فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
چکیده هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی و اثربخشی اعضای هیأت علمی در دانشگاه آزاد اسلامی پارس آباد مغان بود. روش تحقیق از نوع همبستگی و جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هیأت علمی(45N= ) و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد پارس آباد مغان (2054N= )در سال تحصیلی87-86 بود. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 40 نفر هیأت علمی و 800 نفر دانشجو برآورد گردید و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. برای گردآوری داد ه ها از پرسشنامه استاندارد هوش هیجانی سیبریا شرینگ وپرسشنامه اثربخشی محقق ساخته استفاده شد. داده ها به کمک ضریب همبستگی پیرسون ورگرسیون چند متغیره تجزیه وتحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان دادکه، بین مؤلفه های هوش هیجانی واثربخشی اعضای هیأت علمی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (01/0> p). از میان 5 مؤلفه هوش هیجانی، سه مؤلفه خودانگیختگی، همدلی و مهارتهای اجتماعی پیش بینی کننده های مناسبی برای اثربخشی اعضای هیأت علمی هستند (01/0>p).
بررسی موانع ارتباطات در سازمانه
حوزههای تخصصی:
رابطه بین انگاشت قدرت و سیاست شناسی سازمانی با تعهد و عملکرد کارکنان
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناخت قدرت و سیاست شناسی سازمانی و بررسی واکنش کارکنان نسبت به آن است. بدین منظور، با استفاده از روش پیمایشی رابطه بین انگاشت سیاست شناسی سازمانی با تعهد و عملکرد کارکنان در نمونه ی 160 نفری کارکنان یک دانشگاه بزرگ دولتی مورد آزمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که انگاشت سیاست شناسی سازمانی رابطه ی منفی با تعهد سازمانی و عملکرد کارکنان دارد. علاوه بر این، نتایج مهمی در خصوص ارتباط متغیرهای فردی با این عناصر به دست آمد. در حالی که سن، تحصیلات، سابقه ی خدمت و نوع استخدام بر انگاشت سیاست شناسی سازمانی و ارتباط آن با تعهد و عملکرد کارکنان مؤثر هستند، هیچ شواهدی دال بر اثر جنسیت به دست نیامد.
صیانت از نیروی کار و پایداری و اصلاح ساختار بنگاه های اقتصادی
حوزههای تخصصی:
عارضه یابی فرهنگ فاصلة قدرت در سازمان
حوزههای تخصصی:
فرهنگ فاصلة قدرت به عنوان یکی از ابعاد فرهنگی در اکثر تحقیقات گذشته عامل مهمی در تعیین و پیش بینی رفتار سازمانی درنظر گرفته شده است. هدف این پژوهش شناسایی عوارض شناختی و رفتاری ناشی از فرهنگ فاصلة قدرت بالا در سازمان است. بدین منظور و برای پاسخگویی به سؤال تحقیق، از روش توصیفی ـ پژوهشی استفاده شد. جمع آوری اطلاعات لازم برای آزمون فرضیات از جامعة آماری پ ژوهش، که کارکنان رسمی وزارت نفت در شهر تهران است، ازطریق پرسشنامه انجام شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از آزمون های همبستگی و نرم افزار SPSS استفاده گردید. نتایج پژوهش مؤید وجود رابطه میان فرهنگ فاصله قدرت در سازمان و فرسایش اجتماعی کارکنان از سوی سرپرست، به عنوان یکی از ابعاد تاریک زندگی اجتماعی ـ سازمانی است. بنابراین، پیشنهاد می شود با توجه به عوارض فرهنگ فاصلة قدرت، از سازوکارهای کاهش فاصلة قدرت در سازمان بهره برداری گردد.
تعیین همبستگی هوش هیجانی با راهبردهای مدیریت تعارض بین مدیران بیمارستان های آموزشی قزوین، 1386(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
امروزه تعارض در سازمانها به صورت یک مساله ی جدی وجود دارد، باید به خاطر داشت که این وجود تعارض نیست که باعث اختلال و از هم پاشیدگی در سازمانها می شود، بلکه مدیریَت ناکارساز تعارض سبب نتایج نامطلوب می شود. این مطالعه به منظور تعیین همبستگی هوش هیجانی با راهبردهای مدیریَت تعارض بین مدیران بیمارستانهای آموزشی قزوین انجام شد.
روش بررسی: پژوهش حاضر از نوع همبستگی ست ؛ و به صورت مقطعی انجام شد. نمونه ی مورد پژوهش 78 نفر از مدیران بیمارستانهای آموزشی قزوین بود. داده ها با استفاده از پرسشنامه ی هوش هیجانی شرینگ و پرسشنامه راهبردهای مدیریَت تعارض رابینز؛ و پرسشنامه ی ویژگیهای دموگرافیک به شیوه ی لیکرت جمع آوری ؛و با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی، آزمون هبستگی پیرسون، آزمون تی و آنالیز واریانس تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که بین میزان هوش هیجانی مدیران مورد مطالعه با راهبرد عدم مقابله در مدیریَت تعارض همبستگی ازلحاظ آماری معنی دار معکوس وجود دارد(γ = - 0/370). بین میزان هوش هیجانی مدیران با دو راهبرد راه حل گرایی و راهبرد کنترل همبستگی ازلحاظ آماری معنی دار مشاهده نشد (P>0/05 ). همچنین همبستگی هوش هیجانی با هیچ یک از ویژگیهای فردی مدیران (سن، جنس، سابقه خدمت، سابقه مدیریَت و میزان تحصیلات) از نظر آماری معنی دار نیست.
نتیجه گیری: میزان هوش هیجانی مدیران می تواند عامل مهمی در شناسایی تعارضها و اتخاذ راهبرد مناسب برای مدیریَت تعارض در سازمان باشد. "
توصیف وضعیت گروههای آموزشی تربیت بدنی وعلوم ورزشی دانشگاه آزاداسلامی کشور از دیدگاه مدیران و اساتید گروهها
حوزههای تخصصی:
هدف ازتحقیق حاضر توصیف وضعیت گروههای آموزشی تربیت بدنی و علوم ورزشی دانشگاه آزاداسلامی کشور از دیدگاه مدیران و اساتید گروهها بود. روش این تحقیق توصیفی و از نوع پیمایشی بوده که به شکل میدانی اجرا شده است. به علت محدود بودن جامعه آماری تعداد 62 نفراز مدیران و 249 نفراز اساتید تمام وقت و نیمه وقت به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند.اطلاعات لازم به وسیله پرسشنامه های مدیران گروه های آموزشی و اعضای هیات علمی تربیت بدنی گرد آوری شدند.پرسشنامه ها قبل ازتوزیع اعتباریابی و پایایی آنها نیز محاسبه گردید (84/0=r). داده های حاصل با استفاده ازروشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی F, Tو ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که از دیدگاه گروه های مورد مطالعه وضعیت برنامه ها در حد متوسط ، فعالیتهای پژوهشی درحد پایین، وضعیت وسایل وتجهیزات آموزشی درحد پایین و نهایتا وضعیت تاسیسات وتجهیزات ورزشی درحد مطلوب ارزیابی شد. همچنین دررابطه با مقایسه دیدگاه مدیران و اساتید برروی متغیرهای مورد مطالعه فقط درمورد میزان تحقق برنامه ها و استراتژیها درگروه های مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود داشت ( 025/0 = p ). در مجموع نتایج تحقیق نشان داد که وضعیت گروه های آموزشی تربیت بدنی وعلوم ورزشی در واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی در سطوح متفاوتی قرارداشت.
ارزیابی قابلیت های محوری منابع انسانی دانشگاه امام صادق(ع) براساس تئوری منبع محور (مدل VRIO)
حوزههای تخصصی:
مدیران و پژوهشگران منابع انسانی بر این اعتقاد خود، که کارکرد منابع انسانی نقش مهمی در عملکرد سازمان ایفا می کند، پافشاری دارند و از منابع انسانی به عنوان مهم ترین دارایی سازمان ها یاد می کنند. در واقع، بیشتر گزارش های سالانه سازمان ها بر اینکه کارکنان یک سازمان مهم ترین دارایی آن هستند، تصریح می کنند، اما بسیاری از تصمیم های سازمانی این باور را منعکس نمی سازد. در این مقاله، زمینه و نقش منابع انسانی دانشگاه امام صادق(ع) در کسب قابلیت های محوری بررسی می شود، همچنین در مورد نگاه منبع محور به آن بحث می شود و چارچوب های ارزش، کمیابی، تقلید پذیری و حمایت و استفاده سازمانی (VRIO) برای تجزیه و تحلیل منابع انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهند گرفت. البته باید یادآور شد که با توجه به سنخ فعالیت این سازمان ها ( دانشگاه ها ) منظور از منابع انسانی، اساتید و دانشجویان آن است.
رهبری تحول آفرین و فرهنگ سازمانی (مطالعه موردی در وزارت رفاه و تامین اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعههای اخیر در نظریههای رهبری، از نظریههای رهبری کاریزماتیک که رهبر را موجودی غیرمعمولی فرض میکرد و پیروان را وابسته به رهبری میدانست به سمت تئوریهای نئوکاریزماتیک و رهبری تحول آفرین که به توسعه و توانمندسازی پیروان جهت عملکرد مستقل توجه میکنند، انتقال یافته است. به دلیل توجه فزاینده به عامل رهبری در ایجاد تحولات سازمانی در سطح دنیا وکلیدی بودن عامل فرهنگ در انجام این امر، در این تحقیق سعی بر آن شده است که رابطه متقابل رهبری تحول آفرین و فرهنگ سازمانی از طریق روش تحقیق همبستگی مورد بررسی قرار گیرد. یافتههای حاصل ازتحقیق نشان میدهدکه رهبران وزارت رفاه وتامین اجتماعی خود را تحول آفرین قلمداد میکنند، اما پیروان رهبرانشان را تحول آفرین نمیدانند و از لحاظ فرهنگی چه رهبران وچه پیروان انسجام و هویت پایینی را دروزارت خانه اعلام میدارند. این امر هشداری است به سازمانها و وزارتخانههایی که قبل از ادغام فرهنگی دست به ادغام صرفاً فیزیکی میزنند.
تبیین روابط ذهنیت مشترک، ظرفیت جذب دانش، نوآوری و انعطافپذیری: شرکتهای دارویی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد مبتنی بر منابع ،عملکرد سازمان را تابعی از منابع و قابلیتهای آن میداند .از بین منابع سازمانی، دانش سازمانی مهمترین آنها قلمداد میشود. دانش ممکن است حاصل یادگیری مبتنی بر تجربه یا مبتنی بر بهکارگیری منابع دانش خارج از مرزهای سازمان باشد. توان یک سازمان در استفاده از منابع خارج از مرزهای سازمان ،ظرفیت جذب دانش معرفی میشود. دیدگاه رایج مبتنی بر نظریه یادگیری فردی، ظرفیت جذب دانش را تابعی از فعالیتهای R&D قلمداد میکند. در این مقاله برمبنای رویکرد یادگیری جمعی ،ظرفیت جذب دانش به عنوان فعالیتی چند سطحی و بهعنوان یک اقدام جمعی تبیین شده است. از یکسو اثر ذهنیت مشترک بر ظرفیت جذب دانش بررسی شده و از سوی دیگر تأثیر ظرفیت جذب دانش بر نوآوری و انعطافپذیری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل حاکی از تأثیر معنادار ذهنیت مشترک بر ظرفیت جذب دانش است. بخش دیگرنتایج بیانگر وجود تأثیر ظرفیت جذب دانش بر دو متغیر مذکور است. این نتایج نشان میدهد مدل تحقیق از توان تبیین بالایی برای تبیین ظرفیت جذب دانش،عوامل مؤثر بر آن و نتایج آن برخوردار است.
تاثیر مشارکت در ایجاد تحولات مؤثر
حوزههای تخصصی:
نمایندگی کسب و کار
حوزههای تخصصی:
بررسی متغیرهای تاثیرگذاربرافزایش انگیزه پیشرفت وکسب موفقیت درمدیران تعاونیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحث مربوط به مدیریت،عوامل انگیزشی به عنوان یکی از شاخصهای اصلی و یکی از متغیرهای تأثیرگذاردراستراتژی سازمانی وکسب موفقیت شغلی است. مطالعه حاضربا هدف پی بردن به رابطه برخی از متغیرهای مورد مطالعه و انگیزه پیشرفت مدیران تعاونیها و شناسایی سهم هرکدام از عوامل با استفاده از روش تحقیق همبستگی و پس رویدادی صورت گرفته است. بر اساس نتایج این مطالعه میتوان با تقویت عوامل انگیزشی وموفقیت در مدیران تعاونیها،آنان را درمحیطهایکاری به منظور تولید بیشتر،کارآفرینی و بالندگیدر تشکلهای تعاونی یاری نمود.تحلیل دادههای حاصلاز مطالعه نشان میدهدمتغیرهای حمایت مالی دولت، پایین بودنمدت زمان دریافت وام، پایینبودن نرخ سود تسهیلاتی، ارتباط عاطفی و درونی اعضاء،بازاریابی مناسب، تجهیزات و امکانات پیشرفته، جوانی اعضای تعاونی و تعدیل در میزان اقساط وام دریافتی با انگیزه پیشرفت و موفقیت مدیران تعاونیها ارتباط معنیداری دارد.
اندزه گیری بیکاری و تعلق حاشیه ای به نیروی کار
حوزههای تخصصی:
رابطه ى تعهَد سازمانی واسترس شغلی درمدیران بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
دلایل زیادى وجود دارد که چرا یک سازمان باید سطح تعهَد سازمانى اعضایش را افزایش دهد . از عوامل مؤثَر در عملکرد منابع انسانی در بیمارستان تعهَد سازمانی است. تعهَدسازمانى مانند مفاهیم دیگررفتارسازمانى به شیوه هاى متفاوت تعریف شده است. اوَل ،تعهَدسازمانى یک مفهوم جدید است و با وابستگى و رضایت شغلى تفاوت دارد:پرستاران ممکن است کارخود را دوست داشته باشند، ولى از بیمارستانى که در آن کار مى کنند، ناراضى باشند و شغلهاى مشابهى را در محیطهاى دیگر جست وجو کنند. یا پیش خدمت هاى رستوران ها ممکن است، احساس مثبتى از محیط کار خود داشته باشند، اما از شغلشان متنفر باشند. دوَم ،تحقیقات نشان داده که تعهَدسازمانى با پیامدهایى ازقبیل رضایت شغلى، حضور ،رفتار سازمانى ، و عملکرد شغلى رابطه مثبت و با تمایل به ترک شغل رابطه منفى دارد.هدف پژوهش حاضربررسى میزان تعهَد وفشارروانی یااسترس در مدیران بیمارستانهای آموزشی شهر اصفهان بود. روش بررسی : این پژوهش به صورت توصیفى –تحلیلى انجام شده است .جامعه ى پژوهش کلَیَه ى مدیران (اداری پرستاری و ارشد) بیمارستان است؛ونمونه گیرى به روش سر شماری صورت گرفته است .ابزار جمع آورى داده ها دو پرسشنامه مربوط به اندازه گیری استرس و تعهَد بوده که اعتبار و روایى آن توسط محقَق تایید شده ، سوالات به سبک لیکرت طراحى ؛ وبراى ارایه ى داده ها از آمار توصیفى و تحلیلى استفاده شده است. یافته ها:میانگین نمره ى تعهَد سازمانی (7/13+67)؛و این میانگین در بین زنان و مردان یکسان بوده است ارتباط بین میزان تعهَد با جنس از لحاظ آزمون آماری معنادار نیست.بیشترین میزان تعهَد سازمانی با سن از لحاظ آزمون آماری ANOVA) ( معنادارنمی باشد.ولى بین تعهَد سازمانی مدیران با سابقه ى کار از رابطه ى معنا دار مشاهده می شود. بیشترین میزان تعهَد مربوط به کسانی بوده که سابقه ى کاربالاتری داشتند. بین میزان تعهَد سازمانی کارکنان با نوع پست مدیریَتی ؛و.بین میزان استرس شغلی وجنس؛ و .بین استرس شغلی و سابقه ى کار ، نوع پست مدیریَتی ونوع استخدام ؛و به طورکلُی بین استرس شغلی مدیران و تعهَد سازمانی رابطه معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: هیچ سازمانی نمی تواند بدون تعهَد و تلاش کارکنان موفق گردد. مدیرانی که دارای تعهَد و پایبندی هستند نظم بیشتری در کار خود دارند و مدت بیشتری در سازمان می مانند و کار می کنند. مدیران باید تعهَد و پایداری کارکنان به سازمان را نیز حفظ کرده و پرورش دهند.
تأثیر صلاحیتها و رفتارهای رهبران تغییر (مدیران دانشگاههای آزاد اسلامی منطقة هشت)برعملکرد آنها(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چکیده پژوهش حاضر به منظور بررسی و شناسائی صلاحیت، ویژگی و رفتارهای رهبران تغییر و تعیین میزان تأثیر این ویژگیها بر عملکرد مدیران انجام شد. پژوهش به شیوه پیمایشی انجام شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران دانشگاههای آزاد اسلامی منطقه هشت (روسا، معاونان، روسای دانشکده ها و مدیران گروههای آموزشی) با تعداد 395 نفر بودند. حجم نمونه مطابق با جدول مورگان 267 نفر برآورد گردید، و به شیوه نمونه گیری تصادقی طبقه ای انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته با 42 گویه بود. داده های گردآوری شده با شاخصهای آماری میانگین، تحلیل عاملی و تحلیل واریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد؛ خصوصیات رهبران تغییر را می توان در سه طبقه ویژگیها، مهارتها و صلاحیتها و رفتارهای رهبران تغییر طبقه بندی نمود. از دیگر نتایج تحقیق آنکه، صلاحیتها و رفتارهای رهبران تغییر در حوزة مدیریت کنونی تأثیر کم و متوسطی بر عملکرد آنها داشته است.اما آنها میزان اهمیت بسیاری را برای تأثیر آنها برعملکردشان قائل بودند. به نظرآنها آموزش مهارتهای مشکل شناسی، مشکل گشایی و جامع نگری به مدیران موجب بهبود عملکرد آنان می شود و ایجاد تغییر در دانشگاه را برای آنها آسانتر می نماید.