۱.
پرسش پژوهش حاضر درباره مفهوم علم نافع است و اینکه منظور از علم و دانش متعارف، مقبول و ممدوح در منابع اسلامی چه علمی است و علم مزبور در آموزههای اسلامی و به ویژه روایی، دارای چه اختصاصات و ویژگیهایی است و پژوهندگان دانش اعم از معلمان و متعلمان از چه صفاتی باید برخوردار باشند. نوشتار حاضر با بررسی تمامی روایات شیعی در باب علم و باهدف ترسیم الگویی اسلامی برای تبیین دانشی که با وصف «نافع» و «خیر» در روایات اسلامی ذکر شده، به رشته تحریر درآمده است. روش توصیفی- تحلیل اسنادی است.: علم نافع، دانشی در مسیر عبودیت الهی و احیای دین و مطابق و هماهنگ با فطرت و عقلانیت و در جهت خیر و صلاح و مصالح دینی و دنیایی و دارای رویکرد کاربردی و مخالف هواهای نفسانی و برخوردار از جنبههای فراحسی و شهودی است. نگارنده بر این باور است که تحقق علم نافع، راهبردی بنیادین در اصلاح و اعتلای علمی کشور خواهد بود و علم پژوهی متعالی، آن هم در تمامی عرصه ها اعم از حوزه علوم انسانی و غیر انسانی منوط و مبتنی بر تحصیل علم نافع است و تبیین روایی و تعریف عملیاتی ویژگی های پیشگفته علم نافع، مبین اصول و راهبردهای علمپژوهی متعالی است.
۲.
هدف از تحقیق حاضر به بحث گذاشتن موضوع امکان گفتمان بومی سازی یا اسلامی سازی در ساحت جهانی شدن در دنیای امروز است. مبانی علوم انسانی به صورتی انتزاعی و عام قابل بحث است. یکی از موضوعات قابل بحث در جامعه علمی ایران امروز، طرح دو مفهوم اسلامیسازی و بومیسازی است. روش انجام پژوهش، تحلیل اسنادی بوده و به منظور گردآوری اطلاعات و داده ها، از اسناد و مدارک موجود استفاده شده است. بومی سازی به معنای شکل گیری علوم در یک فضای فرهنگی و تاریخی خاص است. منظور از اسلامی سازی آن است که اسلام به عنوان یک دین و آیین، راه و روش زندگی کردن در عرصه خصوصی و عمومی را نشان داده است. لذا در این تحقیق بر حسب جایگاه علوم انسانی، ضرورت بومیسازی مطرح شد و بحران و کشمکش بین جهانیگرایی و محلیگرایی، موضوع اسلامیسازی به عنوان یک مهندسی فرهنگی شناخته شد. نتیجه نهایی پژوهش حاضر این است که فرایند بومیسازی علم به دنبال شناخت جامعه فعلی است و گفتمان اسلامی سازی، گفتمان طراحی مطلوبیت های فرهنگی تشخیص داده شده بر مبنای دین اسلام است. بر این اساس، اسلامی سازی با دانشی که از دانش بومی شده به دست میآورد، تلاش میکند تا ارزشها و هنجارهای دینی را به طور مثمرثمری در جامعه پیاده کند.
۳.
هدف این مقاله، آسیبشناسی عوامل مزاحم تقویت وحدت این دو قشر از منظر دورن شخصیتی و عوامل بیرونی و تبیین راهکارهای سرعت دهنده این مقصود است.وحدت حوزه و دانشگاه از انتظارات به حق و بسیار اثرگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی است که پس از انقلاب به اهتمام بزرگان هر دو قشر، از جایگاه ارزشمندی برخوردار شده است. اما هنوز تا رسیدن به وضع مطلوب، فاصله زیادی دارد. روش این مقاله از نوع پژوهشهای بنیادی است که به شیوه کتابخانهای و توصیف و تحلیل درونمتنی با استفاده از متون دینی و مشاهده و تجربه شخصی به بررسی مسئله پرداخته است. 1. تبیین و بازخوانی برخی امور که مانع رشد و تکامل قطعی وحدت بین دو قشر دانشگاه و حوزه میشود؛. ارائه برخی راه حلهای مناسب برای رفع آن. گسترش وحدت حوزه و دانشگاه در حد مطلوب، امری ضروری، ممکن و تحققپذیر است و با برداشتن موانع موجود به شیوه مطلوب، میتوان به توفیق بیشتری دست یافت.
۴.
هدف از نگارش این مقاله، معرفی استدلالی الگویی مناسب برای سنجش دینداری در ایران و محک تجربی آن است. لذا با تکیه بر دو اصل جامعیت و مانعیت در تعریف، بین دو الگوی دینداری «گلاک و استارک» به عنوان الگوی غربی و «شجاعی زند» به عنوان الگوی بومی و داخلی، مقایسههایی انجام دادهایم که با توجه به استدلالات منطقی، الگوی شجاعی زند را الگویی مناسبتر از الگوی گلاک و استارک، برای سنجش میزان دینداری در جامعه ایران یافتیم. پس از آن با استفاده از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه، به عملیاتی کردن الگوی دینداری شجاعی زند و سنجش میزان دینداری توسط آن پرداختیم. جمعیت تحقیق حاضر، دانشجویان دانشگاه تربیت مدرس بود، که از میان آنها تعداد 376 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی به عنوان نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل دادهها از آمارهای توصیفی همچون میانگین و جداول توزیع فراوانی و فن تحلیلی آزمون تی استفاده شد. یافته های تحقیق باور دینی دانشجویان را قوی نشان میدهد(میانگین 7/2 از 3). پایبندی دانشجویان به اعمال عبادی (عبادیات) در مقایسه با دیگر ابعاد کمتر است(میانگین 2 از 3). نمره پایبندی به اخلاقیات و شرعیات دانشجویان برابر است (میانگین 3/2 از 3) که نشاندهنده پایبندی بیشتر دانشجویان به این دو بُعد نسبت به بُعد عبادیات است. به طور خلاصه در مورد دینداری کلی افراد میتوان گفت که 7/45 درصد از دانشجویان دارای دینداری قوی هستند که نسبت به سطح متوسط و ضعیف بیشتر است و میتوان نتیجه گرفت که الگوی دینداری شجاعی زند، دینداری افراد را بالا نشان داده است.
۵.
هدف این مقاله، بررسی نقش دانشگاه اسلامی - ایرانی در تولید علم دینی است.بررسی پیوند علم و دین در اسلام، از مهمترین موضوعات اساسی عصر حاضر است که سابقهای دیرینه در تاریخ علم و تمدن اسلامی دارد. با این حال، پیشرفت سرسامآور علوم مختلف در غرب از یک سو و انحطاط علمی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و اقتصادی جهان اسلام از سوی دیگر، طرح این پرسش را در پی داشت که گویا اسلام با علم و دانایی مخالفت بنیادی دارد. ضرورت عصر جدید ایجاب میکند بازتعریف تازهای از مفهوم دانشگاه در کشور صورت گیرد. این دانشگاه در عین اینکه بر دو منبع میراث اسلامی و ایرانی تکیه دارد، باید بتواند راه را برای اعتلای تمدن اسلامی - ایرانی در آینده فراهم کند. چنین حرکتی نیازمند توجه به ابعاد فرهنگی و تمدنی دانش است. روش تحقیق، کتابخانهای و بررسی اسناد و مدارک است.ی مقاله نشان میدهد که ما دانشگاه را به عنوان مظهر و نماد علم مدرن وارد کشور کرده و در بستری آن را کشت کردهایم که هیچ گاه به ثمر نخواهد نشست؛ زیرا تناسبی با هویت و فرهنگ و تاریخ ما ندارد. در واقع؛ دانشگاه های ما عقب های در جامعه ندارند و برای تولید علم دینی با مشکل مواجهند. از طریق دانشگاه اسلامی - ایرانی میتوان به تولید علم دینی رسید و از آن طریق، باعث پیشرفت جامعه ایرانی - اسلامی شد.
۶.
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی اصول موضوعه و متعارفه الگوهای حاضر در عرصه پژوهش با دیدگاه فلسفه اسلامی درباره آنها و ارائه روششناسی پژوهش مبتنی بر فلسفه اسلامی است.واژه پارادایم (الگو) چنان در تار و پود رشته های مختلف علوم جای گرفته که درک مفهوم و ابعاد آن برای هر پژوهشگری لازم و ضروری است. الگوهای گوناگونی در عرصه پژوهش فعال هستند که از پیشفرضهای مختلفی تحت عنوان اصول موضوعه و اصول متعارفه سرچشمه میگیرند. مقاله حاضر از نوع مروری و با روش تحلیل اسنادی انجام شده است. یافتهها: نتایج پژوهش نشان میدهد که دستیابی به روششناسی پژوهش مبتنی بر فلسفه اسلامی امکانپذیر است، اما راهی طولانی برای دستیابی به آن در پیش است. پژوهشگر باید به ترکیب متفاوت علل چهارگانه توجه داشته و میزان نقش و تاثیر متفاوت هر یک از آنها را در موقعیتهای مختلف که باعث ایجاد معلولهای گوناگون میشود، در نظر داشته باشد
۷.
آیا میتوان مفاهیم، مقولات و گزارههای جامعهشناسی را از قرآن مجید استنباط و استخراج کرد و مبتنی بر آن نظریه پردازی نمود؟ روش تحقیق تحلیل اسنادی است.برای وصول بهاین هدف، تمامآیات قرآن کریم مورد بررسی قرار گرفت و آیاتی که به نوعی به موضوع اشاره داشتند، استخراج شدند. سپس، مبتنی بر روش تحلیل محتوای کیفی و نظریه زمینهای، آیات و تفاسیر مورد نظر در ذیل هر آیه، به مفاهیم اصلی و فرعی تجزیه شدند و استنباط مفاهیم جامعهشناسی بر اساس مفاهیم تجزیه شده، صورت گرفت. بر این اساس، مقولات محوری و سپس خط اصلی داستان مشخص و مفاهیم اصلی و فرعی تبدیل به گزارههای جامعهشناسی شدند و با بررسی مجدد، گزارههای به دست آمده که بالغ بر 10 هزار گزاره میشوند، طبقهبندی و مقولهبندی شدند. بر اساس طبقه بندی انجام شده، 66 موضوع کلان جامعه شناسی به دست آمده است که تفسیر هر کدام از آنها زمینه نظریه پردازی در همان حوزه را فراهم میکند.
۸.
ارتقای فکر دینی در بدنه دانشگاهی، یکی از دغدغههای اصلی مقام معظم رهبری در سالیان اخیر بوده است که نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه، رسالت اصلی در این خصوص را به عهده دارد. مهمترین وظیفه نهاد نمایندگی، توسعه و تعمیق آگاهیها و علایق اسلامی دانشجویان و دانشگاهیان و تبیین ارزشهای اسلامی با رویکرد معرفتافزایانه است. پژوهش حاضر، راهکارهای ایجاد چنین معرفتی را توسط نهاد نمایندگی در دانشگاهها از دیدگاه مقام معظم رهبری مبتنی بر نظریه تربیت بصیرتگرا، با روش مقاله تحلیل اسنادی می باشد. راهگشا بودن حضور مداوم و مستمر روحانیون مستقر در دفاتر نهاد و ارتباط داشتن با بدنه دانشگاهی و پاسخگویی مستدل و منطقی به شبهات فکری موجود با رویکرد علممحوری و تعمیق بینش های صحیح دینی، تاکید ویژه بر راهاندازی کرسیهای آزاد اندیشی در میان دانشجویان، با رویکرد مسئلهمحوری در طرح شبهات فکری و معرفتافزایی این دو قشر، توجه خاص به برگزاری نشستهای معرفتی ویژه استادان و دانشجویان و حضور فعالانه استادان دروس معارف اسلامی در شبههزدایی و معرفتافزایی علمگرایانه از یافته های این تحقیق است. نتیجه گیری: مشخص شد که افزایش سطح آگاهیهای فردی دانشجویان و پاسخگویی به شبهات مطرح شده از جانب آنان، بر عهده نهاد نمایندگی است. حضور مداوم و مستمر مسئولان نهاد نمایندگی و تحکیم ارتباط با بدنه دانشگاهی، ارائه فکر نو، قوی، مستدل و منطقی در مباحث رایج، تاکید ویژه بر راهاندازی کرسیهای آزاد اندیشی و نظریهپردازی در دانشگاه، عامنگری مخاطبان، انتقال رویکرد شاگردپروری به استادان در حوزه علوم دینی و فرهنگسازی مناسب برای نهادینه کردن امر به معروف و نهی از منکر و استفاده از ظرفیتهای استادان مومن و انقلابی در این زمینه، از جمله موارد مهمی هستند که نقش نهاد نمایندگی را در ارتقای فکر دینی در دانشگاه تبیین میکنند.
۹.
مطالعه حاضر به بررسی رابطه جهتگیری مذهبی با ازخودبیگانگی، افسردگی و اضطراب مرگ دانشجویان دانشگاه پیام نور استان تهران پرداخته است. به همین منظور، تعداد 400 نفر از دانشجویان دختر و پسر به روش طبقهای تصادفی انتخاب شدند و مقیاسهای جهتگیری مذهبی آلپورت و راس، از خودبیگانگی دین، افسردگی بک و اضطراب مرگ تمپلر اجرا شد.: نتایج نشان داد که در دانشجویان دختر بین جهتگیری مذهبی درونی با انزوا، احساس ناتوانی، بیهنجاری و از خودبیگانگی، همبستگی منفی و معنیدار؛ بین جهتگیری مذهبی بیرونی با احساس ناتوانی، بیهنجاری و از خودبیگانگی، همبستگی مثبت و معنیدار؛ و در دانشجویان پسر بین جهتگیری مذهبی درونی با انزوا، احساس ناتوانی، بیهنجاری و از خودبیگانگی، همبستگی منفی و معنیدار؛ بین جهتگیری مذهبی بیرونی با انزوا، احساس ناتوانی، بیهنجاری و از خودبیگانگی، همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد که جهتگیری مذهبی درونی و بیرونی دو متغیر قوی برای پیش بینیِ از خودبیگانگی است که میزان این پیشبینی در پسران بیشتر است و بین جهتگیری مذهبی درونی با افسردگی و اضطراب مرگ، همبستگی منفی و بین جهتگیری مذهبی بیرونی با افسردگی و اضطراب مرگ، همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد. همچنین در دختران و پسران، جهت گیری مذهبی درونی به صورت منفی و جهتگیری مذهبی بیرونی به صورت مثبت، افسردگی و اضطراب مرگ را پیشبینی کرده است. (05/0=p) نتایج حاصل، تلویحات مهمی درباره نقش پیشبینی کننده جهتگیری مذهبی بر اضطراب مرگ و از خود بیگانگی در دانشجویان را ارائه میدهد و موید تاثیر جهتگیری مذهبی درونی بر کاهش اضطراب مرگ، احساس افسردگی و از خودبیگانگی است.