مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال 12 زمستان 1401 شماره 40 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مطالعه فرایند حذف کنکور سراسری ایران و ارائه یک مدل براساس نظریه داده بنیاد بود.روش پژوهش: رویکرد پژوهش که در سال 1399-1400 انجام شد، کیفی با استفاده از روش داده بنیاد بود. ابزار مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته بود. جامعه مورد مطالعه کلیه متخصصان تعلیم و تربیت و صاحب نظران آموزش عالی بودند. روش نمونه گیری هدفمند نظری بود و با معیار اشباع نظری با 16 مصاحبه به پایان رسید. فرایند تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از شیوه کدگذاری باز و محوری و انتخابی انجام و به منظور بررسی اعتبار و پایایی از روش لینکلن و گوبا استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مقوله محوری ضرروت و پیچیدگی حذف کنکور است و سایر مقوله ها در پنج مقوله شرایط علّی (2 مقوله)، شرایط مداخله گر محیطی (2 مقوله)، ویژگی های زمینه ای (3 مقوله)، راهبردها (2 مقوله) و پیامدها (2 مقوله) دسته بندی شدند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان اذعان داشت که در رابطه با مسأله حذف کنکور از طرفی مسائلی چون رقابت های ناسالم و مسائل روانی و جابه جا شدن اهداف آموزشی موجب ایجاد احساس ضرورت حذف شده و از دیگر سو مسائلی همچون تقاضای بالا برای ورود به آموزش عالی فرایند حذف را با پیچیدگی روبه رو کرده است.
ارزیابی کیفیت خدمات واحد آموزش شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر، ارزیابی کیفیت خدمات واحد آموزش شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران بر اساس مدل سروکوال است.روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت، کاربردی و با توجه به نحوه گردآوری داده ها، با استفاده از رویکرد کمی و بر اساس روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران در سال 1397 به تعداد 810 نفر می باشد. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری تصادفی ساده و حجم نمونه نیز با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 260 نفر برآورد گردیده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد کیفیت خدمات سروکوال می باشد. برای به دست آوردن روایی پرسشنامه مذکور، از روایی صوری استفاده شده است و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است که مقدار ضریب آلفای کرونباخ (94/0) محاسبه شده است که نشان دهنده پایایی بالای پرسشنامه می باشد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در بخش آمار توصیفی از شاخص های (فراوانی، میانگین، انحراف معیار، کجی و کشیدگی)؛ و در بخش آمار استنباطی نیز از (آزمون های پارامتری تی تک نمونه ای و تی وابسته) استفاده شده است.یافته ها: یافته های حاصل از پژوهش نشان داد وضعیت موجود کیفیت خدمات واحد آموزش شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران بالاتر از میانگین می باشد. همچنین بین ادراک و انتظارات کارکنان شرکت خطوط لوله و مخابرات نفت ایران از کیفیت خدمات واحد آموزش تفاوت معناداری وجود دارد و ادراک کارکنان از وضعیت موجود در سطح پایین تری از وضعیت مطلوب (وضعیت مورد انتظار) قرار دارد.نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل از پژوهش می توان این گونه نتیجه گیری کرد که مؤلفه هایی که از نظر کارکنان دارای فاصله با وضعیت مطلوب هستند (فیزیکی، اطمینان، پاسخگویی و همدلی) بیشتر مورد توجه قرار گیرد و بعد تضمین که از نظر کارکنان در سطح مطلوبی قرار دارد، هر چه بیشتر تقویت گردد.
آسیب شناسی ارزشیابی کیفی-توصیفی دوره ابتدایی در دوران بحران کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی تجارب زیسته معلمان در خصوص چالش ها و آسیب های ارزشیابی کیفی-توصیفی دوره ابتدایی در دوره بحران کرونا.روش پژوهش: تحقیق حاضر از نوع کیفی وبه روش پدیدار شناسی است.در این تحقیق با 16 نفراز معلمان زن ومرد شهرستان کرج که در سال تصیلی 1401-1400در دوره دوم ابتدایی مشغول خدمت بودند به صورت نیمه ساختاریافته مصاحبه شد. انتخاب مشارکت کنندگان به روش هدفمند انجام شد. تحلیل داده ها بر اساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی صورت پذیرفت.یافته ها: تحلیل مصاحبه معلمان منجر به شناسایی سه مضمون کلی: شامل 1- آسیب های ارزشیابی کیفی- توصیفی و دلالت های متناظر با عناصر برنامه درسی 2- آسیب های ارزشیابی کیفی توصیفی ودرک متعارض ذینفعان 3- آسیب های ارزشیابی کیفی- توصیفی در ابزار و اجرا شد.نتیجه گیری: بررسی تجارب زیسته معلمان در این تحقیق نشان داد که در دوره بحران کرونا و آموزش غیر حضوری؛ معلمان در عملیاتی نمودن اهداف و اصول ارزشیابی کیفی- توصیفی با چالش های متعددی رو به رو شده اند و از مهمترین آن ها می توان به کاهش کیفیت ارزشیابی از آموخته های یادگیرندگان به دلیل امکانات محدود در ارائه ی بازخوردها و کاهش سواد دانش آموزان در مهارت های اساسی اشاره نمود.
طراحی و ارزیابی الگوی اعتبارسنجی برنامه های درسی رشته های فنی و مهندسی در مقطع کارشناسی پیوسته (مورد: دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: طراحی الگوی اعتبارسنجی برنامه های درسی رشته های فنی و مهندسی در مقطع کارشناسی پیوستهروش پژوهش: تحقیقی به روش توصیفی - پیمایشی در در دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تهران انجام شد. این تحقیق، مبتنی بر رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) صورت پذیرفته است. جامعه آماری این تحقیق، در بخش کمی،کلیه اعضاء هیات علمی دانشکده های مهندسی برق و کامپیوتر مستقر در شهر تهران در سال تحصیلی 97-96 بوده که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار تحقیق، شامل فیش برداری، و پرسشنامه محقق ساخته بود و از آزمون t تک گروهی در بخش آمار استنباطی و نمودارها و شاخص های پراکندگی و مرکزی در بخش آمار توصیفی این مقاله استفاده شده است.یافته ها: با توجه به تجارب جهانی و ویژگی ها و شرایط موجود در کشور الگوی پیشنهادی تدوین گردید. به منظور تعیین مطلوبیت الگوی یاد شده و بومی سازی آن از 30 نفر از اعضای هیات علمی دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تهران، نظرخواهی به عمل آمد. در نهایت، الگوی اعتبارسنجی برنامه های درسی رشته های مورد نظر در 8 مولفه شامل: فلسفه، ویژگی ها، اهداف، اصول، فرآیند اجرا، ساختار، الزامات کاربردی و عملیاتی کردن الگو و عوامل، ملاک ها و نشانگرهای اعتبارسنجی برنامه های درسی رشته های فنی و مهندسی در مقطع کارشناسی پیوسته، طراحی شد.نتیجه گیری: طراحی الگوی اعتبارسنجی برنامه های درسی رشته های فنی و مهندسی در مقطع کارشناسی پیوسته
شناسایی عوامل مؤثر در ارزشیابی کیفیت آموزش در دانشگاه و ارائه مدل مناسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به نقش هدایت کننده کیفیت آموزش عالی جهت توسعه کشور، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ارزشیابی کیفیت آموزش در دانشگاه آزاد اسلامی انجام شده است.روش پژوهش: از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش شناسی کیفی، با استفاده از روش دلفی بوده است. در این پژوهش از پرسشنامه نمیه ساختاریافته، بررسی اسناد و چارچوب های نظری متخصصان و تجارب ملی و بین المللی استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تکنیک دلفی استفاده شد. در بخش دلفی افراد منتخب مرتبط با موضوع بوده و معیارهای ورود را دارا بودند.یافته ها: به منظور تأیید روایی و پایایی مؤلفه ها، 18 نفر از اعضای هیأت علمی تا اشباع نظری انتخاب شدند. 10 نفر از خبرگان شناسایی و سپس 8 نفر دیگر از طریق 10 نفر خبره معرفی شدند. 1/61 درصد خبرگان مرد و 9/38 درصد زن، 61/1 درصد خبرگان عضو هیأت علمی و همه دارای مدرک دکتری بودند. بعد از دو مرحله دلفی اتفاق نظر ایجاد شده و با آزمون کندال و اشباع نظری، نظرسنجی از خبرگان متوقف شد و 71 نشانگر در قالب 29 ملاک و 7 عامل تأیید شد.نتیجه گیری: 7 عامل ساختار سازمانی، اعضای هیأت علمی، دانشجویان، دوره های آموزشی و برنامه های درسی، امکانات و تجهیزات آموزشی و پژوهشی و دانش آموختگان با ملاک ها و نشانگرهای آن ها شناسایی شدند و در پایان مدل نهایی پیشنهاد شد.
بررسی مقایسه ای راهبردهای یادگیری، سبک های یادگیری و رویکردهای مطالعه در بین داوطلبان کنکور تجربی، انسانی و ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه راهبردهای یادگیری، سبک های یادگیری و رویکردهای مطالعه در داوطلبان کنکوری (تجربی، ریاضی، انسانی) بودروش پژوهش: توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بودجامعه آماری کلیه داوطلبان کنکور در الیگودرز در سال حصیلی 400-1399 بود که از طریق روش نمونه گیری در دسترس تعداد 210نفر در سه گروه انتخاب شد.ابزارهای جمع آوری داده ها پرسشنامه های 1 )راهبردهای انگیزشی پنتریج و همکاران(1991)،2) سبک یادگیری کلب(1971)و 3) رویکردهای مطالعه مارتن و سلجو(2000) بود. جهت تحلیل داده ها از آزمون های t مستقل و تحلیل واریانس تک راهه و چند متغیره استفاده شد.یافته ها:یافته ها نشان داد که سبک های یادگیری، راهبردهای یادگیری و رویکردهای مطالعه در داوطلبان هر سه گروه تفاوت دارد. نتایج تحلیل واریانس اثرات گروه و راهبردهای یاد گیری نشان داد متغیر گروه مرور ذهنی با 07/64 واریانس بیشترین مجذور ایتا و متغیر گروه تفکر انتقادی با 1/0 کمترین را دارد و راهبردها، سبک ها و رویکردهای مطالعه هر سه گروه به طور مستقل و جفتی،دو به دو بررسی شد که تفاوت وجود داشت. داوطلبان تجربی،ریاضی با انسانی در رویکرد سطحی تفاوت داشته و گروه تجربی و ریاضی در رویکرد سطحی نسبت به گروه انسانی پایین تر بودند(05/0p<). گروه تجربی با ریاضی در رویکرد سطحی تفاوت ندارند(05/0< p)نتیجه گیری: نتایج نشان داد که داوطلبان تجربی با انسانی در مرور ذهنی تفاوت دارند و گروه انسانی در مرور ذهنی نسبت به گروه تجربی بالاتر بودند.داوطلبان تجربی و ریاضی با انسانی در سبک یادگیری همگرا و جذب تفاوت دارند و گروه تجربی و ریاضی در سبک یادگیری همگرا و جذب نسبت به گروه انسانی بالاتر بودند.