مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال 11 پاییز 1400 شماره 35 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: پیشرفت تحصیلی دانشجویان تابعی از کیفیت سواد و عملکرد سنجشی اعضای هیأت علمی و ادراک دانشجویان از بازخوردهای آن است. به دلیل فقدان شناخت کافی نسبت به عدالت ادراک شده دانشجویان از عملکرد سنجشی اعضای هیأت علمی و نقش تعیین کننده آن، در پژوهش حاضر تلاش کردیم تا ادراک دانشجویان درباره مفهوم سنجش کلاسی عادلانه را معناکاوی کرده، بازنمایی کنیم.روش پژوهش: بدین منظور مطالعه ای به روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد و مصاحبه های نیمه ساختاریافته برای جمع آوری داده ها به کار رفت. با کاربرد نمونه گیری ملاکی و پس از انجام 29 مصاحبه فردی، یک مصاحبه گروهی و یک مصاحبه گروه کانونی با دانشجویانی که حداقل دو ترم تجربه حضور در دانشگاه تهران را داشتند، اشباع نظری داده ها حاصل شد. یافته ها: تحلیل ادراک دانشجویان با استفاده از روش ریکور و در سه مرحله ساده خوانی، تحلیل ساختاری و درک جامع انجام شد. استخراج واحدهای معنایی به شناسایی 16 زیرمضمون منجر شد که در 4 مضمون اصلی «عدالت آموزشی» با زیرمضامین مدیریت کلاس، کیفیت تدریس و عدالت رویه ای- آموزشی؛ «ماهیت سنجش» با زیرمضامین سطح شناختی، هدف سنجش، روایی، پایایی، سنجش اصیل، سنجش فرایند، آزمون کتبی و منبع سنجش؛ «عدالت تعاملی» با زیرمضامین عوامل غیرمرتبط، عدالت اطلاعاتی و رفتار محترمانه؛ و «انصاف» با زیرمضامین تناسب با علائق و تناسب با ویژگی های شخصیتی دسته بندی شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که ادراک دانشجویان از عدالت در سنجش، ترکیبی از مفاهیم نظریه های اندازه گیری و عدالت سازمانی است؛ بنابراین آگاهی اعضای هیأت علمی از این مفاهیم و انطباق این مفاهیم با فرایند سنجش کلاسی به منظور رسیدن به سنجش کلاسی عادلانه تر ضروری است.
بازنمایی ادراکات و تجارب زیسته ی دبیران و دانش آموزان از چالش های تغییر ارزشیابی توصیفی به ارزشیابی کمی در پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش «واکاوی ادراکات و تجارب زیسته ی دبیران و دانش آموزان از چالش های تغییر ارزشیابی توصیفی به ارزشیابی کمی در پایه هفتم» بود.روش پژوهش: این مطالعه، از نوع تحقیقات کاربردی بوده است که با روش کیفی صورت گرفته و برای گردآوری اطلاعات از روش پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است . شرکت کنندگان در تحقیق، دبیران و دانش آموزان پایه هفتم شهرستان دلیجان، در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از این تعداد 13 نفر از دبیران و 15 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای نمونه گیری دبیران از روش هدفمند گلوله برفی و برای نمونه گیری دانش آموزان از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند استفاده شد و فرایند مصاحبه تا اشباع داده ها ادامه یافت. به منظور تضمین استحکام و صحت پژوهش از چهار معیار موثق بودن تحقیقات کیفی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده های مصاحبه نیز از شیوه ی تحلیل موضوعی استفاده شد.یافته ها: در مجموع 225 مفهوم از مصاحبه با دبیران و 269 مفهوم از مصاحبه با دانش آموزان استخراج گردید که در سه هسته ی اصلی چالش های هیجانی- عاطفی، چالش های رفتاری و چالش های تحصیلی دسته بندی شده اند. بنابراین، یافته ها حاکی از این امر است که تغییر شیوه ی ارزشیابی توصیفی به کمی در پایه هفتم، چالش های متعددی را ایجاد نموده است.نتیجه گیری: بازنگری در شیوه های ارزشیابی برای حل این معضل می تواند پیشنهاد موثری باشد.
طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب برنامه درسی رشد دینی و اخلاقی با تأکید بر دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی مطلوب برنامه درسی رشد دینی و اخلاقی با تأکید بر دوره اول متوسطه است.روش پژوهش: در این پژوهش، از روش آمیخته اکتشافی استفاده شد. در ابتدا با مطالعه پیشینه نظری و تجربی، الگوی مطلوب برنامه درسی رشد دینی و اخلاقی، براساس مدل اکر طراحی گردید و سپس به کمک نظر خبرگان، میزان توافق آنان در خصوص الگو، مشخص گردید. جامعه آماری جهت طراحی الگو، اسنادمکتوب، تجارب جهانی، پیشینه ها در رابطه با آموزش مفاهیم دینی و اخلاقی، روانشناسی رشد و ویژگی های رشدی دانش آموزان بود و جامعه مورد بررسی برای اعتباریابی الگوی پیشنهادی، اساتید و متخصصین رشته علوم تربیتی، برنامه ریزی درسی، تعلیم و تربیت اسلامی، اخلاق و معارف اسلامی و روانشناسی، با معیارهایی از جمله داشتن مدرک تحصیلی دکتری تخصصی، تألیف و ترجمه کتاب و انتشار مقالات علمی پژوهشی، بوده است. روش نمونه گیری در هر مرحله، ملاک محور بود ابزار گردآوری داده برای ارائه الگو، فیش برداری و جهت اعتباریابی الگو از پرسشنامه محقق ساخته بود. روش تجزیه و تحلیل داده برای ارائه الگو، سنتزپژوهی و برای اعتباریابی الگو، کمی توصیفی بود.یافته ها: با توجه به یافته های این پژوهش، الگوی مورد نظر براساس ده عنصر برنامه درسی، اعم از منطق، اهداف، محتوا، فعالیت های یادگیری، نقش معلم، منابع، گروهبندی، زمان، مکان و ارزشیابی، طراحی گردید. در اعتباریابی الگو، 100% از متخصصان، مختصات کلی الگوی پیشنهادی را تأیید نمودند.نتیجه گیری: از این رو می توان نتیجه گرفت که بین عناصر برنامه درسی رشد دینی و اخلاقی، ارتباط منطقی وجود داد و الگو از نظر ده عنصر برنامه درسی، دارای سیر منظم و منطقی است و از جامعیت و یکپارچگی لازم برخوردار است.
فنون ارزیابی یادگیری در آموزش های الکترونیکی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از آنجایی که همچنان نحوه ارزیابی در یادگیری الکترونیکی به عنوان یک علامت سؤال باقی مانده است، هدف پژوهش حاضر، شناسایی فنون ارزیابی یادگیری در آموزش های الکترونیکی دانشگاهی است.روش پژوهش: پژوهش با دو روش، مرور نظام مند ترکیبی در مجلات معتبر علمی حوزه یادگیری الکترونیکی و رویکرد کیفی با استراتژی پدیدارشناسی انجام شد. در روش مرور نظام مند ترکیبی، ده مجله کیو وان در حوزه یادگیری الکترونیکی که از نظام رتبه بندی مجلات سایمگو انتخاب شدند، مورد جستجو قرار گرفتند. در رویکرد کیفی نیز اعضای هیأت علمی و مدرسان آموزش های الکترونیکی دانشگاهی در رشته علوم تربیتی و روانشناسی تربیتی، میدان این پژوهش بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند نسبت به جمع آوری داده ها تا دستیابی محقق به اشباع نظری اقدام و در مصاحبه دوازدهم، اشباع نظری حاصل گردید. داده ها با استفاده از روش کدگذاری کلایزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: براساس نتایج مرور نظام مند ترکیبی، فنون ارزیابی مختلفی در دوره های آموزش الکترونیکی دانشگاهی در سطح بین المللی شناسایی شدند. همچنین، بر اساس یافته های حاصل از مصاحبه ها، دو مضمون «در طول ترم» و «در پایان ترم» و تعداد دوازده زیرمضمون حاصل شد.نتیجه گیری: ارزیابی یادگیری در محیط های الکترونیکی، یادگیرنده محور است که بر نقش فعال یادگیرنده در فرایند یادگیری تأکید دارد.
بررسی وضعیت تحصیلی دانشجویان بر اساس انواع سهمیه های کنکوری(مطالعه موردی: دانشگاه شهید مدنی آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش، بررسی وضعیت تحصیلی دانشجویان دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان بر اساس انواع سهمیه های کنکوری (ایثارگران یا خاص؛ و مناطق سه گانه یا عادی) بود.روش پژوهش: پژوهش حاضر از جهت هدف از نوع کاربردی، از جهت نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی و از جهت تحلیل داده ها از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان ورودی های 96 تا 99 به تعداد 7129 نفر بود که به دو گروه دانشجویان سهمیه خاص و عادی مناطق تفکیک شدند و نمونه مورد نظر به روش تصادفی طبقه ای نسبتی به تعداد 620 نفر (260 نفر سهمیه خاص و 360 نفر سهمیه عادی مناطق) انتخاب شد. آنگاه وضعیت عملکرد تحصیلی دانشجویان با شاخص معدل کل بین انواع سهمیه ها مقایسه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی، تحلیل واریانس یک راهه و چندراهه همراه با آزمونهای تعقیبی انجام شد.یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد میانگین معدل دانشجویان استفاده کننده از سهمیه های خاص به صورت معنادار کمتر از دانشجویان عادی است و تفاوت میانگین معدل دانشجویان با انواع سهمیه های مشخص معنادار می باشد؛ همچنین تفاوت میانگین معدل دانشجویان استفاده کننده از سهمیه خاص و دانشجویان عادی بر اساس مقطع تحصیلی (اثر تعاملی سهمیه و مقطع تحصیلی) نیز معنادار است و درون هر مقطع تحصیلی این تفاوت بین دو گروه معنادار بدست آمد.نتیجه گیری: نتایج گویای این بود که دانشجویان بهره مند از سهمیه های خاص در فرایند کنکور دارای عملکرد تحصیلی پایین تری نسبت به دانشجویان دارای سهمیه های عادی در آموزش عالی هستند.
شناسایی عوامل مؤثر بر مهاجرت نخبگان با تأکید بر محیط کالبدی کشورهای مقصد (موردمطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر مهاجرت دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه کاشان به کشورهای مقصد مهاجرت و سنجش اثرگذاری محیط کالبدی کشورهای مقصد در مقایسه با سایر عوامل در مهاجرت نخبگان می باشد.روش پژوهش: این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی بوده که حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر دانشجویان تحصیلات تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه کاشان محاسبه شد. برای تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test در نرم افزار SPSS و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد و محقق ساخته است که ضریب پایایی با استفاده از آلفا کرونباخ تأیید گردید.یافته ها: تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این است که از بین شاخص های موردسنجش، شاخص نظم اجتماعی و قانون گرایی بیشترین بار عاملی با وزن رگرسیونی (98/0) و پس از آن عوامل اجتماعی و فرهنگی با وزن رگرسیونی (96/0) و شاخص های سیاسی و اقتصادی به صورت مشترک با وزن رگرسیونی (88/0) رتبه بندی شدند و شاخص های علمی-آموزشی-پژوهشی، محیط کالبدی و قصد مهاجرت نیز با بارهای عاملی(78/0)، (60/0)، (54/0) در مرتبه های بعدی قرار گرفته اند و قصد مهاجرت نخبگان در رابطه با محیط کالبدی کشور مقصد با وزن عاملی 39/0 را نشان داد.نتیجه گیری: پس از تحلیل جزئی تر شاخص های مذکور رفاه و تأمین اجتماعی بهتر، رضایت شغلی، وجود آزادی در ابراز عقیده، اعتبارات و تسهیلات بالای پژوهشی و نبودن قوانین دست و پاگیر برای نخبگان، رعایت قوانین و مقررات و زیرساخت های ارتباطی کشور مقصد بیشترین عامل های تمایل مهاجرت نخبگان تشخیص داده شد و بررسی نتایج دلایل مهاجرت نخبگان بر اساس دیدگاه سیستمی و نظریه های جاذبه دافعه و محرومیت نسبی تبیین گردید.