فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۱۲۱ تا ۵٬۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
عنصر /i:/ که در فارسی به عنوان تکواژ یا واژه بست نکره شناخته می شود در پژوهش های مختلف ساختواژی و معناشناختی بررسی شده است. امّا در تحلیل های نحوی جایگاه خاصی برای آن درنظر گرفته نمی شود. در دستور زایشی، مقوله های نقشی به عنوان عناصری که جایگاه و ارتباط دستوری میان مقوله های واژگانی را مشخص می کنند مطرح شده اند. پیشتر گروه اضافه به عنوان یک گروه نقشی در بالای اسم در فارسی مطرح شده است. در این پژوهش برای نخستین بار تحلیل کاملی از عملکرد عنصر نکره به عنوان یک گروه نقشی مبتنی بر برنامه کمینه گرا ارائه و استدلال می شود که می توان بسیاری از سازه های اسمی (NP/DP) را به عنوان گروه نقشی نکره (IndefP) نمایش داد. بر این اساس، مقوله یادشده یک مقوله نقشی هسته پایانی در زبان فارسی است که اسم یا گروه های اسمی را به عنوان متمّم و انواع سازه های وصفی (بند موصولی، گروه حرف اضافه ای، گروه صفتی) را به عنوان ادات می پذیرد. گروه نقشی نکره علاوه بر جایگاه های موضوع، خود می تواند در جایگاه غیر موضوع و به عنوان ادات به گروه (بیشینه یا درونی) زمان T افزوده شود.
A Study of Quranic Quotations in Iqbal’s Poetry: an Intertextual Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present article studies Quranic quotations in the poetry of Mohammad Iqbal Lahori based on the approach of intertextuality. Iqbal is one of the greatest poets and intellectuals of the Eastern Muslim world. Quran is a source of inspiration both in his life and poetic career. His poetry is interwoven with Quran through intertextual Quotations. These Quranic quotations are central to the production of meaning in Iqbal’s poems. The present research limits itself to Julia Kristeva’s concept of intertextuality. Kristeva (1980) states that meaning is not inherent in the text rather it is produced through the intertextual relations between texts. This research aims to apply Plett’s (1990) set of structural codes of quotations to Iqbal’s poetic text to expose the role of scriptural quotations in his poetry. The findings of this paper show that Quranic quotations mostly follow the rules of general quotations; except that as authoritative words they are open to some transformations at surface structure but not at deep structure. The semantic fixity of Quranic quotations does not prevent their application as means of power for purposes not endorsed by Quranic instructions. Finally, the authoritative nature of Quranic quotations allows Iqbal not to employ quotation markers in his text wherever he makes use of them.
هویت، فردیت و نمایش امر بدنی در داستان های یکی بود و یکی نبود جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنا به پس زدگی فردیت در جهان قدیم، بدن و امر بدنی به مثابه عنصری هویت ساز در نظم نشانگانی متون ادبی کلاسیک فارسی نقش چندانی ندارد؛ در مقابل با فراهم آمدن پشتوانه های اجتماعی و فرهنگی در جهان معاصر، بازنمایی هویت سوژه های ادبی با تکیه بر بدن و ملزومات آن رایج شد. در این نوشتار بازنمایی بدن محورانه هویت سوژه - ابژه های داستانی مجموعه یکی بود و یکی نبود جما ل زاده از منظر«بدن به مثابه موضوعی نمادین- جامعه شناختی»، با تکیه بر آرای تورستین وبلن 1 و پی یر بوردیو 2 دلالت یابی، تحلیل و تفسیر شده است. نتایج نشان می دهد که در روایت پردازی رئالیستی راویِ جما ل زاده از سوژه- ابژه های مذکور، سه طبقه بازنمایی شده است: الف) طبقه بالا دستی که با انواع سرمایه فرهنگی همچون سواد، زبان، لباس و فاصله بدنی نیز انواع مصرف نمایشی، اقتدار خود را به نمایش می گذارد و هم زمان با انواع طنز و گروتسک از آن ها اقتدارزدایی می شود. ب) طبقه فرودست با سرمایه فرهنگی دریغ شده و غیرمتظاهرانه ای که در زبان، لباس نیز خود کم بینی ای در فاصله بدنی آنان با دیگران مشاهده می شود. ج) دسته ای دیگر به مثابه طبقه محذوف یا خاموش، خلاف دو طبقه قبلی، بیشتر از سامان یابی بر مبنای سرمایه فرهنگی و انواع سلیقه و مصرف، بر اساس جنسیت طبقه بندی شده است. همین طبقه بندی، سلیقه و مصرف آن ها را متأثر کرده است. چنین روایت پردازی ای ضمن هم سویی با بافت اجتماعی- فرهنگی و بازنمایی فردیت سوژه ها بر مبنای امر بدنی، از یک سو از تشخّصِ متورم گفتمان های غالب، اقتدارزدایی می کند واز سویی دیگر تشخص بدنیِ به حاشیه رفته صداهای خاموش را یادآوری می کند .
درآمدی بر جایگاه و وضعیت توصیف شفاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مطالعات اخیر در حوزه ترجمه دیداری شنیداری حاکی از آن است که پژوهش درباره توصیف شفاهی به عنوان یکی از خدمات توانمندسازی و دسترسی آسان به رسانه برای افراد کم/نابینا در بسیاری از نقاط جهان به طورقابل توجّهی افزایش یافته است، ولی این حوزه نوپا در ایران مراحل بسیار اوّلیّه توسعه و شکل گیری را طی می کند. هدف این نوشتار، بررسی و معرّفی این حوزه و ویژگی ها و ملاحظات مهم در تولید آن در دنیا و همچنین بررسی وضعیت کنونی و اقدامات اوّلیّه انجام شده در ایران است. ازاین رو، با رویکردی اکتشافی از طریق تحلیل اسناد مربوط و همچنین مصاحبه نیمه ساختاریافته با فعّالان حوزه توصیف شفاهی در ایران، شناختی نسبی در این زمینه به دست آمد و یافته های به دست آمده در شش دسته طبقه بندی و تشریح گردید. یافته ها نشان داد که بیشترین میزان تولید توصیف شفاهی به ترتیب به رادیو و یک گروه مستقل غیردولتی (سوینا) اختصاص دارد و سیما به عنوان رسانه ای تأثیرگذار، هیچ اقدامی در این زمینه انجام نداده است. به علاوه، تولید توصیف شفاهی در رادیو به فیلم های بلند سینمایی ایرانی محدود شده، درحالی که در گروه خصوصی «سوینا»، تولیدات توصیف شفاهی از تنوّع بیشتری برخوردار است. در پایان، بر اساس موضوعات تشریح شده و یافته ها، پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی در این حوزه ارائه شد.
تأثیر آموزش مقابله ای باز ترکیب عبارت ها بر صحت دستوری: از منظر فرضیه تعلیم پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با الهام از یافته های مربوط به نقش عبارت ها در رشد زبانی٬ پژوهش حاضر تأثیر آموزش مقابله ای بازترکیب عبارت ها بر فراگیری ساختارهای دستوری منطبق با مراحل دستوری (نحوی) نظریة پردازش پذیری را مورد بررسی قرار داد. به تعبیر دقیق تر، هدف این پژوهش بررسی پیش بینی فرضیة تعلیم پذیری بود مبنی بر اینکه آموزش فقط زمانی مؤثر است که به یک مرحله بالاتر از سطح دانش فعلی زبان آموزان مربوط شود. برای این منظور، سه گروه از فراگیران زبان انگلیسی از بین گروه بزرگ تری از زبان آموزان انتخاب شدند. به یک گروه آموزش مقابله ای در رابطه با مفهوم و ساختار عبارت های زبان فارسی و انگلیسی داده شد، در حالی که گروه دوم همین آموزش را فقط به زبان انگلیسی دریافت کرد و گروه سوم به عنوان گروه مقایسه در نظر گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مخصوصاً از نوع مقابله ای آن به طور معنی داری به فراگیری مراحل دستور زبان ارائه شده در نظریة پردازش پذیری در تولید شفاهی و نوشتاری کمک کرد و پیش بینی فرضیة تعلیم پذیری را نقض نمود. تفسیر نظری نتایج در قسمت بحث و بررسی پایانی ارائه می شود.
The Effects of Cultural Schemata on EFL students' Reading Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آغازگرهای فرانقش متنی در عبهرالعاشقین روزبهان بقلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی نقش گرا زبان را به عنوان یک نظام معانی به همراه صورت هایی می داند که از طریق همین صورت ها، معانی تشخیص داده می شوند. در دستورِ نقش گرای هلیدی، علاوه بر فرانقش تجربی و بینافردی که در درک تجربه ها و بیان روابط بینافردی دخیل اند، مؤلفه معنایی دیگری هم به نام فرانقش متنی وجود دارد که به نوعی، مکمل دو فرانقش یادشده است. در این فرانقش، زنجیره ها و توالی های موجود درگفتمان شکل می گیرند و همچنان که کلام پیش می رود، پیوستگی جریان سخن نیز ساماندهی می شود. زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار می کند تا به تناسبِ بافتی که در آن بیان شده و با توجه به ویژگی های مترتب بر آن بافت، متن آفرینی کند. نوشتار حاضر بر آن است تا ویژگی های زبان شناختی روزبهان بقلی را در کتاب عبهرالعاشقینبراساس فرانقش متنی واکاوی کند و به کشف نظام معنایی موجود در متن و چگونگی ارتباط متقابل با خواننده دست یابد. بدین منظور بخش هایی از این کتاب برای بررسی از منظر فرانقش متنی انتخاب و در آن به تحلیل و بررسی انواع آغازگرها و میزان بسامد آن ها پرداخته شده است. آن گاه با تعیین درصد انواع آغازگرها و میزان بسامد هریک، مشخص شد که درص د وق وع آغ ازگر متن ی ب سیار بی شتر از آغازگر بینافردی است. این امر نشان دهنده انسجام و هماهنگی بیشتر بندهای عبهرالعاشقیناست که درواق ع رابطه منطق ی و معن ایی ب ین دو بن د را ب ه وج ود م ی آورد؛ در ح الی ک ه آغ ازگر بین افردی نگ رش، اح ساسات و قضاوت گوینده را در ارتباط با پیام نشان می ده د. وجود آغازگرهای تداومی، ساختاری و افزوده پیوندی، سهم بسزایی در پیوستگی کلام و انسجام میان بافت و گسترش مفهوم در بندهای به هم پیوسته دارد.
چگونه کتابهای درسی و دانش آموزان هر دو اشتباه می کنند (اصل مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری بسیاری از نکات گرامری انگلیسی در یک محیط خارجی مشکل می باشد. افعال وجهی یکی از این ساختارهایی است که معمولا یادگیری آن برای دانش آموزان دشواراست. افعال وجهی نه تنها ازنظر معنایی سخت وپیچیده هستند بلکه در بعضی موارد که کلمه های معادل آن ها در زبان مادری وجود ندارد مشکلات بزرگتری را برای دانش آموختگان زبان انگلیسی بوجود می آورند. یکی از این زبان ها زبان مالایی است که در کشور مالزی صحبت می شود و به همین دلیل دانش آموزان مالزیایی در استفاده از افعال وجهی در زبان انگلیسی مشکل دارند و یادگیری آنها به میزان زیادی بستگی به نوع آموزشی دارد که این دانش آموزان دریافت می کنند. این مقاله ابتدا افعال وجهی موجود در یک مجموعه ساخته شده از کتابهایی که در مالزی تدریس می شود را با مجموعه مرجع مقایسه کرده و به این نتیجه رسید که این افعال از نظر کثرت وقوع با مجموعه مرجع متفاوت بوده است. سپس مجموعه ساخته شده از کتاب های تدریس شده در مالزی با مجموعه ساخته شده از انشاء های نوشته شده دانش آموزان سال چهارم متوسطه مقایسه شد و محققین به این نتیجه رسیدند که نه تنها کثرت وقوع افعال وجهی در دو مجموعه بسیار با هم تفاوت دارند بلکه دانش آموزان مالزیایی غلط های بسیاری در ساختار این افعال دارند. دلایل احتمالی این عدم تطبیق و همچنین چگونگی مفید واقع شدن این اطلاعات برای معلمین و نویسندگان کتاب در این مقاله بحث شده است.
A Genre Analysis of the Introduction Section of Applied Linguistics and Chemistry Research Articles(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the cross-disciplinary variations in the generic structure of Introduction sections of 52 Applied Linguistics and 52 Chemistry research articles drawing upon Swales’ (2004) framework, taking into account the new insights proposed by Bhatia (2004), Shehzad (2008), and Lim (2012, 2014). To this end, in addition to collecting quantitative data and conducting frequency and Chi-square analyses, a number of semi-structured interviews were conducted with some Chemistry scholars and Applied Linguistics (ALs) experts for triangulation purposes. The results of the quantitative data analysis indicated that the two disciplines showed significant variations in the frequency with which they used some steps and sub-steps to realize the moves. The results of the qualitative content analysis of the interviews also helped understand why authors in each discipline might use a specific move/step more than the others and why a move/step was frequently used by the authors in one discipline, but completely absent in another. Finally, based on the results, some implications were presented to postgraduate students and novice researchers in Chemistry and Applied Linguistics to help them write effective research articles in their field. The findings of the study could also provide some practical implications for the EAP teachers to help their students become better writers. In addition, some suggestions were presented to genre analysts to help them obtain more dependable results when analyzing the generic structure of various sections of research articles.
بررسی و تحلیل سکوت در گفتمان ادبی با رویکرد نشانه - معناشناختی؛ مطالعۀ موردی: کلیدر و جای خالی سلوچ اثر محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه معناشناسی گفتمان در پی کشف روابطی است که به تولید معنا منجر می شوند. در فرایند زایشی گفتمان، سطحی ترین لایه با ژرف ترین لایه ارتباطی تنگاتنگ دارد. ازجمله عناصر صوری گفتمانی که در زیرینی ترین لایه ها به تولید معنا منجر می شود، فضاست که اخیراً در مطالعات ادبی مطرح شده است. سکوت غیاب عنصر زبانی در گفتمان است به نحوی که نشانۀ چیزی باشد. اما همین عنصر غایب، به وسیلۀ عناصر ساختاری و متنی در گفتمان تجلی می یابند و در پس زمینۀ متن حاضر می شوند. سکوت به عنوان عنصری دلالتگر، در ارتباط با عنصر متضاد خود یعنی صدا دریافت می شود. محمود دولت آبادی، نویسندۀ واقع گرای ایرانی، یکی از داستان پردازان ادبیات اقلیمی نیز هست و بر این اساس، فضا در آثارش نقش بسزایی ایفا می کند. به علاوه، با وجود جایگاه ویژۀ زبان در رمان هایش، سکوت نزد وی به عنوان عنصری معناآفرین بروز می یابد. پژوهش حاضر، با هدف نشان دادنِ فرایند شکل گیری سکوت در کلیدر و جای خالی سلوچ و با تکیه بر رویکرد تنشی گفتمان و نشانه معناشناسی فضا، سعی دارد سکوت را در برخی از ساخت های فضابنیان این دو رمان بررسی کند. در این راستا، مطالعۀ رده های حسّی گفتمان، میدان شنیداری و ارتباط آن ها با تکوین سکوت در فضاها اجتناب ناپذیر است. همچنین، بررسی ها نشان می دهد که ساخت های گفتمانی از اصل فرایند زایشی تبعیت می کنند و فضاهای هراس آلود و سیاهی که در لایۀ صوری این دو رمان به تصویر کشیده شده، به دور از نقش ارجاعی صرف، در سطحی عمیق تر ناظر به خفقان موجود در دورۀ هم عصر این دو رمان، و در ژرف ترین لایه ها، نشان دهندۀ زوال و مرگ است.
از سوء تفاهم تراژیک تا اسطوره انقلابی: سیر تحول قهرمان در نمایش نامه های امه سزِر (اصل مقاله به زبان فرانسوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تئاتر امه سزر شاهد قهرمانانی هستیم که رسالت خود را در هدایت مردم برای بازیابی هویت و استقلال از دست رفته می دانند. آنان که در پی آزادی این مردم هستند، با کج فهمی ها، طرد و انزوا مواجه می شوند. نوعی سوء تفاهم محنت بار سبب می شود که قهرمان های داستان به عنوان یک چهره استعماری جلوه کنند. سخت گیری ها و تلاش پر شور و جنون آمیز برای نجات ملت به زنجیرکشیده شده، سر انجام آنها را به ورطه ای اندوه بار می کشاند و نوعی شکست سیاسی را برای آنان رقم می زند. این ناکامی ناشی از آن است که آنها خود را به عنوان مبارزی یکه و تنها مطرح می کنند، که تندروی پیشه کرده است. با این همه، ملتی که هیچ گاه حاضر نیست از تعهدات خود به آزادی روی بگرداند، به اصالت آرمانی قهرمان سزِر پی می برد و از او یک اسطوره همیشه زنده می سازد. بر این اساس، مرگ قهرمان سزر، به مرگی رهایی بخش تبدیل می شود که راه را برای انقلاب هموار می سازد.
نگاشت حوزه ای یا نگاشت طرح واره ای؟! چگونگی فرافکنی حوزه مبدأ استعاره بر حوزه مقصد: بازشناسی کوتاه مدت دیداری و شنیداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، نشان دادن این نکته است که طرح واره حوزه مبدأ استعاره هایِ مفهومی، در حوزه مقصد آن ها نیز شکل می گیرد و بر آن اثرگذار است. به این منظور، تعداد 3 متن کوتاه استعاره ای و 3 متن متناظر غیر استعاره ای آن ها در نرم افزار سایکوپای، در دو نسخه دیداری و شنیداری طراحی شد و 47 نفر از افراد پس از خواندن/ شنیدن متن ها، در معرض بازشناسی کوتاه مدت آن ها قرار گرفتند. داده های به دست آمده، با استفاده از نرم افزار اس.پی.اس.اس. 23 تحلیل شد و نتایج نشان داد که آثاری از طرح واره اصلی متن غیراستعاره ایِ متناظر با متن استعاره ای، در متن استعاره ای نیز به چشم می خورد. این یافته ما را به این فرض نزدیک می کند که در استعاره ها این طرح واره حوزه مبدأ است که بر حوزه مقصد فرا فکنده می شود و آن استعاره را قابل فهم تر می سازد.
نظری نو به یک واژه ی اوستایی
حوزههای تخصصی:
در این مقاله هنینگ به بررسی یک واژه ی اوستایی می پردازد.نظر دانشمندان دیگر را که موافق یا مخالف نظر او است آورده، نقد می کند و سرانجام با بررسی تاریخی کلمه و آنچه اکنون در گویش های ایرانی وجود دارد، عقیده ی خود را بیان می کند
The effects of task complexity on Chinese learners’ language production: A synthesis and meta-analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Impact of Task Complexity along Single Task Dimension on EFL Iranian Learners' Written Production: Lexical complexity (تاثیر پیچیدگی در کنار کار ساده بر تولید نوشتاری یادگیرندگان زبان خارجی ایرانیان: پیچیدگی واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس فرضیه شناختی رابینسون، این مطالعه - اثرات پیچیدگی کاربرد پیچیدگی واژگانی استدلال فراگیران ایرانی زبان انگلیسی پرداخته است. برای این منظور با اجرای آزمون پیچیدگی کار ذهنی و فکری همراه با بعد ساده بودن کار و تأثیر آن از لحاظ تسلط بر پیچیدگی واژگانی در مهارت نوشتاری زبان انگلیسی مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمون نوشتاری که از متن تافل انتخاب گردیده بود، 48 زبان آموز به عنوان شرکت کننده در تحقیق انتخاب شدند. سپس به دو گروه یعنی گروه اول به تعداد 24 نفر که به آن ها کار واحد ساده بدون پیچیدگی ذهنی ارائه شد و گروه دوم به تعداد 24 نفر که به آن ها کار با پیچیدگی ذهنی بیشتر ارائه شد. به شرکت کنندگان گروه کار ساده 8واحد تصویر داستان با قالب و فریم مرتب شده ارائه و به گروه کار پیچیده نیز همچون گروه ساده- 8 تصویر داستان اما نامرتب داده شد. ابتدا از گروه دوم خواسته شد قالبها را مرتب و بعد در خصوص وقایع اتفاق افتاده در تصویر به صورت واژگانی توضیح دهند. خروجی هر دو گروه بر اساس اندازه گیری تسلط کدگذاری گردید. نتایج حاصله حاکی از آن بود که فرضیه صفر به خاطر تأثیر مثبتی که بعد کار واحد ساده بر پیچیدگی واژگان داشت، رد شد. به عبارتی می توان گفت وقتی شرکت کنندگان درگیر مرتب کردن تصاویر از لحاظ محتوی در بعد کار پیچیده بودند زبان آموزان مجبور شدند به منظور پیدا کردن ترتیب منطقی بین تصاویر از سیستم پردازش عمیق تر معنایی استفاده نمایند که منتهی به فعال شدن سیستم مبتنی بر معنا- محور شد. یافته ها نشان داد پیش بینی مدل رابینسون در جامعه ایرانی بیشتر مورد تانید است.
بازنمایی کنشگران اجتماعی گفتمان توافق هسته ای ایران بر اساس الگوی ون لیوون در دو روزنامه "الریاض" عربستان و "تشرین" سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
61 - 86
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با وارد کردن مفاهیم قدرت و ایدئولوژی، به واکاوی روابط نابرابر قدرت و رمزگشایی ایدئولوژی های پنهان شده در متن ها می پردازد. در این پژوهش، مقاله های دو روزنامه «ریاض» عربستان و «تشرین» سوریه با محوریتِ توافقِ هسته ای ایران (برجام)، بر پایه الگوی اجتماعی- معنایی ون لیوون (Van Leeuwen, 2008)، تحلیل شده است. هدف از این بررسی آن بود که چگونگی بازنمایی کنشگران اجتماعی بررسی شود تا از این طریق، نخست ایدئولوژی های صاحبان این دو روزنامه نسبت به این مسأله نشان داده شود. پس از آن، قطب های خودی و دیگری در این مقاله ها و صفت های مربوط به هر یک از آن ها مشخص گردد. تفاوت یافته های به دست آمده، نمایانگر آن است که بازنمایی کنشگران اجتماعی در این متن ها با ارجاع های مختلف و متناسب با برجسته سازی و حاشیه رانی ویژگی های مثبت خودی و منفی دیگری، به کار رفته است. مقاله های روزنامه ریاض، بیشتر به هویت های دیگری یعنی ایران و توافق هسته ای (برجام) پرداخته و تمام ابزار را در جهت بازنمایی منفی آن ها به کار برده اند. این در حالی است که مقاله های روزنامه تشرین به همان اندازه که ایران را به عنوان قطب خودی، مثبت و فعال به نمایش گذاشته، هویت های دیگری مانند اسرائیل و عربستان را نیز به صورت منفی و فعال بازنمایی کرده اند. به نظر می رسد، مقاله های هر دو روزنامه، به یک اندازه از ارجاع ها بهره برده اند. همچنین، ارجاع طبقه بندی (ارزش دهی) بیشترین ارجاعی است که مقاله های هر دو روزنامه برای بازنمایی منفی دیگری و مثبت خودی استفاده کرده اند.
روش های ترجمه آواختنی آهنگ ها در دوبله فارسی پویانمایی لوراکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه آهنگ گونه ای از ترجمه است که در آن دو بعد زبانی و موسیقایی با هم درآمیخته اند و این آمیختگی بر سختی آن می افزاید. ترجمه آهنگ به عنوان زیرشاخه ای از ترجمه دیداری شنیداری در سال های اخیر در ایران روند روبه رشدی داشته است و مورد توجه و استقبال شرکت های دوبلاژ فیلم هم قرار گرفته است. در این نوع ترجمه، غیر از ترجمه محتویات زبانی، ابعاد موسیقایی نیز باید مورد توجه قرار گیرند که در این پژوهش بر آن تأکید شده است. مترجمان در دوبله آهنگ های پویانمایی ها با دشواری های متعددی روبه رو هستند، زیرا باید موسیقی و ترانه را هماهنگ کنند تا محصول نهایی، ترجمه ای آواختنی باشد و در عین حال با مضمون ترانه مبدأ و فضای آهنگ نیز هم خوانی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، یافتن روش های ترجمه آواختنی آهنگ بر پایه مدل فرانزون (2008) با در نظر گرفتن بُعد موسیقایی دوبله پویانمایی موزیکال لوراکس (قِنو و بالدا، 2012) است. در ترجمه آهنگ های پویانمایی دوبله شده لوراکس بنا بر مدل فرانزون (2008) از یک روش محض ترجمه ای استفاده نشده بود. از مجموع پنج قطعه آهنگ این پویانمایی، در چهار قطعه آهنگ، موسیقی مبدأ بدون تغییر حفظ شده بود و ترانه ها برای هماهنگی با موسیقی مبدأ بازنویسی یا ترجمه شده بودند؛ این یعنی تلفیق روش سوم و پنجم فرانزون (2008) و در یک قطعه آهنگ، موسیقی مبدأ عوض شده بود و ترانه ها نیز برای هماهنگی با موسیقی بازنویسی شده بودند که بنابر مدل مذکور یعنی از تلفیق روش سوم و چهارم استفاده شده بود. در انتها، کاربردهای آموزشی و پژوهشی یافته ها بحث شده اند.
نقد و ارزیابی کیفی کتاب راهنمای معلم ویژن 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی کیفیت و اثربخشی کتاب راهنمای معلم ویژن 1 می پردازد که در سال های اخیر به عنوان یک مرجع کلیدی جهت کمک به معلم پایه دهم طراحی و تدوین شده است. در این پژوهش، 14 تن از معلمان زبان انگلیسی دارای تجربه با دریافت اجازه در مصاحبه ای نیمه ساخت مند شرکت نمودند. به منظور حصول اطمینان از کیفیت و اعتبار داده های مصاحبه از تکنیک بازبینی توسط مشارکت کنندگان (Flick, 2014) استفاده شد. یافته های مصاحبه نشان می دهد که کتاب راهنمای معلم ویژن 1 از پنج مقوله یعنی عدم جامعیت مطالب و انعطاف پذیری کتاب، عدم پرورش توانش بینافرهنگی و تفکر انتقادی در معلم، ارایه رویکرد تجویزگرا و یکنواخت در فرآیند تدریس، عدم پیش بینی مشکلات یادگیری و عدم ارایه راهکارهای مناسب در جهت رفع آنها، و عدم ایجاد انگیزه مثبت در معلم مورد انتقاد قرار می گیرد. به علاوه، یافته ها نشان می دهد معلمان کتاب ویژن 1 بر این عقیده اند که این کتاب مصداق کامل یک "نسخه مجددا بسته بندی شده" (repackaged version) در مجموعه کتب جدید التالیف است.
حذف بندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پدیده ‘حذف بندی’ در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. چنین بررسی ای با معرفی انواع حذف بندی در زبان فارسی ( با مرجع و بدون مرجع آشکار ) واکنش حذف و تاثیر آن را در هر یک مورد مطالعه قرار می دهد. با مرور شواهد زبان فارسی نشان می دهیم یکی از پرطرفدارترین تحلیل های مطرح امروزی در توجیه این نوع ساخت ها با نام ‘ تحلیل حذف ’ پاسخگوی تمامی تنوعات دستوری جملات فارسی نیست. از این رو با تکیه بر تحلیل دیگری با نام ‘ تحلیل کاربرد- مجدد’ بر مبنای دیدگاه چانگ و همکاران (2011)، جملات فارسی را مورد بررسی قرار می دهیم. چنین مطالعه ای با این فرض به موضوع می پردازد که نشان دهد در تحلیل چنین ساخت هایی، اتکاء صِرف به ملاحظات نحوی کفایت نمی کند و در بررسی شواهد زبان فارسی می بایست به نکات معنایی-کاربردی نیز توجه کرد. این پژوهش نشان می دهد که ملاحظات معنایی-کاربردی مانند نشانه های کلامی، گزینش واژگانی ، ساخت موضوعی وجهت فعل در عملکرد چنین پدیده نحوی نقش بسزایی ایفا می کنند.