فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۷۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مساله زمان و ماهیت آن از مهم ترین مسایلی است که فکر انسان را به خود مشغول داشته است. پل ریکور، فیلسوف و ادیب فرانسوی معاصر، در اثر فلسفی مهم خود، زمان و روایت، سه نظریه مطرح شده در باب زمان را بررسی کرده است: زمان در آرا قدیس آوگوستینوس؛ پیکربندی زمان در آرا ارسطو؛ تاملات خود او که حاصل نگرش نقادانه اوست به نظریات آوگوستینوس و ارسطو. قدیس آوگوستینوس، در دفتر یازدهم اعترافات مساله بود و نبود زمان را پیش می کشد و می گوید ما همیشه از زمان چنان سخن می گوییم که انگار دارای بود است. می گوییم: امور گذشته بوده اند؛ و امور حال درگذرند؛ و امور آینده خواهند بود. به تعبیری دیگر، همواره از زمان با عباراتی چون بود، هست، خواهد بود سخن می گوییم. وی، در ایراد اشکال بر این تلقی، می پرسد: زمان چگونه ممکن است باشد، اگر گذشته دیگر نیست، حال می گذرد، و آینده هنوز نیست. آوگوستینوس، در این بحث جدلی، هر چند بود گذشته و آینده را به اعتباری تایید می کند، ماهیت وجودی آنها را به زمان حال وابسته می داند. پرسش او این است که طور وجودی گذشته و آینده چیست و پاسخش این است که گذشته و آینده از طریق آنچه در زمان حال می گوییم و می کنیم وجود دارند: چیزهایی را نقل می کنیم و معتقدیم که حقیقت دارند و رویدادهایی را پیشگویی می کنیم که می پنداریم به همان صورت روی می دهند و در این کار پیوسته از تجربه زبان کمک می گیریم. در این میان، روایت گذشته مستلزم حافظه است و پیش بینی آینده مستلزم انتظار. به یادآوردن تصویری است از گذشته و پیش بینی تصویری است از آینده و این هر دو به حال تعلق دارد.
تحلیل ساختاری یک بیت دشوار از دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل ساختاری بیت: عبوس زهد به وجه خمار ننشیند مرید خرقه دردی کشان خوشخویم از ابیات دشوار دیوان حافظ ، می پردازد. این گفتار، طی بحثی طولانی با بهره گیری از همه کوششهای پیشین در شرح بیت مذکور، سرانجام، این معنای کلی را برای این بیت به دست می دهد: ترشروی پارسایی با پرداخت قیمت شراب انداک که مایه خمارآلودگی و نشانه ناپاکبازی است، از بدخویی دست برنمی دارد و آرام نمی گیرد؛ آری برای این منظور، باید قیمت بیشتری بپردازد و این قیمت، چیزی نیست جز پاکبازی در ترک زهد ریا تا مرز خرقه گروه باده نهادن. از این رو، من مرید خرقه زهد نیستم. بلکه مرید خرقه دردی کشان خوشخویم؛ همان خرقه ای که این آزادمنشان، در عین بی چیزی، به پاکبازی تمام، گرو باده می نهند و باز، دامن خوشخویی را از کف نمی دهند.
اندیشه سیاسی حافظ از دیدگاه استاد بهاءالدین خرمشاهی
حوزههای تخصصی:
چرکنویس های حافظ (نقدی بر کتاب یادداشت های حافظ دکتر سیروس شمیسا)
حوزههای تخصصی:
اشعار منسوب به حافظ
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۴ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
ماجرای پایان ناپذیر حافظ
حوزههای تخصصی:
«مهندسی سخن» در سروده های حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از ویژگیهای بسیار برجسته و سرآمد سرودههای حافظ، ساختار بسیار استوار و هندسه بسیار سنجیده و بهنجار آنهاست. در این هندسه سنجیده و بهنجار، واژه ها و سازه ها از میان واژگان همرده چنان هشیارانه و استادانه گزینش شده و چنان تردستانه و شیرینکارانه از پی هم آمده و چنان سنجیده و اندازه گیری شده، همنشین گشته است که دستکاری و دگرگون سازی هنری را بر نمی تابد و بسیار کم پیش می آید که بتوان بر این ساختار سنجیده انگشت نهاد و اما و اگری پیش آورد یا واژهای را با واژه ای همخوان دیگری جا به جا کرد و به هندسه سنجیده و بهنجار آن آسیبی نرساند و پاره ای از خرده کاریهای هنری آن را از دست نداد. در این گفتار که با درآمدی در باره ساخت، ساخت زبانی و ساخت هنری آغاز شده است، کوشیده ایم با یاد کرد نمونه هایی از سرودهای حافظ، گوشه هایی از هندسیه سنجیده و دگرگون ناپذیر سخن او را بازنماییم.
دولت قرآن (تأمّلی نو بر معانی ثانوی استفهام با تکیه بر غزلیات حافظ و آیاتی از قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر با بررسی مقولة «استفهام» و معانی ثانوی آن در بلاغت عربی و فارسی به این حقیقت دست یافته است که نتایج بررسی و حتّی گاهی شاهد مثال های بسیاری از این آثار تکراری می باشد؛ به گونه ای که پس از جمع بندی و حذف موارد تکراری به این نتیجه می رسیم که معانی ثانوی استفهام در کتب بلاغی عربی در 35 عنوان مشترک و در کتب بلاغی فارسی در 32 عنوان مشترک مطرح شده اند. این در حالی است که با مطالعه و بررسی شعر و ادب فارسی می توان به شواهدی از سؤال دست یافت که قابلیت دسته بندی در هیچ کدام از عناوین مطرح شده در آثار بلاغی عربی و فارسی را ندارد و عنوانی جدید برای آن می بایست وضع نمود؛ از این میان، حافظ به واسطة دولت قرآن در این زمینه نیز دستاوردهای متفاوتی را کسب نموده است؛ به عبارت دیگر، حافظ با اشراف بر اسلوب های بلاغی قرآن کریم و تأسّی از شگرد های پرسش سازی آن، به این توانمندی دست یافته است که سؤالات خود را در معانی و عناوینی به کار ببرد که در دیگر کتب بلاغی و ادب فارسی پیشینة کاربرد ندارد؛ از این رو، بر مبنای غزل او می توان به تعداد معانی ثانوی استفهام افزود و در نهایت، ضمن رعایت اسلوب عنوان گذاری علمی و با مسمّی به ارائة عنوان های جدید و تعریف آن ها پرداخت. در این تحقیق با مطالعة غزلیات حافظ به 615 سؤال دست یافته ایم که از این تعداد 4 سؤال در معنای حقیقی به کار رفته است و دیگر سؤالات آن را در 59 عنوان تقسیم نموده ایم و به منظور تبیین و تطبیق شگرد پرسش سازی حافظ با قرآن، در هر عنوان به ذکر یک آیه از قرآن و یک بیت از حافظ پرداخته ایم.
تأمّلی تحلیل گرایانه به رابطة ابهام و عقلانیّت در غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برپایة رویکرد بلاغت جدید و بهره گیری از نظریّة امپسن در باب ابهام، نباید ابهام در کلمه و کلام حافظ را پیش فرضی صرفاً هنری تلقّی کرد، بلکه وقایع شگفت قرن هشتم حافظ را ناگزیر ساخته است تا از روی درایت و فهم موقعیّت، ترفند ابهام را هم در بُعد هنری و هم در بُعد عقلانی در غزل هایش به کار گیرد. اصولاً مقولة ابهام در غزل های حافظ مکث و سکوت معنادار و اندیشمندانه ای است که وی آگاهانه بدان دست یافته و آگاهانه از آن نیز استفاده کرده است. دریافت این دستگاه فکری، قاعدتاً از طریق تأمّل به قراین زبانی و روابط ارجاعی درون متنی و برون متنی میسّر خواهد بود. بدین ترتیب، این مقاله با طرح چنین فرضیه ای با استفاده از ابزار مطالعة کتابخانه ای با شیوة تحلیلی کوشیده تا این رابطة را با ذکر شواهدی به اثبات برساند.
بوی جان
طنز حافظ: تأملی انتقادی بر مقاله ی استاد شفیعی کدکنی
حوزههای تخصصی:
دوگانگی شخصیت در شعر حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مدارا در شعر و شخصیت حافظ
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
نقش تلمیح در غزلی از حافظ
حوزههای تخصصی:
غیرت و معانی آن در شعر حافظ-1
منبع:
گلچرخ بهمن ۱۳۷۱ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
خلقت، مفهوم «انسان» و «انسان بودن» نزد حافظ و گوته
حوزههای تخصصی:
در اين مقاله به موضوع «خلقت انسان»، «خود انسان» و «انسان بودن»، با تکيه بر تعابير و تفاسير مختلف ادبی در غزليات لسان الغيب حافظ و آثار گوته (Goethe 1749-1832) شاعر معروف آلمانی پرداخته می شود. موضوع فوق در ادبيات و آثار تغزلی ايران و آلمان با هم مقايسه می شود، نمونه های متعددی از آرا و نظرات ادبا، شعرا و فلاسفه ی هر دو کشور ارائه می گردد و با توضيحات مختلف همراه می شوند. سابقه و تاريخچه ی ديدگاه های دينی در خصوص خلقت انسان نيز از زاويه ی ديدگاه های ادبی مطرح می شوند. در اين راستا تا حدودی مشابهت های فرهنگی ادبی و برداشت های دينی از کتب مقدس آشکار می شوند. به ديدگاه ها و نظرات ادبای مذکور با ذکر مثال های متعدد و مستند از آثار آنان پرداخته می شود. اعتقاد به جهان ماورا و بهشت، علل هبوط و سقوط انسان به زمين، نبرد خير و شر، نيکی و بدی، نيروهای الهی و اهريمني در وجود انسان مطرح می گردد. به منظور شناخت وجود انسان و برجستگی ويژگی های خاص انسانی، فرق ماهيتی انسان با فرشتگان و ديگر موجودات جمع بندی و همراه با توضيحات به نظر خواننده می رسد. همچنين سعی می شود تا درباره ی ابعاد مختلف شخصيتی، جايگاه انسان در هستی، تفاوت بين «انسانِ معمولی»، «اَبَرانسان» و «انسان کامل» مباحثی مطرح شود. به معيارهای «انسان بودن» و انسانيت اشاره می شود، موقعيت انسان در چالش های موجود در نبردهای مختلف درونی و بيرونی در پهنه ی وسيع هر دو ادبيات غنی ايران و آلمان با هم مقايسه می شوند. تأثيرات متقابل فرهنگی در آثار مشهور جهانی آشکار می گردد. اين موضوع در نهايت بر اهميت تحقيقات و گفتگوهای ميان فرهنگی صحه گذاشته و زمينه های تعامل بيشتر بين ملت ها را فراهم می سازد. همچنين بر مشابهت های ذاتی و ريشه ی مشترک انسان ها به واسطه ی آدم وحوا و احترام به انسانيت محض تأکيد می گردد.
حافظ و مقوله جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته تا کنون، شناختِ حافظ، دغدغه بسیاری از محقّقان زبان و ادب فارسی بوده است و در این میان بحثِ جبر و اختیار جایگاهی ویژه داشته و دارد. چنانکه بسیاری، حافظ را جبری انگاشته اند و اندکی بر اختیارمداری او پای فشرده اند و تعدادی هم او را ابن الوقت دانسته و در واقع به جمعِ میان جبر و اختیار معتقد گشته اند و جالب اینجاست که همه این صاحب نظران جهت اثبات مدّعای خویش به ابیاتی از حافظ تمسّک جسته اند؛ اما حقیقت چیست؟ و آیا اصلاً راهی برای رسیدن به نظری قطعی در این زمینه وجود دارد یا خیر؟ در این نوشتار کوشیده ایم تا بدین سؤال پاسخی درخور دهیم و معیّن سازیم که مبنایِ حافظ در این بحث، لاجبرَ و لاتفویضَ بَل امرٌ بینَ الامرَین است و نه چیزی دیگر. امّید که در نظر افتد و راهگشا باشد.