با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، مفروض براین است که بازیگرانی دیندار مناصب اصلی حکومت را برعهده بگیرند. بنابراین می توان این انتظار را داشت که همان گونه که باورها و شخصیت افراد در ادراکات و تصمیمات آنها اثرگذار است، باورهای دینی بازیگران جمهوری اسلامی ایران بر ادراکات ایشان اثر بگذارد. در این مقاله با بکارگیری روش تحلیل محتوا و ابزارهای تحلیل رمزگان عملیاتی و تحلیل نگرش دینی، تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه نگرش دینی فرد بر سیاست خارجی ادراکی وی اثر می گذارد؟ به بیان دیگر، آیا می توان ادراکات سیاستمداران در عرصه سیاست خارجی را به کمک نگرش دینی ایشان معنادار کرد؟ برای این منظور از میان کارگزاران جمهوری اسلامی، مهدی بازرگان و محمود احمدی نژاد برگزیده شدند که به لحاظ ادراکی نسبت به نظام بین الملل، در ظاهر تفاوت های عمیقی با یکدیگر دارند. آشکار می شود اگرچه هر دو کارگزار نسبت به نظام بین الملل بدبین هستند، ولی احمدی نژاد گرفتار هراس و بدبینی بیشتری است و بر قدرت کارگزار بیش از ساختار و سازمان توجه دارد. در الگوی نگرش دینی نیز برای بازرگان و احمدی نژاد به ترتیب «الگوی انسان مختار ملی» و «الگوی انسان فطرت جوی بی مکان» استنباط شد که زمینه مناسبی برای تحلیل چرایی تفاوت نوع شخصیتی این دو در سیاست خارجی ادراکی فراهم می کند.
حقوق مخاصمات مسلحانه در محیطی توسعه یافت که توسل به جنگ قانونی بود. حق توسل به جنگ یکی از خصایص حاکمیت است و هر حاکمی که فکر کند دلیل خوبی برای دست به اسلحه بردن دارد آزاد است این کار را انجام دهد. امروز محیط حقوقی به طور کامل متفاوت شده است، معاهده پاریس در 27 اوت 1928 و نیز منشور سازمان ملل متحد جنگ تجاوزکارانه را ملغی کرده است. هدف مقاله حاضر نیز تحلیل رابطه میان منع توسل به زور از یک طرف و بهکارگیری قوانین و عرفهای جنگی از سوی دیگر است. از آنجا که نظریه جنگ دادگرانه دیروزی؛ امروزه دوباره در بخشهای مختلف جهان در حال سر بر آوردن است، بررسی موضوع فوق اهمیت ویژهای دارد.
رابطه بین بهداشت، سیاست خارجی و امنیت بین المللی چگونه قابل تجزیه وتحلیل است؟ در دو دهه گذشته در مباحث سیاست خارجی، موضوعات بهداشتی از توجهی روزافزون برخوردار شده اند. رابطه سیاست خارجی و بهداشت از لحاظ امنیتی از سه منظر قابل بررسی است: نخست، گسترش مفهوم امنیت بین المللی و قرار گرفتن موضوعات بهداشتی در حوزه امنیتی است؛ پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 گستره موضوعات امنیتی شامل مسائل زیست محیطی، اقتصادی و بهداشتی نیز شده است. مسئلة دوم اثرات غیرمستقیم بهداشت بر امنیت جوامع است. از آنجا که بیماری ها بر ساختار جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و دفاعی جامعه تأثیری شگرف دارند، موجب بروز بحران می شوند و این بحران ها تهدیداتی امنیتی در داخل کشورها ایجاد می کند که این به نوبه خود در عرصة مناسبات خارجی انعکاس می یابد و سوم آنکه با توجه به عصر جهانی شدن و وابستگی متقابل کشورها، تهدید امنیت و صلح در یک منطقه یا کشور تهدیدی برای تمامی کشورها محسوب می شود و مقابله با تهدیدات امنیتی برای تمامی کشورها در حوزه منافع حیاتی قرار می گیرد، درنتیجه دولت ها ناچار به همکاری در این زمینه شدند. ازاین رو، ارتقای بهداشت جهانی که هدفی بلندمدت است باید در سطوح بین المللی، منطقه ای و ملی به صورت مداوم پیگیری شود. بدین ترتیب مسائل بهداشتی که امری داخلی محسوب می شد، در دستورکار سیاست خارجی کشورها قرار گرفت.
خروج کره شمالی از معاهده عدم گسترش سلاحهای هستهای موضوعی است که در این نوشتارضمن بررسی جایگاه این قید در فرایند قراردادی خلع سلاح، کنترل تسلیحات و عدم گسترش، بهتحلیل کلی ابعاد حقوقی آن پرداخته میشود. در عین حال، از آن جا که امروزه نیز موضوع خروجکشورمان از این معاهده در محافل مختلف مطرح شدهاست، تدقیق در این قید، کارکرد و نقاط مثبت ومنفی این پیشنهاد را نیز به صورت غیرمستقیم مشخص خواهد کرد. در کل، با این که قید خروج اساسایکی از مظاهر حق حاکمیت دولتهاست، اما با توجه به حقوق بینالملل قراردادی اعمال این قید باموانع حقوقی در حال ظهوری روبهرو است که عمدتا از گسترش مفهوم حفظ صلح و امنیتبینالمللی و افزایش اختیارات شورای امنیت ملل متحد نشأت میگیرند. این نوشتار صرفا به بررسیچشمانداز حقوقی توسل کره شمالی به قید خروج از رژیم عدم گسترش میپردازد.
پژوهش حاضر تحت عنوان « بررسی اختلافات ارضی و مرزی عربستان و یمن» میباشد که به تبیین ریشه های اختلاف میان دو کشور عربستان و یمن می پردازد. چرا که این دو کشور به دلایل مختلف سیاسی و استراتژیک، روابط پیچیده و قابل تأملی طی دهه های گذشته تجربه کرده اند. با وجود گستردگی اختلافات میان عربستان و یمن آنچه در این پژوهش دارای اهمیت میباشد و مورد بررسی قرار میگیرد ریشه های تاریخی ادعاهای ارضی و اختلافات مرزی دو کشور، طرح ملک فیصل برای تسلط کامل بر دو یمن، برخوردهای مرزی دو کشور، جنگ خلیج فارس و واکنش های عربستان، وحدت یمن و تحریکات عربستان و بالاخره مذاکرات اخیر دو کشور برای حل و فصل اختلافات میباشد. اما یافته ها حاکی از آن است که هر چند یمن از جایگاه استراتژیک در محیط پیرامونی عربستان برخوردار است اما ادامه مداخله در یمن در دراز مدت عربستان را با چالش هایی در داخل و خارج روبرو خواهد کرد.