با ورود انسان به عصر علمی و پشت سرگذاشتن دوره های اسطوره ای و فلسفی چنین به نظر می رسد که دورة اندیشه های اسطوره ای به سر آمده باشد اما اساطیر به علت کارکرد و نقش عمیقی که در زندگی روانی و حتی اجتماعی نوع بشر داشته اند، هم چنان با تغییر، تحول و پویایی خاص خود از راه های گوناگون به حیات خویش ادامه می دهند. جادو، نماد، داستان های تمثیلی، ادبیات عامه، آیین ها و مراسم محلی نقش مهمی در انتقال اسطوره ها به دوره های بعدی دارند. در این میان، جادو به علت کارکرد گسترده ای که در جوامع بشری داشته است نه تنها در بسیاری از حوزه های معرفتی بشر وارد شده بلکه بازتاب دهندة بسیاری از باورهای اساطیری هم می باشد. نقش جادو و جادوگری در بازتاب و انتقال اندیشه های اسطوره ای از مؤلفه های دیگر اگر بیش تر نباشد، کم تر نیست. بخشی از جادو که با آیین های ابتدایی بشر پیوستگی دارد، با اسطوره ها در ارتباط تنگاتنگ است. در مقاله حاضر، برخی از مهم ترین اندیشه های اسطوره ای - جادویی در غزلیات مولوی به شیوه توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. آیین های جادویی، شیوه های جادوگری، واژه ها و ترکیبات جادویی، تأثیرات آشکار و پنهان جادو بر سرشت اجسام و افراد و .... بازتابی از همان اندیشه های اسطوره ای در غزلیات مولوی است.
ابومسلم نامه، سرگذشت ابومسلم خراسانی است که برپایه ساختار اسطوره ای قهرمان اژدهاکش بازآفریده شده است. پس از قتل وی، گرایش قوم ایرانی در برگشت به سوی اسطوره ها در دوران تاریخی و تبدیل تاریخ به اسطوره با انگیزه های گوناگونی صورت گرفت. در مقاله حاضر پس از بررسی ساختار قصه زندگی ابومسلم خراسانی، انواع دگردیسی ها و تحلیل ها و جابه جایی های اسطوره فریدون (قهرمان اژدهاکش) در بازآفرینی زندگی این قهرمان بررسی می گردد تا با ذکر دلائل تاریخی و روان شناختی، علت این تغییرات آشکار شود. حاصل کار نشان می دهد که اغلب بخش های بن مایة اژدهاکشی تحت تأثیر عناصر دینی تغییر شکل داده و برخی از موارد آن تحت تأثیر جابه جایی های تخیلی (ادبی) دیگرگونه شده است.
«اسطوره زدایی» به معنی تاریخی کردن و حقیقی جلوه دادن عناصر، پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است. عنوان اسطوره زدایی برای نخستین بار دربارة تأویل متون دینی، به ویژه پیام مسیح مطرح شد. اسطوره زدایی را گاهی می توان در معنی دریافت باطن و مکنون نمادها دید و برخی اوقات اسطوره زدایی به معنی حذف داستان ها و حکایات اسطوره ای در متون دینی و غیردینی است و زمانی به معنی تاریخی جلوه دادن عناصر، پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است. آنچه در این پژوهش به شیوة توصیفی تحلیلی مورد واکاوی و بررسی قرار می گیرد، اسطوره زدایی در معنای واقعی جلوه دادن پدیده ها و شخصیّت های اسطوره ای است تا در نتیجه به اینپرسش پاسخ داده شود که آیا در تاریخ، از شاهان و پهلوانان پیشدادی اسطوره زدایی شده است یانه. برآیند تحقیق حاکی از آن است که با تأمّل در شخصیّت های اسطوره ای پیشدادیان در متون تاریخی به نیکی می توان دریافت که نویسندگان این گونه کتاب ها برای شخصیّت های اسطوره ای پیشدادیان، زمان و مکان جغرافیایی و نسب و برخی از ویژگی های تاریخی و... قائل شده اند که مغایر با برخی از خصوصیّات اسطوره ای آنهاست و از این رهگذر، از آنها صبغة اسطوره ای را زدوده اند.