فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
225 - 246
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اصطلاح های استعاری کردی ملکشاهی بود که در آنها اندام واژه «dam» به کار رفته است. کردی ملکشاهی، یکی از گونه های کردی جنوبی واقع در استان ایلام است. داده های پژوهش از گفتار سخنگویان گونه مذکور گردآوری شده است. در این پژوهش، بخشی از استعاره های رایج کردی ملکشاهی با تکیه بر مفهوم پردازی دو اندام واژه «دهان» و «صورت» در پرتو رویکرد شناختی، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های پژوهش، بخش قابل ملاحظه ای از استعاره های مورد بررسی، ماهیتی ساختاری داشته اند. «جویدن»، «جنگ»، «فوران آتش» و «اسارت» از حوزه های مبدأ و «مباحثه»، «آزادی»، «بی اعتنایی»، «کتمان» و «غم» از حوزه های مقصد چنین استعاره هایی بوده اند. از نگاشت های صورت گرفته برای واژه «dam» در ساخت های استعاری مورد بررسی، می توان به «ظرف»، «آتش فشان»، «جاندار»، «قفس»، «احترام» و «ادعا» اشاره کرد. یافته ها همچنین نشان داده که «جنگ»، پربسامدترین حوزه مبدأ و «اعتنا»، پربسامدترین حوزه مقصد این استعاره ها بوده اند. علت تفاوت در فراوانی وقوع حوزه های مبدأ و مقصد، برخاسته از نگاشت های متفاوت و نو در حوزه های پربسامد بوده است.
The Impact of Task-based Online Planning on EFL Learners’ Performance and Attention Shift
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۶, No. ۱, Winter ۲۰۲۱
97 - 112
حوزههای تخصصی:
Research findings reported to date indicate that carefully planning speech while performing a task increases second language (L2) learners’ attention to formal aspects of their discourse. The evidence, however, is mostly based on performance analysis with respect to the linguistic measures of complexity, accuracy, and fluency. To enhance the psycholinguistic validity of current findings, the present research adopted a process-product approach to analyze L2 learners’ performance and attention shift as indicated by the occurrence of pauses in their speech. The study involved thirty Iranian learners of English as a foreign language (EFL) who were divided into two groups of fifteen. Whereas participants in the first group were given unlimited time to carefully plan while performing a narrative task, their counterparts in the other group completed the same task under time constraint. Following participants’ performance, both performance analysis and retrospective interviews were conducted to collect their protocol data. The results revealed that carefully planned speech is characterized by increased complexity and accuracy and reduced fluency stemming from attention being primarily focused on syntactic encoding, lexical choice, and phonology instead of conceptualizing the message. The outcomes are discussed in light of their theoretical and pedagogical implications.
گدایی پشت در شورای امنیت سازمان ملل؛ استعاره، مجاز و آمیختگی مفهومی در کارتون های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارتون های سیاسی ابزارهایی نیرومند و تأثیرگذارند که در خدمت بیان مفاهیم و دیدگاه های سیاسی درمی آیند و در آنها به وفور از سازوکارهای شناختی مانند استعاره، مجاز و آمیختگی مفهومی استفاده می شود. در هشت سال گذشته «برجام» مهم ترین موضوع در سیاست خارجی ایران بوده که در کارتون های سیاسی داخلی نیز بازتاب گسترده ای یافته است. یکی از موضوعاتی که در سال 1399 به محل منازعه بین آمریکا و دیگر کشورهای عضو برجام تبدیل شد، مکانیزم ماشه بود. در پژوهش حاضر در چارچوب سه نظریه استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1980؛ لیکاف، 1993)، استعاره چندوجهی (فورسویل، 1996، 2009) و آمیختگی مفهومی (فوکونیه و ترنر، 2002) دو کارتون سیاسی با موضوع مکانیزم ماشه از پایگاه اینترنتی خبرگزاری تسنیم استخراج و بررسی شده اند. نتایج این بررسی نشان می دهد که یکی از کارتون ها حول محور آمیختگی مفهومی میان دو فضای ذهنی «تکدی گری» و «فعال سازی مکانیزم ماشه» شکل گرفته است و دیگری حول محور استعاره «مکانیزم ماشه، یک تفنگ است». علاوه بر استعاره و آمیختگی مفهومی، دو مجاز مفهومی اساسی نیز در کارتون ها یافت می شود؛ یکی «شخص به جای کشور/ دولت» و دیگری «مکان به جای سازمان/ نهاد». کارتونیست با این سازوکارهای شناختی تلاش ترامپ و دولت او را برای فعال سازی مکانیزم ماشه تلاشی از سر ضعف و درماندگی و محکوم به شکست ترسیم کرده است.
مقایسه توان شبیه سازی ادراکی در کودکان مبتلا به اختلال ویژه خواندن و کودکان طبیعی از دیدگاه شناخت جسمی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبق رویکرد زبان شناسی شناختی، ساختار مفهومی ما ذاتاً جسمی شده است و موضوع مهمی که در شناخت جسمی شده مطرح می شود این است که سیستم های ادراکی و حرکتی نقش بسیار مهمی بر روی عملکردهای عالی شناختی نظیر حافظه، تشخیص اشیاء، درک زبان و تصویرسازی ادراکی و حرکتی ایفاء می کنند. در همین راستا، طبق اطلاعات به دست آمده از مطالعات رفتاری و عصب شناختی مشخص شده است که یادآوری تجارب ادراکی منجر به فعال سازی ساختارهای ادراکی مشابه در مغز می شود. با این توضیح، پرسش مهمی که پیش می آید این است که آیا نقص در مهارت ادراک دیداری بر شبیه سازی ادراکی حین پردازش زبان اثرگذار است یا خیر. پژوهش حاضر سعی دارد تا با استفاده از آزمون جفت کردن تصویر با جمله، پاسخ این پرسش را پیدا کند و به بررسی این موضوع بپردازد که تا چه میزان کودکان مبتلا به اختلال ویژه خواندن قادرند مفاهیم ادراکی (شکل و جهت) که به صورت ضمنی در جمله مطرح شده اند را شبیه سازی کنند. بدین منظور 17 کودک 8 تا 13 ساله مبتلا به اختلال ویژه خواندن و 17 کودک 8 تا 13 ساله طبیعی در شهر شیراز مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد تفاوت معناداری در آزمون شبیه سازی ادراکی میان دو گروه وجود دارد و کودکان مبتلا به اختلال خواندن کمتر قادر به فعال سازی شبیه سازی ادراکی هستند و به درستی نمی توانند تفاوت میان تصاویر همخوان با ناهمخوان را تشخیص دهند. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که تجارب جسمی شده نقش بسیار مهمی در پردازش زبان ایفا می کند و نقص در مهارت ادراک دیداری می تواند تاثیر منفی بر فعال سازی شبیه سازی ادراکی داشته باشد که این موضوع تأییدکننده ماهیت جسمی شده زبان و ارتباط میان زبان با دیگر مهارت های شناختی است.
تطبیق روایتی از تلمود بابلی با ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر حوزه مطالعاتی نوینی در میان تلمودپژوهان پدید آمده است که روایت های تلمودی را در بستر متون ایرانی (به ویژه متون فارسی میانه) بررسی می نماید. این شیوه پژوهش منجر به پدید آمدن یک شاخه مطالعاتی ویژه به نام مطالعات ایرانی-تلمودی[1] شده است. در این میان البته جای ایران شناسان بسیار خالی است، ایران شناسانی که می توانند با دیدگاهی متفاوت از تلمودپژوهانِ عموماً یهودی غربی وارد این حوزه شوند. در همین راستا این مقاله به بررسی تطبیقی یک روایت از تلمود بابلی یعنی رساله گیتین 56ب و 57 الف با ارداویراف نامه می پردازد. رویکرد این مقاله برخلاف رویکرد عمومی موجود میان پژوهشگران مطالعات ایرانی-تلمودی -که بررسی روایت های تلمودی در بستر فارسی میانه است- بررسی احتمال تأثیر گرفتن ارداویراف نامه از روایت تلمودی مورد اشاره است. بی گمان جا دارد که پژوهشگران حوزه مطالعات ایرانی-تلمودی به این روش نوین نیز روی آورده و به تاثیر روایت های تلمودی -و یا به طور عام یهودی- بر متون فارسی میانه دوران ساسانی نیز بپردازند.
وئیکرد بانی گمنام کشاورزی و پیشوای طبقه دهقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اساطیر ایرانی کمتر نام و نشانی از وئیکرد می یابیم و در اندک متون بازمانده از ایران پیش از اسلام، به اختصار به این نکته که او برادر هوشنگ است و بانی امر کشاورزی که لقب پیشدادی نیز داشته، بسنده شده است. در متون اسلامی نیز با وجود آنکه از او به عنوان پیامبر یاد شده، اما چندان خبری از او نیست و ابوریحان بیرونی شاید از معدود نویسندگانی باشد که قدری مبسوط تر به این شخصیت توجه کرده و زمینه را برای ارائه فرضیاتی درباره او، خاستگاه، وظایف و نسبتش با طبقات اجتماعی فراهم آورده است. او با یکی انگاشتن دهقانی و کتابت، طبقه دهقانان را هم شأن طبقه دیبران دانسته و ستاره تیر (عطارد) را ستاره ویژه نویسندگان و دهقانان برشمرده است. این مقاله بر آن است ضمن بررسی پایگاه طبقه دهقانان و نقش آنان در انتقال فرهنگ و ادب ایران باستان به دوران اسلامی و نسبت ایشان با طبقه دبیران و قشر فرهیخته جامعه ایرانی، به تحلیل نقش وئیکرد و جایگاه او پرداخته، تا شاید از این رهگذر بتواند دلایل گمنامی این شخصیت اسطوره ای را دریابد.
معرفی دست نویس یشت ویسپرد از مجموعه اهدایی موبد رشید رستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناسک ها و آیین ها همواره نقش مهمی در حوزه عملی دین داشته اند که در مورد دین زرتشتی نیزصادق است . متون اوستا را بر مبنای کاربرد آیینی که دارند میتوان به دو دسته تقسیم کرد متونی که در مراسم آیینی توسط موبدان ودرداخل آدریان قرائت می شود مانند یسنا ویسپرد و وندیداد و دسته دوم متون اوستا مانند یشتها وخرده اوستا است که شامل دعاها و سرودهایی است که می توانددربیرون از آدریان و توسط دیگر افراد جامعه نیز قرائت شود. متونی که نقش آیینی داشته اگر چه شکل کهن آن بر اساس دست نویس ها تغییر یافته وبه شکل ساده تردر آمده اما باقی مانده و از بین نرفته است. یکی از مراسمها یی که کهن ترین شالوده مراسم آیینی عبادی زرتشتی را تشکیل می دهد مراسم یزشن خوانی یا یسنا خوانی است . منبع اصلی ما برای مراسم یسنا خوانی دست نویس های اوستا است که درطول تاریخ بوسیله موبدان نوشته و یا گردآوری شده است که این دست نویس ها در حکم ابزارکار برای موبدان در هنگام برگزاری مراسم یسنا خوانی بوده و یکی از بهترین منابعی هستند که از طریق آنها می توان شکل کهن یسناخوانی وروند تاریخی وتحولات آن را دنبال کرد. هدف ازاین مقاله معرفی دست نویس کرمان است که دست نویس آیینی است وبرای خواندن در مراسم یزشن به کار می رفته است و متعلق به مجموعه خانوادگی موبد رشید رستمی است که در موزه زرتشتیان در آدریان کرمان نگهداری می شود.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ، مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در زبان شناسی سیستمی- نقشی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های کارآمد برای مطالعه زوایای معناشناختی زبان عرفانی در متون ادبی، تحلیل گفتمان انتقادی است که رویکردی جدید از تحلیل گفتمان در مطالعات زبان شناسی به شمارمی رود و به تجزیه و تحلیل متون در پیوند با زمینه و بافت فرهنگی و اجتماعی می پردازد. پژوهش حاضر با روشی توصیفی-تحلیلی و مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را بررسی می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب زبان شناسی سیستمی-نقشی هلیدی و با تکیه بر فرانقش بینافردی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، توجیهات و دلایل لازم را از لایه های زیرین کلام او بیرون می کشد و به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملِ ایفای فرانقش بینافردی در زبان حافظ، نشاندار و گفتمان مدارند؛ عمل ایدئولوژیک انجام می دهند و مؤلفه گفتمان شناختی به شمارمی آیند. تفسیر و تبیین این مؤلفه های معنایی بیان می کند جهان بینی، ایدئولوژی، روابط قدرت و ابزارهای معرفت شناختی، از عوامل اصلی مؤثر در تولید و درک گفتمان عرفانی حافظ است. دستاورد تحقیق حاضر، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و درک گفتمان عرفانی او، با استفاده از معیارها و ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّامی سازد.
واژه بست های ضمیری در گویش قاینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه بست ها واحدهای زبانی هستند که هم برخی از ویژگی های رفتاری واژه ها را دارند و هم دارای برخی از خصوصیات تکواژهای وابسته هستند. ازاین رو، شناسایی و بررسی آن ها در زبان های مختلف یکی از جالب ترین ویژگی های زبان شناختی از نظر زبان شناسان است. زبان فارسی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بدین ترتیب، هدف پژوهش حاضر، تعیین و توصیف واژه بست های ضمیری در گویش قاینی بر اساس معیارهای آیخن والد (2003) است. داده های این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، با مراجعه به منابع مختلف گویش قاینی و ضبط گفتار آزاد 20 گویشور بومی ساکن شهرستان قاین و همچنین شم زبانی یکی از نگارندگان گردآوری شده است. واژه بست های ضمیری در این گویش عبارتند از واژه بست مفعولی و فاعلی -(d)e و همچنین ضمایر متصل شخصی سوم شخص. نتایج داده ها حاکی از آن است که واژه بست مفعولی تنها به مفعول مفرد غیرجاندار اشاره دارد و در زمانی که مفعول حضور ندارد به فعل متعدی در همه شخص ها و زمان ها اضافه می شود. واژه بست فاعلی به فاعل سوم شخص مفرد (عمدتاً جاندار) اشاره دارد و در زمان عدم حضور فاعل، به فعل سوم شخص مفرد در تمام زمان ها اضافه می شود. درباب نظام مطابقه، تنها زمانی در این گویش حالت کنایی حاکم است که در جمله دارای فعل سوم شخص مفرد، (d)e- نقش مفعولی داشته باشد؛ در این صورت نشانه یکسان با فاعل فعل لازم و نشانه متفاوت با فاعل فعل متعدی دارد. ضمایر شخصی واژه بستی هم در این گویش تنها شامل ضمایر سوم شخص می شوند. واژه بست های ضمیری پس از بررسی براساس معیارهای 15 گانه آیخن والد از نظر واژه بست بودن مورد تأیید قرار گرفت.
The Discursive Construction of Academic Writing Expertise: A Case Study of Developing from an Outsider to a Contributor Role in a Discourse Community(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims at exploring the developmental process from a novice writer to an expert academic contributor from a discursive viewpoint. Using a cross-sectional research design, the researcher was in contact with five graduate students (from M.A. to PhD) via semi-structured interviews and online communication. Based on the ideas of intertextuality and community of practice, the results obtained through text analysis showed two categories of intertextual references relevant for constructing genre knowledge, namely text-oriented practices (based on the discursive authority of texts) and expert-oriented practices (based on the discursive authority of experts). Moreover, novice writers were highly dependent on both text-oriented and expert-oriented practices but they favoured the former in their writing practices. Furthermore, since professional identity is an important aspect of genre knowledge, two identities of outsider and contributor were identified regarding this discourse community and its audience. The study concludes with implications for improving the discursive practices of the local academic community for developing professional identity of its novices.
شیوه های بیان گواه نمایی در فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
23 - 45
حوزههای تخصصی:
گواه نمایی شیوه رمزگذاری زبان برای مشخص کردن منبع اطلاع است. مطالعه حاضر با تمرکز بر مقوله گواه نمایی در زبان فارسی و با تکیه بر چارچوب آیخنوالد (2004) به دنبال یافتن راهبردهای گواه نمایی در زبان فارسی معاصر است. داده های این پژوهش از میان مجموعه های تلویزیونی، آثار نویسندگان معاصر و روزنامه های فارسی گردآوری شده است. نتایج نشان می دهد که گویشوران زبان فارسی نیز با به کارگرفتن راهبردهای گواه نما، ساخت های دستوری و راه کارهای واژگانی که نقش اولیه آنها بیان گواه نمایی نیست، به بیان منبع اطلاع می پردازند. ساخت های ماضی نقلی، افعال وجهی، فعل های اظهاری در ساخت های غیرشخصی، فعل های ایستای ذهنی، افعال مرکب در ساخت های پیروساز، افعال مربوط به حواس پنج گانه، قیدهای گواه نما و نقل قول راهبردهایی هستند که به عنوان گواه نما در زبان فارسی ایفای نقش می کنند در حالی که ساخت مجهول کاربرد گواه نمایی ندارد. از میان این راهبردهای گواه نما تنها افعال مربوط به حواس پنج گانه برای بیان گواه نمایی دست اول و سایر موارد برای بیان اطلاع غیردست اول به کار می روند.
بررسی میزان خودکارشدگی در پردازش نحوی در زبان فارسی: شواهدی از داده های الکتروانسفالگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
261 - 288
حوزههای تخصصی:
زبان یک توانایی شناختی است که از نظامی خلاق و زایا به نام نحو برخوردار است. نحو به موجب تولید بی-نهایت جمله حائز اهمیت ویژه ای در زبان است و تصور می شود انسان به صورت خودکار و بدون هوشیاری به تولید و درک جملات می پردازد. با توجه به اهمیت این مسئله، پژوهش حاضر میزان خودکارشدگی پردازش نحوی در زبان فارسی را بررسی می کند. برای این منظور، از ثبت پتانسیل های مرتبط با رخداد (ERP) توسط الکتروانسفالوگرافی که تفکیک پذیری زمانی برحسب هزارم ثانیه دارد، استفاده شده است. این پژوهش با اجرای یک آزمایش در محل آزمایشگاه ملی نقشه برداری مغز ایران و با حمایت مالی ستاد توسعه علوم و فناوری های شناختی بر روی سخنگویان فارسی زبان انجام شده است. در این آزمون با به کارگیری پارادایم چشمک زدن توجهی در یک تکلیف پردازش زبانی در قالب بافت های نحوی کوتاه و محدود، به بررسی میزان خودکارشدگی پردازش این بافت ها به کمک ثبت ERP با تعداد 22 داوطلب (10 نفر خانم و 12 نفر آقا؛ با میانگین سنی 8/23 سال) پرداختیم. تجزیه و تحلیل سیگنال های به دست آمده با استفاده از نرم افزار EEGlab در برنامه متلب انجام شد. نتایج آزمون نشان داد که پردازش نحوی فرایندی خودکار نبوده بلکه یک فرایند کنترل شده ذهنی است و به صورت هوشیارانه انجام می گیرد.
بررسی ساختاری-معناییِ فعل های پیچیده در زبان فارسی (1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
289 - 313
حوزههای تخصصی:
در این بخش از بررسی ساختاری معنایی فعل های پیچیده، نخست مفهوم واژگان و عناصر واژگانی و نیز شفافیت را نسبتاً به تفصیل شرح داده ایم. سپس مرادمان از فعل پیشوندی را روشن ساخته ایم و تفاوت های آن را با فعل مرکب برشمرده ایم. در مرحله بعد با برشمردن پیشوندهای فعلی، نقش معنایی آنها را در فعل پیشوندی بررسی کرده ایم و مشتق هایی را که از افعال پیشوندی حاصل می آید (مانند اسم عمل: بازداشت؛ صفت فاعلی: فراگیر؛ اسم فاعل: بازرس) همراه با تعریف هریک از مشتقات ذکر کرده ایم. آنگاه به دسته بندی فعل های پیشوندی، برحسب پیشوندی که در آنها به کار رفته است پرداخته ایم و هر فعل را به تفصیل ازنظر ساختار معنایی بررسی کرده ایم. پیشوندهایی که در این شماره محل بررسی بوده اند عبارت اند از: اندر-، باز ، بر-، در و فرا -. بدیهی است که بررسی بقیه فعل های پیشوندی و نیز دیگر افعال پیچیده در مقاله های بعد خواهد آمد.
«هم» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کلمات بحث برانگیز در فارسی امروز، واژه «هم» است. برخی دستورنویسان این واژه را جزء دسته قیدها می دانند؛ این در حالی است که حذف این واژه ازجمله، گرچه ساختار دستوری آن را برهم نمی زند، اما معنای جمله را تغییر می دهد. ازسوی دیگر، در مطالعات اخیر، این واژه نه به عنوان قید، بلکه به عنوان افزایشی مطرح شده است. افزایشی ها نشان دهنده کمیتی برای کانون جمله هستند و معنای آن ها با توجه به جایگاه کانون در جمله و حوزه آن ها متفاوت است. با این تفاسیر، «هم» به عنوان یک افزایشی، معنای کانونی جمله را تغییر می دهد و به این ترتیب، نقش بنیادین در معنای جمله ایفا می کند. علاوه بر افزایشی، «هم» حامل نقش های دیگری چون حرف ربط و حرف ربط علّی و سایر نقش ها نیز است. هدف از این مقاله، بررسی نقش های «هم» در فارسی و ارائه نقشه معنایی این واژه است. به منظور بررسی دقیق تر نقش های کنونی، این مقاله نگاهی درزمانی به «هم» از فارسی باستان تا معاصر داشته است تا تغییرات این واژه به طور دقیق مشخص شود؛ به این ترتیب، «هم» از دیدگاه دستوری شدگی مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش در نهایت سیر تحول «هم» از باستان تا معاصر به همراه نقشه معنایی آن را ارائه می دهد.
همبستگی تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی در اشعار عامیانه زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۴
37 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیه وزنی و مشخصه های صوت شناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکه ها در اشعار عامیانه زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانه زبان فارسی بررسی شده اند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاه های دارای تکیه وزنی و 139 هجا در جایگاه های فاقد تکیه وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایه ها و شطرهای تشکیل دهنده تقطیع شد. در گام بعدی، مشخصه های صوت شناختی زیروبمی، شدت و دیرش واکه ها در هجاهای دارای تکیه وزنی و هجاهای فاقد آن به صورت دستی اندازه گیری شد. به منظور مقایسه این مشخصه ها آزمون تی دونمونه زوجی اجرا شده است. نتایج این پژوهش عبارتند از: الف) دیرش واکه های دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در واکه های فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر دیرش واکه ها معنادار است؛ ب) شدت واکه ها در هجای دارای تکیه وزنی کمتر از مقادیر آن در هجای فاقد تکیه وزنی است و تأثیر تکیه وزنی بر شدت واکه ها نیز معنادار است؛ پ) زیروبمی واکه ها در جایگاه دارای تکیه وزنی بیشتر از مقادیر آن در جایگاه فاقد تکیه وزنی است، امّا تفاوت بین زیروبمی واکه ها در این دو جایگاه معنادار نیست.
ساخت کنایی در گویش بهدینی محلتی یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه نظام حالت نمایی در گویش بهدینی محلتی یزد، به بررسی این گویش باقی مانده از گویش های مرکزی ایران می پردازد. داده های پژوهش با شیوه مطالعه میدانی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساخت یافته جمع آوری شده و جملات در بافت طبیعی سخنگویان استخراج شده اند. با پیاده سازی متن مصاحبه های سخنگویان 21 تا 70 ساله، پیکره ای برابر 8650 واژه جمع آوری شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. جملات مستخرج از حیث نظام حالت نمایی بررسی شده ا ند. در این روش، انواع جملات برحسب زمان های مختلف افعال و لازم و متعدی بودن آن ها طبقه بندی شده اند. همچنین چگونگی نمایش ارتباط نحوی بین فعل و گروه های اسمی جمله مطالعه شده است. یافته های حاصل از پژوهش، نشان دهنده حالت نمایی ارگتیو دوگانه می باشند و اگرچه در جملات دارای زمان دستوری حال، ارجاع متقابل گروه اسمی فاعل و فعل به وسیله پسوندهای مطابقه فعلی صورت می گیرد، حالت کنایی-مطلق در افعال متعدی گذشته ساده، استمراری، مستمر و نقلی بدون پسوند مطابقه فعلی و به شکل ستاک گذشته فعل و در دو صورت ماضی دور و التزامی به شکل صفت مفعولی فعل اصلی ظاهر می شوند. نمایش شخص و شمار فعل کنایی به وسیله پیش بست مشخص گر فاعلی صورت می گیرد. افزون بر این، گویش بهدینی میان صیغگان مفرد افعال متعدی گذشته ساده از سویی و افعال متعدی گذشته استمراری، مستمر، نقلی، بعید و التزامی از دیگر سو تمایز قائل می شود. به این صورت که برای سه صیغه مفرد افعال گذشته ساده متعدی یک گروه پیش بست فعلی مشخص گر فاعل دارد و برای صیغگان مفرد افعال گذشته متعدی دیگر از گروهی متفاوتی از پیش بست ها بهره می برد. در حالی که برای صیغگان جمع افعال متعدی در هیچ کدام از ساخت های گذشته ساده یا استمرای، نقلی و غیره تفاوتی قائل نیست.
تحلیلی نقشی-رده شناختی از شیوه های تصغیرسازی در گونه لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصغیرسازی (کوچک سازی) فرآیندی شناختی- مفهومی است که در همه زبان ها وجود دارد و از رهگذر آن معنای اصلی کوچک بودن در ابعاد و معانی ضمنی دیگر به یک صورت زبانی افزوده می شود. هدف از پژوهش حاضر تحلیل رده شناختی عناصر مصغرساز و راهکارهای تصغیرسازی در گونه لری خرم آبادی است. در راستای این هدف بر مبنای آرای اشنایدر (2003) و اشتکائور و همکاران (2012) به تحلیل کارکردهای معنایی و کاربردشناسی این عناصر پرداخته می شود. همچنین با نگاهی به شیوه های مختلف تصغیرسازی در زبان های دنیا، رده زبانی مناسب را برای این عناصر مشخص و برخی تفاوت ها و شباهت های این گونه با زبان فارسی برشمرده می شود. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده های پژوهش از طریق مصاحبه و گفت وگو با گویشوران بومی و همچنین متون گفتاری و نوشتاری موجود استخراج شده اند. یافته ها نشان می دهند که گونه لری خرم آبادی علاوه بر راهکارهای تصغیرسازی نحوی و معنایی، از چهار پسوند مصغرساز “-ula”، “-ila”، “-ak”، “-ča”، دو پیشوند” “tila- و “kola-” و همچنین از سه راهکار ساخت واژی «ترکیب»، «تصغیرسازی مضاعف» و «تکرار» بهره می گیرد. نتیجه این که در این گونه زبانی عامل «سلسله مراتب جانداری» بر افزودن انواع عناصر مصغرساز به پایه های مختلف و معنای واژه حاصل، از جمله تصغیر/ کوچک بودن، شباهت، همراهی، نسبت/ رابطه و غیره و همچنین سایر معانی ضمنی و کاربردشناختی مانند تحبیب، تحقیر و دلسوزی کاملاً مؤثر است. به سخن دیگر، سلسله مراتب جانداری به صورت متوازی با پیوستار میزان به کارگیری شیوه ها و راهکارهای مختلف تصغیرسازی مرتبط است.
بررسی چندمعنایی فعل های مرکب فارسی با همکرد گرفتن براساس نظریه صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو به دنبال آن است الگوهای شکل گیری فعل های مرکب همراه با همکرد گرفتن را در چارچوب نظریه صرف ساختی (بوی، 2010الف و ب) واکاوی و چندمعنایی موجود در آن ها را بررسی کند. در جمع آوری داده های پژوهش که پیکره ای حاوی 300 فعل مرکب همراه با همکرد «گرفتن» است، از فرهنگ زانسو (کشانی، 1372)، فرهنگ بزرگ سخن (1381)، فرهنگ ظرفیت نحوی افعال فارسی (رسولی و همکاران،2011)، فرهنگ املایی خط فارسی (صادقی و زندی مقدم، 1394) و فرهنگ واژه یاب برخط فارسی استفاده شده است. جهت تبیین چندمعنایی فعل های مرکب مورد نظر و شناخت الگوی ساخت آن ها، با پذیرش ایده «واژگان پایگانی» و کمک گرفتن از مفهوم طرح واره ساختی و زیرطرح واره ساختی، تمامی معانی متمایز به هر الگوی شکل گیری این افعال در قالب زیرطرح واره ساختی مجزا ترسیم شد. هر چند این زیرطرح واره های ساختی نیز در سطوح مختلفی از انتزاع قرار دارند. بنا به مفاهیم وراثت پیش فرض انگیختگی و سلسله مراتبی بودن واژگان، همه زیرطرح واره های ساختی تحت یک طرح واره ساختی بسیار انتزاعی و کلی مرتبه بالا قرار می گیرد. نتایج نشان داد تحلیل چندمعنایی واحدهای زبانی در چهارچوب صرف ساختی، رویکردی شناختی، ساخت بنیاد و «واژه بنیاد» است که در سطح انتزاعی طرح واره ساختی اتفاق می افتد. برای افعال مرکب همراه با همکرد گرفتن هفت طرح واره ساختی کلی شناسایی و ترسیم شد که هرکدام به چندین زیرطرح واره ساختی تقسیم می شدند. در نهایت، شبکه پایگانی و سلسله مراتبی کامل از این طرح واره های ساختی ارائه می شود.
بررسی ساخت ملکی محمولی در گیلکی رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مالکیت مفهومی جهانی است. بازنمود این مفهوم در نحو به دو شکل کلی اسمی و محمولی است. مالکیت اسمی به شکل گروهی اسمی شامل مالک و مملوک بازنمود دارد و مالکیت محمولی به صورت جمله بیان می شود. در این مقاله، ساخت ملکی محمولی در گیلکی رشت با رویکردی رده شناختی بررسی می شود. روش پژوهش ترکیبی از داده های اولیه و ثانویه است. 420 جمله نمونه با مصاحبه از گویشوران گیلکی رشت به دست آمد و صحت آن ها به تائید 12 گویشور این زبان رسید * . داده های پژوهش راستورگوئوا و همکاران (2012) نیز برای پژوهش استفاده شدند. چارچوب نظری پژوهش پیش رو، استاسن (2009) است که در آن چهار رده برای رمزگذاری ساخت ملکی محمولی معرفی شده اند. این چهار رده عبارتند از مالکیت مکانی، مالکیت بایی، مالکیت مبتدایی و مالکیت با محمول «داشتن». سه رده مالکیت مکانی، مالکیت بایی و مالکیت با محمول «داشتن» در داده ها وجود داشتند، اما شواهدی از وجود مالکیت مبتدایی در این زبان یافت نشد. در بین این سه رده، کاربرد ساخت ملکی با محمول «داشتن» بیش تر است و بیش تر داده های پژوهش به این راهبرد تعلق دارند. به همین دلیل، این راهبرد را می توان راهبرد اصلی رمزگذاری مالکیت محمولی دانست.
تحلیل صرفی و نحوی نام های افراد در گویش لامردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه ساخت صرفی و نحوی نام های خاص، یکی از حوزه های مطالعات زبان شناسی است که از آن به نام شناسی زبان شناختی تعبیر می شود. پژوهش پیش رو که به توصیف و تحلیل نام های افراد در گویش لامردی، یکی از گویش های فارسی رایج در جنوب استان فارس، اختصاص دارد، در شمار نخستین پژوهش های حوزه نام شناسی زبان شناختی در گویش های ایرانی است. در این جستار نام افراد به سه گروه ساده، ترکیبی و گروهی دسته بندی و لایه های صرفی و نحوی آن ها از منظری ساختارگرایانه بررسی و تحلیل می شود. یافته های نشان می دهند که در نام های ساده و ترکیبی زایاترین فرایند واژه سازی در گویش لامردی، فرایند کوتاه سازی است که در قالب کوتاه سازی پس رو، میانی، پیش رو و نامنظم نمود یافته است. تکواژهای تصریفی متعددی متأثر از بافت موقعیتی برای بیان معنای سرزنش (-ol)، تحقیر و تصغیر (-ak) و تحبیب (-ā و -aku و -i) به کار گرفته می شوند. در این میان، نشانداری تکواژ -ol به جنسیت افراد و نشانداری -aku به سن و منزلت اجتماعی آنان از جهت کاربردشناختی قابل توجه است. بررسی «نام های گروهی» و توصیف چهار الگو در ساخت نحوی آن ها بخش پایانی این نوشتار است. نام های گروهی در گویش لامردی نمایان گر بقای سنتی کهن در نام گذاری ایرانی است که به دلیل رواج سنت عربی نام گذاری افراد در متون رسمی و دیوانی، چندان مجال بروز نداشته ولی به طور غیررسمی در گویش های ایرانی باقی مانده است.