مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال 12 بهار 1401 شماره 37 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی نقش کیفیت خدمات آموزشی در کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان تحصیلات تکمیلی با میانجی گری توانمندی های پژوهشی بود.روش پژوهش: روش پژوهش کمی و از نوع مطالعات همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1398 بودند. بر اساس جدول کرجسی و مورگان و با استفاده از از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی 346 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کیفیت خدمات آموزشی پاراسورمان و همکاران (1985) (با پایایی 97/0 =α)، توانمندی پژوهشی آریانی و همکاران (1395) (با پایایی 93/0 = α) و فرسودگی تحصیلی مسلش (2002) (با پایایی 74/0 = α) استفاده شد. داده ها با دو نرم افزار Spss vs. 22 و lisrel. 8.50و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل ارائه شده از برازش مناسب و مطلوبی برخوردار است و کیفیت خدمات آموزشی به صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق توانمندی های پژوهشی بر کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان تأثیر معنا دار دارد(05/0>p).نتیجه گیری: بهبود کیفیت خدمات آموزشی می تواند گامی مؤثر در جهت یاری رساندن به بخش تحصیلات تکمیلی دانشگاه ها برای انطباق هر چه بیشتر با انتظارات دانشجویان، برنامه ریزی برای بهبود توانمندی های پژوهشی آنان و پیشگیری و کاهش فرسودگی تحصیلی دانشجویان باشد.
شناسایی و اولویت بندی مضمون های سنجش کلاسی عادلانه با استفاده از روش فرایند تحلیل سلسه مراتبی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و وزن دهی مضمون ها و زیرمضمون های سنجش کلاسی عادلانه انجام شد.روش پژوهش: برای دستیابی به این هدف، ابتدا یک مطالعه کیفی به روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شد. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری ملاکی، پس از انجام 29 مصاحبه انفرادی، یک مصاحبه گروهی و یک گروه کانونی با دانشجویانی که حداقل دو ترم تجربه موردِ سنجش عملکرد واقع شدن در دانشگاه تهران داشتند، اشباع موضوعی استقرایی به دست آمد. برای وزن دهی به این مضمون ها از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. داده های این مرحله با استفاده از پرسشنامه مقایسه زوجی که شامل 53 مقایسه بود از یک نمونه نُه نفری از متخصصان حوزه سنجش جمع آوری شد. یافته ها: تحلیل ادراک دانشجویان با استفاده از روش ریکور و در سه مرحله ساده خوانی، تحلیل ساختاری و درک جامع انجام شد. استخراج واحدهای معنایی به شناسایی 20 زیرمضمون منجر شد که در 5 مضمونِ اصلی «عدالت آموزشی»، «عدالت رویه ای»، «ماهیت سنجش»، «عدالت تعاملی» و «عدالت در آزمون کتبی» دسته بندی شد. نتایج حاصل از تحلیل سلسه مراتبی فازی نشان داد که در بین 5 مضمون اصلی، «عدالت آموزشی» با وزن 318/0 در جایگاه اول قرار داشت و بعد از آن به ترتیب مضمون های «عدالت رویه ای»، «ماهیت سنجش»، «عدالت تعاملی» و «عدالت در آزمون کتبی» قرار داشتند. وزن های نهایی زیرمضمون ها از ضرب وزن مضمون های اصلی در وزن نسبی زیرمضمون ها به دست آمد؛ بر این اساس زیرمضمون «کیفیت تدریس» با وزن 22/0 در جایگاه اول و زیرمضمون های «عدالت اطلاعاتی» و «حرفه ای گری در تدریس» به ترتیب با وزن های 11/0 و 09/0 در جایگاه های بعدی قرار گرفتند.نتیجه گیری: ادراک دانشجویان از عدالت در سنجش، ترکیبی از مفاهیم نظریه های اندازه گیری و عدالت سازمانی است و وزن بالای مضمون «عدالت آموزشی» در بین مضمون ها و زیر مضمون ِکیفیت تدریس این مضمون در بین تمام زیرمضمون های به دست آمده نشان داد که نقض عدالت آموزشی در بُعد کیفیت تدریس به درک ناعادلانه سنجش منجر خواهد شد و در مقابل اگر افراد احساس کنند تدریس استاد از کیفیت مطلوبی برخوردار است و رویه های مورداستفاده برای تخصیص نتایج عادلانه است حتی اگر برای آن ها مطلوب نباشد، نتایج را می پذیرند و آن را عادلانه تر درک می کنند.
شناسایی عوامل، ملاک ها، نشانگرها و ابزارهای قضاوت برای عملکرد مراکز یادگیری محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل، ملاک ها، نشانگرها و ابزارهای قضاوت در خصوص مراکز یادگیری محلی، مورد مطالعه قرار گرفته است.روش پژوهش: پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسانه از نوع تفسیری می باشد. میدان پژوهش، مستندات و مطالعات انجام شده در خصوص مراکز یادگیری محلی و سازمان نهضت سوادآموزی و همچنین تمامی خبرگان درون و برون سازمانی نهضت سوادآموزی و مراکز یادگیری محلی می باشند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات از میدان پژوهشی از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. بعد از مصاحبه با ۷۰ نفر، اطلاعات حالت اشباع به خود گرفت؛ اما جهت اطمینان بیش تر مصاحبه تا ۴ نفر دیگر ادامه یافت. به منظور تحلیل داده های بدست آمده و اعتبارسنجی آن، از روش هفت مرحله ای کلایزی استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش در مجموع، چهار عامل (مدیران، متخصصان، آموزش دهندگان و فراگیران)، 28 ملاک (در بخش زمینه 5 ملاک، در بخش درونداد 9 ملاک، در بخش فرایند 8 ملاک و در بخش برونداد 6 ملاک) و 139 نشانگر براساس الگوی ارزشیابی سیپ در چهار بعد زمینه، درون داد، فرایند و برون داد احصا شدند.نتیجه گیری: در نهایت، از تحلیل داده ها و استخراج عامل ها، ملاک ها، نشانگرها را براساس ماتریسی روبیکی که مبین وجوه ارزشیابی مراکز یادگیری محلی متناسب با الگوی سیپ باشد، به دست آمد.
تحلیل تشخیصی عؤامل موثر بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر احصاء مجموعه عواملی است که بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی تأثیرگذار است. عطف به هدف فوق، چارچوب نظری مسئله در سطوح خرد، میانی و کلان شکافته شده و تعامل آنها با هم مورد مداقه قرار گرفت.روش پژوهش: در این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شد. تکنیک آماری به کار رفته در این روش، تحلیل تشخیصی بود. برای احصاء روایی ابزار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. روش انتخاب نمونه هدفمند بود و به منظور امکان مقایسه بین دو مجموعه موارد (شرکت کنندگان و عدم شرکت کنندگان) جامعه آماری همگنی انتخاب شده و ۳۸۴ نمونه بر اساس شیوه علمی نمونه گیری مورد مطالعه قرار گرفت.یافته ها: این مطالعه که به دنبال دستیابی به تابعی برای تعیین اهمیت هر متغیر مستقل در تمیز گروه ها از همدیگر بود، توانست تفاوت های معنی دار بین این دو گروه را شناسایی کرده و بر اساس تمایزی که در متغیرهای مستقل ایجاد شد، پیش بینی کند که مشارکت کنندگان در المپیاد در متغیرهای مستقل تفاوتی با مشارکت نکنندگان دارند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت آموزشی مدرسه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین، جو المپیادی مدرسه، نظام ارزشگذاری دانش آموز، توانایی و قابلیت وی و همچنین تشویق والدین قادر به پیش بینی عضویت دانش آموزان در دو گروه مشارکت کننده/ عدم مشارکت کننده هستند. در تحلیل معادله به دست آمده می توان گفت که مشارکت کنندگان در المپیادهای علمی کشور در ارتباط با این متغیرها، تفاوت معنی داری با مشارکت نکنندگان داشته و تابع تشخیصی برآورد شده می تواند عضویت افراد را در دو گروه متفاوت به درستی پیش بینی نماید.نتیجه گیری: با توجه به نتایج کسب شده می توان گفت که یافته های تجربی مبین چارچوب نظری پژوهش است. یعنی در مشارکت/ عدم مشارکت دانش آموزان در المپیاد علمی عوامل متعددی در سطوح خرد و میانی تأثیر دارد. عواملی که از کیفیت عاملان کنش شروع شده و حمایت های خانواده و مدرسه را در سطح نهادی دربرمی گیرد.
استفاده از روش تصمیم گیری چند شاخصه در رتبه بندی روش های ساخت نمره کل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تصمیم پذیرش در آزمونها بیشتر براساس نمره ای است که در آن آزمون کسب می شود. آزمون می تواند از چند خرده آزمون با محتوای متفاوت تشکیل شده باشد که به آن آزمون مرکب و نمره حاصل، نمره کل نامیده می شود. روش های متفاوت نمره کل سازی موجب تغییر در تصمیم پذیرش افراد می شود. این پژوهش با هدف رتبه بندی روش هایی که برای ساختن نمره کل استفاده می شود، انجام شده است.روش پژوهش: از 10000 نمونه تصادفی آزمون سراسری در هفت خرده آزمون برای رتبه بندی شش روش نمره کل سازی بهره گرفته شده است. نمره خام از مجموع پاسخ های صحیح به دست آمده و از روش های نرمال سازی و آرک سینوس برای تبدیل نمره ها به نمره های مقیاس بهره برده شده است. از طرح های وزن دهی اسمی، موثر و شانون برای ساخت نمره کل استفاده گردید. به منظور رتبه بندی روش های نمره کل سازی بر اساس خطای استاندارد اندازه گیری شرطی آنها از رویکردی مبتنی بر تصمیم گیری چند شاخصه استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که آن دسته از روش های نمره کل سازی که از مقیاس آرک سینوس و از طرح های وزن دهی اسمی و یا شانون بهره می برند، حائز رتبه های بالاتری شدند و در صورت استفاده از آنها در نمره کل سازی ، خطای کمتری مرتکب خواهیم شد.نتیجه گیری: استفاده از نمره مقیاس آرک سینوس، به دلیل خطای کمتر، تبدیل و راحت تر می تواند به تفسیرپذیری و دقت بیشتر نمره های آزمون های مرکب کمک کند، ضمن اینکه روش های متفاوت وزن دهی تاثیر چندانی بر دقت نمره ها نداشته و مطابق با شرایط آزمون و تصمیم آزمون ساز می توانند مورد استفاده قرار بگیرند.
الگوی ارزیابی حوزه های برگزاری آزمون سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: طراحی الگوی ارزیابی حوزه های برگزاری آزمون سراسری روش پژوهش: بر اساس هدف پژوهش از نوع کاربردی و بر اساس فرآیند جمع آوری داده و اطلاعات مورد نیاز، توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه پژوهش تمامی حوزه های برگزاری آزمون سراسری در سال 1396 به تعداد 478 حوزه بود که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده با تخصیص متناسب از هر استان سعی شد نمونه مناسب از زیر حوزه های هر استان شامل آموزش و پرورش و دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی، انتخاب شود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد.که پایایی از طریق آلفای کرونباخ 84/0 و روایی آن براساس بررسی خبرگان تایید شد. بر این اساس ، داده ها از هر یک از زیر جامعه ها شامل دست اندرکاران برگزاری آزمون سراسری در سال 1396متشکل از نمایندگان تام الاختیار (157 نفر)، مسؤلین حفاظت آزمون (61 نفر) ( و دستیاران ایشان 8 نفر) جمعاً 226 نفر بود، جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها به تناسب موضوع از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است.یافته ها: بر اساس بررسی دانش و تجربیات ملی ابتدا مولفه های ارزشیابی جامع حوزه های اجرای آزمون احصاء شد. سپس وضعیت عوامل از دیدگاه زیرجامعه های پژوهش بررسی و اهمیت و اولویت آنها مشخص شد. در نهایت چهارچوب ارزیابی حوزه های برگزاری ترسیم و ارائه شده است.نتیجه گیری: در نهایت تمامی فعالیت های پراکنده ای که برای ارزیابی اجرای و حوزه های اجرایی انجام می شود منسجم و خروجی آن در قالب یک گزارش کار برای مبنای ارزشگذاری و اعتبارسنجی حوزه های اجرا و مبنای برنامه ریزی و حوزه سازی در سال بعد و در زمینه انتخاب حوزه ها قرار خواهد گرفت.