صفت فعلی در فارسی: حامل زمان یا نمود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوانش های نمودی علاوه بر نمود دستوری و نمود ذاتی، می توانند برخاسته از عوامل دیگری نظیر زمان دستوری نیز باشند. صفت های فعلی از ریشه و پسوند «-ته/ده» تشکیل می شوند. این پسوند زمان دستوری تقدمی را بازنمایی می کند که همان هسته معنایی/دستوری مشترک در تمام صیغگان حامل صفت فعلی است. از طرف دیگر، مطالعات تاریخی نشان می دهد که صفت های فعلی ابتدا از فعل های متعدی ساخته می شدند و عملکرد آن ها حذف فاعل از ساخت موضوعی فعل و برجسته کردن مفعول بوده است. شهرت آن ها به «صفت مفعولی»، شرکت آن ها در ساخت مجهول و همچنین انحصار خوانش مفعولی از بعضی کاربردهای آن ها از همین جا ریشه می گیرد. اما حذف فاعل موجب شباهت یافتن فعل های متعدی از نظر ساخت موضوعی به فعل های لازم غیرمفعولی شده است. به همین دلیل، غیر از فعل های متعدی، صفت های فعلی از لازم های غیرمفعولی و متعاقباً و قیاساً (به صرف شباهت نحوی) از لازم های غیرکنایی نیز مشتق شدند. حذف فاعل هم چنین از طریق هم افزایی با زمان دستوری تقدمی موجب یک تعبیر نمودی از تمامی صفت های فعلی شده است که «ایستای محقق» نام دارد. در واقع، صفت فعلی نمود ذاتی فعل را (هرچه باشد) به نمود ایستا تغییر می دهد. اینکه این مفهوم را فرزند دو ویژگی پیش گفته دانستیم از آن رو است که اولاً تحقق رویداد برای حصول وضعیت ایستای محقق ضروری و بر آن مقدم است و در زمان دستوری تقدمی نیز، از موقعیت مرجع که بعد از موقعیت رویداد قرار دارد، به موقعیت رویداد نگریسته می شود. به عبارت دیگر، زمان دستوری تقدمی شرط لازم برای خلق نمود ایستا را فراهم می کند. ثانیاً پیامد حذف فاعل، تنزل میزان کنشی بودن رخداد است که فعل پایه صفت فعلی را (اعم از هر نوع) به ایستایی میل می دهد؛ چرا که دیگر کننده ای در میان نیست تا کنشی را رقم زند؛ پس صفت فعلی صرفاً می تواند دال بر وضعیتِ حاصل از وقوع رخداد مذکور یعنی همان ایستای محقق باشد. قائل شدن به این مفهوم محدودیتی مترتب بر صفات فعلی در زبان فارسی، یعنی ناممکن بودن اشتقاق این صفات از فعل های دارای نمود ذاتی ایستای پایدار و ایستای آنی را نیز توضیح می دهد. بنا بر آن چه در این پژوهش آمده می توان گفت که صفت های فعلی دلالت های زمانی و نمودی را توأمان دارند؛ هرچند که دلالت نمودی امری متأخر و مترتب بر دلالت زمانی است.