فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۲٬۰۰۵ مورد.
قاعده کاهی در نثر گلشیری
حوزههای تخصصی:
توجه به ادبیات داستانی معاصر و نقد و بررسی آن به کمک شیوه هایی به جز نقد سنتی که تا به امروز بیشتر مورد توجه بوده است، دریچه های تازه ای را بر روی ادب دوستان می گشاید. در این مقاله، نظریات مکتب فرمالیسم روس و لیچ، زبان شناس انگلیسی، مـورد توجـه قرار گرفته است، کـه از دیدگـاه ادبـی و زبان شناسی به آثار ادبی نگاه می کنند، چند اثر از هوشنگ گلشیری، نویسندهٔ معاصر، پژوهش و بررسی شده است.
اسطوره ی یحیی زکریا در تعزیه ی ایرانی و نمایشنامه ی سالومه ی اسکار وایلد(مقاله علمی وزارت علوم)
گرهی در داستان عاشق شدن پادشاه بر کنیزک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
عاشق شدن پادشاه بر کنیزک، نخستین داستانی است که مولانا آن را حسب حال ما خوانده، و بعد از عشق نامه مثنوی (سی و پنج بیت نخست) سروده است، طرح داستان به گونه ای است که مولوی توانسته پاره ای از اصول عرفانی و عقاید خود را، به مناسبت هایی در ضمن آن بیان کند جز آن که در فرجام آن، در دفاع از کار پادشاه و حکیم در کشتن زرگری بی گناه، گرهی در کارش افتاده، و ناگزیر برای تاویل آن به استفاده از تمثیل و استناد بر آیات و روایات چنگ زده و با شدت و حدت از آن دفاع کرده است، با این همه، حالت بهت و حیرت خواننده را از کار حکیم الهی ترک نمی کند؛ به همین مناسبت نگارنده برآن شد که مستندات مولوی را در آن مورد، از دیدگاه های مختلف بررسی کند تا شاید توفیقات حق- تعالی- دستگیرش شود و راه به جایی ببرد، و یا حداقل طرح مساله خود انگیزه ای گردد بر مثنوی پژوهان، برای تحقیقات بیشتر در این زمینه.
بررسی و تحلیل عناصر داستانی فرائد السلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی و تحلیل عناصر داستانی ِفرائدالسلوک می پردازد و مباحثی مانند اوصاف قصْه و داستان، نوع داستان، حجم، زبان، گفتگو، شخصیت، راوی و گویندگان، زاویه دید، کنش داستانی، زنجیره مشترک بن مایه داستان ها، نتایج اخلاقی و زمان و مکان مورد کنکاش قرار می گیرد. در داستان ها و قصه های فرائدالسلوک خصوصیاتی چون تاکید بر حوادث، محکم نبودن روابط علت و معلولی میان رویدادها، مطلق گرایی، ختم شدن به نتایج اخلاقی، تغییر ناپذیری شخصیت ها، کیفیت روایت، بن مایه های مشترک و فرضی بودن زمان و مکان دیده می شود. مجموعاً 58 داستان در فرائدالسلوک وجود دارد. داستان های اصلی ابواب، بلندتر از داستان های فرعی است. گفتگو بیشتر میان اشخاص اصلی ِداستان ها برقرار می شود. اختصاصات زبانی نثر فنی قرن 6 و7 در این اثر دیده می شود. در داستان های این اثر از 289 شخصیت استفاده شده است. بیشترین شخصیت ها از حیوانات (29 درصد)، مردان و پسران (5/19درصد) و صاحبان مشاغل(14درصد) استفاده شده است. گویندگان اصلی داستان ها عبارتند از:نویسنده کتاب که 31 درصد داستان ها را نقل می کند.17درصد داستان ها توسط بهروز از شخصیت های داستانی،9درصد توسط پسر بازرگان و 5 درصد توسط قصیر از شخصیت های دیگر داستانی، نقل می گردد. راویان اصلی اغلب ناشناخته اند و جز دو داستان که راویان معینی دارد، سایر داستان ها با عباراتی مانند «شنیدم، گویند، آورده اند و اصحاب تاریخ و ارباب حکایات»روایت می شود.زاویه دیدِ داستان ها اغلب سوم شخص است.45 درصد داستان ها دارای کنش و 55 درصد فاقد کنش است،بن مایه های مشترک (دو عنصر وابسته،یک عنصر متضاد و واسطه) در این کتاب بسامد زیادی دارد. همچنین 95 درصد داستان ها دارای نتایج و توصیه های اخلاقی است و 5 درصد فاقد این امر است. تنها در 7درصد داستان ها به حوادث خارق العاده اشاره شده، 38 درصد داستان ها دارای زمان و70 درصد دارای مکان است.
روزنامة سفر کربلا
بررسی برخی عناصر داستانی در داستان ضحاک (پیرنگ، شخصیت و شخصیت پردازی، زاویه دید، صحنه و صحنه پردازی)
پیوند معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی در قلعه ذات صور مثنوی
حوزههای تخصصی:
مولانا در مثنوی از اسلوب خاصّ قصّه گویی استفاده کرده است. او در این شیوه، حکایت های بسیاری را در دل یک حکایت بزرگ گنجانده و مثل ها و حکایتواره های بسیاری را با داستان اصلی خود همراه کرده است. آیا او فکر معیّنی را دنبال می کرده است، یا آوردن حکایت ها فقط بر اثر عملکرد زنجیرهٔ تداعی و بدون جهت گیری روشنی صورت گرفته است؟ به عبارت دیگر، آیا میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی، ارتباط معنوی روشنی وجود دارد؟ در این مقاله ضمن بررسی داستان دژ هوش ربا یا قلعهٔ ذات صور در دفتر ششم مثنوی، کوشیده ایم ارتباط معنایی میان حکایت اصلی و حکایت های فرعی روشن شود. در این تحلیل از روش تجزیهٔ متن به واحدهای معنایی کوچک تر و کشف رابطهٔ واحدهای معنایی جزئی با معنای اصلی، مطابق روش های نقد ساختاری گرمیا ـ منتقد فرانسوی ـ استفاده شده است.