انگاره های معرفتی حقوق عمومی در نظریه عدالت قاضی عبدالجبار معتزلی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، طرحی بود که بر اساس آن شاید بتوان از طریق بازسازی نگرش عقلانی در امور شرعی غیر عبادی با رویکرد اعتزالی و توجه به مبانی معرفتی کلام اسلامی، استلزامات حقوقی را در جوامع سیاسی معاصر بیش از پیش فراهم آورد. روش: این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی به موضوعات «عقلانیت» و «اراده انسان» که در نظریه عدالت متکلم برجسته معتزلی، قاضی عبدالجبار نقش اساسی دارند، پرداخته است. سپس با عنایت به حوزه های مشترک آن با برخی انگاره های حقوق عمومی، به تحلیل داده های نظری اقدام شد. یافته ها: به نظر می رسد از این مدخل با تفسیری حقوقی از عناصر نظریه عدالت قاضی، راه برای زیستِ همساز احکام فقهی با برخی قواعد عرفیِ نظامهای حقوقی معاصر هموارتر شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش ضمن بازنمود چنین تحلیلهایی نشان داد که فهم اعتزالی از نظریه عدالت قاضی عبدالجبار از آن روی در حقوق عمومی نقش حیاتی می یابد که عقل و اراده و کارکردی که برای آنها در کلام قاضی منظور شده است، موجبات ایجاد الگویی اجرایی از این نگرش عقلانی، برای تبیین مبانی افعال و تنسیق حقوق و تکالیف افراد در نظامهای حقوقی مدرن است تا برای رسیدن به جامعه سیاسی مطلوب، راه برای التزام به مصوبات قانونی نظیر مالیات، در کنار پیروی از احکام شریعت نظیر خمس و زکات میسّر شود.Epistemological notions of public law in the theory of justice of Qāḍī ‘Abd al-Jabbār, Mu‘tazili
Aim: The present research aimed to provide a suggestion according to which, it might be possible to reconstruct the rational view onto Islamic legal with a mu‘tazilī approach and, thereby, to achieve more compatibility between Islamic Law and the legal requirements of Public Law in contemporary political communities. Method: The authors of the research with a descriptive-analytical approach addressed the topics of “rationality” and “human will” as two concepts with fundamental importance in the theory of Qāḍī ‘Abd al-Jabbār al-Mu‘tazilī. Results: It seemed that, from this point of view, with a legal and positive interpretation of the elements of Qāḍī ‘Abd al-Jabbār’s theory of justice, it would be easier to bring Islamic legal dictates and the rules of the modern legal systems to coexistence. Conclusion: The conclusions of present research showed that to being committed to religious law and modern law is to create a per formative pattern out of this intellectual view for explaining the foundations of actions and systematizing their rights and obligations in the modern legal systems to find a way out of perplexity and confusion on the path toward a desirable political society compatible with the rules of communal coexistence in the modern world.