فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۹۵۱ مورد.
نظریه و نقد پسامستعمراتی
حوزههای تخصصی:
در دو دهه ی 1920 و 1930، همراه با رنسانس به اصطلاح هارلم و معرفی مفهوم سیاهی ، نژاد به عنوان عاملی مهم در مطالعات ادبی شناخته شد. نویسنده های فرانسوی زبان و آفریقایی ـ آمریکایی از آفریقا و کارائیب، با امتناع از تعریف شدن بر اساس نژاد و توسط فرهنگ سفید غالب، شروع به تعریف کردن خود و فرهنگشان در واژه های خود نمودند. پس از جنگ جهانی دوم این پروژه ی خود تعریفی فرهنگی همگام با پروژه ی خودمختار سیاسی توسعه یافت که می توان آن را در جنبش حقوق مدنی آمریکا و در تقاضای آفریقایی ها و کارئیبها برای ملیت و استقلال سیاسی یافت. چنین تعبیری نباید ایجاد شود که خود تعریفی فرهنگی و خودمختاری سیاسی در طول دو خط موازی حرکت کردند که هیچ گاه به همدیگر نرسیدند.
ریشه یابی تروریسم و راهکارهای دمکراتیک برای حل آن
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عمده ترین مسائلی که صلح و امنیت بین المللی را تهدید می کند مسئله تروریسم است. تروریسم پدیده ای است که تفاوتی بین افراد نظامی و غیرنظامی قائل نمی شود بلکه اکثر اوقات با استفاده از کشتار غیر نظامیان می خواهد به اهداف سیاسی و ناعادلانه خود دست یابد. بی شک هر پدیده ای دارای علل و عواملی است و بسترهایی برای ایجاد خود لازم دارد. مطالعه در زمینه علل و عوامل تروریسم کمتر از حد نیاز صورت گرفته و آنچه هم اکنون در سطح جهان در برابر تروریسم اجرا می شود بیشتر مبارزه با سازمانها و گروههای تروریستی است که صرفاً راهکاری نظامی در مواجهه با این پدیده است. در این مقاله سعی شده است با نگاهی عمیق به بررسی ریشه های تروریسم اشاره شود و از نظرگاههای استراتژیک و روانشناختی به این معضل جهانی پرداخته شود. تروریسم و یا به کار گیری روشهای رادیکال از جانب سازمانهایی که دست به این اقدامات می زنند در صورتی به وقوع می پیوندند که راههای دمکراتیک برای مطرح کردن خواسته های این گروهها موجود نباشد و چه بسا اگر آراء و نظرات رادیکال این گروهها در فضایی دمکراتیک مورد نقد و بررسی قرار گیرد از بسیاری از افکار رادیکال خود دست برداشته و روشهای نرم تری را انتخاب نمایند. بسیاری از کشورهایی که ادعای مبارزه با تروریسم را سر می دهند زمانی با حمایت از دولت های اقتدارگرا و دیکتاتور از جمله در حوزه جغرافیایی خاورمیانه در ایجاد تروریسم و شکل گیری بسترهای رشد حرکات رادیکال نقش داشته اند. از جمله این کشورها می توان به دولت ایالات متحده آمریکا اشاره نمود
در غرب چه خبر؟ (42)
حوزههای تخصصی:
مدرنیته و گذار از آن
چپ و راست
بسته نظری عدالت لیبرال و رویکردهای انتقادی چهارگانه
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۴ شماره ۳
حوزههای تخصصی:
جامعه مدنی در جوامع چند فرهنگی
حوزههای تخصصی:
دولت مدرن به طور کلی به شیوه ایی کاملاً متفاوت از سَلَف خویش یعنی دولت پیشا مدرن به وجود آمد. گستره ی دولت مدرن از لحاظ سیاسی به دو حوزه تقسیم می شود یکی دولت به معنای خاص آن که به قلمرو سیاسی ربط دارد و دیگری جامعه که معمولاً آن را جامعه ی مدنی می نامند در نتیجه این تقسیم بندی دو مدل متفاوت ظاهر می شود که اولی عمومی است و دولت به شمار می رود و دومی خصوصی که به جامعه مربوط می شود. انسان نیز به همین سان به دو موجودیت متفاوت تقسیم می شود: از سویی شهروند است که از این لحاظ عضو دولت شمرده می شود و از طرف دیگر نیز به جامعه ی مدنی تعلق دارد که خود از اجتماع فردها شکل گرفته است. این تقسیم بندی نتایجی به بار می آورد که دیگر انسان به مانند دوران پیشامدرن به جزئی از کل تقلیل داده نمی شود. در دوران مدرن فرد می تواند به عنوان شهروند در زندگی دولت شرکت جوید و وجود و کنش سیاسی داشته باشد و همچنین می تواند به عنوان فرد از آزادی شخصی بهره مند شود و به مثابه ی فردی خودمختار وجود یابد این ساختار برای نخستین بار در پایان سده ی 18 در دو کشور فرانسه و ایالات متحده آمریکا و بعد از طی کردن نسبی بحران هویت که به نظر می رسد از اولین ضروریات این پروسه باشد، تحقق پیدا می کند. اما بعد از دهه ی 1990 به نظر می رسد در عمل مدرنیته ی سیاسی در غرب و دیگر نقاط جهان، خصوصاً در جوامع چندفرهنگی با مشکلات فراوانی روبرو شده است که باعث وارد آمدن نقدهایی دامنه دار به لیبرالیسم به عنوان یکی از پایه های جامعه ی مدنی، شده است. بیشتر این نقدها از طرف اجتماع گرایان مطرح شده است که یکی از وجوه انتقاداتشان بحثهای فرهنگی است که در درون کل بزرگتری قرار دارند که محکوم به ادغام یا از بین رفتن هستند و همین انتقادات لیبرالهایی مانند جان رالز را به دو واکنش واداشته است و آلترنانیوهایی به عنوان حل مسئله از طرف آنها مطرح شده است.
تاریخچه مختصر الهیات رهایی بخش
حوزههای تخصصی: