مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال 13 زمستان 1402 شماره 44 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه شایستگی های حرفه ای دانش آموختگان کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 دانشگاه فرهنگیان بود.
روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث رویکردکمّی، برحسب پارادایم و فلس فه زیربنایی تصمیم گرا و آینده نگر و از نظر راهبرد اجرا، علّی مقایس ه ای یا پ س رویدادی است. جامعه آماری پژوهش ش امل تمام ی معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان در دوره های کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 در بازه زمانی 1395 تا 1399 شاغل در آموزش و پرورش کشور بود. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود. نمونه ای به حجم440 نفر از میان معلمان در دو گروه و پنج رشته آموزش ابتدایی، زبان انگلیسی، ریاضی، علوم اجتماعی و مشاوره انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، آزمون سنجش دانش و مهارت های حرفه ای معلم بود که بر اساس مولفه های هفت گانه مدل تی پک (TPACK)، توسط متخصصان در قالب موقعیت های شبیه سازی شده طراحی شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از شاخ ص های آمار توصیفی و آزمون t در گروه های مستقل، تحلیل شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بالاترین و پایین ترین میانگین عملکرد به ترتیب متعلق دانش آموختگان کارشناسی پیوسته رشته های آموزش ابتدایی و ریاضی دانشگاه فرهنگیان است. تفاوت مشاهده شده بین میانگین عملکرددانش آموختگان کارشناسی پیوسته و مهارت آموزان ماده 28 در مهارت های محتوایی، پداگوژیکی و تکنولوژیکی ازنظر آماری معنی دار است و این تفاوت در مهارت پداگوژیکی و تکنولوژیکی به نفع دانش آموختگان کارشناسی پیوسته و در دانش موضوعی به نفع دانش آموختگان ماده28 است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموختگان کارشناسی پیوسته دانشگاه فرهنگیان در دانش و مهارت پداگوژیکی و تکنولوژیکی عملکرد بهتری نسبت به مهارت آموزان ماده 28 داشته اند، در حالی که عملکرد مهارت آموزان ماده 28 در دانش محتوایی موفق تر از دانش آموختگان کارشناسی پیوسته است. براین اساس، می توان نتیجه گرفت علاوه بر شیوه جذب و پذیرش معلم، عوامل دیگری در تفاوت کیفیت شایستگی حرفه ای آن ها مؤثر بوده است.
واکاوی شایستگی های دیجیتال مدیران با رویکرد تحلیل مضمون(مورد مطالعه: سازمان سنجش آموزش کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف بازشناسی مضامین شایستگی های دیجیتال مدیران با رویکرد تحلیل مضمون با راهبرد کیفی انجام شد.
روش پژوهش: تحلیل مضمون بر مبنای مدل کلارک و براون(2006) بود. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق بود که به روش کدگذاری باز و محوری تحلیل شد. جامعه پژوهش (مدیران و خبرگان سازمان سنجش آموزش کشور) بودند که از این میان با 15 نفر داده ها به سطح اشباع رسید.
یافته ها: شایستگی های دیجیتال مدیران با عنوان مضمون فراگیر مشتمل بر 3 مضمون فراگیر دانش و آگاهی، مهارت و توانایی ها و ویژگی های فردی با 14 مضمون سازمان دهنده و 58 مولفه در قالب مضامین پایه است.
نتیجه گیری: مهارت های موردنیاز دانش علم داده، دانش امنیت اطلاعات، توانایی های مدیریت و رهبری سازمان، مهارت های نرم و شیوه ارتباطات، رهبری دیجیتال و تلاش برای خلاقیت و نوآوری دیجیتال، داشتن سواد دیجیتال در عصر حاضر و داشتن آموزش حرفه ای و توسعه تعامل و ارتباطات دیجیتال در راستای توسعه استعداد دیجیتال کارکنان سازمان سنجش آموزش کشور، مدیریت تغییر و تحول دیجیتال و به کارگیری پلتفرم های دیجیتال، مدیریت نگرش ها و درنهایت مسئولیت پذیری اجتماعی و اخلاقی از مهارت های موردنیاز کارکنان سازمان سنجش آموزش کشور می باشد .
تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی دانشجویان دانشگاه پیام نور بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: شکل گیری مشارکت دانشجویان در فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی دانشگاه تحت تأثیر عوامل متعددی است. هدف این پژوهش تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی دانشجویان دانشگاه پیام نور بندرعباس می باشد.
روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه پیام نور بندرعباس هستند که از آن نمونه ای به حجم 385 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. این تحقیق با روش پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه انجام گرفت. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها به وسیله نرم افزار آماری spss22 تجزیه و تحلیل شد. ابتدا جدول های مربوط به آزمون فرضیه ها با استفاده از آزمون T-test و رگرسیون محاسبه و سپس معادله پیش بینی مربوط به رابطه متغیرهای مستقل تأثیرگذار بر مشارکت اجتماعی- فرهنگی دانشجویان محاسبه گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد متغیرهای جنسیت و خودپنداره با ابعاد سه گانه مشارکت اجتماعی- فرهنگی رابطه معنادار دارند، در حالیکه میان متغیرهای وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و ابعاد سه گانه مشارکت رابطه معنادار مشاهده نشد. از بین ویژگیهای شخصیتی، متغیرهای بیگانگی اجتماعی و عام گرایی با ابعاد سه گانه مشارکت اجتماعی- فرهنگی رابطه معنادار دارند. میان متغیرهای موقعیت کنترل و آینده گرایی با ابعاد سه گانه مشارکت به جز بعد میزان مشارکت رابطه معنادار مشاهده شد. میان اعتماد بین شخصی و ابعاد سه گانه مشارکت رابطه معنادار مشاهده شد. بین اعتماد نهادی و ابعاد سه گانه مشارکت به جز بعد فعالیت مشارکتی رابطه معنادار مشاهده شد.
نتیجه گیری: انگیزه مشارکت در فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی به ویژگیهای شخصیتی و تفاوتهای فردی برمی گردد. مدیران فوق برنامه در دانشگاه بر اساس علایق، نیازها و انگیزه های دانشجویان فرصت هایی فراهم سازند تا آنان بتوانند علاوه بر تحصیل از مزایا و فواید فعالیتهای اجتماعی- فرهنگی در دانشگاه نیز بهره مند شوند.
طراحی الگوی ارزیابی عملکرد اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر بعد پژوهشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، کاوش پدیده ارزشیابی مستمر عملکرد اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر بعد پژوهشی و ارائه الگویی برای آن بود. روش پژوهش: روش پژوهش کیفی از نوع توصیفی-اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش در دو بخش مصاحبه عمیق (17 نفر) و گروه کانونی (9 نفر) از صاحب نظران دانشگاه فرهنگیان و متخصص در حوزه ارزشیابی عملکرد بودند. انتخاب افراد براساس نمونه گیری هدفمند و با هدف دستیابی به بیشترین اطلاعات صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختارمند بود. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. یافته ها: الگوی اکتشافی نشان دهنده این بود که سازه ارزشیابی عملکرد پژوهشی اعضای هیئت علمی شامل 7 مؤلفه اصلی «بروندادهای پژوهشی؛ توسعه حرفه ای؛ ویژگی های فردی، مشاوره پژوهشی، اثربخشی و مسئولیت اجتماعی پژوهش، خدمات اجرایی و تخصصی، پژوهش های نیازمحور» و 34 زیرمؤلفه می باشد و باید ارزشیابی مستمر فعالیت های پژوهشی اعضای هیئت علمی بر مبنای این ابعاد انجام شود.نتیجه گیری: استفاده و تدارک زمینه استقرار الگوی احصا شده و بهره گیری از مولفه ها و زیرمولفه های آن برای ارزیابی عملکرد پژوهشی اعضاء هیئت علمی می تواند به تحقق کارا و اثربخش مأموریت های مطالعاتی و تحقیقاتی دانشگاه فرهنگیان منجر شود.
بررسی مقایسه ای وضعیت تحصیلی دانشجویان بر اساس سهمیه های ورودی (مطالعه موردی: دانشگاه رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف پاسخ به این پرسش که «آیا بین وضعیت تحصیلی دانشجویان بر اساس سهمیه ی ورودی به دانشگاه در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت معنی داری وجود دارد یا خیر» در دانشگاه رازی به اجرا درآمد.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع پژوهش های کمی است که داده های آن در یک زمان مشخص و از طریق داده کاوی گردآوری شده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه رازی کرمانشاه در فاصله ی سال های تحصیلی 1394 تا 1397 بود. نمونه گیری به صورت تمام شماری و از طریق سامانه ی جامع آموزشی دانشگاه رازی (سامانه ی گلستان) انجام شد. وضعیت تحصیلی دانشجویان با استفاده از نرخ واحد گذرانده (نسبت واحد گذرانده به واحد اخذ شده) و معدل استاندارد شده ی دانشجو مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها: بروندادهای آماری نشان داد که بین وضعیت تحصیلی دانشجویان مقطع کارشناسی از نظر سهمیه ی مورد استفاده برای ورود به دانشگاه اختلاف معنی داری در سطح پنج درصد خطا وجود دارد. یافته های آزمون تعقیبی جیمز-هاول گویای آن بود که وضعیت تحصیلی دانشجویانِ سهمیه ی پنج درصد به طور معنی داری پایین تر از سایر سهمیه ها بوده است. همچنین، وضعیت تحصیلی دانشجویان استفاده کننده از سهمیه ی مناطق 3 به طور معنی داری پایین تر از دانشجویان سهمیه ی منطقه ی 2 بود. اما، این تفاوت ها برای دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری معنی دار نبود.نتیجه گیری: با در نظر گرفتن یافته های این پژوهش، ضرورت دارد که سازمان سنجش در برنامه های خود برای پذیرش دانشجویان استفاده کننده از سهمیه ی ایثارگران پنج درصد و منطقه ی 3 در مقطع کارشناسی و سهمیه ی مربیان در مقطع دکتری تجدید نظر کند و شاخص های دیگری برای ورود آنها به دانشگاه تدوین نماید.
هم ترازسازی و پیوند نمرات در آزمون های سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بنا به مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار است سازمان سنجش در سال دو بار آزمون سراسری برگزار کند و نمره هر آزمون تا دو سال اعتبار خواهد داشت. هدف این پژوهش معرفی و اجرای روش های مناسب هم ترازی در چهارچوب تئوری کلاسیک آزمون سازی است تا بتوان نمرات آزمون های دوره های مختلف را مقایسه کرد و بر اساس آنها دانشجویان را به شیوه ای عادلانه انتخاب کرد.روش پژوهش: بر اساس طرح گروه های نابرابر با سوالات مشترک سه فرم آزمون X ، Y و Z حساب دیفرنسیل روی 3 گروه 600، 1111 و 2200 نفری به طور آزمایشی اجرا شده. تعداد سوال هر فرم در کل 21، 21 و 20 به ترتیب هر کدام با 6 سوال مشترک بوده است. داده ها در نرم افزار R با پکیج equate (آلبانو، 2018) تحلیل شده اند. تابع هم ترازی هم صدک برای هم ترازکردن این فرم ها به کار رفته؛ فرایند پیش هم وارسازی با تبدیلات لگاریتم خطی صورت گرفته تا پارامترها با خطای معیار کمتر و نمرات با دقت بیشری برآورد شوند.یافته ها: میانگین دشواری این سه فرم آزمون X ، Y و Z به ترتیب، 03/9، 61/7 و 79/7 است. هم چنین هر سه فرم دارای چولگی متفاوت به ترتیب 20/0، 52/0 و 39/0 می باشد.نتیجه گیری: در طرح گروه های نابرابر به دلیل دشواری متفاوت فرمهای آزمون ها نیازمند سوالات مشترک است و چولگی راست توزیع نمرات مستلزم استفاده از تابع هم ترازی هم صدک به عنوان مناسب ترین تابع برای هم ترازکردن نمرات است؛ برای آزمون هایی که نمی توان سوالات مشترک تهیه کرد، پیشنهاد می شود به دلیل چولگی راست توزیع نمرات با همان تابع هم ترازی هم صدک آنها را پیوند داد.