یکی از چالش های جدی فراروی مدیران در بخش دولتی، کم کاری کارکنان سازمان هاست. کم کاری به عنوان یکی از مظاهر رفتارهای انحرافی در سازمان ها، پس آیندهای مخربی برای عملکرد مدیریتی در پی خواهد داشت. هدف پژوهش حاضر واکاوی پیش آیندهای کم کاری میان کارکنان سازمان های دولتی است. پژوهش، صبغه ترکیبی دارد. در مرحله اول با توسل به پژوهش کیفی، استفاده از مصاحبه های اکتشافی و راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، همچنین بررسی دانش موجود، پیش آیندهای کم کاری در بخش دولتی احصا و در مرحله دوم با توسل به پژوهش کمی، عددگذاری به جای مقیاس های طیف لیکرت و میانگین گیری، تلاش شده است، عوامل احصایی بر حسب میزان اهمیت، رتبه بندی شوند. نتایج حاکی از آن است که از بین 33 عامل احصاشده، فرهنگ زیرکاردرروی حاکم بر جامعه، بی کفایتی مدیران، بی تعهدی کارکنان، چندشغله بودن کارکنان، نظارت ضعیف، جبران بی عدالتی ها، روابط شخصی با مدیران و حقوق و مزایای ناکافی با میانگین بالای 4 به ترتیب جزء مهم ترین عوامل و تقابل سیاسی کارکنان با مدیران با میانگین زیر 3/3 رتبه سی وسوم را دارد.
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مولفه یادگیری سازمانی بر اساس ابعاد جامعه پذیری سازمانی در میان کارکنان دانشگاه ارومیه انجام شده است. با استفاده از روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی، 200 نفر از کارکنان دانشگاه با توجه به دانشکده محل خدمت به صورت طبقه ای متناسب با حجم هر یک از دانشکده ها به طور تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد جامعه پذیری سازمانی بر اساس مدل تائورمینا و یادگیری سازمانی بر اساس مدل نیف استفاده شد. برای سنجش میزان پایایی از ضریب آلفای کرونباخ در یک مطالعه مقدماتی روی یک نمونه 30 نفری، پرسشنامه جامعه پذیری سازمانی و یادگیری سازمانی به ترتیب ۹۲۱/۰ و ۸۷۷/۰ به دست آمد. داده های تحقیق پس از جمع آوری بر اساس فرضیه های پژوهش و با استفاده از تحلیل مانوا و رگرسیون چند گانه تحلیل شدند. نتایج پژوهش گویای آن بود که مولفه های دریافت آموزش، و تفاهم و حمایت کارکنان می توانند به طور مثبت و معنی دار ابعاد چشم انداز مشترک، فرهنگ یادگیری سازمانی، کار و یادگیری گروهی، اشتراک گذاشتن دانش و تفکر سیستمی را پیش بینی کنند.
جامعه آماری پژوهشِ توصیفی- پیمایشیِ حاضر که به صورت مقطعی در نیمه اول سال 1393 مورد مطالعه قرار گرفته است، کارکنان یکی از سازمان های دولتی استان بوشهر است. نمونه مورد مطالعه به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده، از شیوه مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار آموس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد، فرهنگ سازمانی و ترویج نوآوری سازمانی تأثیر عمده ای در ایجاد انعطاف پذیری سازمانی بر پایه مدیریت دانش دارد. آزمون فرضیه ها همچنین نشان داد، مدیریت دانش به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر انعطاف پذیری سازمانی تأثیرگذار است. در نهایت پیشنهاد می شود، مدیران سازمان با فراهم آوردن زمینه های فرهنگی مناسب، از نوآوری سازمانی به عنوان دروازه ورود به مدیریت دانش با هدف ایجاد سازگاری سازمانی استفاده نمایند.
مقدمه در طول تاریخ آثار عظیم و سریعی که مدیریت دریافت و ساخت اجتماعی – اقتصادی جهان داشته بی سابقه بوده است . از ابتدای رشد پدیده مدیریت وظایف اصلی آن ثابت مانده اما کیفیت کار به کلی تغییر کرده است . این مدیریت است که برای اولین بار توانسته هزاران نفر از افراد مختلف در رشته های مهندسی ، طراحی ، اقتصاد ، روان شناسی ، حسابداری و ... را در یک کار دسته جمعی به کار گیرد و دانش را به سرمایه ملی تبدیل کند.