بررسی تطبیقی تعریف انسان در مکتب اسلام از دیدگاه شهید مطهری و مکتب اگزیستانسیالیسم بر مبنای اندیشه ژان پل سارتر (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: هدف این نوشتار، تحلیل و مقایسه تعریف انسان از دیدگاه ژان پل سارتر و استاد مطهری بود. روش: اطلاعات این پژوهشِ بنیادی به روش کتابخانه ای گردآوری و به شیوه توصیفی- تحلیلی پردازش شده است. یافته ها: ژان پل سارتر ضمن مخالفت با تعریف سنّتی از انسان، با نگرشی متمایز به هستیِ انسان نسبت به موجودات دیگر، با بنیان نهادن اصل تقدّم وجود بر ماهیت، طبیعت کلّی و ازلی برای انسان را نفی و آن را موجودی «در حال شدن» معرّفی کرده است. استاد مطهری انسان را موجودی دو بعدی و واجد سرشت و فطرت الهی تعریف کرده که قانون خلقت در پرتو آزادی و اختیار، قلم ترسیم سرنوشت را به دست خودِ او داده است. موجودی بالقوّه که حضیض حیوانیت و تعالی انسانیت، دو سوی ماهیت بالفعل او را تشکیل داده و دسترسی به هر یک، مرهون تصمیماتی است که فرد در زندگی خویش اتخاذ می کند. نتیجه: در اثنای تحلیل دو رویکرد، محرز شد که با وجود اشتراکات بین دو دیدگاه، همچون: تعریف انسان به شدن و تکیه بر عمل و تأکید بر اصل سازندگی، وجوه تمایزی همچون: نفی طبیعت مشترک بشری، نفی واجب الوجود و... نیز مشهود است. تعریف اگزیستانسیالیسمی سارتر شاید نوعی تعالی در بر داشته باشد، اما به اومانیسم می انجامد؛ در حالی که آنچه استاد مطهری با تکیه بر آموزه های وحیانی ارائه کرده، به طریق اعتدال نزدیک تر و از افراط و تفریط در امان است. از این رو، مشخص شد آنچه از عقلِ متّصل به وحی برخاسته است، ارجح و در بر دارنده تمام جنبه های انسانی و به طریق سعادت نزدیک تر است.A comparative study of the definition of man in the school of Islam from the point of view of Shahid Motahari and the school of existentialism based on the thought of Jean-Paul Sartre
Aim: This article intends to analyze the definition of man from the perspective of Jean-Paul Sartre and Professor Motahhari to compare the ideas of two thinkers. Method: The information of this basic research has been collected by library method and processed by descriptive-analytical method. Results : Jean Paul Sartre, disagreeing with the traditional description of human and establishing the principle existence precedes essence denies the same human nature and granted of human and introduces him as a project existing. Motahhari, Muslim philosopher, with revelationist vision, introduces human as a Two-dimensional creature with Divine nature that creation law has gave the power of fate to his own hands. A potential existence, that perigee animality (the nature of animals) and humanity’s ascendancy forms two sides of his actually essence, which accessing each one depend on decisions that one person takes in his life. During the analysis of the two approaches, it seems that despite the commonalities between the two perspectives, many aspects of the differences are evident. Conclusion: Sartre's definition of existentialism leads to humanism and to the worldly dimension, but what Professor Motahhari offers based on revelatory teachings includes all aspects of human existence.