۱.
در این گفتوگو به سیر تحولات مدرنیسم و عوامل و شرایط تأثیرگذار در دگرگونی آن اشاره شده و بر این نکته تأکید شده که نمیتوان با قاطعیت گفت که دوران مدرنیسم به سر آمده و دورهای کاملاً جدید و متمایز آغاز شده است؛ بلکه دوران معاصر به نوعی ادامه مدرنیسم است که میتوان نام آن را مدرنیته متأخر گذارد. به عقیده آقای کاشی بهترین گزینه برای جایگزین کردن محور و مرجعی دیگر به جای خرد، رویکردهای اجتماعگرایانه است که میتواند به عنوان راه سومی برای گذر از سنت و مدرنیسم مطرح شود.
۲.
آنتونی گیدنز طی سالهای 2001 و 2002 پنج سخنرانی متوالی با عنوان «چشماندازهای جهانی در زمانه گذار» انجام داد که این مقاله ترجمه یکی از آنهاست. وی به تحول چشمگیری که در فرآیند جهانیسازی در ساختار خانواده پدید آمده و میآید اشاره میکند و به دو موضع متفاوت لیبرال و راستگرا در برابر این تحولات چشمگیر اشاره میکند و در انتها دیدگاه خود را که سعی میکند کمی متفاوت با دیدگاه لیبرال باشد، بیان میدارد.
۳.
آقای ابوطالبی ضمن اشارهای به فاصله میان کشورهای شمال و جنوب در امر تحقیقات، به ضرورت توجه به رشد علمی و اولویت دادن به امر تحقیق در توسعه کشور میپردازند. به نظر ایشان در جمهوری اسلامی، گفتمان ترقی در هر دورهای، از وجهی مورد توجه قرار گرفته است. اینک، برای حل مشکلات جمهوری اسلامی چارهای جز روی آوردن به جنبش نرمافزاری، به عنوان وجه اصلی گفتمان ترقی وجود ندارد.
۴.
اسلامی بودنِ یک علم یا معرفت را تنها از طریق روششناسی مناسب و منطق استناد به وحی میتوان دریافت. ازاینرو، حتی دانشهای حسی و کاربردی نیز از دایره حجیت خارج نیست و علوم دینی همه عرصههای معرفتی بشر را میپوشاند. برای دستیابی به علوم کاربردی، نخست باید «فلسفهشدن» تولید شود تا بر آن اساس، منطق مناسب، مدل و معادلههای اسلامی تولید گردد.
۵.
آقای علویتبار ضمن دفاع از کارنامه «روشنفکری دینی»، به تعریف آن و نیز تعریف «مردمسالاری دینی» میپردازد. وی استدلال مخالفان سازگاری «روشنفکری دینی» را رد میکند و معتقد است در جامعه ایران نمیتوان از مردمسالاری بدون قید دین دفاع کرد.
۶.
نویسنده با مقایسه موادی از کنوانسیون با اعلامیه حقوقبشر، احکام اسلامی کنوانسیون را متعارض با قوانین حقوقبشر و احکام اسلامی دانسته است. علاوه بر این، ادعای نویسنده این است که کنوانسیون، پارادوکسیکال است و دچار تناقضاتی درونی میباشد.
۷.
امّت و جامعه اسلامی بر مبنای اصول و آیین جهان شمول اسلامی است. امروزه سیستم ملت ـ دولت ــ چنان که انتظار میرفت ــ دیگر ضامن آرامش اجتماعی و حافظ اقتصاد ملی نیست و نظام سرمایهداری جهانی از این محدوده فراتر رفته است. نهضتهای اسلامی باید یک سیستم آلترناتیو سیاسی و اقتصادی جهانی ایجاد کنند.
۸.
امنیت ملی به سطح قدرت یک کشور ارتباط دارد و تأمین این قدرت از طریق تدوین استراتژی ملی، و به تبع آن، هماهنگشدن کانونهای قدرت در جهت منافع ملی ممکن میشود. متأسفانه اندیشهها در کشورها جنبه ایدئالیستی و انتزاعی دارد و به کارآمدی و کارآیی آن توجه لازم نمیشود.
۹.
اسلام به طور کامل با حقوقبشر همخوانی دارد و اگر احیانا تعارضی دیده میشود، بایستی در قرائت از اسلام و یا برداشت از حقوقبشر شک کرد. ما با نگاه آکادمیک و بدون هرگونه پیشفرضی به این موضوع مینگریم. در حوزه علمیه، در نگاه به قرآن، نبوت، خاتمیت، اسلام و مقتضیات زمان و مسائل دیگر، نظامهای فکری نوینی در حال شکلگیری است.
۱۰.
نویسنده پس از بیان ویژگیها، مؤلفهها و اقتضائات جهانیشدن واقعی، جهانیشدن مصطلح را تبیین کرده است؛ آنگاه پیامدهای جهانیشدن را در قالب تهدیدها و فرصتها برشمرده است. با بررسی وضع کنونی جهان، نشان داده است که آمادگیهای لازم برای جهانیشدن واقعی بیشتر فراهم است تا جهانیشدن مصطلح، و لازم است که با سیر جهانیشدن مصطلح که به جهانگیر شدن نظام سرمایهداری میانجامد، مقابله گردد. سرانجام با استناد به برخی آیات قرآنی به دنبال نشان دادن تواناییهای لازم دین اسلام برای جهانیشدن واقعی است.