فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۰۱ تا ۲٬۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۷۹ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
99 - 128
حوزههای تخصصی:
من خلال دراسه النصوص المختلفه والتمعّن فیها، نکشف وجوهاً وموضوعات مماثله تؤدی إلى معرفه العلاقات البنیویه وعلاقه حضور مشترک بین نصین أو عدّه نصوص. فی غضون ذلک، فإن استخدام علاقات النصیه المتعالیه القانونیه لجیرار جینیت، من خلال إنشاء علاقات مختلفه بین النصوص المختلفه وإنشاء أنظمه، ومشفّرات، وأسالیب ثقافیه وقواعد وصفیه، وکذلک اکتشاف العلاقات بین النصوص المختلفه، یؤدی بدوره إلى کشف الدلالات المشترکه وأوجه التشابه فیما بینها. من هنا، توفّر "روایه التاریخ السری للأبطال الفرس القدامى"، ذات العلاقات التاریخیه والعلمیه والعقائدیه والاجتماعیه والثقافیه (مع نصوص أخرى)، أرضیهً مناسبه لدراسه أسس "النصیه المتعالیه"، بما فی ذلک الأسالیب الوصفیه التحلیلیه وکذلک خصائصها المتنوعه وهی؛ التناص (نصی بینی)، النصیه المتفرعه، النصیه الجامعه، النص الموازی والماوراء نصیه (التعالی النصی للنص). لذلک، قام هذا البحث بدراسه وشرح جمیع الأحداث والتلمیحات الحقیقیه لهذا العمل وتطابقها مع النصوص السابقه، لمعرفه کیف أن الدکتور شمیسا، استطاع من خلال توفیر مساحه بنیویه مناسبه، أن یجعل القارئ یتّجه نحو معرفه أسس علم الاجتماع بشکل واسع. وإلى أی مدى حقّق نجاحاً فی إنشاء شبکه معقده للنصیه المتعالیه من خلال خلق مساحه شکلیه ومضمونیه مماثله فی ظل تغییر حجم ومحتوى النصوص السابقه وتخفیض وإطاله فترتها الزمنیه (النصیه المتفرعه) فضلاً عن التداخل الواعی للأنواع الأدبیه المختلفه للنصوص (النصیه الجامعه).
در آمدی بر شبیخون فرهنگی و ابزارهای آن در دو کتاب در خدمت و خیانت روشنفکران (جلال آل احمد) و أجنحه المکر الثلاثه (عبدالرحمن حسن حَبنَکه المیدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
109 - 133
حوزههای تخصصی:
فرهنگ های مختلف همواره مورد توجه و تهاجم سلطه جویان بوده است، به گونه ای که سلطه گران درصدد تغییر و تحریف ارزش های انسانی و ملیِ فرهنگ های زیر سطه خود بوده اند؛ فرهنگ اسلامی نیز از جمله این موارد است. شناخت شبیخون فرهنگی و راه و روش حضور آن در ادبیات و همچنین ارتباط و تأثیر آن در ادبیات اسلامی، ملازم ممارست خاص است. جلال آل احمد و عبدالرحمن المیدانی دو نویسنده نامی در حوزه ادبیات فارسی و عربی معاصر هستند. پژوهش تطبیقی حاضر، بیان شاخصه های شبیخون فرهنگی همچون؛ مدارس، کتاب و مطبوعات، فرقه سازی، هویت، رفاه طلبی، علماء و زبان در دو کتاب «در خدمت و خیانت روشنفکران» جلال آل احمد و «أجنحه المکر الثلاثه» عبدالرحمن المیدانی است. مهمترین نتایج دست یافته، حاکی از آن است که هر دو نویسنده نسبت به فرهنگ جامعه خود متعهد بوده اند بدین جهت، شاخصه های شبیخون فرهنگی به وضوح در این دو اثر جلوه نمایی می کند. روش کار در پژوهش حاضر، متکی بر مکتب تطبیقی اسلامی به صورت توصیفی - تحلیلی است، به این صورت که پس از استخراج تمامی نمونه ها از دو کتاب، به تحلیل آن ها پرداخته شده است.
ملامح النرجسیه فی أشعار أبی العلاء المعری (فی ضوء نظریه "أوتو کیرنبرغ" النفسیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
65 - 83
حوزههای تخصصی:
تعرّف الدراسات السیکولوجیه الحدیثه ظاهره النرجسیه بأنّها الشعور المفرط بتعاظم النفس والاعتداد بالذات وتضخیم النفس وقد عرّفها المحلل النفسی النمساوی الشهیر"أوتو کیرنبرغ" ووضع أساساً لتشخیص الشخصیه النرجسیه، حیث قدّم تعریفا واضحا للشخصیه النرجسیه المضطربه والمعتدله فی ضوء إحدى عشره سمه واضحه، ومنها المیل إلى الافتخار بالذات واستعراض القوّه والشهره وتفضیل الآباء والأسره على الآخرین والشکوى من الحساد. إذن فهذا المقال یرمی إلى إزاحه السّتار عن ظاهره النرجسیه وتداعیاتها المختلفه لدى الشاعر العباسی أبی العلاء المعری وفقا لآراء "أوتو کیرنبرغ" النفسیه والمنهج الّذی اعتمدناه فی هذا المقال هو المنهج النفسی القائم على دراسه أشعار الشاعر الذی یهدف إلى الکشف عن عالمه الفکری والنفسی المتمثل فی النرجسیه والفخر. بإمکاننا أن نرصد مظاهر هذه النرجسیه فی معظم أشعار الشاعر ولکن تکاد تکون فخریاته المنشوده فی دیوانه الشهیر المعنون ب "سقط الزند" مرآه صافیه وصادقه تعکس نرجسیه الشاعر وأصداءها بشکل لا غبار علیه. هذا وقد حاولنا إلقاء الضوء على أهمّ أسباب وعوامل نشوء هذه الظاهره النفسیه بداخل الشاعر؛ حیث یمکن اعتباره من الشخصیات النرجسیه المعتدله وفقا لما یراه المحلل النفسی "أوتو کیرنبرغ". ومن أبرز التداعیات الّتی ترکتها ظاهره النرجسیه عند الشّاعر أنّه أولع بنفسه وبشعره وبالغ فی إعلاء شأنه وفضّل نفسه وقومه على أبناء جنسه کلّهم کما أبدى شکایته مریره من حسد الحسّاد، مظهرا غضبه واستیاءه فی وجه کلّ من یأتی بما لا یرضیه.
بررسی تطبیقی حکمت های عملی در دیوان دعبل خُزاعی و ناصرخسرو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
79 - 104
حوزههای تخصصی:
در حوزه مسائل حکمی، میان شاعران عرب و فارسی زبان قرابت فکری وجود دارد که این امر، ناشی از ریشه های دینی مشترک است. از این بین، دعبل خزاعی و ناصرخسرو، به عنوان دو شاعر شیعه مذهب، تحت تأثیر منابع اصیل اسلامی، به حکمت های عملی (شامل بایدها و نبایدهای اخلاقی) توجّه ویژه ای نشان داده اند. بررسی ها نشان می دهد که در میان بایدهای اخلاقی مواردی چون «خردگرایی و علم آموزی»؛ «سخاوت و دهش»؛ «همنشین صالح و نیکو» و «بردباری و صبر» برجسته بوده است. همچنین، نبایدهای اخلاقی مشترک در دیوان دو شاعر، عبارت است از: «دنیاستیزی»؛ «غرور و فخرفروشی»؛ «حسدورزی»؛ «خلف وعده و پیمان شکنی» و «عیب جویی». دیدگاه دعبل و ناصرخسرو در ارتباط با آموزه های «خردگرایی و علم آموزی» و «دنیاستیزی» با وجود نزدیکی، تفاوت هایی هم دارد. ناصر به نیّت آگاهی بخشی به مردمی که تحت تأثیر تبلیغات دروغین خلافت عبّاسی در گمراهی بودند، بر کارکرد های اجتماعی، سیاسی و اخلاقی علم و عقل تأکید ورزیده، امّا دعبل، تنها به وجه تعلیمی آن اشاره کرده است. همچنین، نگاه دعبل به دنیا و مظاهر آن، دووجهی (مثبت و منفی) و رویکرد ناصرخسرو تک بُعدی (منفی) است. شیوه بیان حکمت های عملی در دیوان ناصرخسرو، غالباً صریح و در اشعار دعبل، مستقیم و غیرمستقیم است.
نشانه شناسی عناصر ارتباطات غیر کلامی در رمان های منزل بورقیبه از ایناس العباسی و شب ناسور اثر ابراهیم حسن بیگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطات غیر کلامی نقشی غیر قابل انکار در انتقال مفاهیم و موضوعات مورد نظر فرد دارند که ارتباطات کلامی از بیان آن ها عاجز است. بررسی ها نشان می دهد کاربرد این نوع ارتباطات در رمان های معاصر نیز گسترشی روزافزون داشته و نویسندگان، آگاهانه یا غیرآگاهانه از آن بهره برده اند. پژوهش حاضر نیز با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی نشانه شناسانه عناصر ارتباطات غیر کلامی در رمان های منزل بورقیبه از ایناس العباسی و شب ناسور اثر ابراهیم حسن بیگی پرداخته و میزان بهره گیری نویسندگان از این عناصر و نیز کارکردهای مورد نظر هر یک را تبیین کرده است. حاصل پژوهش حاکی از آن است که ایناس العباسی در 53 مورد از این عناصر بهره برده است که بیشتر بیانگر مضامینی مانند غم و اندوه و... است. در مقابل در رمان حسن بیگی 120 مورد ارتباط غیر کلامی به چشم می خورد که مفاهیمی مانند اضطراب و دلهره و... را به مخاطب انتقال می دهد. در رمان هردو نویسنده، عناصر پیرازبان بیشترین کاربرد را در انتقال پیام داشته است؛ همچنین بیشترین کارکرد مورد استفاده آن ها، کارکرد جانشینی و پس از آن تکمیلی است. سایر کارکردها نیز در رمان ها بازتابی نداشته اند.ارتباطات غیر کلامی نقشی غیر قابل انکار در انتقال مفاهیم و موضوعات مورد نظر فرد دارند که ارتباطات کلامی از بیان آن ها عاجز است. بررسی ها نشان می دهد کاربرد این نوع ارتباطات در رمان های معاصر نیز گسترشی روزافزون داشته و نویسندگان، آگاهانه یا غیرآگاهانه از آن بهره برده اند. پژوهش حاضر نیز با تکیه بر مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی و با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی به بررسی نشانه شناسانه عناصر ارتباطات غیر کلامی در رمان های منزل بورقیبه از ایناس العباسی و شب ناسور اثر ابراهیم حسن بیگی پرداخته و میزان بهره گیری نویسندگان از این عناصر و نیز کارکردهای مورد نظر هر یک را تبیین کرده است. حاصل پژوهش حاکی از آن است که ایناس العباسی در 53 مورد از این عناصر بهره برده است که بیشتر بیانگر مضامینی مانند غم و اندوه و... است. در مقابل در رمان حسن بیگی 120 مورد ارتباط غیر کلامی به چشم می خورد که مفاهیمی مانند اضطراب و دلهره و... را به مخاطب انتقال می دهد. در رمان هردو نویسنده، عناصر پیرازبان بیشترین کاربرد را در انتقال پیام داشته است؛ همچنین بیشترین کارکرد مورد استفاده آن ها، کارکرد جانشینی و پس از آن تکمیلی است. سایر کارکردها نیز در رمان ها بازتابی نداشته اند.
العطار النیسابوری والرؤى السریالیه فی تذکره الأولیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
60 - 35
حوزههای تخصصی:
السریالیه (الفوق واقعیه)، هی مدرسه فنیه وأدبیه نشأت فی العقد الثالث من القرن العشرین فی فرنسا. تحمل الرؤى والأفکار اللاشعوریه (اللاوعی) والذاتیه والتجرید والخیال فأصبحت عناصر واقعیه فی ساحه الفن والأدب، کما أنها أمور لها مکانه خاصه وممیزه فی ساحه التصوف. وعلى الرغم من معرفتنا بأن المبادئ والنماذج التی تتمیز بها الأعمال الأدبیه والصوفیه لدى أدبائنا لا تنطبق تماماً مع السریالیه کمکتب ومذهب، ولکنّ هناک دلالات متقاربه ورموزاً متشابهه لمکوّنات المدرسه السریالیه مثل السخریه، والسحر، والحالات الغریبه، والرؤیا (الحلم)، والکتابه التلقائیه، والجنون والتهور والمصادفه، تُمکّننا من دراسه الرؤیا فی تذکره الأولیاء للشاعر العطار النیسابوری. ومن هذا المنطلق یقوم البحث على أساس المنهج التحلیلی المقارن. ومن خلال هذه الدراسه، توصّل البحث إلى أن الرؤیا فی تذکره الأولیاء برزت کأحد الأدوات والوسائل التی استعان بها الشاعر لعرض أفکارٍ استقاها من عالمٍ یتفوق الواقع إلى أبعد الحدود انفتح إلیه من خلال مراتب الشهود الحاصله لدیه ضمن تجربته الصوفیه.
رستم بین بطل فی المذهب البرغماتی ونقیض البطل فی الفلسفه المثالیه؛ دراسه فی اتجاه الفلسفه البرغماتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
137 - 163
حوزههای تخصصی:
البرغماتیه هی أحدث الاتجاهات الفلسفیه فی العالم. وهی تلقی نظره خاصه على مکوّنات الیوتوبیا البشریه وتقترح مبدأ العمل على أساس الاستنتاجات، وبعباره أخرى، محاوله العمل للوصول إلى منفعه حقیقیه. تنظر هذه الفلسفه إلى قضایا مثل العداله والقانون والأخلاق بنظره مغایره للفلسفه القدیمه. تعدّ رائعه فردوسی "الشاهنامه"، باعتبارها کتاباً ملحمیاً، انعکاساً متعالیاً لثقافه أمه ونموذجاً رائعا لطقوسها، وبالتالی یمکن أن تکون ذا أهمیه کبیره لمنظّری الفلسفه البراغماتیه. وبنظره موازیه على المجتمع الأسطوری للشاهنامه وتحلیل سلوک الشخصیات فیها؛ مثل رستم وأبطال الشاهنامه الآخرین على أساس هذه المؤشرات، تظهر العلاقه بین یوتوبیا فردوسی والفلسفه البراغماتیه. قامت الباحثتان بعد تقدیم الفلسفه البراغماتیه والنظریات المختلفه حولها، بالمقارنه بین المجتمع المثالی للشاهنامه والیوتوبیا البراغماتیه، وقد اعتمد البحث المنهج الوصفی التحلیلی، مستنداً إلى أبحاث المکتبات وتجمیع المصادر المترجمه المکتوبه المتعلقه بالفلسفه البراغماتیه. وفی هذا المقطع، مع إلقاء نظره خاصه على شخصیه رستم کرمز أسطوری وممثل إیرانی فی الشاهنامه، نجد أن أفعال رستم وأبطال الشاهامنه الآخرین أخذ الجانب العملی البرغماتی، وقد أثرت هذه الأفعال فی ترسیخ أهدافهم وتنمیه مجتمعهم.
بررسی تطبیقی گلستان سعدی و یادداشت های ایام سبک باری یوشیدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
197 - 214
حوزههای تخصصی:
تسوره زوره گوسا یا یادداشت های ایامِ سبک باری (Tsurezuregusa or Essays in Idleness) اثر راهب، نویسنده و شاعر قرن سیزدهم ژاپن، کنکو یوشیدا (Kenko Yoshida) است که هشتاد سال پس از گلستان نوشته شده است. به لحاظ مضمون و محتوا و ساختار شباهت حیرت انگیزی با کتاب شیخِ اجل سعدی شیرازی دارد. باوجودی که سعدی شاعر و نویسنده ای معتقد به آموزه های قرآنی و حکمت و عرفان اسلامی ایرانی بوده است و یوشیدا راهبی تربیت یافته عرفان بودایی، اما اندیشه و نوع نگرش این دو به جهان و هستی چنان به هم نزدیک است که گویی هر دو از یک آبشخور نوشیده اند. البته با این تفاوت که به لحاظ زیبایی شناسی، گلستان شیخ اجل به نسبت سرآمدتر از یادداشت های ایام سبک باری یوشیدا است. گلستان سعدی شاهکار ادبیِ جهانی است که به زبان های مختلفِ جهان ترجمه شده است و ادبای طراز اول بسیاری از آن تأثیر پذیرفته اند. در این مقاله، ضمن بررسی تطبیقی تعدادی از حکایات دو کتاب و بررسی شباهت هایشان، به ارزش های زیبایی شناختی آن ها نیز پرداخته ایم. تحذیر بر ناپایداری جهان، سخن در فضیلت قناعت و توصیه به ساده زیستی و وقار پیری از مشترکات معنایی این دو اثر است؛ همچنان که درج حکایت و آمیزه نثر و شعر از ویژگی های ساختاری آن هاست.
بررسی داستان تمثیلی شکست ناپذیریِ چوبهایِ به هم پیوسته در ادب عربی و فارسی
حوزههای تخصصی:
یکی از این داستانهای تمثیلی، گزارش «توصیه پدر به همبستگی فرزندان با ت مثیل زورآزمایی آنان در شکستن چوبهای به هم پیوسته» است. هدف این پژوهش، نمایاندن سرچشمه های منثور و منظوم این روایت در ادب عربی و فارسی است. پس از بازگویی و مقایسه مآخذ با نگاهی ساختار شناسانه، طرح داستان در هر یک از این روایتها تشریح و مشخص شد که هر یک از آنها تا چه اندازه به نقلهای نخست داستان وفادارتر بوده است. توصیف و تحلیل دیگر وجوه اشتراک و افتراق این روایتها نیز به تفصیل انجام شده است. مهمترین نتیجه این بررسی که بر اساس شیوه مقایسه ای تطبیقی به انجام رسیده، این است که پیام اصلی همه روایات (دعوت به اتحاد و دوری از تفرقه) یکسان است؛ اگرچه طرح داستان در مآخذ عربی و فارسی یکسان پیش نرفته است. هم چنین قدیمترین مأخذ این داستان در ادب عربی کتاب «وصایا الملوک»، و در ادب فارسی کتاب «راحه الصدور» است.
دراسه مقارنه للتبئیر السردی من وجهه نظر جیرار جینیت (روایتی سنه البَلبَله و موسم الهجره الی الشمال، نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
51 - 67
حوزههای تخصصی:
یعتبر التوحید بین الروایه و مرکز الرؤیه من العناصر البدیهیه فی کتابه القصص، لأنَّ التبئیرهو إختیار مرکز الرؤیه الذی یشاهد عن طریقه الشخصیّات و الأحداث الروائیه، فهذه العملیّه تبرّر تعدّد الأصوات فی الروایه و تمزج فی مسیرتها زوایا الرؤیه المختلفه و تتغیر دائماً من رؤیهٍ إلی أخری. هذه الدراسه ناقشت و فسّرت أنواع التبئیرﺍﻟﺴﺭﺩی فی روایتی سنه البَلبَله للکاتب عباس معروفی وموسم الهجره الی الشمال للکاتب الطیب صالح، وفقاً لنظریه البؤره عند جیرار جینیت، النظریه التی ترتبط مباشراً بتیار الوعی، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی، معتمداً علی مدرسه الأدب المقارن و قد بیّنت أسالیب الأصوات و تعدّدها وعرضت أحاسیس شخصیّات الروایه و أفکارها عن طریق تیار الوعی و حدّدت أنَّ وجهه النظر لجیرار جینیت حول التبئیر فی الروایتین، ترتبط مباشره بتیار الوعی و هذا التلائم یظهر فی روایه سنه البلبله أکثر وضوحاً.
واکاوی «کهتری و مکانیسم های جبرانِ» شخصیتِ «معصومه» در رمان «سهم من» با تکیه بر روان شناسی آدلری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۳
55 - 75
حوزههای تخصصی:
«آلفرد آدلر» بنیان گذار روان شناسی فردی و یکی از نخستین منتقدانِ برجسته نظریه پسیکانالیز و آفریننده یک حرکت مکتبی به موازات آن است . آدلر انسان را موجود اجتماعی تعریف می کند از دید آدلر مسائل روان شناسی با ترجمه مسئله ارتباط بین انسان ها قابل حل می باشد. احساس حقارت و عقده حقارت دو اصطلاح مشهور روان شناسی فردی است. آدلر احساس حقارت را نیرویی می داند که به انسان عنایت شده است تا بدین وسیله رو به جوانب مثبت زندگی حرکت کند و رشد و تکامل یابد از سوی دیگر تاکید کرده است که شرایط نامساعد محیطی می تواند این احساس حقارت را به عقده حقارت منتهی کند. آدلر مفهوم جبران کاذب را در قلمرو روان شناسی برجسته ساخته که فرد برای تعادل بخشی روان خود از آن بهره می جوید. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به نقد روانکاوانه رمان «سهم من» پرداخته می شود و نگارنده با توجه به نظریه آدلر برای تبیین سبک زندگی، به علل پیدایی عقده حقارت و مکانیسم های جبران شخصیت اصلی رمان «معصومه» خواهد پرداخت. یافته های پژوهش نشان می دهد محیط از عوامل اصلی به وجود آمدن عقده حقارت، در شخصیت اصلی بوده است که از شرایط محیطی نامساعد خانواده و رفتار دیالکتیک مادر و پدر با فرزندان نشات گرفته است بر این اساس احساس حقارت در وی شدت گرفته و پیدایش صورت عصبی در معصومه اشکال گوناگون عدم تعادل روانی را به وجود آورده است؛ لذا، برای تعادل بخشی تخیلی روان گسسته خود، جبران کاذب را در پیش گرفته که به بروز مشکلات عدیده در وی منتهی شده است
بررسی تطبیقی غزل واسوخت فارسی و غزلواره ضدپترارکی انگلیسی (Anti-Petrarchan Sonnet) و زمینه های اجتماعی، فرهنگی، و تاریخی آنها: مطالعه غزل هایی از وحشی بافقی و ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
119-148
حوزههای تخصصی:
غزل فارسی و غزلواره انگلیسی (Sonnet) در طول حیات پُرفرازو نشیب خود تصویرهای مختلفی از معشوق را به نمایش گذاشته اند. طی این دوران، شرح و توصیف معشوق در غزل واسوخت فارسی و نیز غزلواره ضدپترارکیِ انگلیسی (Anti-Petrarchan Sonnet) دستخوش تغییر شدند به گونه ای که معشوق دیگر موجودی اثیری و بی نقص به حساب نمی آمد و عاشق از نکوهش و تحقیر معشوق ابایی نداشت. پژوهش حاضر با بهره از شیوه ای توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب تطبیقیِ آمریکایی و نیز بر اساس نظریه بوطیقای تاریخی وسلوفسکی مبنی بر اشتراکات ادبیات جهان فارغ از تاثیروتاثّر مستقیم و تکامل تاریخی-فرهنگیِ ادبیات ها، درصدد مقایسه و موازنه غزل واسوخت فارسی با غزل ضدپترارکیِ انگلیسی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این دو شیوه غزل سرایی از نظر محتوایی کاملا شبیه به هم هستند امّا آبشخور و علل اصلی ظهور آنها فراخور محیط اجتماعی-فرهنگیِ با یکدیگر فرق می کنند؛ شعر واسوخت فارسی ماحصل یکپارچگیِ سیاسی، اقتصادی، مذهبی و فرهنگی در عهد صفویان و متاثّر از فرهنگ هندی و با تکیه بر عینیّت گرایی و نزدیکی به توده مردم شکل گرفت، درحالی که غزلواره ضدپترارکیِ انگلیسی متاثّر از ذائقه متنوع آن سرزمین و تقریبا همزمان با غزلواره پترارکی و در همان بستر ظهور کرد. برای تبیین بهتر موضوع نیز غزل هایی از وحشی بافقی (939-991 ق) و ویلیام شکسپیر (1564-1616 م) مورد بحث و بررسی قرار گرفته اند.
بررسی شیوه های برگردان اغراض ثانوی افعال نهی در قرآن در ترجمه های طبری و صفارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
99 - 117
حوزههای تخصصی:
یکی از حوزه های مهمّ علم معانی، بررسی أغراض ثانوی در جملات خبری و انشایی است. نقش علوم بلاغی در فهم قرآن و درک معارف آن غیر قابل انکار است. در مقاله حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی، و با مطالعه شیوه های بیان معانی ثانوی در فارسی دو شیوه ی کاربردی در برگردان این عبارات به دست آمد، و برای آزمودن آن به نقد و بررسی ترجمه طبری و صفارزاده پرداخته شد، در ادامه برای دریافت دقیق معانی ثانوی عبارات مورد مطالعه، ضمن کمک گرفتن از تفاسیر قرآن و کتب بلاغت، ترجمه مترجمان موردنظر در برخی موارد با چهار ترجمه دیگر مقایسه گردید تا از بروز خطا در داوری، مصون حاصل شود. در این پژوهش تلاش شد تا با ارائه دو شیوه برای برگردان عبارات نهی در قرآن که دارای معانی ثانوی هستند، به بررسی ترجمه قرآن با تکیه بر دو ترجمه طبری و صفارزاده پرداخته شود. شیوه اول شامل آیاتی که ترجمه آن می تواند مفهوم ثانوی آیه را به خواننده فارسی زبان منتقل کند، و دریافت معانی ثانوی آیه به خواننده واگذار می شود و نیازی به قرینه، افزوده تفسیری و شرح ندارد؛ و شیوه دوم شامل آیاتی که برگردان فارسی آن گویای معنای ثانوی نهی نیست و مترجم باید برای انتقال آن به مخاطب قرینه، توضیح یا افزوده ی تفسیری بیاورد. بر اساس این شیوه ها تلاش شد تا دانسته شود که این دو مترجم قرآن در برگردان افعال نهی قرآن، در چه مواردی و از کدام شیوه بهره گرفته اند، و تا چه اندازه موفق بوده اند.
مقایسه دوسویه شعر حسن هنرمندی و حافظ ابراهیم (نقد و پردازش اصول رمانتیسم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
111-131
حوزههای تخصصی:
رمانتیسم، مکتبی مبتنی بر تخیل، احساس، یأس، ناامیدی واحساسات فردی است که به ناله های عاشقانه اصالت می بخشد و دارای رویکرد خاصی نسبت به مرگ و مرگ طلبی می باشد. از آنجا که مکتب رمانتیسم در جهان غرب ظهور یافت، مسلماً تأثیر آن ابتدا در میان نویسندگان و شعرای غرب و سپس در ایران و جهان عرب متجلی شد. در این میان، افرادی نظیر حسن هنرمندی و حافظ ابراهیم نمایشگر این تأثیرپذیری از مکتب رمانیسم قلمداد می شوند. حافظ ابراهیم، یکی از نمایندگان مکتب کلاسیک است، اما در میان اشعارش قصایدی دیده می شود که در آنها از مفاهیم رمانتیسم مانند طبیعت، حزن و اندوه، عشق، تنهایی... سخن می گوید. زیبایی های طبیعت را به تصویر می کشد و برای تسکین دردهایش به آن پناه می برد. او مرگ را اتفاق شیرین می داند و آن را تنها راه غلبه انسان های شریف بر نیرنگ های روزگار معرفی می کند. از سوی دیگر، حسن هنرمندی به عنوان نماینده رمانتیسم ایران به موضوعاتی؛ نظیر ناامیدی، وحشت، مرگ، ناکامی، عشق و...که همگی از موضوعات اصلی این مکتب می باشند، پرداخته است.
بررسی تطبیقی سرچشمه های اجتماعی شعر امل دنقل و سید حسن حسینی با تکیه بر نظریه ساختارگرای تکوینی گلدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با تکیه بر نظریه لوسین گلدمن به بررسی تطبیقی- تحلیلی سرچشمه های اجتماعی اشعار دنقل و حسینی به عنوان نمایندگان روشنفکر طبقه مردمی، می پردازد و با بررسی عوامل آرمانی این دو شاعر، حضور اندیشه جمعی در شبکه ذهنی آنها را تبیین می کند. دستاورد این پژوهش بیان می کند که هر دو شاعر وظیفه تشخیص و برجسته سازی و گسترش تفکر جمعی آرمانهایی را داشتند که در سرزمین، عدالت و فرهنگ خلاصه می شود. آنها بخوبی توانستند این رسالت خود را در برابر جامعه و اقشار مردم و آرمان های از دست رفته آنها ادا کنند و موانع رسیدن به این آرمانها را شناسایی کنند که غالباً نتیجه سیاست خارجی بدخواهان و در مواردی سوء تدبیر سردمداران داخلی بود.
مقتل نگاری عربی و فارسی از واقعیت تاخیال (مورد پژوهی مقتل اللهوف و روضه الشهداء)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واقعه تاریخی عاشورا، در طول تاریخ به ابزار و زبان مختلف ثبت گردیده است. روایت تاریخی در قالب منابع علمی و بهخصوص آنچه به نام مقتل شناخته میشود، مستندترین آثاری است که با واقعیتنمایی به دنبال انتقال مصداقهای بیرونی و عینی حادثه بوده است. این نوع آثار با رویکرد واقعگرایی، دارای کارکرد ارجاعی بوده و با رعایت صداقت و امانت تنها به روایت تاریخ میپردازد. از طرفی، ماهیت این واقعه با آمیختهای از عقل و احساس، عاطفه بشری را برمیانگیزد، از این رو، هرگاه زبان ادبی به عنوان ابزار تأثیرگذار در مخاطب انتخاب شود، ادیب واقعیت را از صافی عاطفه و خیال گذارانده تا مخاطب را همراه خویش سازد. به میزان برجستگی این خصوصیت، اثر با فاصله گرفتن از واقعیت، جنبه تخیلی و رمانتیستی پیدا میکند. بر اساس اهمیّت نقل حوادث تاریخی و میزان صحت و سقم آن از یک سو و روایت تأثیرگذار حوادث تاریخ و آمیختگی آن با احساس و عاطفه در طول تاریخ، پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی دو مقتل معروف فارسی و عربی (مقتل اللهوف اثر ابن طاووس و روضه الشهداء واعظ کاشفی) را بررسی و رویکرد دو مقتلنگار را در شیوه بیان حوادث و خصوصیات زبانی دو اثر روشن سازد، تا باتوجه به سبک بیان میزان نزدیکی به واقعیت یا خیال در آنها مشخص گردد. بر اساس این پژوهش، واقعگرایی در مقتل «اللهوف» مشهودتر از جنبه خیالی آن است، ولی نویسنده در بیان این حماسه ماندگار غافل از تأثیرات هنری نبوده است، در حالی که کتاب «روضه الشهداء» بیشتر به ویژگیهای هنری پایبند است تا روایت حقایق و واقعیات واقعه تاریخی عاشورا، در طول تاریخ به ابزار و زبان مختلف ثبت گردیده است. روایت تاریخی در قالب منابع علمی و بهخصوص آنچه به نام مقتل شناخته میشود، مستندترین آثاری است که با واقعیتنمایی به دنبال انتقال مصداقهای بیرونی و عینی حادثه بوده است. این نوع آثار با رویکرد واقعگرایی، دارای کارکرد ارجاعی بوده و با رعایت صداقت و امانت تنها به روایت تاریخ میپردازد. از طرفی، ماهیت این واقعه با آمیختهای از عقل و احساس، عاطفه بشری را برمیانگیزد، از این رو، هرگاه زبان ادبی به عنوان ابزار تأثیرگذار در مخاطب انتخاب شود، ادیب واقعیت را از صافی عاطفه و خیال گذارانده تا مخاطب را همراه خویش سازد. به میزان برجستگی این خصوصیت، اثر با فاصله گرفتن از واقعیت، جنبه تخیلی و رمانتیستی پیدا میکند. بر اساس اهمیّت نقل حوادث تاریخی و میزان صحت و سقم آن از یک سو و روایت تأثیرگذار حوادث تاریخ و آمیختگی آن با احساس و عاطفه در طول تاریخ، پژوهش حاضر تلاش دارد با بهرهگیری از روش توصیفی-تحلیلی دو مقتل معروف فارسی و عربی (مقتل اللهوف اثر ابن طاووس و روضه الشهداء واعظ کاشفی) را بررسی و رویکرد دو مقتلنگار را در شیوه بیان حوادث و خصوصیات زبانی دو اثر روشن سازد، تا باتوجه به سبک بیان میزان نزدیکی به واقعیت یا خیال در آنها مشخص گردد. بر اساس این پژوهش، واقعگرایی در مقتل «اللهوف» مشهودتر از جنبه خیالی آن است، ولی نویسنده در بیان این حماسه ماندگار غافل از تأثیرات هنری نبوده است، در حالی که کتاب «روضه الشهداء» بیشتر به ویژگیهای هنری پایبند است تا روایت حقایق و واقعیتها. واژگان کلیدی:مقتل، رئالیسم، رمانتیسم، اللهوف، روضه الشهداء. 1-پ
شعر مصور در ادبیات فارسی و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۱
37 - 57
حوزههای تخصصی:
«شعر مصور» نوعی شعر است که در آن واژگان نقش بسزایی در ترسیم تصویر ایفا می کنند و خواننده با کنار هم نهادن و تلفیق کلمات، شعر را باز می آفریند. در این گونه شعر، نحوه چینش اجزای آوایی و واژگانی شعر و چگونگی قرار گرفتن مصراع ها، تصویری را به نمایش می گذارد که بیانگر محتوای شعر یا صور خیال آن است. در این مقاله بر آن ایم به مقایسه تطبیقی نمونه های مختلف شعرهای تصویری ادبیات کهن و معاصر فارسی و فرانسه(به ویژه کالیگرام های گیوم آپولینر) بپردازیم و با بررسی و مقایسه ویژگی های شعری و مضمونی این نوع شعر، به تأثیرپذیری متقابل شعر مصور فارسی و فرانسه در دوره های مختلف اشاره کنیم.
تمثّل الأنا العربیه والآخر الإیرانی (عضدالدوله البویهی نموذجاً) فی شعر المتنبّی وابن نباته السعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
97 - 114
حوزههای تخصصی:
أدّی موضوع دراسه صوره الأجنبی فی الأدب إلی نشوء علم الصوره أو الصورولوجیا. إنّ المقارنین الفرنسیین وضعوا أساس هذا العلم و اتخذوه نمطا لاستعراض الصوره المنعکسه للشعوب الأجنبیه علی الآثار الأدبیه وفقا للمبادئ التی اتفقوا علیها أهمّها هی:حالات قراءه الآخر و الأسباب المؤثّره فی تکوین الصوره. الدراسات الصورولوجیه تکشف عن تمثّل الأدیب المسمّی بالأنا فضلا عن تمثّل الأجنبی المسمّی بالآخر فی النص الأدبی و بالتالی تسفر عن معرفتهما التی تساعد الباحث فی التعرّف علی الأمم و ما یتعلق بها من الثقافه، الحضاره، العادات و التقالید؛ إذن أنّها تمتلک أهمیه بالغه بین البحوث الأدبیه. بالنظر لهذه الأهمیه تمّت فی المقاله الموجوده دراسه صوره عضدالدولهالأمیر البویهی الإیرانی فی شعر المتنبی وابن نباته السعدی شاعری العرب بغیه الوقوف علی ما رسماه عن أنفسهما بصفتهما الأنا العربیه و إدراک ما سجّلاه عن ذلک الأمیر بصفته الآخر الإیرانی فی شعرهما. تبیّن نتیجه الدراسه أنّ تکوین صوره الآخر فی شعر المتنبی قد تأثر بالاغتراب والقومیه بینما أنّ تکوین صورته أصبح متأثرا بإیدیولوجیه المعارضه والمصالح الفردیه ؛لذلک تمّیز تمثّل الأنا والآخر فی شعر کل منهما بمیزات خاصه، مع هذا اتجه الشاعران کلاهما فی قراءه الآخر من التشویه السلبی إلی التشویه الإیجابی حسب الظروف المختلفه السیاسیه، الاجتماعیه والاقتصادیه.
علاقه الشخصیه بالمکان المغلق والمفتوح وتشکیل الفضاء الروائی؛ حامل الورده الأرجوانیه نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۱
34 - 9
حوزههای تخصصی:
الروایه کبناء تتشکّل من عناصر سردیه تدعمها ومن هذه العناصر عنصر المکان. هناک من اعتبره من الأعمده الأساسیه فی الروایه ومنهم من اتخذه عنصراً فرعیاً یخدم باقی العناصر ویقوم بقیامها کالزمن والشخصیات وغیرها من العناصر. تناول هذا البحث المکان وتأثیره على الشخصیه فی روایه "حامل الورده الأرجوانیه"للکاتب اللبنانی أنطوان الدویهی. ومن أهداف هذا المقال تبیین کیفیه تشکیل الفضاء الروائی عبر حرکه الشخصیات فی المکان وصراع التقاطبات الضدیه. وتمّ اختیار هذه الروایه کنموذج تحلیلیّ لکونها حامله للدلالات المکانیه المکثّفه مثل السجن، وحاول هذا البحث أن یزیح الستار عن غموض مفهوم الفضاء الروائی وکیفیه تشکیله. والمنهج المتّبع فی هذا البحث، هو البنیویه التکوینیه ومن أهم ما وصل إلیه البحث هو أن هذه الروایه أظهرت التقاطبات الضدیه المکانیه وتسرب هذا التقابل إلى الشخصیه کذلک فکان هناک علاقه متبادله بینهما فی التأثیر والتأثر، وأدى إلى تشکیل فضاءین مختلفین (القمع/ الحریه) فی هذه الروایه.
بررسی گفتمان اجتماعی زنان در رمان رائحه الورد و أنوف لا تشم و این خیابان سرعت گیر ندارد (واکاوی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
109 - 136
حوزههای تخصصی:
مبنای پژوهش حاضر، الگوی گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است. کارکرد آن، بازبینیِ شرایط خاصی است که متن در آن آفریده شده است. بر این اساس رمان رائحه الورد اثر احسان عبدالقدوس و داستان این خیابان سرعت گیر ندارد نوشته مریم جهانی واکاوی شده اند. هدف پژوهش حاضر آن است در سایه الگوی انتقادی فرکلاف، پس زمینه اندیشه دو نویسنده بازشناسی شود. یکی براساس اندیشه های مردانه اش و دیگری ظرافت های زنانه اش، علیه الگوهای تحمیلی مردسالارانه در جامعه، تاخته اند. تلاش عبدالقدوس آن است با تکیه بر واژگانِ متن، جامعه ای را بازنمایی کند که دیدگاه آن، به طور کلّی نسبت به زنان و به ویژه نسبت به زنان مطلّقه، نگرشی نابسامان است. هدف نهایی عبدالقدوس پس از بازنشانی شرایط نامطلوب، القای خودآگاهی زنان نسبت به شرایط خود و سپس تشویق آنان برای مشارکت و یافتن راهی برای اصلاح وضع موجود و عبور از بحران اجتماعی است؛ از سوی دیگر داستان جهانی، تصویرآفرینی از جامعه ای است که مردسالاری در آن، موانعی را برای زنان در دست یابی به استقلال ایجاد می کند و درنهایت نسبت به انفعال زنان دربرابر اندیشه های مردسالاری، انتقاد می کند.