مطالعات جغرافیایی مناطق خشک
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره 14 تابستان 1402 شماره 52 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش پیش نگری آینده عناصر اقلیمی شمال غرب استان یزد با استفاده از سناریوهای واداشت تابشی است.روش و داده: این مطالعه، تغییر پارامترهای بارندگی و میانگین دمای استان یزد در دوره پایه (۲۰۲۰-۲۰۰۱) را با چهار مدل گردش کلی از سری CMIP5، تحت سه سناریوی واداشت تابشی RCP2.6، RCP4.5 و RCP8.5 با استفاده از مدل آماری LARS-WG6 شبیه سازی کرده و با انتخاب بهترین مدل، عناصر اقلیمی را برای دوره های ۲۰۵۵-۲۰۲۶ و ۲۱۰۰-۲۰۷۱ در آینده، مقیاس کاهی کرده و نتایج پیش نگری را مورد ارزیابی قرار می دهد. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده در شبیه سازی پارامترهای مذکور، دو مدل BCC-CSM1-1 و NorESM1-M با داشتن آماره های خطای کم و NRMSE قابل قبول، به عنوان بهترین مدل معرفی می شوند. بیشترین تغییرات میانگین دما نسبت به دوره پایه، مربوط به دوره ۲۱۰۰-۲۰۷۱ و سناریوی بدبینانه است به طوری که دما در این دوره در مدل NorESM1-M از ۱/۱۳+ تا ۳/۹۳+ درجه سانتی گراد به ترتیب در سناریو ۲/۶ و ۸/۵ افزایش می یابد. میزان بارندگی در دهه های پایانی قرن حاضر، از دوره 2055- 2026 کمتر و در برخی نقاط نسبت به میانگین دوره پایه افزایشی یا کاهشی است. به طوری که تغییرات بارندگی در ایستگاه های مطالعاتی در آینده نزدیک بین ۹/۴۰- تا ۱۶+ میلی متر و دراواخر قرن حاضر بین ۹- تا ۱۰/۷۳+ میلی متر نوسان دارد.نتیجه گیری: در دوره های آتی، دما در منطقه افزایش می یابد و بیشترین میزان این افزایش مربوط به RCP8.5 است. بارش در آینده نوسانی است به طوری که بیشترین و کمترین تغییرات را به ترتیب در RCP2.6 و RCP4.5 خواهد داشت.نوآوری، کاربرد نتایج: در این پژوهش، برای پیش نگری عناصر اقلیمی از مدل های GCM-CMIP5 و سناریوهای واداشت تابشی، RCP2.6، RCP4.5و RCP8.5 در شمال غرب یزد استفاده گردید و با ارزیابی آماره های خطا، مدل های مناسب برای پیش نگری دما و بارندگی به ترتیب BCC-CSM1-1 و NorESM1-M انتخاب شد تا تصویر روشنی از اقلیم این منطقه در آینده ارائه شود. بنابراین نتایج این امر می تواند در برنامه ریزی های منطقه ای به ویژه پدیده هایی از جمله هواشناسی، منابع آبی در محیط زیست و مبارزه با بیابان زائی استفاده شود.
تحلیل تنوع زمینی (ژئودایورسیتی) در محدوده کوه های بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی، تفسیر و ارزیابی عناصر تنوع زمینی به منظور سازمان دهی مناطق خاص و کل زمین و هماهنگی حفاظت یا مدیریت کارآمد است.روش و داده: روش این پژوهش به صورت توصیفی و تحلیلی بوده است و با استفاده از روش های کمی و آماری و سنجش از دور نقش عوامل مورفومتریک و زمین شناختی و اقلیم به عنوان پارامترهای اصلی در شکل گیری و گسترش تنوع زمین شناسی مورد مطالعه قرار گرفته است. با تقسیم بندی کوه های بینالود به دامنه شمالی و دامنه جنوبی این دو منطقه به صورت جداگانه با روش ارزیابی کمی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. این فرایند با محاسبه شاخص های تراکم ناهمواری ((PRD، ضریب ناهمواری سیمپسون (SIEI) و شانون (SHEI)، ضریب دایورسیتی شانون (SHDI) و سیمپسون (SIDI) دامنه شمالی و دامنه جنوبی کوه های بینالود و مقایسه نتایج در دو دامنه شمالی و جنوبی صورت گرفته است.یافته ها: میزان شاخص های محاسبه شده در دامنه جنوبی، شاخص تراکم ناهمواری (PRD) ۰/۰۰۲۵، ضریب دایورسیتی سیمپسون (SIDI): ۰/۶، ضریب ناهمواری سیمپسون (SIEI): ۰/۸۱، ضریب دایورسیتی شانون (SHDI): ۱/۵، ضریب ناهمواری شانون (SHEI): ۰/۷۶ است.نتیجه گیری: بر مبنای یافته های تحقیق می توان عنوان کرد که اختلاف شاخص ها در دو دامنه بسیار ناچیز است، اما به دلیل وضعیت ساختمانی و چینه شناسی و تأثیر عوامل ثانویه دامنه های جنوبی کوه های بینالود دارای ژئودایورسیتی بالاتری نسبت به دامنه های شمالی آن است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بر اساس مقایسه دامنه شمالی و دامنه جنوبی کوه های بینالود با شاخص های پنج گانه ژئودایورسیتی سهم عوامل زمین شناسی بیشتر از عوامل مورفومتری و اقلیمی بوده است.نوآوری، کاربرد نتایج: در این پژوهش برای اولین بار در کشور ژئودایورسیتی کوهستانی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل می تواند اهمیت تنوع زمینی را در منطقه نمایش داده و در زمینه مدیریت میراث ژئومورفولوژیک و چگونگی حفاظت بهتر از این منابع مورد استفاده مدیران و تصمیم گیرندگان قرار گیرد.
امکان سنجی ورود گیاهان دارویی به الگوی کشت و قابلیت سنجی بر اساس منطق بولین (شهرستان چناران، استان خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تغییر الگوی کشت محصولات زراعی آب بر به گیاهان دارویی، به دلیل حفظ منابع پایه محیطی و ارزش افزوده بالا مورد تأکید صاحب نظران حوزه کشاورزی و روستایی است. مطالعه حاضر به امکان سنجی ورود 4 گیاه دارویی کدوی پوست کاغذی، سیاه دانه، اسفرزه، زیره سبز به الگوی کشت کشاورزان شهرستان چناران می پردازد.روش و داده: روش تحقیق توصیفی تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است. گیاهان دارویی پیشنهادی با هم فکری گروه زراعت دانشگاه فردوسی مشهد و کارشناسان جهاد کشاورزی شهرستان چناران انتخاب شد. در این مطالعه 245 کشاورز روستایی در 16 روستای نمونه به صورت تصادفی انتخاب و در تکمیل ابزار پژوهش مشارکت نمودند.یافته ها: نتایج آزمون نسبت نشان داد میزان استقبال کشاورزان از ورود گیاهان دارویی به الگوی کشت پایین است، به طوری که تنها 11 درصد کشاورزان، تمایل زیاد و بسیار زیاد به کشت چهار گیاه پیشنهادی داشته اند. همچنین 98 درصد کشاورزان از دانش فنی بسیار پایینی در زمینه کاشت، داشت، برداشت، فرآوری، نگهداری و فروش گیاهان دارویی پیشنهادی برخوردار بودند. مهم ترین دلیل عدم موفقیت کشاورزان در زمینه ورود گیاهان دارویی به الگوی کشت: عدم حمایت دولت از تولید گیاهان دارویی، خشکسالی و مشکلات مربوط به نیروی کار بوده است. استعدادسنجی اراضی کشاورزی به روش بولین نشان داد از مجموع 327000 هکتار مساحت شهرستان چناران، 32 درصد برای کشت اسفرزه، 11 درصد برای کشت کدوی پوست کاغذی و 32 درصد برای کشت زیره سبز و سیاه دانه مساعد است.نتیجه گیری: از آنجا که تولیدکنندگان گیاهان دارویی باید از بازارهای تضمین شده مطمئن باشند، لازم است با اتخاذ راهکارهای مناسب، سهم کشاورز در زنجیره ارزش بالقوه سودآور بازار افزایش یابد.نوآوری، کاربرد نتایج: از مهم ترین جنبه های نوآورانه و کاربردی تحقیق می توان به شناسایی میزان استقبال کشاورزان نسبت به کشت گیاهان دارویی پیشنهادی و سطح دانش فنی آن ها در این زمینه و همچنین قابلیت سنجی شهرستان چناران در زمینه کشت گیاهان دارویی پیشنهادی اشاره کرد. نتایج مطالعه می تواند قابل تعمیم به سطح وسیع تری باشد.
آسیب شناسی مدیریت مقاصد گردشگری در مناطق بیابانی(نمونه موردی: شهرستان بافت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقاصد گردشگری از طریق شناسایی آسیب ها و مدیریت آن برای جذب گردشگر با هم رقابت می کنند؛ بر همین اساس این پژوهش با هدف شناسایی چالش ها و مشکلات مدیریت گردشگری در مقصد بیابانی شهرستان بافت انجام شد.
روش و داده: پژوهش حاضر از نظر هدف توسعه ای و پیمایشی و از نظر ماهیت تئوری کلان است. در این پژوهش از روش پیمایش و مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده و تحلیل داده ها به روش کیفی، کدگذاری باز، مرکزی و انتخابی مبتنی بر تحلیل محتوا است. جامعه آماری شامل کارشناسان شهرستان بافت واقع در استان کرمان با تعداد نمونه ۳۰ نفر است. داده ها از طریق مصاحبه جمع آوری و طبقه بندی و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل تفسیری و نرم افزار Maxqda در قالب کدگذاری باز انجام شد.
یافته ها: بر اساس نتایج، از مجموع ۳۰ متن مصاحبه، ۴۳۷ کد جمع آوری و در ۸ دسته اصلی تحت عنوان چالش ها و مشکلات مقصد گردشگری بیابانی بافت تقسیم بندی شده است. به این ترتیب عدم دسترسی به منابع آبی در مناطق بیابانی با ۱۲۰ کد بیشترین فراوانی را دارد. همچنین، یافته ها حاکی از آن است که فرصت های توسعه گردشگری در مناطق کویری باید بر اساس جغرافیای کویری و بحران های موجود و همچنین اهداف بازاریابی و توسعه، آموزش های محلی و توسعه منابع انسانی سازمان دهی شود. زیرا بدین ترتیب می توان آسیب های احتمالی مقصد را شناسایی کرده و به منظور توسعه هرچه بیشتر آن ها را اصلاح نمود.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که مدیریت گردشگری در این مقصد با چالش های فراوان مدیریتی مواجه است. از این رو باید منابع اولیه، ویژگی های مقصد و مهارت های رقابتی آن تعیین شود تا همسویی اهداف تجاری با اهداف توسعه پایدار بلندمدت مقصد موجب شود، مقصد شکننده به مقصدی سازگار با محیط زیست، پایدار و گردشگرپسند تبدیل شود.
نوآوری، کاربرد نتایج: تا قبل از این پژوهش، پژوهش مشابهی در زمینه مدیریت گردشگری در شهرستان بافت انجام نشده و نتایج آن در توسعه پایدار و بلندمدت گردشگری در این مقصد بیابانی تأثیرگذار است.
بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی بر توسعه فیزیکی شهر شهرضا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در فرایند مدیریت شهری، شناخت بسترهای مناسب توسعه فیزیکی شهرها را می توان امری اجتناب ناپذیر به حساب آورد. با توجه به اهمیت نقش مولفه های ژئومورفولوژی در تعیین مکان های مطلوب توسعه شهری، در پژوهش حاضر، محدوده های مناسب توسعه فیزیکی شهر شهرضا در محدوده و در قالب شهرستان شهرضا از نظر تأثیر عوامل ژئومورفولوژیکی بررسی شده است.روش و داده: در این تحقیق عوامل ژئومورفولوژیکی از قبیل شیب، جهت شیب، ارتفاع، موقعیت گسل ها، کاربری اراضی، لیتولوژی و فاصله از آبراهه و رودخانه شناسایی شده است؛ بنابراین، جهت بررسی نقش عوامل ژئومورفولوژی در توسعه فیزیکی شهر شهرضا، از دو روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و مدل تصمیم گیری چندمعیاره (TOPSIS)، در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شد.یافته ها: در این پژوهش عوامل ژئومورفولوژیکی، شامل شیب، گسل، لیتولوژی، ارتفاع، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه ها و جهت شیب بررسی شده که با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه مربوط به هر یک از این معیارها تهیه شده و از سوی دیگر جهت های محتمل توسعه در قالب ۸ جهت جغرافیایی مورد بررسی قرار گرفته. در مرحله بعد، ضریب اهمیت و وزن نسبی آن ها با استفاده از فرآیند سلسله مراتبی (AHP) دو به دو مقایسه و سپس توسط روش تصمیم گیری چندمعیاره (TOPSIS) رتبه بندی و ارزیابی شد.نتیجه گیری: بررسی این عوامل ژئومورفولوژیکی در راستای شهرسازی از اهمیت بالایی برخوردار است و ضرورت دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در میان عامل های ژئومورفولوژیک مورد مطالعه، دو عامل شیب و موقعیت گسل بالاترین ضریب اهمیت را دارند و جهت های شمال شرق، شرق، جنوب شرق و شمال به ترتیب در AHP با کسب امتیازهای ۰/۱۹۸، ۰/۱۸۶، ۰/۱۷۹، ۰/۱۳۴ و در TOPSIS با رتبه های 1، 2، 3، و ۴ به عنوان اولویت محورهای توسعه کاربری مشخص شدند.نوآوری، کاربرد نتایج: مطالعه حاضر از معدود مطالعاتی است که در حوزه ارزیابی تاثیرات ژئومورفولوژیکی بر توسعه فیزیکی شهر انجام شده و امید می رود که سرآغازی برای پژوهش های بیشتر در این حوزه مطالعاتی باشد.
آینده نگاری توسعه برنامه ریزی محلی سکونتگاه های روستایی با رویکرد سناریونویسی موردمطالعه: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: از جنبه موضوعی، برنامه ریزی توسعه محلی سکونتگاه های روستایی رویکردی مؤثر به ویژه از نظر تخصیص پایدار منابع در منطقه است که می تواند هدف نهایی آینده ای خوشایند باشد. چنین برنامه ریزی توسعه بایستی از طریق دستیابی به نتایج مطلوب از دیدگاه همه ذی نفعان فضایی منطقه نمایان شود. از جنبه روش شناسی نیز تحقیقات مختلف اغلب در پاسخ به چالش های نوظهور انجام می شود. برای روشن شدن این شکاف مسئله از دو جنبه موضوعی و روش شناختی، تحقیق حاضر به سناریوپردازی برنامه ریزی محلی روستایی در استان آذربایجان شرقی پرداخته است.
روش و داده: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و به لحاظ ماهیت و گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی - تحلیلی و بر مبنای ماهیت داده ها ترکیبی و مبتنی بر سناریونگاری است. گروه مصاحبه متشکل از ۳۰ نفر از کارشناسان و اساتید دانشگاهی رشته های مرتبط است. از نرم افزار سناریوویزارد برای استخراج سناریوها در سه سطح احتمال سازگار، قوی و ضعیف استفاده شد.
یافته ها: تعداد یک سناریو قوی، ۱۶۷۵ سناریو ضعیف و ۲۶ سناریو با سازگاری بالا استخراج شد. هر کدام از سناریوهای سازگار در سه سطح احتمال مطلوب، ایستا و بحرانی نمایش داده شدند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق، سناریو «ترغیب حکمروایی محلی از طریق مشارکت مردمی و تقویت روابط و مناسبات کارآمد اجتماعی، اقتصادی واحدهای سکونتگاهی منظومه به لحاظ درونی و بین سکونتگاهی و برونی و بین منظومه ای» به عنوان اولین سناریو سازگار شناسایی شد که سازگار و با وجه مثبت و امیدوارکننده است. «عدم مشارکت قابل توجه مردم، نهادهای مردمی و مؤسسات غیردولتی در برنامه ریزی محلی» به عنوان سناریو سازگار بعدی، نشان دهنده نبود نقش ذی نفعان و یا دست کم نقش کم رنگ مردم و نهادهای غیردولتی در طرح ها و برنامه های محلی روستایی در آینده است. «عدم توجه اساسی به نقش شهرهای میانی در توسعه محلی روستایی» به عنوان سومین سناریوی سازگار برای آینده برنامه ریزی محلی سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی شناسایی شد.
نوآوری، کاربرد نتایج: تلاش برای پر کردن شکاف تحقیق هم از منظر نقد پیشینه و همه از جنبه روش شناختی در راستای ارائه سناریو (ها) ی استوار برای آینده برنامه ریزی محلی از دیدگاه همه ذی نفعان فضایی منطقه، نوآوری تحقیق حاضر است.
تغییر سایت بیمارستان تکاب: نقدی بر برنامه ریزی شهری غیرارتباطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه مطالعات زیادی با محور مشارکت شهروندان در برنامه ریزی شهری و حق به شهر آن ها صورت گرفته که خود به سان نقدی بر برنامه ریزی شهری غیرمشارکتی و غیرارتباطی مطرح شده است. در این تحقیق تلاش شده است تا فرآیند تغییر سایت بیمارستان تکاب، با کاربست تئوری تولید فضا و تریالتیک لوفوری و به دور از نگرشی سطحی، تشریح شود تا بتوان به شناسایی ابعاد این تغییر سایت و پیامدهای آن اقدام کرد.
روش و داده: در این راستا با روش توصیفی - تحلیلی و رویکردی کاربردی و با کمک ابزار تحلیل گر شبکه در آرک مپ، به ارزیابی وضعیت دسترسی شهروندان شهر به بیمارستان جدید در مقابل بیمارستان قدیمی، در فاصله استاندارد، به عنوان یکی از مصادیق فضای زیسته آن ها با دستور ساخت ناحیه خدماتی جدید پرداخته شد.
یافته ها: نتایج تحلیل شیکه در نرم افزار آرک مپ و همپوشانی نقشه های تولید شده با آمارهای جمعیتی بلوک آماری شهر تکاب نشان داد دسترسی شهروندان به بیمارستان جدید در شعاع دسترسی استاندارد ۱۵۰۰ متری حدود یک سوم دسترسی به بیمارستان قدیمی شهر تکاب بوده است.
نتیجه گیری: این مورد از یافته ها به عنوان نمونه ای از بی توجهی به فضای زیسته شهری در جریان تصمیم گیری ها و برنامه ریزی شهری و نمودی از فاصله برنامه ریز و شهروند استنباط می گردد که عدم درک صحیح شهروندان به عنوان مخاطب برنامه ها توسط برنامه ریز را نشان می دهد و در نتیجه، اقدام برنامه ریزان شهر برای تغییر سایت بیمارستان، اثر منفی خود را به صورت افزایش فاصله دسترسی شهروندان به بیمارستان آَشکار می سازد که این خود با توجه به اهمیت روزافزون دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی یک تصمیم گیری نسنجیده تلقی می گردد.
نوآوری، کاربرد نتایج: جنبه نوآورانه این مقاله تلفیق تئوری تولید فضای هانری لوفور با چرخش ارتباطی در برنامه ریزی و برنامه ریزی شهری است که در نتیجه این تلفیق، از صرف پرداختن و شرح و تحلیل ابعاد فضایی تغییر سایت بیمارستان اجتناب شده است. بلکه همزمان ابعاد اجتماعی و زبانی نیز در این تحلیل فضایی مداخله دارند.