فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
Abstract in every research paper has always been functioning as an attention-grabber which can encourage readers to keep reading the research or to dissuade it. Although abstracts are believed to play an important role in distributing the research findings, few studies have been done to evaluate the rhetorical organization of thesis abstracts, especially in the field of Teaching English as a Foreign Language (TEFL). Thus, the purpose of the present study was to analyze the rhetorical moves of the MA thesis abstracts written from 1988 to 2015 in the field of TEFL in Allameh Tabataba’i University (ATU), an Iranian university. To this end, 300 MA thesis abstracts were analyzed based on Hyland’s (2000) rhetorical move framework. To track the rhetorical move trends of the thesis abstracts and for the ease of analysis, they were analyzed in three time intervals. The results revealed that while in the first interval (1988-1997) the most frequent rhetorical moves were the “Purpose”, “Method”, and “Product”, in the other two intervals (1998-2007 and 2008-2015) the “Purpose” was the most used rhetorical move. In addition, the least frequent rhetorical moves were the “Introduction” and “Conclusion” for the three intervals. The findings, on top of these, indicated that the rhetorical move patterns of thesis abstracts moved from Purpose-Method-Product (P-M-Pr) to Introduction-Purpose-Method-Product-Conclusion (I-P-M-Pr-C). That said, it can be concluded that in the examined thesis abstracts, the highest average of information was provided on the “Purpose” of the study, while the other moves, especially the conclusion move, was not deemed important; moreover, an increasing rate of information provision was detected on the “Method” and “Product” moves. This research bears some implications for L2 learners to better know their community of practice and writing instructors to prepare genre-based writing materials.
کارکردهای استعاره دستوری اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی: رویکرد ون دایک
منبع:
علم زبان سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۶
82 - 59
حوزههای تخصصی:
هلیدی سه نوع استعاره دستوری را معرفی می کند. اسم سازی یکی از انواع استعاره های دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعاره دستوری اسم سازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد ون دایک بررسی کنیم و به این پرسش ها پاسخ دهیم: 1. آیا استعاره اسم سازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیه رانی و برجسته سازی نقشی را ایفا می کند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسم سازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعاره های دستوری اسم سازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوه جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامه انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامه فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هسته ای ایران دریافتیم که استعاره اسم سازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیش فرض ها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدل های ذهنی خواننده می تواند باعث حاشیه رانی و برجسته سازی شود. با استفاده از استعاره اسم سازی، بخشی از اطلاعات بیان نمی شوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر می تواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسم سازی باعث می شود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیش زمینه ای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسم هایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامه های فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامه های انگلیسی است.
بررسی کاهش واکه ای و مشخصه های آکوستیکی واکه /æ/ در لهجه کرمانی
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه کاهش واکه ای واکه /æ/ در لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به سوی واکه های دیگر گرایش می یابند. به منظور بررسی کاهش این واکه در لهجه کرمانی، تعداد 6 نفر گویشور مرد بومی زبان فارسی شرکت کرده اند که سه نفر از آنها گویشور بومی لهجه کرمانی و سه نفر دیگر گویشور بومی لهجه معیار هستند. داده های این تحقیق شامل 4 کلمه می باشد که با استفاده از میکروفون Shure و نرم افزار Praat در اتاق آکوستیک گروه زبان شناسی دانشگاه صنعتی شریف توسط گویشوران خوانده شده و ضبط شده اند. سپس مقدار دیرش، انرژی، فرکانس سازه های اول، دوم و سوم، فرکانس پایه و مرکز ثقل طیفی واکه موردنظر اندازه گیری شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دیرش، انرژی و فرکانس پایه این واکه در لهجه کرمانی کمتر از دیرش، انرژی و فرکانس پایه آن در فارسی معیار است. همچنین، نتایج بررسی فرکانس سازه های اول و دوم واکه موردنظر تأئیدی است بر این ادعا که واکه /æ/ در لهجه کرمانی گرایش به سوی مرکز دارد؛ بنابراین، این نوع کاهش واکه ای در لهجه کرمانی کاهش مرکزگرا نامیده می شود.
EFL Learners’ Deployment of Motivational Self-Regulatory Strategies and their Academic Achievement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Self-regulation of learning has been extensively investigated in second language (L2) learning. Many studies have focused on the strategies that language learners employ to regulate their own learning processes. However, motivational self-regulation is considerably less explored. The aim of this study was to investigate the relationship between motivational self-regulatory strategies (MSRSs) and academic achievement. A motivational self-regulation questionnaire was administered to 64 male and female adult Iranian EFL learners to measure their choice of various strategies. The quantitative data was analyzed by applying correlational and multivariate analyses. The results demonstrated that there was a strong relationship between motivational self-regulatory strategy use and academic achievement. However, no difference was found between male and female learners in their use of the strategies. Further examination revealed that higher-achieving students differed from lower-achieving participants in their preference for strategies. The article concludes that while all learners use extrinsic rewards to self-regulate their motivation, more successful learners tend to manipulate learning tasks to make the tasks intrinsically interesting and pleasant. Also, more successful learners set both long-term and short-term goals to motivate themselves. The results underscore the importance of students’ personal interests, needs and goals, and suggest that teachers foster learners’ command of the strategies through instruction and cooperative activities.
چالش های بی توجهی به ماهیت موضوعٌ له الفاظ و قصد ماتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قائل شدن به ذهنی بودن موضوعٌ له الفاظ در قالب نظریه، درحقیقت همگام شدن با دیدگاه رایج و متعارفی است که امروزه در مجامع زبان شناسی طرفداران بسیار دارد و معتقدان به آن باید لوازمی را بپذیرند که در پاره ای از موارد با اصول مطرح در علوم ادبی سازگار نیست و برخی از پیروان آن خواسته یا ناخواسته از قصد و نیت ماتن عبور می کنند. این مقاله در پی آن است تا بررسی کند که ورود این نگاه چه تأثیری بر محققان زبان شناس فارسی گذاشته است و لوازم غیر قابل قبول مترتب بر قول به ذهنی بودن موضوعٌ له الفاظ چیست و به چه دلیل بعضی از پویندگان این دیدگاه نمی توانند به نیت صاحب متن توجه کنند. مقاله حاضر برای پاسخ به این سؤالات دیدگاه زبان شناسان معروفی همچون سوسور، پیرس، یلمزلف، بارات، ویمسات و بردزلی را مطرح می کند و ضمن نقد آن ها سبب عدول از قول به ذهنی بودن الفاظ و قائل به موضوعٌ له بودن ماهیات خارجی را توضیح می دهد و نیز بررسی می کند بر اساس این دیدگاه چه چیزی بر قصد و نیت مؤلف تأثیر می گذارد. تأثیر این گونه مباحث در دیگر علوم مرتیط با الفاظ نظیر علم اصول و ادبیات و ورود و قبول برخی از نظریات آن ها در این دو علم، از دیگر اهداف مقاله حاضر است.
نقد و بررسی فرهنگ جامع زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
مقاله به زبان انگلیسی: ساختار راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی: بررسی راهبردهای ترجیحی زبان آموزان دارای توانایی منظورشناختی کم (The Construct of Interlanguage Pragmatic Learning Strategies: Investigating Preferences of High vs. Low Pragmatic Performers)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیطه مطالعات منظورشناسی در دو دهه گذشته شاهد تحقیقات رو به رشد بوده است. یکی از زمینه هایی که در مورد توانش منظورشناختی زبان خارجی کمتر بررسی شده است، نقش راهبردهای یادگیری زبان است که به طور خاص برای توسعه دانش منظورشناختی زبان آموزان به کار می رود. برای پاسخ به این خلاء تحقیقاتی، در تحقیق حاضر سعی شده است که مهم ترین راهبردها ی یادگیری توانش منظورشناختی به کار برده شده توسط زبان آموزان ایرانی با عملکرد قوی و ضعیف منظور شناختی مشخص شود. این تحقیق در دو مرحله انجام شد. در مرحله ی نخست، آزمون چهارگزینه ای منظورشناختی شامل پنج کنش کلامی پربسامد زبان انگلیسی به 500 زبان آموز ایرانی داده شد. در مرحله ی دوم، از 80 زبان آموز با قوی ترین و از 80 زبان آموز با ضعیف ترین عملکرد در آزمون منظورشناختی اجرا شده مصاحبه به عمل آمد و پاسخ های آنها ضبط شد. مهم ترین راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی از مصاحبه های ضبط شده زبان آموزان با عملکرد منظورشناختی قوی و ضعیف شناسایی و استخراج شد. راهبردهای استخراج شده براساس تقسیم بندی کوهن (2005, 2010)، نتایج تحقیق حاضر، و نیز تقسیم بندی راهبردهای کلی یادگیری زبان ارائه شده توسط آکسفورد (1990)، طبقه بندی شدند. راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی مشخص شده به شش دسته تقسیم شدند: حافظه ای، شناختی، فراشناختی، اجتماعی، جبرانی، و عاطفی. نتایج آماری نشان داد زبان آموزانی که عملکرد منظورشناختی قوی تری داشتند راهبردهای شش گانه ی فوق الذکر را بیشتر از زبان آموزان با عملکرد منظورشناختی ضعیف به کار برده بودند. مهم ترین نتیجه گیری تحقیق حاضر این است که استفاده بیشتر از راهبردهای یادگیری توانش منظور شناختی، عملکرد قوی تر و توسعه بیشتر توانش منظورشناحتی زبان آموزان زبان خارجی را به همراه دارد. مهم ترین کاربرد آموزشی این تحقیق این است که راهبردهای یادگیری توانش منظورشناختی را بایستی به زبان آموزان یاد داد تا بتوان دانش منظورشناختی آنها را به طور کلی و توانش مربوط به کنش های کلامی آنها را به طور خاص ارتقا داد.
رابطه ی بین استفاده از راهبردهای ارزشیابی مستمر و حس خودکارآمدی معلمان ایرانی انگلیسی به عنوان زبان خارجی: آیا جنسیت و تجربه تفاوتی ایجاد می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study sought to examine the relationship between the use of formative -efficacy. Moreover, this study investigated the relationships and interactions between the EFL use of formative assessment strategies, their gender, level of experience, and sense of self-efficacy. This is a descriptive ex post facto design study which employed a three- assessment strategies f self-efficacy. In order to collect data, sixty-one EFL teachers, including thirty-one female and thirty male participants who were selected through convenience sampling, completed the questionnaire. Multiple statistical strategies were employed to analyze the research questions of the study. The use of formative assessment strategies was positively correlated with their sense of self-efficacy. However, the results of eta correlation coefficients revealed that there formative assessment strategies and two other variables of gender and level of experience. Finally, the results of a three way factorial Analysis of Variance (ANOVA) evinced that there was no statistically significant interaction between the strategies -efficacy, their gender, and level of experience. Therefore, when the teachers become more aware of the ways to implement formative assessment strategies to inform instruction, their sense of self-efficacy can increase. This study has some implications in language testing, English pedagogy, and syllabus design and materials development.
پسوند گذشته ساز در لری کهگیلویه و بویراحمد و رفتار تلفظی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهم کنش روابط پیوستاری و انفصالی در داستان «مردی در قفس» صادق چوبک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال مؤثر همان طور که در شکل گیری کارها و اعمال نقش دارند، در تغییر حالت ها نیز می توانند تأثیرگذار باشند. در روابط پیوستاری و انفصالی که میان سوژه و شیئی ارزشی شکل می گیرد، این افعال بیش از پیش اهمیت خود را نشان می دهند. تغییر موقعیت و رفتن از حالتی به حالت دیگر، گاه نیازمند خواستن است و گاه توانستن. از کنارهم قرار گرفتن این دو عامل، چالشی در راه قهرمان داستان «مردی در قفس» به وجود می آید که تا آخر داستان با آن دست به گریبان است. او گاه می خواهد رابطه را حفظ کند، ولی نمی تواند و گاه نیز می کوشد تا آن را قطع کند که باز هم ناموفق است. این داستان سرگذشت مردی است که مدام با آنچه می خواهد داشته باشد و آنچه از دست می دهد در تکاپوست. این جستار تلاش می کند نحوه عمل و اثر افعال تأثیرگذار بر شکل گیری احساسات قهرمان داستان را نشان دهد. تنهایی، ویژگی اصلی قهرمان این داستان است و ناتوانایی در تغییر وضع و شرایط حاکم این حس را تقویت می کند.
Deux oprations de l''enonciation: debrayage et embrayage(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طراحی و اعتبار بخشی آزمون استاندارد زبان فارسی (بر پایه چهار مهارت زبانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی آزمون مهارت (بسندگی) زبان فارسی بر پایه چهار مهارت زبانی درک شنیداری، درک خوانداری، صحبت کردن و نگارش است. فرضیه این پژوهش بر این اصل استوار است که این آزمون به لحاظ تجزیه و تحلیل آزمون سازی دارای پایایی و روایی لازم ، دارای سودمندی لازم ، قابل اجرا و کاربردی است و در نهایت منطبق با معیارهای استاندارد شده، طراحی شده است. جامعه آماری این پژوهش، فارسی آموزان مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) بودند و 130 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که این زبان آموزان حداقل 4 ماه و حداکثر 12 ماه در این مرکز مشغول یادگیری زبان فارسی بوده اند. به منظور استاندارد سازی آزمون، پرسش های آزمون به صورت پیش آزمون در آزمون های پایان ترم بهار 94 و تابستان 94 مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) استفاده و بعد از آسیب شناسی پرسش ها و تجزیه و تحلیل، برای این آزمون انتخاب شده است. پرسش های آزمون پس از اجرا تحلیل شدند و پایایی و روایی آزمون، دو مشخصه مهم آزمون استاندارد، اندازه گیری شدند. پس از بررسی آزمون طراحی شده، نتایج آماری نشان دهنده این موضوع بوده اند که این آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز بهینه ای دارد و دارای پایایی و روایی قابل قبولی نیز است و پیش بینی می شود که این آزمون سودمند و دارای کاربردی نیز است.
How Can Language Teachers Develop Their Profhesional Competence?(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
English through Fun(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های لغوی: «شعرها و زمانه» یا «شَعرهای زنانه»: تصحیح بیتی از ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی مجاز در زبان فارسی بر مبنای نظریه ی مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
151 - 176
حوزههای تخصصی:
مجاز به عنوان یکی از مهم ترین فرایندهای تغییر معنی، نه تنها از اهمیت زیادی نزد متخصصان فن بلاغت و معنی شناسان تاریخی برخوردار بوده، بلکه دست کم به مدت سه دهه، از سوی معنی شناسان شناختی به مثابه فرایندی در زبان خودکار سخنگویان مورد مطالعه قرار گرفته است. نظریه «مفاهیم واژگانی و الگوهای شناختی» که در سال 2006 از سوی ویویان ایوانز ارائه شد، به تبیین چگونگی عملکرد معنی در زبان به ویژه بر مبنای فرایندهای استعاره و مجاز می پردازد. بر اساس این نظریه، واژه ها فاقد معنی هستند و معنی هر واژه تابع پاره گفتاری است که در آن قرار می گیرد. نگارندگان مقاله حاضر، ضمن بررسی و ارزیابی این نظریه در باب مجاز، به این نتیجه می رسند که قائل شدن به بی معنایی مطلق واژه ها در رویکردی واژه بنیاد، اساساً مشکلی روش شناختی به حساب می آید. افزون بر این، نمی توان به لحاظ هم زمانی به فرایندی به نام مجاز، آن هم در قالب سنتی اش قائل شد بلکه باید آن را فرایندی بر مبنای «کاهش» روی محور هم نشینی تلقی کرد. به این ترتیب، می توان واژه ها را به مثابه واحدهایی در نظر گرفت که خارج از بافت، معنی دارند ولی «معنی دار» به حساب نمی آیند.
Learning Styles and the Writing Process in a Digitally Blended Environment: Revising, Switching, and Pausing Behaviors in Focus(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present investigation sought to explore the relationship between learning styles and writing behaviors of EFL learners in a blended environment. It also aimed to identify the learning style types best predicting writing behaviors. Initially, the participants' preferred learning styles were identified through the Kolb’s learning style inventory (Kolb, 1984). Secondly, data were obtained through analyzing the Stat counter and Input log data to reveal the pausing, revising and switching behaviors of the participants who attended a writing course in which they developed their writing texts using an online module. The results indicated a negative and significant correlation between the accommodator learning style and the revision behavior. A statistically significant and positive relationship was also found between the converger learning style and the pausing behavior, and between the converger learning style and the revision behavior Furthermore, a positive and significant relationship between the accommodator learning style and the switching behavior was revealed. The accommodator learning style was found as the best predictor for the switching behavior and the converger learning style turned to predict the revision and pausing behavior at an optimal level. The findings suggest that internal factors, cognitive and learning styles, play a significant role in the learning behaviors of English writing learners. The results encourage writing educators to take into account students’ learning style and provide more flexible and rigorous learning environment in which all learners can take benefit.
Investigating Dynamic Writing Assessment in a Web 2.0 Asynchronous Collaborative Computer-Mediated Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aims at investigating the effect of dynamic assessment (DA) on L2 writing achievement if applied via blogging as a Web 2.0 tool, as well as examining which pattern of interaction is more conducive to learning in such an environment. The results of the study indicate that using weblogs to provide mediation contributes to the enhancement of the overall writing performance, vocabulary and syntactic complexity, and quantity of overall information presented in a single paragraph. That is to say, DA procedures are applicable via Web 2.0 tools and are advantageous to L2 learners’ writing suggesting that L2 practitioners and instructors should actively consider the integration of Web 2.0 technology into L2 education system using DA. Moreover, the collaborative pattern of interaction as compared to expert/novice, dominant/passive, and dominant/dominant patterns is found to be more conducive to fostering writing achievement in the asynchronous computer-mediated communication environment.