فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۸ مورد.
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۴ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
حافظ و استعاره های مرده درباره عشق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ای با عنوان « بررسی خلاقیت های شعری حافظ در مفهوم سازی عشق »(فصلنامه نقد ادبی، س6، ش 23، پاییز 1392، صص (82-59)) تلاش شده است تا با استفاده از نظریه استعاره مفهومی نوآوری ها و خلاقیت های حافظ در مفهوم سازی عشق بررسی شود. نویسندگان مقاله بر آن هستند که:« خلاقیت استعاری در مفهوم سازی عشق با دو دسته از استعاره های مفهومی عشق پیوند دارد:الف. استعاره های قراردادی و رایجی که با کمک شاخص های چهارگانة ترکیب، گسترش، پیچیده سازی و پرسش از یک سوی پیوستار قراردادی بودن به سوی دیگر آن حرکت می کنند و بدیع تر و تخیلی تر از گونة عامیانة خود می شوند. ب. دسته دیگری از استعاره ها که در بدو امر خلاقانه و بدیع هستند »(همان: 78)
ملک سلیمان و زندان سکندر در یک غزل ناب حافظ
حوزههای تخصصی:
نظر بازی در شعر حافظ و غزل فرخ
حوزههای تخصصی:
بررسی کارکردهای نمادین زمان در شعر عرفانی با تکیه بر دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در غزلیات حافظ، لحظه های زمان نه همانند است و نه پیوسته. وی دو نوع زمان مقدس و نامقدس را تجربه می کند: یکی استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و دیگری توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیت هاکه در لحظه هایی خاص با فاصله گرفتن از هستی مادی و معمولی خود به آنها دست می یابد. با ورود در این زمان نمادین، روح حافظ با حقایق پوشیده هستی پیوند می یابد و برای وی کشف و شهودهایی رخ می دهد. در دیوان حافظ از این مفهوم نمادین زمان با واژه هایی از قبیل دوش، دی، دیشب، سحر، سحرگه، ازل، صبحدم، بامداد و . . . یاد شده و در هر یک به تناسب مقام، یکی از تجربه های او بیان شده که در نتیجه جذبه و الهام به آنها رسیده است. این مقاله به منظور بررسی تعابیر راز آلود زمان در غزلیات حافظ به روش کتابخانه ای نوشته شده و اطلاعات به دست آمده، پس از طبقه بندی و تحلیل به صورت توصیفی و با بهره گیری از فن تحلیل محتوا ارایه شده است.
ویژگی های باد صبا در دیوان حافظ
حوزههای تخصصی:
بررسی گونه ای خاص از آرایه ی تجاهل عارف در شعر حافظ
منبع:
سالنامه حافظ پژوهی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ دفتر ۲۴
55-72
حوزههای تخصصی:
آرایه ی تجاهل عارف در شعر شاعران پارسی گو در شبکه ای وسیع از آرایه های ادبی آشنا همچون کنایه، ذم شبیه به مدح و مدح شبیه به ذم، تهکم و برخی صورت های مجازی از دیرباز شناخته شده بوده است. ادراک معنا در آرایه ی تجاهل عارف که به طور سنتی در گروه صنایع معنوی جای دارد، با فرایند کشف همراه است به گونه ای که معمولاً خواننده با کشف لایه های معنایی در درون کلام، در مسیر ادراک شعر و احساسات شاعر قرار می گیرد و آن را دریافت می کند. از این نظر با مفهوم آیرونی، به ویژه آیرونی نمایشی در ادب مغرب زمین هم راستا قرارمی گیرد. در این نوشتار، با بهره مندی از مفهوم تجاهل عارف در ادب سنتی و نیز آیرونی نمایشی ، گونه ای خاص از آرایه ا ی ادبی با تکیه بر اشعار حافظ بررسی می شود که می تواند به عنوان زیرشاخه ای مستقل از آرایه ی تجاهل عارف قلمداد شود و از آن جا که تا کنون نامی برآن نهاده نشده، می توان آن را «دانانمایی کنایی» نامید. در این آرایه، ساختار کلام به گونه ای تعبیه شده است که در ظاهر امر، گوینده برعکس تجاهل عارف، خود را واقف به معنایی قطعی و مسلم می داند و سپس کلام را به سمتی هدایت می کند تا خواننده یا مخاطب در گفتمان با متن، بی خبری و ناآگاهی گوینده را درمی یابد و درنتیجه برخلاف ادعای او، به معنایی متفاوت و گاه متضاد با آنچه در ظاهرسخن بیان شده دست، می یابد و به نوعی خاص معنایی جدید از متن بیرون می آورد.
پشمینه پوش تندخو
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۵
جنت (بهشت در دیوان حافظ)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جایگاه تخلص در غزلیات مدحی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از روند گسترش غزل و افول قصیده سرایی، چون پیوند شعر و شاعری با دربار منقطع نگشته بود، غزل تا حدی، وظیفه ی اصلی قصیده را (مدح ممدوح) بر دوش کشید. مدیحه سراییِ در غزل، غالباً در دیوان شاعرانی ملموس تر است که جز غزل در قالب دیگری شعر نگفته اند. (یا در قوالب دیگر بسیار کم شعر گفته اند) حافظ شیرازی نیز مانند بسیاری از شاعران در غزل به مدح بعضی از پادشاهان، وزرا و... پرداخته است. اما مدایح او رنگ و بویی دیگر دارد. در بسیاری از مواقع ابیات مدح با دیگر ابیات غزل گره نخورده و تصنعی می نماید. او تا حدود زیادی از طریق ذکر نام ممدوح و تخلص خود، که گاهی با هم در یک بیت می آیند و گاهی یکی بر دیگری مقدم می شود، عظمت و شأن ممدوح را تلویحاً مشخص کرده است. شاید به همین دلیل است که در بعضی از غزل های مدحی گاهی تخلص در بیت آخر و گاهی در بیت ماقبل آمده است و احیاناً به جای تخلصِ به نام خود، به نام ممدوح تخلص کرده و گاهی پس از اتمام غزل از ممدوح یاد می کند. به طور کلی در این مقاله سعی شده با توجه به جای گیری تخلص و ممدوح در غزل های مدحی حافظ تا حدی شأن و منزلت آنان در نظر حافظ مشخص شود.
ملَک در سجده آدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر درباره سجده ملائک به آدم ـ علیهالسلام ـ به تفاسیر مختلف (ذیل آیه 34 سوره بقره) یا آیات مربوط دیگر مراجعه کنیم متوجه باریک اندیشی های مفسران، و گاه اختلاف نظرشان درباره بعضی از مسایل آن می شویم. در دیوان حافظ فقط یک بار اشاره به این ماجرا شده است، و آن در بیتی از غزلی است که اغلب ابیاتش به تصریح یا به تلمیح، در خطاب با کسی است که گذشته از آراسته بودن به کمالات ظاهری و باطنی، وصف بارزش آن است که «در حسن او لطفی بیش از حد انسانی » در تجلی بوده است، و همین لطف خاص الهی سبب شده که ملائک در سجده آدم ـ برای پاک داشتن سجده خود از هرگونه شائبه شرک ـ زمین بوس او را نیت بکنند. هرچند حافظ پژوهان ـ تا آنجا که ما می دانیم و شرح نظراتشان بیاید ـ به سبب آسان نمایی بیت، به مسامحه از نکات آن گذشته اند. ولی اگر دقتنظر در کار آوریم معنی بیت را به علت داشتن بیان اجمالی، و ناشناخته بودن مخاطب، و وجود اشارات، در هاله ای از ابهام می یابیم؛ به این لحاظ سعی نگارنده، در این مقاله بر آن است که دقایق و ظرایف بیت را، ضمن نقل و بررسی نظرات شارحان ـ تا آنجا که مقدور است ـ بیان کند.
حضور دو دنیای تک صدا و چندصدا در اشعار حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری انتقادی بر زندگی، حیات فکری و آثار و اندیشه های میخاییل باختین نشان می دهد که شرایط اجتماعی ـ سیاسی و جامعه فکری آن روز شبکه ای پیچیده از عوامل و مؤلفه ها را به وجود آوردند که بستری مناسب برای ظهور شخصیتی چون باختین با آن مفاهیم، رهیافت ها، و آثار مهیا شد. به این معنی که شرایط موجود و فضای حاکم در زمان حکومت تک صدا و استبدادی استالین به همراه تجربه شخصی باختین تاثیرات به سزایی بر شکل گیری و تبلور اندیشه ها، افکار و آثار وی داشتند. چنین دیدگاهی در مورد حافظ نیز صدق می کند. چرا که «احوال روزگار و اوضاع زمانه» نقش بسیار مهمی در اشعار وی داشتند. به سخنی دیگر، حافظ در زمان حیاتش دنیای تک صدا و چندصدای آن روز را تجربه کرد و در اشعارش به بازتاب و ترسیم آن دو پرداخت تا از این طریق تک صدایی را مورد اعتراض، انتقاد و درنگ قرار دهد. به این اعتبار، مقاله حاضر کوششی است تا تاثیرات شرایط اجتماعی ـ سیاسی و تجربه شخصی حافظ در اشعارش و هم چنین آن دو دنیا را به همراه کیفیات، ویژگی ها، ارزش ها و مردمانش نشان دهد.
شعر بعد از حافظ...شعر همیشه کلامی است مخیل و موزون...شعر منظوم چیست؟!
حوزههای تخصصی:
مولفه های پست مدرنیستی در غزلیات حافظ شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ایم تا مطابقت های فلسفی مکتب پست مدرن را در غزلیات حافظ بسنجیم و تا حد امکان فضای سازی و فلسفه متعالی این شاعر برجسته و جهانی ادبیات کلاسیک را نشان دهیم. مؤلفه های پست مدرنی اقتباس، عدم قطعیت، کارناوال، فروپاشی روایت های کلان ، کالای ذهنی، مرکزیت زدایی، وجودشناسی، اتصال کوتاه...در این سیر به مدد ما آمده است.
حافظ شناسی: برای حافظ
منبع:
حافظ آذر ۱۳۸۴ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی: