حسین صافی پیرلوجه

حسین صافی پیرلوجه

مدرک تحصیلی: دکتری زبان شناسی همگانی، دانشگاه تهران
رتبه علمی: دانشیار، گروه زبان شناسی همگانی، پژوهشکده زبان شناسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
پست الکترونیکی: h.safi@ihcs.ac.ir
لینک رزومه

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۹ مورد از کل ۱۹ مورد.
۱.

نگاهی گذرا به پیشینه نظریه های روایت

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی شناخت شناسی روایت شناسی ریخت شناسی رده شناسی تبارشناسی کاربرد شناسی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نظریه های ادبی غرب
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه تاریخ مطالعات ادبی
تعداد بازدید : ۸۷۹۰ تعداد دانلود : ۴۲۶۰
در این مقاله، ابتدا به اختصار تبارشناسی پژوهش های روایت شناختی را در آغاز قرن بیستم (یعنی پیش از شکل گیری رشته ای به نام روایت شناسی) بیان، و به طور مشخص ریخت شناسی روایت را در آلمان، روسیه و سنت آنگلو-آمریکایی معرفی می کنیم. سپس بخش عمده مقاله را به بررسی روایت شناسی ساختارگرا و تقابل های دوگانه، مقوله بندی عناصر روایی و رده شناسی روایت اختصاص می دهیم. در این بخش، مهم ترین آرای ژرار ژنت، استانزل، جرالد پرینس، میکی بال و سیمور چتمن به اجمال بازگو می شود. در پایان، نگاهی می افکنیم به تحولات غیرصورتگرای متأخر در این حوزه که بیشتر مبتنی بر مطالعات شناختی بوده اند. در این میان توجه خود را بر کاربردشناسی زبان شناختی و به ویژه روند احیای الگوهای زبانی توسط مطالعات شناختی متمرکز می کنیم؛ به این ترتیب، روش پژوهش حاضر، نظری می باشد.
۲.

روایت گردانی در قصه های عامیانه و داستانهای نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فراروایت فراداستان قصه های عامیانه ی فارسی ادبیات داستانی ایران روایت گردانی قالبی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر داستان و داستان کوتاه
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات فولکلور و عامیانه
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۳۶۴۴ تعداد دانلود : ۱۵۰۴
برای «روایت پژوهیِ درزمانی» عرصه های گوناگونی را می توان متصور شد که گونه شناسیِ روایت در دوره های تاریخی مختلف یکی از آنهاست، و جستن پیشینه ی فنون داستان پردازیِ نوین در قصه های عامیانه ی بومی یکی دیگر. در همین راستا و با این گمان که حتا در صورت تغییر کارکرد یا چه بسا نقش باختگیِ کاملِ روایت نماهای شفاهی، باید آثاری از آنها در رمان و داستان کوتاه فارسی به جا مانده باشد، نگارنده ی مقاله ی حاضر بر آن بوده تا پس از معرفیِ نمونه ی ظریفی از این قالب های کلامیِ خاصِ روایت در پیکره ای مشتمل بر دویست و هفتاد قصه ی عامیانه که دست کم هفتاد سال از گردآوری و ثبت هرکدام می گذرد، روند زوال یا صرفاً تحول نقشی این قالب ها را در ادبیات داستانی ایران پی بگیرد. (حوزه های درخور روایت پژوهیِ تطبیقی میان قصه های عامیانه و داستان های نوین فارسی، دامنه ای چنان گسترده و بکر را می پوشاند که حتا ترسیم حدود آن از حوصله ی این جستار بیرون است. پس جای شگفتی نخواهد بود اگر آنچه در پی می آید صرفاً حاصل بررسیِ مقابله ایِ ساز وکارِ روایتگردانی میان صحنه های موازی یا متناوب در دویست وهفتاد قصه ی عامیانه ی ایرانی و پیکره ای شاملِ بیش از سیصد داستان معاصر فارسی باشد.)
۳.

نقد ادبی: از تأویل اثر تا تحلیل متن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ساختارگرایی نقد ادبی متنیت سخن سنجی خواننده مداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۸۷ تعداد دانلود : ۱۶۵۷
در سنت ساختارگرایی سوسوری، فرض بر این است که دستگاه زبان پس از تعریف سلبیِ نشانه های کلامی و چینش بعضی از آنها در پی یکدیگر، مدلول های معینی را در کالبد یک متن مستقل گرد می آورد و از وحدت مضمونیِ متن در برابر شرایط ناپایدار بافتی محافظت می کند. بسیاری از منتقدان عرصه ی ادبیات نیز تحت تأثیر زبان شناسی سوسوری و به پیروی از بوطیقای ساختارگرا چنین می پندارند که نقد ادبی برابر است با سخن کاوی اثر در راه تأویل آن به مقصود آفریننده اش. در این مقال اما به جای کوششی بی فرجام برای وصول به فلان مدلول در بهمان اثر سترگ ادبی، به چندوچون در این باره خواهیم پرداخت که اساساً متنیت اثر از کجا(ها)ی زبان مایه می گیرد و چرا نمی توان فرایند خوانش متن را به روال های مکانیکیِ سخن کاوی فروکاست و هدف از نقد ادبی را نیل به مضمونی بی بدیل انگاشت. در تبیین دلالت مندی پردامنه ی متن و کران گشودگی خوانش، چند نمونه ی ظاهراً ناهمگون را فراتر از نقدهای سخن کاوانه، بر پایگاهی متشکل از دیدگاه های خوانش بنیاد بارت، پاشایی و متز تحلیل خواهیم کرد تا سرانجام به الگوی تازه ای از نقد ادبی دست یابیم. بنا بر این الگو اگرچه تنها سخن سنجی اثر برای تأویل آن کافی است، اما این سنجه را تنها یکی از شرایط لازم برای تحلیل متن باید دانست. در راه چنین تحلیلی همچنین باید عوامل متنیت هر اثر را نیز با توجه به شبکه ای از روابط بینامتنی اش تحلیل کرد؛ تحلیلی که از شناسایی انواع تقابل های پنهان در پوسته ای از روابط مجازی و استعاری آغاز می شود.
۵.

سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسف اثر احمدبن محمدبن زید طوسی در چارچوب فرانقش متنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سبک شناسی دستور نقش گرای نظام مند فرانقش متنی حکایت تفسیر سورة یوسف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸۷ تعداد دانلود : ۵۲۱
استفاده از الگوهای زبان شناختی در بررسی سبک متون مختلف، اعم از ادبی و غیرادبی، می تواند سبک شناسی فارسی را از ورطة تکرار روش های سنّتی بیرون آورد و آن را وارد مسیری نو کند. مسیری که منجر به پویایی بیش تر و کاربردی تر شدن این دانش می شود. به این منظور، در پژوهش حاضر تلاش کرده ایم تا با به کارگیری چارچوب نظری دستور نقش گرای نظام مند هلیدی، مشخصاً فرانقش متنی، به سبک شناسی حکایت های تفسیر سورة یوسفبپردازیم. برای رسیدن به این هدف پس از تجزیه و تحلیل 16 حکایت از کتاب مزبور، به این نتیجه رسیدیم که اگرچه در نگاه نخست بسامد بالاتر استفاده از آغازگرهای بی نشان و ساده، و نیز کاربرد بیش تر ارجاع برای ایجاد انسجام نثر این حکایت ها را مرسل جلوه می دهد، امّا استفادة نسبی از جملات طولانی و آغازگرهای نشان دار و مرکّب، و نیز بسامد اندک عامل انسجامی حذف و جایگزینی برای ایجاد سجع و موازنه، حاکی از گرایش مؤلّف به نثری بینابین است.
۶.

تحلیل محتوای کتاب فارسی خوانداری و نوشتاری دوره دبستان از منظر معنی شناسی قالبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنی شناسی قالبی تحلیل محتوا کتاب فارسی نوشتاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳۱ تعداد دانلود : ۶۴۶
کتاب درسی در مقام مهم ترین ابزار آموزشی کشور، بخش مهمی از محتوای برنامه درسی را در خود دارد. از این رو، روزآمد کردن کتاب های درسی، افزودن بر غنای مفهومی و پرهیز از کاستی های موجود در آن ها همواره ضرورت تحلیل محتوای کتاب های درسی را اجنتاب ناپذیر می کند. پژوهش حاضر با هدف مشخص کردن میزان توجه کتاب های فارسی خوانداری و نوشتاری دوره دبستان به انواع معانی موجود در یک قالبِ معنایی می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که « در کتاب فارسی دوره دبستان کدام یک از انواع معانی «دستوری»، «صریح» «سبکی»، «هم آیندی»، «کاربردی»، «تلویحی» و «متداعی» آموزش داده می شود؟» و «هر یک از انواع معانیِ مورد نظر تا چه سطحی مورد توجه قرار گرفته اند؟». پژوهش در شمار پژوهش های کیفی قرار دارد و جامعه آماری پژوهش تمامی تکالیف مجموعه کتاب فارسی نوشتاری و تمامی متون و تمرین های فارسی خوانداری دوره دبستان را دربردارد. برای ارزیابی محتوای درسی از روش تحلیل محتوا و مشخصاً چک لیست استفاده شده و واحد تحلیل، واژه است. معیار تحلیل محتوا برای ارزیابی این کتاب، معنی شناسی قالبی فیلمور ( 1975 ) است و محتوای کتاب ها بر اساس میزان کاربست انواع معانی موجود در یک قالب معنایی، تحلیل و توصیف می شوند. یافته های پژوهش ناظر است به آموزش غیرمستقیم معنای صریح، معنای هم آیندی، معنای متداعی و معنای سبکی در قالب تکلیف های نوشتاری و خوانداری مختلف که از این میان معنای صریح بیش از معانی هم آیندی، متداعی و سبکی است. همچنین، تحلیل کتاب های دوره دبستان نشان می دهد که معانی دستوری، کاربردی و تلویحی از نظر دور مانده اند.
۷.

ساختارشناسی روایت در سطح داستان با نگاهی به رمان پاگرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان پیرنگ روایتگونگی روایت شناسی ساختارگرا رمان پاگرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۵ تعداد دانلود : ۹۵۹
«روایت» نیز مانند «زبان» مفهومی است برساخته از بازنمودهای گوناگونِ یک نظام نشانه ایِ واحد؛ نظامی به نام «بوطیقای روایت» که همچون دستور زبان، به سازه های متن پیوستگیِ ساختاری می بخشد و شناسه های لازم برای روایت گونگی متن را فراهم می کند. در این مقال به منظور ارائه ی تعریفی هرچه دقیق تر درباره ی مفهوم روایت گونگی، سازوکار دستگاه دولایه ی روایت را به پیروی از روایت شناسی ساختارگرا تنها با تمرکز بر ساختار رویدادهای داستان بررسیده ایم. هدف از بررسیِ توالی رویدادها در این سطح، پاسخ جویی برای این مسئله بوده است که چرا گاه شماری رویدادها بدون توجه به پیوستگی منطقی شان به خودی خود برای تشخیص گفتمان روایی از متون غیرروایی کافی است؛ غرض از مقایسه ی روایت با دستگاه نشانه پرداز زبان و تحلیل داستان در چارچوب زبان-شناسی ساخت گرا نیز پافشاری بر این مهم بوده است که نه روایت گونگی و نه هیچ کدام از دیگر مبانی بوطیقای روایت را نمی توان به بهانه ی کهنگیِ تعریفی که روایت شناسان سنتی از این مفاهیم بنیادین به دست داده اند، از دایره ی روایت پژوهی بیرون گذاشت. به این دو منظور، رمان پاگرد از محمدحسن شهسواری را در جستجوی اصلی ترین سازه های روایت و روابط ساختاریِ حاکم بر آنها، به رسم ساختارگرایان تحلیل کرده ایم؛ ولی به رغم ساختارگرایان بر این نکته تأکید کرده ایم که روایت گونگی اگرچه تابعی از کلان ساختار روایی است، اما در هر داستان به شکل و شدتی دیگر پدیدار می شود.
۸.

تبیین مـرزشکنی در داستان های نوین فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرزشکنی گفتمان روایی سطوح داستانی مرزشکنی هستی شناختی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی زبان شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۱۴۵۳ تعداد دانلود : ۷۰۵
مفهوم «مرزشکنیِ روایی» را نخستین بار ژرار ژنت (1972) در این دو وجه لاینفک معرفی کرده است: وجهی مبتنی بر «صورت» پاره روایت های مرزشکن و مشخصاً ممیزه های کلامیِ داستان از فراداستان و فروداستان؛ و وجه دیگر مبتنی بر «کارکرد» دوگانة پاره روایت های مرزشکن در پرداخت داستان از راه داستان پریشی. با این که سال ها از معرفیِ مهم ترین مؤلفه های مفهوم «مرزشکنی» در دیدگاه های نوآورانة ژنت می گذرد، ولی این مفهوم، همچون دیگر مفاهیم بنیادین روایت شناسی، تا به حال توجه چندانی را در نقد روایت های فارسی به خود جلب نکرده است. فارسی که سهل است، حتی از تشخیص اهمیت مرزشکنی و بررسیِ دقیق کارکردهای روزافزون آن، در چهارچوب مطالعات جهانی روایت، هم دیری نمی گذرد. در این مدت، معدود روایت پژوهانی که دربارة مرزشکنی نظر داده اند یا این مفهوم را تنها از سویة بلاغی اش دیده اند یا فقط با نگاهی هستی شناسانه در آن نظر کرده اند. در مقالة حاضر، نگارنده بر آن بوده است تا ابتدا کارکردهای صنعت مرزشکنی را به کمک پاره ای از برجسته ترین نمونه های آن در داستان های نوین فارسی دسته بندی کند و سپس با استناد به درهم تنیدگیِ این کارکردها نشان دهد که، به خلاف دیدگاه روایت پژوهان، مرزشکنی، از یک سو، در هر صورتی از گفتمان دارای کارکردی هستی شناختی است و، از سوی دیگر، کارکرد مرزشکنی هرچه باشد، جز در وجهی از گفتمان شرفِ صدور نمی یابد.
۹.

هویت سازی: مطالعه موردی دختران در رشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت سازی پدیده پاکپور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴۲ تعداد دانلود : ۶۷۳
هویت سازی: مطالعه موردی دختران در رشت عنوان کتابی است به قلم پدیده پاکپور و ویراسته کارینا جهانی و بُو اوتاس. این کتابِ 217صفحه ای، که در سال 2015 از سوی دانشگاه اوپسالا به زبان انگلیسی منتشر شده است، حاصل پژوهشی زبان جامعه شناختی درباره تصوراتی است که یازده نفر از دختران 17 تا 28ساله رشتی از هویت خود در خلال 14 مصاحبه اظهار کرده اند: در این مصاحبه ها از «رشتی بودن» گاهی به مفهوم گویشور گیلکی بودن سخن رفته است، گاه به مفهوم اهل رشت بودن، و گاهی هم به مفهوم رشتی مآب بودن. تقریباً همه داده های پژوهش از بهمن ماه 1389 تا اردیبهشت ماه 1390 و در قالب مصاحبه های هدفمند یا آزاد گردآوری شده اند. این داده های خام سپس به روش اِمیک[1] (یعنی با تمرکز بر تعریف خودِ مصاحبه شوندگان از کیستی شان) در چارچوبی برساخته از دو رویکرد به نام های مقوله بندی عضویت[2] و مکالمه کاوی[3] تحلیل شده اند
۱۰.

Some Cognitive Insights into Perspectivization in Persian Narratives(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۰۹۶ تعداد دانلود : ۴۹۸
Perspective is one of the factors involved in the diversification of schema. The viewpoint from which one looks at a scene somehow affects the process of semantic representation of that scene. Every sentence has its special schema drawn upon the scene in question, and adopting different points of view towards the same event will result in the speakers’ choosing different linguistic structures to express the event. Therefore, perspective is one of the most salient structure-formation processes that has received much attention from cognitive linguists. Cognitivists interested in linguistic impacts of perspective, following Langacker (), have laid their study on the assumption that the relative status and the angle of vision influence what language is used in describing certain situations. However, the question in this regard is whether or not the two parameters meet the adequacy required both for describing and for explaining different scenes linguistically. The answer seems to be that the specific perspective taken by the speaker is itself very much based on some further elements as animacy, dynamicity, size, and speaker. Present article is therefore written in order to question the problem of perspective, and the elements that are likely to bear upon its linguistic representation in Persian. Furthermore, it will also be taken into question if, according to what cognitive linguists argue for, there is such a universal cognitional framework common to all the human beings. For this purpose, a body of Persian written and spoken data, gathered from narrative dialogues and everyday talks, is to be examined inductively. Although this is an unprecedented study on some fundamental cognitive-semantic issues, the results would pretty hopefully apply in much more detailed semantic analyses of sentence perspective as well.
۱۱.

ضمیر دوم شخص در داستان های فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت های دوم شخص فارسی عبارت های اشاری بافت درون داستانی بافت فوق داستانی بافت وابستگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۸ تعداد دانلود : ۴۶۴
متنِ داستانی، علاوه بر القای حال وهوای جهانی موهوم، تناسبی را نیز میانِ آن جهانِ خیالی و جهانِ واقع برمی انگیزد. انگییِ این گونه مناسباتِ هستی شناختی میان جهان داستان و زیست جهانِ پیرامونِ خواننده را در این جا به «بافت وابستگیِ گفتمانِ روایی» تعبی ام و برای تبییی یی از نشانه هاییِ برجسته اش - یعنی ضمیر دوم شخص پرداخته ام. در آغازِ این راه، پاره ای از مفاهیمِ روایت شناختیِ لازم برای تشریح بافت وابستگیِ داستان را معرفی ای ملاحظات زبان شناختی درباره بافت وابستگیِ گفتمان روایی پرداخته ام. پس از مرور انواع عبارت های اشاری، با بررسییِ ضمیر دوم شخص در نمونه هایی از گفتمان روایی، نشان داده ین ضمیر به چندروش می توان برای وابستن جهان داستان به بافت بیرون از آن بهره گرفت، و ضمیر دوم شخص، امروزه در ادبیات داستانی ایران، افزون ی شناسان به طور سنتی برایش قایل بوده اند (شاخص گذاریی شفاهییی یافته است. با شناسایی و بررسیِ ایین نتیجه رسیده ی در داستان های نوین فارسی از ضمیر دوم شخص، نه برای تثبیت مرزهای هستی شناختی میی درهم ریختن این مراتبِ وجودی استفاده می شود.
۱۲.

تحلیل زمان روایی در دو گفتمان ادبی و سینمایی مورد مطالعه: داستان و فیلم اقتباسی «شوهر آهوخانم»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روایت زمان بندی اقتباس شوهر آهوخانم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۰ تعداد دانلود : ۱۰۶۵
هدف پژوهش این است که شیوه پردازش «زمان» به عنوان یک عنصر روایی، در دو گفتمان ادبی و سینمایی که میان آن ها رابطه اقتباس برقرار است و درواقع موضوعی مشترک دارند مقایسه شود تا تفاوت ابزارها و شگردهای بیانی این دو رسانه بیان گردد. رویکرد این تحقیق، روایت پژوهی با تأکید بر زمان روایی است و مورد مطالعه رمان و فیلم اقتباسی «شوهر آهو خانم». در بحث زمان بندی روایت از دیدگاه ژنت، سه ویژگی درنظر گرفته می شود: 1. آرایش رویدادها: ترتیب ذکر وقایع در گفتمان روایی؛ 2. بسامد رویدادها: تناسبی که میان تعداد بازنمودهای یک رویداد در گفتمان روایی و دفعات احتمالی وقوع همان رویداد در جهان داستان وجود دارد؛ 3. دیرش رویدادها: حجمی که هر رویداد در گفتمان روایی به خود اختصاص می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد: 1.آرایش رویدادهای فیلم، به شدت تحت تأثیر کتاب است و هیچ گونه خلاقیتی در این زمینه دیده نمی شود. تمام رویدادهای داستان، به طور خلاصه گزینش شده و به همان ترتیب طبیعی درپی یکدیگر نمایش داده شده اند؛ 2.در داستان، بسامد رویدادها غالباً از نوع تک به تک است (یعنی برابر با تعداد وقوع وقایع در جهان داستان) و این موضوع به دلیل قالب داستان (رمان) طبیعی می نماید ولی در فیلم بسامد برخی رویدادها از نوع کاهنده است؛ 3. با توجه به حجم کتاب شوهر آهوخانم ضرب آهنگ روایت در کتاب کند است، در حالی که ضرب آهنگ روایت در فیلم، به دلیل حذف های متعدد و پی درپی تند است و حتی گاهی موجب مخدوش شدن پیرنگ روایت شده است.
۱۳.

پایه های گزیده خوانی از داستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک ادبی انتگریسم ادبی ریزخوانی روخوانی گزیده خوانی داستان های نوین فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۳۲۶
به باور بعضی روان شناسان شناخت نگر، بنیان فهم و ادراک آدمی بر نیروی ساده سازی و سامان دهی، یا به اصطلاح بر «پراگنانزِ» دریافت های تازه در طرحواره ها، یادآیندها و قالب های پیش ساخته استوار است. چنین سازوکارهایی را روان شناسان، در چارچوب نظریه «گشتالت» تبیین کرده اند. بنا بر روان شناسی گشتالت، خوانش داستان نیز، خواه ساده باشد یا نقادانه، بسان هرگونه فرایند واریخت سازی یا قلبِ معرفت شناختی، محصول تأمل و تعمق در بخش هایی از متن به بهای ناخوانده گرفتن بخش های دیگر است. به طور طبیعی، هیچ خوانشی نیست که همه جزئیات متن را در بر گیرد، زیرا این جزئیات تمامی ندارد. خواننده خود به تجربه می داند که خوانشِ بالسَویه همه جزئیات متن، اگر بسیار دور از روند عادی فهم نباشد، دست کم مقرون به صرفه او نیست. در پی همین صرفه جویی است که هم خوانش عادی متن و هم تحلیل نقادانه آن به عملی تقلیل گرایانه بدل می شود؛ یعنی در جریان خوانش، عملاً از معانی بالقوه متن کاسته می شود. البته دامنه متصرفات مُجاز خواننده در مضامین داستان نه چندان بی کران است که در نخستین نگاه به نظر می رسد، و نه چندان تنگ که معمولاً از سوی بیشتر منتقدان تجویز می شود. در این میان، دامنه برداشت های خواننده را نوعی سنت داستان نویسی و عرفِ داستان خوانی در دایره ای هرچند گسترده مهار می کند. در مقاله حاضر، از منظر مطالعات هرمنوتیکی به معرفی و بررسی پاره ای از این پیش دانسته های مشترک میان خوانندگان داستان فارسی خواهیم پرداخت.
۱۴.

دلالت های مازاد بر ریزه خوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خواننده آرمانی ارزش گذاری اخلاقی مرجع گزینی کارگزار راستی آزمایی رویداد تسبیب پی رفت داستان های نوین فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۵۳۴
نویسنده همواره می کوشد تا نشانی خواننده آرمانی خود را، یا با ترسیم هرچه روشن تر مسیر دلالت جویی در متن، و یا به بیانی استعاری با خواننده عادی در میان بگذارد. از سوی دیگر، خواننده عادی نیز به پشتوانه بعضی قواعد نانوشته دلالت گری و دلالت جویی است که راهی به جایگاه خواننده آرمانی می جوید. آنچه در این راه دستگیر خواننده می شود، در این جا دلالت مازاد (بر معنای صریح) خوانده و آن را ارزش افزوده ای دانسته ایم که هر کدام از تک گزاره های روایی، با همه بار فلسفی یا معنای بالقوه ای که در جای خود دارد، عملاً در رابطه با دیگر مختصات متن به بار می آورد. خوانش این دلالت های ضمنی را اگر نمونه برداری و غربال گری مکانیکیِ متن در دستگاه های سخن سنجی تأمین می کرد، دیگر به بررسی نقادانه نقش خواننده و شناخت نگری در روند خوانش نیازی نمی افتاد. باری، هدف از مقاله حاضر شناخت ارزش افزوده بر معنای ساکن در مبادی خوانش بوده است. پس به قصد معرفت شناسی درباره خواننده آرمانی، شواهدی از داستان های نوین فارسی را در چارچوب هرمنوتیک ادبی بررسیده و پاره ای معلومات لازم برای دلالت جویی در متون روایی را تحت چهار رویّه (ارزش گذاری اخلاقی، مرجع گزینی کارگزار، راستی آزمایی رویداد، تسبیب پی رفت) از یکدیگر بازشناخته ایم. در نتیجه می توان دریافت خواننده از دلالت های فرامتنی را عمدتاً ناشی از کاربست همین چهار رویه دانست.
۱۵.

ریختارشناسی داستان و فراقواعد آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: (پیش)پیکربندی داستان ریختارشناسی داستان افق انتظارات هرمنوتیک اتوپیایی داستان هاینوین فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۲ تعداد دانلود : ۳۱۴
پی آیند روایت در همه ی آثار داستانی تا اندازه ای قابل پیش بینی است. کمتر پیش می آید که خواننده از همان آستانه ی متن با جهان داستان هم بوم نشود، و از شرح ماوقع به گمانه زنی درباره ی پیش آمدهای قریب الوقوع داستان نیفتد. حدود این گمانه زنی را اما انتظارات برحقی تعیین می کند که از ریختارشناسی متن روایی در نظر خواننده نقش می بندد. منظور از ریختارشناسی در این جا استقرای مضامین متن از سازه های آن است که با نگاهی پیشینی به فرجام داستان صورت می گیرد. از این نظر، خوانش داستان را می توان تابعی از «کارکرد اتوپیایی فهم» در حرکتی معطوف به افق پیشاروی خواننده دانست؛ افقی که خود قبلاً بنابر مفروضات خواننده پیش پیکربندی شده و دائماً به پشتوانه ی همین مفروضات بازتولید می شود. حال، مسئله این است که در پیشرفتی چنین پس نگر چگونه می توان کارکرد اتوپیایی فهم را تبیین کرد؟ هدف از مقاله ی حاضر، تبیین این کارکرد و کاربست مبانی آن در خوانش داستان های نوین فارسی است.
۱۶.

نقش خوانندة آرمانی در نقد ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۳ تعداد دانلود : ۲۵۸
هدف از تگارش این جستار تبیین فرایند خوانش و فهم متن با تأکید بر مفهومی به نام «خوانندة فرضی» است؛ مفهومی که ازیک سو نقد خواننده مدار و ازسوی دیگر نقد مؤلف محور را بر سر تعریف آن با یک دیگر تلفیق کرده و از ائتلاف این دو رویکرد هرمنوتیکیِ ظاهراً هم ستیز، در این جا بر ضد هرگونه رویکرد متن گرایانه به نقد ادبیات داستانی بهره گرفته ایم. متن را در این دیدگاه ضدعینیت گرا جز زمینه ای برای آمیزش آفاق دید نویسنده و خواننده ندیده ایم. به پشتوانة پیش فهم های مشترک میان طرفین متن، خوانندة فرضی را هم مفهومی برساخته از آداب و اصول حاکم بر آفرینش و خوانش ادبیات داستانی تعریف کرده ایم: مفهومی کاملاً آرمانی که هیچ گاه درمورد این یا آن شخص به خصوص صدق نمی کند، ولی خوانش دل بخواهی متن را به درستی مهار می کند. در انتهای این جستار به این نتیجه رسیده ایم که با شناسایی عادت های داستان خوانی در یک جامعة زبانی و گردآوری آن ها تحت اصطلاح «خوانندة فرضی» می توان فاصلة کاذبی را، که در دیگر نظریه های تفسیر معمولاً بر تباعد میان نیت مؤلف و برداشت خواننده دامن می زند، برطرف کرد و درعوض، به ضرورت هم کوشی نویسنده و خواننده در معنادهی به متن گردن نهاد.
۱۷.

روش شناسی هرمنوتیک سیاسی در سبک جستارنویسی فردریک جیمسن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرانقد ترارمزگذاری هرمنوتیک سیاسی فردریک جیمسن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹ تعداد دانلود : ۱۲۳
متون فرهنگی همواره محل انتزاع محتوای اندیشه اند، همچنان که محل نزاع میان محتوای اندیشه و طرز بیان آن؛ حال آنکه تفکر دیالکتیک همچون محور مواصله این دو ساحتِ منفصل عمل می کند، تا با فراروی از حدفاصل موضوع و روش شناسی تحلیل، فاصله را از این میان بردارد. هرمنوتیک سیاسی، واکاوی روساخت متن فرهنگی است به شیوه ای دیالکتیکی، و به قصد بازسازی محتوای پنهان آن؛ و روش شناسی دیالکتیک، مربوط می شود به قرینه سازی متناقض نمای هر پدیده با عکس آن پدیده. این گونه وارون نمایی تناقض بنیاد را فردریک جیمسن (1971 و 1981) فراگشتی ماهیتاً درزمانی تعریف می کند که همواره میان قطب های متضاد در جریان است. درک تمام وکمال چنین دگرگشتی، به باور جیمسن، نیازمند شست وشوی نگرش دیالکتیکی در بحر جزئیات تاریخی است. هرمنوتیک سیاسی، که در اصل برای سامان بخشی به آشفته بازار تفسیر متون روایی صورت بندی شده است، پیش از آنکه بگوید متن فرهنگی چگونه کار می کند، قرار است بگوید اساساً چه کار می کند؛ پس مقتضی پاسخی است به بزرگی سیاست گذاری کلان در کار نقد متون فرهنگی، و در عین حال، به جزئی نگریِ روش شناسیِ دیالکتیک برای چنین نقدی. التزام به این گونه جزئی نگریِ دیالکتیکی را از شیوه نگارش خود جیمسن نیز می توان سراغ کرد، مشروط به اینکه روند تاریخی سازیِ متن را، پیرو روش شناسی هرمنوتیک سیاسی، از سطح تحلیل محتوا، معطوف کنیم به خودآگاهی از چندوچون تحلیل فرم. بنابراین، هدف از مقاله حاضر را می توان پاسخ جویی برای این پرسش دانست که منطق درونی فرم در چارچوب هرمنوتیک سیاسی چیست، و چگونه می توان از آن در روش شناسیِ خودِ هرمنوتیک سیاسی بهره گرفت.
۱۸.

راهبردهای ترجمه در بازنمایی احساس «عشق» در رمان از انگلیسی به فارسی (رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأثیر واژه هم ارز ترجمه فرهنگی مفاهیم عاطفی نشانه شناسی ترجمه نشانه شناسی فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴ تعداد دانلود : ۱۳۲
پژوهش حاضر با تمرکز بر مفهوم «عشق» سعی دارد با اتخاذ رویکردی میان رشته ای بر اساس آرای اکو (2003) و توروپ (2000) میان ابعاد فرهنگی و زبانی مفاهیم عاطفی و نشانه شناسی ترجمه پیوندی برقرار سازد تا کاربرد راهبردهای پیشنهادی در ترجمه فرهنگی را در این حوزه بسنجد و به این پرسش ها پاسخ دهد: میان دو جامعه انگلیسی زبان و فارسی زبان در کاربرد واژه های هم ارز »عشق« چه تفاوت هایی است و مترجم برای ترجمه واژه «عشق» چه راهبردهایی برمی گزیند . بدین منظور، 18 واژه مرتبط با «عشق» طبق جانسون لیرد و اوتلی (1989) در پیکره ای از 4 رمان برگزیده و ترجمه آنها انتخاب شد و ارتباط آنها با هم ارزشان در فارسی تحلیل شد. مشخص شد 12 مورد در زبان فارسی هم ارز متناظر دارند و 6 مورد هم ارز متناظر ندارند. طبق یافته ها مواردی مانند اشتیاق شدید، عشق ملایم توام با دلسوزی، هوس زودگذر نسبت به فردی غریبه، کشش دوطرفه و علاقه دیوانه وار در انگلیسی نقش پررنگ تری داشته و در عوض در فارسی مولفه هایی همچون تعهد به معشوق و زناشویی برجسته ترند. در چنین وضعیتی مترجم از راهبردهایی مانند تفسیر مفهوم واژه در زبان مقصد، افزایش و استفاده از ترکیبات عطفی و در مواردی با توجه به بافت فرهنگی زبان مقصد از آرایه های زبانی موجود بهره می گیرد.
۱۹.

خوانش فرانقادانه متون فرهنگی، جستاری در روش شناسی هرمنوتیک سیاسی

تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۴۹
آیا علت فراغت علوم انسانی از مسئله شناسی درباره ی چرایی تفسیر اجتماعی و سیاسی از متون فرهنگی را صراحت بی شائبه ی آثار امروزی باید دانست، یا بی معنایی این آثار؟ این پرسش، عصاره ی کلان پرسمانی است که جیمسن برای نخستین بار به سال 1971 در جستار تأثیرگذار خودتحت عنوان «فرانقد» مطرح کرده بود. پاسخ جویی برای این پرسشِ پرسمان شناسانه را فردریک جیمسن از تفسیرپرهیزیفرمالیست های روسی و آمریکایی آغاز می کند، و با اشاره به رویگردانیِ اغلب مکاتب ادبی و دیدگاه های فلسفی قرن بیستم از مسائل معرفت شناختی به سوی مسائل روش شناختی، و کناره گیری شان از محتوا به سود فرم، بر سرشت تاریخیِ رویکردهای به ظاهر غیرتاریخی و ضدتفسیری انگشت می گذارد؛ اما به جای کنار گذاشتن این رویکردها، بر آن می شود تا از ظرفیت های پدیدارشناختی شان به سود رویکرد معرفت شناختی خود و به قصد طرح افکنی نوعی هرمنوتیک سیاسی اجتماعی بهره گیرد، هرمنوتیکی که ابررمزگان خود را در فهمروایت بنیاد انسان از چیستی زمان، و در شناخت بن مایه های این گونه معرفت تاریخی به جا می آورد: «نوعی از بن مایه شناسی که در دنیای پسامدرن ما به طرز غریبی کهنه و نخ نما به نظر می رسد». فرانقد، به این تعبیر، صورت بندی اولیه ی جیمسن از مسئله ای است به بزرگی سیاست گذاری کلان در کار نقد، و خاصه به نیت سامان دهی به آشفته بازار نقد متون فرهنگی. آشفتگی این بازار در روزگار ما البته تا حد زیادی سامان یافته است، اما از قضا به ضرب کالایی سازی های فن سالارانه ی روزافزون از علوم انسانی. از این رو، با طرح دوباره ی مسئله ی فرانقد و شرح اصلی ترین اصول این گونه نقد دیالکتیکی در جستار حاضر کوشیده ایم تا به جای نعل وارونه زدن از علوم فنی، مهندسی و تجربی بر رشته های مختلف علوم انسانی، بر ضرورت بهره برداری روش شناختی از ظرفیت های فرومانده ی خود علوم انسانی به ویژه در مطالعات ادبی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی تأکید کنیم.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان