فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۹۶۳ مورد.
ریچارد رورتی و عقلانیت مبتنی بر همبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریچارد رورتی با رد نظریه معرفتی بازنمایی معتقد است باید از مفهوم «حقیقت» یکسره دست شست. اما این بدان معنی نیست که بتوان از تفکیک گزاره ها به قابل قبول و غیرقابل قبول اجتناب کرد یا همه ادعاها را به یک میزان قابل پذیرش شمرد. در امتداد سنت پراگماتیسم آمریکایی، رورتی بر آن است تا نشان دهد گزاره مجاز عبارت است از گزاره «خوب»، یا به کلام دیگر، گزاره ای که اعتقاد بدان مفید است و ما را در سازگاری با محیط پیرامونمان و افراد حاضر در آن (جامعه) یاری می دهد. گزاره های مجاز برای چنین افرادی توجیه پذیرند و «همبستگی» ما را با آنان تحکیم می بخشند، در حالی که ادعاهای غیرمجاز برای ایشان توجیه ناپذیر بوده و همبستگی ما را با آنها تضعیف می کنند. بدین ترتیب، معرفت شناسی پراگماتیسی رورتی اساسا بر مدار «قوم محوری» می چرخد؛ یعنی معیارها و شیوه های کاوش عقلانی را جامعه ای تعیین می کند که ما بدان احساس تعلق می کنیم. در این مقاله آن بخش از نظرات معرفتی رورتی مورد بررسی و نقد قرار می گیرند که به عنوان بدیلی در برابر نظریه بازنمایی، برای تمایز اظهارنظرهای قابل قبول از ادعاهای غیرقابل قبول مطرح می شوند.
مبانی فلسفی فمینیسم رادیکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از جنبش دفاع از حقوق زنان، از نیمة قرن بیستم به بعد، تمایلات رادیکال از خود نشان داد و به نقد بنیادین گفتار مسلطی پرداخت که آن را علت اصلی فرودستی زنان میدانست. این علت از نگاه آنان، نظام مردسالاری بود که ریشه در روابط سلطة مرد/ زن در درون خانه داشت، و از اینجا به روابط سلطه در دنیای اقتصاد و سیاست میرسید. فمینیسیت های رادیکال در این موضع خود از گفتار فلسفی- سیاسی مطرح در نیمة قرن، یعنی نئومارکسیسم و نئوفرویدیسم، متأثر بودند. این مکاتب که با تأکید بر عنصر فرهنگ به جای اقتصاد، بیطرفی و واقعنمائی علم و اعتبار آداب و رسوم رایج را مورد تردید قرار دادند، و اغفال را صفت مهم نظام سرمایهداری دانستند، سرمشقی برای فمینیسم رادیکال شدند. مقالة حاضر در پی تقویت این فرضیه است که همانطور که دیدگاه های شالودهشکن کسانی مثل بنیامین و مارکوزه بهویژه در باب سیاست، به سبب ماهیت زیر و زبرکنندة خود، شانس اندکی برای تحقق داشت و به زودی جای خود را به اصلاحطلبی دهة هفتاد سپرد، فمینیسم رادیکال، بهویژه ربطی که میان تعریف از امر سیاسی و وضع زنان مطرح میکند، هم سرنوشتی متفاوت نمیتواند داشته باشد.
هایدگر و اندیشه هایش در رابطه با روشنفکران دینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقطعی از تاریخ انقلاب اسلامی جدال بین طرفداران هایدگر آلمانی با طرفداران پوپر انگلیسی، انگیزه بخش روشنفکران دینی در ایران بالاخص دهه 70 در زمینه های نظری بود. هایدگر فیلسوف شهیر آلمانی که احمد فردید، امام خمینی را همسخن وی در نقد غرب معرفی می کرد، بحث خود را از هستن شروع و به اندیشه ختم می نماید. ایشان اندیشمندی پست مدرن است که در تقابل با اندیشه دکارت، به نقد تجدد و فلسفه غرب می پردازد. علاقمندی هایدگر به مابعدالطبیعه و دازاین باعث شد تا برخی از روشنفکران دینی در ایران به تحمید و تبیین نظرات فلسفی ایشان بپردازند. مقاله حاضر در پی تبیین افکار و آراء اندیشه هایدگر آلمانی و نحوه تأثیر این افکار بر اندیشمندان ایرانی است. عمده این تأثیر در نقد غرب می باشد.
بازخوانی مسیرهای امر سیاسی در فلسفه کانت
حوزههای تخصصی:
در این مقاله رابطه قدرت میان دولت و جامعه در ایران را با تاکید بر واقعیت های دو عصر صفویه و قاجاریه بررسی و تاکید می کنیم که استبداد ایرانی منشایی اجتماعی دارد. نویسنده با کمک گرفتن از الگوی «جامعه شبکه ای» مورد نظر میگدال معتقد است که سیاست در ایران در عرصه ای از منازعه قدرت میان عناصر گوناگون اجتماعی شکل گرفته، و ویژگی های متعدد فرهنگی-اجتماعی طی دوره ای طولانی این منازعه را در نوعی شبکه قدرت چندبعدی پیچیده تر ساخته است.
پست ماتریالیسم و تحول دانش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی، ۱۳۸۷ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
در عرصه علوم اجتماعی، مطالعات علمی به گونه ای با نوعی مادی گرایی پنهان هم معنا تلقی شده است و چنین می انگارند که بررسی های علمی با نوعی ماتریالیسم همراه است. در حالی ظهور و گسترش مکتب فکری پست ماتریالیسم یا فرامادی گرایی نشان می دهد که چنین نیست. در این مقاله، تلاش خواهد شد که بنیادهای فکری و علمی فرامادی گری به ویژه با تاکید بر یافته های علمی رونالد اینگلهارت توضیح داده شود و تاثیر این نگرش بر فهم مقوله سیاست و نیز فرایند جهانی شدن، و چگونگی تغییر در محیط و مبانی ارزش های حاکم در جوامع فراصنعتی که موجب دگرگونی در بنیاد سیاست و مطالبات سیاسی و نیز رابطه میان دولت و شهروند شده، و یا چگونگی نگرش ها و گرایش های متفاوتی را قبال روند جهانی شدن متجلی ساخته است، بررسی گردد. در این مقاله ضمن توضیح این تحول و دیدگاه های مختلف در این زمینه ها تاثیر اساسی پست ماتریالیسم بر دانش سیاسی بررسی خواهد شد. به دلیل نظری بودن این مقاله، از روش های کمی در آن استفاده نشده است. اما تلاش شده رابطه میان دو متغیر اصلی، یعنی ظهور پست ماتریالیسم و شقوق مختلف دانش سیاسی بررسی گردد. درنهایت نیز برخی از گرایش ها و ترجیحات مسئله ای در جامعه ایران و آموزش دانشگاهی دانش سیاسی در ایران مطالعه خواهد شد.
فلسفه تکنولوژی چیست؟
دین و مدرنیته
سالهای خوش خیالی
نئولیبرال های آلمان
تحول مفهوم فرد در اندیشه سیاسی دوران میانه در مغرب زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردگرایی، یکی از ارکان شکل گیری هویت انسان متجدد درغرب است اما آنچه امروز از این مفهوم برداشت می شود چیزی نیست که بدون زمینه تاریخی و فی البداهه در طی سده های اخیر پدیدآمده باشد.این نوشتار در صدد واکاوی ریشه های تاریخی شکل گیری این مفهوم با استفاده ازرهیافت اندیشه سیاسی و بازگشت به سرچشمه های هستی شناسانه آن دردوران میانه است.بدین منظور، ابتدا به تشریح مفهوم و تعریف فردگرایی بدانگونه که در فرهنگ غربی فهمیده میشود اشاره خواهدشد.پس از آن، مقاله به سیر تحول این مفهوم از دیدگاه تاریخ شناسان اندیشه دوران میانه و ارزیابی دیدگاه های مختلفی که در این زمینه وجود دارد می پردازد.در بخش پایانی ، مفهوم اهمیت دادن به زندگی عادی دردوران جدید که می تواند به عنوان مهم ترین نقطه تمایز توجه به فردنسبت به دوران پیش از آن به شمار آید تشریح خواهد شد.