مطالب مرتبط با کلیدواژه

داستان های نوین فارسی


۱.

دلالت های مازاد بر ریزه خوانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خواننده آرمانی ارزش گذاری اخلاقی مرجع گزینی کارگزار راستی آزمایی رویداد تسبیب پی رفت داستان های نوین فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۹ تعداد دانلود : ۵۳۴
نویسنده همواره می کوشد تا نشانی خواننده آرمانی خود را، یا با ترسیم هرچه روشن تر مسیر دلالت جویی در متن، و یا به بیانی استعاری با خواننده عادی در میان بگذارد. از سوی دیگر، خواننده عادی نیز به پشتوانه بعضی قواعد نانوشته دلالت گری و دلالت جویی است که راهی به جایگاه خواننده آرمانی می جوید. آنچه در این راه دستگیر خواننده می شود، در این جا دلالت مازاد (بر معنای صریح) خوانده و آن را ارزش افزوده ای دانسته ایم که هر کدام از تک گزاره های روایی، با همه بار فلسفی یا معنای بالقوه ای که در جای خود دارد، عملاً در رابطه با دیگر مختصات متن به بار می آورد. خوانش این دلالت های ضمنی را اگر نمونه برداری و غربال گری مکانیکیِ متن در دستگاه های سخن سنجی تأمین می کرد، دیگر به بررسی نقادانه نقش خواننده و شناخت نگری در روند خوانش نیازی نمی افتاد. باری، هدف از مقاله حاضر شناخت ارزش افزوده بر معنای ساکن در مبادی خوانش بوده است. پس به قصد معرفت شناسی درباره خواننده آرمانی، شواهدی از داستان های نوین فارسی را در چارچوب هرمنوتیک ادبی بررسیده و پاره ای معلومات لازم برای دلالت جویی در متون روایی را تحت چهار رویّه (ارزش گذاری اخلاقی، مرجع گزینی کارگزار، راستی آزمایی رویداد، تسبیب پی رفت) از یکدیگر بازشناخته ایم. در نتیجه می توان دریافت خواننده از دلالت های فرامتنی را عمدتاً ناشی از کاربست همین چهار رویه دانست.
۲.

پایه های گزیده خوانی از داستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هرمنوتیک ادبی انتگریسم ادبی ریزخوانی روخوانی گزیده خوانی داستان های نوین فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۰ تعداد دانلود : ۳۲۷
به باور بعضی روان شناسان شناخت نگر، بنیان فهم و ادراک آدمی بر نیروی ساده سازی و سامان دهی، یا به اصطلاح بر «پراگنانزِ» دریافت های تازه در طرحواره ها، یادآیندها و قالب های پیش ساخته استوار است. چنین سازوکارهایی را روان شناسان، در چارچوب نظریه «گشتالت» تبیین کرده اند. بنا بر روان شناسی گشتالت، خوانش داستان نیز، خواه ساده باشد یا نقادانه، بسان هرگونه فرایند واریخت سازی یا قلبِ معرفت شناختی، محصول تأمل و تعمق در بخش هایی از متن به بهای ناخوانده گرفتن بخش های دیگر است. به طور طبیعی، هیچ خوانشی نیست که همه جزئیات متن را در بر گیرد، زیرا این جزئیات تمامی ندارد. خواننده خود به تجربه می داند که خوانشِ بالسَویه همه جزئیات متن، اگر بسیار دور از روند عادی فهم نباشد، دست کم مقرون به صرفه او نیست. در پی همین صرفه جویی است که هم خوانش عادی متن و هم تحلیل نقادانه آن به عملی تقلیل گرایانه بدل می شود؛ یعنی در جریان خوانش، عملاً از معانی بالقوه متن کاسته می شود. البته دامنه متصرفات مُجاز خواننده در مضامین داستان نه چندان بی کران است که در نخستین نگاه به نظر می رسد، و نه چندان تنگ که معمولاً از سوی بیشتر منتقدان تجویز می شود. در این میان، دامنه برداشت های خواننده را نوعی سنت داستان نویسی و عرفِ داستان خوانی در دایره ای هرچند گسترده مهار می کند. در مقاله حاضر، از منظر مطالعات هرمنوتیکی به معرفی و بررسی پاره ای از این پیش دانسته های مشترک میان خوانندگان داستان فارسی خواهیم پرداخت.