شاهنامة فردوسی یکی از برجسته ترین شاهکارهای ادب فارسی است که نگاه سرایندگان و نویسندگان بسیاری را به سمت و سوی خود کشانده و آنان را از ظرفیّت های بی شمار خود بهره مند ساخته است. در کنار تقلیدهای نه چندان موفّق از این اثر، تضمین ابیات و بهره گیری از حال و هوا و فضای حماسی آن در غالب آثار ادب فارسی به چشم می خورد. یکی از آثاری که شاهنامه در آن نمود بارزی دارد، تاریخ وصّاف است. وصّاف در عصری به شاهنامه روی آورده که جریان حماسه سرایی رو به افول است، امّا او با بهره گیری از ابیات و ظرفیّت های محتوایی، زبانی و بلاغی شاهنامه، بر ارزش و اعتبار اثر خود افزوده است و منبعی قابل اعتماد برای بررسی صحّت و سقم برخی از ابیات شاهنامه در اختیار پژوهندگان این شاهکار ادب فارسی قرار داده است. شاهنامه گرایی وصّاف پاسخ هوشمندانه به نیازهای روحی و روانی ایرانیانی است که طعم تلخ شکست از مغولان، آنان را در یأسی جانکاه فرو برده بود. از این رو، وصّاف با یادکرد شکوه ایرانیان در قالب اشعار ماندگار فردوسی، می کوشد روح امید در کالبد نیمه جان ایرانیان معاصر خود بدمد. این مقاله با روشی توصیفی، تحلیلی و تطبیقی، گونه های بهره گیری وصّاف از ابیات شاهنامه و علل و عوامل آن را بر مبنای مجلّدات پنجگانة تاریخ وصّاف مورد نقد و بررسی قرار داده است.
حظی علی بن أبی طالب- کرم الله وجهه- باهتمام کثیر من الشعراء ‘ ومنهم الصاحب بن عباد الذی تحدث فی شعره عن علی منوها به و بفضائله. وترمی هذه الدراسة الی استخلاص ما اشتمل علیه شعر الصاحب بن عباد من ملامح لشخیة علی و الکشف عما کان لهذا الشخصیة من علو المنزلة و سمو المقام لذا جعلنا هذه الدراسة تنصب علی مسألتین ‘ الاولی : جوانب شخصیة علی فی شعر الصاحب ‘ و الثانیة : منزلة علی فی شعر الصاحب . و قد أفدنا فی هذه الدراسة من عدة مؤلفات‘ و بخاصة القدیمة منها‘ اذ انها تلقی الضوء علی شعر الصاحب ‘ و توشح کثیرا من معانیه و دلالاته
نقش اساسی مباحث ادبی در تفسیر قرآن بر همگان عیان است و کاربرد فراوان مباحث ادبی در تفاسیر فریقین در دوره های مختلف تاریخ تفسیر قرآن، نشان از نقش مهم آن در علم تفسیر دارد. تفسیر «المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز» «ابن عطیه اندلسی» از تفاسیر مهم مکتب اجتهادی ادبی معتبر و مؤثر جهان مغرب اسلامی می باشد که مباحث ادبی یکی از منابع اساسی آن است. ذکر معنای دقیق واژگان غریب قرآن و اولویت دادن به آراء لغوی ها درباره اشتقاق آن، استناد به آیات قرآن، استشهاد به شعر کهن عربی، روش ابن عطیه در مباحث صرفی می باشد. همچنین بیان آراء نحوی دو مکتب «بصره» و «کوفه» و ترجیح آرا نحوی جمهور به ویژه «سیبویه» و ذکر نظرات اختلافی روش کار مفسر در تبیین مباحث نحوی است. حقیقی دانستن معانی واژگان قرآن و بی نیازی مفسر از اطلاق مجاز به آن، موجب محدود شدن و سطحی بودن مباحث بلاغی در تفسیر وی شده است. در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده است. این مقاله در صدد است با استقرا و استخراج شواهد و تحلیل آنها، مبانی ادبی تفسیر ابن عطیه را تبیین نماید، تا روش استفاده ابن عطیه از منابع ادبی در تفسیر المحرر الوجیز حاصل شود.
قرآن کریم، این معجزة جاودانة الهی و یگانه کتاب ممتاز عالم وجود، از دیرباز همواره مورد اهتمام و در کانون تفکّر و توجّه صاحبان دانش و فرهنگ از مسلمانان و غیرمسلمانان بوده است. حاصل و ثمرة این نگاه ها و اندیشه ورزی ها، میراث بزرگی از آثار گرانسنگ علمی است که در قالب مکتوبات تفسیری، علوم قرآنی و بالأخص ترجمه های گوناگون ارزنده، به ساحت فرهنگ دینی و اسلامی عرضه شده است. یکی از این ترجمه ها که نقطة عطف مهمّی در ترجمه های قرآن در حوزة اهل سنّت شبه قارّه هند بوده، ترجمة قرآن به فارسی از شاه ولی الله دهلوی است. از آنجا که این ترجمه، تحت اللّفظی است، همانند سایر ترجمه ها، قابل نقد و دارای نقاط قوّت و ضعف می باشد. این پژوهش با عنوان «نقد و بررسی ترجمة شاه ولی الله دهلوی» با روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری اطّلاعات به شیوة فیش نگاری و با هدف دستیابی به ترجمة دقیق تر و صحیح تر در صدد کنکاش در آسیب شناسی فنّی ادبی ترجمة شاه ولی الله دهلوی است. لذا نگارنده در این مقاله قصد دارد با ارائة شواهد و ترجمة پیشنهادی خود به نقد و بررسی ترجمة قرآن دهلوی بپردازد. دستاورد حاصل از این تحقیق نشان می دهد که ترجمة شاه ولی الله دهلوی دارای اشتباه و خطاهایی در حوزة صرف و نحو، ترجمة واژگان، عربی زدگی در کاربرد واژگان و ... بوده که مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
شخصیت پردازی به عنوان یکی از عناصر اصلی روایت به نحوه ی گزینش، چیدمان و ورود شخصیت ها به داستان و همچنین، نقش شخصیت ها در داستان می پردازد. پژوهش حاضر به بررسی شخصیت پردازی داستان های مربوط به پیامبر اکرم (ص) و داستان های سایر پیامبران در متن قرآن (براساس ترجمه ی صفوی) پرداخته است. نتایج حاصله نشان می دهد که: 1) اگرچه در شخصیت پردازی های قرآن از همه ی شاخص ها و روش های الگوی ریمون-کنان استفاده شده است، نقطه ی ضعف این دیدگاه یعنی، عدم توجه او به انگیزه ی افراد در انجام یک کنش، در تحلیل شخصیت های داستان های قرآن است. 2) استفاده از شاخص های غیرمستقیم از شاخص مستقیم بیشتر است. 3) در میان روش های گوناگون توصیف غیرمستقیم بیان شخصیت، به ترتیب، کنش و گفتار بیشتر از سایر موارد استفاده واقع شده است. 4) ذکر کنش های غیرعادتی از عادتی رایج تر است. 5) حدود یک سوم از شخصیت پردازی قرآن به معرفی خداوند و ویژگی های او می پردازد. 6) اهمیت گفتار در شخصیت پردازی در داستان های پیامبر اکرم(ص) نسبت به داستان های سایر پیامبران کم تر می شود.کلیدواژه ها: شخصیت پردازی، توصیف مستقیم ، توصیف غیرمستقیم، ریمون کنان.