فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۶۱ تا ۲٬۹۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۲ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
قوانین طبیعت، علیت و استقراء در تراکتاتوس
حوزههای تخصصی:
بحث درباره قوانین طبیعت و وضعیت دو اصل استقراء و علیت، از مباحث طرح شده در رساله منطقى- فلسفى ویتگنشتاین (تراکتاتوس) است. در این نوشته، سعى بر آن است تا ابتدا با ارائه گزارشى عمومى از آرای ویتگنشتاین در رساله، تلقى او از قوانین اصیل طبیعت و رابطه آنها با منطق مورد بررسى قرار گیرد. در اینجا مى توان میان قوانین «عمومى» و قوانین «محدود» تفاوت قائل شد و رابطه هر کدام را مستقلاً با منطق بررسى کرد. پس از این، به بررسى وضعیت دو اصل استقراء و علیت، از منظر رساله، پرداخته و نشان داده می شود که چرا هیچ کدام از این دو اصل، از نظر نویسنده رساله، در میان قوانین اصیل طبیعت جای ندارند.
در گام بعد، مقایسه اى میان آرای ویتگنشتاین و پوانکاره، به عنوان یک قراردادگرا، در باب قوانین طبیعت صورت گرفته؛ و چند تفاوت مهم میان رویکرد این دو بررسی شده است. در این بخش، اشاره شده که چرا گزارش ویتگنشتاین از قوانین طبیعت، نمی تواند از سوی دانشمند یا فیلسوف علمی که برای تجربه، شانی خاص در فرآیند کار علمی قائل است، جدی تلقی شود.
روانشناسى اسلامى: آیا امکانپذیر است؟
حوزههای تخصصی:
آیا طرح رویکرد یا مکتبى جدید در روانشناسى با عنوان «روانشناسى اسلامى»، با توجه به مبانى علمى، روششناختى و فلسفى ممکن است؟ براى پاسخ به این سؤال باید ابتدا با توجه به تحول تعاریف روانشناسى، وجود تبیینهاى متفاوت از رفتار، جهتگیرىهاى روشىِ گوناگون، و با تأکید بر پیچیدگى واقعیت، امکان شناسایى و طرح موضوع جدید و اتخاذ سمتگیرىِ روشى و نظرىِ تازه را بررسى کرد. مؤلف با تأمل در مؤلفههاى فوق و طرح رویکردهاى علم شناختى، به نقد دیدگاهى پرداخته است که مدعى است علم با پدیدههاى عریان سروکار دارد. آنگاه مىکوشد با روش مقبول جامعه علمى، فرضیههاى خود را به آزمون بگذارد و یافتهها را از حریم خودِ روانى، دینى، فرهنگى و فلسفى به حریم مشترک بین آدمیان بکشاند. مقاله در ادامه به بررسى سه روندى که از پیشفرضهاى اسلامى یا بومى متأثر است، پرداخته و در پایان براى گسترش تحقیقات روانشناسى با دیدگاههاى بومى و اسلامى پیشنهادهایى را عرضه کرده است.
افلوطین و نظریه وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وحدت وجود همچنان از شورانگیزترین و در عین حال از حساسترین مسائل جنجال آفرین در حوزه علوم دینی بشمار میرود که بررسی درست آن میتواند تا حدودی این حساسیتها را کاهش دهد. انتخاب افلوطین برای این بررسی بدین جهت است که فلسفه نوافلاطونی که افلوطین مؤسس آنست، کلیت اندیشه متفکران مسلمان را در زمینه های فلسفه و عرفان تحت تأثیر خود قرار داده است و این تأثیر ازطریق کتابهای اثولوجیا 1 و کتاب العلل2 بوده است. برخی از مورخان فلسفه و عرفان درباره تأثیرپذیری فلسفه و بخصوص عرفان اسلامی از فلسفه نوافلاطونی راه افراط پیموده اند، بطوری که ریشه همه اندیشه های متفکران اسلامی را فلسفه نوافلاطونی دانسته اند. در این مقاله تلاش شده تا یکی از مهمترین مسائل عرفان یعنی وحدت وجود از دیدگاه افلوطین و برخی از نوافلاطونیان مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد و پس از آن معلوم نماییم که آیا عرفای بزرگی مانند ابن عربی و قائلان به وحدت وجود متأثر از افلوطین بوده اند یا این مسئله از ابداعات عرفای اسلامی بوده است.
نگاهی به ماهیت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن در فایدروس و حکمت الاشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه افلاطون و سهروردی در موضوع ماهیت نفس و چگونگی تعلق آن به بدن دارای اشتراکات نظری هستند، درعینحال تفاوت های بنیانی در آرا و نیز شیوه آنها وجود دارد. در این مقاله ابتدا به عالم نفس که از دیدگاه هر دو فیلسوف منشأ نفس انسانی است، پرداخته شده، سپس نظرات آندو در مورد ماهیت نفس و همچنین نظرات و استدلال آنها در مورد حدوث و قدم روح بیان میشود. سهروردی معتقد به حدوث نفس انسانی بوده و نظر افلاطون در مورد قدم روح را که در فایدروس آمده، در حکمتالاشراق نقد و رد مینماید. در ادامه چگونگی تعلق آن به بدن از دیدگاه هر دو فیلسوف بررسی میگردد. شیوه افلاطون برای بیان مسئله روح، بیشتر در قالب اسطوره و تمثیل میباشد، ولی بیان سهروردی فلسفی، با رنگ علمی است و روشنگر این مطلب میباشد که آرای فلسفی سهروردی رونوشتی از آرای افلاطون نیست، بلکه او دارای استقلال رأی و نظرات متفاوت و بدیعی در فلسفه می باشد.
نیچه"" و رویکرد دیونوسوسی به زندگی و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر ""شوپنهاور""، مواجهة آدمی با مرگ و رنج از او موجودی متافیزیکی ساخته است که به معنای جستجوگری برای یافتن پاسخ یا معنایی برای آن هاست. نیچه در فلسفة خود از همان ابتدا تا حد زیادی با این برداشت شوپنهاوری موافق است و ازاین رو در این مقاله کوشیده ام نشان دهم چگونه نیچه در آثار گوناگونش که هر کدام بازنمایندة مرحله ای از مرحله های اندیشه ورزی او هستند، می کوشد معنا و یا دست کم تسلایی برای مرگ پیدا کند. دو راه حل آپولونی و دیونوسوسی، راه حل هایی هستند که نیچه در نخستین اثرش می پرورد و در دومین بخش مقاله نشان داده ام که چرا نیچه راه حل دیونوسوسی را بر آپولونی ترجیح می دهد. این دو راهِ چاره در آثار دوران میانی کمابیش به فراموشی سپرده می شوند و نیچه راه هایی دیگری را می پیماید که اندکی بعد آن ها را ترک می گوید. ادعای نویسنده آن است که راه حل دیونوسوسی درنهایت راه حلی است که نیچه در آثار متأخرش، هرچند این بار نه در قد و قامت متافیزیکی نخستین اثرش، بدان باز می گردد.
تفکر و خشونت
خردگرایی (اصالت عقل)
ساختار روایی و دراماتیک در رساله های افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افلاطون دسته ای از هنرمندان (به ویژه شاعران) را به دلیل تاثیرگذاری منفی بر جوانان، از آرمانشهر خویش بیرون افکند ولی پیش از بیرون راندن آنان، داستانگویی و روایتگری را از ایشان گرفت و در زیر ردای فلسفه خود پنهان کرد. به یمن این شیوه های هنری است که تاثیرگذاری اندیشه های افلاطون در رساله هایش دو چندان گشت و همچنین کیفیتی زیبایی شناختی و هنری به خود گرفت که در تاریخ اندیشه و هنر بشری پیوسته مورد تامل قرار گرفته است. رساله های افلاطون به دلیل داستانگویی و گفتگوی میان شخصیت ها، نمونه ای مناسب در بررسی این ادعاست که روایت می تواند شیوه ای برای دستیابی به شناخت باشد. در این مقاله، ساختار کلاسیک روایت به ویژه درام در یکی از شاخص ترین رساله های افلاطون به نام تئای تتوس به روش توصیفی - تطبیفی بررسی می شود تا روشن شود که این رساله نمونه ای از هنر افلاطون در کاربرد ساختار روایی برای انتقال معنا و اندیشه است و همچنین توان سنجیده شدن در چارچوب های دیگر از نگره های روایی را دارد.
تأثیر تفکر شرقی و اسلامی بر فلسفه و تفکر غربی
حوزههای تخصصی:
میترائیسم و آثار آن در آذربایجان غربی (با تکیه بر دخمه سنگی نناس)
حوزههای تخصصی:
دین و دین باوری از مقوله های مهم زندگی بشری است. همه جوامع به نوعی از باورهای دینی اعتقاد دارند. باورهای دینی در سیر تکاملی خود به شیوه های مختلفی ظهور کرده اند. ایرانیان قبل از آیین زرتشت به میترائیسم اعتقاد داشتند. این آیین در زمره ی آیین های رمزی قرار می گیرد. میترائیسم- پرستش مهر- آیین پرستش عناصر طبیعی است. میترائیسم به دلایل سیاسی (حمایت امپراطور) و دلایل عقیدتی و اجتماعی (پاکیزگی معنوی و وفاداری به عدالت) نفوذ عمده ای در مناطق مختلف جهان یافت. این آیین در اروپای مسیحی نیز نفوذ زیادی یافت تا جایی که هنوز هم نشانه ها و عناصری از میترائیسم را می توان در آیین مسسیحیت یافت. در اوستا «مهر» به عنوان تجسمی از انسان توصیف شده است. میترائیسم هم مانند سایر آیین های دارای آموزه های عملی و آداب و مناسک عبادی خاص خود است. این آیین در مناطق کردنشین (آذربایجان غربی) نیز پیروانی داشته است. نگارنده آثار میترائیسم را در دخمه ی سنگی نناس (روستایی از توابع ارومیه) مورد بررسی و تطابق علمی قرار داده است. دخمه ی سنگی نناس نمونه کاملی از مهرابه های دینی مهری دینان است. گورهای خمره ای بین شاوله و پسوه (از توابع نقده) نمونه ای دیگر از آثار میترائیستی منطقه است. همچنین نشانه های میترائیسم را می توان بر حکاکی های روی کاسه ی طلایی حسنلو مشاهده کرد.
تحلیلی انتقادی بر اقسام و ادله نسبیت در اخلاق
حوزههای تخصصی:
بر اساس تعریف برگزیده ما، مطلق بودن اخلاق به معنای معتبر بودن برخی احکام اخلاقی بدون هیچ قید و شرط، یا مقید نبودن هیچ حکم اخلاقی به قیود ذهنی و غیر واقعی است و نسبیت اخلاق هم به معنای آن است که همه احکام اخلاقی با قید و شرط معتبرند و اعتبار هر حکم اخلاقی وابسته به قیودی ذهنی و غیر واقعی، مانند دستور، سلیقه و قرارداد است.
در ادامه، این پژوهش به نقد مبانی و مهم ترین دلائل نسبیت اخلاقی پرداخته، تناقض های نظری و پیامدهای غیر قابل قبول التزام عملی به آن را برمیشمرد. ضمن آنکه مکتب اخلاقی اسلام با نسبیت اخلاقی سازگار نیست و باید این مکتب را واقع گرا و مطلق گرا دانست.
سرشت انسانی و ماهیت اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تطبیق جعل یا کشف معنای زندگی در اندیشه کیرکگور و سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حذف علت غایی در تاریخ اندیشه، در مباحث علمی و فلسفی تغییراتی ایجاد کرده است و این موضوع عامل تغییر نگرش انسان به بحث خداوند بهعنوان یک خالق و قدرت لایزال بوده است و اصلیترین مسئله انسان، یعنی بحث درباره معنای زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. این امر، دلیل اصلی بهحاشیهراندن اولوهیّت خداوند و جایگزینشدن قوای انسانی شده است که نتیجه نهایی آن حاکمیّت رویکردهای نیهیلیستی و پوچگرایانه بوده است. به دنبال آن، استیلای سکولاریسم و دینپیرایی مسئله معنای زندگی انسان را به چالش کشیده است و پس از آن، انسان خداوند را نه همچون منشأ معنا، بلکه بهعنوان مانعی بر سر راه زندگی می داند. ازاینرو، بر آگاهی و اراده خود تکیه می کند و خود را آفریننده معنای زندگی میپندارد. به همین دلیل، بحث کشف و جستجوی معنای زندگی، دستخوش تغییر شده است و به جای آن، رویکردهای معنا آفرین و سخن از جعل معنا، جایگزین شدهاند. این مسئله که آیا انسان سازنده و آفریننده معنای زندگی خویش است یا آن را از عاملی بیرونی کسب میکند، امروزه به چالش بزرگی برای بشر تبدیل شده است. تقابل اندیشمندان خداباور و ملحد اهمیت چنین مسائلی را دوچندان می کند. به همین دلیل، در این پژوهش تلاش شده است برای این پرسش، با توجه به دو رویکرد خداباور و غیرخداباور کیرکگور و سارتر، که از اندیشمندان مکتب اگزیستانسیالیسم و از پیشگامان تحولات شگرف فلسفه معاصر هستند، پاسخی مناسب بیابیم. ازیکسو، تکیه کیرکگور بر سابجکتیویته بهعنوان یک حقیقت پایدار برای کشف معنای آبجکتیو زندگی با توجه به سپهرهای هستی، و ازسویدیگر، بیمعنابودن بنیادین زندگی به دلیل وجودنداشتن خداوند از نظر سارتر که با توجه به آگاهی انسان میتوان به روش سابجکتیو برای آن معنایی جعل کرد، ژرفاندیشی شده است.