مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی (دانشگاه اسلامی)
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال 26 زمستان 1401 شماره 4 (پیاپی 93) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
از این پژوهش، شناسایی شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه با توجه به آمال پیامبران و مؤمنان است. روش: این تحقیق از حیث هدف، کاربردی است و از روش توصیفی – تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها: ازآنجاکه پیامبران و مؤمنان حقیقی از راه یافتگان به حیات طیبه به شمار می روند، دعاها و آرزوهای فردی و اجتماعی آنان می تواند بیانگر شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه باشد. آرزوهایی که به بُعْد اجتماعی حیات مؤمنین تعلق دارد، با توجه به برخی آیات و روایات، به طور اتم و اکمل در جامعه آرمانی عصر ظهور تحقق خواهد یافت. نتیجه گیری : با توجه به آرزوهای بیان شده از لسان انبیا و اولیا در قرآن، شاخصه های فردی و اجتماعی حیات طیبه به ترتیب عبارتند از: دریافت حکمت و پیوستن به صالحان، عبودیت حقیقی، برخورداری از هدایت الهی و...؛ نق اقتصاد، امنیت پایدار و فراگیر، سلب قدرت دشمنان و پیروزی بر آنان، تزکیه امم و... .
بررسی کارکرد ایمان دینی در محبت به خویش از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایمان و مسائل مربوط به آن همواره یکی از مباحث محوری حکمای اسلامی بوده است. دانشمندان مسلمان ازجمله ملاصدرا به صورت مستقل به مقوله ایمان پرداخته است؛ که مراتب ایمانی را به زبانی، تقلیدی، عقلی و کشفی تقسیم نموده است. هدف : مقاله این بوده است که دیدگاه ملاصدرا را در خصوص رابطه ایمان و محبت به خویش را بررسی کند و با روش : اجتهادی و استنباطی به مسئله محبت به خود که یکی از موضوعات مهم و دغدغه های انسان معاصر پرداخت. یافته ها : یافته ها و تحلیل و بررسی آثار ملاصدرا حاکی از آن بود که ایمان شاخص و کلید معمای محبت به خویش است. نتیجه گیری: محبت به خویش ناظر به مراتب ایمانی است و افراد با توجه به درجه ایمانی، نسبت به خود مهر می ورزند و یا با خود نامهربانی می کنند.
عرفان اسلامی در اندیشه و آثار استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مقاله تبیین حقیقتِ عرفان از حیث نظری و عرفانِ حقیقی از حیث عملی و داوری در خصوص ریشه ها و منابع تولید دانش عرفان در دو دانشِ عرفان نظری و عملی از حیث تاریخی و اثبات و ایضاحِ منابع وحیانی در پیدایش و گسترش عرفانِ اصیلِ اسلامی است. روش: آیه الله مصباح یزدی با وقوف به تاریخ پیدایش و گسترش و همچنین صادق و کاذب بودن عرفان اسلامی، آن را با نگاه فیلسوفانه از دو زاویه نگرشِ معرفت شناسی اول و دوم مورد نقد و بررسی قرار داده. با عنایت به این فرضیه که استاد مصباح عرفان را معرفتِ شهودی حق تعالی که از منابع وحیانی سرچشمه گرفت و هدف از آن قرب وجودی به خدای متعال و نیل به لقای رب با چشمِ دل است و درعین حال منتقد و نه مخالفِ عرفان اسلامی مصطلح به ویژه تصوف فرقه ای بود، این پرسش خودنمایی می کند که عرفانِ اسلامی در اندیشه و آثار استاد مصباح چیست و چگونه است؟ در نوشتار حاضر با روشِ توصیفی، عقلی و نقلی پاسخ پرسش یاد شده داده شد. یافته ها: یافته های نوشتار حاضر براساس مبنا و متد علامه مصباح یزدی عبارت بود از: 1- عرفان اسلامی اصیل و مستقل بوده و ریشه در نصوص دینی و کتاب و سنت دارد 2- در عرفان اسلامی اعم از نظری و عملی خطاهای معرفتی و لغزش های سلوکی در اثر انحراف، تحریف و بدعت در آن ها راه یافت 3- راه رهایی از خبط و خطاهای معرفتی و سلوکی بازگشت به قرآن و عترت و رفتن در راه اهل بیت علیهم السلام است 4- عرفان اسلامی برگرفته از کتاب و سنت دارای شاخصه هایی مانند مطابقت با فطرت، همه جانبه بودن و شریعت محوری است 5- نسخه جامع و کاملِ سلوکی در آیات، احادیث، ادعیه و سیره معصومین(ع) وجود دارد و نیازی به نسخه های وارداتی و خودساخته نیست. بدین جهت استاد در جستجوی عرفان اسلامی از طریق قرآن و عترت(ع) بوده اند. نتیجه گیری: با عنایت به هدف، روش و یافته هایی که یاد شد، نتیجه این است که: عرفان اسلامی وارداتی و بیگانه نبوده و شباهت خانوادگی معارف و مسائل آن با دیگر عرفان ها در ادیان و مکاتب الهی و بشری، دلیل اخذ این از آن ها نبوده و نیست. از سوی دیگر عرفان اسلامی ازلحاظ ریشه انسانی، فطری، ازلحاظ دانشی، برهانی و ازلحاظ باید و نبایدها و دستورالعمل ها شریعت مدارانه و معیارهای سنجش صواب و خطای آن 1. قرآن و عترت 2. عقل سلیم بود.
بررسی وضعیت موجود ماهیت عناصر ده گانه برنامه درسی دروس معارف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی وضعیت موجود ماهیت عناصر ده گانه برنامه درسی معارف اسلامی از دیدگاه دانشجویان و استادان دروس معارف اسلامی بود. روش: رویکرد پژوهش کمی بود. پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی و ازلحاظ روش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان نیمسال هشتم مقطع کارشناسی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور و استادان دروس معارف اسلامی بودند. حجم نمونه دانشجویان بر اساس روش نمونه گیری طبقه ای و جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان با اعمال ضریب یک و نیم 535 نفر و حجم نمونه استادان 214 نفر بودند. ابزار اندازه گیری دو پرسشنامه محقق ساخته دانشجویان و اساتید بود. برای محاسبه روایی محتوایی ابزارها از روش CVR یا ضریب لاوشه استفاده شد و میزان روایی ابزارها به ترتیب 89/0 و 78/0 محاسبه شد و برای محاسبه پایایی ابزارها از آزمون الفای کرونباخ استفاده شد و میزان پایایی ابزارها به ترتیب 86/0 و 81/0 محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آزمون نرمال بودن توزیع داده ها (کالموگروف-اسمیرونف) و آزمون t تک گروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد از دیدگاه دانشجویان و استادان وضعیت موجود ماهیت عناصر ده گانه برنامه درسی پایین تر از حد متوسط و در حد خیلی ضعیف بود. نتیجه گیری: با شناسایی وضعیت موجود همه عناصر برنامه درسی ضمن به دست آوردن تصویری واقع بینانه از گذشته و حال، می توان وضعیت مطلوب عناصر برنامه درسی را در آینده ترسیم نمود.
نسبت ادراکات پیشامرگی و پسامرگی در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به هدف شناسایی عامل حفظ و بقای ادراکات انسانی و به دنبال آن کشف رابطه و نسبت ادراکات، پیش و پس از مرگ، در اندیشه ملاصدرا، انجام شد. روش: به این منظور، تحقیقی نظری و بنیادی با استفاده از منابع مکتوب و با روش توصیفی– تحلیلی صورت گرفت. یافته ها: در جهان مادی، ادراکات حصولی انسان، وابسته به بدن جسمانی است، اما نقش اندام های حسی در آن ها صرفاً اعدادی است. ادراکات فی نفسه مجردند که بر مبنای نفس شناسی صدرایی، از بستری جسمانی روییده و مراتب تجرد و تکامل را تا رسیدن به جهانی دیگر می پیمایند. قوه خیال و مرتبه مثالی نفس، حامل ادراکات و عامل بقای آن هاست. با ترک بدن مادی و تغییر ساحت وجودی انسان، ادراکات نیز به گونه ای متفاوت باقی می مانند. نتیجه گیری: ادراکات پسامرگی برخلاف ادراکات پیشامرگی هیچ وابستگی حصولی به ذهن ندارند، بلکه حضوری و مرتبه ای از خود نفس اند که با حرکت جوهری نفس به نهایت تکامل و ثبات خود رسیده و احضار آن ها به معنای مشاهده نفس توسط خود نفس در همان مرتبه از ادراک است.
مقایسه تمدن اسلامی با تمدن های بزرگ جهان بر اساس کتاب التعریف بطبقات الامم قاضی صاعد اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایه و اساس تمدن بزرگ اسلامی برخلاف سایر تمدن ها، بر نگاه ویژه به جایگاه و هدف علوم، فنون و هنر در زندگی مدنی انسان استوار است. هدف: بررسی مقایسه ای تمدن اسلام با تمدن های بزرگ جهان بر اساس کتاب التعریف بطبقات الامم قاضی صاعد اندلسی. روش: توصیفی، تحلیلی و مقایسه ای بوده که با استفاده از کتاب التعریف قاضی صاعد اندلسی و به صورت اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. یافته ها: مفهوم تمدن اسلامی و اشاره به ملت های بزرگ باستانی و متمدن، ارکان مشترک و نیز تفاوت تمدن های بزرگ، معیار متمدن بودن از نگاه قرآن کریم و مقایسه تمدن های بزرگ و وجه تمایز تمدن اسلامی از شاخصه های این پژوهش بود. نتیجه گیری: تمدن اسلامی تفاوت های بنیادین و اساسی با تمدن های دیگر داشته و ازنظر قاضی صاعد به لحاظ توجه دین اسلام به هدف علم، فن و هنر در زندگی مدنی انسان، مهم ترین دلیل برتری تمدن بزرگ اسلامی بر سایر تمدن های بشری، نگرش خاص و ویژه ی آن به انسان مبتنی بر علم و معرفت دینی است.
طرحی پیشینی برای طبقه بندی علوم با رویکرد توحیدی به تفکر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: برای ساخت تمدن نوین اسلامی مبتنی بر دانش بومی و اسلامی، تقسیم بندی علوم برخلاف سایر تقسیم بندی هایی که با نگاهی پسینی به موضوع، روش و غایتِ دانش های موجود انجام شده است، باید با نگاهی پیشینی به معلم حقیقی آن یعنی خداوند علیم صورت پذیرد. هدف این پژوهش ارائه طرحی پیشینی برای تقسیم بندی علوم بود. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی - تحلیلی و با روش کتابخانه ای مبتنی بر روش اجتهادی و تحلیل عقلی سامان یافته است. یافته ها: تفکر عمیق در ساحات حیات با هدف کشف، خلق، تغییر، مدیریت، کاربرد و تعالی آن در راستای معنایابی و معناسازی زندگی خوشایند، علاوه بر جهت مندی ما را به دسته بندی جدیدی از علوم رهنمون می سازد. نتیجه گیری: مدل مفهومی حلزونی دانش با تقسیم بندی شش گانه علوم به کشفی، تولیدی، تغییری، مدیریتی، کاربردی و متعالی؛ و مدل میانجی دانش در جهت ساختار اجرایی تولید علم در سه بسته علوم اندیشگاهی، دانشگاهی و کاربستی، برای تمدن نوین اسلامی پیشنهاد شد.
ضرورت تدوین تفسیر تربیتی در دروس معارف اسلامی با نگاه به روش شناسی، مبانی و قواعد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: نشر معارف متصدی تدوین کُتب درسی تفسیر در دانشگاه است، تاکنون این کتب حول محور غُرر آیات تدوین شده است؛ اما کتاب درسی بر محور «تربیت» نوشته نشده است. روش: روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. یافته ها: بر اساس یافته پژوهش، نوشتن تفسیر تربیتی با در نظر گرفتن روش های عام تفسیر، و نیز روش های خاص تفسیر تربیتی مانند: توضیح آیات با عنایت به فرایند تربیت، استخدام علوم تربیتی برای توضیح آیات، توجه به بعد تربیتی قرآن در بیانات تفسیری، نظریه پردازی های تربیتی بر اساس قرآن و ضرورت توجه به مبانی عام تفسیر، و نیز مبانی خاص تفسیر تربیتی مانند: وجود آموزه های تربیتی در قرآن، توجه به اصل تزکیه و تربیت قبل از آموزش، جامع نگری قرآن به تربیت و توجه آن به همه ابعاد انسان، هماهنگی قرآن با فطرت انسان، توجه به الگوهای تربیتی مطرح شده در قرآن و استفاده از ابزارهای معرفتی متفاوت در شناخت تربیت، و در نظر گرفتن قواعد عام تفسیر مانند: قاعده بطن آیت الله معرفت مورد نیاز بوده است، نتیجه گیری: با توجه به نیاز تربیتی دانشجویان در حوزه های معرفتی، فطری، اخلاقی و رفتاری از یک سو و نگاه به روش شناسی، مبانی و قواعد تفسیر موضوعی تربیتی، ضرورت نگارش این تفسیر به ویژه برای دانشجویان رشته علوم تربیتی نمایان شده است.
ارزیابی تأثیر روایت درمانی مسیر شغلی بر ارتقاء تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی دانشجویان فارغ التحصیل دانشگاه حضرت معصومه(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارزیابی تأثیر روایت درمانی مسیر شغلی بر ارتقاء تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی در دانشجویان فارغ التحصیل دختر دانشگاه حضرت معصومه(س) بود. روش: طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان فارغ التحصیل در مقطع کارشناسی در طی سال های تحصیلی 1398-1399 بودند. تعداد30 نفر از فارغ التحصیلان داوطلب که نمره ای کمتر از نقطه برش در مقیاس تأمل بر پروژه زندگی و مقیاس حس پیوستگی کسب کردند انتخاب و بر اساس نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام با 15نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش 9جلسه هفتگی( هر جلسه90دقیقه ) روایت درمانی مسیرشغلی ککران (1997) را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس تأمل بر پروژه زندگی و مقیاس حس پیوستگی پیش از شروع مداخله و پس ازآن، از افراد هر دو گروه آزمایش و کنترل جمع آوری شد. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری 23-SPSS و روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد روایت درمانی موجب افزایش تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی می شود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که روایت درمانی مسیر شغلی می تواند به عنوان روش مداخله ای مناسب برای ایجاد حس طرحمندی در فارغ التحصیلان با محوریت تأمل بر پروژه زندگی و حس پیوستگی به کار رود.
طراحی چارچوب مفهومی ساده سازی در مدرسه صالح (مدرسه مورد انتظار در گام دوم انقلاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین ساده سازی در مدرسه صالح انجام شد . روش: در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و 11 نفر از متخصصان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیم ساختاریافته بود. برای اطمینان از اعتبار داده ها از روش هایی مانند بررسی مداوم داده ها، تحلیل هم زمان، بازخورد به مصاحبه شوندگان و بازنگری ناظری استفاده گردید. یافته ها: بعد از رفت وبرگشت هایی که میان داده ها، مفاهیم و مقوله ها صورت گرفت، مشخص شد که 2 مقوله ی ارتباط تجربیات مدرسه با تجربیات واقعی حیات طیبه و پرهیز از آموزش تصنعی و غیر واقعی به عنوان ابعاد، 3 مقوله ی پرهیز از آموزش یک طرفه، پرهیز از حافظه محوری و انتقال اطلاعات، پرهیز از عدم توجه به تفکرات معنادار و عمیق به عنوان ملاک های بعد پرهیز از آموزش تصنعی و غیر واقعی و 4 مقوله ی اولیه تناسب تجربیات مدرسه با زندگی واقعی، یادگیری موقعیتی و مساله محور، همراهی کار و دانش و پرورش مهارت های زندگی واقعی به عنوان ملاک های بعد ارتباط تجربیات مدرسه با تجربیات واقعی حیات طیبه خود را در داده ها نمایان می سازد. نتیجه گیری: متصدیان آموزش و پرورش می توانند برای تحقق ساده سازی در مدارس، نتایج این تحقیق را مبنای کار خود قرار دهند.
زکات جامع؛تبیین فرا مالی بودن خطابات «آتوا الزکات» و آثار آن در قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تبیین فراگیری مسئله زکات از آیات اخلاق اقتصادی و اجتماعی قرآن کریم، به عنوان کتابی جهانی و پاسخگوی نیازهای ثابت و متغیّر زندگی، همگام با تحولات جوامع بود. روش: این پژوهش به روش تحلیلی - توصیفی، مسئله زکات جامع را بر این اساس که هر چیزی زکاتی دارد، از دیدگاه آیات قرآن و روایات بررسی کرده است. یافته: مقصود از ادای زکات که هم تراز نماز قرار داده شده، «زکات جامع» است که محدود به اموال یا مختص قشر خاصی نیست و شامل همه مسائل زندگی است. نتیجه: هم پوشانیِ مفهومی زکات با صدقات، انفاق و احسانات و تعمیم آن بر دیگر مصادیق، نظیر زکاتِ علم، جاه، عقل، خانه، نعمت، قدرت، جمال و ...، در تضمین طهارت مالی و پاکی تولد، تلطیف عواطف، گشایش در عقده های محرومان و درمان خصلت های بخل و طمع و پرورش صفات گذشت و ایثار، نقش بسزایی دارد؛ لذا پیوسته به زکات همراه نماز، سفارش شده است.
بررسی و نقد بدنمندی ذهن (تأکید بر دیدگاه م.جانسون وج. لیکاف) بر اساس مبانی حکمت ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه بدنمندی ذهن مارک جانسون و جورج لیکاف، در پاسخ به مسئله ذهن-بدن، و بر اساس نظریه استعاره اولیه مطرح کرده اند. مسئله مقاله تعریف بدنمندی از طرف آن دو و نقد و بررسی آثار این تعریف با تکیه بر دیدگاه صدرا می باشد. به این معنا که با بررسی وجوه اشتراک و اختلاف دو دیدگاه، به نقد دیدگاه جانسون و لیکاف توسط صدرا می پردازیم پاسخ مقاله این است که از نظر لیکاف و جانسون ذهن و کارکردهای آن به ویژگی های فیزیکی بدنی و سیستم عصبی وابسته است، و مغز نقش علیت در پردازش های ذهن دارد. آنان بر ضرورت بدن به مثابه منشأ جسمانی ساختارهای فهم مثل طرح واره های تصویری و تفصیل های استعاری که در مغز ما به صورت فیزیکی تحقق پیدا می کنند و عمدتاً در کنترل ما نیستند، تأکید می کنند. آن دو هرچند خود را هوادار حذف گرایی نمی دانند اما جسمانیت گرا هستند؛ اما در دیدگاه ملاصدرا، اگرچه حیثیت هستی شناختی بدن و نفس در ابتدای تکوّن یکی است و کارکردهای نفس در آن محقق می شود، اما در بحث بلوغ صوری و ادراکی نفس و تعامل نفس و بدن دیدگاهی فراتر از دیدگاه دکارتی و نوخاسته گرایی دارد، شباهت حدوث جسمانی ملاصدرا با نوخاسته گرایی در فراتر بودن هویت ذهن از ماده جسمانی و تفاوت آن دو در این است که در نهایت صدرا بدن را مرتبه نازله نفس و از شئون آن می داند نه برعکس؛ و از این روی با جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء دانستن نفس، تجرد خیالی و وحدت نفس و قوا و حرکت جوهری نفس به چالش های لیکاف و جانسون، ناشی از جسمانی دانستن فعل تعقل یا عدم تمایز عقل با دیگر جنبه ها در انسان، دچار نیست؛ و مثل آنان نیست که ضمن قبول واقعیات غیر جسمانی، هیچ امر غیر جسمانی را برای انسان نپذیرد! بلکه از دیدگاه او، نفس در ابتدای تکوّن بدنمند است با تعریفی متفاوت از بدنمندی جانسون ولیکاف، آنگاه در روند استکمال، که با فاعلیت نفس برای بدن همراه است به نفسمندی بدن می رسد. در این مقاله مشخص می شود که لیکاف و جانسون اگرچه خود را فیزیکالیست حذف گرا نمی دانند و بیشتر به کارکردگرایی تمایل دارند اما در عمل به این همانی ذهن و بدن می رسند و هر امر غیر جسمانی را رد می کنند بنابراین هم نقدهای حذف گرایی و هم کارکردگرایی بر آن ها وارد است.