مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی (دانشگاه اسلامی)
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال 26 پاییز 1401 شماره 3 (پیاپی 92) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طرحی بود که بر اساس آن شاید بتوان از طریق بازسازی نگرش عقلانی در امور شرعی غیر عبادی با رویکرد اعتزالی و توجه به مبانی معرفتی کلام اسلامی، استلزامات حقوقی را در جوامع سیاسی معاصر بیش از پیش فراهم آورد. روش: این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی به موضوعات «عقلانیت» و «اراده انسان» که در نظریه عدالت متکلم برجسته معتزلی، قاضی عبدالجبار نقش اساسی دارند، پرداخته است. سپس با عنایت به حوزه های مشترک آن با برخی انگاره های حقوق عمومی، به تحلیل داده های نظری اقدام شد. یافته ها: به نظر می رسد از این مدخل با تفسیری حقوقی از عناصر نظریه عدالت قاضی، راه برای زیستِ همساز احکام فقهی با برخی قواعد عرفیِ نظامهای حقوقی معاصر هموارتر شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش ضمن بازنمود چنین تحلیلهایی نشان داد که فهم اعتزالی از نظریه عدالت قاضی عبدالجبار از آن روی در حقوق عمومی نقش حیاتی می یابد که عقل و اراده و کارکردی که برای آنها در کلام قاضی منظور شده است، موجبات ایجاد الگویی اجرایی از این نگرش عقلانی، برای تبیین مبانی افعال و تنسیق حقوق و تکالیف افراد در نظامهای حقوقی مدرن است تا برای رسیدن به جامعه سیاسی مطلوب، راه برای التزام به مصوبات قانونی نظیر مالیات، در کنار پیروی از احکام شریعت نظیر خمس و زکات میسّر شود.
الزامات نهادی مدیریتی تحوّل علوم انسانی در گام دوم انقلاب تحلیلی بر مبنای عقلانیت نقّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این این پژوهش، بررسی عوامل نهادیِ عدم توفیق مطلوب در زمینه تحوّل علوم انسانی در گام اول انقلاب اسلامی و ارائه رهنمودهایی برای برنامه ریزی بهتر در آینده، با الهام از بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی رهبر معظم انقلاب اسلامی بود. روش: این بررسی مبتنی بر رویکرد عقلانیت نقّاد در ارتباط با رشد و توسعه علم و فنّاوری و مطالعه آسیب شناسانه اقدامات انجام شده در گام اول انقلاب(تأسیس مراکز فرهنگی، آموزشی، پژوهشی، برنامه ریزی و سیاستگذاری) انجام شده است. یافته ها: «رویکرد محوری نداشتن مراکز فعال در زمینه تحوّل علوم انسانی»؛ «گستردگی اهداف و برنامه های این مراکز»؛ «انجام فعالیتهای غیر مرتبط با مأموریت اصلی آنها»؛ «نداشتن خبرگزاری تخصصی با محوریت تحوّل علوم انسانی» و «نداشتن نقشه راه تحوّل و ارتقای علوم انسانی» از عواملی اند که تحوّل علوم انسانی را با مانع روبه رو کرده اند. نتیجه: بدون انجام آسیب شناسی مرتب اقدامات گذشته در زمینه تحوّل علوم انسانی و رفع موانع پیش روی این حرکت، دستیابی به هدفی که در چندین سند بالادستی نظام مرتب بر آن تأکید شده است، ممکن نیست.
بررسی تطبیقی تعریف انسان در مکتب اسلام از دیدگاه شهید مطهری و مکتب اگزیستانسیالیسم بر مبنای اندیشه ژان پل سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این نوشتار، تحلیل و مقایسه تعریف انسان از دیدگاه ژان پل سارتر و استاد مطهری بود. روش: اطلاعات این پژوهشِ بنیادی به روش کتابخانه ای گردآوری و به شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش شده است. یافته ها: ژان پل سارتر ضمن مخالفت با تعریف سنّتی از انسان، با نگرشی متمایز به هستیِ انسان نسبت به موجودات دیگر، با بنیان نهادن اصل تقدّم وجود بر ماهیت، طبیعت کلّی و ازلی برای انسان را نفی و آن را موجودی «در حال شدن» معرّفی کرده است. استاد مطهری انسان را موجودی دو بعدی و واجد سرشت و فطرت الهی تعریف کرده که قانون خلقت در پرتو آزادی و اختیار، قلم ترسیم سرنوشت را به دست خودِ او داده است. موجودی بالقوّه که حضیض حیوانیت و تعالی انسانیت، دو سوی ماهیت بالفعل او را تشکیل داده و دسترسی به هر یک، مرهون تصمیماتی است که فرد در زندگی خویش اتخاذ می کند. نتیجه: در اثنای تحلیل دو رویکرد، محرز شد که با وجود اشتراکات بین دو دیدگاه، همچون: تعریف انسان به شدن و تکیه بر عمل و تأکید بر اصل سازندگی، وجوه تمایزی همچون: نفی طبیعت مشترک بشری، نفی واجب الوجود و... نیز مشهود است. تعریف اگزیستانسیالیسمی سارتر شاید نوعی تعالی در بر داشته باشد، اما به اومانیسم می انجامد؛ در حالی که آنچه استاد مطهری با تکیه بر آموزه های وحیانی ارائه کرده، به طریق اعتدال نزدیک تر و از افراط و تفریط در امان است. از این رو، مشخص شد آنچه از عقلِ متّصل به وحی برخاسته است، ارجح و در بر دارنده تمام جنبه های انسانی و به طریق سعادت نزدیک تر است.
بررسی و تحلیل دیدگاه سید جمال الدین اسدآبادی با رویکرد اسلامی سازی علوم جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aim: The confrontation of Muslims with modern sciences that originate in the West has taken different forms in the view of Islamic thinkers. Because some Muslims believe that one of the ways for the progress and development of Islamic societies is to adapt to the new sciences. Meanwhile, Seyyed Jamal al-Din's approach of faceing Islam with experimental sciences is very important, that shows the background and consequences of seeking knowledge and scientific prosperity of Muslims.
Method: This research is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method, which has been explained and investigated using content-analysis method with inductive approach. The method of data collection has been documentary and Statistical Society were all existing writings of Seyyed Jamaluddin and the materials around him.
Results: The research findings show that Seyyed Jamal al-Din's views on the Islamization of modern sciences in the form of 5 categories and 15 subcategories explained and analyzed, in this regard, 80 sheets have been extracted from the statistical population of the research
زمینه و هدف: رویارویی و مواجهه مسلمانان با علوم جدید که منشأ آن در غرب است، در دیدگاه اندیشمندان اسلامی اشکال متفاوتی به خود گرفته است؛ زیرا بعضی از مسلمانان بر این باورند که یکی از راههای ترقی و بالندگی جوامع اسلامی، سازگاری با علوم جدید است. در این میان، رویکرد سید جمال الدین در مواجهه اسلام با علوم تجربی، حائز اهمیت بوده و نشان دهنده سابقه و پیامد علم خواهی و رونق علمی دوباره مسلمانان است. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است که با استفاده از روش تحلیل محتوا، با رویکرد استقرایی تبیین و موردکاوی شده است. شیوه جمع آورى داده ها، اسنادی و نمونه پژوهش، کل نوشته های موجود سید جمال الدین و مطالب پیرامون ایشان بوده است. یافته ها: نظرات سید جمال الدین درباره اسلامی سازی علوم جدید را می توان در قالب پنج مقوله و 15زیرمقوله تبیین و تحلیل شد؛ بدین منظور، تا به اقناع رسیدن داده ها، 80 فیش از جامعه آماری تحقیق استخراج شده است. نتایج: از نظر سید جمال الدین، علوم غربی پیراسته شده ای که فرهنگ، باور و سلطه بیگانه را همراه خود نداشته باشند، هیچ تضادی با دین اسلام ندارند. از طرفی، مواجهه اسلام با علوم غربی به سه صورت است: 1. سنّتی نگری و علم گریزی؛ 2. تقلید مظاهر و علوم غربی؛ 3. سازگاری دین و دانش.
تطوّر آموزه تثلیث انگاری در مسیحیت و شیوه مقابله روایات اسلامی با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه تثلیث و الوهیت حضرت عیسی(ع) از جمله اعتقادات چالش برانگیز مسیحیت است که مطابق اناجیل، مستندات متقنی برای پذیرش آن وجود نداشته است. از این رو، مسیحیان در طول تاریخ در این امر به تشتّت آرا مبتلا شده و نتوانسته اند بنیان محکمی برای اثبات آن ارائه کنند. مسیحیان درباره کیفیت الهی یا جسمانی عیسی(ع) و مراتب اقانیم و ازلیت یا حادث بودن آنها اختلاف نظر داشته و هر طایفه، خود را بر حق و دیگری را باطل دانسته اند. هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی تطوّر آموزه تثلیث در اناجیل و شیوه مقابله روایات اسلامی با این مسئله بود. روش: روش این مقاله، بررسی توصیفی- تحلیلی بود. یافته ه ا : اقانیم سه گانه بر پایه های متزلزلی استوار بوده و مطابق متن اناجیل اربعه نیز مردود بوده اند. نتایج: معصومین(ع) ساحت مسیح(ع) را از شرک مبرّا دانسته و در مواجهه با عقیده تثلیث، با رویکرد و سیره روایی، از شیوه های استدلال عقلی و برهانی، بر عبودیت مسیح(ع) و تبیین ماهیت روح القدس و اثبات توحید و نفی شریک برای خدا استفاده کرده و هر گونه این آموزه را به صراحت، کفر و کذب می دانستند.
تحلیلی بر تعریف هنر اسلامی و عملکرد آموزشی امروزین آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تلاش پیرامون درک هنر اسلامی و اختصاص واحدهای درسی در مقاطع مختلف تحصیلی، سالهاست مورد توجه، نقد و تحلیل قرار گرفته است. هدف از انجام این تحقیق، ارائه روندی به روزتر برای گسترش آموزش هنر اسلامی در فضاهای دانشگاهی و هنری کشور بود. با این پرسش که: دروس رشته هنر اسلامی، حول کدام موضوعات بوده و برای توسعه آن چه رویکردی فراگیرتر است؟ روش: روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی با رویکرد کیفی نگر بود. یافته ها: یافته تحقیق حاضر، درک تعاریف دوگانه هنر اسلامی(تاریخی و تاریخی- مفهومی) بود که سرفصلهای درسی آن، بیشتر حول نگرش تاریخی و احیای هنرهای سنّتی می چرخید. نتیجه گیری: بر اساس تعاریف مضمونی، نباید هنر اسلامی صرفاً تغییر نامی برای هنرهای سنّتی باشد؛ بلکه گروههای آموزشیِ هنر اسلامی، در کنار هنرهای سنّتی، باید بتوانند هنرهای مدرن امروزی را پوشش دهند و ظرفیتی فراتر از هنرهای سنّتی بیابند.
تأملی در نظام معرفت شناسی دانشجویان در باب خدا (یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، «تأملی در نظام معرفت شناسی دانشجویان در باب خدا» بود. روش: این پژوهش در چارچوب روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه آماری، کل دانشجویان دانشگاه شهید باهنر بود که 17 دانشجو با روش نمونه گیری داوطلب- هدفمند و اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها، کلایزی بود. یافته ها: این پژوهش در نظام معرفت شناسی دانشجویان در باب خدا، به چهار مضمون اصلی در ابعاد اعتقادی، شناختی، ارتباطی و معنابخشی با هشت زیرمضمون و 161 کد دست یافت. در این ابعاد می توان دانشجویان را در دو محور قرار داد؛ در بعد اعتقادی، هر دو گروه به خدا و هستی بخشی او اعتقاد دارند. در بعد شناختی، گروه اول شناخت کمی نسبت به خدا و مهم ترین دستورات خدا و عمل خدا در رابطه با انسان دارند. این گروه در ارتباط معنوی خود با خدا، به خصوص در انجام واجبات و دستورات الهی دچار تزلزل اند. دسته دوم، آگاهی و دانش و شناخت کافی نسبت به خدا دارند؛ ارتباط معنوی خوبی با خدا دارند؛ هر چند مشکلات و فشارهای زندگی ممکن است گاهی رابطه برخی از آنها را با خدا خدشه دار کند، اما معمولاً با دلایل خود مبنی بر مصلحت و تدابیر خیراندیشانه خدا به حالت اولیه خود بازمی گردند. همچنین هر دو گروه در ارتباط عاطفی یا الگوی تعاملی دوستانه خود با خدا استوارند. هر دو گروه زندگی را در پرتو وجود خدا معنادار می دانند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که هر چند حداکثر دانشجویان شناخت خوبی نسبت به خدا و عمل خدا در رابطه با انسان و همچنین ارتباط معنوی خوبی هم با خدا داشتند، اما در باب دانشجویانی که دچار ضعف در مبانی شناختی نسبت به خدا و ارتباط معنوی با خدا می باشند، نگرانی فزاینده ای وجود دارد و به طور حتم این گروه به توجه ویژه و یاری بیشتری در این عرصه نیازمندند.
تحلیل انتقادی عوامل شکل گیری نظریه تفسیر ادبی امین خولی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، واکاوی عوامل شکل گیری نظریه تفسیر ادبی امین خولی، نواندیش مصری بود. وی، قرآن را متنی ادبی و در عین حال وحیانی و مقدس می دانست که باید همانند متون ادبی انسانی فهم شود. او هدفِ نزول قرآن را هدایت و هدفِ تفسیر را فهم ادبی و آن را مقدّم بر تمامی فهم ها معرفی کرد. این شیوه موجب شد وی میان قرآن پژوهان مصری و ایرانی، طرفداران و منتقدانی داشته باشد. نواندیشان، وی را متعصب به سنّت می دانند و سنّتیان، وی را به نواندیشی و سنّت گریزی متهم می کنند. این چالش، ضرورت بررسی عوامل شکل گیری این نظریه را روشن کرد. روش: مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی، عوامل پیدایش نظریه امین خولی را بررسی کرد. یافته ها: خولی تحت تأثیر ویژگی های شخصیتی، جنبش ادبی مصر و رومانتیسیسم عربی، با الهام از آرای عبده و طه حسین، از مطالعات زبان شناسی غربی و پژوهشهای عهدینی بهره گرفته و در طراحی نظریه تفسیر ادبی، با در نظر داشتن آثار جاحظ، جرجانی و شاطبی، ریشه این نظریه را در اندیشه متقدمان نشان داده است. نتیجه گیری: شناسایی عوامل شکل گیری این نظریه و بعضاً بیان اشکالات مرتبط با آن، موجب شد زمینه برای نقد علمی و منصفانه میسّر شود.
تحلیل مفهومی مضامین آموزش عالی الهی محیط زیست برای تربیت حکیمانه اخلاق زیست محیطی در دانشگاهها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، تحلیل مفهومی مضامین آموزش عالی محیط زیست بر اساس الگوی آموزش عالی الهی محیط زیست بود که مأموریت اصلی دانشگاهی آن، تربیت انسانهای حکیم برای خلق، نشر و تعالی فرهنگ علم و فنّاوری است. این دانشگاه با فلسفه توحیدمحور، شیوه تحقق پایداری جهان را با اخلاق فردی و اجتماعی جدید ترسیم می کند که لاجرم در راستای رضایت خالق هستی، بر روابط انسانها با محیط زیست اثرگذار است. روش: رش پژوهش، مصاحبه هدفمند نیمه ساختارمند با 31 خبره حوزوی، دانشگاهی و اجرایی بود. تحلیل کُدها و مفاهیم آموزش عالی الهی محیط زیست در مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه دسته بندی شدند. تحلیل این مضامین، چیستی، چرایی و چگونگی آموزش عالی الهی محیط زیست را تبیین کرد. یافته ها: به اعتقاد خبرگان، وجود تعارض رویکرد اثبات گرا با شاکله اسلام در حوزه آموزش عالی محیط زیست، ضرورت نقد آن را برای احصای فلسفه اسلامی، پارادایم متعالی و نظریه آمایش دانش در نظام آموزشی عالی الهی محیط زیست به منظور تحقق پایداری، معلوم کرد؛ زیرا این فلسفه بر اخلاق کمال گرا و غایت مدار بر روابط انسانها با محیط زیست پرتوافشانی می کند. نتیجه گیری: برای گذار از رویکرد اثبات گرا، احصای دستگاه واره فلسفه آموزش عالی الهی محیط زیست تبیین شد.
بازنگری معرفتی سرفصل آموزش معماری دوره کارشناسی با تکیه بر نظریه دیده بانی (فلسفه مضاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: علم معماری اسلامی، مجموعه گزاره های نظام مندی است که باید بر اساس نظریه های مختلف در حوزه معماری اسلامی شکل بگیرد. امروزه پژوهشگران در حوزه تولید علم معماری اسلامی، در گام اول؛ یعنی تولید نظریه قرار دارند که اولین رکن فرایند در حوزه تولید علم است. لذا نظام آموزش عالی کشور بایستی بستر و ظرفیتی را فراهم کند که سازوکار نظریه پردازی در دانشگاهها، نظام مند شود و در مسیر درست قرار گیرد. به نظر می رسد اصلاح سرفصلهای آموزشی مبتنی بر رویکردهای تولید نظریه در علوم انسانی در تحقق این امر مفید باشند. پژوهش حاضر با بهره گیری از رویکرد فلسفه مضاف(نظریه دیده بانی)، به بازنگری سرفصل آموزشی معماری دوره کارشناسی به منظور ایجاد ظرفیت نظریه پردازی پرداخته است. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است. یافته ها: پژوهش حاضر، طبقه بندی دروس نظری معماری را به دو رویکرد تاریخی و منطقی و جداسازی علم معماری را از اثر معماری، ضروری دانسته است. نتیجه گیری: برقراری ارتباط بین دو رویکرد مذکور به عنوان هدف اصلی دروس نظری توانسته است بستر نظریه پردازی را برای دانشجویان فراهم سازد.
پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس عزّت نفس با واسطه گری صبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، پیش بینی پرخاشگری دانشجویان بر اساس عزّت نفس با واسطه گری صبر بود. روش: روش تحقیق از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، نمونه ای به حجم 386 نفر از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال انتخاب شد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش، مقیاس صبر(خرمایی، فرمانی و سلطانی)، مقیاس پرخاشگری(باس و پری) و مقیاس عزّت نفس(کوپر و اسمیت) بود. شواهد، مؤید پایایی و روایی مطلوب مقیاسها بود. به منظور بررسی مدل پژوهش، از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: عزّت نفس، پیش بین منفی پرخاشگری است و عزّت نفس و صبر، پرخاشگری را به صورت منفی و معنادار پیش بینی می کند. نتیجه گیری: صبر در رابطه عزّت نفس با پرخاشگری، نقش واسطه ای دارد. در مجموع، یافته های پژوهش بیانگر آن است که عزّت نفس به واسطه افزایش صبر موجب کاهش پرخاشگری در افراد می شود.
مطالعه تطبیقی ادراک عقلی از منظر ملاصدرا و مقولات فاهمه کانت و تأثیر آن بر علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، مقایسه شناخت بین دو مکتب فلسفی کانت و حکمت متعالیه بود. تعریف این دو نظام از ادراک و عقل و فاهمه و تأثیر آن بر دیگر دانشها می تواند برای ساخت نظامات اجتماعی شناختی و اندیشه ای بسیار راهگشا باشد. روش: این مقاله با روش مطالعه کتابخانه ای و مراجعه به متون دست اول درباره مسئله فاهمه و شناخت انجام شد. یافته ها: تعریف کانت از فاهمه با تکیه بر مقولات و محدود کردن ادراک به معبر فاهمه، راه را بر بسیاری از نوآوری ها در زمینه درک جهان بما هو بسته است؛ در صورتی که در نظام صدرایی با عنایت به تعریف ملاصدرا از عقل و ادراک، افقهای پیش رو برای ادراک و نظام سازی ها بر مبنای این ادراک بسیار گسترده و فراخ است. نتیجه گیری: با تکیه بر نظام ادراک صدرایی می توان نظام شناختی ادراکی جدیدی ارائه داد که دامنه گسترده تری از نظام شناختی کانت دارد.