نویسنده در این مقاله با اشاره به مطالب گفتهشده توسط دکتر سروش، نظرات وى را درباره تمامیتخواهى، دگراندیشى و گرایشات روشنفکرى مورد نقد قرار داده است. مصاحبه روزنامه ایران با دکتر سروش نقاط ابهام و تاریکى در خود داشت که شایسته پاسخگویى و نقد است. نقدنامه حاضر در دو قسمت مجزا ترتیب یافته است. در بخش نخست به برخى ملاحظات صورى و ساختارى سخنان دکتر سروش اشاره شده است و در قسمت دوم، ایرادهاى متدیک و معرفتى آن را مورد توجه قرار داده است.
در اندیشه و نگرش امام خمینی که نشأت گرفته از آیین حنیف و توحیدی اسلام است، مؤمنین هم امتی واحده محسوب می شوند و هم بر مبنای اقتضائات با توجه به سرنوشت مشترک خویش در چارچوب مرزهای اعتباری جغرافیایی (ملی) برای تحقق این سرنوشت مشترک، به جهت گیری اعتقادی، سیاسی و عملی واحدی نیاز دارند. با وجود چنین جهت گیری است که آنان با اعتصام به حبل الله می توانند به مقام خلافت الهی در زمین نائل شوند. بر این مبنا ما در این نوشتار در پی بررسی این مسئله هستیم که نگرش امام خمینی(ره) به وحدت ملی از چه بنیادهای سیاسی - عقلانی برخوردار است. با بررسی تحلیلی اندیشه های امام خمینی(ره) درمی یابیم که مسئله وحدت و انسجام ملی نیز چونان سایر گونه های وحدت و همبستگی بر مبنای الزامات سیاسی و اقتضائات محیطی، ضرورتی است که هم مبتنی بر شواهد و براهین عقلی است و هم مبتنی بر براهین شرعی است. در نتیجه امام خمینی نگاهی دو بعدی - عقلانی و وحیانی - به امر وحدت دارد. اما آنچه مورد بحث این نوشتار است، دلایل و براهین سیاسی - عقلانی وحدت و انسجام ملی در اندیشه بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران است. در این عرصه امام خمینی(ره) بر بداهت عقلی وحدت، اقتضای عقل سیاسی، وجود دشمن مشترک، توسعه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، اصل حفظ و تداوم انقلاب اسلامی و ارزش هایش و در نهایت طرح وحدت و انسجام ملی به مثابه یک راهبرد برای دست یافتن به آزادی، رهایی و پیروزی تأکید دارد.