوژیکی نوار مرزی استان کردستان و عدم توجه به توانمندی های آن سبب کاهش درصد اشتغال و همچنین گرایش به مشاغل کاذب از جمله کولبری و قاچاق کالا شده است. همچنین بر اساس نتایج حاصله که مبتنی بر وضعیت ژئومورفولوژی منطقه و نظرات کارشناسان است، مهم ترین راهکارهای اقتصادی در نوار مرزی شهرستان های سروآباد و سقز، توسعه وضعیت گردشگری است و همچنین در نوار مرزی شهرستان های مریوان و بانه نیز تشویق برای جذب سرمایه گذاری داخلی و خارجی به عنوان مهم ترین راهکار انتخاب شده است. در مجموع، نتایج حاصله از این بخش نیز نشان داده است که یکی از مهم ترین مشکلات منطقه، عدم توجه به وضعیت ژئومورفولوژیکی و یا برنامه ریزی بدون توجه به وضعیت محیطی منطقه بوده است.
بررسی تجارب موفق جهانی استفاده از انرژی های تجدید پذیر با رویکرد توسعه پایدار مناطق شهری در ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
127 - 157
حوزههای تخصصی:
ایران با چالش های عمده ای در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، ازجمله وابستگی به سوخت های فسیلی، ضعف در سیاست گذاری و کمبود زیرساخت های مناسب مواجه است. این مسائل تأثیر منفی بر دستیابی به توسعه پایدار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب موفق جهانی و ارائه راهکارهایی برای رفع این چالش ها انجام شده است. روش تحقیق به صورت مروری بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از تحلیل محتوای مقوله ای و نرم افزار MAXQDA تحلیل شده اند. سپس با استفاده از تحلیل شکاف به بررسی شکاف های موجود در استفاده از انرژی هی تجدیدپذیر در ایران پرداخته شده است سپس راهکارهایی برای پرکردن شکاف ها بیان شده است. یافته های این پژوهش با توجه به شکاف های پژوهش و ساست ها و اهداف پژوهش، راهکارهای نوآورانه ای را برای ارتقاء استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در ایران ارائه می دهد. این راهکارها شامل کاهش مداخله دولت در بازار انرژی، ایجاد بازارهای رقابتی، تدوین قوانین شفاف برای تخصیص مشوق ها و ارائه مشوق های مالی متناسب با ریسک های سرمایه گذاری است. همچنین، توسعه فناوری های بومی، استفاده از پلتفرم های هوشمند مبتنی بر IoT و هوش مصنوعی برای مدیریت بهینه انرژی، و ایجاد سیستم های بلاکچین برای مبادله انرژی های تجدیدپذیر و غیره پیشنهاد شده است. علاوه بر این، تأکید بر توسعه زیرساخت های محلی، ترویج آموزش عمومی از طریق مدارس، و افزایش همکاری های بین المللی برای انتقال فناوری های پاک از دیگر راهکارهای کلیدی است.نتایج این پژوهش می تواند به بهبود وضعیت انرژی در ایران، کاهش آلودگی های زیست محیطی، و کمک به دستیابی به توسعه پایدار از طریق بهره برداری بهینه از منابع تجدیدپذیر منجر شود. همچنین با توجه به بیان شکاف ها و ارائه سیاست ها و راهکارهای مؤثر برای مقابله با شکاف ها می تواند به سیاست گذاری های مؤثر در این حوزه کمک کند.
ارائه مدلی جهت توسعه گردشگری مذهبی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردشگری مذهبی یکی از قدیمی ترین و پویاترین بخش های صنعت گردشگری است که در سال های اخیر شاهد رشد چشم گیری بوده است. گردشگری مذهبی، پدیده ای پیچیده و چندوجهی است که از مجرای ترکیب سه عامل اثرگذار مذهب، زیارت و گردشگری فرصت های بسیاری را برای توسعه گردشگری فراهم می کند.
روش شناسی: روش پژوهش حاضر، استقرایی و رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. مشارکت کنندگان در فرآیند پژوهش شامل متخصصان، اساتید دانشگاه و کارمندان باتجربه در زمینه گردشگری هستند. همچنین از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده و برای رسیدن به حد اشباع نظری و تکامل، با 12 نفر مصاحبه شد.
یافته ها: با توجه به محتویات به دست آمده در بخش مصاحبه، تعداد 238 کد اولیه، تعداد 208 کد ثانویه و تعداد 14 مقوله و 31 مفهوم، یعنی مقوله های علّی، شرایط مداخله گر، یسترحاکم، پدیده محوری، راهبردها و پیامدها شناسایی و به کمک نرم افزار MAXQDA2020 کدگذاری و دسته بندی شده است. درنهایت، مدل عوامل فرهنگی مؤثر بر پذیرش تبلیغات توسط مخاطبان هدف در تجارت اجتماعی استخراج شد.
نتیجه گیری و پیشنهادات: براساس یافته ها، عوامل علّی جهت توسعه گردشگری مذهبی استان اردبیل عبارت اند از: جذب سرمایه گذاران و عوامل ساختاری؛ شرایط مداخله گر عبارت اند از: فرهنگ، ویژگی های گردشگر مذهبی، فضاسازی و تجهیز تسهیلات رفاهی؛ بستر حاکم عبارت اند از: موقعیت جغرافیایی استان اردبیل، فرهنگ عاشورایی منحصربه فرد و سهل الوصول بودن عناصر تاریخی و مذهبی، راهبردهای این پژوهش عبارت اند از: بازاریابی گردشگری مذهبی و عوامل تکنولوژیک و درنهایت، پیامدهای حاصل از این پژوهش شامل: تقویت انسجام اجتماعی، توسعه گردشگری پایدار، بهبود اقتصادی و اثرات زیست محیطی می باشند.
نوآوری و اصالت: صنعت گردشگری علی رغم مزایا با چالش ها و مسائل مختلفی همچون فشار جمعیتی، مشکلات زیست محیطی و حفظ فرهنگ و تاریخ مواجه است که در پژوهش حاضر در استان اردبیل به تصویر کشیده شده و پیشنهادهایی نیز جهت توسعه این صنعت پربازده در استان اردبیل که دارای ظرفیت های بالای گردشگری می باشد، مطرح شده است.
بررسی جامعه شناختی راهکارهای افزایش مشارکت اعضای تعاونی ها در امور مربوط به شرکت های تعاونی (مورد مطالعه: شرکت های تعاونی شهر اهواز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تعاونی ها دموکراتیک ترین سازمان های روی زمین هستند که اعضای آن صاحبان اصلی آن هستند، انتظار می رود تعاونی ها از این ویژگی که بسیار ارزشمند است بتوانند بیشترین سود و استفاده را ببرند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارائه راهکارهای افزایش مشارکت اعضای تعاونی ها در امور مربوط به شرکت های تعاونی شهر اهواز است.روش بررسی: این پژوهش با رویکرد کمی، روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه برای جمع آوری داده ها انجام شده است. بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 نفر از بین کل اعضای تعاونی ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه ی 22 انجام شد.یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که بین بین دیدگاه مدیران در مورد اهمیت مشارکت اعضا، میزان اطلاع از برنامه های مربوط به امور تعاونی، میزان اطلاع از جلسات مربوط به امور تعاونی، میزان رضایت از اطلاع رسانی در امور مربوط به تعاونی، رضایت از عملکرد مدیران، میزان تمایل مدیران به شرکت اعضا در جلسات، تشویق مدیران به شرکت اعضا در جلسات و آگاهی اعضا از فواید مشارکت در امور مربوط به تعاونی با میزان مشارکت اعضای تعاونی رابطه معناداری وجود داشته است اما بین میزان سرمایه اعضا در تعاونی و میزان مشارکت آنها رابطه معناداری وجود نداشته است. هم چنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که متغیرهای میزان اطلاع از جلسات تعاونی، میزان اهمیت مشارکت اعضا و میزان رضایت از عملکرد مدیران بیشترین سهم را در تبیین مشارکت اعضا تعاونی ها در امور مربوط به شرکت های تعاونی داشتتند و در کل 80 درصد از تغییرات متغییر وابسته را تبیین کردند که نشان دهنده تبیین بسیار بالایی است.
الگوریتم های یکپارچه در تحلیل تعامل معماری و محیط نمونه موردی:روستاهای پلکانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
۴۶۱-۴۴۴
حوزههای تخصصی:
تحلیل و سنجش بافت مسکن روستایی نیاز به شناخت طیف گسترده ای از عوامل موثر را دارد، عوامل محیطی همچون میزان بافت سبز،توپوگرافی، میزان بافت خشک، اقلیم و خرده اقلیم ها و غیره از جمله عوامل تاثیر گذار بر بافت مسکن روستایی می باشند. به منظور شناخت عوامل محیطی و بافت مسکونی یک روستا در دامنه کوهستان ها، نیاز به طی مسافت طولانی و برداشت های دقیق دستی می باشد، که این موضوع دشواری های خاص خود را به همراه می آورد. از طرف دیگر با توجه به روند روبه افزایش توسعه مسکن روستایی در دهه های اخیر و عدم هماهنگی بافت های جدید ازلحاظ تراکم با بافت های پیشین، بی تفاوتی این مسکن ها را نسبت به مسکن پیشین و بستر محیطی روستاها را نشان می دهد. امروزه ابزارهای جدید محاسباتی و عددی سازی در معماری با ورود دانش ریاضیات پیشرفته درعلم معماری باعث پدید آمدن ابعاد جدید در این عرصه شده اند. هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی میزان تاثیر تراکم بافت سبز و بافت خشک به عنوان عوامل طبیعی، بر میزان تراکم بافت مسکونی روستاهای پلکانی ایران، دراقلیم های متفاوت می باشد. این مهم علاوه شناسایی تراکم بافت روستاها با تاکید بر مقایسه پارامترها ابعاد جدیدی را در بافت روستاهای پلکانی روشن خواهد ساخت. ابزار شبیه سازی تحلیل ها "الگوریتم تراکم سنج" بر اساس نقشه های هوایی می باشد، که توسط نگارندگان پژوهش نوشته شده است. این الگوریتم بر اساس نقشه های هوایی نگاتیو شده، توانایی شناسایی میزان تراکم بافت طبیعی، در بستر شکل گیری روستاها و بافت مسکونی را دارد. این توانایی موجب کاهش نیاز به حضور فیزیکی و بالابردن دقت خروجی ها در تحلیل بافت روستاها خواهد شد، همچنین شناسایی پارامترها، الگوی تراکمی نسل های پیشین را به نسل جدید مسکن های روستایی ارائه خواهد نمود.
ارزیابی تاثیر تنوع پوشش گیاهی در بام سبز گسترده بر مصرف انرژی ساختمان (نمونه موردی: ساختمان های مسکونی شهر تبریز)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به تغییرات آب و هوایی و افزایش روزافزون مصرف انرژی در جهان، نیاز به تغییر رویکردها در مورد مصرف انرژی و افزایش بهره وری از آن روز به روز بیشتر احساس می شود. یکی از راه حل های مطرح شده در سال های اخیر، استفاده از بام های سبز می باشد که به واسطه ی کاهش انتقال حرارت، سایه اندازی و کنترل آلاینده ها، اثرات مثبتی بر مصرف انرژی در ساختمان دارند. عملکرد بام های سبز تحت تاثیر عوامل و فاکتورهای مختلفی قرار دارد که یکی از آن ها نوع پوشش گیاهی است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر انواع پوشش های گیاهی به کاررفته در بام سبز بر میزان مصرف انرژی ساختمان در اقلیم سرد می باشد.روش بررسی: این پژوهش به عنوان یک مطالعه ی توصیفی-تحلیلی می باشد، که، پس از انتخاب یک ساختمان مسکونی یک طبقه در شهر تبریز سه نوع پوشش گیاهی وینکا، فرانکنیا و سدوم انتخاب و در ساختار بام سبز مدل انتخابی اعمال گردید. شبیه سازی های انرژی و ارزیابی رفتار حرارتی این ساختمان با استفاده از نرم افزار دیزاین بیلدر (ورژن 7) انجام گرفت.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که استفاده از پوشش های گیاهی وینکا، فرانکنیا و سدوم در بام سبز ساختمان، به ترتیب مصرف انرژی را به میزان 4.2، 3.9 و 3.8درصد نسبت به ساختمان با بام بدون پوشش گیاهی کاهش می دهد. در مقالات مورد بررسی نیز تاثیر مثبت بام سبز در بهینه سازی انرژی ساختمان ثابت شده است. به نظر می رسد بهره گیری از بام سبز بطور اخص کاشت وینکا نسبت به سایر گونه های شبیه سازی شده در یک بام سز گسترده، به عنوان یک راه حل مناسب برای کاهش مصرف انرژی ساختمان ها باشد. بام سبز در اقلیم شهر تبریز راه حلی عملی و پایدار برای مصرف انرژی در آب و هوای سرد و خشک است و می توان از مزایای بسیار آن در اقلیم این شهر بهره برد.
مدل سازی و پیش بینی روند تغییرات دما در شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت و پیش بینی شرایط و ویژگی های اقلیمی در آینده به دلیل اهمیت آنها در تمام جنبه های زندگی امری ضروری است. این تحقیق سعی دارد روند تغییرات دماهای حدی را در منطقه همدان با استفاده از ریز مقیاس کردن داده های گردش عمومی جو پیش بینی و تغییرات آن را بررسی کند. جهت ریز مقیاس کردن داده های مدل گردش عمومی جو (HadGEM2-ES ) و مدل جفت شده (CMIP5) و تحت سه سناریوی انتشار (RCP2.5, RCP4.5, RCP8.5) از مدل ریز مقیاس نمایی لارس استفاده شده است. برآورد همبستگی داده های شبیه سازی شده و داده های واقعی، مقادیر بیش از 95/0 را برای تمامی ماه ها نشان می دهد. همچنین P _value آزمونهای آماری حاصل از خروجی مدل، مقادیر قابل پذیرش در عملکرد مدل را در تولید و شبیه سازی نشان داد. در نتیجه دادها از 2011 تا 2050 استخراج و مورد بررسی روند قرار گرفت. جهت آشکار سازی تغییرات روند، داده ها در سه بازه زمانی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد در سناریوی خوشبینانه (RCP2,5,) روند محسوسی درمیانگین و حداقل دما دیده نمی شود حال آنکه در سناریوی RCP4.5)) و RCP8.5روندهای معناداری در داده ها دما مشاهده می شود و بر این اساس افزایش 1 درجه ای میانگین دمای حداقل، گویای تغییرات آب و هوایی شدیدی است که خصوصا در فصل سرد باعث تغییر نوع بارش می گردد همچنین بر اساس بررسی روند دادها افزایش معنی دار میانگین حداکثر دما در مقیاس سالانه و ماهانه در هر سه سناریوی مورد بررسی، نشان دهنده بحران زیست محیطی پیش رو خواهد بود.