در این گفتوگو این پرسش پاسخ داده میشود که آیا آزادی یک مقوله ذاتی دین است یا از عرضیات آن بهشمار میرود. آقای فاضل به دو رویکرد فقهگرایانه و عرفان گرایانه به دین اشاره میکند و پاسخ پرسش فوق را در هر یک از رویکردها بازگو میکند. در نظر ایشان، جمع میان این دو رویکرد محال عقلی نیست.
چالش اخلاق و قدرت یکی از نمادهای نهضت عاشوراست که آن را از اغلب نهضتها جدا میسازد. این چالش، نهضت عاشورا را فراتر از پدیدههای عادی سیاسی برده و از آن الگویی آرمانی، معنوی و اخلاقی ساخته است. الگویی که هم هدف و هم وسیله آن اخلاقی است، بر خلاف ماکیاولیسم که برای دستیابی به هدف، استفاده از وسایل غیراخلاقی را نیز مجاز میشمرد.
آقای قادری میان اندیشه ناب شیعه و لیبرال دموکراسی تعارض میبیند و معتقد است که وجود مفهوم امامت در اندیشه شیعی، مانع گذار از عقل امام و نقد آن است. در برابر آن، آقای کدیور معتقد است که امکان جمع بین این دو وجود دارد؛ منتهی نه با اندیشه سنتی؛ که با قرائت روشنفکری دین از مفهوم امامت.
اسلام به طور کامل با حقوقبشر همخوانی دارد و اگر احیانا تعارضی دیده میشود، بایستی در قرائت از اسلام و یا برداشت از حقوقبشر شک کرد. ما با نگاه آکادمیک و بدون هرگونه پیشفرضی به این موضوع مینگریم. در حوزه علمیه، در نگاه به قرآن، نبوت، خاتمیت، اسلام و مقتضیات زمان و مسائل دیگر، نظامهای فکری نوینی در حال شکلگیری است.
زنان جامعه ما در مسائل حقوقی و جایگاهشان در جامعه، دچار مشکلاتی هستند و منشأ این مشکلات، چهرهای است که فقه و احکامِ شرعی ما در برخی موارد برای زنان ترسیم کرده است و سبب شده است زنان به عنوان موجوداتی فرودست و جنس دوم تلقی شوند. دنیای امروز و عقلانیت امروز با گذشته بسیار متفاوت است. ازاینرو، باید در مسائل فقهی و حقوقی زنان نیز، متناسب با امروز تجدید نظر کرد و حقوقی مساوی با مردان را به زنان اعطا نمود.
آقای همتی در این مقاله به نقد دیدگاههای سیدحسن امین در موضوع حقوق بشر، پرداخته است. در نظر ایشان پنج محور اصلی در سخنان آقای امین وجود دارد که تعارض حقوق بشر دنیوی را با حقوق بشر اسلامی میشناساند. آقای همتی در این مقاله به تعریف و تمجید و مدح و ستایش از حقوق بشر میپردازد و شمشیر تیز میکند تا بر گردن مخالفان آن بکشد.
این مقاله درصدد اثبات این نکته است که فیلسوفان اسلامی در فهم حقایق و واقعیات، راهی خطا را پیمودهاند و به جای اعتماد و تکیه بر تعالیم وحیانی، از فلسفه یونان بهره گرفتهاند. این در حالی است که انبیا و اولیا الاهی و به خصوص پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله و ائمه معصومین علیهمالسلام معارف قرآن و روایات را یگانه راه رسیدن به حقایق و پیروی از مکاتب و افکار دیگر را ضلالت دانستهاند. از دیدگاه نویسنده، اصولاً دلیل پیدایش فکر فلسفی در جهان اسلام، به انگیزه دور کردن اذهان مسلمانان از تعلیمات قرآنی و به خصوص مکتب اهل بیت علیهمالسلام بوده است.