آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۷

چکیده

هدف: این تحقیق با هدف تبیین ساده سازی در مدرسه صالح انجام شد . روش: در این تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و 11 نفر از متخصصان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای انتخاب نمونه از شیوه نمونه گیری هدفمند استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیم ساختاریافته بود. برای اطمینان از اعتبار داده ها از روش هایی مانند بررسی مداوم داده ها، تحلیل هم زمان، بازخورد به مصاحبه شوندگان و بازنگری ناظری استفاده گردید. یافته ها: بعد از رفت وبرگشت هایی که میان داده ها، مفاهیم و مقوله ها صورت گرفت، مشخص شد که 2 مقوله ی ارتباط تجربیات مدرسه با تجربیات واقعی حیات طیبه و پرهیز از آموزش تصنعی و غیر واقعی به عنوان ابعاد، 3 مقوله ی پرهیز از آموزش یک طرفه، پرهیز از حافظه محوری و انتقال اطلاعات، پرهیز از عدم توجه به تفکرات معنادار و عمیق به عنوان ملاک های بعد پرهیز از آموزش تصنعی و غیر واقعی و 4 مقوله ی اولیه تناسب تجربیات مدرسه با زندگی واقعی، یادگیری موقعیتی و مساله محور، همراهی کار و دانش و پرورش مهارت های زندگی واقعی به عنوان ملاک های بعد ارتباط تجربیات مدرسه با تجربیات واقعی حیات طیبه خود را در داده ها نمایان می سازد. نتیجه گیری: متصدیان آموزش و پرورش می توانند برای تحقق ساده سازی در مدارس، نتایج این تحقیق را مبنای کار خود قرار دهند.

Designing a conceptual framework of simplification in Saleh school (school expected in the second step of the revolution)

Aim: The aim of this study is to explain the dimensions of simplification in Saleh School (the school expected in the second step of the revolution). Method: In this research, qualitative content analysis method was used. In this study, 11 specialists were selected as a sample. Target-based sampling method was used to select the sample. The research tool was in-depth and semi-structured interviews. To ensure the validity and reliability of the data, various methods were used such as continuous data review, simultaneous data analysis, feedback to interviewees, allocation of sufficient time and observer review. Results : In this study, two dimensions of the relationship between school experiences and real life experiences and avoidance of artificial and unrealistic education were identified as the dimensions of saleh school, and three categories of avoidance of one-way education, avoidance of central memory and information transfer, avoidance of inattention meaningful and deep thoughts as criteria for avoiding artificial and unrealistic education and The 4 categories of appropriateness of school experiences with real life, situational and problem-based learning, accompaniment of work and knowledge, development of real life skills were determined as the criteria for the relationship between school experiences and real life experiences. Conclusion: the author of the survey concludes that education officials can use the results of this research as a basis for achieving simplification in schools.

تبلیغات