فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۸ مورد.
حافظ شناسی: رمز ماندگاری بهاریه های حافظ
حوزههای تخصصی:
جلوه های عرفان در گوته و حافظ از دید تطبیقی
منبع:
فرهنگ ۱۳۷۴ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
با مدعی مگویید یا بگویید؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به تازگی پنجاه غزل حافظ برگرفته از جنگ شعری به کتابت علا مرندی نامی، را که ادعا شده هم روزگار حافظ بوده، دکتر علی فردوسی، استاد و مدیر گروه تاریخ دانشگاه نتردام (ایالت کالیفرنیا) به چاپ رسانده است. این کتاب، در روز نهم بهمن ماه 1387، در فرهنگسرای نیاوران رونمایی شد و، در گزارشی که خبرگزاری فارس از این رویداد منتشر کرده، آمده است که استادان ایرج افشار، محمدرضا شفیعی کدکنی، و سلیم نیساری تاریخ این نسخه را تایید کرده اند. به گزارش دکتر فردوسی در مقدمه مفصل شصت صفحه ای این چاپ، جنگ یاد شده در کتابخانه بادلیان دانشگاه آکسفورد نگهداری می شود. غزل ها همگی (شاید به استثنای پنج غزل) در هنگام حیات شاعر وارد جنگ شده اند. در این جنگ، نخست شعرهایی از خود علا مرندی سپس گزیده ای از اشعار عمیدالملک کندری (مقتول: (456؛ مهستی گنجوی (قرن (6، رشید الدین وطواط (وفات: 573 یا (578، کمال الدین اسماعیل (وفات: (635، سیف باخرزی (وفات: (659، سعدی (وفات: 691 یا 694)، همام تبریزی (وفات: 713 یا (714، نزاری قهستانی (وفات: (720، اوحدی مراغه ای (وفات: (738، سلمان ساوجی (وفات: (778، شاه شجاع (وفات: 786)، جلال الدین عضد یزدی (قرن (8، حافظ (وفات: 791 یا (792، سلطان احمد جلایر (سلطنت: 813-784 مقتول) نقل شده است.
درباره ی تصحیح و توضیح بیتی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلاف نسخه های خطیِ آثار نظم و نثر گذشته ما در ضبط کلمات، بیشتر به دست ناسخان و خواسته یا ناخواسته است. این اختلاف در دیوان حافظ، برعکس، بیشتر توسط شاعر برای رسیدن به بالاترین حد هنری بیت و کمتر به دست نساخ می باشد . در تصحیح دیوان این شاعر بی نظیر باید سه اصل مد نظر باشد: اول، توجه به ضبط نسخه های قدیمی و معتبر؛ دوم، اصل اصالت موسیقی که بسیار مهم است؛ سوم، ارتباط عناصر معنا و خیال در محور افقی بیت. در این مقاله سعی شده به ضبط و معنای صحیح بیتی از حافظ، با عنایت به اصل اول و سوم، اشاره شود . لازم به توضیح است که اصل دوم (اصالت موسیقی) در بیت مذکور مؤثر نمی باشد.
حافظ و خود دیگر: بررسی زبان شناختی چندصدایی در تخلص غزل های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی گفتمانی ابیات تخلص در غزل های حافظ پرداخته شده است؛ چنان که با نگاه گفتمان شناختی باختینی به ابیات تخلص حافظ روشن شد که هرچند در همة آن ها حافظ خود را خطاب قرار می دهد و بیت آخر را به عنوان امضای اشعارش به گونه ای نتیجه گیرانه می سراید، اما در این خطاب قرار دادن خود، یک گویندة واحد وجود ندارد؛ به عبارت روشن تر، این «خود» که در واقع طرف مکالمة حافظ است، هر بار موضعی متفاوت و نقطه نظری «دیگر» دارد. در این میان، این خطاب کنندة حافظ گاه با حافظ هم موضع و موافق می شود، او را می ستاید، از او دفاع می کند و گاه در مقابل او می ایستد، او را سرزنش می کند، با او به مخالفت برمی خیزد و حتی علیه او می شورد. با این تعبیر به نظر می رسد که نه فقط این تنها «صدا»ی حافظ نیست که می سراید، بلکه «صدا» های دیگر با نقطه نظر های گوناگون حافظ را «صدا می زنند» و به این ترتیب در لایه ای دیگر از متن با خواننده تعامل دیالوگی برقرار می کنند. آنچه این ابیات را از بیت های دیگر یک غزل متمایز می کند، این است که در ابیات تخلصی، حافظ به وضوح می گوید که «من باید دیگرِ خود شوم، من دیگرِ خود هستم».
در این مقاله کوشش شده ویژگی های گفتمان چندصدایی به صورت انگاره هایی عملیاتی پیشنهاد شود و به این ترتیب سه الگوی ساختاری چند آوایی و و سه الگوی محتوایی چندآوایی ( نقطه نظرهای گوینده و امکانات مفصل تر آن ها) در بیت های تخلصی حافظ به دست داده شود.
کاسه گرفتن
آسیب شناسی ساختار«شرح نویسی» در حوزه فهم متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی سنّتی و گاه غیرعلمی، بر پیکره نظام آموزشی و پژوهشی ادبیات فارسی سایه انداخته و عمدهً حوزه دانش و پژوهش ادبی به رشد و بالندگی چندانی دست نیافته است. شرح و تفسیر متن، با این هدف که پیچیدگی های متن زدوده و خواننده به درکی ژرف و پویا از متن هدایت شود، در این حوزه جای می گیرد. در این میان، نقش شارح و تاویل کننده متن بسیار اهمیّت دارد؛ چرا که او باید بتواند بین جهان متن و جهان خواننده گفتگویی برقرار کند و بین افق معنایی در ذهن آفریننده متن و افق نگاه خواننده پیوندی پدید آورد، در حالی که بسیاری از شارحان بر این باورند که شرح و تفسیر متن؛ یعنی صرفاً پرداختن به حل مشکلات واژگانی متن.
گستردگی مباحث حافظ پژوهی و شمار فراوان شرح های حافظ، موجب می شود، در نقد و تحلیل شرح نویسی در شعر فارسی و آسیب شناسی این حوزه بهتر بتوانیم گام برداریم. اشکالات چهارگانه ساختاری، درون مایه ای، واژگانی و صوری، در این شرح ها به چشم می خورد که در این مقاله تنها به نابسامانی ها و نادرستی های ساختاری پرداخته می شود. در این اشکالات، مواردی مانند نبود نظام تعریف شده و منسجم، عدم جامعیت، غیر تحلیلی بودن شرح ها، بهره گیری از شیوه های نادرست آموزشی و تعلیمی، بی توجّهی به غزل های حافظ به مثابه مجموعه ای منسجم و نادیده گرفتن ارتباط بیت ها در بافت معنایی کلّیت غزل تحلیل و ارزیابی شده است. بی گمان رشد مباحث حافظ پژوهی به بسط و گسترش نقدهای علمی، تحلیلی و فراگیر بر شرح های حافظ به عنوان یکی از عرصه های فهم و دریافت شعر حافظ نیازمند است.
ساختارشکنی تفاسیر دوگانه شعر حافظ در نگاره سلطان محمد نقاش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفاسیر جزمی، متن ادبی را با رویکردی قاطع بررسی می کنند، خواه این تفسیر برگرفته از آرای سنتی باشد یا در خلال رویکردهای مدرن که به هر نحوی سعی در کشاندن متون به عرصه های سیاسی و اجتماعی دارند. اما در رویکرد پساساختارگرایانه، متن ادبی معنای قطعی و نهایی خود را از دست می دهد؛ به عبارتی دیگر، از اهمیت مرکزیت معنایی در آن کاسته می شود. از این رو، خوانش های متفاوت از متن امکان پذیر می گردد که هرکدام می توانند از سویی به دنیای متن وارد شوند. شعر حافظ یکی از متونی است که همواره در کشاکش تقابل ها تفسیر و تحلیل شده است. این پژوهش با استفاده از نظریه ی ژاک دریدا که هم خوانی زیادی با فضای شعر حافظ دارد سعی در تحلیل خوانش سلطان محمد نقاش از شعر حافظ در نگاره ی «مستی لاهوتی و ناسوتی» دارد. برخلاف تفاسیر گفته شده که به دنبال قطعیت معنایی در متن هستند، نگاره ی «مستی لاهوتی و ناسوتی» اثر سلطان محمد که برگرفته از شعر حافظ است، این تقابل ها را در هم شکسته و خوانشی نو به دست می دهد. یافته های پژوهش که به روش تحلیلی تاریخی به دست آمده اند، نشان می دهند این نگاره براساس نوع پرداخت در ترکیب بندی هندسی، رنگ و شخصیت پردازی، جهانی از مفاهیم خلق می کند که اسیر حوزه ای خاص نشده و ابهام و ایهام شعر حافظ را حفظ می کند. براین اساس، می توان گفت تضمین دریافت معنای نهایی در این نگاره وجود ندارد، زیرا نگاه بیننده همزمان دو جهان لاهوت و ناسوت را تجربه کرده و جهت گیری تصویر به سمت حوزه-ای خاص فرو می پاشد.
صور ابهام ذاتی در غزل های حافظ
حوزههای تخصصی:
اگرچه ایهام به عنوان ویژگی اصلی شعر حافظ شهرت یافته، امّا در نگاهی شامل تر باید ابهام را ویژگی اصلی شعر حافظ دانست. ایهام در حوزه ی فنون ادبی و بلاغت دارای تعریف مشخص و معلومی است. ایهام در شکل های مختلف خود، از ایهام نما گرفته تا ایهام واژگانی و تعبیری، موجب ظرفیتی دو معنایی و گاه چند معنایی می شود. تأمّل در وجوه ایهام و کشف ظرافت های ایهامی، سبب نوعی کشف و التذاذ هنری می گردد و بار القائی و تاثیری کلام را به نحو شگفت انگیزی تقویت می کند و به همین سبب است که ایهام از دیرباز یکی از جاذبه های هنری در شعر محسوب شده است. آن چه ابهام و ایهام را به هم مرتبط می کند، آن است که در ابهام نیز ساختار کلام و فرایند دریافت و غایت کشف و التذاذ هنری، کارکردی همانند ایهام دارد؛ ولی نکته آن است که ابهام دارای گستره ی وسیع تری است که ایهام را در درون خود جای می دهد.
سه ترجمه از یک غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی انعکاس غزل اول دیوان حافظ، در آینه ترجمه سه مترجم زبان ترکی می پردازد و توانایی این سه مترجم را در ارایه تصویری درست تر از غزل مربوطه، به مقایسه می نشیند و از این راه تلاش می کند به نتایج و اصولی در امر ترجمه برسد.
وقت حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند مفهوم وقت نزد همگان بدیهی به نظر می رسد اما در عرفان اهمیتی فراوان دارد و در عین حال مفهوم آن بسیار پیچیده و نسبت به افراد مختلف امری نسبی است و پی بردن به کنه آن ساده نیست زیرا هر یک از عرفا به اقتضای حالتی که بر آنها عارض می شود، دریافت و بیانی متفاوت از آن دارند؛ حتی عارفی ممکن است در حالات مختلف دریافت ها و بیان های مختلف و متنوعی از آن داشته باشد. این که مفهوم وقت و تعاریف صوفیه از آن چیست و حافظ در قرن هشتم در اوج زیبایی ها و ظرافت های هنری شعر عرفانی فارسی چه دریافت و بیانی از وقت دارد، مسئله ای است که در این مقاله بدان می پردازیم.
وقت در متون عرفانیِ مَدرَسی مشهور، اصطلاحی عرفانی است و ذیل الفاظ خاص صوفیه بدان پرداخته شده است. با اینکه درباره وقت بر حسب حال و مقال صوفیان و عارفان در کتب تدوین شده، اشارات و عبارات متفاوتی به چشم می خورد ولی تقریبا معناهای نزدیک به هم دارد. با این حال وقت در نظرگاه حافظ به سبب بهره مندی از آموزه های مشرب عرفانی در شعر و اندیشه اش از ویژگی های منحصر به فردی بر خوردار است. به طوری که وقت در سخن او در طیفی از بیان ها و معانی متنوع و رنگارنگ جلوه کرده است و گستره و ژرفایی شگفت دارد.
در این مقاله ابتدا در باره چیستی وقت و رابطه آن با زمان سخن به میان آمده است سپس با رویکردی اصطلاح شناسی که مبنی بر بررسی تاریخ تطور آن است، مقدمه و پیشینه ای فراهم آمده و تحلیل شده است آنگاه درک و دیدگاه حافظ از وقت و عنایت ویژه او به وقت خویش در اندیشه و تجربه عرفانییش تبیین شده است و ضمن طبقه بندی وقت حافظ و مراتب آن با توجه به شواهد شعری دیوان وی نشان داده شده است که راز تفاوت وقت حافظ با دیگران در چیست و کار و بار خوش عاشقی و مستی چگونه شعر و شعور حافظ را در جایگاه و پایگاهی دیگر و برتر نشانده است.
شمول معنایی شعر حافظ و تأویل های یک سونگرانه
حوزههای تخصصی:
حافظ و خسرو
شخصیت پردازی در دیوان حافظ
حوزههای تخصصی:
دکتر علی محمد حق شناس در مقاله ای با عنوان «رمان و عصر جدید» (1) عدم اقبال عامه ی مردم به مقوله ی شعر را تحولی می دانند که در ادبیات فارسی رخ داده و آن، گذار ادبیات فارسی از مرحله ی شعر محوری به رمان محوری است. آقای حق شناس علت این اتفاق را گذار جامعه ی فارسی زبان از جوامع سنتی به جوامع مدرن، و نزدیکی آن ها به جامعه های فرهنگی همگانی و جهانی می-دانند. امروزه عدم توجه مردم، تنها به شعر و شعرای کلاسیک و متقدم ما بر نمی گردد، که این امر حتی شاعران نو سرای صاحب نام و صاحب سبک را نیز شامل می شود. درست در چنین کساد بازار شعری، شاهد اقبال عامه ی مردم به رمان و داستان کوتاه هستیم که این هر دو قالب را از غرب به وام گرفته ایم.
حافظ و طرز سخن خواجو
کلام و پیام حافظ (2)
حوزههای تخصصی: