یکی از حوزه های مهم صدور حکم حکومتی ناظر به منطقه الفراغ میباشد. منطقه الفراغ حوزه ای از شریعت اسلامی که احکام الزامی در آن مقرر نشده و حکم اباحه در آن جاری است، اما به سبب ماهیت متغیر احکام، موضوعات و عناوین، قابلیت قانونگذاری توسط ولیّ امر را دارد. حکم حکومتی به اختیارات حاکم اسلامی و منطقه الفراغ به بخشی از حوزه ای ناظر است که حاکم اسلامی با ضابطه مصلحت امور مسلمین میتواند در آن به قانونگذاری بپردازد. با توجه به نقش کلیدی این نظریه در حکم حکومتی، گره گشایی آن در مسائل مستحدثه و با عنایت به نقش مقتضیات زمان و مکان، تبیین ابعاد ظرفیت نظریه منطقه الفراغ در صدور احکام حکومتی لازم است تا از این رهگذر بتوان به نظام راهکارهای مناسبی جهت پیشبرد جامعه اسلامی در راستای پیشرفت و عدالت همه جانبه دست یافت.
متن زیر تلخیص دقیقى از گفتوگوى روزنامه ایران با آقاى شبسترى درباره کتاب جدیدالانتشارش با نام نقدى بر قرائت رسمى از دین مىباشد. منظور ایشان از قرائت رسمى، قرائت فقهى - حکومتى است که در حوزه حکومت و سیاست با زبان تکلیف سخن مىگوید. در عصر مدرنیته، به دلیل وجود گزینههاى مختلف سیاسى و اجتماعى، باید از «حقِ» انتخاب سخن گفت، نه از تکلیف. تنها پیام سیاسى و اجتماعى دین اسلام این است که عدالت باید تحقق پیدا کند. احکام معاملات و سیاسات در قرآن و سنت، تاریخمند بوده و تنها مصالح موقت آن عصر یا محیط را تأمین مىکرده است. مقتضاى مسلمان زیستن ما در عصر حاضر این است که حقوق بشر را بپذیریم و آن را اساس سازماندهى اجتماعى خود قرار دهیم.
نویسنده دین را باستانی و حقوق بشر را پدیدهای نو و مبنای دین را عبودیت و مبنای حقوق بشر را انسان چونان انسان ذکر میکند و بدین جهت این دو را ناسازگار میداند و ادعای کسانی را که دین و حقوق بشر را سازگار معرفی میکنند گزارهای سلیقهای و گفتاری برمیشمارد که هیچ مستندی ندارد.
موضوع پاسخگویى، اهمیت و جایگاهى بس والا در دیدگاه امیر مؤمنان على(ع) دارد. آن حضرت بارها در سخنان و نامه هاى خود، بدین امر اشاره کرده اند. گونه ها و جلوه هاى پاسخگویى در سخنان و سیره امیرمؤمنان علیه السلام مشهود است، از جمله، گزارش دهى به مردم، تأسیس مرکزى براى این منظور، نقدپذیرى، در دسترس مردم قرار داشتن، گزارش گیرى و حسابرسى کارگزاران حکومتى و اعلام آمادگى براى هر نوع پرسش. در این مقاله، موانع پاسخگویى در سخنان حضرت على(ع) نیز بیان شده است.
یکی از شاخصههای تمدن مدرن، مفهوم فاخر «حق» است که معیاری برای قانوننویسی در تمام کشورها و مکاتب و مسالک شده است. البته در پس دوران روشنگری، حق در مقابل تکلیف قرار گرفت و فیلسوفان و سیاستمداران برای عقب نشاندن دوران کلیساها (سنت) تلاش کردند.
آنچه در زیر آمده است خلاصه بخش اول این گفتگو است که به رابطه فقه و عقل یا رابطه فقه و علوم بشرى مى پردازد. دیگر بخشهاى گفتگو چندان نکته تازه اى در بر ندارد. به هر حال، ایشان معتقد است که دین عمدتاً به امور تعبدى و مسائل مربوط به رابطه انسان و خدا مى پردازد; اما روابط اجتماعى و بین المللى که براى خودشان حکم دارند(البته احکام مشترک) به خود آنها واگذار شده و شریعت در آنجا هیچ تعبدى برخلاف بناى عقلا نمى کند. ایشان تصریح مى کند که عقل، فطرت و بناى عقلا هر سه به یک معناست.
هدف این مقاله تبیین و توصیف جریان های فکری درون جنبش بیداری اسلامی است. بر اساس یافته های این پژِوهش، جنبش بیداری اسلامی متأثر از هشت جریان مهم است که هر یک از آنها نیز به جریان فرعی تری تقسیم می شوند که تفاوت های مهمی در نوع نگاه به اسلام و احکام اسلامی و نحوه تعامل با دیگر مسلمانان و مشی مبارزاتی خود دارند. غلبه هر یک از این جریان ها در روند جنبش بیداری اسلامی می تواند تبعات متفاوتی را برای جهان اسلام و امت اسلامی به دنبال داشته باشد؛ لذا جمهوری اسلامی ایران به عنوان پرچمدار یک جریان مهم در جنبش بیداری اسلامی باید با شناسایی دقیق و موردی این جریان ها به اتخاذ راهبردهای مناسب به منظور تقویت جریان های عقل گرا، وحدت گرا و اجتهادی اقدام کند.
یکی از هدفهای متعالی بشر که مصلحان اجتماعی همواره درصدد تحقق آن بودهاند، عدالت اجتماعی است. ازاینرو، اهلبیت (ع) بهعنوان مصلحان الهی به این اصل فطری توجه کرده و به تبیین آن پرداختهاند. حقیقت عدالت اجتماعی، و ارکان آن (حکومت، حاکم، خواص و...) و نیز آثار و نتایج عدالت اجتماعی از نگاه روایات، مسائلی است که این نوشتار به بررسی آن پرداخته است.
آقای قادری میان اندیشه ناب شیعه و لیبرال دموکراسی تعارض میبیند و معتقد است که وجود مفهوم امامت در اندیشه شیعی، مانع گذار از عقل امام و نقد آن است. در برابر آن، آقای کدیور معتقد است که امکان جمع بین این دو وجود دارد؛ منتهی نه با اندیشه سنتی؛ که با قرائت روشنفکری دین از مفهوم امامت.