به نظر آقای کدیور، فقاهت از تخصصهای لازم در اداره جامعه است؛ اما نیازی به تصدی بالمباشرة فقیه وجود ندارد؛ بلکه دلیلی برخلاف آن وجود دارد. به نظر ایشان، برای اداره جامعه باید به علوم ناظر به موضوعات مانند اقتصاد و سیاست روی آورد، نه علوم ناظر به احکام کلی.
هرمنوتیک به عنوان یک روش مستقل، جایگاه ویژه ای در حوزه تفکر بشری پیدا کرده است. این روش، به ویژه در قرن بیستم، توانسته است دستاوردهای خود را به دیگر حوزه های دانش چون فلسفه، الهیات، علوم اجتماعی، فلسفه علم، و ... ارائه کند و بحث های جدیدی را در آن عرصه ها پی افکند.
هرمنوتیک به دو بخش هرمنوتیک فلسفی و هرمنوتیک روشی تقسیم شده است که عمدتاً اولی با گرایش مفسرمحور و دومی با گرایش مؤلف محور شناسایی می شود. در حوزه موضوع این مقاله مهم ترین مسائلی که وجود دارند عبارت اند از: کدام نحله از هرمنوتیک قابل استفاده در مطالعات اسلامی است؟ و آیا می توان بین روش رایج فهم متن در مطالعات اسلامی و هرمنوتیک رابطه ای برقرار کرد؟
نویسندگان این مقاله با مطرح کردن امکان برقراری رابطه میان متون دینی و هرمنوتیک قصد دارند نشان دهند چون به کارگیری هرمنوتیک فلسفی منجر به قرائت های مختلف از دین و اعتقاد به تأثیر پیش فرض ها و در نهایت نسبی گرایی می شود، برای مطالعات اسلامی مناسب نیست، ولی هرمنوتیک روشی و شیوه مؤلف محوری و متن محوری مستتر در آن با رعایت قواعد و مبانی مقبول هرمنوتیک روشی، صحیح ترین راه تفسیر متون دینی در مطالعات اسلامی است
در این مقاله در پی پاسخ دادن به بخشی از این پرسشیم که تا چه اندازه می توان استانداردهای امروزین حقوق بشر را در تاریخ جستجو کرد? در این راستا تنها به بررسی بخشی از تاریخ ایران و آنهم در حوزه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشر پرداخته شده است. بر پایه داده های تاریخی، سیاستهای دولت هخامنشی در زمینه بسترسازی برای حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، قانونگذاری...
روشنایى از غرب مىآید عنوان کتاب جدید داریوش شایگان است که اخیراً به زبان فرانسوى منتشر شده است. «لیبراسیون» به همین دلیل با وى مصاحبهاى انجام داده است که ترجمه آن را مىخوانید. کتاب و گفتوگوى حاضر نشان از گام جدیدى در تفکر شایگان دارد. به زعم وى، ما وارد دوره تفسیر شدهایم، بین خطا و واقعیت دیگر نورى وجود ندارد و هر کس حقیقت را آن طور که مایل است تفسیر مىکند. سنت همیشه هسته نژادى دارد. سنت چه هندو و چه اسلامى باشد، سنت باقى مىماند. دنیاى مدرنیسم به دیگران اجازه مىدهد که زندگى کنند. حتى بعضى محافل مذهبى در ایران اعتقاد دارند که باید اسلام را به عنوان یک دین خصوصى کرد؛ زیرا اسلام به عنوان یک سیستم سیاسى پاسخى براى مشغولیتهاى فکرى بشر قرن بیست و یکم ندارد.
نزاع اسلام و غرب، ریشه در عوامل و اسباب بسیارى دارد که براى تحلیل و حل آن باید ابتدا اسلام و غرب را واقعبینانه شناخت و با توجه به سیر تاریخى این نزاع و بررسى فضاى جدید پیشآمده در تقریر آن، موانع تفاهم این دو را شناخت و با تأکید بر وجوه مشترک به حل این موانع اندیشید.
در این مقاله با ترجیح رویکرد تجربه دینی در مواجهه با حقایق دینی در زمینه اعتقادات، چنین نتیجهگیری میشود که از آنجا که حیطه ادیان و آموزههای ایشان بر اساس تجربیات دینی پایهگذاری شده است و عقلانیت و خردورزی در آن راه ندارد، در زمینه قوانین و نیز حقوق کیفری که مبتنی بر عقلانیت است، تنها باید بر عقل تکیه کرد و از خرد انسانی برای تحدید حدود آنها بهره گرفت. نقش دین در زمینه مسائلی که به جرم و جنایت برمیگردد، تنها در مسائلی نظیر پیشگیری از وقوع جرم از طریق گسترش اعتقادات و اخلاقیات صحیح خلاصه میشود.