مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال 6 پاییز 1395 شماره 15 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر حجم نمونه و طول آزمون بر نمره های همتراز شده و خطای همترازسازی روش کرنل (KE) (با شیوه های مختلف هموارسازی رشته ای و PSE[2]) و همچنین مزایا و معایب این روش در مقایسه با تکنیک های همترازسازی کلاسیک بوده است. جامعه آماری و گروه نمونه پژوهش حاضر، داده های آزمون های ملی ایران (آزمون تولیمو و آزمون های جامع کنکورهای آزمایشی شرکت تعاونی سازمان سنجش آموزش کشور در سال 92-91) بوده است. آزمون تولیمو دارای 17 سؤال لنگر در هر فرم و 123 سؤال بود. در آزمون های جامع کنکورهای آزمایشی شرکت تعاونی سازمان سنجش آموزش کشور صرفاً از سؤال های مشترک درس های عمومی رشته های ریاضی- فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی استفاده شد. به منظور بررسی تأثیر حجم نمونه بر دقت نتایج همترازسازی، از مجموعه داده های مورد نظر به طور کاملاً تصادفی سه نمونه 200، 500 و 1000 نفری انتخاب و تحلیل شدند. برای بررسی تأثیر طول آزمون بر دقت نتایج همترازسازی از درس های عمومی آزمون های جامع کنکورهای آزمایشی سنجش نمونه ای 40 تایی از سؤال ها (از هر درس 10 سؤال) به طور کاملاً تصادفی انتخاب شد. بدین ترتیب در آزمون های جامع دو آزمون 100 و 40 سؤالی در حجم های نمونه مختلف مورد تحلیل قرار گرفته است. طرح همترازسازی مناسب در آزمون تولیمو طرح گروه های غیر همتا با آزمون لنگر (EAT[3]) و در آزمون های جامع طرح گروه های همسان بوده است. روش همترازسازی در آزمون های مورد نظر، روش میانگین، روش خطی، روش همصدک، روش قوس دایره ای (Circle arc) و روش کرنل (KE) بوده است. به طور کلی هرچه حجم نمونه آزمون شوندگانی که نمراتشان در تحلیل همترازسازی وارد می شود بیشتر باشد، خطای استاندارد همترازسازی کوچک تر خواهد بود. نتایج تحلیل ها به طور کلی نشان داد که همچنان که حجم نمونه افزایش یافته، برازش مربوط به هموارسازی کرنل نیز بهبود یافته است و بهبود هموارسازی کرنل با افزایش طول آزمون همراه بوده است. به طور کلی زمانی که حجم نمونه کوچک باشد، روش کرنل بزرگ ترین مزیت ها را بر سایر روش های همترازسازی کلاسیک دارد.
ارزیابی عملکرد دانشگاه های نظامی مبتنی بر چهارچوب تعالی و بالندگی سازمانی (موردمطالعه: یکی از دانشگاه های افسری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق باهدف ارزیابی عملکرد دانشگاه های نظامی مبتنی بر چهارچوب تعالی و بالندگی سازمانی صورت پذیرفته است. این تحقیق از نظر هدف از نوع تحقیقات توسعه ای- کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- پیمایشی است. داده های لازم با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با استفاده از آزمون T تک نمونه ای و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شده است. جامعه آماری تحقیق تعداد 125 نفر از دانشجویان، مدیران و فرماندهان هستند که با روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند غیر نسبتی در دسترس، انتخاب شدند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که عملکرد کلی دانشگاه های نظامی با میانگین 7296/2 و همچنین وضعیت حوزه توانمندسازها و نتایج با میانگین های 7080/2 و 7512/2 با وضعیت مطلوب فاصله دارند و بین دو حوزه این نظام؛ حوزه توانمندسازها و نتایج، همبستگی مثبت برابر با 425/. وجود دارد. لذا با توجه به همبستگی مثبت بین حوزه توانمند سازها و نتایج، می توان انتظار داشت با اصلاح و بهبود حوزه توانمندسازها، حوزه نتایج به مرور بهبود یابد.
ارزیابی درونی گروه آموزشی آمار دانشگاه علم و فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی درونی به عنوان پدیده ای هدفمند دارای کارکردهای مثبت در زمینه اصلاح و بهبود کیفیت دانشگاهی، ضرورتی انکارناپذیر است. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی درونی گروه آموزشی آمار دانشگاه علم و فرهنگ، به عنوان اولین دانشگاه غیرانتفاعی مجری به بیان اهداف، فرآیند و نتایج می پردازد. به این منظور هفت عامل (ساختار سازمانی، تشکیلات و مدیریت؛ هیئت علمی؛ دانشجویان؛ دوره های آموزشی مورد اجرا؛ فرآیند یاددهی یادگیری؛ دانش آموختگان؛ امکانات و تجهیزات)، 22 ملاک و 60 نشانگر در نظر گرفته شد. جامعه آماری پژوهش شامل رئیس دانشکده، مدیران گروه (3 نفر)، هیئت علمی (4 نفر) و استادان (5 نفر)، دانشجویان (290 نفر شامل 263 نفر کارشناسی و 27 نفر کارشناسی ارشد)، دانش آموختگان (37 نفر) و مسئول کتابخانه است. اطلاعات مورد نیاز از دانشجویان کارشناسی پیوسته (رشته آمار سنجش آموزش و آمار و کاربردها) با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای و سایر افراد جامعه با استفاده از روش سرشماری کامل جمع آوری شده است. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه سازمان یافته و چک لیست استفاده شد. برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه از نظرات استادان راهنما و مشاور استفاده شد. آزمون آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه های هیئت علمی، دانشجویان کارشناسی، دانشجویان کارشناسی ارشد و دانش آموختگان را به ترتیب 795/0، 919/0، 971/0 و 766/0 نشان داد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و قضاوت درباره میزان کیفیت هر یک از عوامل از طیف سه سطحی مطلوبیت استفاده شد. به طور کلی از مجموع هفت عامل مورد بررسی، چهار عامل در سطح نسبتاً مطلوب و سه عامل در سطح نامطلوب قرار دارد. بر اساس نتایج ارزیابی، نقاط قوت و ضعف، شناسایی و پیشنهادهایی از قبیل جذب هیئت علمی باتجربه، توجه به پژوهش، امکانات و تجهیزات و ارزیابی برای بهبود کیفیت ارائه شده است.
سنجش آمادگی اعضای هیئت علمی دانشگاه بیرجند برای پذیرش مدیریت دانش بر مبنای الگوی فراگرد اتخاذ یکپارچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر سنجش آمادگی اعضای هیئت علمی دانشگاه بیرجند برای پذیرش فرایند مدیریت دانش بر اساس الگوی اتخاذ فراگرد یکپارچه بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به روش پیمایشی انجام شده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد که روایی آن را متخصصان و صاحب نظران تأیید کردند وبرای تعیین پایایی آن از آلفای کرونباخ (925/0) استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، همه اعضای هیئت علمی دانشگاه بیرجند بودند. نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای غیر نسبتی انجام گرفت که بر این اساس حجم نمونه 160 نفر انتخاب شد. نتایج نشان داد میانگین کلی میزان آمادگی اعضای هیئت علمی دانشگاه بیرجند برای پذیرش فرایند مدیریت دانش بر اساس الگوی فراگرد اتخاذ یکپارچه بیشتر از حد متوسط (61%)، اما کمتر از حد مطلوب (80%) بود. یافته ها نشان داد میزان آمادگی جامعه پژوهش برای پذیرش فرایند مذکور بر اساس هر کدام از مؤلفه های پنج گانه الگوی پژوهش با حد مطلوب تفاوت داشته و پایین تر از آن بود. بین تمایل اعضای هیئت علمی برای پذیرش با آمادگی به طور کلی (ترکیب مؤلفه های پنج گانه) و هر کدام از مؤلفه ها به جز «ساختار سازمانی» رابطه وجود داشت. میزان نقش تمایل در آمادگی برای پذیرش مدیریت دانش نیز 35 درصد پیش بینی شد.
تحلیل نتایج آزمون کارشناسی ارشد بر اساس مدل های اثر تصادفی رده بندی متقاطع و چندسطحی: مقایسه دو رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برخی مواقع ساختار جوامع سلسله مراتبی به گونه ای است که دو سطح به جای اینکه در طول هم باشند در عرض هم قرار دارند و لذا نمی توان مدل های آشیانه ای را برای آنها به کار برد. در چنین حالتی لازم است مدل های رده بندی متقاطع به عنوان زیرکلاسی از مدل های چندسطحی مورد استفاده قرار گیرند. چشم پوشی از ساختار رده بندی متقاطع می تواند جهت و میزان اریبی مشاهده شده در برآورد پارامترها را به طور قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهد. در این مقاله با به کارگیری مدل سازی رده بندی متقاطع برای نمره های کل پذیرفته شدگان کنکور کارشناسی ارشد سال 1393 و به کارگیری نرم افزار R، مدل متقاطع با مدل بندی چندسطحی متناظرش با استفاده از آماره انحراف مقایسه شد. بر اساس توزیع های شرطی کامل پارامترهای مدل، برآوردشان با به کارگیری روش های مونت کارلوی زنجیر مارکوفی به دست آمد. در نهایت آماره انحراف برای مقایسه مدل متقاطع و مدل چند سطحی استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که مدل بندی اثر تصادفی رده بندی متقاطع برای جوامعی با ساختار تقاطعی به مراتب بهتر از مدل چندسطحی معمولی متناظر با آن عمل می کند.
ارزیابی اثر نوع دوستی کارکنان بر نوآوری سازمانی در محیط های دانشگاهی: تبیین نقش میانجی تعلق خاطر کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثر نوع دوستی بر نوآوری سازمانی با تبیین نقش میانجی تعلق خاطر کاری در کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز به شیوه کمی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است. نمونه آماری شامل 132 نفر از جمعیت آماری 630 نفری کارکنان و مدیران دانشگاه مذکور که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده های پژوهش، دو پرسشنامه و یک مقیاس بود که پس از سنجش و تأیید روایی و پایایی آنها مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل نتایج داده های آماری پژوهش نشان داد که میانگین نوع دوستی کارکنان از حد کفایت مطلوب بالاتر است و تعلق خاطر کاری در کارکنان از حد کفایت قابل قبول بالاتر است. نوآوری سازمانی از حد کفایت قابل قبول پائین تر است. همچنین بر اساس یافته ها بین سه متغیر اصلی پژوهش همبستگی وجود دارد. متغیر تعلق خاطر کاری 47 درصد واریانس نوآوری را تبیین می کند و متغیر نوع دوستی 11 درصد واریانس تعلق خاطر کاری را تبیین می کند، ولی متغیر نوع دوستی به صورت مستقیم بر متغیر نوآوری اثرگذار نبوده و نوع دوستی به واسطه تعلق خاطر کاری، نوآوری سازمانی را پیش بینی می کند.
شایستگی های عمومی مورد نیاز برای موفقیت دانشجویان در زندگی علمی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین و طبقه بندی شایستگی های عمومی موردنیاز برای موفقیت دانشجویان در زندگی علمی و حرفه ای است. روش پژوهش با توجه به هدف از نوع کاربردی و ازنظر شیوه گردآوری داده ها، آمیخته اکتشافی است. ابتدا برای تعیین شایستگی های عمومی، 43 پژوهش داخلی و خارجی به صورت هدفمند انتخاب و تحلیل محتوا شدند و بر این اساس ابزار گردآوری داده ها تهیه شد. سپس برای تعیین اهمیت این شایستگی ها، از نظرات مدیران گروه های آموزشی دانشگاه شهید باهنر کرمان که به صورت سرشماری انتخاب شدند، استفاده شد (57=N). بر اساس نتایج تحلیل محتوای پژوهش های داخلی و خارجی، 21 شایستگی برای موفقیت دانشجویان در زندگی علمی و حرفه ای شان شناسایی شد که اهمیت آنها از نظر مدیران گروه های آموزشی نیز مورد تأکید قرار گرفت. این شایستگی ها در چهار طبقه روش شناختی، میان فردی، سیستماتیک و کاربردی دسته بندی شدند که شایستگی های طبقه روش شناختی دارای بالاترین رتبه و شایستگی های طبقه کاربردی در جایگاه پایین تری نسبت به سایر طبقات قرار گرفتند. به طور کلی 21 شایستگی استخراج شده در این پژوهش می توانند نقش بسزایی در موفقیت علمی و حرفه ای دانشجویان ایفا کنند که ضروری است در برنامه های آموزشی و درسی مؤسسات آموزش عالی مورد تأکید قرار گیرند.