مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی (دانشگاه اسلامی)
مطالعات معرفتی در دانشگاه اسلامی سال 19 بهار 1394 شماره 1 (پیاپی 62) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: رهیابی به ظرفیت ها و قابلیت های فرهنگ و علوم اسلامی در روزگار معاصر و نیز بهره گیری شایسته از آنها برای تمدن سازی و سازگاری هرچه کامل تر با حرکتهای نوین جهانی. روش: توصیف وتحلیل مسئله بر اساس واقعیت علوم انسانی و اسلامی و نیز بررسی و تطبیق نظرات موافق و مخالف اسلامی سازی علوم. یافته ها: فرایند اسلامی کردن علوم با وجود تفاوتهای جزیی آن با بومی سازی علم، نیازمند شناخت دقیق ضرورتها و چالشهای مسیر و اجتناب از انحصارنگری در رفع و حل آنهاست.رهیافت حاصل از آن فرایند، با وجود عدم مقبولیت نزد برخی صاحب نظران، از حیث مبانی نظری و روشهای عملیاتی، بر وجود نوعی وحدت غایت شناسانه ومناسبات معنادار میان دانش های اسلامی، دلالت داردکه در صورت بازنگری در نگرشها و ذهنیت های مسبوق به آن در ناحیه اندیشمندان مسلمان، شاید بتوان میزان سازگاری و ناسازگاری آن دانشها را با دستاوردهای علمی تمدن غرب سنجید وگستره جدیدی از معرفت شناسی را بر روی طالبان حقیقت گشود. نتیجه گیری: فرایند اسلامی کردن علوم به فرض قرارگرفتن در مسیر درست آن؛ یعنی عدم تفکیک بین صورتهای یک علم و پرهیز از انحصارطلبی در ناحیه دانشمندان آن علم، نتایج مهمی چون: تعامل سازنده علم و دین، شکل گیری مطالعات بینرشته ای، عرضه الگوهای معرفتی کارامد و ارزش آفرین با تکیه بر جهان بینی الهی، همپایی و هماهنگی با رشد و توسعه یافتگی سایر علوم، رواج نظامهای هماهنگ در حوزه های کاربردی جامعه اسلامی،کاهش خلأهای معرفتی و در نتیجه، زایش بایسته های پژوهشی نوین را به دنبال خواهد داشت.
ارزیابی پایان نامه های تئاتر دفاع مقدس دانشکده های تئاتر کشور (با تأکید بر ملاک های داوری نشریات علمی پژوهشی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ارائه کارنامه ای جامع از وضعیت کمّی و کیفی پایان نامه های تئاتر دفاع مقدس، درکشور و نیز انطباق پایان نامه های تئاتر دفاع مقدس با ملاکهای شاخص جدول داوری در نشریات علمی پژوهشی به امید ارتقای آنها. روش: این مقاله که در حیطه مطالعات کتابخانه ای قرار می گیرد، قصد دارد با استفاده از روش داوری مندرج در فرم داوری فصلنامه علمی پژوهشی هنرهای زیبا، به آسیب شناسی فعالیتها و آثار پژوهشی در مراکز آموزش عالی در زمینه پژوهشهای هنری بپردازد. روش گردآوری اطلاعات، میدانی و با مراجعه به کتابخانه تمام دانشکده های دارای رشته تئاتر در کشور(دولتی، غیر انتفاعی، آزاد اسلامی) بوده است. یافته ها: به صورت حرکتی خودجوش از دل دانشگاههای تئاتری کشور بعد از پایان جنگ، دانشجویانی که دغدغه انقلاب و دفاع مقدس داشتند، ترجیح دادند پایان نامه دانشگاهی خود در رشته تئاتر را در حیطه موضوعات مرتبط با دفاع مقدس ارائه کنند. در مجموع تنها در کمتر از یک سوم کل پایان نامه ها، بررسی قابل قبول گزارش شده است. نتیجه گیری: علت، موضوعات تکراری، بدیهی، قابل پیش بینی و بدون مسئله مشخص؛ انقطاع بین سیستم مجری/سیاستگذار و سیستم پژوهشی/قشر دانشگاهی است. در واقع؛ نه سیستم سیاستگذار دخالتی در جریان تصویب عنوان پایان نامه ها دارد و نه گروه تصویب کننده پایان نامه(اساتید دانشگاهی) خبری از مشکلات سیستم سیاستگذار. بدیهی است که تنها سیستم مجری می تواند بانی و مسبب ارتباط خود با قشر دانشگاهی باشد.
تبیین و بررسی اهداف و اصول تربیت دینی از منظر رویکرد تجربه دینی و نقد آن بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تجربه دینی برای متفکران دینی و نیز برای کسانی که به رشد ومطالعه دین به عنوان رشته ای آکادمیک، کمک کرده اند، موضوعی محوری بوده است. هدف از نگارش این مقاله، پرداختن به تربیت دینی بر اساس رویکرد تجربه دینی و نقد آن بر اساس آموزه های اسلامی بوده است. روش: در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی و استنتاجی الگوی فرانکنا به استنتاج چیستی و چگونگی اهداف و اصول تربیت دینی این رویکرد پرداخته شده است. یافته ها: تربیت دینی بهطور عمده از طریق شکل گیری تجربه دینی و تکوین جنبه احساسی مذکور از طریق انجام آداب ومناسک دینی مربوطه تحقق پیدا می کند.نقد انجام شده نشان می دهد کهرویکرد تجربه دینی به تقدّم احساسات وعواطف دینی نسبت به شناخت در شکل گیری ایمان و به تبع آن در تربیت دینی توجه می کند. در واقع؛ برای شناخت، نسبت ثانوی قائلند؛ در حالیکه در اسلام،تربیت دینی مبتنی بر رویکرد تجربه دینی متناظر با آموزه های اسلامی با توجه به سه عنصر شناختی، عاطفی و ارادی صورت می گیرد
درآمدی تحلیلی بر منطق تدوین مبانی علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش محوری است که منطق دستیابی به مبانی علوم انسانی اسلامی چیست؟ از این رو، تبیین فرایند و چگونگی دستیابی به مبانی علوم انسانی اسلامی، هدف متن پیش روست. روش: در گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و در بررسی آن از روشهای فراتحلیل و نیز تحلیل فلسفی استفاده شده است. یافته ها: با توجه به مسئله محوری و هدف این مقاله، نخست چگونگی و فرایند دستیابی به "مبانی علوم انسانی اسلامی" را مورد بررسی قرار داده، سپس مبتنی بر این فرایند، به مبانی مذکور نیز اشاره می شود. نخستین گام در این فرایند، معناشناسی دقیق مبانی است. لذا با ایجاد مرزبندی مفهومی و معنایی بین مبادی و مبانی و ارائه تعریفی روشن از مبانی، بیان می کنیم بدون توجه به جایگاه، موضوع و غایت علوم انسانی اسلامی نمی توان مبانی آن را بیان کرد. نتیجه گیری: علوم انسانی از منظر جایگاه شناسی در منظومه علوم، ذیل علوم عملی و اعتباری قرار گرفته، نیازهای فردی و اجتماعی، موضوع مشترک و کلان این علوم می باشند. بنابر این، مبانی علوم انسانی اسلامی در پی گزاره هایی است که موضوع و سنخ مسائل این علوم به طور مستقیم و بدون واسطه متوقف بر آنهاست. با توجه به این نکته، گزاره های هستی شناسانه، انسان شناسانه، معرفت شناسانه و... نه به عنوان مبانی علوم انسانی، بلکه به عنوان مبادی و اصول متعارف حاکم بر مبانی علوم انسانی باید مورد توجه قرار گیرند
ژانوس توسعه گرایی در ایران؛ مقایسه نتایج سیاستگذاری نامتوازن توسعه در رژیم پهلوی و نظام جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، تبیین تفهمّی تأثیر نگرش های غیر فرهنگی به توسعه از سوی برخی دولتمردان در ایران، طی نیم قرن اخیر بود؛ چرا که این امر همواره موجب تضاد «شبه آنتاگونیستی» بین اقشار سنتی و مدرن جامعه ایرانی شده است. روش: روش تحقیق، توصیفی پسارویدادی است و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و بررسی آمار و اسناد منابع رسمی صورت پذیرفته و تجزیه و تحلیل داده ها نیز به روش تحلیل گفتمانی «متون اجتماعی» است. یافته ها: بسیاری از سیاستگذاری های توسعه در کشور اگر چه ممکن است در ظاهر منجر به دگرگونی در شرایط موجود کشور شود و حتی برخی شاخصها را بهبود دهد، اما در تحلیل نهایی به واسطه ایجاد تضادهای بنیادین در جامعه ایرانی و اعمال حکمرانی «بد»، فاقد توانمندی لازم برای پیشرفت کشور خواهد بود. نتیجه گیری: بازتعریف مفهوم پیشرفت بر مبنای آموزه های نظریات حکمرانی خوب، آموزه های اخلاقی، آموزه های یکتاپرستی ایرانی و شیعی یکی از مهم ترین وظایف سیاستگذاران پیشرفت در کشور است.
نسبت فنّاوری و فلسفه تاریخ در تجدد و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی نسبت فنّاوری و تلقی انسان درباره سیر تاریخ بشر یا فلسفه تاریخ پرداخته است. در حالی که توسعهفنّاوری در کشور ما به یک ضرورت تبدیل شده و یکی از دغدغه های جدی سیاستگذاران و سیاستمدارن در تاریخ معاصر ایران بوده است، اما کمتر به ابعاد علمی و به خصوص فلسفی آن توجه شده است؛ این مسئله که آیا فنّاوری جدید متناسب با رویکرد خاص بشر جدید به تاریخ شکل گرفته یا اینکه فنّاوری جدید نسبت به هر گونه تلقی نسبت به تاریخ بی جهت است و اساساً آیا میان فنّاوری و تلقی انسان به تاریخ یا همان «فلسفه تاریخ» نسبت خاصی وجود دارد؟ روش: این مقاله با استفاده از روش اسنادی- کتابخانه ای انجام گرفته و دارای دو بخش است. در بخش نخست، نسبت فنّاوری جدید و فلسفه تاریخ تجدد بررسی و در بخش دوم، تفاوتهای بنیادین فلسفه تاریخ اسلامی با فلسفه تاریخ تجدد روشن شده و الزامات این تفاوت بنیادین در فهم ماهیت فنّاوری بیانشده است. نتیجه گیری: درحالیکه وجود بشر، وجودی تاریخی است؛فنّاوری، فرعی از این وجود تاریخی است. سیر تاریخی بشر مدرن که نسبت به جهان پیرامونی پیش رونده و سلطه گرایانه است، چنین فنّاوری ای را ایجاب می کند و در جایی که سیر تاریخی بشر دینی و اسلامی شود، در حالیکه نسبت به جهان پیرامونی نسبت هماهنگی داشته باشد و نه سلطه؛ فنّاوری ای با چنین نسبتی ایجاد خواهد شد
بررسی تاریخی نهادینه شدن الگوی لیبرالی پیشرفت در اروپای قرن نوزدهم: با تأکید بر توسعه فنّاوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در مقاله حاضر سعی شده تا با بررسی تاریخی-اجتماعی فضای اروپای قرون هجدهم و نوزدهم، عوامل توسعه و غلبه الگوی لیبرالی پیشرفت در اروپا و به تبع آن تمام جهان احصا شود و در پی آن پیامدها و آثار آن مورد واکاوی قرار گیرد. روش: این پژوهش مبتنی بر تحلیل های تاریخی ای است که در خصوص «پیشرفت» ارائه شده است. در واقع در این مقاله تحلیلی از تحلیل ها ارائه شده است. در واقع خبرگان بر اساس شواهد تاریخی تحلیل خود از مقوله پیشرفت را ارائه کرده اند و در این مقاله با بهره گیری از تحلیل خبرگان، مطالبی استنباط و عرضه شده است. یافته ها: در طول این پژوهش نشان داده می شود که اولاً نفوذ و بسط و گسترش یک نظام اندیشه ای در جامعه بیش از آنکه وابسته به اندیشه ها و کتب و آرای متفکرین آن نظام باشد، به بسط اجتماعی و انضمامی آن اندیشه ها در قالب پدیده های تمدنی و اجتماعی از جمله تولیدات اقتصادی، صنعتی، تکنولوژیکی و فرهنگی و اجتماعی وابسته است. ثانیاً بسط و غلبه یک نظام اندیشه ای به مانند لیبرالیسم در طول چندین قرن بر سراسر جهان، آثار و عواقبی ایجاد نموده است که از بطن هرکدام از این پیامدها، نظام های حیات فکری-اجتماعی نوینی پدید آمده اند. به نوعی می توان گفت نظام های حیات اجتماعی در یک فرآیند تکامل یابنده از بسترهای فکری و اجتماعی نظام های رقیب خود متولد می شوند. و ثالثاً در بررسی و مقایسه دو نظام اندیشه ای و اجتماعی به مانند لیبرالیسم و کمونیسم، باید به اثر اجتماعی و معیارهای بنیادین تفاوت ها دقت نمود، چه بسا دو نحله اندیشه ای در ظاهر کاملاً متمایز، از یک مشرب فکری سیراب شوند و در کلان حرکت انسانیت یک مدل از حرکت و پیشرفت را به دو شکل متفاوت بیان کنند .نتیجه گیری: اگر جامعه ما در پسِ انقلاب اسلامی سال 57 به دنبال ایجاد و گسترش نوع جدیدی از حیات اجتماعی و انسانی براساس آموزه های وحیانی یا به بیانی ایجاد تمدنی جدید براساس نگرش های اسلامی است، باید ابتدا نخبگان این حرکت، الگوی غلبه و بسط نظام های فکری و اجتماعی را در دوران جدید و معاصر بررسی نمایند و از دل آن مسیرهایی برای توسعه اندیشه های دینی و اجتماعی کردن آنها در تقابل با تمدن غربی بیابند. در طول این پژوهش چندین مورد از نکات کلی الگوی بسط و غلبه نظام های فکری استخراج شده است که از آن جمله می توان به لزوم توجه به انضمامی کردن اندیشه ها، ضرورت توجه به ظرفیت های تمدن غالب برای استفاده در دوران گذار و توجه به ظرفیت پیامدهای منفی نظام اندیشه ای مقابل اشاره کرد